#تخصصی
#حوزوی
#امام_خامنه_ای
#اجتهاد
#سؤال
آقا در ۶۲/۱/۹ می فرمان :
«امروز ما دیگر حق نداریم در باب لباس مشکوک، شش ماه صرف وقت کنیم. یک روز از این کارها می کردیم.امروز دیگر ما حق نداریم افتخار کنیم که فروع علم اجمالی را از 80 تا آوردیم 90 تا! [آن زمان] بعضی از طلبه ها بودند که اشکال می کردند که آقا فایده اش چیست؟! [آن زمان] من می گفتم که آقا می خواهیم فرمول فقاهت را، مکانیسم فقاهت را یاد بگیریم؛ می خواهیم بدانیم کسی که فقیه می شود از کتاب وسنت چگونه استنباط می کند احکام الهی را؛ می خواهیم قوتش را پیدا کنیم... هیچ فایده ای هم ندارد، جز اینکه آدم قوی بشود. آن روز این را می گفتیم اما امروز حق نداریم این را بگوییم! امروز می گوییم ... قوه ی فقاهت را در کتاب جهاد پیداکنید. در مباحث روز پیدا کنید! بگردید شیوه های جدید برای بانک اسلامی پیدا کنید»
در ۹۸/۰۲/۱۸ می فرمان:
«اجتهاد را اگر بخواهد انسان دارا بشود، باید تمرین کند، باید کار کند. این درس فقهی که شما میخوانید ولو طهارت باشد -حالا بعضی از طلبهها میگویند: «آقا، چرا همیشه طهارت و صلات و مانند اینها؟»- فرقی نمیکند؛ آن چیزی که به شما این شیوهی استنباط را یاد بدهد، مورد نیاز شما است. [این] گاهی در یک مسئلهی مربوط به طهارت است، گاهی در مسئلهی مربوط به صلات است، گاهی مسئلهی مربوط به بحث معاملات و اجاره و مانند اینها است؛ شما باید بدانید چه جوری استنباط کنید.»
#سؤال چطور سال 62 حق نداشتیم بگیم فرقی نمی کنه که اجتهاد را از کدام مسئله فقهی بدست بیاریم، سال 98 حق داریم؟! چرا آقا کوتاه اومدن؟
بیانات سال 62 تو سایت نیست نه تو KHAMENEI.IR هست نه تو LEADER.IR ،خب من از کجا آوردم؟ از اینجا: کتاب ولایت و حکومت چاپ چهارم انتشارات صهبا صفحه ۲۷۲
لطفا هر جوابی به ذهن تون می رسه برام بفرستید:
@MohammadRezaMollaei
ملایی
#عمومی #اجتهاد #اصول_فقه #سؤال از حضرت #آیت_الله_بهجت (رضوان الله تعالی علیه) زیاد آثار و کتب باقی
#عمومی
#اجتهاد #تقلید
#امام_خمینی #امام_خامنه_ای
#اسلام_ناب
چند روز پیش مطلبی از آیت الله بهجت با عنوان «خوب چشم هایتان را باز کنید» گذاشتم.👆
از بنده زیاد سوال شده که مرجع اعلم کیست؟ ما نیاز به کسی داریم که به او اعتماد کنیم بر اساس چه معیاری او را انتخاب کنیم؟ جواب این سوال رو از بیانات امام و آقا بخوانید :
«اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متّکی به کتاب و سنّت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و مِتُد علمیِ جاافتاده و تکمیلشدهی در حوزههای علمیّه، استنباط میشود و به دست میآید. اینجور نیست که روش استنباط مورد توجّه نباشد و هرکسی بتواند قرآن را باز کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط بکند؛ نه، این یک مِتُد دارد، این یک روش دارد؛ این روش علمی است، کارشده است، کسانی هستند که میتوانند این روش را دنبال کنند.
اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البتّه هرکسی هم که آن مِتُد را بلد است، آن روش را بلد است[مجتهد هم باشد]، قادر نیست [که درست هدایت کند]؛ باید فکر روشن داشته باشد، باید آشنا با زمان و مکان باشد، باید نیازهای بالفعل جوامع بشری و جوامع اسلامی را بشناسد، باید دشمن را بشناسد، نحوهی دشمنیهای او را بداند، آنوقت میتواند اسلام ناب را مشخّص کند و بشناسد و بشناساند. اسلام آخوندهای درباری - که امام مکرّر با همین تعبیر از آنها اسم میآوردند - اسلام داعشی؛ از آن طرف، اسلامِ بیتفاوت [این معیار خوبی است] در مقابل جنایات صهیونیستی، در مقابل جنایات آمریکا، اسلامِ چشمدوختهی به آمریکا و قدرتهای بزرگ و به اشارهی آمریکا، اینها همه سر در یک آخور دارند؛ در یک جا اینها همه به هم میرسند[ در عافیت طلبی نا به جا]؛ از نظر امام اینها همه مردودند. اسلامی که امام معرّفی میکند، در مقابل همهی اینها است.
پیرو امام، آن کسی که دنبالهرو امام است، باید مرزبندی داشته باشد؛ هم با اسلام متحجّر [که اهم و مهم را مقتضیات زمان را نمی فهمد]، هم با اسلام سکولار [که می گوید ما اقتصاد اسلامی نداریم فلسفه اسلامی نداریم و دین توانایی اداره جامعه و زندگی را ندارد]؛ اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند. یکی از اصول امام این است. این چیزی نیست که امام یکبار گفته باشد؛ در سرتاسر آثار امام، بیانات امام، گسترده است.» ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
مطالب داخل [ ] از بنده بود، همچنین آقا اخیراً نیز رسماً بیان کردند که مرجع تقلیدی که انقلابی نیست به درد نمی خورد:
«طلبهی ما، استاد ما، فاضل ما، عالِم ما، مرجع ما اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است، بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمیخورد، به درد جمهوری اسلامی نمیخورد؛ باید معتقد باشد... مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتفاق افتاده، باید همچنان ادامه پیدا بکند... دشمنانمان را بشناسیم، دشمنان این نظام را بشناسیم، دشمنان این حرکت تحوّلی را بشناسیم. اگر نه، کشور به رکود خواهد انجامید و مغلوب سیاستها و گرایشهای دشمنان این ملّت و دشمنان اسلام خواهد شد.» 97/12/13
شاید مقصر ما بوده ایم که نیامدیم خوب اسلام متحجر و اسلام سکولار را تبیین کنیم و خصوصیات آنها را روشن کنیم تا قشر مومن و مردم انقلابی ما راحت تر بتوانند بصیرت لازم رو داشته باشند.
ملایی
#عمومی #اجتهاد #تقلید #امام_خمینی #امام_خامنه_ای #اسلام_ناب چند روز پیش مطلبی از آیت الله بهجت با
#عمومی
#اجتهاد #تقلید
#امام_خمینی
در راستای مطلب قبل 👆 این رو هم پیدا کردم:
معیار اجتهاد در زمینه های اجتماعی و حکومتی:
«و همین جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد، بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد.»
منبع:
امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج 21، ص 47
وا اسفاه که هر دم از این باغ مرجعی می رسد!
#تخصصی
#حوزوی
#اجتهاد #فقه
#مکتب_شناسی_فقهی
بنده جلسات مکتب شناسی کاربردی آقای رئوفی رو حضوری و خلاصه مکتب شیخ رو غیر حضوری شرکت کردم. واقعاً داشتن نگاه کلی به انواع و اقسام روش های اجتهادی، خصوصاً روش های رایج ضروری به نظر می رسه مثلا این که بدونیم هرکدام از فقهای ما نسبت به شهرت، سیره، اجماع، تعادل و تراجیح، عرف، عقل، رجال، لغت و ... چه نگاهی دارند و کِی سراغ هر کدوم از این ها میرن؟ چه ترتیبی بین این ها قائل اند و هنگام تعارض بین این ها به هرکدام چه وزن و اهمیتی می دهند و چرا ؟ و ... از این سوالات نمیشه فرار کرد یعنی تا جواب واضح براشون نداشته باشید هر موقع فرصت کنن حمله می کنن!
فواید مکتب شناسی فقهی در کلام آقای رئوفی:
1)برای غیر مجتهدین: تسهیل در شناخت روش استنباط، تسریع در اجتهاد به روش علمی،شناخت شاگردان ادامه دهنده ی یک مکتب فقهی به طریق علمی،شناخت مکاتب ترکیبی،شناخت مشاوره های تحصیلی مبتنی بر روش های اجتهادی مثلا نجفی ها تاکید بیشتری روی اصول فقه دارند تا قمی ها مثل آقای خرازی. مثلا فقه اهل سنت رو برخی تاکید دارند بعضی میگن بی فایده است. می فهمید هر مشاوره یا توصیه ذیل کدام مکتب هست، علت هر توصیه رو می فهمه مثلا وقتی میگن فقه قدما رو به اندازه 8 واحد درسی کار کنید می فهمه چرا، می فهمید که هر توصیه کجای مسیر استنباط به درد تون می خوره.
2)برای مجتهدین : حل بن بست یا معضل های در اجتهاد! هم در موضوع شناسی هم حکم شناسی.
1- در موضوع شناسی، الان مثلاً استخاره برای امور سیاسی قابل استفاده است یا نه؟ مثلا این معضل است که استخاره اینجا کاشفیت دارد یا نه؟ مثلا غنا ذاتاً حرام است (امام خمینی) نیست (امام خامنه ای) مشکل چیه؟ اینه که موضوع غنا اجمال مفهومی داره. آقای خرازی 35 صفحه موضوع غنا رو بحث می کنند و هنوز مشکل داریم ...
2-در حکم شناسی: 1)در ظهور گیری از حدیث کمک می کنه، در فقه الحدیث یعنی روش فهم حدیث. مثلا باید در اصول بحث بشه که اگر روایتی مقتضیات زمان و مکان اش قابل بازسازی هست و ما این کار رو نکرده ظهور گرفتیم آن ظهور حجت نیست! این را همه ی عقلاء قبول دارند : مثلا امام فرمود مجلس در رأس همه امور است کشاورزی در رأس همه امور است نماز جمعه در رأس همه امور است و ... خب اگر از هر کدام از این ها اطلاق قانونی بگیرید که افتضاح میشه.2)در حل تعارض: آقای شب زنده دار می فرمودند که استاد ما آقای قاروبی تبریزی می گفتند: من نمی دانم چند جلد کتاب مبنا پیدا کرده ام که در اصول بحث نمی شود و قابلیت بحث دارند. مثلا روش حل تعارض امام را در بیع سلاح ببینید. مثلا می گوید سلاحی که الان سلاح باشد منظور است نه چاقو و سنگ، فروختن هم به هر یهودی یا سنی حرام نیست به دولتی که در حال جنگ است حرام است. ببینید چطور حکم عوض شد. 3)مکتب شناسی در بحث إجزاء هم به درد می خوره اگر مجتهد بتونه از طریق چند مبنا به یک فتوا برسه خیلی کارش راحت تر میشه دیگه به مشکلی که آقای خوئی در باره کامل الزیارات برخورد کردند بر نمی خوره. 4)...
برخی از منابعی رو که برای مکتب شناسی می تونید بهش مراجعه کنید، ان شاء الله فردا می گذارم.
ملایی
#تخصصی #حوزوی #اجتهاد #فقه #مکتب_شناسی_فقهی بنده جلسات مکتب شناسی کاربردی آقای رئوفی رو حضوری و خل
#تخصصی
#حوزوی
#اجتهاد #فقه
#مکتب_شناسی_فقهی
ادامه ی مطلب قبل 👆
ایشان منابعی را برای بحث مکتب شاسی معرفی کردند:
«گفتگوی های فلسفه فقه چاپ دفتر تبلیغات که بیشتر بحث های فلسفی و ثبوتی است، پیش درآمدی بر مکتب شناسی فقهی از آقای ضیایی فر واقعا زحمت کشیدند، مکتب اجتهادی آیت الله بروجردی از خانم اخوان صراف، فقه قرآنی و نفس رحمانی کتاب خوبی است درباره مکتب محقق اردبیلی که بر اساس زبدة البیان است نه مجمع الفائده، مکتب فقهی امام خمینی کتاب خوبی است از آقای ضیایی فر، مکتب سیاسی امام خمینی، مکتب صاحب جواهر از دکتر امیدی فر، مکاتب فقهای ایرانی، مبانی اصول شیخ انصاری از آقای منافی، مکتب فقهی شیخ انصاری، مقاله ی آقای احمدی عابدی هم هست در کنگره ی فقهی شیخ انصاری، که خیلی نگاه مکتبی ندارند.»
یه کتاب هم من پیدا کردم: «در آمدی بر مکاتب فقهی قم و نجف» از حسین یزدی ، کتاب بدی نیست. اگر کسی بهتر از این ها رو سراغ داره بگه به این موارد اضافه کنم.
خلاصه مکتب شناسی شیخ:
https://eitaa.com/d_raoofi/3237
بعدش هم مکتب شناسی کاربردی رو می تونید شروع کنید:
https://eitaa.com/salmanraoofi/6253
ملایی
#عمومی #اجتهاد #تقلید #امام_خمینی در راستای مطلب قبل 👆 این رو هم پیدا کردم: معیار اجتهاد در زمینه
#عمومی
#اجتهاد #تقلید #مرجع_تقلید #مرجعیت
یادتونه گفتم👆 وا اسفاه که هر دم از این باغ مرجعی می رسد؟
خب الحمد لله خبر رسید که آیت الله صافی و وحید از برخی اعلام برائت کرده اند:
https://eitaa.com/Feghahat/4966
#تخصصی #نظر_شخصی
#اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد
در کتاب روش شناسی علم اصول ادعا شده است که ما بر اساس دیدگاه های امام و علامه و آقای سبحانی می فهمیم که علم اصول دانشی کاملا عقلایی است که دلیل عقلی هیچ جایی در آن ندارد و روش فلسفی هیچ جایی در علم اصول ندارد زیرا علمی اعتباری است نه حقیقی. (ص 294)
برخی دلایل ایشان مانند عبارات زیر است: امام : أنّ الخلط نشأ من إسراء حكم الحقائق إلى الاعتباريات التي لم تشمّ و لن تشمّ رائحة الوجود حتّى يجري عليه أحكام الوجود. و لعمري إنّ ذلك هو المنشأ الوحيد في الاشتباهات الواقعة في العلوم الاعتبارية. تهذیب ج1 ص 318
همچنین عبارت علامه در حاشیه کفایه ص 10 و 11 که آمیخت نادرست علوم حقیقی و اعتباری را منشاء برخی اشتباهات اصولیون می دانند.
در کتاب پیش فرض های فلسفی علم اصول،74 قاعده ی فلسفی بیان می شود که برای هر کدام، تعدادی از استناد های آخوند خراسانی ذکر می شود مثلا آخوند حداقل 6 بار از استحاله ترجیح بلامرجح استفاده کرده است و همین طور بقیه ی قواعد فلسفی با آدرس دقیق بیان می گردد. پس حذف فلسفه از اصول مانند جدا کردن مادر از فرزندش است.
قضاوت با شما!
اما اگر نظر من رو می خواید باید عرض کنم آینده ی حوزه را کسانی رقم خواهند زد که روشی صحیح برای آمیخت قواعد علوم حقیقی و اعتباری ارائه دهند. ملاک درستی آن این است که بتوان طبق آن با هدایت عقل از محکمات اصول دین به محکماتی که در فروع دین داریم برسیم. کشف این راه بدون جامعیت در علوم اسلامی و تقوای لازم شدنی نیست. گوهری گران بهاست. رزقنا الله و ایاکم ان شاء الله.
ملایی
#عمومی #اجتهاد #اصول_فقه #سؤال از حضرت #آیت_الله_بهجت (رضوان الله تعالی علیه) زیاد آثار و کتب باقی
#تخصصی #نظر_شخصی
#تقلید #اجتهاد #اجتهاد_و_تقلید
#تخصص_گرایی #جامعیت_گرایی #تمحض_در_فقه_و_اصول
«اُحلّ لکم ما فی الارض جمیعا» یعنی هرچه در زمین است همه اش برای شما حلال شده است.
سوال: همه اش حلاله؟
چی شد، تعجب کردید؟
آیت الله نائینی، آیت الله خویی، آغا ضیاء عراقی و چندین نفر دیگر از بزرگان هیچ تعجب و شکی نکردند و به راحتی خیال کردند که این آیه قرآن هست و گاهی هفته ها روش بحث کردند !
http://ahdallah.blog.ir/1398/02/05/m-50
http://bayanbox.ir/view/mp4/8203866989722012222/030.mp4
یادتون هست که از آیت الله بهجت نقل کردیم : «با اعتماد به غیر، کار را مگذرانید» ؟
علامه طباطبایی در المیزان ج5 ص 450 می فرمایند:
"اين راهى كه امت در مورد حديث پيش گرفت يكى از عواملى است كه در قطع رابطه علوم اسلامى يعنى علوم دينى و ادبى از قرآن كريم اثرى به سزا داشت، با اينكه همه آن علوم به منزله شاخ و برگها و ميوههاى درخت طيبه قرآن و دين بود، درختى كه اصلش ثابت و فرعش در آسمان است و به اذن پروردگارش ميوهاش را در هر آنى مىدهد، چون اگر در باره اين علوم دقت به خرج دهى خواهى ديد كه طورى تنظيم شده كه پيدا است گويى هيچ احتياجى به قرآن ندارد، حتى ممكن است يك محصل همه آن علوم را فرا بگيرد متخصص در صرف و نحو بيان و لغت و حديث و رجال و درايه و فقه و اصول بشود، و همه اين درسها را تا آخر بخواند و قهرمان اين علوم نيز گردد، و حتى به پايه اجتهاد نيز برسد، ولى قرآن را آن طور كه بايد نتواند قرائت كند، و يا به عبارتى اصلا دست به هيچ قرآنى نزده باشد، پس معلوم مىشود از اين ديدگاه هيچ رابطهاى ميان آن علوم و ميان قرآن نيست و در حقيقت مردم در باره قرآن به جز قرائت هيچ وظيفهاى ندارند، و العياذ باللَّه قرآن ارزشى جز خواندن و يا آويزان كردن به گردن نوزاد- تا از حوادث ناگوار محفوظ بماند- ندارد، پس شما خواننده عزيز اگر از اين قسم مسلمانان هستى عبرت بگير و در رفتارت با قرآن تجديد نظر كن."
گاهی دوستان موسسات تخصصی فقه و اصول رو می بینم از اون ها می پرسم «شما به چه حقی در مطالعات خودتون فروع دین ( مثل فقه ) رو بر اصول دین و اخلاق ترجیح داده اید؟ و فردای قیامت چه پاسخی برای این سوال دارید؟»
به طور کلی طرح تمحض در فقه و اصول رو موافق با برخی روایات ائمه نیافتم:
عن النبی (ص) : لا یقوم بدین اله الا من احاطه من جمیع جوانبه، كنز، 5612
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : إنما المستحفظون لدین الله هم الذین أقاموا الدین و نصروه و حاطوه من جمیع جوانبه و حفظوه علی عباد الله و رعوه، غررالحكم، ص 85.
قال جعفر بن محمد الصادق (ع) : علماء شیعتنا مرابطون بالثغر الذی یلی إبلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم إبلیس، بحارالانوار، ج 2، ص 5
و هنوز هم جواب قانع کننده ای از ممحضین در فقه و اصول نشنیدم ! جز این که گاهی می گویند: «انّا وجدنا اساتیذنا علی أمّة و انا علی آثارهم مقتدون» ! گاهی می گویند: «بالاخره همه دین رو که نمیشه جمع کرد و در تمام جوانب اسلام متخصص شد، ما هم نگاه کردیم دیدیم به فقه و اصول علاقه بیشتری داریم ممحّض شدیم». به نظر من این همون «دلم خواست» هست یه خرده «زخرف القول» قاطی اش کردن ! بماند که بسیاری از مباحث اصولی در خود روایات پاسخ اش داده شده و این همه بحث لازم نداشت! مثلا: آیت الله بهجت فرمودند: «اگر مسئله استعمال لفظ در اکثر از معنا حل شد خیلی از مطالب آیات و روایت حل می شود، درباره «الله الصمد» در روایت است که «علی خمسة اوجه» صمد پنج معنا دارد یعنی تمام آن معانی مراد است و هیچ جامع مشترکی هم ندارند، مانند «الصمد، المصمود الیه فی الحوائج، الصمد الذی لا جوف له» یعنی بسیطة الحقیقه است. این معانی هیچ جامع و وجه مشترکی با هم ندارند تا گفته شود در معنای جامع استعمال شده است» در محضر بهجت ج1 ص 291
اگر کسی با این مبنا وارد قرآن بشه و روش صحیح تاویل رو بلد باشه با اقیانوسی مواجه خواهد شد که ... ولی حیف که تمّحضضضضضِ آقایون وقت و اجازه ی این کار ها رو نمیده !
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه : «قسم به آنکه جانم دست اوست، درک این مطلب (وضع الفاظ برای معانی عام) راه وصول به تمام کلیدهای معرفت و ریشه و اساس تمام قواعد فهم اسرار کتاب الهی است و تفکر در آن از شصت سال عبادت بهتر است» مصباح الهدایه.
تذکر : این مطلب مخصوص طلاب علوم دینی است وگرنه دیگران که توانایی استنباط مراد مولا رو ندارند، موظف اند مطابق حدیث 61 از اصول کافی از مراجع معتبر جداً تقلید کنند.
حالا اگر از آقایون ممحض، کسی جواب بهتری داره برای حقیر بفرسته:
@mohammadrezamollaei
بسم الله الرحمن الرحیم
در توضیح هدف ما از این کانال و برنامه ما در آن باید عرض کنم:
بنده به خلاف اکثر کانال های حزب اللهی و طلبگی در فضای مجازی، هیچ بنا ندارم تا از کانال های دیگر کپی کرده یا با فوروارد، چیزی در اختیار مخاطب قرار دهم، همچنین بنا بر این نیست که با تبادل و تبلیغ های بعضاً اعصاب خرد کن به دنبال افزایش مخاطب باشم! خود اعضای کانال را موظف به تبلیغِ مطالب مفید می دانم همانطور که گاهی برخی مطالب در اینجا بازدید هایی دو یا سه برابر تعداد اعضای کانال داشته است بدون این که کوچکترین تبلیغی و تلاشی از طرف بنده شده باشد. مثل این:
https://eitaa.com/mollaei/168
به خلاف اکثر دوستان در فضای مجازی (بلکه حقیقی) روند این نیست که در مسیر جریان آب حرکت کنم بلکه حقیر عنوان و تیتر کانال را این طور انتخاب کردم: «برای اهل تفکر که #درد_دین دارند! حاوی مطالبی که آقایان کمتر میگن یا برعکس اش رو میگن!» پس برای بیان موضوعات مختلف ما هرگز منتظر آماده شدن فضای عمومی و جریان فرهنگی نیستیم!
به هر حال اگر با این ملاک ها: این https://eitaa.com/manahejj/2163 و این https://eitaa.com/manahejj/2164 بخواهیم این کانال را ارزیابی کنیم نمره ی خوبی می گیرد، هر چند عالی نیست.
فهرستی از مطالب کانال:
بحث های چالشی ای درباره #تخصص_گرایی و #جامعیت_گرایی مطرح کردیم، به طور #تخصصی از #مهجوریت_قرآن و از #کار_اجتهادی_بر_روی_قرآن توسط #علامه_طباطبایی و #تفسیر_قرآن_به_قرآن سخن گفتیم و نمونه هم آوردیم. در مباحث مختلف #اصول_فقه و مباحث حوزوی چندین #نظر_شخصی عرض شد و درخواست نظر دوستان را بر تکمیل کار داشتم که البته با قدری کم لطفی دوستان هم مواجه شدیم! چندین مطلب درباره #اجتهاد و مجتهد و شیوه آن ارائه کردیم. نکاتی در #علم_دینی تقدیم کردیم. اندکی از #خط_امام ، #مکتب_شناسی_فقهی ، #حکمت_عملی و #اعتباریات گفتگو شد. در زمینه #رزق_طلبه گفتیم که طلب روزی حلال خودش از تقواست بلکه گاهی خوب درس خواندن متوقف برآن است! این که « #درس_اخلاق جای اشکال نیست» رو سیخونک زدیم. در برابر دوستانی که اعتراض داشتند: الان وقت حرف زدن از #تعدد_زوجات ، #عدالت_در_چندهمسری ، #شهوت_مقدس و #حور_العین نیست؛ پرسیدیم که پس کِی وقت آن هست؟ اگر امروز که ما از طرفی میلیون ها زن و دختر (خصوصا دهه شصتی) بدون شوهر داریم و از طرفی مشکل کمبود جمعیت، اگر الان وقت آن نیست پس کِی ؟!
روند کار متوقف بر پذیرش عرف ولو عرف طلاب نیست، اگرچه گاهی از #خلق_پول یا #لباس_روحانیت طبق کشش فضای طلبگی پیش رفتیم ولی اگر بنا باشد منتظر رسیدن وقت باشیم هرگز نباید درباره «جن» یا «قوم ثمود» ، «#متعه» ، «و النجم و الشجر یسجدان» ، «#نفخ_صور» ، «اقسام ملائکه» ، «حضرت هود» یا «وجه الله» و خلاصه بسیاری موضوعات و آیات قرآن و #حدیث حرف بزنیم! درحالی که فرمود «فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» و 38 بار «افلا» را درباره آیات تکرار کرد: افلا تتذکرون؟ افلا تعقلون؟ افلا تتفکرون؟ و ... !!
به هر حال، برنامه ما این هست که هر مطلبی در کانال گذاشته می شود همان ابتدا با چند هشتک موضوع بحث روشن بشود تا اگر بزرگواران دغدغه ی آن را ندارند یا (حس وقت شان نمی آید!) عبور کرده و وقت آنها گرفته نشود و اگر بعداً درباره آن موضوع دغدغه مند و علاقه مند شدند بتوانند به سرعت مطلب مد نظرشان را در کانال پیدا کنند.
مشتاقانه منتظر پیشنهادات و انتقادات دوستانه ی عزیزان هستم:
@mohammadrezamollaei
و من الله التوفیق. 🌷
ملایی
#تخصصی #نظر_شخصی #اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد در کتاب روش شناسی علم اصول ادعا شده است که ما بر اساس دید
#تخصصی
#اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد
افرادی مانند حجت السلام مهدی صرامی (مسئول موسسه راهبردی فقه حکومتی) اصرار دارند که باید در #فقه_نظام و حتی در مانند فقه پزشکی، نگاه متعبدانه داشت و استنباط فقهی را صرفاً بر اساس معذریت و منجزیت پیش برد، نه بر اساس نگاه های کارکرد گرائی که دنبال عقلانیت سر صحنه و اثر وضعی هستند.
ایشان در 3 ساعت صحبتی که در این نشست داشتند مدام از نگاه تعبدی محض دفاع می کردند و کسانی که به دنبال تنظیم فقه نظام، طبق ثمر بخشی آن بر اساس غایات و اهداف بودند را با عباراتی مانند "تکنوکرات" و ... برچسب می زدند:
https://eitaa.com/Warathah/29
درحالی که رهبر انقلاب در در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی فرمودند:
"بچههای ما ذهنشان دارد فلسفی میشود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهنها عقلانیت پیدا کند. جوانهای ما واقعاً سؤال میکنند. این سؤالهائی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگوئی داشته باشیم."
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898
پس ما باید #عقلانیت_مبارک رو به رشد را عامل خوشبختی بدانیم، نه نشانه ی عدم اعتقاد به قدرت خدا در اصلاح احکامِ اصول عملیه ای یا در اصلاح و معجزه برای ماست مالی احکام ظاهری ای که خلاف حکم واقعی است! مگر این که شما مانند مجلس شورای ان شاء الله اسلامی، قائل به تصویب (اشعری یا معتزلی؟) حکم و قانون باشید نه تخطئه!
یادش به خیر حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) گله داشتند که چرا می گویید قوه مقننه و مجلس قانون گذاری، مجلس مجلس برنامه ریزی است:
https://b2n.ir/556192
از بیانات دیگری که امروزه درجدایی فلسفه و اصول شایع شده، این هست:
آیت الله سبحانی: "باید در مبانی اصول فقه تجدید نظر شود، از زمان صاحب فصول، مسائل فلسفی، پایه بخشی از مسائل اصول فقه شده است، در حالی که مسائل فلسفی مربوط به علوم حقیقی و تکوینی است و اصول فقه، یک علم اعتباری و قانونی است. بهره گیری از قوانین تکوینی در علوم اعتباری چندان صحیح نیست ... مرحوم علاّمه طباطبایی کراراً اصرار میورزند که هر علمی را باید با مبانی خود علم به پایان رساند و لذا در حاشیه خود بر کفایه از این مبنا بهره می گیرد."
hawzahnews.com/news/872662
برای این نکته دو پاسخ عرض می کنم، اول از زبان مبارک رهبری و پاسخ دوم نمونه های واضح کار های فلسفی علامه در حاشیه بر کفایه ! (پست بعدی ان شاء الله)
امام خامنه ای:
"این که ما بگوئیم فقه، مجرد از فلسفه، یک قداستی دارد؛ فلسفه هم دامن خودش را منزه نگه میدارد که داخل وادی فقه و اصول و حدیث و اینها نیفتد، درست نیست؛ اینها همهاش یکی است، یک هدف دارد.
[اما در] مسئلهی امتداد [های حکمت باید عرض کنم] ، فلسفههای مضاف - مثل فلسفهی علوم انسانی، فلسفهی روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که امتداد حکمت ما محسوب میشود؛ منتها تکیهی اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعهی اسلامی؛ مثل حکومت. ما وقتی به فلسفههای غرب نگاه میکنیم، میبینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل میشود. اینها مسائل بنیادی شاخههای اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند.واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفهی ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئلهی حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمیشود بگوئیم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمدهای از جاذبهی فلسفهی غرب، مربوط به این است. همچنین مسئلهی اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئلهی انسان، مسئلهی خدا، مسئلهی ارتباط انسان و خدا، مسئلهی تکلیف - در فلسفهی اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخهای روشنی هم دارد، در فلسفهی ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود."
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898
جالب است که رهبری می فرمایند تکلیفِ "مسئله ی تکلیف" و حکم الهی را فلسفه باید روشن کند! یعنی تبیین جهان بینی اسلام درباره احکام شرعی که زیر بنای کار فقهی است، بر عهده ی حکمت است. حقیقت حکم، اقسام حکم و ... همچنین تا زمانی که آثار حکم شرعی (خصوصاً نسبت به رابطه انسان و خدا) را حکیم معین نکند، فقیه نمی تواند درک درستی از «تنجز استحباب»، «تفاوت استحقاق عقاب و مفسده»، «نحوه ی تاثیر قبح فاعلی در عقاب» و امثال این موارد داشته باشد. در نتیجه استنباط اش همیشه با یک سردرگمی و عدم قطعیت همراه است و چه بسا در برابر بحث از احکام و عقاب های گناه های جوانحی، دست خود را به نشانه تسلیم بلند کرده یا به بهانه ی اخلاقی بودن از آنها فرار کند!
ملایی
#تخصصی #اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد افرادی مانند حجت السلام مهدی صرامی (مسئول موسسه راهبردی فقه حکومتی)
#تخصصی
#اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد
در مطلب قبل عرض کردیم که آیت الله سبحانی ادعا فرموده بودند که علامه طباطبایی در حاشیه کفایه بارها گفته اند که قواعد فلسفی چون مربوط به علوم تکوینی اند و اصول فقه علمی اعتباری است پس باید هر علمی را با مبانی خودش به پایان رساند؛ وعده داده بودیم از همین کتاب حاشیه بر کفایه علامه طباطبایی نمونه هایی از کارهای فلسفی علامه در اعتباریات! ارائه دهیم و اثبات کنیم که توجیه آقای مصطفی همدانی در کتاب «روش شناسی علم اصول» درست نیست.
آقای همدانی برای توجیه مواردی که علامه بحث فلسفی مطرح کرده اند می گوید: «اگر در علم اصول لازم شود بحثی را با روش فلسفی حل کنیم، آن بحث اصولی نیست و فلسفی است که به مناسبت یا به جهت طرح توسط دیگران در علم اصول، درباره آن بحث می شود؛ از این رو گاهی حضرت امام یا علامه در مباحث اصولی خود با روش فلسفی بحث کرده اند» منبع: همین کتاب، جمع بندی نهایی ص 294
نمونه اول:
اگر چه علامه حقیقت وضع را این طور تعریف می کنند: «فاللفظ نفس المعنا، و دلالته علیه دلالة الشیء علی نفسه، لکن فی ظرف الاعتبار و بحکم الوهم» ولی درباره وضع حروف با محقق اصفهانی مخالفت کرده، معتقدند الفاظ حروف برای معانی حرفی ای وضع شده اند که وجود های رابط هستند و «ان الموجودات الامکانیه - و هی التی وجوداتها فی انفسها من الجواهر و الاعراض- وجودات رابطة بالنسبة الی الواجب تعالی ... فالوجود الواحد الامکانی بعینه متحیّث بالحیثیّتین جمیعاً و هما حیثیتان صحیحتان حقیقیتان. و هذا الذی اشرنا الیه برهان تام لایدخله الشک ... فالحق ان یقال: ان معنی الحرفی ما ینتزع من وجود فی غیره و الفظ الدال علیه حرف» بعد نتیجه می گیرند که بیان محقق اصفهانی مبنی بر این که در حروف وضع عام و موضوع له خاص است اشتباه است : «وجه الفساد: ان الاحکام العارضة للمعانی الحرفیه انما هی بعرض الوجودات الغیریة التی فی الخارج بإزائها، فهی احکام تلک الوجودات بالذات و احکام المعانی بالعرض...»
همانطور که مثل روز روشن است علامه طباطبایی در بحث وضع که همه قبول دارند اعتباری است از برهان فلسفی بهره بردند و نشان دادند که بیان محقق اصفهانی برای اثبات «وضع عام موضوع له خاص» در حروف درست نیست.
نمونه دوم:
صحت و فساد به عنوان دو حکم وضعی در علوم اعتباری ای مانند اصول فقه و فقه بسیار پرکاربرد هستند. در بحث صحیح و اعم، آخوند می گوید صحت یعنی تام الاجزاء و الشرایط. علامه تعریف صحت به تمامیت را درست ندانسته و بر اساس بحث فلسفی «وحدة الحقیقیة» تعریف دیگری از صحت و فساد را بیان می کنند. علامه می فرمایند: «و اما الصحة و يقابلها الفساد فليس يصح وضع الفساد موضع النقص بل انما نصف الشيء بالفساد بعد فرض تمامه أي تحقق وحدته الحقيقية فالشيء انما يتصف بالصحّة و الفساد من حيث وحدته الحقيقية بخلاف التمام و النقص فانما يتصف بهما من حيث اجزائه فالصحة و الفساد يغايران التمام و النقص فيئول الأمر إلى كون الصحة هي كون الشيء بحيث يترتب عليه الآثار المطلوبة منه و الفساد خلاف ذلك» در نگاه آخوند معنا ندارد عملی تام الاجزاء و الشرایط باشد و در عین حال فاسد باشد ولی در نگاه علامه کاملا معنا دار است. و از آنجا که می دانیم تعریف صحت و فساد در اکثر ابواب عبادات و معاملات تاثیر گذار است، اهمیت بحث بسیار جدّی می گردد! [ ولی کو محقّقی که دست از لوث تقلید شسته باشد؟ 😔]
منابع: حاشیه کفایه ج1 ص27 و 39 و نهایة النهایة ج1 ص 243 و نهایة الحکمة مرحله 7 فصل 2 را مطالعه بفرمائید.
نتیجه: از این نمونه ها در حاشیه کفایه زیاد است اگر کسی همین دو مورد را دقیق بررسی کند به وضوح متوجه می شود که آقای همدانی متوجه دستگاه فکری علامه در #اعتباریات نشده است! قبلاً گفتیم که از نظر رهبر انقلاب فقه و فلسفه، همه اش یکی است، یک هدف دارد. الحمد لله در 24دی98 هم آیت الله اعرافی بر این مسئله تاکید کردند:
http://hekmateislami.com/?p=10272
و این عین عبارات استاد امینی نژاد در نشست دولت سازی اسلامی است:
«اگر عقلانیت امام نبود نظریه ولایت فقیه شکل نمی گرفت. عقلانیت حِکمی پشت صحنه است زیر بناست معنا نداره بیاد سر صحنه. عقلانیت حکمت اسلامی است که جای کار به فقه می دهد. اگر در اینجا [ایران] عقلانیت غربی پا بگیرد فقه باید خداحافظی کند. فقه وسط میدان است اما چه کسی می گوید ما چه نیاز هایی داریم شما بیا نیازهای ما را برطرف کن؟حکمت، خصوصا حکمت عملی ... فرآیند اجتهادی در حوزه انسان شناسی، امکان ندارد با اصول فقه کنونی ما درست بشود. اصول فقه ما ممحض برای حوزه قانون است نمی تواند مسئله توحید و ولایت را با مبانی انسان شناسی حل کند. هنوز اصول اجتهادی ما مبتنی بر داده های کلامی بزرگان متکلم ما در قرن چهارم و پنجم است. این که بگوئیم دین فقط همان چیزی است که قدمای از فقها فهمیدند و لا غیر، این ظلم در حق دین است.»
https://eitaa.com/Warathah/36
ملایی
#تخصصی #درس_اخلاق #بت_پرستی و #قطب_محوری در حوزه دکتر خاکبان: یک فقیه بزرگ را بت کردیم قطب کردیم و
#تخصصی
#درس_اخلاق
#اجتهاد
درباره مطلب قبلی👆 یکی از دوستان عزیزم 3 نکته ارسال کردند:
1) در مورد اینکه بیشتر مجتهدین مقلد هستند [که در فیلم به نقل از شهید مطهری گفته شد] نظرم این هست که این حرفها سنجیده نیست.اگر مقلد هستند چرا به آنها مجتهد میگید. و از طرفی مجتهد بودن لزوما نظر مخالف دادن یا یک رویه جداگانه داشتن نیست.وقتی شخص بتونه از منابع با روشی که عالمانه به اون رسیده احکام و معارف اسلام رو استنباط کنه ،مجتهد است.
2) درس اخلاق غیر از بحث اخلاق و تدوین نظام اخلاقی اسلام است.دومی با بحث ونقد و نظر هست و و فکر نکنم این رو هیچ کسی رد کند.مانند مباحث فقه .اما اولی برای تنبه و بیدار کردن همدیگر است که افراد در جلسات کسانی که مورد اعتماد و صاحب نفس هستند میرند و همون آیات و روایاتی که چه بسا خودشون خوندند رو از کسی که صاحب نفس هست میشنوند تا تاثیر بیشتری بپذیرند. مثل جلسات درس اخلاق آیت الله مشکینی و.. .البته درس اخلاق غیر از مباحث سلوکی هست که با استاد پیش میره.
3) فکر نکنم در غیر حوزه، به اندازه حوزه تفکر کردن رواج داشته باشه و دانش آموختگانشون اهل فکر ونقد و نظر باشند. راه نقد و نظر و تفکر در حوزه باز باز هست و سیستم حوزه هم کمک کرده به این نقد و تفکر کردن اگر کسی اهل تفکر نیست عمده ایراد به خودش برمیگرده.
در جواب ایشون عرض شد:
1) درباره مخالفت شما با حرف شهید مطهری، بله اگر کسی با روشی که عالمانه به اون رسیده استنباط کنه مجتهد هست ولی این واقعا نادر پیدا میشه! مثلا آیت الله بروجردی (نهایة التقریر ص 286) میگن کی گفته در دلیل لبی باید به قدر متیقن بسنده کرد؟! این حرف هیچ مبنایی نداره ولی اکثر کسانی که شما اون ها رو مجتهد می دونید مثل نقل و نبات از این قدر متیقن گیری استفاده می کنند و هیچ وقت به ذهن شون هم نمیاد که کی گفته ؟! این دیگه مجتهد نیست مقلد هست واقعا!
2) درباره نکته ی دوم شما: خب وقتی جایی برای تدوین نظام اخلاقی نداریم و در درس های اخلاق هم حق نداریم هیچ اشکالی مطرح کنیم، نتیجه همین بی مایه شدن کلاس های اخلاق میشه که تاثیر چندانی هم نداره و اگر هم داشته باشه بسیار کوتاه مدت هست. یعنی شما یکی دو سال این کلاس های اخلاق رو برید آن قدر همه چیز تکراری می شود که حتی حضرت امام هم حوصله ی کلاس اخلاق میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رو نخواهد داشت!
3) عمده ی ایراد بله، به خودش بر میگرده در این حد موافقم.
نتیجه : صحیحه ی کافی: انما یهلک الناس لأنهم لا یسئلون! اسراء آیه 36: لا تقف ما لیس لک به علم ! پذیرش بی چون و چرا ممنوع است!📛