eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○مجلس، عامل اصلاح مملکت○□ □اگر مجلس شورا آن طورى كه ما بخواهيم ملى و اسلامى باشد، همه اين مطبوعات اصلاح خواهد شد؛ همه اين راديو تلويزيون‌ها اصلاح خواهد شد؛ همه اين ادارات تصفيه خواهد شد؛ يعنى ملت بايد تصفيه كند به وسيله اشخاصى كه مى‌فرستد. □○امام خمینی(ره) | ۲۱ تیر ۱۳۵۸○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۴ □امام حسین گفت خدایا من آن مقصود تو را بجا می‌آورم. چون رحمة الله الواسعة شد،
قسمت ۴۵ □وقتی در روز عاشورا، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خواست با اهل بیت علیهم السلام وداع کند به ایشان فرمود: اِستَعِدّوا لِلبَلاء، خودتان را برای بلا آماده کنید. در معانی بلا، هم امتحان و آزمایش آمده هم اندوهی که جسم را می‌فرساید. البته بلای اولیاء خدا غیر از بلا و ابتلاء دیگران است. بلای هرکس به میزان استعداد و ظرفیت اوست. معشوق برای اینکه حجاب بین خود و عاشق را از میان بردارد، عاشق را به بلا مبتلی می‌کند... بین عاشق و معشوق هفتاد هزار حجاب هست. این حجاب‌ها نیز یا ظلمانی است یا نورانی. دلیل وجود این حجاب‌ها نیز این است ک عاشق آماده شود، آماده شود که معشوق بتواند بدون پرده بر او تجلی و جلوه گری کند. در بعضی مواقع، عاشق آن ظرفیت و استعداد لازم را ندارد که  معشوق بدون حجاب بر او جلوه کند به طوریکه گفته‌اند لَو كَشَفَهُ لأَحْرَقَتْ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ مَا انْتَهَى إِلَيْهِ بَصَرُهُ. اگر معشوق بدون حجاب به عاشق رخ بنماید، عاشق را می‌سوزاند لذا عاشق را به بلا مبتلا می‌کند تا او با این بلا، سعه‌ی وجودی و ظرفیت پیدا کند و وسیع شود. هر بلایی که از سوی معشوق می‌آید، یک پرده را به کنار می‌زند. در کربلا، با هر تیری که شهدا می‌خوردند، یک حجاب بین آنها و امام حسین علیه السلام برداشته می‌شد. در مورد آل الله علیهم السلام که به اسارت رفتند نیز این قضیه صدق می‌‌کند. یعنی امام حسین می‌خواهد به عنوان معشوق ازلی و ابدی اینها را آماده‌ی تجلیات ذاتی خاصه‌ی خودش کند. امام حسین علیه السلام امام است، وظیفه‌ی امام نیز این است که به هر صاحب استعدادی متناسب با استعدادش افاضه کند و چنین نیز می‌کند. شهدای کربلا با شهید شدن، با جانبازی و سر و دست دادن و با آن مصیبت اعظمی که در روز عاشورا اتفاق افتاد، برای دریافت تجلیات امام حسین علیه السلام آماده شدند. خاندان ایشان و بازماندگان کربلا نیز با اسارت به این آمادگی رسیدند؛ إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا... خدا خواسته است که شما را اسیر ببیند تا با این بلایا و محن و سختی ها روح شما این آمادگی را پیدا کند که شمس ولایت، بدون حجاب بر اهل‌بیت علیهم السلام تجلی کند. □تا حجاب‌ها کنار نرود، عبد، معشوق خودش را از پس ابر مشاهده می‌کند. به اصطلاح هنوز بین او و معشوقش فاصله است لذا فرمود: أَنَّ رَكْعَتَيْنِ بِسِوَاكٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً بِغَيْرِ سِوَاكٍ. این روایت شریف را اینگونه ترجمه کرده‌اند که دو رکعت نمازی که با مسواک زدن خوانده شده باشد بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک زدن است‌. جناب عراقی در لمعات این حدیث را خیلی لطیف بیان فرموده است. او سِوَاك را به «غیر او» معنی کرده است، نمازی که در آن توییِ تو در آن مطرح نباشد و غیر او همه از دل به کناری رود، چنین نمازی هفتاد مرتبه بالاتر از نمازی است که در آن تو در میان باشی... وقتی که شما مسواک می‌زنید، در واقع این غذاهای زائد را پاک می‌کنید. ○نشانی داده اندت از خرابات ○که التوحید اسقاط الاضافات □می‌خواهد بگوید نمازی بخوان که در آن نماز، همه‌ی اضافات و غیر را پاک کرده باشی و بین تو و خدای تو در نماز فاصله‌ای نباشد. المُصَلِّی یُنَاجِی رَبَّهُ، تو در نماز با رب خودت مناجات می‌کنی، باید حجاب به کناری رود لذا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به آل الله فرمود که آماده باشید. وقتی امام می‌گوید اِستَعِدُّوا، استعداد را انشاء می‌کند. هم خود او استعداد را انشاء می‌کند و هم اوست که بلا را نازل می‌کند. او تعیین می‌کند که بر هر عاشقی چه نوع بلایی باید وارد شود تا او به کمال برسد. در مورد من و شما نیز همینگونه است، هیچ کدام از بلیات ما با دیگری یکسان نیست. همه‌ی افراد بلیه دارند. کسی نیست که خدا او را به بلا امتحان نکند؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (عنکبوت/۲) همه امتحان می‌شوند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○مجلس، عامل اصلاح مملکت○□ □اگر مجلس شورا آن طورى كه ما بخواهيم ملى و اسلامى باشد، همه اين مطبوعات
□○شهید شاهرخ ضرغام: خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند○□ □زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. را فرستاد تا ما را آدم کند. البته بعدا هر چه پول در آوردم به جای آن پول‌ها صدقه دادم. □گذشته من اینقدر خراب بود که روز‌های اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر می‌کردند که من نفوذی ساواکی‌ها هستم. □○به مناسبت شهادت شهید در ۱۷ آذر ۱۳۵۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
❗️حرف حساب❗️ □ملتی که نمی خواند باید را کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم با آرزوی بهترینها برای همه خصوصا همه ی شما همراهان به تلگرام دسترسی ندارم فعلا✋
□●..حقیقت خلوت ترک همه ی محسوسات و مألوفات جسمانی و قطع خاطرات وهمانی و خیالی است وگرنه اگر در خانه ی خالی باشد ، ولی قوّه ی وهم و خیال وی در کار باشند ، پس او هنوز در جدایی است نه در خلوت. □●آنکه فرمود باید خاطرات قوه ی وهم و خیال منقطع شود ، یعنی باید این دو قوه تحت نظر عقل در آیند و مطابق بافرمان متوحّدانه ی او عمل نمایند که کلب معلم او باشند ، در غیر اینصورت ، کلب هراش را مانند که بهترین وقت پارس کردن آنها و به زحمت انداختن انسان ، همان وقتی است که شخص در خانه ی خالی قرار می گیرد در حالیکه غرض حاصله از خلوت ، باید اعراض از امور بدنیه و اتصال به مجردات نوریه باشد و بر همین اتصال است که لذات انسانی و الهی و ملکوتی مترتب می باشد. □●شرح قصیده ی ینبوع الحیوة|ص۱۵۹ استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۵ □وقتی در روز عاشورا، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خواست با اهل بیت علیهم
قسمت ۴۶ □اگر کسی امتحان نشود و بلیه‌ای به سراغ او نیاید، باید از خودش بترسد. پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی این مطلب را فرمود، شخصی گفت که یا رسول الله! زمان‌هایی بر ما می‌گذرد که هیچ بلایی بر ما نازل نمی‌شود، ایشان فرمود همین که مسئله‌ای هر چند کوچک پیش بیاید، مثلا خاری به دست تو برود یا به تعبیر بنده مختصر سردردی بگیری یا پایت به جایی بخورد کافی است، این هم بلا است منتها ظرفیت ها متفاوت است. به هر کسی به وفق ظرفش بلا می‌دهند. وقتی از بلا سخن می‌گوییم، همیشه ذهن سراغ سختی ها می‌رود، نه، اینگونه نیست. در برخی موارد، بلا در عافیت است. گاهی مواقع بلا در ثروت یا سلامت است. از قضا بلای در غنا و عافیت خیلی سخت تر از بلای در فقر یا بیماری و یا این دست از گرفتاری ها است. □حضرت اباعبدالله به ایشان فرمود: اِستَعِدُّوا لِلبَلاء، برای بلا آماده باشید تا با این بلا، حجاب بین من و شما از میان برود. معشوق، حضرت اباعبدالله است. او ظل الله و مظهر اتم حق متعال که معشوق ازلی و ابدی است می‌باشد. معشوق خودش را در تجلیات مختلف به عاشق نشان می‌دهد و با آن بلیات متفاوت، او را به سمت خودش جذب می‌کند. یکی از آن مصادیق سنگین بلا که بسیار سخت و دشوار است، این است که معشوق، عاشق را به بُعد و فراق مبتلا کند... عاشق، بالذات، بعد و فراق را دوست ندارد. بعد و فراق برای شیطان است. شیطان رانده شده است، قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ، از مقام قرب دور شو! چون این مقام، مقام شیطان است، هیچ عاشقی ذاتاً بعد و فراق را دوست ندارد اما اگر معشوق بگوید برو چطور؟! ○من از درمان و درد و وصل و هجران ○پسندم آنچه را جانان پسندد □اگر جانان بگوید برو چطور؟! لذا در برخی از این شطحیات و صحبت‌هایی که برخی از عرفا و حکما با شیطان داشته‌اند، شیطان همین را گفته است. گفته است که معشوق نظام وجود که حق متعال است، همو به من گفت که بروم... من چند صد هزار سال بندگی او را کردم، لذا خدا به من گفت برو. نشان صدق در عشق این است که عاشق حرف معشوق را گوش کند، من هم حرف معشوق را گوش دادم و آمدم. خدا هم اگر به کسی بگوید برو، او باید تا پایین ترین مرحله برود... پایین ترین مرحله همین جایی است که من و شما هستیم، عالم ماده و عالم خیال که محل جولان شیطان است. او به عالم عقل راه ندارد. اگر من و شما عقلانی شویم و به مقام عقلانیت صیرورت پیدا کنیم که همان آسمان چهارم است، او در آنجا راه ندارد. در روایت داریم که پیش از ولادت حضرت پیغمبر صلوات الله علیه و آله، شیاطین تا آسمان چهارم نیز می‌رفتند اما پس از میلاد مبارک ایشان، دیگر نتوانستند به آنجا بروند. چرا؟ چون ایشان عقل کل است. پیش از او، انسان ها به صورت اتمّ به عقل کل دسترسی نداشتند لذا شیطان به همان میزانی که آنان از عقل کل بهره نداشتند در ابعاد وجودی افراد و اشخاص جولان می‌داد اما پیغمبر، انبیاء و اولیاء معصوم بودند و تحت عصمت حق متعال بودند. اگر کسی به عقل کل متصل شود، او در حصن حصین ولایت الهیه قرار می‌گیرد...
□○برشی از یک کتاب○□ □خیال می‌کنیم مقصود این است آدم ها در عمل حرکتی داشته باشند . این ، ما را بسته است و زنجیر کرده ؛ در حالی که مقصد این نیست . مقصد است نه هدف این است که افراد فراهم شود نه اینکه همه خوب شوند . چرا که مربوط به انتخاب و اختیار آنهاست . می‌خواهند عمل کنند یا نکنند . آن چه مطلوب است ، « تفاهم هاست » نه « توافق‌ها » ، « فهم » است نه «عمل » . آنچه مهم است فهم در برخوردهاست و عمل ؛ وابسته به شخص است . می‌خواهد خوب شود یا نشود . مقصود این نیست که همه شوند ، مقصود این است که همه شکل بگیرند ؛ یا شوند یا . بیش از این توقعی نیست که پیامبران نیز زمینه انتخاب انسان را فراهم می کردند . تا آنهایی که زنده شدند ، با آگاهی برای زندگی آماده شده باشند و آنهایی که به هلاکت رسیدند ، با آگاهی و در روشنی هلاکت را انتخاب کرده باشند . مقصد همین است ، نه چیزی بیش از این . □○حرکت علی صفایی حائری صفحه ۵۸○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۶ □اگر کسی امتحان نشود و بلیه‌ای به سراغ او نیاید، باید از خودش بترسد. پیامبر صل
قسمت ۴۷ □معشوق به عاشق می‌گوید برو. اگر معشوق به عاشق چنین بگوید، پسندم آنچه را جانان پسندد... این نشان صدق عشق است. می‌خواهم از وداع سخن بگویم... وداع خیلی سخت است. در این برو گفتن ها وصال حاصل می‌شود. ○گفت هجری که بود مراد محبوب ○از وصل هزار بار خوش تر □در کربلا، امام حسین علیه السلام به خاندان می‌گوید که بروید... به همین خاطر، وداع حضرت زینب سلام الله علیها با اباعبدالله الحسین را بالاترین مرتبه‌ی صبر تعریف کرده‌اند؛ صبر عن الله. این بالاترین مرتبه‌ی صبر است که عاشق از معشوق جدا شود. این جدایی نیز حکمتی دارد. هم جدایی ظاهری و هم در برخی موارد جدایی باطنی. او در واقع در باطن جدا نیست اما معشوق او را مبتلا به بُعد می‌کند. حضرت ایوب بنا به مصلحت الهی به بُعد مبتلا شد تا اینکه خدا به او گفت که ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ. پایت را در این حوض آب بینداز و غسل کن تا به واسطه‌ی این غسل به مقام قرب برگردی. حق متعال خطاب به جناب آدم گفت اهبطوا... بروید! همه تان بروید! در همه‌ی این بروید گفتن‌ها و رد کردن‌های معشوق حکمتی هست. معشوق با جلال می‌راند و با جمال جذب می‌کند. بدانید که در هر راندنی هزاران وصل نهفته است. او گاهی خود را به صورت جمال به عاشق می‌نمایاند. گاهی خودش را به شکل و صورت نشان می‌دهد. ○دل از من برد و رو از من نهان کرد ○خدا را با که این بازی توان کرد □گاهی با او رخی نشان می‌دهد و عاشق بیچاره را گرفتار خودش می‌کند. رأیتُ ربّی في أحسن صُورَة. در عالم خیال مشاهده می‌کند، در عالم شهادت، در همین عالم طبع مشاهده می‌کند. جناب علی ابن مهزیار پس از بیست سفر مکه، در بیستمین سفر، امام زمان ارواحنا فداه را دید، مجمع الجمال را دید، سه روز هم میهمان امام زمان بود. با حضرت هم سفره شد و با او غذا خورد. بعد از این دیدار، او تا آخر عمرش در بیابانها بود، متحیر شد، مجنون شد... ○هرکس که بیند روی تو ○آشفته گردد عقل او ○معشوق را جویان شود ○دکان او ویران شود □هرکس آن جمال ازلی را ببیند به این حال می‌افتد البته به شرطی که استعدادش را داشته باشد وگرنه خیلی‌ها بودند که امام حسین علیه السلام را می‌دیدند، اهل‌بیت علیهم السلام را می‌دیدند... حساب سعید بن عبدالله و دیگر شهدای کربلا حساب دیگری است... جناب مقداد و کمیل و... عاشق های حقیقی بودند. معشوق وقتی خود را به صورت نشان می‌دهد، عاشق را مبتلا به خودش می‌کند. می‌گویند که علی بن مهزیار پس از آن دیدار، تا آخر عمرش حالت شوریدگان را داشت و در کوه و بیابان بود و به دنبال این معشوق حقیقی نظام هستی می‌گشت. □معشوق گاهی دیگر صورت نیست و خود را به معنی نشان می‌دهد. اینجا دیگر جلوات، جلوات جلالی هستند. این تجلیات به اصطلاح بی مثال هستند. در این جلوه، عاشق به قلق و اضطراب می‌افتد. گاهی اوقات و بالاتر از همه‌ی اینها، تجلی فوق صورت و معنی است که دیگر این تجلی همان است که جذب می‌کند. مجذوب سالک شنیده‌اید؛ معشوق، عاشق را جذب خودش می‌کند. سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا چنین می‌کرد. این سر بریده در ۷۲ موضع تکلم کرده است. این تکلم در واقع جلوه‌های این سر بوده است. گاهی این سر تنزل پیدا کرده و به تنور خولی ملعون رفته، یعنی نور به تنور رفته است و گاهی بر بالای نیزه بوده، گاهی به دیر راهب رفته، امروز هم دقیق مشخص نیست که سر مبارک اباعبدالله الحسین علیه الصلوة و السلام کجاست. عده‌ای می‌گویند در نجف کنار امیرالمؤمنین علیه السلام دفن شده، برخی می‌گویند در کربلا و با جسم مبارک ایشان دفن شده، بعضی نیز می‌گویند که این سر مبارک در سوریه است. سر مظهر ولایت است. در مقاتل ما نیز از این سر مبارک با عناوینی همچون هلال و قمر یاد شده است. حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله پیرامون امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده‌اند: عَلِيٌّ مِنّي بِمَنْزِلَة رَأسي مِنْ جَسَدِي. ولایت اینگونه است. نبوت به جسد و بدن تشبیه شده و ولایت، به سر. بدن ظاهر است و سر غایب لذا بدن اباعبدالله الحسین ظاهر است و سر ایشان نیز غایب است. بدن مظهر نبوت است لذا در کربلا نبوت را پایمال کردند که ۱۰ زنا زاده‌ی خبیث بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام اسب تاختند‌. البته نطفه‌ی این کار در سقیفه بسته شد. نطفه‌ی از بین بردن نبوت و شریعت در سقیفه ریخته شد و در کربلا به این شکل ظهور کرد اما خب حضرت زینب سلام الله علیها هست و اجازه نمی‌دهد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۷ □معشوق به عاشق می‌گوید برو. اگر معشوق به عاشق چنین بگوید، پسندم آنچه را جانان
قسمت ۴۸ □حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت است هم احیاگر ولایت کبری الهیه است. ایشان ویژگی خاصی دارد، ایشان تالی تلو مادرشان است و بلکه عصمة الله الکبری است... حضرت زینب نیز به این مقام بلند راه یافته است که امام زمان ارواحنا فداه که امام حاضر ما است، برای مصائب او شب و روز گریه می‌کند. اگر ایشان نبود، حقیقتا از دین پیغمبر صلی الله علیه و آله چیزی باقی نمی‌ماند. کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود، سخن حقی است که خدا بر دهان شعرای ما جاری کرده است. او هم نبوت را احیا کرد و هم ولایت را لذا صاحب مقام عصمت کبری است.  پیغمبر صلی الله علیه و آله به دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود أُمّ أبیها، شما به حضرت زینب سلام الله علیها بگویید أُمّ أخیها. او برای ولی الله مادری کرده است. بماند که در هر دوره و هر عصری، هر امامی باید در کنارش یک زن باشد. آن امام مظهر عقل کل است و باید یک زن باشد که فیض را از امام بگیرد و بین موجودات پخش کند. نقش مادر چیست؟ نقش او این است که نطفه را از پدر می‌گیرد و آن را در رحم خود پرورش می‌دهد. لذا ربوبیت در رحم مادر توسط نفس ناطقه‌ی مادر انجام می‌شود. مادر است که او را رشد می‌دهد و بعد از تولد نیز مادر است که او را پرورش می‌دهد و به کمال می‌رساند. در معنا نیز همین گونه است؛ هر امامی باید یک مادری داشته باشد که آن معارف را آن مادر پرورش دهد. از امام تعبیر به مظهریت عقل کل و از این زن، تعبیر به مظهریت نفس کل می‌کنند. ○آسمان مرد و زمین زن در خرد ○آنچه او می‌افکند این پرورد □حضرت زینب سلام الله علیها یک ویژگی دارد که ایشان نفس کل چند امام بود! ایشان پس از مادرشان، وظیفه‌ی مظهریت نفس کل در عالم معنا را داشت. آن مثال عالم جسمانی تنها برای تمثیل بود. او مظهر نفس کل است برای پدرش علی بن ابیطالب، برای برادرانش امام حسن و امام حسین و برای برادرزاده اش حضرت سیدالساجدین صلوات الله علیهم اجمعین. یقین بدانید که اگر حضرت زینب نبود، از دین و دیانت و معنویت و کربلا و روضه هیچ چیز باقی نمانده بود. همه‌ی ما بلا شک مدیون حضرت زینب هستیم. هرچه داریم متعلق به حضرت زینب سلام الله علیها است لذا حضرت زینب حق بزرگی بر گردن ما بلکه بر گردن هستی دارد... هستی دائر مدار انسان کامل و امام است و اگر امامت از بین برود و مورد توجه واقع نشود، عالم معنای خودش را از دست می‌دهد. □این سَر مظهر ولایت است و غایب است چون ولی باطن است. رسول ظاهر است و ولایت جنبه‌ی باطنی است. اگر ولی و نبی را به یک انسان تشبیه کنیم، جسم می‌شود نبی و روح می‌شود ولی. پیغمبر نیز به امیرالمؤمنین همین را فرمود که یا علی! كُنْتَ مَعَ الأنْبياءِ سِرًّاً و مَعي جَهراً. تو در سرّ همه‌ی انبیاء بودی چون ولایت باطن نبوت است اما با من، هم باطن نبوت من هستی هم خودت آشکار شدی. تو در زمان دیگر پیامبران در باطن آنها بودی. اگر آنها ولایت تو را نپذیرفته بودند پیغمبر نمی‌شدند. این سَر امام حسین نقش خود را داشت و جلوه گری می‌کرد چرا که امام در عالم ظاهر ظهور و بروز دارد...
□ذهن انسان آن قدر عظیم است که خودش را زندانی خودش می‌کند و در این می‌ماند. زندانی ذهن امید رهایی ندارد. ممکن است خود را آزاد بدانم ولی در زندان ذهن باشم، آیا ملاکی هست که بفهمیم زندانی ذهن هستیم؟ اگر بتوانم در تمام عقایدی که اکنون دارم قدری و تردید کنم، رها می‌شوم. انسانی که قدرت شک کردن ندارد یا نمی‌خواهد شک کند هم چنان خر باقی می‌ماند. انسانی که بتواند شک کند دیگر زندانی ذهن نیست و رها می‌شود. مادامی‌که شک نکنی در زندان ذهن خود باقی می‌مانی. □شک مقدس است. اگر انسان نتواند شک کند حاصل نمی‌کند. شک همیشه مقدمه است و در شک باقی ماندن است. شک برای عبور و رفتن است. شک فقط راه رفتن را یاد می‌دهد و نمی‌گوید در این جا بمان. اگر ماندن را دور بریزیم درست می‌شود. رفتن راه مهم است. عبور از شک یعنی به یقین رسیدن و دوباره در آن یقین شک کردن و این و رفتنِ راه است. □ الدین محمد تبریزی می گوید؛ پیش ما کسی یک بار مسلمان نتواند شد، مسلمان می‌شود و کافر می‌شود و باز مسلمان می‌شود و هر باری از او چیزی بیرون می‌آید، تا آن وقت که کامل شود. □ جلال الدین محمد بلخی نیز می‌گوید؛ ○لنگ و لونگ و خفته شکل و بی‌ ادب ○سوی حق می‌غیژ او را می‌طلب ○دوست دارد دوست این آشفتگی ○کوشش بیهود به از خفتگی □غلامحسین ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" خرقۀ آلوده "○□ ○شرمم از خرقۀ آلودۀ خود می آید ○که بر او وصله به صد شعبده پیراسته ام □○ما را شرم می آید که چون آن صوفی مدعی خرقه ای از زهد و پرهیز بر تن کنیم و بر آن خرقه با هزار نیرنگ و شعبده وصله های رنگارنگ و ناهمگون زنیم و خلق را بفریبیم که ما مردان خداییم، ما را با حُسن و ملاحت چه کار؟ آن صوفیان مدعی از این طراری و خودنمایی راه به جایی جز شرنگِ شرم و شرارۀ حسرت نخواهند برد. خوش تر آن است که ما این فرصت کوتاه عمر را غنیمت شماریم و در صحبت نازنینان باشیم و هیچ بهره ای در زندگی خوش تر از مصاحبت مستمر با زیبایی و دانایی و نیکویی نیست و هرچه ارزش در جهان پدید آمده است محصول کار این گونه عاشقان و مستان است و آن صوفیان مصلحت اندیش که دانسته اند چگونه ساده دلان را به خود جذب کنند و بی هیچ هنر، خود را بر کرسی سروری خلق بنشانند، نه خود سودی برند نه کس را سودی رسانند، مگر گمراهی و کج راهی. در حالی که فرمان گوهر انسانی این است که باید چون شمع ایستاد و سوخت و روشنایی بخشید. باید پاسبان حرم دل بود که مبادا گرگی چون حرص یا پلنگی چون غرور بدان وارد شود و با این خواست پیوسته می توان امید داشت که اگر آن ماه بی نقصان به ایوان درآید نامحرمی در میان نباشد. و باید به میخانه رفت و به مستی از خویش عریان شد و آن ماه حسن را جامه چاک و بی حجاب در آغوش گرفت. □○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله العالی) امروز در انتهای درس خارج تفسیر قرآن کریم در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در مسجد اعظم گفتند: شما می خواهید ملتی که جیبش خالی است، در برابر باشد؛ در حالی که انسان فقیر نظیر شخص فلج قدرت قیام ندارد! ■پیام به آن است که این قدر حق را نخورده و با و خود نعمت های خدا داده به آنها را ضایع نکنید تا فقیر شده و نتوانند روی پای خود بایستند. در ، مردم نمایندگانی را انتخاب کنند که بیراهه نرفته و راه دیگران را نبندند و با ضایع کردن حقوق مردم، آنها را به فقر نکشانند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○رابطۀ تعالی فرجه الشریف با جهان مسیحیّت○□ □○قسمت اعظم مسیحی‌های دنیا کاتولیک هستند. جمعیّت کاتولیک‌های دنیا بیش از کلّ مسلمان‌های دنیاست. □○کاتولیک‌های دنیا برای مراسم حجّ به واتیکان می‌روند. حجّ آنها زیارت واتیکان است و هر کاتولیکی در همۀ عمرش سعی می‌کند لااقل یک بار به آنجا برود؛ و آنجایی که می‌رود زیارت می‌کند می‌دانید کجاست؟ قبر جدّ نرجس خاتون علیها السّلام !! یعنی مادر امام زمان ارواحنافداه ! □○خودشان هم نمی‌دانند کجا دارند می‌روند! درست زیر آن گنبد بزرگ واتیکان قبر کسی است که نرجس خاتون از نسل آن بزرگوار آمده و حال بفهمید که قبلۀ همه امام‌ زمان علیه السّلام است! □○امیدواریم خدای متعال متوجّه‌مان کند؛ اینکه يُصَلِّي عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ، حضرت عیسی علیه السّلام پشت سر امام‌زمان علیه السّلام اقتدا می‌کند به نماز؛ چون امام‌ زمان علیه السّلام، امام همۀ عالم است. حالا ببینید امام‌ زمان علیه السّلام چه رابطه‌ای با جهان مسیحیّت پیدا می‌کند و همۀ مسیحیان چطور می‌آیند و به حضرت ایمان می‌آورند! همۀ مسیحیان به حضرت ایمان می‌آورند... □○مادر امام‌ زمان علیه السّلام نرجس یا ملیکا دختر بارداس قیصر روم و از نوادگان سنت پیتر یا پطرس یا شمعون‌الصّفا از حواریّون و وصیّ حضرت عیسی علیه السّلام و پسرعمو یا پسرعمّۀ حضرت مریم علیها السّلام است که مسیحیان کاتولیک معتقدند قبرش در زیر گنبد واتیکان قرار دارد. □○بنا بر روایات شیعه، مقصود از سوّمین پیامبر که به سوی مردم انطاکیّه فرستاده شد، که در آیه ۱۴ سوره یس (إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ) ذکر شده، شمعون‌الصّفاست. مکان‌های دیگری هم به عنوان محلّ قبر شمعون‌الصّفا نامیده شده است؛ از قبیل مشهد شَمِع واقع در بیست کیلومتری جنوب شهر صور در لبنان و درّه کیدرون کوه زیتون در جنوب شرقی بیت‌المقدس فلسطین. ■●استاد مهدی طیّب ۸۸/۰۵/۱۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ حضرت آیت الله بهجت (برگرفته از کتاب ؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد سفارش حضرت آيت‌الله بهجت رحمه‌الله)○□ □حَوْقَلَه یا ذکر شریف «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» از اذکار مورد توجه و توصیۀ حضرت آیت‌الله بهجت رحمه‌الله بود. ایشان مداومت بر این ذکر را برای و توصیه می‌کردند. □○بهجت‌الدعاء، ص٣۶١○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○حضرت اميرالمؤمنين علی‏ عليه السّلام دربارۀ حضرت عيسی ‏عليه السّلام فرمودند : . . . نه مال و ثروتی داشت كه او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی كه به خواری‌‏اش اندازد، مركب او دو پايش بود و خدمت‌كارش دو دستش . . . ○. . . وَلامالٌ يَلفِتُهُ و لا طَمَعٌ يُذِلُّهُ ، دابَّتُهُ رِجلاهُ و خادِمُهُ يَداهُ . . . ○نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۶۰○ ○وهب نصرانی که از شهدای کربلاست، یک جوان نصرانی تازه‌ داماد بود که در راه کربلا امام حسین علیه السّلام را دید و به حضرت دل باخت و با همسر و مادرش به حضرت پیوست، با کارش حضرت عیسی علیه السّلام را رو سفید کرد و به همه‎ی مسیحیان عالم آبرو داد. من همه‎ی مسیحی‎ها را به اعتبار او زیبا می‎بینم. ○مرحوم حاج اسماعیل دولابی○ ○میلاد مبارک و فرخنده باد○ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □●مرحوم علامه طباطبایی، در آخر تفسیر تاریخ اتمام را مرقوم فرموده به این عبارت: تم الکتاب و الحمدلله و اتفق الفراغ من تألیفه فی لیله القدر المبارکه الثالثه و العشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنه اثنتین و تسعین و ثلاثماته بعد الالف من الهجره و الحمدلله علی الدوام و الصلوه علی سیدنا محمد و آله السلام. □●طلاب عزیز ما سرمشقق بگیرند که حضرت علامه طباطبائی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آری اینچنین باید بکار بود و به شعر رسا و شیوای شمس الدین محمد بن محمود آملی صاحب نفائس الفنون: ●به هوس راست نیاید به تمنی نشود ●کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد □●یادنامه فیلسوف الهی، علامه طباطبایی، خرداد۶۱، نشریه شماره ۴۷ حزب جمهوری اسلامی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○مُواسات عیسوی○□ □یکی ازشاخصه های واجب هر پیغمبری دراقامه رسالت نبوی امر مواسات باسیدنا اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه)بوده است که یکی ازپیغمبران واجب التعظیم (سلام الله علیه) بوده است وآن هم که به اینجااشاره میکنیم: □نقل اقامت حضرت روح الله (سلام الله علیه)درکربِلاء است وقتی جنابشان وارد شدند مانند زنان مویه میکردندونوحه میخواندندو گریه میکردند، حواریین گفتند یا روح الله سبب گریه شما چیست؟ □فرمودند این زمین کربِلاء است که در آن فرزند پیغمبر خدا احمد(صلی الله علیه وآله) وفرزندبتول عذرا(علیهاالسلام)شبیه مادرم حضرت مریم (علیهاالسلام) است کشته خواهد شدودراینجا مدفون میگردد،تربتی است که از مشک معّطرتر است، زیراکه تربت آن جناب است،حضرت عیسی(سلام الله علیه)مقداری خاک را برداشته و بوئید وفرمود: خوشبویی، خدایا اینها را باقی بگذار تا اینکه پدرش ببوید و تعزیت او شود واین زمین کرب و بِلاء است □سپس حضرت روح اللّه مدت مَدیدی گریست تا اینکه به رو افتادوغش کرد وحواریون هم گریه کردندچون به حال آمدیک مشت خاک آن زمین را برداشت ودر گوشه ردا پیچید، و به حواریون فرمود شما هم بردارید و نگه داریدازاین خاک مقدسه که درآن وتهنیت وبرکت قراردارد... □○بحارالانوارشریف ج۴۴،ص۲۵۲ امالی شریف ص۸۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۸ □حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت است هم احیاگر ولایت کبری الهیه است.
قسمت ۴۹ □وقتی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها این سر مبارک را دید، از او به هلال تعبیر کرد؛ ○یا هِلالاً لَمّا استَتَمَّ کمالا ○غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا □فرمود ای هلال... تعابیر مختلفی به کار برده‌اند که چرا حضرت از هلال استفاده کرده‌اند. ماه شب دوم یا سوم را هلال گویند. برخی به حیث ظاهری تأویل کرده‌اند که حضرت زینب بعد از روز عاشورا تا دو روز سر مبارک اباعبدالله الحسین را ندیده بود. روز سوم همین که سر را دید گفت یا هلال... ای ماه نو که چون به کمال رسیدی، خسوف تو را گرفت و پنهان شدی... عده‌ای می‌گویند در شب های اول ماه را غبار گرفته است و نمی‌توان او را دید، سر و روی مبارک ارباب را نیز غبار گرفته بود لذا حضرت از هلال استفاده کرد. سپس فرمود: ○ما توهمت يا شقيق فؤادي ○كان هذا مقدرا مكتوبا □ای پاره‌ی دلم، نپنداشته بودم که چنین روزی برسد و چنین چیزی اتفاق بیفتد... خلاصه اینکه این هلال جلوه گری کرد؛ بر زن خولی به گونه‌ای خود را نشان داد، وقتی که فهمید این سر، سر امام حسین علیه السلام است، گفت که من دیگر در این منزل نمی‌مانم... جلوه‌ی دیگر در دیر راهب بود که او را مسلمان کرد. این سر ۷۲ جلوه داشته و هرجا چیزی گفته است و یا آیاتی خوانده. این سَر که ولایت است در دو جا تجلی به ذات کرد؛ یک جا برای حضرت رقیه و جایی برای حضرت زینب سلام الله علیهما که به تجلی این سَر، این دو نفر به آن کمال ممکنه‌ی خودشان رسیدند. در اینجا حضرت زینب به آن نگاه ولایی که داشت از سر اباعبدالله که مظهر ولایت است همین را می‌خواهد. می‌گوید که: ○یَا أَخِی فَاطِمَة الصَّغِیرَة کَلِّمْهَا ○فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا □ای برادر من، با دختر سه ساله‌ات صحبت کن، عن قریب است که قلبش از فراق تو ذوب شود... ○یَا أَخِی قَلْبُکَ الشَّفِیقُ عَلَیْنَا ○مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِیبَا □ای برادر، چگونه است که این دل مهربان تو بر ما سخت گشته است؟ عرض کردیم، در برخی موارد معشوق به این راحتی روی خودش را به عاشق نشان نمی‌دهد. دیده‌اید که شعرا معشوق را با چه عباراتی مخاطب قرار می‌دهند؛ بی‌وفا، سنگدل... عاشق هم همینطور دست و پا می‌زند... باید هم دست و پا بزند، وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا. این دست و پا زدن همین جهاد است. باید کار کنی... درست است که به تعبیر جناب حافظ، «گر چه وصالش نه به کوشش دهند»، اما «هر قدر ای دل که توانی بکوش»... □حالا سوال، اینکه اینهمه از عشق و عاشق و معشوق گفتیم، هدفمان چه بود؟! به این دلیل که می‌خواهیم عاشق امام حسین علیه السلام شویم. اگر عاشق او نشویم که زندگی فایده‌ای ندارد... من که می‌خواهم عاشق شوم باید چه کنم؟ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم... باید تبعیت کنم. اگر می‌خواهم امام حسین بیشتر دل مرا ببرد، اگر می‌خواهم بیشتر به این خاندان دلبسته باشم، با اینها باشم و زندگی کنم، باید چه کنم؟ تبعیت... اقامه‌ی عزای امام حسین علیه السلام این نیست که لباس مشکی بپوشی و در و دیوار خانه‌ات را مشکی کنی، اقامه‌ی عزا یعنی پیاده شدن اهداف اباعبدالله الحسین علیه السلام در وجودت لذا اقامه‌ی عزا در وجود شماست. این روضه ها، دور هم جمع شدن ها و گریه کردن ها همگی مقدمه است... اگر از این مقدمه استفاده نکنیم و درون خودمان را با عمل به شریعت الهی، اخلاقیات و دستورات دین و دوری از گناهان آباد نکنیم که فایده‌ای ندارد. با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی‌شود. این که گفتیم عاشق و معشوق، عاشق و معشوق شدیم و تمام شد؟! باید محیط کارت، زندگی ات، فرزندات همگی مصداق كُونُوا لَنَا زَيْناً باشد. باید زینت اهل‌بیت باشی. برای این مقصود باید چه کنی؟ به دستوراتشان عمل کن. اهل‌بیت علیهم السلام از ما خواسته‌اند تا ببینیم آنان چگونه زندگی کرده‌اند، ما نیز همانگونه باشیم. بخیل نباش، حسود نباش، دروغ نگو، غیبت نکن، نمام و سخن چین نباش، دزد نباش، انسان الهی باش، هر کسی در هر جا تو را دید تو را با انگشت نشان دهد و بگوید این عاشق امام حسین علیه السلام است، آدم خوبی است، خوب زندگی می‌کند. اگر خوب زندگی کنی خوب می‌میری...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۹ □وقتی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها این سر مبارک را دید، از او به هلال تعب
قسمت ۵۰ (پایانی) □جناب مولوی داستانی نقل می‌کند که بسیار عمیق و لطیف است. می‌گوید که شاعری وارد شهری شد و دید که اهالی عزا گرفته‌اند. گفت در اینجا چه خبر است؟ لابد شخص بزرگی از میان شما رفته است که اینچنین ماتم گرفته‌اید. به او گفتند که ای بی خبر! تو نمی‌دانی که امروز عاشوراست؟! ○روز عاشورا نمی‌دانی که هست ○ماتم جانی که از قرنی بِهَست □آن شخص اهل معرفت بود و گفت بله، می‌دانم امروز چه روزیست! منتها شما به جای اینکه بر حسین عزا بگیرید بر خود عزاداری کنید. ○پس عزا بر خود کنید ای خفتگان ○زانک بد مرگیست این خواب گران ○روح سلطانی ز زندانی بجست ○جامه چه درانیم و چون خاییم دست ○چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند ○وقت شادی شد چو بشکستند بند ○سوی شادروان دولت تاختند ○کنده و زنجیر را انداختند □اگر برای امام حسین گریه می‌کنید، اینها که به فوز اعظم راه پیدا کردند، اینها که از این زندان رها شدند. تصور کنید ده نفر را به زندان می‌اندازند، دو نفر آزاد می‌شوند و آن هشت نفر عزا می‌گیرند که چرا اینها آزاد شدند! حالا سوالی که مطرح است این است که آیا اقامه‌ی عزا نکنیم؟ چرا... ما امر شده‌ایم که گریه کنیم و اقامه‌ی عزا کنیم. اگر اقامه‌ی عزا می‌کنی و اعتقاد داری که معاد هست، اگر به حشر اعتقاد داری، اگر باور داری که اینجا حد است و باید به عالم ابدیت بروی، این لا به لا بر خودت گریه کن... گریه کن که تو مولایی داری که او تمام بندها را رها کرد و کُنده و زنجیر را افکنده و سوی شادروان دولت تاخته اما من و شما اینجا مصداق اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ هستیم... ○چرا خو کرده‌ای در لای و در گل ○از این لای و گلت برگو چه حاصل ○دلا تو مرغ باغ کبریایی ○یگانه محرم سرّ خدایی ○تو را ز کنگره‌ی عرش می‌دهند صفیر ○ندانمت که در این دامگه چه افتادست □آری گریه کن اما بر خودت گریه کن. آمده‌ایم که عاشق شویم. رسم عاشقی چیست؟ تبعیت از معشوق تا از این بندها رها شویم؛ «الدُّنْيَا سِجْنُ المُؤْمِنِ وَ جنَّةُ الكَافِرِ». اینجا برای کافر بهشت است. تو که عاشق حسینی، اینجا برایت زندان است. حفره کن زندان و خود را وارهان... این به این معنا نیست که برویم و بمیریم، برویم کشته شویم، شهید شویم! نه! همین گونه زنده زنده که هستی بمیر! مُوتُوا قَبلَ أن تَمُوتُوا. دل از تعلقات بکن. دل را به صاحبدل بده. هرچه او می‌خواهد زیباتر است. باید عاشق شویم... یکی از اساتیدی که بنده سالیان سال است که خدمت او می‌روم فرمود: یکی از اولیاء را در خواب دیدم. به من گفت که به مردم رسم و رموز عاشقی را یاد بده، مردم عاشق امام زمان ارواحنا فداه شوند... باید پیوسته عاشق باشیم، می‌بینی که ناگهان بانگ برآمد که خواجه برفت... إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ، اجل ما ثانیه ای جابجا نمی‌شود. با دست خالی، ابد هم در پیش داریم... در مسافرخانه‌ی دنیا که یا خوابیم یا مشغول چیزهای دیگریم. شخصی به قبرستانی در شهری رفت و دید که روی قبر ها نوشته یک ساله، پنج ساله، شش ماهه و... . نزد بزرگشان رفت و گفت اینجا همه کودک مرده‌اند؟ او گفت نه، ما سن معنوی افراد را می‌نویسیم. چه بسا شخص ۸۰ ساله است اما فقط ۶ ماه در راه خدا حرکت کرده! در حکمت ما، به کسی می‌گویند بالغ که از هوی و هوس رهیده باشد؛ نیست بالغ جز رهیده از هوی... من هر کاری دلم خواست بکنم، دروغ بگویم و غیبت کنم و... و بگویم روضه‌ام را هم می‌روم! اینطوری نمی‌شود! پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که وقتی شما صلوات می‌فرستید خدا به شما باغی می‌دهد. گفتند که یا رسول الله! پس ما باغهای بسیاری داریم، حضرت فرمود که بله دارید لکن از بس از دنیا آتش می‌فرستید همه را از بین می‌برید. عاقبت اندیشی از ویژگی های عاقل ها است. دقت دارید که در زندگی دنیا چقدر عاقبت اندیشی می‌کنیم؟ چطور برای یک امر موقت عاقبت‌اندیش هستیم اما برای ابدیت عاقبت اندیش نیستیم؟! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته محرم الحرام ۱۴۴۱
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □○امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: ثَلاثَةٌ مِن کُنُوزِ الجَنَّةِ کِتمَانُ الصَّدَقَةِ وَ کِتمانُ المُصیبَةِ وَ کِتمَانُ المَرَضِ: سه چیز از گنج‎های ایمان است؛ اوّل صدقه دادن پنهانی در راه خدا، دوم مصیبتی که رو کند و به کسی نگویی (الاّ به انیس)، سوم پوشاندن مرض و بیماری. هر چه مصیبت را بپوشانی، گنجت بزرگ‌تر می‎شود. بزرگ‌ترین عبادات صوم است و صمت. □○افضل عبادات صوم و صمت است: اَوَّلُ العِبادَةِ الصَّمتُ وَ الصَّومُ. اَفضَلُ العِبادَةِ الصَّبرُ وَ الصَّمتُ وَ الاِنتِظارُ الفَرَجِ. یعنی هیچ چیز نخور، دم هم نزن. مؤمن یک عمر روزه است و دم هم بر نمی‎آورد. □○در روایت نبوی وارد شده است که بهترین عبادت دو چیز است؛ صوم و صمت. یعنی خواسته و نظریه‎ای از خود نداشته باشی و هر تقدیری خداوند برای تو پیش آورده و بریده، راضی باشی و گله و شکایتی هم اصلاً نداشته باشی و سکوت نمایی. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●آیین زرتشت از نگاه مسلمانان●□ □از نظر مسلمانان آیین زرتشت ریشۀ آسمانی دارد و در شکل اصیل خود اثری از ثنویّت و دوگانه بینی و دوگانه‌پرستی در آن نبوده است؛ لذا در قسمت‌های بالنّسبه اصیل‌ترِ متون دینیِ آیین زرتشت مثل گاته‌ها، می‌توان جنبه‌های توحیدی این آیین را مشاهده کرد. □امّا آیین زرتشت در طول زمان اسیر تحریف گردید و نوعی دوگانه‌بینی و اعتقاد ثنوی در آن وارد شد. □در دوران خلیفۀ دوّم وقتی ایران فتح شد، عمر نمی‌دانست با ایرانی‌ها چگونه رفتار کند؛ مثل مشرکین و ملحدین؛ یا مثل پیروان کتب آسمانی؟ چون حکم اسلام در مورد اهل کتاب با مشرکان و ملحدان و دیگر کفّار فرق می‌کند. □پیروان کتب آسمانی می‌توانند بر عقیده و آیین خودشان باقی بمانند و به اقامت در قلمرو حکومت اسلامی ادامه دهند؛ مشروط بر آنکه به حکومت اسلامی احترام بگذارند و از قوانین و مقرّراتی که برای آنها معیّن کرده است، تبعیت کنند و به‌ جای زکات که بر مسلمانان واجب است، به عنوان مالیات، جزیه بپردازند. در این صورت برای زندگی آنها در سرزمین اسلامی مانعی نیست؛ امّا مشرکان و ملحدان چنین اجازه‌ای ندارند. □لذا برای خلیفۀ دوّم این سؤال پیش آمد که حال که ما ایران را فتح کرده‌ایم و به قلمرو حکومت اسلامی ملحق ساخته‌ایم، با زرتشتیان که شکست خورده‌اند و در اختیار سپاه اسلامند، چه کنیم؟ مثل اهل کتاب، همچون مسیحی‌ها و یهودی‌ها، با آنها رفتار کنیم؛ یا همانند مشرکین و ملحدین با آنها برخورد کنیم؟ □حلّال همۀ مسائل در دوران خلافت سه خلیفۀ غاصب، امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بودند. لذا از حضرت امیر علیه السّلام سؤال کردند با آن‌ها چه کنیم؟ □حضرت فرمودند این آیین ریشۀ آسمانی دارد؛ این دین، دین الهی است و خداوند برای آنها پیامبری فرستاده و کتابی نازل فرموده است و لذا با آنها باید مثل سایر اهل کتاب رفتار کرد. □از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم روایت شده است که فرمودند: آن‌ها پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که آن را سوزاندند. □از امام باقر علیه السّلام هم روایت شده است که آنها پیامبری داشتند که نامش داماسْت بود و او را کشتند و کتابی داشتند که به آن جاماسْت گفته می‌شود.... □●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○حجاب، روی زمین طفل بی‌پناهی بود ○تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر ○میان کوچه که افتاد دشمنت از پا ○در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر #سیدحمیدرضابرقعی ○السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ○السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ ○السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ ○السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ○السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ○السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة ○ُالسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ ○السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه #یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □دعا هیچوقت بدون استجابت نیست. هر أللّهی لبیک دارد. هیچ دستی بلند نمی شود که خالی، نا امید برگردد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●پنجم دی ماه، زادروز و ، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، گرامی باد.●□ □غلامحسین ابراهیمی در ۵ دی ماه سال ۱۳۱۳ دردینان (درچه اصفهان) به دنیا آمد. وی پس از تحصیل ابتدائی در روستای خود، در مدرسه علمیه نیم آورد اصفهان به تحصیلات دینی مشغول شد. پس از گذراندن دوره سطح و مقدمات فلسفه،در سال ۱۳۳۳ وارد حوزه علمیه قمشد و ضمن تحصیل خارج فقه و اصول نزد مراجع بزرگ،به فراگیری فلسفه نیز نزد پرداخت؛ که شاهد مباحث   (فرانسوی) و علامه طباطبایی نیز بود. □دینانی در مدرسه حجتیه قم به تحصیلات حوزوی پرداخته و در آن مدت سید علی  از افراد هم بحث و هم حجره‌ای اش بوده‌است. وی همچنین از شاگردان سید روح‌الله و  طباطبایی بوده و نیز شاهد مباحث فلسفی هانری کربن و علامه طباطبایی بوده‌است. فلسفه را در اصفهان نزد حکیم ضیاء پور شروع کرد و در قم در سطح عالی با علامه طباطبائی به پایان رساند و از شاگردان خاص او گردید. □وی در سال ۱۳۴۵، و پنج سال پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی به تهران مهاجرت کرد و وارد دوره کارشناسی شده و پس از اخذ درجه کارشناسی ،جهت گذراندن امورات زندگی باستخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد.وی تا دریافت درجه دکتری ادامه تحصیل داد ودر سال ۱۳۵۲ از رساله دکتری تخصصی فلسفه خود دفاع کرد. دینانی در سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد که ثمره آن دو دختر می‌باشد و در همان سال به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تدریس شد. وی در سال ۱۳۶۲ به تهران منتقل شده و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شد و تاکنون استاد این دانشگاه است. وی صاحب تألیفاتی بسیاری در زمینه فلسفه می‌باشد که در آن به نقد آرای فلسفی فلاسفه بزرگ و شرق پرداخته و در ذیل آن‌ها به ارائه نظرات خاص فلسفی خود پرداخته‌است. کتاب‌های خرد و خردورزی، گفتار حکیم و آینه‌های فیلسوف و چندین مجلد کتاب و نشریه دیگر دربارهٔ جایگاه فلسفی او است. تا به حال چندین مقاله و فیلم مستند نیز دربارهٔ این فیلسوف، نوشته و ساخته شده‌است. □دینانی در سمینارها و همایش‌های متعدد داخلی و خارجی شرکت داشته و مقالات و آثار فراوانی در حوزه فلسفه و دین پژوهی به رشته تحریر درآورده که برخی از کتابهایش جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را دریافت نموده‌است و در اولین دوره همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۰ با عنوان چهره برتر فلسفه تقدیر شدند. @mohamad_hosein_tabatabaei