#امام_خامنه_ای 👇
آنان [ائمه اطهار ] در خلال دعاهای مذکور، #نقطههای_ضربهپذیرِ_معنوی را به یادِ ما میآورند و #هشدار می دهند که «ممکن است از این نقاط ضربه بخورید و آسیب ببینید.»
✅در همین دعاىِ شریفِ «ابوحمزه»، در عبارتی میفرماید:
✨اللّهم خُصّنی مِنْکَ بخاصَّهِ ذِکْرِکَ وَ لاتَجْعَل شَیئاً مِمَّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیلِ وَ اَطْرافِ النَّهارِ ریاءً وَلا سُمْعَهً وَلا اَشَراً و لابَطَرا؛
👈«خداوندا! کاری کن که کارهای انجام شده از طرف من، #ریا و #سمعه نباشد.
🔺برای اینکه این و آن ببینند، نباشد.
🔺برای اینکه دهن به دهن بگردد، و مردم به هم بگویند خبر دارید فلان کس چه کار خوبی کرد و چه عبادات خوبی انجام داد، نباشد. از روی ناز و غرور، نباشد.
⚠️ آخر بعضی مواقع انسان کارهایی را از روی #ناز و #غرور انجام میدهد و به خود میبالد و میگوید: «آری! ما بودیم که این کار را انجام دادیم.» اینها نباشد. اینها، آن #نقاطِ_ضربهپذیر_است.
✅ انسان خیلی کارهای خوب انجام میدهد؛ اما با اندکی #ریا و #سمعه، آن کارها را «هباءً منثورا» میکند. #دود میکند و به #هوا میفرستد. #معصومین علیهمالسّلام به ما توجّه میدهند و میفرمایند: #مواظب_باشید این طور نشود!» «واجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ» تا آخر...
#رمضان_ماه_مناجات_خدا
#رمضان_ماه_خودسازی
#نقطه_های_ضربه_پذبر_معنوی⛔️
#دعاهای_رمضان
#ابوحمزه_ثمالی
🌺🍃
http://eitaa.com/joinchat/1287192579Cc2c4382865
#پســرعلوی...
#هـشـدار ها را جدی بگیر🚫
بـرادر|🧔🏻| آرزوی #شهادتت را💛 با #نامحرم قسمت نکن❌
آری . . .
درد ودل کردن تو را امیدوار میکند🍃
✌️ اما یادت نرود این #گفتگو تو را از خاک #سوریه و #شام🌼
به سواحل آنتالیا میکشاند🏖❗️❗️❗️
رفته رفته آرزوی شهادتت ب #رابــطــه_ی_پنهانی تبدیل میشود❌😔
اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس #نامحــرم جایگزین میشود🚫
طرز فڪرت عوض میشود😔💫
تا جایی ک میگویی: " #جهاد برای خودشان ما در داخل دفاع خواهیم کرد اگر دفاعی درکار باشد🥀
:: برادرهوشیار باش👂دلـسرد شدنت را احساس میڪنی⁉️
🚫 #فقطیادتبآشد🚫
جلو جلو عواقب #چــت📱کردنت را ب تو یاداوری کردم🌚🌪
روز #محشر نگویی که ندانسته وارد پـرتـ🔥ـگاه شدم
من آنروز بـه آگاهیت شهادت میدهم✋🏼
یادت باشد☝️
شیرینی شهادت ڪه کمرنگ شود✨ غلظت #شهوت بالامیرود🔥🍂🔥
راستی اول ماجرا را بیاد داری👨💻‼️
اولین پی ام ات "سـلام خواهر"بود📨
از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊
🤔فقطیڪ سوال⁉️
هنوز هم #نامحرم را خواهر... صدا مۍزنی؟؟🥀
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#قسمت_دوم
هر اندازه گرمای #شهریور فزونی می یافت، فضای #ابرهای تیره که بر مرزهای #ایران_و_عراق سایه افکنده بود، بیشتر رو به #تیرگی می رفت.
تا اینکه #صدام معدوم در روز #۲۶_شهریور_۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس #عراق، قرارداد #سال_۱۹۷۵_الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد.
او متن #قرارداد_مزبور را در برابر دوربین تلویزیون #پاره و #هشدار داد که ایران حق #کشتیرانی در #اروند را ندارد و #عراق حاکمیت نظامی خود را بر این #آبراه اعمال خواهد کرد.
در پی سخنان #صدام ، ارتش #عراق در مناطق #مهران و #قصر_شیرین و همچنین پاسگاه های #برزگان، #سوبله، #صفریه، #رشیدیه، #طاووسیه، #دو_برج و #فکه عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع #خلبانان جان برکف #پایگاه_هوایی_دزفول مواجه شد. هواپیماهای #جنگنده و بمب افکن ارتش #جمهوری_اسلامی_ایران با حمله به مواضع نیروهای #متجاوز_بعثی تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند.
#شهید_لشکری درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در #عملیات_هوایی علیه #متجاوزان بعثی وارد عمل شود.
آنگاه حسین صبح #پنجشنبه برای آخرین بار از #دزفول با هسمرش تماس گرفت تا حال #علی را جویا شود و با او #خداحافظی کند.
هنگام این گفت و گوی تلفنی، #اشک سراسر وجود #همسر_جوان را فراگرفت، و دست #علی_اکبر چهار ماهه را در درست گرفت و او را #نوازش داد. #آشوب و #دلهره نسبت به سرنوشت #همسرش او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به #دزفول موافقت کند، اما او نپذیرفت که #همسر به دزفول برود.
آن شب #کلافه بود و #دلشوره داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند.
#ادامه_دارد
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#قسمت_چهارم
در آن بامداد #لشکری و #سرگرد_ورتوان دومین دسته #پروازی پایگاه #دزفول بودند که در خاک #عراق به عملیات رفته بودند.
دسته او با #حملاتی که انجام داد، پدافند #موشک_عراق را هوشیار کرد. لذا به محض عبور آن دو هواپمیا از مرز نقطه هدف را #شناسایی کردند. گرد و غبار ناشی از شلیک #توپخانه عراق وجود هدف را مشخص کرده بود.
هر دو برای #شیرجه آماده بودند.
در پناه تپه ای چندین دستگاه #تانک و نفربر #استتار شده بودند.
#لشکری از #لیدر_پرواز اجازه زدن هدف را می گیرد.
قرار بود هر دو به صورت #ضربدری از چپ و راست یکدیگر را رد کرده و #هدف_ها را #منهدم نمایند.
#لشکری زاویه مخصوص #راکت را به #هواپیما داد و نشان دهنده مخصوص را روی #هدف تنظیم کرد ولی ناگهان #هواپیما تکان شدیدی خورد و #حسین_لشکری فرمان کنترل را از دست داد.
نمی دانست چه بر سر #هواپیما آمده است.
کوشید #هواپیما را که در حال پایین آمدن بود کنترل کند.
او در وصف آن #حادثه می گوید: « به هر نحو توسط #پدال_ها سکان افقی هواپیما را به سمت #هدف هدایت کردم. در این لحظه ارتفاع #هواپیما به #شش_هزار پا رسیده بود.
چراغ #هشدار دهنده #موتور مرتب اخطار می داد.
شاسی پرتاب #راکت_ها را رها کردم.
در یک لحظه #۷۶_راکت روی #هدف ریخته شد و #جهنمی از آتش زیر پایم ایجاد کرد.
از این که #هدف را با #موفقیت نشانه گیری و #بمباران کردم بسیار خوشحال بودم ولی می دانستم با وضعیتی که برای #هواپیما پیش آمده #قادر به بازگشت نیستم.
در حالی که #دست چپم روی #دسته_گاز موتور بود #دست راستم را به سمت دکمه #ایجکت بردم.
دماغ هواپیما در حال #شیرجه بود و هر لحظه #زمین جلوی چشمانم بزرگتر می شد.
تصمیم نهایی را گرفتم و با گفتن #شهادتین دسته #ایجکت را کشیدم و از اینجا به بعد دیگر چیزی یادم نیست.»
#ادامه_دارد
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀