eitaa logo
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
2.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
226 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🔰 🔴 توحيد ذات و صفات خداوند 🥀سرآغاز دين، معرفت و شناخت اوست 🥀و كمال معرفتش تصديق به ذات پاك اوست 🥀و كمال تصديق به او همان توحيد اوست 🥀و كمال توحيدش، اخلاص براى اوست 🥀و كمال اخلاص براى او، نفى صفات ممكنات از اوست 🔻چرا كه هر صفتى (از اين صفات) گواهى مى‌دهد كه غير از موصوف است 🔻و هر موصوفى (از ممكنات) شهادت مى‌دهد كه غير از صفت است، 🥀پس هر كس خداوند سبحان را (با صفاتى همچون صفات مخلوقات) توصيف كند او را با امور ديگرى قرين ساخته و آن كس كه او را با چيز ديگرى قرين كند دوگانگى در ذات او قائل شده و كسى كه دوگانگى براى او قائل شود اجزايى براى او پنداشته و هر كس براى او اجزايى قائل شود به راستى او را نشناخته است و كسى كه او را نشناسد به او اشاره مى‌كند و هر كس به او اشاره كند او را محدود شمرده و هر كس او را محدود بداند او را به شمارش در آورده است (و در وادى شرك سرگردان شده است)! 🔰⚜در اين فراز پنج مرحله براى معرفت و شناخت خداوند ذكر فرموده كه مى‌توان آنها را اين گونه خلاصه كرد: ♦️1 - شناخت اجمالى و ناقص 2 - شناخت تفصيلى 3 - مقام توحيد ذات و صفات 4 - مقام اخلاص 5 - مقام نفى تشبيه. @mola_amiralmomenin_as
📣📣📣 ___________🍃♻️🍃_____________ . ___________🍃♻️🍃_____________ @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_دوم 🔰#فراز_اول 🔘دو اصل اساسى در اسلام اين خطبه مانند
🔰 ✔️متن خطبه 🔷(خداوند پيامبرش را در زمانى فرستاد كه) مردم در فتنه‌ها گرفتار بودند، فتنه‌هايى كه رشتۀ دين در آن گسسته و ستونهاى ايمان و يقين متزلزل شده بود. اصول اساسى فطرت و ارزشها دگرگون گشته و امور مردم پراكنده و متشتّت، راههاى فرار از فتنه‌ها بسته و پناهگاه و مرجع، ناپيدا بود. (در چنين محيطى) هدايت، فراموش شده و گمراهى و نابينايى، همه را فرا گرفته بود. (در چنين شرايطى) خداوند رحمان معصيت مى‌شد و شيطان يارى مى‌گرديد و ايمان، بدون يار و ياور مانده بود. اركان ايمان فرو ريخته و نشانه‌هاى آن ناشناخته مانده و طرق آن ويران و شاهراههايش ناپيدا بود. مردم پيروى شيطان مى‌كردند و در مسير خواسته‌هاى او گام بر مى‌داشتند. در آبشخور شيطان وارد شده و به وسيلۀ آنها (مردمى كه در دام شيطان گرفتار بودند) نشانه‌هاى او آشكار و پرچم وى به اهتزاز در آمده بود. اين در حالى بود كه مردم در فتنه‌هايى گرفتار بودند كه با پاى خويش آنان را لگد مال نموده و با سم خود، آنها را له نموده بود (و همچنان اين هيولاى فتنه) بر روى پاى خود ايستاده بود. به همين دليل آنها در ميان فتنه‌ها گم گشته و سرگردان و جاهل و فريب خورده بودند (و اينها همه در حالى بود كه مردم آن زمان) در كنار بهترين خانه (خانۀ خدا) زندگى داشتند (ولى) با همسايگانى كه بدترين همسايگان بودند، خوابشان بى‌خوابى و سرمۀ چشمهايشان اشكها بود. در سرزمينى كه دانشمندش به حكم اجبار، لب فرو بسته و جاهلش گرامى بود. 🔘دورنمايى از عصر جاهليّت امام (ع) در اين فراز كوتاه و پر محتوا و ضمن بيان بيست و چند جملۀ فشرده و گويا، وضع زمان را به طور دقيق ترسيم مى‌كند آن چنان كه هر خواننده‌اى گويى خود را در آن عصر و زمان احساس مى‌كند و تمام نابسامانيها و بدبختيهاى مردم آن عصر را با چشم خويش مى‌بيند. بى‌اغراق مى‌توان گفت كه امام (ع) در اين جمله‌هاى كوتاه و فشرده، يك كتاب بزرگ را خلاصه كرده است و اين نشانۀ ديگرى از قدرت بيان و و و عمق و زيبايى فوق العادۀ سخنان آن حضرت است. ✔️بديهى است تا وضع سابق مردم، يعنى قبل از قيام رسول خدا(ص)، دقيقا ترسيم نشود، عظمت رسالت پيامبر (ص) و خدمتى كه او به جامعۀ انسانيت كرد و اثرى كه آيين پاكش گذاشت به طور كامل روشن نخواهد شد. هميشه اين گونه مقايسه‌هاست كه عظمت كار و برنامۀ انبيا و مردان بزرگ را در طول تاريخ مشخص مى‌كند. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_سوم ✅خطبه در يك نگاه اين خطبه معروف به #شقشقيّه است و
🔰امیرالمؤمنین(ع) در بخش دیگری از خطبه معروف به به دوران خليفۀ دوّم اشاره كرده، مى‌فرمايد: ✔️متن خطبه اين وضع همچنان ادامه داشت تا نفر اوّل به راه خود رفت (و سر به تيرۀ تراب نهاد) و خلافت را بعد از خودش به آن شخص (يعنى عمر) پاداش داد سپس به گفته (شاعر معروف) «اعشى» تمثّل جست: «بسى فرق است تا ديروزم امروز كنون مغموم ودى شادان و پيروز» (در عصر رسول خدا چنان محترم بودم كه از همه به آن حضرت نزديكتر بودم ولى امروز چنان مرا منزوى ساختند كه خلافت را يكى به ديگرى تحويل مى‌دهد و كارى به من ندارند)! راستى عجيب است او كه در حيات خود از مردم درخواست مى‌كرد عذرش را بپذيرند و از خلافت معذورش دارند خود به هنگام مرگ، عروس خلافت را براى ديگرى كابين بست چه قاطعانه پستانهاى اين ناقه را هر يك به سهم خود دوشيدند. سرانجام آن را در اختيار كسى قرار داد كه جوّى از خشونت و سختگيرى بود با اشتباه فراوان و پوزش طلبى. كسى كه با اين حوزۀ خلافت سر و كار داشت به كسى مى‌ماند كه بر شتر سركشى سوار گردد، اگر مهار آن را محكم بكشد پرده‌هاى بينى شتر پاره مى‌شود و اگر آن را آزاد بگذارد در پرتگاه سقوط‍‌ مى‌كند. به خدا سوگند به خاطر اين شرايط‍‌، مردم گرفتار عدم تعادل و سركشى و عدم ثبات و حركات نامنظم شدند من كه اوضاع را چنين ديدم صبر و شكيبايى پيشه كردم، با اين كه دورانش طولانى و رنج و محنتش شديد بود. @mola_amiralmomenin_as
🔰پيمان‌شكنى شما را پيش‌بينى مى‌كردم، ولى... ✔️متن خطبه من همواره منتظر عواقب پيمان‌شكنى شما بودم و نشانۀ فريب خوردگان را در شما مى‌ديدم ولى به خاطر استتار شما در لباس دين بود كه از شما چشم پوشيدم (و راز شما را افشا نكردم) در حالى كه صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى‌داد (و از نيرنگهاى شما آگاه بودم). من در كنار جادّه‌هاى گمراه كننده ايستادم تا شما را به طريق حق رهنمون شوم، در آن هنگام كه گرد هم جمع مى‌شديد و راهنمايى نداشتيد و تشنۀ رهبر شايسته‌اى بوديد و براى پيدا كردن اين آب حيات تلاش مى‌كرديد و به جايى نمى‌رسيديد. 🔰در اين بخش از خطبه، امام (ع) بازماندگان «جنگ جمل» را مخاطب قرار داده است. امیرالمؤمنین علی(ع) به نكتۀ مهمّى اشاره فرموده است و آن اين كه: 🔻«صفاى دل و صدق نيّت از اسباب بصيرت و روشن‌بينى است» مؤمنان پاكدل، مسائلى را مى‌بينند كه از ديگران پنهان است و اين حقيقتى است كه هم در قرآن مجيد به آن اشاره شده و هم در روايات اسلامى، قرآن مى‌گويد: «إِنْ‌ تَتَّقُوا اللّٰهَ‌ يَجْعَلْ‌ لَكُمْ‌ فُرْقٰاناً» ، اگر تقوا پيشه كنيد خداوند وسيلۀ شناخت حق از باطل را براى شما قرار مى‌دهد(و به وسيلۀ نور تقوا مى‌توانيد، حق و باطل را در پنهان‌ترين چهره‌هايش بشناسيد)»؛ (انفال: 29) در حديث معروفى كه از پيامبر (ص) نقل شده، مى‌خوانيم: 🔻«اتّقوا فراسة المؤمن فانّه ينظر بنور اللّه، از هوشيارى مؤمن بپرهيزيد كه او به كمك نور خدا مى‌بيند» و در حديث ديگرى از امام «على بن موسى الرّضا» (ع) مى‌خوانيم: 🔻«هيچ مؤمنى نيست مگر اين كه هوشيارى خاصّى دارد كه با نور الهى به اندازۀ ايمان و مقدار بصيرت و علم خود مى‌بيند و خداوند براى امامان اهل بيت - عليهم السلام - آنچه را به همۀ مؤمنان داده قرار داده و در همين زمينه در كتابش فرموده: در اين، نشانه‌هايى است براى هوشياران». سپس افزود: 🔻«نخستين متوسّمان (هوشياران روشن‌بين) رسول خدا (ص) سپس امير مؤمنان (ع) و بعد از او حسن و حسين (عليهما السلام) و امامان از فرزندان حسين (عليهم السلام) تا روز قيامتند». 🖋جالب اين كه: امام على بن موسى الرضا (ع) همۀ اين سخنان را در پاسخ كسى فرمود كه سؤال كرده بود: چگونه شما از قلوب مردم آگاه مى‌شويد و خبر مى‌دهيد؟! ♦️در حقيقت حقايق جهان پرده‌اى ندارد، اين ما هستيم كه به خاطر هوا و هوسها و وسوسه‌هاى شيطانى پرده در برابر چشم قلب خود ايجاد مى‌كنيم و اگر با نور تقوا و ايمان اين پرده‌ها كنار رود همه چيز آشكار است. چنان كه در حديثى از پيامبر اكرم (ص) آمده است: 🔻«اگر شياطين دلهاى فرزندان آدم را احاطه نكنند مى‌توانند به عالم ملكوت (و باطن اين جهان) نظر بيفكنند». @mola_amiralmomenin_as
🔘پرده‌پوشى بر عيوب مردم غالب افراد داراى عيوب پنهانى هستند و گاه انسان از طرق عادى يا از طريق فراست و ايمانى از آن آگاه مى‌شود، وظيفۀ هر كس - مخصوصا رهبران جامعه - اين است تا آنجا كه خطرى براى اجتماع به وجود نيايد در عيب‌پوشى بكوشند و پرده‌درى نكنند، چرا كه پرده‌درى‌ها از يك سو، احترام شخصيت افراد را در هم مى‌شكند و از سوى ديگر، آنها را در ارتكاب گناه جسور مى‌كند، زيرا در پرده بودن عيب همواره سبب احتياط‍‌ افراد است، امّا اگر كار به رسوايى كشيد ديگر كسى ملاحظه نمى‌كند و از همۀ اينها گذشته پرده‌درى باعث اشاعۀ فحشاء در جامعه و آلوده شدن ديگران به گناه مى‌گردد. به همين دليل در احاديث اسلامى تأكيد فراوانى بر اين مطلب شده است در حديثى مى‌خوانيم كه يكى از حقوق مؤمنان، بر يكديگر اين است كه: 🔻«اسرار و عيوب يكديگر را بپوشانند و خوبيها را آشكار سازند» (و اكتم سرّه و عيبه و اظهر منه الحسن). در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مى‌خوانيم: 🔻«كسى كه عيب مؤمنى را كه از آشكار شدنش بيمناك است بپوشاند، خداوند هفتاد عيب او را در دنيا و آخرت مى‌پوشاند». امیرالمؤمنین علی(ع) در اشارۀ پر معنايى به اين دستور اسلامى نموده و پايبندى خود را نسبت به آن آشكار ساخته، البته اين در موردى است كه عيوب پنهانى سرچشمۀ مشكلات اجتماعى نگردد كه در آنجا وظيفۀ افشاگرى به ميان مى‌آيد. ولى نبايد به بهانۀ اين استثنا اسرار و عيوب مردم را فاش كرد، بلكه بايد به راستى محلّ‌ روشنى براى اين استثنا پيدا شود. @mola_amiralmomenin_as
♻️با اين بهانه‌جويان چه بايد كرد؟! ✔️متن خطبه اگر (دربارۀ خلافت و شايستگي هايم و وضعيّت پيامبر در اين زمينه نسبت به من) سخن بگويم مى‌گويند: او نسبت به حكومت بر مردم حريص است! و اگر سكوت كنم مى‌گويند: از مرگ مى‌ترسد! عجيب است بعد از آن همه حوادث گوناگون (آن همه رشادتهايى كه در غزوات اسلامى از من ديده يا شنيده‌اند چگونه ممكن است مرا به ترس از مرگ نسبت دهند) به خدا سوگند انس و علاقۀ فرزند ابو طالب به مرگ و شهادت از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است! (من اگر سكوت مى‌كنم) به خاطر آن است كه اسرارى در درون دارم كه اگر آنها را اظهار كنم شما همچون طنابها در چاههاى عميق به لرزه در مى‌آييد! 🔘شبيه همين معنى در خطبۀ ١٧٢ نيز آمده است كه مى‌فرمايد: بعضى به من گفتند اى فرزند ابوطالب تو نسبت به حكومت حريص هستى و من پاسخ دادم به خدا سوگند شما حريص‌تريد! من حقّى را كه شايستۀ آنم مى‌طلبم و شما مانع مى شويد (امّا شما مقامى را مى‌طلبيد كه هرگز شايستۀ آن نيستيد و انگيزه‌اى جز دنياطلبى نداريد)! سپس در ادامۀ اين سخن به پاسخ كسانى مى‌پردازد كه سكوت او را به ترس از مرگ نسبت مى‌دادند، مى‌فرمايد: «عجيب است بعد از آن همه حوادث گوناگون (جنگهاى بدر، احد، حنين، خيبر و احزاب بعد از آن همه رشادتها كه از من شنيده يا ديده‌ايد، چه كسى مى‌تواند وصلۀ ترس از مرگ را به على بچسباند؟!) به خدا سوگند انس و علاقۀ فرزند «ابو طالب» به مرگ (و شهادت در راه خدا و اطاعت از اوامر الهى) از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است!» @mola_amiralmomenin_as
. 🔰سابقۀ دلاوري هاى اميرمؤمنان علی(ع) امام علی(ع) با اشارۀ كوتاهى به شجاعتها و دلاوريها و ايثارگريهاى خود در غزوات و جنگهاى مختلف اسلامى و در مواضعى چون «» (شبى كه على (ع) در بستر پيامبر (ص) خوابيد و آن حضرت از چنگال دشمنان رهايى يافت) و غير آن، به خرده‌گيران يادآورى مى‌كند كه من از هيچ حادثۀ مهمّى وحشت ندارم و امتحان خود را در طول زندگى‌ام به خوبى پس داده‌ام، بنابراين سكوت من هرگز دليل بر ضعف يا ترس نيست، بلكه مصالح اسلام و امّت اسلامى را در اين سكوت مى‌بينم، ولى در بيان اين معنى اشاره به ضرب المثل معروفى از عرب مى‌كند و مى‌فرمايد: (بعد اللّتيّا و الّتى). ❇️داستان ضرب المثل از اين قرار است كه مردى اقدام به ازدواج كرد. اتفاقا همسر او زنى كوتاه قد، كم سن و سال، بد اخلاق و نامناسب بود و درد و رنجهاى زيادى از او كشيد و سرانجام طلاقش داد. در مرحلۀ دوّم با زن بلند قامتى ازدواج كرد كه او هم بيش از همسر اوّل او را رنج و عذاب و آزار داد و ناچار به طلاق او شد، و بعد گفت: «بعد اللّتيّا و الّتى لا اتزوّج ابدا، بعد از آن زن كوتاه قد و ديگر زن بلند قامت، هرگز همسرى انتخاب نخواهم كرد» و اين ضرب المثلى شد براى حوادث بزرگ و كوچك و صغير و كبير، اشاره به اين كه من در زندگانيم همه گونه حوادث را با شجاعت و شهامت پشت سر گذاشته‌ام و ديگر جاى اين توهّمات در بارۀ من نيست. 📗آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام - 1، صفحه 446 @mola_amiralmomenin_as
. 🔰چرا از مرگ بترسم‌؟! امیرالمؤمنین(ع) مى‌فرمايد: علاقۀ من به مرگ از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است. درست است كه شير و پستان مادر مايۀ حيات طفل هستند كه طفل آب و غذا و حتّى دارو را از آن مى‌گيرد، به همين دليل هنگامى كه پستان را قبل از رفع حاجت از او مى‌گيرند چنان داد و فرياد و جزع مى‌كند كه گويى تمام دنيا را از او گرفته‌اند، و هنگامى كه به او باز مى‌گردانند آن چنان اظهار خشنودى مى‌كند كه گويى تمام عالم را به او داده‌اند، ولى اين علاقه هر چه هست از غريزه سرچشمه مى‌گيرد، 🔰امّا علاقۀ امام (ع) و همۀ عارفان الهى به مرگ و ملاقات پروردگار (مخصوصا شهادت در راه خدا) علاقه‌اى است كه از عقل و عشق مى‌جوشد. آنها مرگ را سرآغاز زندگى نوين در جهانى بسيار گسترده‌تر مى‌بينند. مرگ براى آنها دريچه‌اى است به سوى عالم بقا، شكستن زندان است و آزاد شدن، گشوده شدن درهاى قفس است و پرواز كردن به عالم بالا و به سوى قرب پروردگار. كدام عاقل، آزادى از زندان را ناخوش مى‌دارد؟ و نجات از دنياى پست و محدود و آميخته با هزار گونه ناراحتى و آلودگى و گام نهادن در دنيايى پر از نور و روشنايى را بد مى‌شمارد؟! آرى كسانى از مرگ مى‌ترسند كه آن را پايان همه چيز مى‌پندارند، يا آغاز عذاب اليم به خاطر اعمال زشتشان مى‌بينند. امام (ع) با آن همه افتخارات و معارف والايش چرا از مرگ بترسد؟ و لذا با سوگند و تأكيد مى‌فرمايد: «پسر ابو طالب انس و علاقه‌اش به مرگ از انس و علاقۀ طفل به پستان مادرش بيشتر است». لذا در يكى ديگر از كلماتش مى‌فرمايد: «به خدا سوگند باك ندارم كه من به سوى مرگ بروم يا او به سوى من آيد (هنگامى كه در راه هدف مقدّس الهى باشد)». نيز به همين دليل در كلام معروفش كه يك دنيا عظمت از آن مى‌بارد در آن لحظه كه شمشير «ابن ملجم» بر فرق مباركش وارد شد، فرمود: «فزت و ربّ‌ الكعبة، به پروردگار كعبه پيروز شدم (و رهايى يافتم)». 📗آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام - 1، صفحه 447_ 448 @mola_amiralmomenin_as
. 🔰چرا سكوت كردم‌؟ امیرالمؤمنین علی(ع) مى‌گويد: سكوت من به خاطر آگاهى بر اسرارى است كه اگر آن را آشكار سازم همچون طنابها در چاههاى عميق به لرزه در مى‌آييد. روشن است كه چاهها هر چه عميق‌تر باشند لرزش طناب و دلو در اعماق آنها بيشتر است، زيرا مختصر لرزشى در يك سوى طناب تبديل به لرزش وسيعى در سوى ديگر مى‌شود. امّا اين كه اين اسرار اشاره به كدام امر است، در ميان شارحان «نهج البلاغه» گفتگوست و احتمالات زيادى در بارۀ آن داده‌اند، گاه آن را اشاره به وصيّت پيامبر (ص) به سكوت و ترك درگيرى دانسته‌اند و گاه اشاره به آگاهيهاى آن حضرت بر عواقب امور و مصالح و مفاسد جامعۀ اسلامى كه سبب سكوت مى‌گشت دانسته‌اند. بعضى آن را اشاره به آگاهى آن حضرت بر احوال آخرت مى‌دانند يعنى من مسائلى از جهان ديگر مى‌دانم كه اگر براى شما آشكار سازم تكان خواهيد خورد. بعضى آن را اشاره به «قضا و قدر» حتمى الهى دانسته‌اند كه دامان امّت را فرو گرفته و به بيراهه‌ها مى‌كشاند. 🔰ولى انصاف اين است كه هيچ يك از اين احتمالهاى چهارگانه با محتواى خطبه و جمله‌هاى قبل و شأن ورود آن سازگار نيست و بهتر اين است كه گفته شود اين جمله اشاره به دگرگونيهايى است كه در حال «صحابه» و مدّعيان اسلام و ايمان بعد از پيامبر (ص) رخ مى‌داد و افرادى كه مردم ديروز، آنها را پرچمدار حق مى‌دانستند پرچمدار ضلالت و باطل مى‌شوند و كسانى كه ديروز پشت سر پيامبر (ص) و در سايۀ او با دشمنان پيكار مى‌كردند و شمشير مى‌زدند زير پرچم منافقان قرار مى‌گيرند و چنان دين به دنيا مى‌فروشند كه مردم آگاه در تعجّب و حيرت فرو مى‌روند. مى‌فرمايد: من آگاهى هايى از حوادث آينده و دگرگونى حال افراد دارم كه اگر بازگو كنم سخت تكان خواهيد خورد و همين هاست كه مرا به سكوت و تحمّل زجر و شكيبايى واداشته است. چه كسى باور مى‌كرد «طلحه و زبير» كه در صفوف مقدّم صحابه جاى داشتند آتش افروز جنگ جمل شوند؟ چه كسى باور مى‌كرد «عايشه» همسر پيامبر (ص) و امّ‌ المؤمنين ابزار دست نفاق افكنان گردد و خون بيش از ده هزار نفر ريخته شود؟ و سؤالات مهمّ‌ ديگرى از اين قبيل. با اين حال چگونه مى‌توانم بر افراد تكيه كنم و به اعتماد آنها قيام نمايم من كه از اين اسرار باخبرم! 📗آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام - 1، صفحه 449_450 @mola_amiralmomenin_as