#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_پنجم #فراز_دوم
♻️با اين بهانهجويان چه بايد كرد؟!
✔️متن خطبه
اگر (دربارۀ خلافت و شايستگي هايم و وضعيّت پيامبر در اين زمينه نسبت به من) سخن بگويم مىگويند: او نسبت به حكومت بر مردم حريص است!
و اگر سكوت كنم مىگويند: از مرگ مىترسد!
عجيب است بعد از آن همه حوادث گوناگون (آن همه رشادتهايى كه در غزوات اسلامى از من ديده يا شنيدهاند چگونه ممكن است مرا به ترس از مرگ نسبت دهند) به خدا سوگند انس و علاقۀ فرزند ابو طالب به مرگ و شهادت از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است!
(من اگر سكوت مىكنم) به خاطر آن است كه اسرارى در درون دارم كه اگر آنها را اظهار كنم شما همچون طنابها در چاههاى عميق به لرزه در مىآييد!
🔘شبيه همين معنى در خطبۀ ١٧٢ نيز آمده است كه مىفرمايد:
بعضى به من گفتند اى فرزند ابوطالب تو نسبت به حكومت حريص هستى و من پاسخ دادم به خدا سوگند شما حريصتريد!
من حقّى را كه شايستۀ آنم مىطلبم و شما مانع مى شويد (امّا شما مقامى را مىطلبيد كه هرگز شايستۀ آن نيستيد و انگيزهاى جز دنياطلبى نداريد)!
سپس در ادامۀ اين سخن به پاسخ كسانى مىپردازد كه سكوت او را به ترس از مرگ نسبت مىدادند، مىفرمايد:
«عجيب است بعد از آن همه حوادث گوناگون (جنگهاى بدر، احد، حنين، خيبر و احزاب بعد از آن همه رشادتها كه از من شنيده يا ديدهايد، چه كسى مىتواند وصلۀ ترس از مرگ را به على بچسباند؟!) به خدا سوگند انس و علاقۀ فرزند «ابو طالب» به مرگ (و شهادت در راه خدا و اطاعت از اوامر الهى) از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است!»
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_پنجم. #فراز_دوم
🔰سابقۀ دلاوري هاى اميرمؤمنان علی(ع)
امام علی(ع) با اشارۀ كوتاهى به شجاعتها و دلاوريها و ايثارگريهاى خود در غزوات و جنگهاى مختلف اسلامى و در مواضعى چون «#ليلة_المبيت» (شبى كه على (ع) در بستر پيامبر (ص) خوابيد و آن حضرت از چنگال دشمنان رهايى يافت) و غير آن، به خردهگيران يادآورى مىكند كه من از هيچ حادثۀ مهمّى وحشت ندارم و امتحان خود را در طول زندگىام به خوبى پس دادهام،
بنابراين سكوت من هرگز دليل بر ضعف يا ترس نيست، بلكه مصالح اسلام و امّت اسلامى را در اين سكوت مىبينم،
ولى در بيان اين معنى اشاره به ضرب المثل معروفى از عرب مىكند و مىفرمايد: (بعد اللّتيّا و الّتى).
❇️داستان ضرب المثل از اين قرار است كه مردى اقدام به ازدواج كرد. اتفاقا همسر او زنى كوتاه قد، كم سن و سال، بد اخلاق و نامناسب بود و درد و رنجهاى زيادى از او كشيد و سرانجام طلاقش داد.
در مرحلۀ دوّم با زن بلند قامتى ازدواج كرد كه او هم بيش از همسر اوّل او را رنج و عذاب و آزار داد و ناچار به طلاق او شد، و بعد گفت: «بعد اللّتيّا و الّتى لا اتزوّج ابدا، بعد از آن زن كوتاه قد و ديگر زن بلند قامت، هرگز همسرى انتخاب نخواهم كرد»
و اين ضرب المثلى شد براى حوادث بزرگ و كوچك و صغير و كبير، اشاره به اين كه من در زندگانيم همه گونه حوادث را با شجاعت و شهامت پشت سر گذاشتهام و ديگر جاى اين توهّمات در بارۀ من نيست.
📗آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام - 1، صفحه 446
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_پنجم. #فراز_دوم
🔰چرا از مرگ بترسم؟!
امیرالمؤمنین(ع) مىفرمايد:
علاقۀ من به مرگ از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است.
درست است كه شير و پستان مادر مايۀ حيات طفل هستند كه طفل آب و غذا و حتّى دارو را از آن مىگيرد، به همين دليل هنگامى كه پستان را قبل از رفع حاجت از او مىگيرند چنان داد و فرياد و جزع مىكند كه گويى تمام دنيا را از او گرفتهاند، و هنگامى كه به او باز مىگردانند آن چنان اظهار خشنودى مىكند كه گويى تمام عالم را به او دادهاند، ولى اين علاقه هر چه هست از غريزه سرچشمه مىگيرد،
🔰امّا علاقۀ امام (ع) و همۀ عارفان الهى به مرگ و ملاقات پروردگار (مخصوصا شهادت در راه خدا) علاقهاى است كه از عقل و عشق مىجوشد. آنها مرگ را سرآغاز زندگى نوين در جهانى بسيار گستردهتر مىبينند.
مرگ براى آنها دريچهاى است به سوى عالم بقا، شكستن زندان است و آزاد شدن، گشوده شدن درهاى قفس است و پرواز كردن به عالم بالا و به سوى قرب پروردگار.
كدام عاقل، آزادى از زندان را ناخوش مىدارد؟ و نجات از دنياى پست و محدود و آميخته با هزار گونه ناراحتى و آلودگى و گام نهادن در دنيايى پر از نور و روشنايى را بد مىشمارد؟!
آرى كسانى از مرگ مىترسند كه آن را پايان همه چيز مىپندارند، يا آغاز عذاب اليم به خاطر اعمال زشتشان مىبينند.
امام (ع) با آن همه افتخارات و معارف والايش چرا از مرگ بترسد؟ و لذا با سوگند و تأكيد مىفرمايد:
«پسر ابو طالب انس و علاقهاش به مرگ از انس و علاقۀ طفل به پستان مادرش بيشتر است».
لذا در يكى ديگر از كلماتش مىفرمايد:
«به خدا سوگند باك ندارم كه من به سوى مرگ بروم يا او به سوى من آيد (هنگامى كه در راه هدف مقدّس الهى باشد)».
نيز به همين دليل در كلام معروفش كه يك دنيا عظمت از آن مىبارد در آن لحظه كه شمشير «ابن ملجم» بر فرق مباركش وارد شد، فرمود:
«فزت و ربّ الكعبة، به پروردگار كعبه پيروز شدم (و رهايى يافتم)».
📗آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام - 1، صفحه 447_ 448
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_پنجم. #فراز_دوم
🔰چرا سكوت كردم؟
امیرالمؤمنین علی(ع) مىگويد:
سكوت من به خاطر آگاهى بر اسرارى است كه اگر آن را آشكار سازم همچون طنابها در چاههاى عميق به لرزه در مىآييد.
روشن است كه چاهها هر چه عميقتر باشند لرزش طناب و دلو در اعماق آنها بيشتر است، زيرا مختصر لرزشى در يك سوى طناب تبديل به لرزش وسيعى در سوى ديگر مىشود.
امّا اين كه اين اسرار اشاره به كدام امر است، در ميان شارحان «نهج البلاغه» گفتگوست و احتمالات زيادى در بارۀ آن دادهاند،
گاه آن را اشاره به وصيّت پيامبر (ص) به سكوت و ترك درگيرى دانستهاند
و گاه اشاره به آگاهيهاى آن حضرت بر عواقب امور و مصالح و مفاسد جامعۀ اسلامى كه سبب سكوت مىگشت دانستهاند.
بعضى آن را اشاره به آگاهى آن حضرت بر احوال آخرت مىدانند يعنى من مسائلى از جهان ديگر مىدانم كه اگر براى شما آشكار سازم تكان خواهيد خورد.
بعضى آن را اشاره به «قضا و قدر» حتمى الهى دانستهاند كه دامان امّت را فرو گرفته و به بيراههها مىكشاند.
🔰ولى انصاف اين است كه هيچ يك از اين احتمالهاى چهارگانه با محتواى خطبه و جملههاى قبل و شأن ورود آن سازگار نيست و بهتر اين است كه گفته شود
اين جمله اشاره به دگرگونيهايى است كه در حال «صحابه» و مدّعيان اسلام و ايمان بعد از پيامبر (ص) رخ مىداد و افرادى كه مردم ديروز، آنها را پرچمدار حق مىدانستند پرچمدار ضلالت و باطل مىشوند و كسانى كه ديروز پشت سر پيامبر (ص) و در سايۀ او با دشمنان پيكار مىكردند و شمشير مىزدند زير پرچم منافقان قرار مىگيرند و چنان دين به دنيا مىفروشند كه مردم آگاه در تعجّب و حيرت فرو مىروند.
مىفرمايد: من آگاهى هايى از حوادث آينده و دگرگونى حال افراد دارم كه اگر بازگو كنم سخت تكان خواهيد خورد و همين هاست كه مرا به سكوت و تحمّل زجر و شكيبايى واداشته است.
چه كسى باور مىكرد «طلحه و زبير» كه در صفوف مقدّم صحابه جاى داشتند آتش افروز جنگ جمل شوند؟
چه كسى باور مىكرد «عايشه» همسر پيامبر (ص) و امّ المؤمنين ابزار دست نفاق افكنان گردد و خون بيش از ده هزار نفر ريخته شود؟ و سؤالات مهمّ ديگرى از اين قبيل.
با اين حال چگونه مىتوانم بر افراد تكيه كنم و به اعتماد آنها قيام نمايم من كه از اين اسرار باخبرم!
📗آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام - 1، صفحه 449_450
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_ششم
✅خطبه در يك نگاه
هنگامى كه «طلحه» و «زبير» پيمانشكنى كردند و با «عايشه» به «بصره» آمدند و آنجا را در زير سلطۀ خود قرار دادند، بعضى معتقد بودند كه امام با آنها درگير نشود، آنها را به حال خود رها سازد و پايههاى خلافت را محكم كند، چيزى نمىگذرد كه آنان تسليم مىشوند.
امام در آغاز اين كلام با صراحت مىگويد كه اين يك اشتباه بزرگ است و من هرگز دست روى دست نمىگذارم تا دشمن نيرومند شود و مرا غافلگير كند!
سپس در جملۀ ديگرى تصميم قاطع خود را در جنگ با آنان با استفاده از نيروى وفادارش بيان مىكند و تصريح مىفرمايد كه اين روش من تا پايان عمر خواهد بود.
سرانجام در آخرين جمله به اين حقيقت اشاره مىكند كه اين مخالفتها تازگى ندارد از آن روز كه پيامبر اسلام (ص) رحلت فرمود اين مخالفتها شروع شد و هنوز ادامه دارد.
♻️در برابر دشمن نبايد غافلگير شد!
✔️متن خطبه
به خدا سوگند من همچون كفتار نيستم كه با ضربات آرام و ملايم (در برابر لانهاش) به خواب مىرود تا صيّاد به او مىرسد و دشمنى كه در كمين اوست غافلگيرش مىكند (ولى من غافلگير نمىشوم)، بلكه (با هوشيارى تمام، مراقب مخالفان هستم) و با شمشير برندۀ هوادارن حقّ، بر كسانى كه به حق پشت كردهاند مىكوبم و با دستيارى فرمانبرداران مطيع با عاصيان ناباور مىجنگم، و اين روش هميشگى من است تا روزى كه زندگىام پايان گيرد!
به خدا سوگند! از زمان وفات پيامبر تا امروز همواره از حقّم بازداشته شدهام و ديگران را كه هرگز همسان من نبودند بر من مقدّم داشتهاند!
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_ششم
✅ در برابر دشمن نبايد غافلگير شد!
واقعيّتهاى تاريخى آن زمان نشان مىدهد كه پيشنهاد عدم تعقيب «طلحه» و «زبير» بسيار سادهلوحانه بود، چرا كه نقشه اين بود كه آنها «بصره» و سپس «كوفه» را در اختيار خود بگيرند و «معاويه» با آنها بيعت كند و در «شام» از مردم نيز براى آنان بيعت بگيرد و به اين ترتيب بخشهاى عمدۀ جهان اسلام در اختيار جاهطلبان پيمانشكن قرار گيرد و تنها مدينه در دست «على» (ع) بماند.
آنها با تكيه بر شعار خونخواهى «عثمان» روز به روز مردم را به هيجان بيشتر فرا مىخواندند و تدريجا اين شعار كه قاتل «عثمان»، «على» (ع) است را در ميان مردم پخش مىكردند و مردم ناآگاه را بر ضدّ امام مىشوراندند.
واضح است كه اگر «امير مؤمنان على» (ع) با سرعت، ابتكار عمل را در دست نمىگرفت نقشۀ منافقان به زودى عملى مىشد و همان گونه كه مىدانيد با آن سرعت عمل كه امام در پيش گرفت نخستين توطئه و تلاش جدايى طلبان را در نطفه خاموش ساخت و به آسانى «بصره» و «كوفه» و تمام عراق را نجات داد و اگر برنامۀ امام در مورد ظالمان «شام» با مخالفت بعضى از ياران ناآگاه روبرو نمىشد به خوبى «شام» نيز از شرّ ظالمان نجات مىيافت و پاكسازى مىشد و جهان اسلام يكپارچه در اختيار آن حضرت قرار مىگرفت، ولى متأسفانه - همان گونه كه در ذيل خطبۀ «شقشقيّه» بيان شد - جهل و ناآگاهى و لجاجت در برابر فريب و نيرنگ دشمن، كار خود را كرد و جنگ با «شاميان» در آستانۀ پيروزى كامل، متوقّف گشت.
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_ششم
✅ پيامی به همۀ مسؤولان
امیرالمؤمنین علی (ع) در اين گفتار تاريخى خود درسى به همۀ زمامداران بيدار و با ايمان و مسئولين كشورهاى اسلامى داده است كه براى مقابلۀ با خطرات دشمن، گاه روزها، بلكه ساعتها و لحظهها سرنوشت ساز است.
نبايد فرصت را به سادگى از دست بدهند و تسليم پيشنهادهاى سست عافيتطلبان گردند.
حضرت علی(ع) افرادى را كه اين لحظات حسّاس را از دست مىدهند تشبيه به «كفتار» كرده است. اين تشبيه از چند جهت قابل توجّه است:
«كفتار» حضور دشمن را احساس مىكند ولى با زمزمههاى او به خواب مىرود، خوابى كه منتهى به اسارت و مرگ او مىشود.
«كفتار» در خانه و لانۀ خود شكار مىشود.
«كفتار» حتّى بدون كمترين مقاومت در چنگال دشمن گرفتار مىگردد و به دام مىافتد.
كسانى كه فرصتهاى زودگذر را با خوشباوريها يا ضعف و سستى يا ترديد و تأمّل از دست مىدهند نيز همچون كفتارند، به خواب مىروند و در خانه و لانۀ خود به دام مىافتند و مقاومتى از خود نشان نمىدهند.
اين سخن بدان معنى نيست كه بىمطالعه يا بدون مشورت و در نظر گرفتن تمام جوانب كار اقدام كنند، بلكه بايد با مشاورانى شجاع و هوشيار، مسائل را بررسى كرد و پيش از فوت وقت اقدام نمود.
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_هفتم
✅خطبه در يك نگاه
اين «خطبه» در عين فشردگى و كوتاهى، ترسيم دقيقى از پيروان «شيطان» و چگونگى نفوذ او در آنها و سپس آثار و پيامدهاى مرگبار آن را نشان مىدهد و توضيح مىدهد از چه راه «شيطان» وارد وجود انسانها مىشود و غافلان را در دام خويش گرفتار مىسازد، سپس چگونه آنها را در هر مسيرى كه مىخواهد به كار مىگيرد، و در حقيقت هشدارى است به همۀ رهروان حق كه بايد دقيقا مراقب نفوذ تدريجى «شيطان» در وجودشان باشند و هنگامى كه كمترين آثار اين نفوذ آشكار شد به مبارزه برخيزند.
گر چه اين خطبه از كسانى سخن مىگويد كه مانند «طلحه» و «زبير» يا «معاويه» و لشكريان «شام» يا «خوارج نهروان» در گذشته در دام شيطان گرفتار شدند، ولى واضح است كه منحصر به آنها نيست، بلكه يك بيان كلّى براى همه كسانى است كه طعمۀ شيطان مىشوند.
در اين «خطبه» نفوذ شيطان در پيروان خود در چند مرحله دقيقا بيان شده است و امام (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ويژۀ خود در لا به لاى تشبيهات زيبا و گويا به بهترين وجهى شرح مىدهد به گونهاى كه بهتر از آن تصوّر نمىشود.
♻️پيروان شيطان!
✔️متن خطبه
خطبهاى از آن حضرت كه در آن پيروان شيطان را مذمّت مىكند:
(اين زشت سيرتان) شيطان را ملاك و اساس كار خود قرار دادهاند، او نيز آنها را به عنوان دامهاى خويش (يا شريكان خود) برگزيد و به دنبال آن در سينههاى آنها تخمگذارى كرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود.
اين جوجههاى شيطانى از درون سينههاى آنان خارج شده، در دامانشان حركت كرد و پرورش يافت (و سرانجام كارشان به جايى رسيد كه) شيطان با چشم آنها نگاه كرد و با زبانشان سخن گفت.
آنها را بر مركب لغزشها سوار كرد و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظرشان زينت بخشيد، و به اين دليل اعمال آنها اعمال كسى است كه شيطان او را در سلطۀ خود شريك ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است (و از اين طريق مىتوان آنها را به خوبى شناخت).
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_هفتم ✅خطبه در يك نگاه اين «خطبه» در عين فشردگى و كوت
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_هشتم
✅خطبه در يك نگاه
گوشهاى از داستان «طلحه و زبير» و پيمانشكنى آنها را در شرح خطبههاى سابق خوانديد، آنها با امام به ميل و اختيار خود بيعت كردند و حتّى هنگامى كه خدمتش رسيدند و اجازۀ رفتن به «عمره» را خواستند، امام فرمود:
شما قصد «عمره» نداريد. سوگند ياد كردند كه هدفى جز اين ندارند! امام به آنها پيشنهاد كرد كه بار ديگر بيعت خود را تجديد كنيد، آنها نيز با تعبيرات مؤكّد، بيعت را تجديد كردند.
امام به آنها اجازه داد كه براى «عمره» بروند، هنگامى كه خارج شدند، به حاضران فرمود: «به خدا سوگند آنها را در فتنهاى مشاهده خواهيد كرد كه (جنگ و خونريزى به راه مىاندازند و خودشان) در آن كشته مىشوند».
«زبير» براى توجيه پيمانشكنى خود بهانهاى درست كرد، و آن اين كه تنها با دستش بيعت كرده و مجبور بوده و با قلب بيعت نكرده است!
امام در پاسخ او اين خطبه را ايراد فرمود (اين نكته قابل توجّه است كه بعضى اين سخن را به امام «حسن مجتبى (ع)» نسبت دادهاند كه به امر پدرش على (ع) پس از خطبۀ «عبد اللّه بن زبير» در روز «جمل» فرمود، ولى بعيد به نظر نمىرسد كه على (ع) اين سخن را قبلا در پاسخ ادّعاهاى «زبير» بيان فرموده بود و امام حسن (ع) از آن در خطبهاش در روز جمل بهرهگيرى كرد): يزعم انّه قد بايع بيده، و لم يبايع بقلبه، فقد اقرّ بالبيعة، و ادّعى الوليجة. فليأت عليها بامر يعرف، و الاّ فليدخل فيما خرج منه.
♻️عذرهاى بدتر از گناه
✔️متن خطبه
او ادّعا مىكند كه بيعتش تنها با دست بود نه با دل، پس اقرار به بيعت كرده، ولى مدّعى يك امر پنهانى است (كه نيّتش بر خلاف آن بوده) بنا بر اين بر او لازم است كه دليل روشنى بر اين ادّعاى خود بياورد و گرنه بايد در آن چيزى كه از آن خارج شده، داخل شود و به بيعت خود باز گردد و نسبت به آن وفادار باشد.
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_هشتم ✅خطبه در يك نگاه گوشهاى از داستان «طلحه و زبير
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
✔️توضیحی در رابطه با #خطبه_هشتم
بسيارى از مردم ديده بودند كه «طلحه» و «زبير» با ميل خود نزد امام آمدند و بيعت كردند، آنها جزء نخستين افراد بودند و اين امر در مسجد انجام گرفت، اين بيعت از هر نظر قابل قبول است و اگر كسى مىخواهد غير آن را ادّعا كند بايد دليل محكم و قرينۀ آشكارى بر ادّعاى خود بياورد.
علاوه بر اين همه مىدانستند كه در مورد بيعت با على (ع) اكراه و اجبارى وجود نداشت، گروه اندكى از سرشناسان بيعت نكردند، امام هم مزاحمتى براى آنها ايجاد نكرد.
با توجّه به اين، ادّعاى عدم هماهنگى باطن و ظاهر چيزى نبود كه به اين سادگى قابل پذيرش باشد.
همان گونه كه گفته شد اين يك اصل اساسى در تمام محافل حقوقى و قضايى است كه هر كس ظاهرا با ميل خود قراردادى را ببندد، بايد به آن وفادار باشد و ادّعاى اكراه و اجبار و جدايى دل از زبان، و باطن از ظاهر پذيرفته نيست و الاّ هر كس مىتواند قرارداد خود را با ديگران به راحتى به هم بزند.
خريدار و فروشنده و ازدواج كننده و واقف و... هر وقت قرارداد را به مصلحت خود نديدند، بگويند ما تنها با زبان يا دست، قرارداد بستيم و قلب ما همراه نبود!
در اين صورت به اصطلاح، سنگ روى سنگ بند نمىشود و تمام قراردادهاى افراد و دولتها و ملّتها از ارزش و اعتبار سقوط مىكند و اين چيزى است كه هيچ عاقلى نمىپذيرد، حتّى به يقين «زبير» هم اين معنى را مىدانست ولى براى اغفال عوام كه سيل اعتراض را به روى او گشوده بودند كه چرا بيعت خود را شكسته؟ تشبّث به اين حشيش و توسّل به اين دليل واهى جست.
اينها همه به خاطر آن است كه مردم آن زمان مخصوصا عرب براى #بيعت اهميّت فوق العادهاى قائل بودند و شكستن آن را گناه بزرگ و تخلّف غير قابل قبولى مىدانستند.
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_هشتم ✅خطبه در يك نگاه گوشهاى از داستان «طلحه و زبير
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
#خطبه_نهم
✅خطبه در يك نگاه
بخشى از سخنان حضرت على (ع) كه در توصيف خودش و توصيف دشمنان است و گفته مىشود منظور امام در اين جملهها مخالفان او در جنگ جمل هستند.
امام (ع) اين سخنان را بعد از پايان جنگ جمل بيان فرموده و اشاره به سخنانى است كه طلحه و زبير و ياران آنها در آغاز جنگ بيان كرده بودند و قال و غوغايى به راه انداختند ولى سرانجام، كارى از پيش نبرده و مفتضحانه شكست خوردند و «طلحه و زبير» جان خود را در اين راه باختند.
✔️متن خطبه
آنها (طلحه و زبير و يارانشان) رعد و برقى نشان دادند ولى با اين همه كارشان به سستى و شكست انجاميد ولى ما رعد (برقى) نشان نمىدهيم مگر اين كه بباريم و سيلى جارى نمىكنيم مگر اين كه بارانى به راه اندازيم!.
🔰هياهوى تو خالى
از بعضى روايات استفاده مىشود هنگامى كه رسولان على (ع)، كه براى دعوت آنها به انجام وظايف الهى و بازگشت به سوى جامعۀ مسلمين و عمل به پيمان بيعت رفته بودند، باز گشتند و حامل خبر اعلان جنگ آنها نسبت به امام (ع) بودند كه با نهايت بىشرمى، با صراحت پيام داده بودند: آمادۀ جنگ و مهيّاى نبرد باش! و صريحا امام (ع) را تهديد كرده بودند.
امام (ع) از اين پيام برآشفت و همان گونه كه در خطبۀ 22 و 174 آمده است به اين تهديدهاى نابخردانۀ آنان پاسخ فرمود كه هيچ كس تاكنون جرأت نداشته است مرا تهديد به جنگ و ضربات در ميدان جنگ كند و تعبير به رعد و برق خالى از باران در كلام مبارك امام (ع) اشاره به همين تهديدهاى تو خالى و مبارزطلبىهاى بىمحتواست.
#ادامه_دارد
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_نهم ✅خطبه در يك نگاه بخشى از سخنان حضرت على (ع) كه در تو
#خطبههاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام
✔️توضیحی در رابطه با #خطبه_نهم
💠مذمت غوغا سالاری
🌐امام(عليه السلام) مى فرمايد:
«آنها رعد و برقى نشان دادند ولى با اين همه کارشان به سستى و شکست انجاميد» (وَ قَدْ اَرْعَدُوا وَاَبْرَقُوا، وَ مَعَ هذَيْنِ الاَمْرَيْنِ الْفَشَلُ).
🔹اين تشبيه زيبا اشاره به ابرهايى مى کند که رعد و برق فراوانى ظاهر مى کنند و به مردم نويد باران پربرکتى مى دهند امّا سرانجام بى آن که قطره اى ببارد متلاشى و پراکنده مى شوند.
🌐سپس امام(عليه السلام) مى افزايد: «ولى ما رعد (و برقى) نشان نمى دهيم تا بباريم و سيلى جارى نمى کنيم مگر اين که بارانى به راه بيندازيم» (وَلَسْنا نُرْعِدُ حَتّى نُوقِعَ، وَ لا نُسيلُ حَتّى نُمْطِرَ).
اشاره به اين که ما تا ضربات کارى بر پيکر دشمن وارد نکنيم نمى خروشيم و تا در ميدان مبارزه کار دشمن را نسازيم سر و صدايى به راه نمى اندازيم!
🌀در واقع اين دو جمله کوتاه بيانگر دو مکتب مختلف در فعاليتهاى اجتماعى و نظامى و سياسى است.
⬅️گروهى مرد سخن اند و اهل حرف، در اين ميدان که وارد مى شوند غوغا مى کنند; ولى به هنگام عمل جز سستى و ناتوانى و ناکامى بهره اى ندارند.
⬅️گروهى ديگر اهل کردار و عملند، سخن کم مى گويند امّا عمل بسيار دارند. ساکت و خاموشند امّا کارآمد و قهرمان. پيامبران الهى و مردان خدا و مجاهدان راه حق از گروه دوّم بوده اند ولى اهل باطل و لشکريان شيطان غالباً در گروه اوّل جاى دارند.
⏺در اين جا نکته ظريفى است که بايد به آن توجّه داشت و آن اين که رعد و برق قبل از باريدن است و سيلاب بعد از آن، گروهى هستند که رعد و برقى نشان مى دهند، امّا بعداً بارانى ندارند و بدتر از آنها گروهى هستند که سيلابى راه مى اندازند بى آن که قبل از آن بارانى داشته باشند يعنى حتّى بعد از شکست و ناکامى ادّعاى پيروزى و موفّقيّت و کاميابى دارند و اين هر دو از روشهاى افراد نادرست و بى منطق است. گروه اوّل مدّعيان دروغين و گروه دوّم دروغپردازان بى شرم و حيا هستند!
***
#نهج_البلاغه
#کلام_مولا
#مولا_جانم_علی
#امیر_ملک_سخن
@mola_amiralmomenin_as