eitaa logo
ملایی
190 دنبال‌کننده
38 عکس
10 ویدیو
33 فایل
کانال عمومی است ولی بیشتر برای طلاب مفید است. ابتدای هر مطلب با چند هشتگ، موضوع آن را مشخص می کنم. اگر جذاب بود می توانید هشتگ را سرچ کنید وگرنه عبور کنید. راه ارتباطی با بنده: @MohammadRezaMollaei تبادل نداریم، اعضا مسئول تبلیغ کانال هستند.
مشاهده در ایتا
دانلود
در پاسخ به انتقادی که دوستان مطرح کردند: بنده مدت ها در فرندفید بودم اما سال ۲۰۱۵ از دسترس خارج شد. در اینستاگرام یک بار تهدید و یک بار موقتا اکانت ام مسدود شد و بعد هم فیلتر شد. پارسال مدتی با پروکسی در تلگرام فعالیت می کردم که بعد از اغتشاشات آن هم بسته شد. استفاده از فیلترشکن نیز هزینه ها قطع و وصلی ها و آزار خاص خودش را دارد. در تویتر بعد از سال ها فعالیت (حتی گاهی بعد از فیلتر شدنش) ناگهان بدون تذکر اکانت ام برای همیشه مسدود شد! امیدوارم ویراستی (که شبیه تویتر است) بتواند جایگزین موفّقی برای آنها باشد. (خلاصه اشکال نکنید که باید در زمین دشمن جهاد تبیین کنید و باید در تبلیغ مخاطبین بی حجاب را جذب کنید و از این حرف ها ...‌) ان شاء الله مطالب تحقیقی و طولانیِ مخصوص طلاب را همین جا در ایتا و مطالب عمومیِ کوتاه و نغز را در اینجا ارسال می کنم: https://virasty.com/MohammadRezaMollaei اینم لینک دعوت به ویراستی: https://virasty.com/r/NL9 هزینۀ حفظ داده ها در سرورهای ویراستی هر سال بیش از یک میلیارد تومان است و عضویت شما رایگان! پس حمایت کنید.
شرح فناری از منازل السائرین.docx
23.1K
و انسان بعد از بیان ، یا همان بطون هفت‌گانۀ انسان، از منظر عرفا، می خواهیم آن لطائف و بطون را در خواجه عبد الله انصاری یا همان منازل السائرین، به کمک شرح فرغانی، به همراه افزوده‌هایی از فناری، تطبیق دهیم. رویکرد فرغانی و فناری در این شرح، نگاهی است از منظر عرفان نظری به عرفان عملی، که در واقع تلاش کرده است تا در کلیات مباحث سیر و سلوکی، قواعد و مهمات عرفان نظری را اشراب کند. در این فایل ورد در حدود ۵ صفحه، ابتدا به رابطه مقامات سه گانه (اسلام، ایمان و احسان)، با آن لطائف و همچنین با آن صد منزل که هر ده منزل در یک قسم دسته بندی شده اند، می‌پردازیم. سپس پنج قلبی که عرفا برای انسان در این مسیر قائل شده اند، بیان کرده، دربارۀ رابطه این صد منزل با اسفار اربعه سخن می‌گوییم. در پایان نیز با دو تذکر این جزوه را به اتمام می‌رسانیم.
در بحث رسالۀ افعال از رسائل توحیدیۀ علامه طباطبایی را از استاد امینی نژاد درس گرفتم و روایات باب اول و دوم از جلد ۵ بحار الانوار (نزدیک ۱۲۰ روایت) را نیز بررسی کردیم. سؤال این است که با توجه به توحید افعالی اگر گناهان ما به اذن خداوند رخ می دهد، این معاصی منتسب به عبد است یا به حق یا به هردو؟ روایتی را که از نظر بنده گل سر سبد این بحث بود، انتخاب کردم تا با شرح مزجی تقدیم کنم: از توحید صدوق (ص۳۴۳) حدیث ۱۰: شیخ صدوق از ۵ راوی مجهول از حسن بصری که ضعیف است و او نقل می کند از پسر عمر بن خطاب که ایشان هم ضعیف است [برای تقویت سند، سند حدیث ۶ از همان باب که صحیح و مستفیض است و همچنین حدیث ۱۳ ملاحظه شود] عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَال: سَبَقَ اَلْعِلْمُ وَ جَفَّ اَلْقَلَمُ‌ وَ تَمَّ اَلْقَضَاءُ بِتَحْقِيقِ اَلْكِتَابِ‌ وَ تَصْدِيقِ اَلرِّسَالَةِ [به خلاف هاشم حسینی در حاشیۀ توحید صدوق و همچنین الجزری در بحار الانوار، این جفاف قلم به معنای پایان یافتن کتابت در لوح محفوظ نیست زیرا «ما نفدت کلمات الله» بلکه به معنای حتمیت و تشخص یافتن است. شاهد: روایت ۷ از علل الشرایع ج۲ ص۳۴۸] وَ اَلسَّعَادَةِ مِنَ اَللَّهِ وَ اَلشَّقَاوَةِ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ‌ [به خلاف علامه طباطبایی که شقاوت، سیئات و شرور را از خداوند نمی داند! بلکه آنها را اموری عدمی می گیرد]،قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عُمَرَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يَرْوِي حَدِيثَهُ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا اِبْنَ آدَمَ بِمَشِيَّتِي كُنْتَ أَنْتَ اَلَّذِي تَشَاءُ لِنَفْسِكَ مَا تَشَاءُ وَ بِإِرَادَتِي كُنْتَ أَنْتَ اَلَّذِي تُرِيدُ لِنَفْسِكَ مَا تُرِيدُ وَ بِفَضْلِ نِعْمَتِي عَلَيْكَ قَوِيتَ عَلَى مَعْصِيَتِي وَ بِعِصْمَتِي وَ عَفْوِي وَ عَافِيَتِي أَدَّيْتَ إِلَيَّ فَرَائِضِي،فَأَنَا أَوْلَى بِإِحْسَانِكَ مِنْكَ‌ وَ أَنْتَ أَوْلَى بِذَنْبِكَ مِنِّي [این اوْلی افعل تعیین است نه افعل تفضیل؛ به خلاف استاد امینی نژاد و گرنه اگر ما ظلم کردیم خدا نیز اندکی ظالم خواهد بود و سبحان الله! زیرا گرچه فرمود «قل کل من عند الله» امّا «ما اصابک من سیئة فمن نفسک»] فَالْخَيْرُ مِنِّي إِلَيْكَ بِمَا أَولَيْتُ بَدَاءً‌ [نه به دلیل تشکیک در وجود یا به دلیل این که ما ظل و سایه هستیم یا به حیث تقییدیه موجودیم بلکه چون بدء و شروعش از جانب خداست] وَ اَلشَّرُّ مِنِّي إِلَيْكَ [بازهم رد علامه که شرور را از خدا نمی دانست] بِمَا جَنَيْتَ جَزَاءً [خداوند تحقق شر و سیئة برای عبد را به خودش نسبت می دهد اما به دلیل شقاوت و جنایت ذاتی عبد یعنی بدء و ابتدایش از جانب عبد است و این نکته با «اصالت وجود» منافات ندارد] وَ بِسُوءِ ظَنِّك بِي قَنَطْتَ مِنْ رَحْمَتِي فَلِيَ اَلْحَمْدُ وَ اَلْحُجَّةُ عَلَيْكَ بِالْبَيَانِ، وَ لِيَ اَلسَّبِيلُ عَلَيْكَ بِالْعِصْيَانِ، [توضیح بنده این است: سیئات و شرور همان سیاهی هایی هستند که در «نقاشی هستی» زیبا و حُسن اند. هرچند انسانی که آن سیاهی را خواسته به وجود آید ظلم کرده است؛ اما خداوندی که اجازه داده آن سیاهی در خارج محقّق شود بلکه خودش آن را محقق کرده است، اگر اجازه نمی‌داد هرگز نقاشی‌ای و بروز و جلوه‌ای نداشت پس جهانی نبود و نیز او شناخته نمی‌شد، در حالی که او فرمود: کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف. و صد البته این اجازه و حتی ایجاد، دلیل نمی شود که او در ظلمی که عبد کرده است شریک باشد ولو اندک زیرا شمر که سر مبارک امام حسین علیه السلام را برید ظلم کرد اما خدا که به او کمک کرد جز حُسن و جمال انجام نداد زیرا که فرمود «ما رأیت الا جمیلا» و همین اذن الهی به شمر بود که حضرت را سید الشهداء کرد] وَ لَكَ اَلْجَزَاءُ وَ اَلْحُسْنَى عِنْدِي بِالْإِحْسَانِ‌ لَمْ أَدَعْ تَحْذِيرَكَ وَ لَمْ آخُذْكَ عِنْدَ عِزَّتِكَ‌ وَ لَمْ أُكَلِّفْكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ وَ لَمْ أُحَمِّلْكَ مِنَ اَلْأَمَانَةِ [ظاهرا اشاره است به آیه ۷۲ احزاب] إِلاَّ مَا قَدَرْتَ عَلَيْهِ‌، رَضِيتُ مِنْكَ لِنَفْسِي مَا رَضِيتَ بِهِ لِنَفْسِكَ‌ مِنِّي [این جملۀ آخر دنیایی حرف دارد که مرتبط به بحث ما نیست بلکه مربوط می شود به «کمال استجلاء» و همچنین به إنّا نحن نرث الارض و من علیها و إلینا یرجعون ...].
اعیان ثابته ابن عربی شبیه ثابتات ازلیه متعزله است.pdf
209.3K
یادداشتی در این باره نوشتم: مسائلی مانند «علم ازلی حق به اشیاء قبل از ایجاد»، «جبر و اختیار»، «تقرر ماهیت»، «علم خداوند به محالاتی مانند اجتماع نقیضین» از جملۀ مسائلی هستند که حل و فصل آنها در عرفان با آموزۀ اعیان ثابته گره خورده است. در این نوشتار می خواهیم نشان دهیم که اگر تصویر ابن عربی از اعیان ثابته را نپذیریم و قائل به نظر مشهور عرفا شویم، نمی توانیم این مسائل را به درستی حل کنیم. نتایج تحقیق: 1. آنچه اغمض مسائل است این است که از طرفی اطلاع ازلی حق از اعیان ثابته، نسب ذاتیه در مقام ذات باشند و از طرفی وجود اعیان ثابته در علم حق، مسبوق به عدم باشند. 2. ابن عربی برای ماهیات و ممکنات، شیئیتی ثبوتی ای قائل است که غیر از شیئیت وجودی است و همچنین غیر از شیئیتی است که در صقع ربوبی دارند. به تعبیر دیگر ماهیات من حیث هی، همان ثابتات ازلیه اند؛ علم ازلی خداوند به آنها، اعیان ثابته در صقع ربوبی است و تحقق آنها در خارج، همان اعیان خارجه را در پی خواهد داشت. 3. الاعیان الثابتة مجعولة بالفیض الاقدس لکن ذوات الاشیاء و ثابتات الازلیة لیست بمجعولة و الماهیة من حیث ذاتها لیست الا هی لا معدومة و لا موجودة حتی بالوجود العلمی او الذهنی. 4. اگر ما برای عبد اقتضائات بالذات و مستقل در نظر نگیریم، در معنا و تفسیر برخی آیات در دستگاه وحدت شخصیۀ وجود، به مشکل خواهیم خورد: «فلله الحجة البالغة»، «انک لا تهدی من احببت»، «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» و ...