eitaa logo
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
174 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ✔️ ... بخش اول 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه به شريح بن حارث، قاضى آن حضرت (در كوفه) نوشته شده است. روايت شده است كه شريح بن حارث، قاضى امير المؤمنين عليه السلام در دوران حكومت امام عليه السلام خانه‌اى به هشتاد دينار خريدارى كرد، اين مطلب به آن حضرت رسيد امام عليه السلام شريح را فرا خواند... 💠نامه در يك نگاه 👇 🔷اين نامه كه در نوع خود بى‌نظير است، برخورد امام عليه السلام را با يكى از قضات معروف خود به هنگام خريدارى كردن يك خانۀ نسبتاً گران قيمت بيان مى‌كند و محتواى آن اين است كه بعد از نكوهش شريح به علت خريدارى اين خانه، چيزى به نام سند براى او تنظيم مى‌كند؛ اما نه سندى مانند اسناد معمولى خانه‌ها، بلكه سندى بسيار عبرت انگيز و آموزنده كه ناپايدارى دنيا و بى‌اعتبارى آن را كاملا برملا مى‌سازد و نشان مى‌دهد چه اندازه مردم گرفتار غفلت و غرورند و از واقعيات دنيا دورند و به تعبير امام عليه السلام، اگر شريح اين سند اخلاقى را قبلا مشاهده مى‌كرد از خريد آن خانه صرف نظر مى‌نمود. ⁉️♦️اما چرا امام عليه السلام چنين برخوردى با شريح كرد؟ آيا به راستى آن را از اموال حرام و رشوه خريدارى كرده بود؟ ✔️بعيد به نظر مى‌رسد كه امام عليه السلام چنين فرصتى را به قاضى كوفه داده باشد يا اينكه مى‌خواهد بفرمايد: كسى كه قاضى بر جان و مال و ناموس مردم است بايد ساده زيستى را پيشه كند و الگوى مردم در اين قسمت باشد. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ ... بخش اول 🔰اين خانه را از كجا آورده‌اى‌؟! ⬅️(اى شريح!) به من خبر رسيده كه خانه‌اى به قيمت هشتاد دينار خريده‌اى و براى آن قباله و سندى نوشته‌اى و بر آن گواهانى گرفته‌اى! 🔄شريح عرض كرد: آرى چنين بوده است اى امير مؤمنان. راوى اين روايت مى‌گويد: ⬅️ امام عليه السلام نگاهى خشم‌آلود به او كرد سپس چنين فرمود: ✔️«اى شريح!» بدان به زودى كسى به سراغت مى‌آيد كه نه به قباله‌ات نگاه مى‌كند و نه از شهودت مى‌پرسد، تا تو را از آن خانه آشكارا خارج سازد و تنها به قبرت تحويل دهد. ✔️حال اى شريح! نگاه كن، نكند اين خانه را از غير مال خود خريده باشى يا بهاى آن را از غير مال حلال پرداخته باشى كه هم دنيا را از دست داده‌اى و هم آخرت را، بدان اگر هنگام خريد اين خانه نزد من آمده بودى سندى را بدين گونه براى تو مى‌نوشتم كه ديگر در خريدن اين خانه حتى به بهاى يك درهم يا بيشتر رغبت نكنى... @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ ... بخش دوم 🔰قباله‌اى بى‌نظير ⬅️نسخۀ قباله اين است: ♦️ اين ملكى است كه بنده‌اى ذليل از كسى كه به اجبار در آستانۀ كوچ كردن (از اين دنيا) است، خريدارى كرده ♦️خانه‌اى از خانه‌هاى سراى فريب و غرور، در محلۀ فانى شوندگان، و در كوى هالكان، 🤔⬅️حدود چهارگانۀ اين خانه چنين است: ➖حد اوّل به «اسباب آفات و بلاها» مى‌خورد ➖و حد دوم به «عوامل مصائب» ➖و حد سوم به «هوا و هوسهاى مهلك» ➖و حد چهارم به «شيطان گمراه كننده» منتهى مى‌شود و درب خانه از همين جا باز مى‌گردد! ♦️اين خانه رافريب خوردۀ آرزوها از كسى كه در سرآمد معين (و كوتاهى) از اين جهان بيرون رانده مى‌شود، به مبلغ خروج از عزت قناعت، و دخول در ذلت حرص و دنيا پرستى و خوارى، خريدارى نموده است؛ ♦️هر گونه عيب و نقص و كشف و خلافى كه در اين معامله واقع شود و خسارتى به مشترى برسد بر عهدۀ بيمارى بخش اجسام پادشاهان و گيرندۀ جان جباران و زايل كنندۀ سلطنت فراعنه همچون كسرىٰ‌، قيصر، تبّع و حمير است. ♦️همچنين آنها كه اموالى را گردآورى كردند و بر آن افزودند و بنا كردند و محكم ساختند، آراستند و زينت نمودند، اندوختند و نگهدارى كردند و به گمان خود براى فرزندان باقى گذاردند، ♦️اينها همان كسانى هستند كه همگى به پاى حساب و محل ثواب و عقاب رانده مى‌شوند؛ در آن هنگام كه فرمان داورى الهى صادر مى‌شود و بيهوده‌كاران در آنجا زيان مى‌بينند، ♦️و شاهد اين سند عقل است آن گاه كه از تحت تأثير هوا و هوس خارج شود و از علايق دنيا به سلامت بگذرد. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام كه به بعضى از سران سپاهش نوشته است. ⬅️نامه در يك نگاه محتواى نامه روشن است. امام عليه السلام به يكى از فرماندهان لشكرش دستور مى‌دهد كه در مقابل گروهى شورشى ايستادگى كند. 📎نخست آنها را نصيحت كند كه به راه راست باز گردند و اگر نپذيرفتند با نيروى نظامى آنها را بر سر جاى خود بنشاند. 📎 مخاطب اين نامه عثمان بن حنيف فرماندار بصره بود كه در عين حال فرماندهى لشكر را نيز بر عهده داشت و لذا مرحوم سيّد رضى عنوان نامه را «الى بعض أمراء جيشه» قرار داده است. 🔴افراد سست را كنار بزن 🗞 مخالفان را (كسانى كه فرمان تو را در مقابله با لشكريان طلحه و زبير پذيرا نيستند) نصيحت كن. 🗞 اگر به سايۀ اطاعت باز گردند (و تسليم فرمان تو شوند) اين همان چيزى است كه ما دوست داريم (و از آنها مى‌خواهيم) 🗞و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصيان كشاند به كمك كسانى كه از تو اطاعت مى‌كنند با كسانى كه از تو نافرمانى مى‌كنند پيكار كن 🗞و با كسانى كه مطيع‌اند از كسانى كه سستى مى‌ورزند خود را بى‌نياز ساز؛ 🗞 زيرا سست عنصران و كسانى كه از جنگ با دشمن كراهت دارند غياب شان بهتر از حضورشان است و قعود آنها از جنگ، از قيامشان كارسازتر است! @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام كه به اشعث بن قيس فرماندار آذربايجان نوشته است. ⬅️نامه در يك نگاه اين نامه عمدتا اشاره به اين نكته دارد كه مقامات و منصب‌ها در حكومت اسلامى وسيلۀ آب و نان افراد نيست بلكه امانتهاى الهى است كه بايد به دقت از آن مراقبت كنند. به همين دليل بايد نسبت به مردم استبداد به خرج ندهند و در مورد بيت المال با احتياط‍‌ تمام گام بردارند. 🔴مقامات كشور اسلام امانت الهى است 📃متن نامه: 📎اين فرماندارى، براى تو وسيلۀ آب و نان نيست؛ بلكه امانتى است در گردنت و (بدان) تو از سوى مافوق خود تحت مراقبت هستى. تو حق ندارى دربارۀ رعيّت، استبداد به خرج دهى و حق ندارى در كارهاى مهم و خطير بدون اطمينان وارد شوى. در دست تو بخشى از اموال خداوند عز و جل مى‌باشد و تو يكى از خزانه داران او هستى، بايد آن را حفظ‍‌ كنى تا به دست من برسانى، اميد است من رييس بدى براى تو نباشم و السلام. 🔴دستور العملى كامل 🗞 جالب اين است كه امام عليه السلام در اين بخش كوتاه از نامه تمام گفتنى‌ها را كه بايد براى يك مسئول سياسى كشور اسلامى بگويد، بيان فرموده؛ 🖊نخست ماهيت منصب او را بيان داشته تا آگاه باشد او تنها يك امانتدار است نه يك زمامدار خودكامه و مالك الرقاب مردم. 🖊سپس به سراغ نخستين چيزى مى‌رود كه دامن زمامداران را مى‌گيرد و آن مسألۀ استبداد رأى و ترجيح دادن تمايلات شخصى بر منافع مردم است. 📌مخصوصاً امام عليه السلام از واژۀ رعيّت در اينجا استفاده مى‌كند كه مفهومش كسانى است كه بايد حال آنها مراعات شود و مصالح آنها را در نظر بگيرند. 🖊سپس به او دستور مى‌دهد كه كارهاى مهم اجتماعى را همچون كارهاى شخصى نشمرد و ابعاد و آثار آن را در جامعه در نظر بگيرد و بدون اطمينان از عواقب آثار آن تصميم نگيرد. 🖊سرانجام به يكى از مهمترين عوامل فساد حكومتها كه مسألۀ اموال و ذخائر كشور است، اشاره مى‌كند و آنرا به عنوان «مال اللّٰه» معرفى مى‌نمايد؛ 📌همان تعبيرى كه از قرآن مجيد گرفته شده كه خداوند متعال دربارۀ بردگانى كه در مسير آزادى قرار دارند دستور مى‌دهد سرمايه‌اى در اختيار آنها بگذارند تا بتوانند كسب و كار كرده دين خود را ادا نمايند؛ مى‌فرمايد: 🔗«وَ آتُوهُمْ‌ مِنْ‌ مٰالِ‌ اللّٰهِ‌ الَّذِي آتٰاكُمْ‌». 🖊سپس او را به عنوان خزانه‌دار اموال الهى نه صاحب اختيار معرفى كرده دستور مى‌دهد از آن مراقبت نمايد تا به دست امام عليه السلام برسد و در ميان حق داران تقسيم شود. 🗞در عين حال در پايان نامه به او اطمينان مى‌دهد كه اگر از مسير حق منحرف نشود امام عليه السلام هرگز با او بد رفتارى نخواهد داشت؛ ولى در عين حال هشدار ديگرى است كه اگر اشعث نصايح سه گانۀ فوق را نپذيرد بايد منتظر عواقب سوء كار خود باشد. @mola_amiralmomenin_as
📣📣📣 ___________🍃♻️🍃_____________ . ___________🍃♻️🍃_____________ @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام كه به معاویه نگاشته شده است. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗امام عليه السلام طىّ‌ اين نامه در واقع در چند چيز با معاويه اتمام حجت مى‌كند: 📌 نخست اينكه مسألۀ بيعت او همانند بيعت مردم با خلفاى پيشين بود (بلكه از جهاتى برتر) بنابراين هيچ كس نمى‌تواند به مخالفت با آن برخيزد و بايد همه با آن هماهنگ باشند. 📌ديگر اينكه كسانى كه از حوزۀ بيعت دور بوده‌اند چون به آنها خبر مى‌رسد كه مهاجرين و انصار با كسى بيعت كرده‌اند، در نتيجه آنها نيز بايد بپذيرند، همان گونه كه سابقا هم چنين بوده است. 📌 ديگر اينكه اگر كسى بخواهد از اين بيعت خارج شود بايد او را باز گردانند و اگر سركشى و مقاومت كند مسلمانان مى‌توانند با او به جنگ برخيزند. 📌ديگر اينكه قتل عثمان را بهانه‌اى براى سرپيچى از بيعت قرار دادن بسيار نادرست و بى‌معناست، چرا كه امام عليه السلام كمترين دخالت در قتل عثمان نداشته است. 📌و در پايان، از معاويه دعوت مى‌كند كه با جرير بن عبداللّٰه كه نمايندۀ آن حضرت بود بيعت كند و آتش‌ها را خاموش سازد. 📃متن نامه: 📎(بيعتى كه مردم در مدينه با من كردند، براى تو كه در شام بودى الزام آور است، زيرا) همان كسانى كه با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت كردند با همان شرايط‍‌ با من بيعت نمودند، بنابراين نه حاضران اختيار فسخ يا مخالفت با آن را دارند و نه كسى كه غايب بوده حق رد كردن آن را دارد. 📎شورى تنها از آنِ‌ مهاجران و انصار است، هر گاه همگى كسى را برگزيدند و امامش ناميدند، خداوند از او راضى و خوشنود است؛ بنابراين اگر كسى از فرمان آنها با بدگويى يا بدعتى خارج گردد، مسلمانان او را به جاى خود باز مى‌گردانند، و اگر امتناع ورزد، با او پيكار مى‌كنند، چرا كه از غير مسير مؤمنان تبعيت كرده و خدا او را در بيراهه رها مى‌سازد. 📎 اى معاويه! به جانم سوگند اگر با نگاه عقل بنگرى نه با چشم هوا و هوس، مرا از همه مبرّاتر از خون عثمان مى‌يابى و خواهى دانست من به كلى از آن بركنار بودم مگر اينكه در مقام تهمت برآيى و چنين نسبت ناروايى را به من بدهى. 📎 اگر چنين است هر تهمتى مى‌خواهى بزن و السلام. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام كه آن را نيز براى معاويه مرقوم داشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗 اين نامه پاسخ نامه‌اى است كه معاويه براى حضرت در اواخر جنگ صفين نوشت؛ نامه‌اى كه بسيار جسورانه و بى‌ادبانه بود و به نكات مختلفى در آن اشاره كرده بود كه مهمترين آن به رسميت نشناختن بيعت امام عليه السلام بود به بهانۀ اينكه اهل شام اين بيعت را نپذيرفتند. امام عليه السلام در اين نامه در جواب او پاسخ دندان‌شكنى مى‌دهد. 📝متن نامه: 📎اما بعد (از حمد و ثناى الهى) نامه‌اى از سوى تو به من رسيد، نامه‌اى با اندرزهاى نامربوط‍‌ و سخنان رنگارنگ كه با گمراهى خويش آن را تزيين كرده و با سوء رأيت امضا نموده بودى، اين نامه از كسى است كه نه چشم بصيرت دارد تا هدايتش كند و نه رهبرى آگاه كه ارشادش نمايد (به همين دليل) هوا و هوس او را به سوى خود دعوت نموده و او اين دعوت را اجابت كرده، گمراهى، رهبر او شده و او از آن پيروى نموده، به همين دليل بسيار هذيان مى‌گويد و در گمراهى سرگردان است. 📎بخش ديگرى از اين نامه: بيعت خلافت يك بار بيشتر نبوده و نيست نه تجديد نظر در آن راه دارد نه اختيار فسخ، بنابراين آن كس كه از بيعت خارج شود (بر آراى مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته (و آن را بى‌اعتبار شمرده) و آن كس كه دربارۀ آن ترديد به خود راه دهد منافق است. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام كه به جرير بن عبداللّٰه بجلى هنگامى كه او را به سوى معاويه (براى اتمام حجّت نهايى) فرستاد نگاشت. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗محتواى نامه كاملا روشن است امام عليه السلام مى‌خواهد فرستاده‌اش جرير، به معاويه اتمام حجت نهايى را بكند كه اگر آمادۀ بيعت است بيعت كند؛ و اگر آمادۀ بيعت نيست مفهومش اين است كه قصد جنگ دارد. 🔘متن نامه: ✔️اما بعد (از حمد و ثناى الهى) هنگامى كه نامۀ من به تو رسيد معاويه را به حكم نهايى، دعوت كن و براى يك طرفه شدن كار، او را به يك نتيجۀ جزمى وادار ساز سپس او را ميان جنگى آواره كننده يا تسليمى رسواگر مخير ساز، اگر جنگ را اختيار كرد به او اعلان جنگ كن و اگر راه صلح و سلامت را پيش گرفت از او بيعت بگير و السلام. 📎در مسير حلّ‌ مشكل از طريق مسالمت آميز 🖊در تواريخ آمده است هنگامى كه امير مؤمنان على عليه السلام به جرير مأموريت داد تا نزد معاويه برود و از او بيعت بگيرد، و او پيام امام عليه السلام را به معاويه رساند معاويه پيوسته امروز و فردا مى‌كرد تا جايى كه اصحاب امير مؤمنان او را متهم به همكارى با معاويه كردند ➖و امام عليه السلام دربارۀ او فرمود: آنقدر جرير نزد معاويه درنگ كرده است كه يا گنهكار است و يا فريب خورده! 🖊لذا امام عليه السلام نامۀ مورد بحث را براى جرير مرقوم فرمود تا بيش از اين معطل نشود و يكى از دو جواب را از معاويه بگيرد يا بيعت كند يا اعلان جنگ دهد. ⁉️جرير بن عبداللّٰه كيست‌؟ ✔️جرير بن عبداللّٰه از مشاهير صحابه از قبيلۀ بجيله از قبايل يمن است. بجيله نام زنى بود معروف در آن قبيله كه قبيله به نام او ناميده شد و گاهى منسوب به آن قبيله را بجلى مى‌گويند. جرير در سال دهم هجرت در رأس 150 تن از قبيلۀ بجله نزد رسول خدا(ص) آمد و اسلام آورد. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗با توجّه به اينكه اين نامه پاسخى است به نامۀ زشت و جسورانۀ معاويه به آن حضرت كه مشتمل بر انبوهى از اهانت‌ها و شيطنت‌ها بوده است، نگاه نامه بيشتر به پاسخ سخنان شيطنت آميز معاويه معطوف است. 🔘متن نامه: ✔️قبيلۀ ما (قريش) خواستند پيامبرمان را به قتل برسانند (كه در رأس آنها ابوسفيان پدر معاويه بود) و ما را ريشه‌كن كنند، آنها انواع غم و اندوه را به جان ما ريختند و هرچه مى‌توانستند دربارۀ ما بدى كردند، ما را از زندگى شيرين (خود) باز داشتند و با ترس و وحشت قرين ساختند، و ما را مجبور كردند كه به كوهى سنگلاخ و صعب العبور پناه بريم و آتش جنگ را بر ضد ما افروختند. (هنگامى كه دشمنان اسلام با تمام قوا بپا خاستند) خداوند اراده نمود كه بوسيلۀ ما از شريعتش دفاع كند و با دفاع ما شر آنها را از حريم اسلام باز دارد (در اين هنگام جمعيّت ما بنى هاشم به دو گروه تقسيم شده بودند؛ گروهى ايمان آورده و گروهى هنوز به صف مؤمنان نپيوسته بودند؛ ولى همه از اسلام دفاع مى‌كردند) مؤمنان ما با اين كار خواستار ثواب و اجر الهى بودند و كافران ما (كه هنوز اسلام را نپذيرفته بودند) به خاطر دفاع از اصل و ريشۀ خود و خويشاوندى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دفاع مى‌كردند اما ساير افراد قريش (غير از خاندان ما) كه اسلام آوردند از اين ناراحتى‌ها بر كنار بودند يا به اين عنوان كه با قبايلى پيمان ترك مخاصمه داشتند (و نمى‌خواستند با آنها بجنگند) و يا عشيرۀ آنها (كه ايمان نياورده بودند) از آنها حمايت مى‌كردند از اين رو جان آنها در امان بود. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗با توجّه به اينكه اين نامه پاسخى است به نامۀ زشت و جسورانۀ معاويه به آن حضرت كه مشتمل بر انبوهى از اهانت‌ها و شيطنت‌ها بوده است، نگاه نامه بيشتر به پاسخ سخنان شيطنت آميز معاويه معطوف است. ✔️آنها كه اسلام را يارى دادند: امام عليه السلام در اين بخش از نامه آنچه را در بخش قبل به اجمال بيان فرموده بود، به تفصيل بيان مى‌فرمايد و نشان مى‌دهد چه اشخاصى از بنى هاشم در راه اسلام فداكارى كردند و شربت شهادت نوشيدند، در حالى كه كسانى كه معاويه به عنوان پيشگامان و فداييان اسلام نام مى‌برد، هيچ كدام به اين مقام نرسيدند؛ 🔘متن نامه: ✔️هر گاه آتش جمع شعله‌ور مى‌شد و مردم حمله مى‌كردند، رسول خدا صلى الله عليه و آله اهل بيت خود را پيشاپيش لشكر قرار مى‌داد و بدين وسيله اصحابش را از آتش شمشيرها و نيزه‌ها مصون مى‌داشت، عبيدة بن حارث روز بدر شهيد شد، و حمزه در روز احد، و جعفر در موته. كسى را هم سراغ دارم كه اگر بخواهم مى‌توانم نامش را ببرم كه دوست داشت همانند آنان شهادت نصيبش شود؛ ولى اجل آن گروه (عبيدة بن حارث و حمزه و جعفر) به سر رسيده بود و مرگ او به تأخير افتاد. شگفتا از اين روزگار كه مرا هم سنگ كسانى قرار مى‌دهد كه هرگز چون من براى اسلام تلاش نكرده‌اند و سابقۀ درخشانى چون من ندارند. همان سوابقى كه هيچ كس به مثل آن دسترسى پيدا نكرده است مگر اينكه كسى ادعاى فضيلتى براى آنها كند كه من آن از آن آگاه نيستم و گمان نمى‌كنم خدا هم از آن آگاه باشد (زيرا اصلاً چنين چيزى وجود نداشته تا خدا از آن آگاه باشد) و خدا را در هر حال شكر مى‌گويم. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗با توجّه به اينكه اين نامه پاسخى است به نامۀ زشت و جسورانۀ معاويه به آن حضرت كه مشتمل بر انبوهى از اهانت‌ها و شيطنت‌ها بوده است، نگاه نامه بيشتر به پاسخ سخنان شيطنت آميز معاويه معطوف است. ✔️تو را با قاتلان عثمان چكار ؟! مى‌دانيم معاويه در كتاب خود از امام عليه السلام درخواست كرده بود كه قاتلان عثمان را به وى تحويل دهد، درخواستى بى‌معنا و دور از منطق؛ زيرا اگر بايد كسى به خاطر كشتن انسان بى‌گناهى قصاص شود اين كار بر عهدۀ امام مسلمين و خليفۀ آنهاست و با موافقت ارباب دم - نه فردى شورشى كه ولى دم او نيست - آن هم در صورتى كه ثابت شود كه مقتول بى‌گناه بوده و قاتلان گنه‌كار؛ لذا امام عليه السلام در برابر اين درخواست معاويه مى‌فرمايد:👇 🔘متن نامه: ✔️اما آنچه از من خواسته‌اى كه قاتلان عثمان را به تو بسپارم، من در اين امر انديشيدم و صلاح نمى‌دانم كه آنان را به تو يا به ديگرى تسليم كنم (زيرا ارتباطى به تو ندارد نه ولىّ‌ دم آنها هستى نه حاكم اسلام). به جانم سوگند اگر دست از گمراهى و نفاق افكنى بر ندارى، به زودى كسانى را كه تو از قاتلان عثمان مى‌شمرى خواهى شناخت كه در تعقيب تو بر مى‌آيند و به تو زحمت نمى‌دهند كه براى دسترسى به آنان در صحرا و دريا و كوه و دشت به جستجوى آنها برخيزى؛ ولى بدان كه تعقيب آنها نسبت به تو چيزى است كه يافتنش براى تو ناراحت كننده و ديدارى است كه ملاقاتش هرگز تو را خوشحال نخواهد ساخت و سلام بر آنان كه اهل آنند. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 🔗اين نامه در حقيقت از چهار بخش تشكيل يافته است: 1⃣در بخش اوّل امام عليه السلام معاويه را نصيحت مى‌كند و نسبت به سرنوشتش در قيامت و عواقب كارهايش هشدار مى‌دهد، هر چند او را اسير شيطان مى‌داند و اميد چندانى به هدايت او ندارد. 2⃣در بخش دوم اين نكته را به معاويه گوشزد مى‌كند كه چگونه مى‌خواهد زمامدارى امّت اسلامى را بر عهده بگيرد در حالى كه نه سابقۀ درخشانى در اسلام دارد و نه از خانوادۀ شريف و با تقوايى است. 3⃣در بخش سوم اين نكته را گوشزد مى‌فرمايد كه چرا دعوت به جنگ كرده‌اى مردم را رها كن و تنها به ميدان بيا و با من نبرد تن به تن كن تا تكليف مسلمانان روشن گردد و گذشتۀ تاريخ اسلام را كه طعم شمشير را بر جد و برادر و دايى‌ات نشاندم به ياد تو آورد. 4⃣و بالاخره در بخش چهارم بهانۀ خونخواهى عثمان را مطرح مى‌فرمايد و مى‌گويد: تو به خوبى مى‌دانى چه كسى قاتل عثمان بوده است چرا به سراغ او نمى‌روى‌؟ و در پايان مى‌فرمايد: مى‌بينم كه در ميدان جنگ، ضجه و نالۀ لشكرت بلند مى‌شود و شكست بعد از شكست دامنت را مى‌گيرد و سرانجام به كتاب خدا پناه مى‌برى در حالى كه به آن ايمان ندارى. ✔️نگاهى به آينده تاريك چه خواهى كرد آنگاه كه لباسهاى (پر زرق و برق) اين دنيا را كه در آن فرو رفته‌اى از تنت برگيرند، دنيايى كه با زينتهايش خود را جلوه داده و با لذت‌هايش (تو را) فريب داده است‌؟! اين دنيا تو را فرا خواند و اجابتش نمودى و زمامت را به دست گرفت و به دنبالش رفتى، فرمانت داد اطاعتش كردى. (ولى بدان) اين دنياى فريبنده به زودى تو را وارد ميدان نبردى مى‌كند كه هيچ سپرى در آنجا تو را نجات نخواهد داد حال كه چنين است از اين امر (حكومت) كناره گير و آمادۀ حساب الهى شو و دامن را در برابر حوادثى كه بر تو نازل مى‌شود در هم پيچ و به حاشيه نشينان فرومايه گوش فرا نده. هر گاه به اين دستور و رهنمود عمل نكنى به تو اعلام مى‌كنم كه خود را در غفلت فرو برده‌اى، زيرا فزونى نعمت تو را به طغيان وا داشته (به همين دليل) شيطان بر تو مسلط‍‌ شده و به آرزوى خود دربارۀ تو رسيده و همچون روح و خون در سراسر وجودت جريان يافته است. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
🏴 #نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_دهم 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️امام عليه السلام در اين بخش از نامۀ خود به عدم صلاحيّت معاويه و بنى‌اميّه براى حكومت بر امّت اسلام، هر چند بر بخشى از كشور اسلام باشد اشاره مى‌كند، زيرا مى‌داند مسألۀ خونخواهى عثمان و امثال آن بهانه‌اى بيش نيست؛ هدف اصلى آن است كه خود را بر مردم شام به عنوان يك حاكم اسلامى تحميل كند؛ ✔️از غفلت بر حذر باش 🔘متن نامه اى معاويه! چه زمانى شما حاكمان و مدبران رعيّت و واليان امر امّت اسلامى بوده‌ايد آن هم بدون پيشى گرفتن در اسلام و شرافت والاى معنوى؛ پناه به خدا مى‌بريم از اينكه ريشه‌هاى شقاوت گذشته آثار پايدار بگذارد و تو را بر حذر مى‌دارم از اينكه در طريق غفلت ناشى از آمال و آرزوهاى دراز همچنان به راه خود ادامه دهى. تو را بر حذر مى‌دارم از اينكه آشكار و نهانت يكسان نباشد (در ظاهر دم از اسلام بزنى ولى در باطن در افكار جاهليّت غوطه‌ور باشى). @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️همواره بر طبق هدايت گام برمى‌دارم ✔️امام عليه السلام در اين بخش از نامه به پاسخ بخش ديگرى از نامۀ معاويه مى‌پردازد؛ معاويه با كلمات زننده و جسورانه و بى‌ادبانه امام عليه السلام را تهديد به جنگ مى‌كند و حضرت را به عنوان كسى كه بر چشمش پرده افكنده شده و قلبش زنگار گرفته نام مى‌برد. راستى عجيب است كسى كه از بازماندگان عصر جاهليّت و فرزند سرسخت‌ترين دشمنان اسلام است به كسى كه تمام وجودش از كودكى تا پايان عمر در خدمت اسلام بوده و شجاع‌ترين مرد عرب شمرده مى‌شود اين گونه جسورانه سخن بگويد. 🔘متن نامه تو مرا به جنگ دعوت كردى (اگر راست مى‌گويى) مردم را كنار بگذار و خودت تنها به ميدان بيا و هر دو لشكر را از جنگ معاف كن تا بدانى چه كسى گناهان بر قلبش زنگار نهاده و چه كسى پرده بر ديدۀ او افتاده است‌؟! من ابوالحسن هستم، قاتل جد و برادر و دايى تو در روز بدر، و بر مغز آنها كوبيدم و همان شمشير اكنون با من است و با همان قلب (و همان جرأت و شهامت) با دشمنم روبه‌رو مى‌شوم من نه بدعتى در دين گذاشته‌ام نه پيامبر جديدى انتخاب كرده‌ام من بر همان طريقى هستم كه شما پس از آنكه با اكراه آنرا پذيرفتيد با ميل خود تركش كرديد! @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
🏴 #نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_دهم 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️آيندۀ شوم و تاريك دشمن! در آخرين بخش اين نامه امام عليه السلام باز به از داستان قتل عثمان سخن مى‌گويد كه معاويه آن را بهانه‌اى براى تمرّد و مخالفت خود قرار داده بود و خونخواهى عثمان را بهانه كرده بود. ▪️اشاره به اينكه اگر شركاى خون عثمان را مى‌خواهى دوستان تو طلحه و زبير بودند و اگر به دنبال كسانى هستى كه او را تنها گذاشتند و فرياد استغاثۀ او را پاسخ ندادند، خودت بودى كه عثمان به تو نوشت و از تو تقاضاى كمك كرد؛ ولى تو هيچ گامى براى او بر نداشتى، بنابراين تو در خونخواهى عثمان صادق نيستى و اگر صادق بودى مسيرى غير از اين داشتى. 🔘متن نامه تو گمان كردى براى انتقام خون عثمان آمده‌اى، درحالى كه خوب مى‌دانى خون او كجا (و به دست چه كسى) ريخته شد و اگر به راستى طالب خون او هستى، از همان جا كه ميدانى آنرا طلب كن، گويا تو را مى‌بينم كه از رويارويى در جنگ ضجه و ناله مى‌كنى همچون شتران سنگين بار و گويا تو را مشاهده مى‌كنم كه با جمعيت خود بر اثر ضربات پى در پى و فرمان حتمى شكست و كشتگانى كه پشت سر هم روى زمين مى‌افتند، ناله و فرياد بر آورده‌اى و مرا به كتاب خدا دعوت مى‌كنى و اين در حالى است كه جمعيت تو به آن كافر و منكرند يا بيعت خود را شكسته‌اند. @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️ 🔰از نامه‌هاى امام عليه السلام است كه (آن را نيز) براى معاويه نگاشته است. ⬅️پيش بينى‌هايى كه انجام شد. پيشگويى‌هايى كه امام عليه السلام در اين نامه بیان نموده و براى معاويه نوشته است دقيقا صورت گرفت، ✔️زيرا صبح روز سه‌شنبه دهم ماه صفر سال 37 هجرى پس از نماز صبح دو لشكر به سختى با يكدگر نبرد كردند. لشكر شام سخت وامانده شد و لشكر امام عليه السلام كه با سخنان گرم و آتشين مالك اشتر پيش مى‌رفت، چيزى نمانده بود كه لشكر شام را به كلى متلاشى كند و معاويه را به قتل برسانند يا اسير كنند. عمار بن ربيعه مى‌گويد: اشتر در ميان يارانش ايستاد و گفت: «تمام خاندانم به فدايتان باد آنچنان به شدت حمله كنيد كه خدا را از خود خوشنود سازيد و آيين حق را عزت بخشيد به من نگاه كنيد به هر سو حمله كردم حمله كنيد». اشتر چنان غرق در جنگ شده بود كه كلاهش را از سر برداشت و بر قربوس زين (قسمت برجستۀ جلوى زين) گذارد و فرياد مى‌زد: مؤمنان استقامت كنيد. ✔️ابن ابى الحديد در اينجا مى‌گويد: آفرين به مادرى كه او را زاد اگر كسى سوگند ياد كند كه بعد از على عليه السلام در ميان عرب و عجم كسى شجاع‌تر از اشتر نبوده، خلافى نگفته است. سرانجام مالك اشتر و همراهانش لشكر شام را در هم پيچيدند، پرچم‌داران آنها را كشتند و تا لشكرگاه آنان پيش تاختند. اين جنگ تا شب هم ادامه يافت كه آن شب به نام «ليلة الهرير» معروف شد. در اين هنگام اشتر فرماندۀ ميمنۀ لشكر بود و ابن عباس فرماندۀ ميسره و على عليه السلام در قلب سپاه و نشانه‌هاى پيروزى و پيشرفت كاملا آشكار شد. اين جريان را به معاويه گزارش دادند و او عمرو عاص را طلبيد و گفت امشب شبى است كه تا فردا كار ما يكسره خواهد شد فكرى كن و نقشه‌اى طرح نما. عمرو گفت مردان تو توان مردان على عليه السلام را ندارند به علاوه تو مثل على عليه السلام نيستى هدف او شهادت در راه خداست و هدف تو دنيا، از همه گذشته عراقيان از پيروزى تو وحشت دارند، زيرا مى‌دانند تو به آنها ستم مى‌كنى ولى شاميان از پيروزى على عليه السلام ترسى ندارند، زيرا مى‌دانند او مردى با محبّت است و به كسى ظلم و ستم نخواهد كرد. تنها راهى كه به نظر من مى‌رسد اين است كه لشكر تو به هنگام صبح قرآنها را بر نيزه كنند و بگويند ما به حكومت قرآن راضى هستيم، اين كار ميان لشكر على عليه السلام اختلاف خواهد افكند و جنگ سرنوشت ديگرى پيدا مى‌كند. 📓به شرح نهج‌البلاغۀ ابن ابى الحديد، ج 2، ص 205-256 مراجعه شود. @mola_amiralmomenin_as
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 ✔️با سلام و احترام خدمت همراهان گرامی ✔️تشکر فراوان از حضور و همراهی شما درکانال *فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام* 🔘ان شاء الله، به یاری خداوند متعال، مطالب کانال طبق برنامه ذیل ادامه خواهد یافت. امیدوارم مفيد واقع شود👇 ♻️شنبه: ♻️یکشنبه: شرح خطبه هایی مانند ؛ ؛.... ♻️دوشنبه: ♻️سه شنبه: ؛ ؛.... ♻️چهارشنبه: شرح زیارت نامه ها‌؛ مانند ؛ ؛ (ع) ♻️پنجشنبه: ؛ (ع) در نهج‌البلاغه ... ♻️جمعه: 🔘لطفا در پُربار شدن مطالب کانال با ما همراهی فرمایید. پیشنهادات و انتقادات خود را به آی دی ذیل ارسال فرمایید. 👇 @The_Holy_Quran114
🏴 ✔️ 🔰از وصايا و سفارشهاى امیرالمؤمنین عليه السلام است به سپاهى كه آنها را به سوى دشمن فرستاد. ⬅️نامه در يك نگاه اين نامه بخشى از نامه‌اى است كه امام عليه السلام براى دو نفر از فرماندهان لشكر هنگام حركت به سوى صفين مرقوم داشت و گفته شده كه امام عليه السلام، مالك اشتر را امير بر هر دو فرمانده قرار داد. ▪️امام عليه السلام در اين نامه تمام امور مهمّى را كه مربوط‍‌ به روشهاى لشكركشى و موضع‌گيرى در برابر دشمن است و چگونگى استفاده از فرصت‌ها و پرهيز از كمين دشمن و چگونگى حمايت از لشكر در شبها به هنگام استراحت و مسائل دقيق ديگرى از اين قبيل را بيان فرموده است. ▪️به راستى دقت نظر امام عليه السلام به قدرى عميق است كه برنامۀ تنظيمى حضرتش در هر عصر و زمان براى لشكريان اسلام قابل استفاده است. 🔘متن نامه هنگامى كه به دشمن رسيديد يا دشمن به سراغ شما آمد، لشكرگاه خود را در جلوى تپه‌ها يا دامنۀ كوهها يا كنار نهرها قرار دهيد تا سبب حفاظت و ايمنى شما گردد و بهتر بتوانيد از پيش رو به دفاع بپردازيد و بايد همواره پيكار شما با دشمن از يك سو يا دو سو باشد (نه بيشتر زيرا تعدّد جهات باعث تجزيۀ لشكر و تشتت قوا و آسيب پذيرى آن مى‌شود) مراقبان و ديدبانهايى بر قلّۀ كوهها و روى تپّه‌ها و بلنديها قرار دهيد مبادا دشمن از جايى كه محل خطر يا مورد اطمينان شماست ناگهان به شما حمله كند و بدانيد مقدّمۀ لشكر چشمهاى لشكرند، و چشمهاى مقدّمه، پيشگامان و نيروى اطلاعاتى لشكرند. از پراكندگى و تفرقه سخت بپرهيزيد؛ بنابراين هنگامى كه توقف كرديد و پياده شديد، همه با هم پياده شويد و هر گاه كوچ كرديد همه با هم كوچ كنيد و هنگامى كه پرده‌هاى تاريكى شب شما را پوشاند، نيزه‌داران را با نيزه به صورت دايره‌اى در اطراف لشكر قرار دهيد (و لشكر در وسط‍‌ آن استراحت كند) ولى خوابتان بايد بسيار سبك و كوتاه باشد همچون شخصى كه آب را جرعه جرعه مى‌نوشد و يا مضمضه مى‌كند. 📎آرايش صحيح لشكر امام عليه السلام در اين نامه و دستور العمل هفت فرمان مهمّ‌ جنگى را براى آرايش صحيح لشكر و پيروزى بر دشمن بيان فرموده كه دقت نظر آن حضرت را در مسائل مربوط‍‌ به فرماندهى لشكر نشان مى‌دهد. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
🏴 #نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_یازدهم 🔰از وصايا و سفارشهاى امیرالمؤمنین عليه السلا
✔️ 🔰از وصاياى و سفارشهاى امیرالمنین(ع) است كه معقل بن قيس رياحى، در آن هنگام كه او را با سه هزار نفر به عنوان مقدمۀ لشكر خويش به سوى شام فرستاد. ⬅️نامه در يك نگاه 📜دستورات لازم براى حركت به سوى ميدان نبرد اين نامه همانند ساير نامه‌هايى كه امام عليه السلام به فرماندهان سپاهش مى‌نويسد با توصيه به تقوا و پرهيزكارى شروع مى‌شود؛ همان تقوايى كه خمير مايۀ هر گونه سعادت است. آن گاه دستوراتى در مورد بسيج نيروها و چگونگى حركت به سوى دشمن و نخستين برخورد با آنها بيان مى‌فرمايد. امام عليه السلام در اين نامه مرتب تأكيد مى‌كند كه آغازگر جنگ نباشيد و چنان به دشمن نزديك نشويد كه احساس آمادگى جنگ كند و آنقدر دور نايستيد كه حمل بر ضعف و ترس نمايد. لشگر را خسته نكنيد. در مسير راه، آغاز شب استراحت و سحرگاهان حركت كنيد و در وسط‍‌ روز كه هوا گرم است اطراق كنيد و... وصاياى ديگرى كه همه از روح بلند امام عليه السلام و آن حضرت و رعايت اخلاق اسلامى حتى در مقابل دشمن حكايت مى‌كند. 🔘متن نامه تقواى الهى را پيشه كن، همان خدايى كه سرانجام بايد به لقاى او برسى و عاقبتى جز حضور در پيشگاهش ندارى، جز با كسى كه با تو بجنگد پيكار مكن، صبح و عصر كه هوا خنك است، لشكر را به حركت درآور و به هنگام گرمى روز به آنها استراحت ده و در پيمودن راه آرامش و رفاه لشكر را در نظر بگير، در ابتداى شب حركت مكن چرا كه خداوند شب را وسيلۀ آرامش قرار داده و آن را براى توقف تعيين نموده نه كوچ كردن؛ بنابراين شب هنگام بدنت را آرام ساز و مركب‌ها را نيز آسوده بگذار و پس از توقف به هنگام سحرگاه يا وقتى كه سپيده مى‌دمد به يارى خدا حركت نما و هنگامى كه دشمن را ملاقات كردى، در وسط‍‌ ياران و قلب سپاهت قرار گير، نه آنقدر به دشمن نزديك شو مانند كسى كه مى‌خواهد آتش جنگ را برافروزد و نه آنقدر دورى كن، همانند كسى كه از جنگ مى‌ترسد (اين گونه باش) تا فرمان من به تو برسد، مبادا عداوت شخصى شما با دشمن سبب شود كه پيش از دعوت آنها به صلح و اتمام حجت جنگ را آغاز كنيد. @mola_amiralmomenin_as
✔️ 🔰از نامه های امیرالمنین(ع) است كه به دو نفر از سران سپاهش (زياد بن نضر و شريح بن هانى) نگاشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 📜اين نامه در واقع بيانگر دو چيز است؛ نخست دستورى است به آن دو فرماندۀ لشكر كه از مالك اشتر پيروى كنند و زير نظر او قرار گيرند و ديگر اينكه اوصافى از مالك اشتر را بيان كرده كه شايستگى او را براى هر فرماندهى نشان مى‌دهد. 🔘متن نامه من مالك بن حارث اشتر را بر شما و بر آنان كه تحت فرمان شما هستند، امير ساختم؛ گوش به فرمانش دهيد و از او اطاعت كنيد. او را زره و سپر محكم خويش سازيد، زيرا او كسى است كه سستى در او راه ندارد و لغزش پيدا نمى‌كند، در جايى كه سرعت لازم است كندى نخواهد كرد و در آنجا كه كندى و آرامش لازم است سرعت و شتاب به خرج نمى‌دهد. 🔵مالک اشتر؛ فرمانده ی لایق 🔹از تعبير امام عليه السلام استفاده مى‌شود كه فرماندۀ لشكر بايد كاملاً از نفرات خود حفاظت كند همچون زره و سپر براى افراد، آن گونه برنامه‌ريزى كند كه ضايعات به حدّاقل برسد و كشته و مجروح كمتر باشد. 🔹نكتۀ ديگرى كه امام عليه السلام در اين چند جمله بيان فرموده ويژگى‌هاى چهار گانه‌اى است كه براى اشتر برشمرده كه اگر در فرمانده‌اى جمع شود، آن فرمانده از هر نظر لايق و شايسته است. 🔹1. اينكه سستى به خرج ندهد و در برابر فشارهاى دشمن و سنگينى برنامه‌هاى جنگى مانند كوه استوار باشد. 🔹2. در محاسبات خود كمتر دچار اشتباه شود، موقعيت نيروهاى خودى و دشمن را به طور كامل ارزيابى كند و مطابق آن برنامه‌ريزى نمايد. 🔹3. در ميدان جنگ مسائلى پيش مى‌آيد كه دقيقه‌ها و ثانيه‌ها در آن سرنوشت‌ساز است و بايد با سرعت هر چه تمام‌تر عمل كرد. فرماندۀ لايق بايد اين دقيقه‌ها و ثانيه‌ها را بشناسد و بر طبق آن موضع‌گيرى كند. 🔹4. به هنگام مبارزه لحظاتى پيش مى‌آيد كه در آن خونسردى و ترك شتاب لازم است؛ مثلاً در جايى كه دشمن تدريجاً به دام مى‌افتد، اگر كار عجولانه‌اى شود از دام بيرون خواهد رفت. در اين گونه موارد بايد خونسرد بود. 🔷به يقين فرماندهى كه اين چهار وصف در او باشد فرماندۀ بسيار با ارزشى است و اين همان چيزى است كه در مالك اشتر به اضافۀ صفات ديگر جمع بود. ✔️امام عليه السلام در چهار موضع ديگر نهج‌البلاغه دربارۀ اين شخصيت والا مقام و بى‌نظير اسلامى كه از وفادارترين دوستان امير مؤمنان عليه السلام بود، بيان فرموده است؛ از جمله در نامۀ 34 و 38 و كلمات قصار شمارۀ 443 و ذيل نامۀ 53 (فرمان مالك اشتر)... @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_سیزدهم 🔰از نامه های امیرالمنین(ع) است كه به دو نفر از
✔️ 🔰از سفارشهاى امیرالمؤمنین(ع) است كه به لشكرش پيش از روبه‌رو شدن با دشمن در صفين نگاشته است. ⬅️نامه در يك نگاه 📜اين نامه نيز مانند نامه‌هاى سابق مشتمل بر يك سلسله دستورات اخلاقى و انسانى دربارۀ نبرد با دشمن است دستوراتى كه بيانگر روح عطوفت و رأفت اسلامى است و نشان مى‌دهد مسائل اخلاقى در هيچ جا حتى در ميدان جنگ نبايد فراموش شود. دستوراتى كه دنياى امروز بعد از گذشت 14 قرن هنوز در ابتداى راه آن است و تنها بخشى از آن را توصيه مى‌كند، توصيه‌اى كه هرگز با عمل همراه نبوده است. مخصوصاً امام عليه السلام در اين وصيّت دربارۀ زنان سفارش زيادى مى‌كند كه كمترين آزارى به آنها نرسانند حتى اگر آنها دشنام عرضى به شما بدهند و رؤساى شما را سب و لعنت كنند. امام عليه السلام در اين وصاياى خود نخستين چيزى را كه بر آن تاكيد مى‌كند اين است كه يارانش آغازگر جنگ نباشند، سفارشى كه همه جا به يارانش مى‌كرد. 🔘متن نامه با آنها نجنگيد تا آنها جنگ را آغاز كنند، زيرا به حمد خدا شما داراى حجت و دليل هستيد (شما پيرو امام عليه السلام و پيشوايى مى‌باشيد كه خدا و خلق بر آن اتفاق دارند)، بنابراين اگر آنها آغازگر جنگ باشند، حجت و دليل ديگرى براى شما بر ضد آنهاست و هنگامى كه به اذن خدا دشمن شكست خورد فراريان را نكشيد، و بر ناتوان‌ها ضربه‌اى وارد نكنيد، و مجروحان را به قتل نرسانيد، زنان را با اذيت و آزار به هيجان نياوريد، هر چند آنها به شما دشنام دهند و به سرانتان بدگويى كنند، زيرا آنها از نظر قوا ناتوان و از نظر روحيّه و عقل و خرد ضعيف‌اند و در آن زمان كه زنان مشركان (در عصر پيامبر) به ما بدگويى مى‌كردند و دشنام مى‌دادند (از سوى آن حضرت) دستور داده مى‌شد كه از آزار و اذيت آنها خوددارى كنيم، حتى در زمان جاهليّت اگر مردى دست به روى زنى بلند مى‌كرد و سنگى به سوى او پرتاب مى‌نمود و يا او را با چوب مى‌زد، همين امر باعث ننگ او و فرزندانش مى‌شد! @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_چهاردهم 🔰از سفارشهاى امیرالمؤمنین(ع) است كه به لشكرش
✔️ 🔰دعاى جامعى براى ميدان نبرد 🌟از دعاهاى امیرالمؤمنین(ع) است كه همواره به هنگام روبه‌رو شدن با دشمن در ميدان جنگ مى‌خواند. ♦️اين نشان مى‌دهد كه امام عليه السلام همواره يارانش را به اين نكته توجّه مى‌داد كه اين جنگ براى برترى‌جويى و غلبه بر دشمن به منظور رسيدن به مال و مقام نيست، بلكه جهادى است كه از مهم‌ترين عبادتها محسوب مى‌شود و بايد به نام خدا و به ياد خدا در اين ميدان گام نهاد و پيروزى خود را از او خواست، با نيّتى خالص گام برداشت و با قلبى مملوّ از عشقِ‌ خدا بر دشمنان حق حمله آورد. ⬅️نامه در يك نگاه 📜امام عليه السلام در اين دعا ناراحتى خود را از بروز و ظهور جنگ، آشكار مى‌سازد و از كثرت اعدا و پراكندگى مسلمانان در نبودن پيامبر اكرم(ص) به خدا شكايت مى‌برد وسرانجام از خداوند صلح و عدالت و پايان گرفتن جنگ را طلب مى‌كند. ♦️اينها همه نشان مى‌دهد كه اسلام هرگز طرفدار جنگ نيست و جنگ همواره امرى تحميلى محسوب مى‌شود، زيرا آثار زيانبار جنگ‌ها گاهى در نسل‌هاى متوالى ادامه دارد؛ مخصوصا در جنگ‌هاى امروز كه آثار تخريبى ان بسيار بيش از گذشته است. مثلا ساليان درازى است كه آتش جنگ‌هاى جهانى خاموش شده؛ ولى هنوز معلولان فراوان آن در گوشه و كنار جهان به چشم مى‌خورند. 🔘متن نامه «اللَّهُمَّ‌ إِلَيْكَ‌ أَفْضَتِ‌ الْقُلُوبُ‌، وَ مُدَّتِ‌ الْأَعْنَاقُ‌، وَ شَخَصَتِ‌ الْأَبْصَارُ، وَ نُقِلَتِ‌ الْأَقْدَامُ‌، وَ أُنْضِيَتِ‌ الْأَبْدَانُ‌. اللَّهُمَّ‌ قَدْ صَرَّحَ‌ مَكْنُونُ‌ الشَّنَآنِ‌، وَ جَاشَتْ‌ مَرَاجِلُ‌ الْأَضْغَانِ‌. اللَّهُمَّ‌ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ‌ غَيْبَةَ‌ نَبِيِّنَا، وَ كَثْرَةَ‌ عَدُوِّنَا، وَ تَشَتُّتَ‌ أَهْوَائِنَا «رَبَّنَا افْتَحْ‌ بَيْنَنٰا وَبَيْنَ‌ قَوْمِنٰا بِالْحَقِّ‌، وَ أَنْتَ‌ خَيْرُ الْفٰاتِحِينَ‌». 📎خداوندا! قلبها به تو پيوسته، گردن‌ها به سوى تو كشيده شده، چشم‌ها به جانب تو خيره گشته، قدم‌ها در راه تو جابجا شده و بدنها فرسوده گرديده است. خداوندا! كينۀ نهانى اين گروه آشكار شده و ديگ‌هاى دشمنى و عداوت در سينۀ آنان به جوش آمده است، خداوندا! شكايت خود را به سوى تو مى‌آوريم كه پيامبرمان از ميان ما رفته، دشمنان ما فراوان گشته و خواسته‌ها و اهداف‌مان مختلف و متشتت شده است. پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داورى كن (و درهاى پيروزى، صلح و عدالت را به روى ما بگشا) كه تو بهترين داورى كنندگانى. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_پانزدهم 🔰دعاى جامعى براى ميدان نبرد 🌟از دعاهاى امی
✔️ 🔰تقويت عزم و ارادۀ لشكر از سخنان امیرالمؤمنین(ع) است كه به هنگام جنگ به يارانش توصيه مى‌فرمود. امام عليه السلام در اين گفتار پر مغز و پر محتواى خود شش دستور مهم جنگى را در عباراتى كوتاه بيان مى‌كند. ⬅️نامه در يك نگاه 📜اين نامه - يا صحيح‌تر اين كلام - از سخنان امام عليه السلام است كه در ميدان جنگ به عنوان تعليم فنون و رموز نبرد با دشمن براى يارانش بيان مى‌فرمود. در وصايا و سفارش‌هايى كه گذشت، آداب حركت به سوى ميدان جنگ و چگونگى موضع‌گيرى در مقابل دشمن بيان شده بود. امام عليه السلام در اين كلام فنون جنگ را به يارانش مى‌آموزد و در بخش آخر اين كلام در واقع به سؤالى كه بعضى از يارانش صريحاً مطرح مى‌كردند يا در دل داشتند پاسخ مى‌گويد كه اگر ما با معاويه و ياران و انصارش مى‌جنگيم، جنگ با مسلمانان محسوب نمى‌شود. اگر بنى‌اميّه و در رأس آنها ابوسفيان اظهار اسلام كردند در واقع تظاهرى به اسلام بيش نبود، لذا هنگامى كه اعوان و يارانى براى اظهار كفر يافتند آن را ظاهر ساختند. 🔘متن نامه از فرار و عقب نشينى‌هايى كه بعد از آن حملۀ تازه‌اى به دشمن است نگران نباشيد و همچنين از جولانى كه بعد از آن، حمله صورت مى‌گيرد ناراحت نشويد. حق شمشيرها را ادا كنيد و جاى در غلطيدن دشمن را مهيّا سازيد. خود را براى زدن سخت‌ترين نيزه و شديدترين ضربۀ شمشير بر پيكر دشمن به هيجان در آوريد، صداها را خاموش كنيد كه در بيرون راندن سستى بسيار مؤثّر است. سوگند به آن‌كس كه دانه را شكافته و انسانها را آفريده دشمنان ما، اسلام را هرگز نپذيرفتند، بلكه در ظاهر تسليم شدند و كفر را در درون پنهان داشتند و هنگامى كه ياورانى بر ضد اسلام يافتند، آنچه را پنهان كرده بودند آشكار ساختند. ♨️نکته: «صداها را خاموش كنيد كه در بيرون راندن سستى بسيار مؤثر است»؛ (وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ‌، فَإِنَّهُ‌ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ‌). آنها كه در جنگ داد و فرياد مى‌كنند از يك سو ممكن است نشانۀ ترس و وحشت در نظر دشمن باشد و سبب شود كه روحيّۀ دشمن بالا رود و از سوى ديگر به همان اندازه كه نيروى جسمى و فكرى صرف در فريادها مى‌شود از نيروى مبارزۀ با دشمن مى‌كاهد به همين دليل امام عليه السلام دستور مى‌دهد كه نيروى خود را صرف داد و فرياد نكنند و توجّه خود را به طور كامل معطوف به مبارزۀ با دشمن نمايند. البته اين كار منافات با تكبيرهايى كه به هنگام پيروزى گفته مى‌شود ندارد حتى آن تكبيرها هم بايد محدود و حساب شده باشد و زياده‌روى در آن بر خلاف اين دستور است. @mola_amiralmomenin_as
✔️ ⬅️نامه در يك نگاه 📜به گفتۀ نصر بن مزاحم در كتاب صفين، روزى امام عليه السلام فرمود: فردا صبح شخصاً پا به ميدان مى‌گذارم و با اين گروه مى‌جنگم. اين سخن در ميان لشكر شام منتشر شد و آنها در وحشت عميقى فرو رفتند. در اين هنگام معاويه نامه‌اى براى امير مؤمنان على عليه السلام نوشت كه خلاصۀ مضمونش چنين است: «من گمان مى‌كنم اگر مى‌دانستى كار جنگ به اينجا مى‌رسد اقدام بر جنگ نمى‌كردى و از گذشته پشيمان مى‌شدى من از تو درخواست كرده‌ام كه حكومت شام را به من واگذارى به اين شرط‍‌ كه مستقل باشم نه با تو بيعت كنم و نه از تو اطاعت. اين را نپذيرفتى و الآن من شام را در اختيار دارم و باز همان خواسته را از تو مى‌كنم. ما همه از فرزندان عبد مناف هستيم، همواره عزيز و آزاد بوده‌ايم. هنگامى كه اين نامه به امام عليه السلام رسيد فرمود: راستى وضع معاويه و نامه‌اش هر دو عجيب است؛ سپس كاتب خود عبيداللّٰه بن ابى‌رافع را فرا خواند و دستور داد نامۀ مورد بحث را براى معاويه بنويسند و به سخنان نارواى او پاسخ گويند. 🔰بدهكارانى در چهرۀ طلبكار اين نامه پاسخى است به نامه‌اى كه معاويه خدمت آن حضرت نوشته و سخنانى طلب‌كارانه در آن آورده است. معاويه قاعدتا دستور مى‌داد اينگونه نامه‌ها را بر فراز منابر يا در برابر لشكر بخوانند تا خود را از گناه بزرگى كه مرتكب شده تبرئه نمايد و نيز قاعدتا اين نامه به دست ياران امام عليه السلام نيز افتاده است و امكان داشته افراد ظاهربين تحت تأثير آن واقع شوند؛ بنابراين چاره‌اى نبوده جز اينكه امام عليه السلام انگشت مبارك بر فقرات مختلف اين نامه بگذارد و جواب قاطع به آن بدهد. به همين دليل مى‌بينيم كه امام عليه السلام به چهار نكتۀ اساسى در برابر چهار ادعاى معاويه اشاره نموده و اين چنين پاسخ مى‌دهد. 🔘متن نامه 🔻و اما اينكه از من خواسته‌اى شام را به تو واگذارم (و در برابر آن نه بيعت كنى و نه اطاعت، بلكه فعال ما يشاء باشى بدان) من چيزى را كه ديروز از تو منع كردم امروز به تو نخواهم بخشيد 🔻و اما اينكه گفته‌اى جنگ (صفين) همۀ عرب را جز اندكى در كام خود فرو برده، آگاه باش آن‌كس كه بر حق بوده (و در راه خدا شهيد شده) جايگاهش بهشت است و آن‌كس كه به راه باطل كشته شده در آتش است 🔻و اما اينكه ادعا كرده‌اى ما در جنگ و نفرات (از تمام جهات) يكسان هستيم، چنين نيست؛ زيرا تو در شك (به مبانى اسلام) از من در يقين و ايمان (به آنها) فراتر نيستى؛ و اهل شام بر دنيا از اهل عراق به آخرت حريص‌تر نيستند؛ 🔻اما اينكه گفته‌اى ما همه فرزندان عبد مناف هستيم (بنابراين همه در شرافت و استحقاق حكومت و پيشوايى مردم يكسانيم) من هم قبول دارم (كه همه از نسل عبد مناف هستيم ولى اميّه هرگز همانند هاشم و حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفيان چون ابوطالب نبودند و نيز هرگز مهاجران چون اسيران آزاد شده نيستند و نه فرزندان صحيح النسب همانند منسوبان مشكوك. آن كسى كه طرفدار حق است هرگز چون كسى نيست كه طرفدار باطل است و نه انسان با ايمان همچون فرد مفسد؛ چه بد هستند نسلى كه از نسل پيشين خود پيروى مى‌كنند كه در آتش دوزخ سرنگون شده‌اند (و به آنها افتخار دارند). @mola_amiralmomenin_as
✔️ ⬅️نامه در يك نگاه 📜از نامه‌هاى امیرالمؤمنین علی عليه السلام است كه به عبداللّٰه بن عباس در آن زمان كه از طرف امام عليه السلام فرماندار بصره بود، نگاشته شد. ابن عباس بعد از آنكه از طرف امير مؤمنان على عليه السلام والى بصره شد نسبت به بنى تميم راه خشونت را پيش گرفت؛ زيرا عداوت آنها را در روز جمل نسبت به امام عليه السلام و لشكر امام عليه السلام به خاطر داشت. آنها از پيروان طلحه و زبير و عايشه در آن روز بودند و ابن عباس به آنها حمله كرد و آنان را دور راند و آنها را پيروان شتر و ياران عسكر - نام شتر عايشه عسكر بود - و حزب شيطان مى‌ناميد. اين كار بر گروهى از شيعيان امام عليه السلام از بنى‌تميم سخت آمد كه از جملۀ آنها جارية بن قدامه بود. او نامه‌اى خدمت امام عليه السلام نوشت و از ابن عباس شكايت كرد و همين امر سبب شد كه امام عليه السلام نامۀ مورد بحث را براى ابن عباس بنويسد. 🔰در اين نامه به چند امر اشاره مى‌كند. 1_ بنى تميم طايفه‌اى هستند كه مردان شجاع بزرگى دارند و حتى در زمان جاهليّت و پس از آن در عصر اسلام كسى در دليرى بر آنان پيشى نمى‌گرفت. 2_ با ما خويشاوندى دارند و دستور صلۀ رحم ايجاب مى‌كند ما با آنها نيكى كنيم. 3_ بدان كه آنچه از خير و شر بر زبان و دست تو جارى شود نتيجۀ نيك و بد آن دامان مرا نيز مى‌گيرد، بنابراين نسبت به بنى تميم باش. 🔘متن نامه 🔻بدان بصره محل هبوط‍‌ ابليس و كشتزار فتنه‌هاست، به همين دليل با اهل آن به نيكى رفتار كن و گره ترس و وحشت را از دلهاى آنها بگشا (تا آتش فتنه خاموش شود و آنها احساس امنيت كنند) بدرفتارى تو با طائفۀ بنى‌تميم و خشونت تو به آنها را به من گزارش داده‌اند (ولى بدان آنها فضايلى دارند از جمله اينكه) طائفۀ بنى تميم كسانى هستند كه هر گاه رييس نيرومندى از آنها غايب گردد (و از دنيا برود) مرد نيرومند ديگرى در ميان آنها ظاهر مى‌شود، نه در عصر جاهليّت و نه در عصر اسلام كسى در نبرد بر آنان پيشى نمى‌گرفت (علاوه بر اين) آنها با ما پيوند خويشاوندى نزديك و قرابت خاص دارند كه ما نزد خداوند به وسيلۀ نسبت به آنها مأجور خواهيم بود و با قطع آن مؤاخذه خواهيم شد، بنابراين اى ابو العباس، خدا تو را رحمت كند باش و كن در آنچه بر زبان و دست تو از خير و شر جارى مى‌شود، چرا كه هر دو در اين امور شريك هستيم و سعى كن كه من به تو پايدار بماند و نظرم دربارۀ (شايستگى‌هاى تو براى امر حكومت) دگرگون نشود و السلام. @mola_amiralmomenin_as
✔️ ⬅️آتش فتنه را با مدارا خاموش كن 📜هنگامى كه طلحه و زبير به اتفاق عايشه با گروهى از ماجراجويان فاسد وارد بصره شدند و در آنجا پرچم مخالفت بر ضد امير مؤمنان على عليه السلام را برافراشتند، بصريان از آنان استقبال كرده و لشكر عظيمى را براى جنگ با امير مؤمنان عليه السلام برپا كردند. فتنۀ عظيمى را برپا نمودند و سرانجام شكست خوردند و متلاشى شدند و شايد انتظار داشتند كه امام عليه السلام بعد از پيروزيش دستور قتل گروهى از آنان را صادر كند؛ ولى امام عليه السلام با آنها از در محبّت وارد شد همان كارى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بعد از فتح مكّه كرد و همين باعث شد كه آرامش كامل به بصره باز گردد. 🔘اينكه امیرالمؤمنین (ع) مى‌فرمايد: بصره مهبط‍‌ و جايگاه فرود ابليس و محل رويش فتنه‌هاست، اشاره به اين است كه آنجا اقوام گوناگونى زندگى مى‌كنند كه هم نسبت به يكدگر مشكل دارند و هم نسبت به بيرون اين سرزمين و شايد به همين دليل، طلحه و زبير و عايشه آنجا را براى فتنه‌انگيزى بر ضد امام امير مؤمنان عليه السلام انتخاب كردند به خصوص اينكه آنجا مهم‌ترين بندر عراق است و بنادر معمولاً مركز رفت و آمد اقوام مختلف‌اند. ♦️به همين دليل افكار التقاطى و نفوذى و مفاسد اخلاقى در اين گونه بندرگاه‌ها بيشتر است مگر اينكه اهالى آن تحت آموزش مستمر اخلاقى قرار گيرند. ♦️بعضى نيز معتقدند؛ هنگامى كه ابليس به زمين فرود آمد، بصره را جايگاه نخستين خود انتخاب كرد؛ ولى دليلى براى اين مطلب اقامه نكرده‌اند. ✔️در خطبه‌هاى متعدّدى از از جمله، خطبۀ 13 و 14 مذمت‌هاى شديدى از اهل "بصره شده و همان گونه كه در نامۀ بالا نيز ملاحظه كرديد، امير مؤمنان على عليه السلام بصره را مهبط‍‌ شيطان و محل ورود ابليس و پايگاه فتنه‌ها مى‌شمرد ولى به قرينۀ بعضى از روايات كه مدح فراوانى از اهل بصره اعم از زنان، مردان، كودكان و بزرگان‌شده، استفاده مى‌شود كه امام عليه السلام مقطع خاصى از زمان را در نظر داشته است؛ همان زمانى كه آتش را برافروختند و از سركشان و پيمان شكنانى همچون طلحه و زبير حمايت كردند و گروه زيادى از مسلمان را به كشتن دادند. 🔘بنابراين نكوهش‌هاى مزبور دليل بر آن نيست كه هر كس در آن شهر وارد شود و يا افراد بومى آن شهر هميشه و در طول تاريخ صفات نكوهيده‌اى دارند و اهل صلاح و سعادت نيستند. به خصوص اينكه در ميان آنها دانشمندان، علما، قاريان و مواليان اهل بيت فراوان بوده و هستند. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#نامه‌_های_امیرالمومنین_علیه_السلام ✔️#نامه_هجدهم ⬅️آتش فتنه را با مدارا خاموش كن 📜هنگامى كه طل
✔️ ⬅️نامه در یک نگاه 📜از نامه‌هاى امیرالمؤمنین عليه السلام است كه به بعضى از فرماندهانش نگاشته است. مخاطب اين نامه آن گونه كه از تاريخ يعقوبى و تاريخ بلاذرى استفاده مى‌شود عمر بن ابو سلمۀ (مسلمه) ارحبى است كه به گفتۀ بعضى حاكم بر فارس و بحرين بود كه نسبت به بعضى از گروه‌هايى كه تحت حاكميّت او قرار داشتند و از طايفۀ مجوس بودند، خشونت به كار برده بود و آنها شكايت نامه‌اى خدمت امام عليه السلام فرستادند. امام عليه السلام ناراحت شد و نامۀ مورد بحث را براى او مرقوم داشت و او را دعوت به رعايت اعتدال و ترك خشونت فرمود. جالب اينكه توصيۀ امام عليه السلام در اين نامه دربارۀ غير مسلمين است، آنهايى كه به عنوان «اهل ذمّه» در داخل كشور اسلام زندگى مسالمت آميز داشتند و بايد مورد رأفت و محبّت اسلامى قرار گيرند و جان و مال و عرض آنها محفوظ‍‌ باشد، امام هيچ گونه خشونت را در حقّ‌ آنها نمى‌پذيرد. ولى از آنجا كه نزديكى بيش از حدّ به آنها ممكن بود سبب مشكلات ديگرى شود امام عليه السلام دستور رعايت اعتدال را به اين فرماندار مى‌دهد. 🔘متن نامه اما بعد (از حمد و ثناى الهى) گروهى از زعما و كدخدايان اهل شهر تو از خشونت و قساوت و تحقير و بد رفتارى تو شكايت كردند و من دربارۀ آنها انديشيدم، نه آنان را شايستۀ نزديك شدن (بيش از حد) يافتم، زيرا مشركند و نه سزاوار دورى و بدرفتارى؛ چرا كه با آنان پيمان بسته‌ايم (و اهل ذمّه هستند) بنابراين لباسى از نرمش همراه كمى شدت و خشونت براى آنان بر خود بپوشان و با رفتارى ميان شدت و نرمش با آنها معامله كن و نزديك ساختن و تقريب را با دور نمودن و ابعاد آنها با هم بياميز؛ إن‌شاء اللّٰه. @mola_amiralmomenin_as
✔️ ⬅️شمول رأفت اسلامى نسبت به همۀ شهروندان 📜 اين نامه در عين كوتاهى، بسيار پر محتواست و مى‌تواند برنامه‌اى براى همۀ زمامداران باشد. امیرالمؤمنین عليه السلام در تعبيرات خود روى چهار نقطه از اعمال نارواى آن فرماندار انگشت نهاده؛ نخست و ديگر و و سوم آنها و چهارم نسبت به آنهاست؛ 🔻گر چه اين چهار مفهوم با هم نزديكند ولى تفاوتهاى دقيقى با هم دارند. لذا امام عليه السلام به تمام آنها اشاره كرده و به دنبال آن نظر مبارك خود را چنين اعلام مى‌كند كه از يك سو بايد توجّه داشت آنها مشركند، زيرا مجوس به عنوان دوگانه پرست و ثنوى شناخته مى‌شود، چون معتقد به دو مبدأ خير و شر و يزدان و اهريمن بوده‌اند، هر چند زرتشتى‌هاى امروز مدعى هستند كه ما موحّديم نه مشرك، امّا منابع دينى آنها غير از اين را مى‌گويد. به هر حال امام عليه السلام با ملاحظۀ تفاوت اعتقادى، نزديك شدن بيش از حد به آنها را نهى مى‌كند و در عين حال اين نكته را يادآور مى‌شود كه آنها تحت پيمان ذمّه هستند؛ يعنى با مسلمانان هم‌زيستى مسالمت آميز دارند آنها متعهدند كه به اسلام احترام بگذارند و حكومت اسلامى نيز متعهد است كه از جان و ناموس آنها دفاع كند و نسبت به آنان خوش‌رفتارى نمايد، بنابراين به خاطر اين پيمان ذمّه، جفا كردن و بدرفتارى در حق آنها جايز نيست. 🔘بديهى است اينگونه رفتار با افرادى كه مسلمان نيستند ولى در سايۀ حكومت اسلامى بايد زندگى سالمى داشته باشند، بهترين رفتار است؛ از يك سو به آنان آرامش مى‌دهد و هر گونه فكر طغيان و سركشى را از وجودشان بر مى‌چيند و از سويى ديگر رفتار حكومت اسلامى را حمل بر ضعف و ناتوانى كه ممكن است آن هم سرچشمۀ طغيان گردد نخواهند كرد. اين بهترين طريق رفتار با اين اقليت‌هاست. 🔘بديهى است آنچه امام عليه السلام در اين نامه بيان فرموده منحصر به اشخاص و يا زمان و مكان معينى نيست بلكه برنامۀ حساب شده‌اى است كه در همه جا كارآيى دارد. بلكه مى‌توان گفت حكومت نسبت به افراد خودى نيز بايد همين گونه معامله كند. اگر زياد در مقابل آنها نرمش نشان دهد، ممكن است حمل بر ضعف او كنند و گروهى جرأت بر قانون شكنى پيدا نمايند و اگر قوانين را با خشونت و شدت اجرا كند، سبب رميدن مردم و از دست دادن عشق و علاقۀ آنها نسبت به حكومت خواهد شد. به هر حال در ميان نرمش و خشونت، يكى از اصول ثابت مديريت و فرماندهى در تمام سطوح است. ✔️حتى در مورد خداوند و سياست الهى نسبت به بندگان همين اصل رعايت شده و آنها را بين خوف و رجا نگه مى‌دارد، قرآن مجيد مى‌فرمايد: «نَبِّئْ‌ عِبٰادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‌ وَ أَنَّ‌ عَذٰابِي هُوَ الْعَذٰابُ‌ الْأَلِيمُ‌» ؛ اى پيامبر! بندگانم را آگاه كن كه آمرزندۀ مهربان منم * و (اينكه) عذاب من همان عذاب دردناك است». (حجر: 49- 50) @mola_amiralmomenin_as