eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حکمت روزه، لقا و محبت خداست●■(۱) #حکمت_روزه ■در بعضی از روايات آمده است كه روزه بگيريد برای آنكه
■●حکمت روزه، لقا و محبت خداست●■(۲) ■بهشتی كه ﴿جنّاتٌ تجری منْ تحتها الأنهار﴾[۲]؛ اما به آن بهشت كه ﴿فادْخلی فی عبادی ٭ وادْخلی جنّتی﴾[۳] راهش نمی دهند. يعنی روزه، ضمن اينكه حكم و ادبی خاص دارد، حكمتی هم دارد كه آن و خداست، اين حديث در انسان شوق ايجاد می كند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمی كند و تا تلاش نكند، نمی رسد. وقتی روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزای روزه دار را بر عهده گرفته است. ●[۱] ـ روضة المتقين، ج ۳، ص ۲۲۵. بعضی كلمه «أجزی» در اين روايت را به صيغهٴ مجهول خوانده اند: «الصوم لى وأنا أُجزی به» يعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم! (ر ك: نهايه ابن اثير، ج ۱، ص ۲۷۰، «جزا»). ●[۲] ـ سورهٴ آل عمران، آيهٴ 1۱۵. ●[۳] ـ سورهٴ فجر، آيهٴ ۲۹ـ 3۳۰. ●[۴] ـ سورهٴ زمر، آيهٴ ۷۳. راجع به روايات برزخ مراجعه شود به: تفسير نورالثقلين، ج ۴، ص ۵۰۶ و ۵۰۷؛ بحار، ،۶، ص ۱۳۹؛ علم اليقين، ج ۲، ص ۱۰۶۰. ●[۵] ـ سورهٴ بقره، آيهٴ ۲۵. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■● #ورع_اهل_توبه ، #ورع_اهل_صلاح●■(۱) ■●رسول خدا (صلی الله علیه و
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■● ، ●■(۲) ■● درجاتی دارد: اولین درجهٴ آن كه از همه نازل تر است، است كه انسان از معصیت می پرهیزد و توبه می كند و به اطاعت روی می آورد. از این بالاتر است، كه از مشتبهات نیز می پرهیزد. ■●رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «دعْ ما یریبك إلی ما لا یریبك» چیزی كه شبهه ناك است و كاری كه مشتبه است و بودن آن روشن نیست ترك كنید. ■●غذای شبهه ناك حرف شبهه ناك را گرچه ظاهراً حلال است، ولی چون حلیتش مشكوك است، ترك كنید. این است. از این بالاتر است؛ كه نه تنها از محرّمات و مشتبهات پرهیز دارند بلكه حتی از حلالهایی كه انسان را به سوی مشتبه می كشاند، نیز می پرهیزند. ■●از این بالاتر است. كه از هر چه غیر خداست وارسته اند؛ از هر چه غیر حق است پرهیز می كنند. اگر قلب جز محبت خدا چیز دیگر نپذیرفت قلب صدیقین است. خدای سبحان فرمود: ﴿ما جعل الله لرجلٍ من قلبینِ فی جوفه﴾ . ■● ، یعنی همان لطیفه و جان الهی، در یك انسان دو قلب وجود ندارد. به ما هم آموختند كه از خدای سبحان مسئلت كنید كه در این قلب جز محبت حق چیزی راه پیدا نكند. «وقلبى بحُبّك مُتیماً» . بار الها قلب مرا به و خود شیدا و بیقرار كن. این تربیت، تربیت صدّیقین است كه قلب، از غیر خدا وارسته باشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دل هر جا برود، فكر و دست و پا هم به دنبال آن می‌رود. دلت را به سوی خدا و خوبان خدا بفرست، همه‌ی وجودت اصلاح می‌شود. □○برای اينكه دلت نزد خدا برود، چيزی را كه دوست داری در راه خدا بده، دلت هم همراه آن به نزد خدا می‌رود. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّىٰ تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ» هرگز به برّ و نيكی نائل نمی شويد، تا اينكه از آنچه دوست داريد، كنيد. □○دلت (محبّت) امانت خداست كه تنها انسان حامل آن شد، دل را به اهل دل و دلبر بده. «اِنَّ اللهَ يَاْمُرُكُمْ اَنْ تُؤَدُّوا الْاَماناتِ اِلى اَهْلِها» خداوند به شما فرمان می‌دهد كه امانتها را به اهلش برگردانيد. بايد را به صاحبش بازگرداند. □○«الْمَرْءَ يُحْشَرُ مَعَ مَنْ اَحَبَ» مرد با كسی كه دوستش دارد محشور می‌شود. دلت دنبال هر چيزی رفت، همه‌ی اعضا و جوارحت هم می‌رود. هركس با محبوب خود محشور می‌شود. ص١١٠ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀تعریف #راحتی_مطلق از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)🍀 □راحتی #مطلق در راحتی #باللّه است و لذّت ها در #محبت و #انس با حضرت #حق است ولی اکثر مردم از این #فیض محرومند و راحتی را در #دنیا جستجو می کنند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۵○□ □○ماه مبارک‌ رمضان جلوه و تجلی اسم شریف #رمضان است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنّ
□○افطاری ۶○□ □○با غروب آفتاب دولت اسم در ماه مبارک رمضان آغاز می‌شود لذا صائم از مغرب که خیط اسود است تا طلوع که خیط ابیض است صائم نیست ولو چیزی نخورد و نیاشامد. امر به خوردن از باب رعایت احکام اسم حاکم بر شبهای ماه مبارک است. یعنی به وفق اسم الفاطر باید صائم افطار کند و مراعات اقتضائات حاکم بر اسم فاطر را بنماید. این امر چنان اهمیت دارد که تاکید شده است بلافاصله نزد مغرب افطار شود و اگر قصد کند نماز را جلو بیندازد و عده‌ای سر سفره افطار منتظر بودند، افطار را بر نماز مقدم کند و اگر انتظاری نبود نماز مغرب را بخواند که نماز حق خداست و افطار حق نفس اما مستحبات را بگذارد و افطار کند و سپس بدان بپردازد. □○جناب در ، فرح افطار را از مقامات محمدی می‌داند و آن را خروج از به و از به و از به معرفی می‌کند چون خداوند آن حضرت را فرستاده و رحمت فراگیر است و فراگیری و فراخ تحمل قید و تنگی را ندارد. از اینرو صلوات الله علیه و آله فرمود؛ «رَحِمَ اللّهُ أخي يُوسُفَ، لَو أنا أتاني الرَّسولُ بعدَ طُولِ الحَبسِ لأسرَعتُ الإجابَةَ»، چون فرستاده ملک نزد یوسف آمد و او را نوید رهایی داد، یوسف گفت من نزد پادشاه و عزیز مصر نمی‌آیم تا داستان بریدن دستان زنان مصری آشکار شود. این بدان خاطر بود که او را از روی پذیرفت؛ «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» (یوسف/۳۳). البته این محبت به سبب دوری از گناه بود لذا تعجیل در آزادی از زندان نکرد اما پیامبر ما به سبب غلبه رحمت فراگیر فرمود اگر من جای برادرم یوسف بودم، همان اول فرستاده عزیز مصر را اجابت می‌کردم. □○پس چون در طول روز از اذان صبح تا اذان مغرب نفس را از خوردن و آشامیدن و مباشرت با حلال بازداشتی و آنچه از مبطلات روزه را که شرع فرموده مراعات نمودی و ترک کردی، حال به غروب آفتاب نفس را به افطار از این تنگنا به فراخی ببر که در فراخ فرح است. □○در روز اقتضاء اسم الممسک، امساک از خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان است. در طول روز غلبه با احکام روح است و روح مجرد است و او را خوردن و آشامیدن مادی و مباشرت با زنان نیست بلکه آسمان روح طعام و شرابش و و مباشرتش اتحاد با است؛ «وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ». به مقتضای اسم الممسک، آسمان روح بر روی زمین ماده واقع نمی‌شود که احکام این دو غیر هم است؛ «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا»... □○پس حق تبارک و تعالی به این اسم شریف مانع از انحراف آسمان و زمین از جایشان است وگرنه احکام آن دو بهم می‌ریزد و این خلاف است. آسمان روح اقتضائاتی دارد که غیر از آثار و احکام زمین جسم است....  
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همون باده‌ی است به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی راه ندارند می‌گویند حافظ با مخالف بوده و عقل را با مقابل قرار داده اند این حرف بی‌اساس است و در این بیت با صراحت بیان کرده ما باده‌ی چون لعل یعنی باده‌ی قرمز باده‌ی سرخ و صاف، سُکرآور و آفرین که باده‌ی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این را نمی‌دهند بهای تحصیل این باده‌ی معرفت چیست؟ جوهر عقل □شما تمام اسکناس‌های عالم را بدهی اون باده‌ی معرفت را به شما نمی‌دهند پس با چه چیزی می‌شود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان است با عقل می‌توانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناس‌های عالم نمی‌توانی یک ذره معرفت بخری معرفت با ، ، با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست می‌آید پس مقام عقل را حافظ ستایش می‌کند و در عین حال در ماه این حرف را می‌زند می‌گوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و و شب زنده داری انجام می‌دهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست می‌آید. □حافظ می‌گوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمی‌آید پس عقل خیلی گران‌بهاست. همه‌ی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت می‌کند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست می‌آید ترک فلک نمی‌تواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت می‌چرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمی‌شود. سرمایه‌ای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□امانتی که به آسمان و زمین و کوه‎ها عرضه شد و نتوانستند متحمّل آن شوند و سر باز زدند و انسان متحمّل آن شد، محبّت و ولایت بود. □در آیه‎ی اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الاِنسانُ: ما امانت را بر آسمان‎ها و زمین و کوه‎ها عرضه کردیم؛ از متحمّل شدن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان حامل آن شد، مقصود از امانت، است. با عرض ولایت، همه‎ی موجودات وجود پیدا کردند، ولی این تنها مؤمن بود که آن را پذیرفت و حامل بار ولایت شد. □خداوند در آخرت از آب و نان از مؤمن بازخواست نمی‎کند، بلکه از بازخواست می‎کند که آن را کجا مصرف کردی. لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَن النَّعیمِ (اَلوِلایَةِ): همانا در آن روز از نعیم (ولایت و محبّت) مورد بازخواست قرار می‎گیرید. ○مرحوم حاج اسماعیل دولابی○ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همون باده‌ی است به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی راه ندارند می‌گویند حافظ با مخالف بوده و عقل را با مقابل قرار داده اند این حرف بی‌اساس است و در این بیت با صراحت بیان کرده ما باده‌ی چون لعل یعنی باده‌ی قرمز باده‌ی سرخ و صاف، سُکرآور و آفرین که باده‌ی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این را نمی‌دهند بهای تحصیل این باده‌ی معرفت چیست؟ جوهر عقل □شما تمام اسکناس‌های عالم را بدهی اون باده‌ی معرفت را به شما نمی‌دهند پس با چه چیزی می‌شود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان است با عقل می‌توانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناس‌های عالم نمی‌توانی یک ذره معرفت بخری معرفت با ، ، با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست می‌آید پس مقام عقل را حافظ ستایش می‌کند و در عین حال در ماه این حرف را می‌زند می‌گوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و و شب زنده داری انجام می‌دهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست می‌آید. □حافظ می‌گوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمی‌آید پس عقل خیلی گران‌بهاست. همه‌ی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت می‌کند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست می‌آید ترک فلک نمی‌تواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت می‌چرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمی‌شود. سرمایه‌ای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□امانتی که به آسمان و زمین و کوه‎ها عرضه شد و نتوانستند متحمّل آن شوند و سر باز زدند و انسان متحمّل آن شد، محبّت و ولایت بود. □در آیه‎ی اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الاِنسانُ: ما امانت را بر آسمان‎ها و زمین و کوه‎ها عرضه کردیم؛ از متحمّل شدن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان حامل آن شد، مقصود از امانت، است. با عرض ولایت، همه‎ی موجودات وجود پیدا کردند، ولی این تنها مؤمن بود که آن را پذیرفت و حامل بار ولایت شد. □خداوند در آخرت از آب و نان از مؤمن بازخواست نمی‎کند، بلکه از بازخواست می‎کند که آن را کجا مصرف کردی. لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَن النَّعیمِ (اَلوِلایَةِ): همانا در آن روز از نعیم (ولایت و محبّت) مورد بازخواست قرار می‎گیرید. ○مرحوم حاج اسماعیل دولابی○ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سلطان محمود غلام سیاهی به نام ایاز داشت که خیلی شیفته و علاقمند به او بود. سلطان سالی یک‌بار مهمانی خاصّی برگزار میکرد که فقط مقامات عالی کشوری و لشگری حضور داشتند و در پایان مهمانی هم به هر یک اجازه میداد چیزی از سلطان بخواهند و همانجا دستور میداد خواسته اش را به او بدهند. یک سال که این مهمانی را برگزار کرد و در پایان، هر یک از مقامات چیزی از قبیل پول و طلا و جواهر و باغ و زمین مزروعی و گاهی اسب و گاو و گوسفند از سلطان خواستند؛ در آخر نوبت به ایاز رسید که کنار دست سلطان نشسته بود. همه چشم دوخته بودند که ایاز با توجّه به اینکه میداند سلطان تا چه حد به او علاقمند است، چه چیزی از او خواهد خواست. ▪️سلطان رو به ایاز کرد و گفت: خوب، تو بگو چه میخواهی؟ ▪️ایاز سرش را پایین انداخت و بعد از لحظه ای دستش را روی شانه ی سلطان گذاشت، یعنی من خودت را میخواهم. همه تو را برای نعمتها و هدایایت میخواستند، ولی من خودِ تو را میخواهم. ▪️دوست اهل بیت علیهم السّلام، خدا و اولیائش را برای خودشان میخواهد، نه برای نعمتها و عطاهایشان. ▪️خدایا خودت را به ما نشان بده، بگذار قلب ما دچار شما شود و غیر شما از دل ما برود. /صفحه ١١٧ ◾️شرح و توضیح مبحث یازدهم: ۱۱,استادمهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei