eitaa logo
ملایی
189 دنبال‌کننده
38 عکس
10 ویدیو
33 فایل
کانال عمومی است ولی بیشتر برای طلاب مفید است. ابتدای هر مطلب با چند هشتگ، موضوع آن را مشخص می کنم. اگر جذاب بود می توانید هشتگ را سرچ کنید وگرنه عبور کنید. راه ارتباطی با بنده: @MohammadRezaMollaei تبادل نداریم، اعضا مسئول تبلیغ کانال هستند.
مشاهده در ایتا
دانلود
در کتاب می فرمایند: «عده ای می گویند : "شایسته این است که نیت به کمال رسیدگان , شوق به پاداش و یا ترس از عذاب و یا کسب مقام قرب و رضا و لقای خدا نباشد , بلکه نیت آنان باید فقط این باشد که چون خدا را شایسته عبادت می بینند او را عبادت کنند" چنین کسانی که خدا را اینگونه می پرستند , عبادتی را که برای رغبت و میل به رضای خدا انجام شود ناقص می بینند و چنین عبادتی را عبادت نفس می خوانند ! من فکر نمی کنم که هیچ پیامبری یا ولی ای یا فرشته ی مقربی , عمل خود را اینگونه خالص کرده باشد و فکر نمی کنم که اینان, عملی را که به قصد خشنودی و تقرب به خدا و نزدیکی به او انجام شده باشد , عبادت نفس حساب کنند و این هم جزء افراط های عرفاست که عملی را که برای رضای خدا و تقرب به او باشد هم قبول نداشته و عبادت نفس خوانده اند. بله , پیش آمده که گاه اولیای خدا در بعضی حالات و تجلیاتشان , عملی را فقط به خاطر شایستگی خداوند متعال و یا عبادت او انجام داده باشند و نیت تقرب و خشنودی خدا را فراموش کرده باشند اما هیچ کدام از پیامبران , به طور دائم چنین حالتی را هرگز نداشته اند , چه رسد به غیر آنها و به طور قطع این عمل از عملی که به نیت تقرب و رضای خدا انجام شود با فضیلت تر نیست , و چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که بالاتر از عبادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر مومنان امام علی علیه السلام عبادتی وجود نداشته وروایات حاکی از آن است که بیشتر اعمال و عبادات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام به خاطر خشنودی خداوند و اجر و پاداش بوده و چه ایراد و اشکالی دارد اگر ترس از مجازات خدا هم جزئی از نیت آنها بوده باشد؟ زیرا کسی که یاد خدا به حدی بر او غلبه می کند که از ترس عذاب جهنم غش می کند, حتما ترس از عذاب در نیتش تاثیر داشته است. در بیان حضرت امیر علیه السلام که فرمودند: "ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا لعبادة فعبدتک" , سید بن طاووس در اقبال می گوید: "کسی که خدا را به خاطر ترس از عذاب عبادت کند انسان پستی است" همانطور که خودش روشن کرده منظورش کسی است که اگر ترس از عذاب نبود, خدا را اصلا نمی پرستید , زیرا این عمل خلاف صفات نیک است. برخی از بزرگان از روی غفلت و بی خبری گفته اند : "عبادتی که از روی ترس جهنم یا به طمع بهشت باشد , باطل است." و این چنین غفلت و بی خبری از بزرگان بعید نمی باشد زیرا که در این غفلت برای آنان , حکمتی الهی نهفته است!» المراقبات ص 238 تا 242 تقریظ های این کتاب عجیب اند!
واقعی! این پست طولانیه ولی وقت بگذارید همه اش رو حتما بخونید، چندباره بخونید، از آخر به اول بخونید، تو مبنر ها و سخنرانی هاتون حال و هوای 1367 و اواخر جنگ رو توضیح بدید و این ها رو بخونید، برای همه! بارها و بارها ! حضرت (رضوان الله تعالی علیه) کاملا قائل به وحدت شخصیه وجود بودند و توحید امام عرفانی بود نه کلامی یا فلسفی. از سخنرانی های امام: "آنچه انبیا برای او مبعوث شده بودند بسط توحید و شناخت مردم از عالَم است که چطور است نه آن طوری که ما ادراک می کنیم ... ما هیچ هستیم همه عالم هیچ است
سر تا ته عالم یک جلوه ای است از خدای تبارک و تعالی هر چه هست اوست
... ما ها چیزی نیستیم خودمان، قطره، از قطره هم کوچک تر اما اگر متصل بشویم به آن دریای غیر متناهی، حکم همان دریا پیدا می شود. آن وقت شما تکیه بر قدرت مطلق کرده اید و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی، هر چه هست اوست. انبیا دنبال حکومت برای مقصد دیگر بوده اند
تمام مقاصد بر می گردد به معرفت الله، هرچه در دنیا واقع بشود و انبیا هرچه دنبالش بوده اند دنبال این بوده اند که خداشناسی، واقعا خداشناسی!
اگر او حاصل بشود همه چیز دنبالش هست." منبع: مقدمه کتاب «فروغ معرفت» شرح مصباح الهدایه از استاد یزدان پناه این ها از سخنرانی های عمومی امام است، پس مشخص هست که هدف امام بسط توحید در اجتماع بوده است. امام فهم عرفانی توحید را برترین قسمت دین می داند.
امام مطلوب نهایی را معرفت الله می دانند نه این که خداشناس شویم تا عدالت تا ... نه، حتی احکام شرعی و عدالت برای معرفت الله است. این عرفان عملی اجتماعی است
نه فقط فردی. مقام اول را امام یقظه ی امت می داند، امت را باید بیدار کرد به سمت توحید و فطرت الهی نه فقط این که ظلم نشود. امام کوچکترین تزلزلی در این که اسلام فصل الخطاب است و برترین حرف است نداشت قاطعانه محتوای آن را عالی و اعلی می دانست و این علنی بود در کلام امام در رفتار امام، ذره ای اعتنا به فرهنگ غرب نداشت.
امام فقه و احکام شرعی را بسط توحید عرفانی می دانست
و از آن طرفداری می کرد. اما اجازه بدید با این که بنا ندارم در کانال کپی پیس داشته باشم ولی بخش هایی از نامه ی امام در "سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598" رو با هم مرور کنیم تا یادمان نبرند که خط امام یعنی چه! : «من با اطمینان می‌گویم:
 اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت می‌نشاند
، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم.
ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم
. ما تصمیم گرفته‌ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد. تمامی اینها خیالات باطل ملیگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم.
ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم
. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد.خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. ادامه پست بعدی:
معرفی متن زیر پیاده شده جلسه اول درس منازل السائرین حضرت استاد یزدان پناه است که عمدتاً معرفی عرفان عملی، مزایا، ثمرات و غایت آن است. از آنجایی که استفاده از فایل های صوتی شرح منازل نیاز به اجازه گرفتن از استاد دارد، به احتمال زیاد این اولین و آخرین باری است که متن پیاده شده ای از این جلسات را به طور عمومی ارائه می کنم. بسم الله الرحمن الرحیم این که در عرفان عملی فقط همین یک کتاب منازل کتاب درسی است این سبک حوزوی نیست. سبک حوزوی باید در هر رشته دو سه یا چهار کتاب خوانده شود. از کتاب های مقدماتی شروع بشود و کم کم به سمت کتب اجتهادی برویم. اکنون ما باید تمام زورمان را در همین یک کتاب بزنیم. فرصتی برای ترمیم در آینده نداریم. این کتاب برای قرن پنجم است و شرح آن برای قرن هشتم و ما باید کتاب های غنی تر در این زمینه ها تولید می کردیم. تلاش هایی که شده است نهایی نیست زیرا خیلی از این مباحث باید دست بخورد. ما این اخلاق عرفانی و سیر و سلوکی که اثنای برخی صحبت ها هست باید جمع شود و یک کتاب مفصل تر و بهتر نوشته شود. زیرا خیلی از کارهای عرفان عملی هنوز باقی مانده است. وادی عمل که عرفا به آن پرداخته اند به این 100 منزل منحصر نمی شود. باید جزئی بررسی کنیم و محقق در این زمینه شویم تا بتوانیم متون دینی را خوب حل کنیم و دستور العمل های جزئی کاربردی را تهیه کنیم. آنچه عرفان در سنت اسلامی و مسیحی و ادیان دیگر و عرفان شرقی و همه را عرفان می کند یک امر مشترکی بین همه این هاست: عرفان خواهان رسیدن به حقیقت نهایی هستی است. این حقیقت در سنت اسلامی خداوند است. در هر سنتی اسمی دارد که خواهان رسیدن به او و معرفت به او هستند. بله در سنت مسیحی محبت به او نیز اخذ می شود. به هر حال در تمام این سنت ها حداقل دو چیز مشترک است: کیفیت رسیدن به خدا و سلوک، معرفت به خدا و حقیقت نهایی هستی. اولی عرفان عملی و دومی عرفان نظری است. عرفان بعد احساسی و عاطفی هم دارد که گاهی سر از عرفان ادبی در می آورد. بعد دیگری هم دارد که معمولا این عرفان ها گره می خورد به نوامیس زمان خودشان به شرایع عصر خودشان. لذا بعد معرفت دارد که قوی ترین فهم از متون دینی را عرفا دارند، بعد عمل دارد، احساسات دارد، شریعت دارد. حقیقت اصلی عرفان فقط یک پایه ندارد. در بحث سلوک و عمل نیز تبدیل می شود به شیخ و شاگرد یا مرید و مراد یا پیر و تلمیذ مثلا. و زود هم دکان باز می شود و زود هم مردم تا حد سجده به آدم می رسند. یکی از آسیب های عرفان همین است که اگر دست نا اهل بیفتد آسیب هایش زیاد است حتی گاهی جنایت هایی به اسم عرفان صورت می گیرد، چیزهایی که به فکر شیطان هم نمی رسد. ما باید حافظ معنویت دین باشیم. معنویت دین همان عرفان است و اجازه ندهیم دیگران دکان باز کنند. دَک و پز دادن عرفان نمی شود. نوع و اکثر دراویش ما الان بی سواد و اهل دکان هستند حتی گاهی شریعت را زیر پا می گذارند. البته حساس بودن به این معنا نیست که به عرفان ناب میدان ندهیم. عرفان اگر در حوزه علمیه باشد خیلی مشکلات حل است. ما یک بدیلی برای عرفان داریم به نام اخلاق، اخلاق در عین این که خوب است برخی فرهیختگان را اقناع نمی کند. زیرا اخلاق حقیقت اصلی دین نیست. حقیقت اصلی دین توحید است. هر کسی که وارد فضای عرفان می شود نباید عهده دار شاگرد پروری شود مگر کسی مراحلی را طی کند و راه بلد باشد و گرنه باید برای شاگرد فضای ذهنی را باز کند و او را به استاد واقعی بسپارد. بخش عرفان نظری از عرفان اسلامی را ابن عربی عهده دار شده است و پیروان او. بخش عملی را الان منازل السائرین عهده دار شده است. در بخش تطبیقات با شریعت همین فصوص و فتوحات. البته باید بیش از این ها هم هست و باز باید کار شود. در عرفان اسلامی که خواهان رسیدن به خدا هستیم در متن دینی تقرب به خدا گفته شده است. در فقه و احکام فقهی این معنا که تقرب یعنی صیرورت و نزدیک شدن وجودی به خدای متعال وجود ندارد یعنی توجه به این ندارد. در همان عامّی که نماز می خواند تقرب وجودی هم داریم. قرب اینجا فاصله مکانی و وضعی نیست. در ماوراء طبیعت، قرب معنای دیگری دارد که می گوئیم خدا به همه نزدیک است و ما از او دوریم. تفسیر دقیق این تقرب در عرفان انجام می شود. تفسیر قربةً الی الله همان صیرورت وجودی است که برای فهم آن حرکت جوهری ملاصدرا کمک می کند. نهایت قرب مثل فناء و بقاء را نیز همین عرفا معنا کرده اند. ادامه دارد ...
شرح فناری از منازل السائرین.docx
23.1K
و انسان بعد از بیان ، یا همان بطون هفت‌گانۀ انسان، از منظر عرفا، می خواهیم آن لطائف و بطون را در خواجه عبد الله انصاری یا همان منازل السائرین، به کمک شرح فرغانی، به همراه افزوده‌هایی از فناری، تطبیق دهیم. رویکرد فرغانی و فناری در این شرح، نگاهی است از منظر عرفان نظری به عرفان عملی، که در واقع تلاش کرده است تا در کلیات مباحث سیر و سلوکی، قواعد و مهمات عرفان نظری را اشراب کند. در این فایل ورد در حدود ۵ صفحه، ابتدا به رابطه مقامات سه گانه (اسلام، ایمان و احسان)، با آن لطائف و همچنین با آن صد منزل که هر ده منزل در یک قسم دسته بندی شده اند، می‌پردازیم. سپس پنج قلبی که عرفا برای انسان در این مسیر قائل شده اند، بیان کرده، دربارۀ رابطه این صد منزل با اسفار اربعه سخن می‌گوییم. در پایان نیز با دو تذکر این جزوه را به اتمام می‌رسانیم.