eitaa logo
ملایی
174 دنبال‌کننده
38 عکس
10 ویدیو
34 فایل
کانال عمومی است ولی بیشتر برای طلاب مفید است. ابتدای هر مطلب با چند هشتگ، موضوع آن را مشخص می کنم. اگر جذاب بود می توانید هشتگ را سرچ کنید وگرنه عبور کنید. راه ارتباطی با بنده: @MohammadRezaMollaei تبادل نداریم، اعضا مسئول تبلیغ کانال هستند.
مشاهده در ایتا
دانلود
از منظر . 🔸فقها،عرفا،فلاسفه و مومنین همه اشتباه فکر میکنند...! برداشتهای مختلفی که از اسلام شده است به حسب نظرهای مختلفی که صاحب نظرها داشتند و بینشی که داشتند، بسیار اختلاف هست و هیچ کدامش نرسیده است به حدی که اسلام را بشناسد یا انسان را بشناسد یا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را بشناسد یا عالَم را بشناسد، همه‌شان در یک سطح محدود هستند. چه بسا اشخاصی که خیال می‌کنند که پیغمبر اکرم که آمده است، یا سایر انبیایی که خدای تبارک و تعالی ‌فرستاده است، برای این است که مردم را از این ظلمها و بی‌عدالتیها و امثال این نجات بدهد و مأموریت همین است که عدالت ایجاد کند در اجتماع و در افراد و مأموریت به همین قدر بیشتر نیست. چه بسا اشخاصی که اقتصاد را یک مسئلۀ با اهمیتی تلقی می‌کنند، مأموریت انبیا را محدود به این بکند، که اینها آمده‌‌اند مردم را به یک شکم سیر و یک زندگی رفاه برسانند و همین است مأموریت انبیا. و چه بسا اشخاصی که به حسب دید عرفانی که دارند، بعثت انبیا را محدود می‌کنند به اینکه برای بسط معارف الهی است و غیر از این بعثت چیزی نیست. و همین طور فلاسفه یک طور فکر می‌‌کنند. فقهای اسلام، ... ملت‌ها یک طور فکر می‌کنند، روشنفکرها یک طور فکر می‌کنند و مؤمنین هم هر کدام به یک نحو فکری دارند و همه قاصرند از رسیدن به آنچه که هست. این روایتی که وارد شده است:مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ، این به ما می‌فهماند که انسان آنطور موجودی است که اگر شناخته بشود، شناسایی خدا با این است؛ نسبت به هیچ موجودی این مطلب صادق نیست. ربّ انسان را کسی نمی‌تواند بشناسد الاّ اینکه خودش را بشناسد و خودشناسایی که دنبالش خداشناسی است حاصل نمی‌شود مگر برای کُلّ اولیای خدا. و گمان نباید بشود که اسلام آمده است برای اینکه، این دنیا را اداره بکند، یا آمده است فقط برای اینکه مردم را متوجه به آخرت بکند، یا آمده است که مردم را آشنای به معارف الهیه بکند. محدود کردن، هر چه باشد خلاف واقعیت است. انسان غیرمحدود است و مربی انسان غیرمحدود است و نسخۀ تربیت انسان که قرآن است غیرمحدود است؛ نه محدود به عالَم طبیعت و ماده است، نه محدود به عالَم غیب است، نه محدود به عالَم تجرد است، همه چیز است. ۱۳۵۹/۰۳/۲۱
ملایی
#عمومی #حوزوی #فقه #عرفان شریعت طریقیت حقیقت در طول هم اند. #بی_قرار نام کتابی است که مختصری از احوا
Maktab_Feghhi_Emam.mp3
7.41M
جلسات اردوی معرفتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به صورت تصویری فیلم برداری شد (دست من نیست)، یکی از این جلسه ها کلاس فقه امام بود که توسط استاد برگزار شد. از بیش از 4 ساعت کلاس حدود ده دقیقه صوت اش رو تقدیم می کنم: امام در مواجهه با ابواب فقهی چه اهداف و مقاصدی را تبیین می کند؟ فقه برای امام چه ارزشی داشت که این قدر آن را جدی گرفت؟ حتما فقه برای ایشان یک ابزار است شریعت هدف نهایی نیست، هدف نهایی ای که قرار بود روی زمین پیاده بشه چه بود؟
بعد از بیانات (ره) در 13 تیر 1358 در جمع اساتید دانشگاه تهران، با موضوعِ تفاوت دانشگاه غربى و دانشگاه اسلامى، آن قدر سردرگمی و انتقاد و اعتراض نسبت به بیانات امام بروز کرد که دیگر امام تا پایان عمرش نتوانست اشارات خودش در این سخنرانی را شرح و تفسیر کند! بخشی از آن را می خوانیم: «اسلام براى برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحيد است. تعليمات اسلام تعليمات طبيعى نيست، تعليمات رياضى نيست؛ همه را دارد. تعليمات طب نيست؛ همه اين را دارد لكن اينها مهار شده به توحيد. برگرداندن همه طبيعت و همه ظِلهاى ظلمانى به آن مقام نورانى، كه آخِر، مقام الوهيت است. بنا بر اين، بايد اين معنا كه علوم ما از آن هم تمجيد مىكنيم؛ تعريف مىكنيم؛ همه علوم طبيعى، همه علوم مادى؛ لكن آن خاصيتى كه اسلام از اينها مىخواهد در غرب از آن خبرى نيست. اگر هم باشد فقط يك چيز نازلى است... اسلام در همه چیزش اصلش آن مقصد اعلی‌ را خواسته. هیچ نظری به این موجودات طبیعی ندارد الّا اینکه در همان نظرْ نظر به آن معنویت دارد و به آن مرتبه عالیه دارد. اگر نظر به طبیعت بکند، به عنوان اینکه طبیعت یک صورتی است از الهیت؛ یک موجی است از عالم غیب. اگر نظر به انسان بکند به عنوان این است که یک موجودی است که از او می‌شود یک موجود الهی درست کرد. تربیتهای اسلام تربیتهای الهی است... فرق ما بین علوم اسلامی در همه طرف، در همه جا، با سایر علوم این است که یک علاوه در اسلام هست که این علاوه در آنجا نیست. آن علاوه‌ای که در اسلام هست، آن جنبه معنویت و روحانیت و الوهیت مسئله است. خواجه نصیر که رفت در دنبال هلاکو و امثال آنها لکن نه برای اینکه وزارت بکند، نه برای اینکه برای خودش یک چیزی درست کند. او رفت آنجا برای اینکه آنها را مهار کند؛ و آنقدری که قدرت داشته باشد خدمت بکند به عالم اسلام و خدمت به الوهیت بکند. و امثال او ... مثل مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود، صفویه را آخوند کرد؛ نه خودش را صفویه کرد! آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش و اینها، البته تا آن اندازه‌ای که توانستند. هر چه در قرآن هست اگر کسی مطالعه کند درست، می‌بیند آنی که در قرآن هست آن جنبه الوهیتش هست. همیشه هر چیزی طرح شده به جنبه الوهیت طرح شده است. همه چیز در آن است اما به جنبه الوهیتش. اسلام برای خدمت به خدا آمده است. انبیا خدمه خدا هستند. [انقلاب] وقتی بنا شد که ما با انسجام این جمعیتها با هم پیش بردیم؛ تا اینجا رساندیم؛ انسجام گروهها با هم؛ همه با هم فشرده شدند. یعنی دانشگاهی نگفت من جدا هستم از روحانیت؛ روحانی هم نگفت من جدا هستم از دانشگاهی؛ آن هم نگفت من از حزب و حزب از جبهه و جبهه از کذا. این حرفها آن وقت مطرح نبود. چون مطرح نبود و امر هم الهی بود و همه هم اسلام را می‌خواستند، همه هم متنفر از این ظلمها و این ظَلَمه بودند، از این جهت پیش بردیم. با وحدت کلمه و توجه به اینکه ما همه یک جمهوری اسلامیِ عدل می‌خواهیم، یک حکومت اسلامی عدل می‌خواهیم، یک حکومتی که همه آزاد فکر کنند، آزاد نظر بدهند - عرض می‌کنم - آزاد عمل بکنند، [یعنی] استقلال داشته باشند در همه چیز. ما یک همچو [دانشگاهی] را می‌خواهیم درست بکنیم.» و هنوز هم این حرف ها مندمج و پیچیده است، چطور باید با نظر الهی به ریاضیات نگاه کرد؟ نظر داشتن به معنویتِ علومی مثل عمران و مکانیک و رایانه یعنی چه؟ اگر علوم تجربی را از این جهت که موجی است از عالم غیب نگاه کنیم چه تغییری می کند؟ هویت اش عوض می شود؟ یعنی علم دیگری می شود؟ آیا فیزیک به علاوه معنویت، می شود فیزیک اسلامی؟ بالاخره این «به علاوه» ترکیب انضمامی است یا ترکیب اتحادی بین ماده و معنویت هست یا هیچکدام؟ بیانات اخیر آقا : «علوم طبیعی و تجربی مستقیماً ارتباطی با زیر بنای فکری دینی ندارد بلکه جهت دهی این ها به عهده ی حوزه است.» شاید این جهت دهی آقا همان نگاه معنوی امام باشد. قدری فکر کنیم!! اگر ذره ای دغدغه ی گسترش نگاه توحیدی در جامعه رو دارید بدونید که از این سوال ها نمیشه فرار کرد! می تونید متن کامل سخنرانی امام رو از لینک زیر بخونید: http://l1l.ir/5ois
ملایی
#عمومی #اجتهاد #اصول_فقه #سؤال از حضرت #آیت_الله_بهجت (رضوان الله تعالی علیه) زیاد آثار و کتب باقی
چند روز پیش مطلبی از آیت الله بهجت با عنوان «خوب چشم هایتان را باز کنید» گذاشتم.👆 از بنده زیاد سوال شده که مرجع اعلم کیست؟ ما نیاز به کسی داریم که به او اعتماد کنیم بر اساس چه معیاری او را انتخاب کنیم؟ جواب این سوال رو از بیانات امام و آقا بخوانید : «اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متّکی به کتاب و سنّت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و مِتُد علمیِ جاافتاده و تکمیل‌شده‌ی در حوزه‌های علمیّه، استنباط میشود و به دست می‌آید. این‌جور نیست که روش استنباط مورد توجّه نباشد و هرکسی بتواند قرآن را باز کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط بکند؛ نه، این یک مِتُد دارد، این یک روش دارد؛ این روش علمی است، کارشده است، کسانی هستند که میتوانند این روش را دنبال کنند. اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البتّه هرکسی هم که آن مِتُد را بلد است، آن روش را بلد است[مجتهد هم باشد]، قادر نیست [که درست هدایت کند]؛ باید فکر روشن داشته باشد، باید آشنا با زمان و مکان باشد، باید نیازهای بالفعل جوامع بشری و جوامع اسلامی را بشناسد، باید دشمن را بشناسد، نحوه‌ی دشمنی‌های او را بداند، آن‌وقت میتواند اسلام ناب را مشخّص کند و بشناسد و بشناساند. اسلام آخوندهای درباری - که امام مکرّر با همین تعبیر از آنها اسم می‌آوردند - اسلام داعشی؛ از آن طرف، اسلامِ بی‌تفاوت [این معیار خوبی است] در مقابل جنایات صهیونیستی، در مقابل جنایات آمریکا، اسلامِ چشم‌دوخته‌ی به آمریکا و قدرتهای بزرگ و به اشاره‌ی آمریکا، اینها همه سر در یک آخور دارند؛ در یک جا اینها همه به هم میرسند[ در عافیت طلبی نا به جا]؛ از نظر امام اینها همه مردودند. اسلامی که امام معرّفی میکند، در مقابل همه‌ی اینها است. پیرو امام، آن کسی که دنباله‌رو امام است، باید مرزبندی داشته باشد؛ هم با اسلام متحجّر [که اهم و مهم را مقتضیات زمان را نمی فهمد]، هم با اسلام سکولار [که می گوید ما اقتصاد اسلامی نداریم فلسفه اسلامی نداریم و دین توانایی اداره جامعه و زندگی را ندارد]؛ اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند. یکی از اصول امام این است. این چیزی نیست که امام یک‌بار گفته باشد؛ در سرتاسر آثار امام، بیانات امام، گسترده است.» ۱۳۹۴/۰۳/۱۴ مطالب داخل [ ] از بنده بود، همچنین آقا اخیراً نیز رسماً بیان کردند که مرجع تقلیدی که انقلابی نیست به درد نمی خورد: «طلبه‌ی ما، استاد ما، فاضل ما، عالِم ما، مرجع ما اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است، بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمیخورد، به درد جمهوری اسلامی نمیخورد؛ باید معتقد باشد... مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتفاق افتاده، باید همچنان ادامه پیدا بکند... دشمنانمان را بشناسیم، دشمنان این نظام را بشناسیم، دشمنان این حرکت تحوّلی را بشناسیم. اگر نه، کشور به رکود خواهد انجامید و مغلوب سیاستها و گرایشهای دشمنان این ملّت و دشمنان اسلام خواهد شد.» 97/12/13 شاید مقصر ما بوده ایم که نیامدیم خوب اسلام متحجر و اسلام سکولار را تبیین کنیم و خصوصیات آنها را روشن کنیم تا قشر مومن و مردم انقلابی ما راحت تر بتوانند بصیرت لازم رو داشته باشند.
ملایی
#عمومی #اجتهاد #تقلید #امام_خمینی #امام_خامنه_ای #اسلام_ناب چند روز پیش مطلبی از آیت الله بهجت با
در راستای مطلب قبل 👆 این رو هم پیدا کردم: معیار اجتهاد در زمینه های اجتماعی و حکومتی: «و همین جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد، بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد.» منبع: امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج 21، ص 47 وا اسفاه که هر دم از این باغ مرجعی می رسد!
ملایی
به مناسبت 15 خرداد و از دست دادن شخصیت عظیم بیاناتی از رهبر انقلاب درباره ایشان عرض کنم: «مرحوم سید بن‌ طاووس‌ (رضوان‌ا...‌علیه) ایشان در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد: «مردی از بنی‌هاشم و آل علی، قبل از قیام قائم، به حکومت خواهد رسید. من، از جهات مختلف که به خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم آن شخص، باید من باشم». ابن‌طاووس یک زاهد است. ... همین آدم، که ... فانی فی‌الله و اهل عبادت است، می‌گوید: «به نظرم می‌رسد آن‌کسی‌که باید به این مقام دست پیدا کند -مقام حکومت شیعه و اسلام- قاعدتاً باید من باشم». یعنی خودش را برای این قضیه آماده می‌کرد. من همیشه افتخار می‌کردم که فکر یک عالم، این‌گونه بیرون از آفاق مدرسه و کتاب سیر کند و در این عوالم باشد. معیارهای ما اینها بود. در تاریخ اسلام و علمای شیعه، وقتی آدم‌هایی را در این حد می‌دیدیم که چنین فکر و آرزویی را در سرشان می‌گذراندند، به آنها افتخار می‌کردیم. حال شما اینها را با امام مقایسه کنید. این فاصله را، فاصله‌ زمین و آسمان بگوییم؟! فاصله‌ بین انسان‌های معمولی با پیغمبران بگوییم؟! این فاصله را چگونه تعبیر کنیم؟ اصلاً این فاصله‌ معنوی بین امام و سایر علما را چگونه می‌شود ترسیم کرد و چه کسی را می‌شود در این زمینه‌ها با امام مقایسه کرد؟! اصلاً شخصیت امام یک چیز عجیب و واقعاً استثنایی است. نه پیش از او چنین کسی آمده و نه گمان می‌کنم بعد از او، چنین کسی بتواند بیاید، یا تا آن حدود پرواز کند. مثل او که هیچ؛ تا آن حدود هم کسی نمی‌تواند پرواز کند.» ۱۳۷۲/۰۲/۲۷ بنده شهادت می دهم که امام همین طور بود! آن زمانی که من مشهد بودم دانشگاه درس می خوندم ده سال پیش مثلا، خیال می کردم که مثلا آقای پناهیان و آقا و مراجع فعلی و امام و ... تقریبا در یک سطح اند حالا آقای بهجت چون میگن چشم برزخی داره شاید یه خرده بالاتر باشه! ولی بعد که وارد مدرسه معصومیه قم شدم اوایل فکر می کردم که نه، بلکه امام و آقا و آقای بهجت و علامه طباطبایی مثلا بالاتر اند یه خرده، الان تقریبا به این نتیجه رسیدم که حضرت امام کیلومتر ها جلوتر است از همه آقایان حتی احتمالا از الانِ رهبری ! به قول آقا: «امام خمینی ثابت کرد، فتح قلل مرتفع معنویت افسانه نیست، و می توان تا مرز عصمت پیش رفت». امام هم فلسفه هم اصول هم فقه هم عرفان ناب یعنی وحدت شخصیه ی اطلاقی را، همه را با فهم عمیق اجتماعی سیاسی ای که از قرآن داشت، جمع کرد با فهم صحیح از مصالح و مفاسد (که اکثر آقایان منکر اش هستند) حتی احکام عبادی ما مثل حج را تغییر داد: «برائت از مشرکین» را به آن اضافه کرد. امام بود که عملاً عرفان ناب را سر صحنه ی فقه آورد، ولایت مطلقه (اصلا این مطلقه یک اصطلاح عرفانی است) را اثبات کرد، زیر بنای حکومت اسلامی ای را تشکیل داد که آرزوی تمام امامان و مومنان بود، به جنگ واقعی با ابر قدرت ها و طواغیت عالم رفت، او بود که صد ها هزار انسان معمولی را با نفس مسیحایی خود لایق شهادت کرد و بزرگترین اسوه ی عصر برای هر انسان حقیقت جو و ظلم ستیز شد. هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود... ❤️
واقعی! این پست طولانیه ولی وقت بگذارید همه اش رو حتما بخونید، چندباره بخونید، از آخر به اول بخونید، تو مبنر ها و سخنرانی هاتون حال و هوای 1367 و اواخر جنگ رو توضیح بدید و این ها رو بخونید، برای همه! بارها و بارها ! حضرت (رضوان الله تعالی علیه) کاملا قائل به وحدت شخصیه وجود بودند و توحید امام عرفانی بود نه کلامی یا فلسفی. از سخنرانی های امام: "آنچه انبیا برای او مبعوث شده بودند بسط توحید و شناخت مردم از عالَم است که چطور است نه آن طوری که ما ادراک می کنیم ... ما هیچ هستیم همه عالم هیچ است
سر تا ته عالم یک جلوه ای است از خدای تبارک و تعالی هر چه هست اوست
... ما ها چیزی نیستیم خودمان، قطره، از قطره هم کوچک تر اما اگر متصل بشویم به آن دریای غیر متناهی، حکم همان دریا پیدا می شود. آن وقت شما تکیه بر قدرت مطلق کرده اید و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی، هر چه هست اوست. انبیا دنبال حکومت برای مقصد دیگر بوده اند
تمام مقاصد بر می گردد به معرفت الله، هرچه در دنیا واقع بشود و انبیا هرچه دنبالش بوده اند دنبال این بوده اند که خداشناسی، واقعا خداشناسی!
اگر او حاصل بشود همه چیز دنبالش هست." منبع: مقدمه کتاب «فروغ معرفت» شرح مصباح الهدایه از استاد یزدان پناه این ها از سخنرانی های عمومی امام است، پس مشخص هست که هدف امام بسط توحید در اجتماع بوده است. امام فهم عرفانی توحید را برترین قسمت دین می داند.
امام مطلوب نهایی را معرفت الله می دانند نه این که خداشناس شویم تا عدالت تا ... نه، حتی احکام شرعی و عدالت برای معرفت الله است. این عرفان عملی اجتماعی است
نه فقط فردی. مقام اول را امام یقظه ی امت می داند، امت را باید بیدار کرد به سمت توحید و فطرت الهی نه فقط این که ظلم نشود. امام کوچکترین تزلزلی در این که اسلام فصل الخطاب است و برترین حرف است نداشت قاطعانه محتوای آن را عالی و اعلی می دانست و این علنی بود در کلام امام در رفتار امام، ذره ای اعتنا به فرهنگ غرب نداشت.
امام فقه و احکام شرعی را بسط توحید عرفانی می دانست
و از آن طرفداری می کرد. اما اجازه بدید با این که بنا ندارم در کانال کپی پیس داشته باشم ولی بخش هایی از نامه ی امام در "سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598" رو با هم مرور کنیم تا یادمان نبرند که خط امام یعنی چه! : «من با اطمینان می‌گویم:
 اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت می‌نشاند
، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم.
ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم
. ما تصمیم گرفته‌ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد. تمامی اینها خیالات باطل ملیگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم.
ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم
. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد.خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. ادامه پست بعدی:
امام عزیز در آخرین سال عمر خود رئیس شوروی را دعوت به اسلام کردند و در معرفی اسلام به جهان، نامه ای نوشتند که حاوی عبارات زیر بود: «از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین ـ رضوان‌الله تعالی علیه و حشره‌الله مع‌ النبیین و‌ الصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده؛ و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد. دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیی الدین ابن‌ عربی‌ نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.» حدود 90 جلد کتاب از ابن عربی در نرم افزار عرفان3 جمع آوری شده که هرگز نخوانده و نمی خوانیم ! و از أعلی ترین عبارات او این است: «العلة معلولة لمعلولها» ، یا نظریه کسب او ( نه کسب اشعری) در حل شبهه جبر و اختیار، بهترین راه حلی بود که تا به حال شنیده بودم. به جانم قسم که اکثر عرفای بعد از شیخ اکبر به عمق بسیاری از عبارات او نرسیدند چه رسد به فلاسفه و چه رسد به دیگران. و چقدر از اسلام شناسی امام خمینی عقب مانده ایم که هنوز تنها استفاده مان از امثال این بزرگان این هست که بحث کنیم آیا او سنی بوده یا شیعه ؟!
ملایی
#عمومی #خط_امام واقعی! #عرفان_عملی #عرفان_اجتماعی این پست طولانیه ولی وقت بگذارید همه اش رو حتما بخ
معرفی در شرح شرح «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة» اثر آیت الله یزدان پناه با تدریس استاد امینی نژاد بسیار مغتنم است. بخشی از متن کتاب: «هل بلغك من تضاعيف إشارات الأولياء، عليهم السلام، و كلمات العرفاء، رضي اللّه عنهم، أنّ الألفاظ وضعت لأرواح المعاني و حقائقها؟ و هل تدبّرت في ذلك؟ و لعمري، أنّ التدبّر فيه من مصاديق قوله (ع): تفكّر ساعة خير من عبادة ستّين سنة. فإنّه مفتاح مفاتيح المعرفة و أصل أصول فهم الأسرار القرآنيّة.» بخشی از مقدمه کتاب به نقل از صحیفه نور ج20 ص298 : «تمام تشكيلاتى كه در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است، و تمام چيزهايى كه انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولياى اسلام تا آخر دارند، معنويات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. تشكيل حكومت براى همين است، البته اقامه عدل است، لكن غايت نهايى معرفى خداست و عرفان اسلام... آقايان بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه مردم را آشنا به معارف الهى كنند. اسلام بسيار غنى است‏... در آيات شريفه‏اى كه مربوط به معنويات و عرفان و سلوك و اين طور چيزهاست، در هيچ كتابى نظير قرآن نيست و هيچ كتابى سابقه ندارد كه اين طور عرفان داشته باشد؛ اين طور فلسفه داشته باشد... از اين جهت، ما بايد عمده توجهمان به عرفان اسلامى باشد». تذکر: حقیر مصباح الهدایه را علی رغم تمام محاسنی که دارد به عنوان کتاب درسی رسمی مناسب نمی دانم.