■●قرآن: دشمن علی، کافر است●■
■علامه طباطبایی در المیزان در ذیل آیه نخست سوره معارج، روایتی آورده است بدین شرح:
بعد از آنكه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) على (علیه السلام) را به خلافت نصب كرد و فرمود:" من كنت مولاه فعلى مولاه- هر كه من مولاى او هستم على مولاى او است"، خبر به شهرهاى عرب رسيد از آن جمله خبر به گوش نعمان بن حارث فهرى رسيد. از ديار خود حركت نموده به نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مشرف شد و عرضه داشت: به ما دستور دادى كه به" لا اله الا اللَّه" اعتراف كنيم و نيز به اينكه تو رسول خدايى شهادت دهيم و دستور دادى جهاد كنيم، حج بجاى آوريم، روزه بگيريم، نماز بخوانيم، و ما هم قبول كرديم. آيا به اين مقدار راضى نشدى تا اينكه اين پسر را به خلافت نصب نموده و گفتى: " من كنت مولاه فعلى مولاه". حال بگو بدانم اين از ناحيه خودت بود و يا از ناحيه خداى تعالى؟ فرمود: به آن خدايى سوگند كه به جز او معبودى نيست، اين دستور از ناحيه خدا بود.
■نعمان بن حارث برگشت، در حالى كه میگفت:" بار الها اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو است پس سنگى از آسمان بر سر ما ببار" همين كه سخنش تمام شد خداى تعالى با سنگى آسمانى بر سرش كوبيد و او را در جا كشت، و اين آيه را نازل فرمود:" سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ".(ترجمه المیزان، ذیل آیه شریفه)
☑️نکته:
■طبق روایتی که جناب علامه از مجمعالبیان نقل کردند، حارث بن نعمان مدعی است که به همه دستورات الهی گردن نهاده و تنها زیر بار حکم ولایت کسی همچون علی علیهالسلام نمیرود. در آیه بعد میخوانیم که از وی به عنوان "کافر" یاد شده میفرماید: لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِع. از این آیه فهمیده میشود که اگر کسی اهل نماز، روزه، جهاد، خمس، زکات و ... هم باشد اما معتقد به ولایت حضرتش نباشد، باز کافر است (و البته کفر، مراتب دارد).
@mohamad_hosein_tabatabaei
□فضائل علی علیه السلام را پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب معراج در قالب شترانی دید که بار داشتند. «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ اَلْأَعْلىٰ» (نجم/۷) پیغمبر، انسان کامل، در حالی که در افق اعلی بود از جبرئیل پرسید که این شترانی که ابتدا و انتهایشان معین نیست چیستند؟ جبرئیل فرمود این شتران بار فضائل امیرالمؤمنین را میبرند. نکته این است که پیغمبر که صادر اول است، می فرماید ابتدا و انتهای آن معلوم نیست! چون فضایل علی علیه السلام بی منتهاست. پیغمبر صلی الله علیه و آله در مرتبهی عالم عقل که همنشین جبرئیل است، این گونه میبیند نه در مرتبهی نور واحد. پیغمبر در مرتبهی نور واحد با علم و فضیلت علی علیه السلام اتحاد دارد.
□پیغمبر در این مرتبهی معراجیهی خویش با جبرئیل یا همان عقل کل است. عقل کل نمیتواند فضایل مرتبهی عالَم امر امیرالمؤمنین علیه السلام را ببیند. عقل کل قدش نمیرسد که علی علیه السلام را بشناسد. جبرئیل، میکائیل و اسرافیل کمین بندگان ولایت کلیهی امیرالمؤمنین هستند. اینان شاگردان امیرالمؤمنین هستند. امام علی علیه السلام میفرمایند من به ایشان تعلیم دادم. من به این ملائکه تعلیم دادم. من به آدم اسماء الله را آموزش دادم. لذا پیغمبر تا در مرتبهی پایین تر است، هنوز به مرتبهی «ثُمَّ دَنٰا فَتَدَلّٰى» «فَكٰانَ قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ» (نجم/۸ و ۹) راه پیدا نکرده است و فعلا با جبرئیل است، وقتی که شترانی را میبیند که ازلی و ابدی هستند؛ میفرماید اول و آخرش ناپیداست. این شتران چه هستند؟
○هر مرتبه از وجود حکمی دارد
○گر حفظ مراتب نکنی زندیقی
□پیغمبر در این مرتبه متناسب با آن سخن میگوید. اگر به آن مرتبه اعلی برود، میگوید آن جا مدام علی با من همراه بود. هم صدای علی را شنیدم، هم صورت علی را دیدم و هم بر هر شیئی گذر کردم دیدم بر آن شئ اسم علی مکتوب شده است. «إنَّ إسمَ عَليٌّ مَکتُوبٌ عَلی کُلِّ شَئِِ». چون پیغمبر به مرتبه اعلی راه یافته است، آن جا هر شیئی را که میبیند چنین میفرماید اما وقتی در مرتبهی جبرئیل است میفرماید ابتدا و انتهای این کاروان شتر معین نیست.
□«وَ نُفِخَ فِي اَلصُّورِ» (زمر/۶۸) خدا دم به دم به واسطهی نور واحدش یعنی حقیقت انسان کامل، در این صورت ها متناسب با استعدادشان میدمد. «أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَسٰالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهٰا» ( رعد/۱۷) از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس رودخانه هایى به اندازهی گنجایش خودشان روان شدند. خدا از آسمان باران را یکسان میفرستد اما هر چالهای به اندازه خودش از این آب باران جمع میکند.
○باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
○در باغ سبزه روید و در شوره زار خس
□هر مخلوقی به اندازهی استعداد و سعهی وجودی و عین ثابتهاش از این نور برخوردار است. در داستان حضرت سلیمان، جناب هدهد مدتی از محضر حضرت سلیمان دور شد. سلیمان فرمود که از این هدهد به من خبر بدهید. اگر این هدهد برای غیبتش دلیل موجهی نداشته باشد او را تنبیهش خواهم کرد. وقتی هدهد آمد، به حضرت سلیمان گفت که جناب سلیمان من بر قومی گذشتم که این قوم جاهل، خدایی که دانه را از زیر زمین میرویاند رها کردهاند و بت میپرستند. جناب هدهد به یک تفسیر حد معرفتش به اندازهی دانهای است که میخورد. او به همان اندازه توحید دارد و خدا را میشناسد. به همان اندازه هم ولایت و نور واحد را ظهور داده است. نمی گوید: «هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّٰاهِرُ وَ اَلْبٰاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (حدید/۳) اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزى دانا است.
□و یا همچون حضرت ابراهیم در برابر نمرود احتجاج نمی آورد که: «... رَبِّيَ اَلَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قٰالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ قٰالَ إِبْرٰاهِيمُ فَإِنَّ اَللّٰهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهٰا مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِي كَفَرَ...» (بقره/۲۵۸) پروردگار من همان کسى است که زنده مىکند و مىمیراند. گفت: «من زنده مىکنم و مىمیرانم.» ابراهیم گفت: «خدا خورشید را از خاور برمى آورد، تو آن را از باختر برآور.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. لذا هر مخلوقی به اندازهی سعهی وجودی و استعداد و استدعای خودش توانسته است این امر واحد را ظهور بدهد...
#ح_م
○داد جاروبی به دستم آن نگار
○گفت کز دریا برانگیزان غبار
○باز آن جاروب را ز آتش بسوخت
○گفت کز آتش تو جاروبی برآر
○کردم از حیرت سجودی پیش او
○گفت بیساجد سجودی خوش بیار
○آه بیساجد سجودی چون بود
○گفت بیچون باشد و بیخارخار
○گردنک را پیش کردم گفتمش
○ساجدی را سر ببر از ذوالفقار
○تیغ تا او بیش زد سر بیش شد
○تا برست از گردنم سر صد هزار
○من چراغ و هر سرم همچون فتیل
○هر طرف اندر گرفته از شرار
○شمعها میورشد از سرهای من
○شرق تا مغرب گرفته از قطار
○شرق و مغرب چیست اندر لامکان
○گلخنی تاریک و حمامی به کار
○ای مزاجت سرد کو تاسه دلت
○اندر این گرمابه تا کی این قرار
○برشو از گرمابه و گلخن مرو
○جامه کن دربنگر آن نقش و نگار
○تا ببینی نقشهای دلربا
○تا ببینی رنگهای لاله زار
○چون بدیدی سوی روزن درنگر
○کان نگار از عکس روزن شد نگار
○شش جهت حمام و روزن لامکان
○بر سر روزن جمال شهریار
○خاک و آب از عکس او رنگین شده
○جان بباریده به ترک و زنگبار
○روز رفت و قصهام کوته نشد
○ای شب و روز از حدیثش شرمسار
○شاه شمس الدین تبریزی مرا
○مست میدارد خمار اندر خمار
#مولوی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حسین_جانمـ
هــرڪُجا
هــرڪہ
بہلبگفت: "حُـسین"
اشڪمریختـ
بینمن باتو
قــراریست بہپـایاننرسد
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم
بخش سوم1⃣
● معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول (صلی الله علیه وآله ) و جنگيدن خدا و رسول با رباخوار
و اگر كلمه ((حرب )) را نكره يعنى بدون الف و لام آورد براى اين است كه عظمت آن جنگ را و يا نوع آن را برساند (يا بفهماند كه اين جنگ با خدا و رسول ، جنگى عظيم است و يا بفهماند رباخوارى نوعى جنگيدن با خدا است ) و اگر اين جنگ را هم جنگ با خدا و هم جنگ با رسول ناميده ، براى اين است كه رباخوارى مخالفت با خدا است كه حرمت آنرا تشريع فرموده و مخالفت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه حكم خدا را تبليغ نموده و اگر مربوط به خداى تعالى به تنهائى بود، بايد امرى تكوينى مى بود و مستند به رسول به تنهائى هم نمى تواند باشد براى اينكه رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) در هيچ امرى مستقل نيست همچنان كه قرآن كريم فرموده : ((ليس لك من الامر شى ء - تو در هيچ امرى استقلال ندارى )).
اين بود معناى جنگيدن رباخوار با خدا و رسول ، اما جنگيدن خدا و رسول با رباخوار، معنايش اين است كه رسول به امر خدا، رباخوار يا هر كس از مسلمانان كه حكمى از احكام را نمى پذيرد او را مجبور به تسليم كند اگر تسليم شد كه هيچ و گرنه مسلمانان را مامور كند تا با او جنگ كنند تا تسليم حكم خدا شود.
همچنان كه در آيه : ((فقاتلوا التى تبغى حتى تفى ء الى امر الله )). مى فرمايد: بايد با كسى كه سركشى مى كند بجنگيد تا تسليم فرمان خدا شود علاوه بر اينكه خداى تعالى رفتار ديگرى در دفاع از احكامش دارد و آن جنگيدن با مخالفين از طريق فطرت خود آنان است يعنى فطرت خود آنان و فطرت عموم را عليه ايشان مى شوراند تا خواب راحت را از آنان سلب و دودمانشان را ويران و آثارشان را از روى زمين محو كند.
همچنان كه فرمود: ((و اذا اردنا ان نهلك قريه امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها تدميرا)) (و چون بخواهيم اهل قريه اى را هلاك كنيم ، نخست ياغيان شهوت پرست را وامى داريم تا در آن قريه به فسق و فجور بپردازند و در نتيجه عذابشان قطعى گردد، آن وقت به نوعى كه خود مى دانيم زير و رويش مى كنيم ).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 649
وَ إِن تُبْتُمْ فَلَكمْ رُءُوس أَمْوَلِكمْ لا تَظلِمُونَ وَ لا تُظلَمُونَ
كلمه ((وان تبتم )) بيان گذشته ما را كه گفتيم خطاب در آيه به بعضى از مؤمنين است كه بعد از اسلام آوردن هنوز دست از رباخوارى برنداشته بودند، تأييد مى كند و معناى جمله : ((فلكم روس اموالكم )) اين است كه اصل مالتان را از بدهكار بگيريد و بهره و ربا را رها كنيد، ((لا تظلمون )) نه با گرفتن ربا ظلمى كرده باشيد، ((و لا تظلمون )) و نه با نگرفتن اصل پولتان به شما ظلم شده باشد.
و اين آيه دلالت دارد بر اينكه اولا رباخوار ملكيتش نسبت به اصل مال امضا شده و ثانيا گرفتن ربا به همان بيانى كه گذشت ، ظلم است و ثالثا انواع معاملات امضا شده چون نفرمود ((و لكم راس اموالكم )) و معلوم است كه مال وقتى ((راس )) خوانده مى شود كه در وجوه معاملات و انواع كسب صرف شده باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #عید_غدیر_مبارک
حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□ما شیعیان بههیچوجه نباید از اینکه اهلسنت، عترت را انکار میکنند، مُستَوحش و ناراحت باشیم؛ زیرا نصاری(مسیحیان) که دنیا را در سیطرهی خود دارند، منکر قرآنند و آن را کتاب آسمانی نمیدانند؛ بنابراین، اینکه اهلسنت، عترت را منکرند، بدتر از انکار نصاری که منکر قرآن هستند، نیست.
□○در محضر بهجت، ج۳، ص۱۹۶○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □۳- #کرکس: #لاشخور؛ را هم #ذبح کن؛ لاشخور و میته خور که این و آن را می دَرَد
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□وقتی این چهار #عادتِ شاخص #لجن_خوری؛ #زیبائی_طلبی؛ #لاشخوری و #شهوت_پرستی را با تمام #شئون گوناگون این چهار #صفت غیر انسانی به نام #صفات_حیوانی، و با تمام مراتبش از خود دور بفرمایید، این می شود #تولد_ثانی شما، می شود #ولادت_دوم، می شود #خروج_از_عادت!
□این، از عادت به در آمدن است، این، از عادت بیرون آمدن است. با این خروج از عادت حالا به #نظام_هستی بپردازید، ببینید چه زیباست، و انسان فکر نمی کند که عالَم فقط برای همین #رفعِ شهوت_هست ... یا تمام عالم دست به دست هم داده اند که برای من #زیبایی ظاهری بیافرینند که من فقط از زیبایی های ظاهری ام برای امور #حیوانی ام بهره بگیرم! اینطوری نخیر!
□وقتی از صفاتِ حیوانی درآمدیم و به حیاتِ انسانی رسیدیم می بینیم عجب! عالَم چیز دیگری بود؛ مثل اینکه عالَم غذا و سفره ی چیده شده برای #عقل ما بود...
□می خواهید به حیاتِ طیبۀ انسانی راه یابید؟ راهش این است که #محییِ_عظمِ_رمیم باشید، صفاتِ حیوانی را در خود خُرد کنید، له کنید، یعنی #صفات_حیوانی میرانده شود، از میته بودنِ حیوانی بدر آئید.
□تا می رسد به اینجا که اگر جنابِ عارف بخواهد به حقیقت، سرّ #اسمِ_محییِ_عزمِ_رمیم را مسّ کند (نه اینطور که شبانه روز #تسبیح به دست بگوید و عدد اسم محیی را یاد بگیرد و یا محیی یا محیی بگوید، که البته این نیز خوب است)، باید حقیقتا خود را به حیاتِ انسانی زنده کند.
□اگر حقیقتا به شهوت های حیوانی تن در ندهد (غیر از حد مجاز)، معلوم است که در حالِ مسّ اسمِ شریفِ #محیی است.
□اگر کسی لجن خوری، زیبائی طلبی، لاشخوری و شهوت پرستی را از خود دور کند و #حقایق زیبای ایمانی را و اسرارِ وجودیِ عالَم را به خود تلبُّس کند که آن حقایق را پیدا کند، در حال یافتن و چشیدن و مسّ اسم شریف محیی است.
□در مقابل لجن خوری #حلال_خوری کند نه #حرام_خوری. حرام خوری را به انحای گوناگونش از خود دور کند، فقط مالِ حرام مطرح نیست؛
□چشمی که به زنِ نامحرم نگاه می کند حرام خور است، گوشی که صدایِ ناهنجار می شنود حرام خور است، لامسه ای که بدن #نامحرم لمس می کند حرام خور است، چون قوۀ #لامسۀ او غذا می خواهد و غذای او مسّ حلال است نه مسّ حرام! و ... ،
□این حس ها غذا میخواهند کسی انکارِ نیازشان نمی کند بلکه از راه درست. اگر شخص از امور #حرام دوری کرده و روی بسوی #حلال الهی آورد این شخص در حالِ مسّ اسمِ شریفِ محیی است.
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○روز بیست و چهارم، روز مباهله○□
□○یکی از اوقات مهم و روزهای شریف این ماه، روز بیست و چهارم می باشد. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در چنین روزی آماده مباهله با مسیحیان شده و حوادثی اتفاق افتاد که موجب خواری آنان شده و مجبور شدند به جزیه دادن همراه با ذلت تن در دهند. خدای متعال آیه مباهله را در این روز نازل کرده و به رسول خود دستور داد تا بهمراه علی، امیر المؤمنین، فاطمه - سرور بانوان جهانیان - و فرزندانش، حسن و حسین - سروران تمامی جوانان بهشتی - با کفار مباهله نمایند. و بدین ترتیب با خوار نمودن مسیحیان، اسلام را عزت بخشید. و از طرف دیگر در این آیه شریفه علی علیه السّلام را نفس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم معرفی نمود که این امر خود دلیلی بر حقانیت شیعه است.
□المراقبات□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○روز بیست و چهارم، روز مباهله○□ □○یکی از اوقات مهم و روزهای شریف این ماه، روز بیست و چهارم می باشد
□●رويداد مباهله - بخش اوّل●□
□هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب تحت فرمان ایشان درآمد، نمايندگان و نامههايى از سوى خود به مناطق مختلف جهان فرستاده و مردم را به اسلام دعوت كردند.
□«عقبه بن غزوان»، «عبدالله بن ابى اميه»، «هدير بن عبدالله» و «حبيب بن سنان» نمايندگان پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم بودند كه به «نجران» اعزام شده تا مسيحيان آنجا را به اسلام دعوت نمايند و به آنان پيشنهاد كنند يا اسلام را پذيرفته و با مسلمانان برادر شوند، يا در صورت نپذيرفتن اسلام جزيه پرداخته و در صورت رد هر دو پيشنهاد آماده جنگ باشند.
□در نامه رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم آمده بود:
□بگو: اى اهل كتاب بياييد از سخن حقّى كه ما و شما آن را قبول داريم پيروى كنيم، كه به جز خداى يكتا هيچكس را نپرستيده، چيزى را شريک او قرار نداده، و برخى را به جاى خدا به خدايى تعظيم نكنيم. اگر آنها از حق روى گرداندند، بگوييد شما گواه باشيد كه ما تسليم فرمان خداونديم.
□پس از رسيدن پيام پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، در معبد بزرگ خود گرد آمدند. عده ديگرى نيز از «مذحج»، «عک»، «حمير»، «انمار» و خويشان و همسايگان آنها از قبايل «سبأ» - كه همگى بجهت سرنوشت مشترک خود و شرايطى كه براى آنان بوجود آمده بود خشمگين بودند - به آنان پيوستند.
□اسقف بزرگ آنان كه انسان موّحدى بود، علاوه بر مسيح به پيامبر عليه السّلام نيز ايمان داشت ولى اين مطلب را پنهان مىكرد. وقتى ديد مىخواهند به مدينه رفته و با پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به مشاجره برخيزند، آنان را پند و اندرز داده و به تأمل و تأنى دعوت كرد. «كرز بن سبره حارثى» - كه در آن زمان سرپرست قبيله «بنى حارث بن كعب» و فرمانده نظامى آنان و از اشراف و بزرگان آنان محسوب مىشد - از سخنان او خشمگين شده و به مقابله با او برخاست ولى اسقف بزرگ، «سيد» و «عاقب» كه آنان نيز از بزرگان قوم خود بودند، به مقابله با او برخاستند.
□و به اين ترتيب گفتگوى آنان طول كشيد تا جايى كه براى تطبيق صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با آنچه پيامبران گذشته در مورد او گفته بودند، كتاب «جامعه» را آورده و ديدند سخنان اسقف بزرگ درست است. در اين جا بود كه «سيد» و «عاقب» مضطرب شده و تصميم گرفتند براى مشاهدهی صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق بشارتهاى پيامبران گذشته با او به مدينه بروند.
□«سيد» و «عاقب» به همراه چهارده نفر از بزرگان و علماى مسيحى نجران و هفتاد نفر از اشراف و بزرگان «بنى حارث بن كعب» براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به طرف مدينه حركت كردند. آنان داراى چهرههاى زيبا و بدنى متناسب بودند و هنگامى كه نزديک مدينه رسيدند، براى اين كه با همراهان خود به مسلمين و مردم مدينه فخر فروشى كنند، سيد و عاقب سفارش كردند كه از مركبهاى خود پياده شده، خود را آرايش كرده، لباسهاى معمولى خود را از تن در آورده، لباسهاى ابريشمى و زيباترين و بهترين لباسهاى خود را بپوشند، خود را خوشبو نموده و با شكلى زيبا و صفى منظم به سوى مدينه حركت نمايند. وقتى در مسجد رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم بر آن حضرت وارد شدند، وقت نماز آنان بود. به طرف مشرق مشغول نماز شدند.
□مسلمانان خواستند مانع اين عمل شوند ولى پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نگذاشتند.
□تا سه روز نه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را دعوت به اسلام كرد و نه آنان از پيامبر سئوالى كردند، تا بدين ترتيب آنان فرصت كافى براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق صفات او با آنچه در كتابهاى خود درباره پيامبر ديده بودند، داشته باشند.
#ادامه_دارد ...
□●المراقبات
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●□
#مناسبات_ماه_ذیالحجه
#مباهله
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●رويداد مباهله - بخش اوّل●□ □هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب
□●رويداد مباهله - بخش دوّم●□
□پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود.
□گفتند: اباالقاسم تمام نشانیهايى را كه در كتابهاى آسمانى دربارهی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست.
□حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانهاى؟
□گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مىدانى و مىپندارى او بندهی خداست.
□پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مىدهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بندهاى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمىباشد.
□آنان گفتند: آيا بندگان خدا مىتوانند كارهايى را كه او انجام مىداد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوقالعاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسیها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانههايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمىگفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند.
□پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همانگونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانههايشان ذخيره كرده بودند به آنان مىگفت. ولى تمام اينها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميختهاى از اعضاى بدن بود. غذا مىخورد، تشنه مىشد و سفره مىگستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد.
□گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد.
□فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سختتر يا آسانتر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مىگويد بوجود بيا، او نيز بوجود مىآيد. و اين آيه را براى آنان خواند:
□إنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹)
□«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.»
□سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مىخواهى اقرار نمىكنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مىدهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مىگردد.
□در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود:
□فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين (آلعمران. آیه ۶۱)
□«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.»
#ادامه_دارد ...
□●المراقبات
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●□
#مناسبات_ماه_ذیالحجه
#مباهله
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام خزانههای خدا هستند و خداوند خزانههایی دارد که از اوّل خلقت تا به حال کسی به آنها دست نیافته است.
□اهل بیت علیهم السّلام انسانهای کاملی هستند که به ماسوا احاطه و سعهی وجودی دارند و همهی ذرّات و موجودات از شعاع وجودی آن بزرگواران نور وجود میگیرند. در دعای ماه رجب آمده است: «فَبِهِم مَلأتَ سَمَائَکَ وَ اَرضَکَ حَتّی ظَهَرَ اَن لا الهَ الاّ اَنتَ»: پس آسمان و زمینت را از آنها پر کردی تا اینکه آشکار شد که خدایی جز تو نیست.
□و نیز در زیارت جامعهی کبیره هفت فقره وجود دارد که بیانگر عظمت و سعهی وجودی آن حضرات است: «ذِکرُکُم فِی الذّاکِرینَ وَ اَسمَائُکُم فِی الاَسماءِ وَ اَجسَادُکُم فِی الاَجسادِ وَ اَرواحُکُم فِی الاَرواحِ وَ اَنفُسُکُم فِی النُّفُوسِ وَ اثارُکُم فِی الاثارِ وَ قُبُورُکُم فِی القُبُورِ»: یاد شما در وجود یادکنندگان است و نامهای شما در نامها و جسدهای شما در جسدها و روحهای شما در روحها و نفسهای شما در نفسها و آثار شما در اثرها و قبرهای شما در قبرهاست.
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
●گفتی شکار آتش دوزخ نمیشود
●چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی
●دستی به زلف دستهی زنجیرزن بکش
●آشفتهام میان صفوف منظّمی
●میخوانیام به حُکم روایات روشنی
●میخواهمت مطابق آیـات محکمی
●ذیالحجّهاش درست به پایان نمیرسد
●تقویم اگر نداشته باشد مُحـــرّمی...
#سعیدبیابانکی
۸#روزتاماهعاشقیوجنون
@mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□نام کامل میثم بن یحیی تمار اسدی
□لقب ابوسالم، ابوصالح
□نسب ایرانی؟
□محل زندگی کوفه
□وفات/شهادت ذیحجۀ ۶۰ق - کوفه
□نحوه وفات/شهادت به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد
□مدفن عراق، کوفه
□از یاران امام علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)
□فعالیتهای اجتماعی عضو گروه شُرطةالخَمیس
آثار تفسیر قرآن، کتابی در حدیث
میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امام علی(علیه السلام)، امام حسن مجتبی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) است که پیش از واقعه کربلا در کوفه به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□نام کامل میثم بن یحیی تمار اسدی □لقب ابوسالم، ابوصالح □نسب ایرانی؟ □محل زندگی کوفه □وفات/شهادت
□● #مقام_میثم_در_بهشت●□
□●روزی امیرمؤمنان خطاب به میثم فرمود: هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟
□●میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود: در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. گفت: صبر می کنم که این در راه خدا کم است.
حضرت فرمود: در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود.
□●امام کاظم علیه السلام نیز میثم تمّار را از حواریون (اصحاب ویژه) حضرت علی علیه السلام شمرده و می فرماید: «در روز قیامت،منادی ندا می کند که حواریون علی بن ابی طالب کجایند؟
□●چهار نفر بر می خیزند که یکی از آنها، میثم است»
@mohamad_hosein_tabatabaei
○شیعه یعنی میثم تمارها○
○بعد میثم سالهای سال با عشق علی
○میوه ی تَمار خواهد داد #دار از انتظار
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ ● معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول (صلی الله علیه وآله
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم
بخش سوم2⃣
● معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول (صلی الله علیه وآله ) و جنگيدن خدا و رسول با رباخوار
وَ إِن كانَ ذُو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسرَةٍ
لفظ ((كان )) در اينجا به اصطلاح علم نحو تامة است و معناى ((بود)) را مى دهد، مى فرمايد: اگر در ميان بدهكاران فقيرى يافت شود طلبكار بايد او را تا ميسره مهلت دهد و ميسره به معناى تمكن و دارا شدن است در مقابل عسرت كه به معناى فقر و تنگدستى است و معنايش اين است كه آنقدر بايد مهلت دهد تا بدهكار به پرداخت بدهى خود متمكن شود.
و اين آيه هر چند مطلق است و مقيد به مورد ربا نيست و ليكن قهرا منطبق با مورد ربا است ، چون رسم اين بود كه وقتى مدت قرض يا هر بدهى ديگر به پايان مى رسيد رباخوار گريبان بدهكار را مى گرفت . و او درخواست مى كرد كه مدت بدهى مرا تمديد كن و من در مقابل اين تمديد، فلان مقدار و يا به فلان نسبت به قيمت جنس اضافه مى كنم و آيه شريفه از اين عمل نهى نموده و دستور مى دهد به بدهكار مهلت دهند.
وَ أَن تَصدَّقُوا خَيرٌ لَّكمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
يعنى ، و اگر به كلى بدهى مديون را به او ببخشيد و بر او تصديق كنيد براى شما طلبكاران بهتر است ، چون اگر چنين كنيد يك زيادى ممحوق (يعنى نابود شدنى ) را مبدل كرده ايد به زيادى رابيه (يعنى باقى و جاويدان ).
وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلى اللَّهِ...
اين جمله دنباله اى است براى آيات ربا كه حكم ربا و جزاى آن را بيان مى كرد و اين جمله با تذكرى عمومى روز قيامت را با پاره اى از خصوصياتش كه مناسب با مقام آيه است يادآور مى شود تا دلها با ياد آن آماده پرهيز از خدا و ورع و اجتناب از محرمات او گردد، آن محرماتى كه مربوط به حقوق الناس مى باشد كه زندگى بشر بر آن متكى است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 650
آيه مى فرمايد: در پيش رويتان روزى است كه در آن به سوى خدا باز مى گرديد و هر نفسى آنچه را كه كرده دريافت مى كند، بدون اينكه ظلمى به او بشود.
و اما اينكه معناى بازگشت به خدا چه معنا دارد با اينكه ما هميشه حاضر براى خدا هستيم و نيز معناى ((توفيه )) چيست ، پاسخش ان شاء الله در تفسير سوره انعام خواهد آمد.
بعضى از مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث آخرين آيه اى است كه به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده و به زودى در بحث روايتى زير رواياتى كه بر اين معنا دلالت دارد از نظر خواننده مى گذرد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●اعمال روز مباهله
فرارسیدن سالروز #مباهله حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران؛ و #نزول_آیه_تطهیر مبارک باد●□
□●این روز داراى شرافت بسیاری است، و برای آن چند عمل وارد شده است:
#اوّل: غسل؛
#دوّم: روزه گرفتن؛
#سوّم: خواندن دو رکعت نماز، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر است(این نماز دو ركعت است كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیه الكرسی و ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود و بهتر است نزدیك ظهر به جا آورده شود و قبل از آن غسل انجام گیرد)، و اینکه «آیة الکرسى» در نماز مباهله باید تا «هم فيها خالدون» خوانده شود؛
#چهارم: خواندن دعاى مباهله مى باشد، که شبیه به دعاى سحر ماه رمضان است.
دعاى روز مباهله همراه با فضیلت آن، از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده، و آن دعا این است:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ..
@mohamad_hosein_tabatabaei