🎙#شرح_حدیث_معراج جلسه بیست و چهارم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 1
خداوند در این قسمت از حدیث معراج وصف می فرماید، حال کسانی را که همه چیزشان برای خداست، محبت شان به همدیگر برای خداست، ارتباط شان برای خداست، توکلشان بر خداست، حالا خداوند می فرماید : هر گاه که علم و دانشی را به اینها ارزانی داشتم، باز بار دیگر یک علمی دیگر، به اینها می دهم، یعنی کسانی که همه ی وجودشان را در راه خدا تنظیم می کنند، با بشر معامله نمی کنند، با انسان معامله نمی کنند.
🔸 دقیقه 8
آیا به اسباب تمسک بکنیم یا نه؟ بالاخره خداوند این اسباب را برای ما قرار داده است.
🔸 دقیقه 9
چرا حضرت ابراهیم (ع) از سبب، حضرت جبرئیل، استفاده نکرد؟ پیغمبر هم هست، می داند که جبرئیل هم به اذن الله نجاتش می دهد، جبرئیل قدرتش، قوتش، اراده اش، وجودش همه چیزش از خداست. بنابراین اگر به جبرئیل تمسک کند، مثل این است که به خدا تمسک کرده، فرقی نمی کند، ولی چرا به سبب چنگ نمی زند؟
🔸 دقیقه 11
در باطن شریعت حرف عوض می شود، آنجا دیگر حرف از علیت نیست، بلکه حرف از سنت است.
🔸 دقیقه 14
عالم، عالم سنت است، در عالم اسماء الله دارند کار می کنند.
🔸 دقیقه 17
عالم، عالم علت و معلول نیست. اگر کسی دید توحیدی داشته باشد، در همه چیز خدا را می بیند، دیگر نمی گوید که، ماه علت مد آب است، ماه علت انبساط آب است. نه، خدا علت این است که ماه آنجا ایستاد، علت این است که آب بالا آمد. همه اش از خداست. «قل کل من عند الله» «78،نساء» همه چیز از نزد خداست. اگر در فلسفه می گویند : قانون علیت، در عرفان می گویند : سنت...
🔸 دقیقه 22
سیر کردن، کار غذا نیست، نگو غذا خوردم، سیر شدم. بگو : غذا خوردم، خدا مرا سیرم کرد، آب خوردم، خدا مرا سیرابم کرد. «واذا مرضت فهو یشفین» «80،شعراء»
وقتی که مریض میشوم او مرا شفا می دهد. نگو دارو مرا خوب کرد، این دارو را خوردم، خوب شدم، نه خیلی ها مریضند، همان دارو را می خورند، خوب نمی شوند، پس معلوم می شود که علت بهبودی دارو نیست، خداست که شفا می دهد. این بینش توحیدی را در همه جا سرایت دهید، دیگر به اسباب نظر نکن.
نگو غذا خوردم، سیر شدم، نگو آب خوردم، سیراب شدم، بگو آب خوردم، خدا مرا سیرابم کرد، بدون آب هم می تواند سیرابت کند. خیلی ها آب می خورند، سیراب نمی شوند، چه بسا ممکن است طرف آب نخورد ولی سیراب هم شود، لذا به اسباب هیچ وقت نظر استقلالی نکنید.
🔸 دقیقه 24
مرحله ی اعلای توحید همین است، چه کسی به این مرحله می رسد؟ باید انسان یک سیر حبی بکند. (اینها آسان به دست انسان نمی رسد)
🔸 دقیقه 26
حضرت ابراهیم (ع) از فطرتش به اینجا منتقل شد که رب آن موجودی است که انسان دوستش بدارد.
🔸 دقیقه 27
حضرت ابراهیم (ع) در مقام هیمان بود، دو تا مقام هست. مقام عشق و مقام هیمان......
هیمان هم مثل عشق است، هیمان داشت یعنی این قدر در ذات خدا فرو رفته بود که جبرئیل را نمی دید، اسباب را نمی دید، این حب و عشقی که به خدا داشت، تا مرحله ی هیمان او را برده بود.
در مرحله ی هیمان، انسان چنان در خدا واله میشود، از شدت عظمت الهی جنان متحیر میشود، چنان مبهوت در ذات خدا می شود که اصلاً هیچی نمی بیند و می گوید : این چیست؟!! این چه موجودی هست؟!!! اصلاً نمی بیند، چیزی غیر از خدا نمی بیند. لذا اسباب را نمی بیند.
🔸 دقیقه 30
«یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» «24،انفال»
ای مومنین! شماهایی که ایمان آوردهاید. از حالت کفر خارج شدید، به شرف ایمان رسیدید، بیایید و یک قدم دیگر هم بردارید و به نور برسید، به آن چشمه ی آب حیاتی برسید که در درون شماست، در باطن شماست.
از همه ی انسان ها، این سیر را، خواسته اند. این سیر باطنی از ظلمات به نور را از همه ی ما خواسته اند.
🔸 دقیقه 33
وقتی که حضرت ابراهیم (ع)، بر خدا توکل می کند. یعنی سبب را رها میکند. حضرت ابراهیم (ع) حاجت پیش جبرئیل نمی برد، نتیجه اش چیست؟ نتیجه اش این است که آن جهنم برایش بهشت شد، توکل و تفویض، جهنم را برای انسان بهشت می کند.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3685🆔 @moravej_tohid
May 11
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
مبحث #معاد
همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽
📖«باب قهر و دوری از برادران دینی»
✨ رسول خدا (ص) فرمود : دو مسلمان که با هم قهر کنند و سه روز قهر بمانند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام بیرون می روند و میان آنها دوستی و پیوندی برقرار نمی ماند، و هر کدام که به سخن گفتن با برادرش پیشدستی کند، در روز قیامت پیش از او وارد بهشت خواهد شد.
✨ امام صادق (ع) فرمود :ابلیس همواره شاد است تا زمانی که دو نفر مسلمان با هم قهر ند، و چون با هم دیدار و آشتی کنند زانوهایش بلرزد و به هم خورد و بندهای بدنش بگسلد و فریاد زند : وای بر من، چه هلاکتی به من رسید!
✨ امام باقر (ع) فرمود : شیطان در میان مومنان آشوب می افکند تا زمانی که یکی از آنها از دین خود بر نگشته باشد، و همین که چنین کند شیطان بر پشت بخوابد و خستگی در کند و گوید : به مقصد خود رسیدم. پس خدا رحمت کند مردی را که میان دوستان ما الفت اندازد. ای گروه مومنان! با هم انس و الفت گیرید و به یکدیگر مهربانی کنید.
📚 اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، جلد پنجم
#حدیث
https://eitaa.com/moravej_tohid/3690
🆔 @moravej_tohid
🎙#فقه_استدلالی جلسه سیزدهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
دقیقه 1
روایت : امام رضا (ع) فرمودند : نمازی که در ظهر جمعه خوانده می شود، اگر این نماز با امام بود (امام یعنی، همان پیش نماز منظور هست، امام معصوم منظور نیست) اگر با امام خوانده شود، دو رکعت است و اگر به غیر امام خوانده شود، چهار رکعت است.
دقیقه 5
امام صادق (ع) : پشت سر کسی نماز بخوان که به دینش اطمینان داری.
✨ در نمازهای معمولی شرط امام، فقط عدالت است.... (قرائتش درست باشد و عدالت داشته باشد)
اما در امامت نماز جمعه، امام می فرمایند که : «لان الصلاه مع الامام»به خاطر علمش و فقهش وفضلش و عدلش، تمام تر و کامل تر است.
دقیقه 6
اینها می خواهند بگویند ، پس امامی که می خواهد نماز جمعه را برپا دارد، باید امام معصوم باشد، این جوری می خواهند نتیجه بگیرند.
دقیقه 10
روایت صراحت دارد به این که، امامی که (نماز) جمعه را می خواهد، بر پا دارد غیر از امامی است که (نماز) جماعت را می خواهد بر پا دارد.
دقیقه 12
امام صادق (ع) : اگر می خواهی با امام بخوانی دو رکعت بخوان، اگر می خواهی فرادی بخوانی یا با جماعت بخوانی، چهار رکعت بخوان.
دقیقه 13
جواب استدلال
https://eitaa.com/moravej_tohid/3692🆔 @moravej_tohid
«بسم الله الرحمن الرحیم»
لزوم داشتن استاد حی و زنده
🖌 پس از ارتحال حضرت انصاری (ق)، میان رفقای طهرانی از ارادتمندان ایشان اختلاف شدیدی به میان آمد.
حقیر اصرار داشتم که برای سیر این راه از «استاد» گریزی و گریزی نیست و وادی های عمیق مهلک و کریوه های صعب و سخت را جز استاد نمی تواند عبور دهد، و خودسرانه راه پیمودن، جز شقاوت و هلاکت و گرفتار شدن در وادی ابلیس و پیچ و خم های نفس اماره و له شدن و لگد کوب گشتن در زیر پای شیطان رجیم نتیجه ای ندارد.
یک نفر از مریدان به محضر مرحوم انصاری، با پیشنهاد حقیر بنای مخالفت را نهادند و اصرار بر عدم نیاز به استاد را مطرح کردند. (مجموعا پنج اشکال وارد می کنند که اینجا فقط اشکال دوم را برای شما خواننده عزیز می آوریم، علاقه مند ان برای بقیه اشکالات به آدرس که در پایان متن آورده می شود، مراجعه کنند.)
🔸 اشکال دوم
روح مرحوم انصاری زنده است، و او به درد رفقا و عاشقان راه و طریق خدا می رسد و بدانان اعانت می نماید. روح انصاری پس از مردن قدرتش بیشتر است، چون از لباس عالم کثرت و غش طبیعت خلع شده و به تجرد صرف ابدی رسیده است. در این صورت بهتر و بیشتر و عالی تر در صدد تکمیل رفقای سلوکی خود بر می آید.
آیا وی که در زمان حیاتش با آن سعه و گسترش، مراقب و مواظب حال رفقا در خواب و بیداری در حضور و پنهان، در غیب و عیان در سفر و حضر بود، با آنکه گرفتار عالم طبع و بدن و طبیعت بود، بعد از مرگش که مسلما تجردش قویتر و احاطه اش افزونتر و علمش فراوان تر است، بهتر و بیشتر رفقا را اداره نمی کند؟! در این صورت رجوع به غیر انصاری، هتک حرم انصاری و شکستن حریم اوست که گناهی است نابخشودنی
🔸 پاسخ
این استدلال صد در صد همان استدلال عمر است که گفت : پس از رسول خدا، احتیاج به امام زنده نداریم. سنت رسول خدا در دست است، و کتاب خدا برای ما بس است، «حسبنا کتاب الله، کفانا کتاب الله» اگر روح انصاری پس از مرگ در تدبیر امور عالم ظاهر کافی بود، و نیاز به استاد زنده وارسته ی پیراسته ی از هوای نفس گذشته نبود، چرا رسول خدا (ص) این همه توصیه و سفارش و بیان و خطبه درباره ی رجوع به حضرت امیرالمؤمنین (ع) ایراد فرمود؟ چرا آن گروه انبوه را در مراجعت از حجه الوداع در هجیر تابستان در جحفه، در سرزمین غدیر خم معطل کرد و آن خطبه ی غرا و شیوا را قرائت فرمود؟ آیا روح آیت الله انصاری قوی تر است یا روح رسول الله؟!
چرا امیرالمؤمنین (ع) وصیت به امام حسن مجتبی نمود؟ و چرا هر یک از امامان وصیت به امام زنده ای نمودند و تا امروز هم قائل به امام زنده هستیم؟ و برآورده شدن حاجات و توسلات و تدبیر امور عالم به دست ولی الله المطلق الاعظم حجت بن الحسن العسکری، ارواحنافداه می باشد؟
به طوری که توسل به هر امام و هر ولی متوفی به آن حضرت بر می گردد، و رتق و فتق امور به ید مبارک اوست.
چرا هر پیامبری برای خود جانشین معین نمود؟ کافی بود که به تمام امت بگوید : من که از دنیا رفتم، روحم قوی تر می شود، نفسم مجرد تر می گردد، و بهتر از زمان حیات به درد شما می رسم و شما را در معارج و مدارج کمال بالا می برم. شما حق ندارید به احدی از اعاظم معنوی و روحی امت من رجوع کنید! بلکه دعا کنید تا من زودتر بمیرم و تجردم افزون تر گردد، تا بهتر و صاف تر و پاکیزه تر شما را تربیت کنم!
شما را به خدا سوگند! مگر مفاد و مرجع آن گفتار غیر از این است؟! مگر لب و شکافته سخن عمر غیر از این بود؟!
عزیزم! به ادله فلسفیه و براهین حکمیه و مشاهدات عینیه و روایات و احادیث وارده، ثابت است و قابل تردید نیست که تمام مردگان بدون استثناء پس از مرگ تجردشان بیشتر میشود، یعنی بیشتر در فنای توحید در ذات متوغل می گردند، و این مستلزم انصراف از عالم طبیعت است، وحتی از عالم مثال و صورت.
به همین جهت برهان قطعی قائم بر لزوم امام زنده و مربی زنده است تا روز قیامت.
تا شما با مربی زنده تماس نداشته باشید و طبق دستورات وی رفتار نمایید، و تا روز قیامت به انتظار آن بنشینید که روح حضرت موسی بن جعفر (ع) شما را تربیت کند، دست خالی و حسرت زده و ندامت کشیده از دنیا می روید! کال و نا پخته می مانید! و ناخودآگاه در کام نفس اماره و شیطان فرو می روید! و می پندارید ترقی کرده اید! اما گرفتار عقوبت خداوندی در دنیا «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون»، خواهید شد.
شما چرا پس از رحلت مرحوم انصاری (ق) منتظر افاضات وی می باشید؟! مگر از زمان هبوط حضرت آدم (ع) هیچ روحی بهتر و قوی تر و مجرد تر نیامده است؟!
چرا به حضرت نوح نمی گرائید و نمی گویید : او تجردش پس از مرگ بهتر است، ما را بهتر اداره می کند، چه نیازی به مربی زنده داریم؟! چرا به حضرت موسی و حضرت عیسی، متوسل نمی شوید؟! مگر آنان از پیامبران اولوالعزم نبودهاند؟!
📚 کتاب روح مجرد،ص 49، حضرت علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی
#فلسفه_عرفان ۳
https://eitaa.com/moravej_tohid/3694
تفسیر بسیار زیبا؛ جامع وکامل بر
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#علامه_مروجی_سبزواری
🍃همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید🌺🙏
🆔 @moravej_tohid
👇👇👇👇
🎙#تفسیر_منطق_الطیر جلسه بیستم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸دقیقه 1
اشکال مرغی به هد هد : چه جوری شد که تو رهبر ما شدی؟
🔸دقیقه 3
این مقامات با عبادت تنها و نماز و روزه ی تنها به دست نمی آید، بالاخره همه ی ما این را امتحان کردیم که در همه عمرمان نماز خیلی خواندیم، روزه خیلی گرفتیم، ولی به جایی هم نرسیدیم، این بهترین شاهد برای این است که نماز خشک و خالی انسان را به جایی نمی رساند، آنچه که در این راه انسان را به جایی می رساند، نظر است، یعنی باید یک جوری شود که انسان مورد نظر آن سلیمان زمان قرار بگیرد.
✨ علم یعنی کمال، علم نظر یعنی آن کمالی که انسان به واسطه ی یک نظر پیدا میکند. نظر نه نگاه معمولی، یعنی یک توجه خاص از طرف آن مقام ولایت مطلق که یک توجهی بکند و در سایه ی این توجه، یک وجود خاص به درون وجود انسان وارد شود.
🔸 دقیقه 6
یک جذبه از جذبات حق از عبادت جن و انس بهتر است.
🔸 دقیقه 8
چه بسا انسان قرآن می خواند و همان قرآن لعنش می کند، لعنش می کند یعنی دورش می کند.
✨ نیت حقیقی از هیچ کدام از ما ساخته نیست، نیت حقیقی که انسان واقعاً قلب را به طرف خدا قرار بدهد، این نمی شود....
ما ها نیت خیالی داریم، یعنی یک سری الفاظی را از خیال خودمان عبور می دهیم و می گوییم... (اما) قلب به طرف دنیاست.....
تا نیت درست نشود، عمل برای انسان به درد نمی خورد. نیت یعنی جهت گیری قلب به سوی خدا
🔸 دقیقه 13
ما ها حرکت نمی کنیم، ما نه به سوی دنیا حرکت می کنیم، نه به سوی خدا، جذب ما را حرکت می دهد. یعنی انسان وقتی که روی قلب و توجه قلبش به سوی دنیاست،..
مثل آهنربای خیلی قوی آنجا گذاشتند و یک جسم در نظر بگیرید که نصفش آهن است و نصفش چوب است، این وقتی که روی آهنیش را به طرف آهنربا کنید، آهنربا جذبش می کند، این هم همین است، قلب وقتی که به طرف دنیاست، خود دنیا این را جذب می کند و می برد. برعکس اگر بتوانید روی قلب را به طرف خدا کنید، خدا جذب می کند، این است که همیشه سیر انسان از ناحیه خودش نیست، از ناحیه جذب است.
🔸 دقیقه 14
«وابتغوا الیه الوسیله» «35،مائده»
وسیله همان نظر است، همان جذب است.
🔸 دقیقه 17
دنبال آن نظر باشید، به حرم های مطهر تشریف می برید، امامزادهها زیاد بروید.
در سبزوار چند امامزاده داریم، یک وقت نباشه که غافل شوید، حتماً در هفته یک جلسه برنامه بذارید که به یکی از امامزادهها مرتب بروید، اینها محل هایی هستند که در اینجا جذب رحمت زیاد است، جذب رحمت زیاد میشود، حال عبادت هم ندارید، یک ساعت حداقل بشینید.
✨ لذا بدانید که در زندگی برای رفتن به سوی خدا دنبال چه چیزی باشید، باید کاری کنید که او یک نظر به شما بکند.
🔸 دقیقه 18
مراقبت های لازم برای جذب رحمت و نظر
🔸 دقیقه 20
بهترین حالت های عبد نسبت به خدا همان حالتی است که در نیمه های شب، سر به سجده بگذارد و گریه کند. (عرض شکستگی و نیاز کند)
🔸 دقیقه 22
اولا طاعت خود را رها نکن و ثانیا برای طاعت خود بها قائل نشو.
✨ اصل این است که تو مقبول امام زمان شوی.
🔸 دقیقه 27
صیادان آسمانی به دنبال صیدهای شکسته می گردند.
🔸 دقیقه 32
اشکال مرغی دیگر : گذشتن از این وادی ها آخر کار هر کسی که نیست، رفتن پیش سیمرغ، رفتن پیش خدا (مثل) رفتن به بهشت که نیست، آدم نمازش را بخواند و روزه اش را بگیرد و به بهشت برود. نه، از این وادی ها باید بگذرد.
🔸 دقیقه 35
« ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا»
«30،فصلت»
🔸 دقیقه 39
تا «مالک یوم الدین» درست نشود، «ایاک نعبد» درست نمی شود. آدم باید هرگونه مالکیت را از خودش نفی کند، خودش را مالک هیچی نبیند، (هیچی) تا بعد عبد شود. عبد همین است. عبد کسی است که مالک هیچی نیست، انسان این جوری شود. در مرحله ی تسلیم قلب، قلب چنان اسلامی داشته باشد، چنان تسلیمی داشته باشد که هیچی نخواهد (هیچی) به او بگویند : چه می خواهی؟ بگوید : هیچی، پسندم هر چه را جانان پسندد
🔸 دقیقه 41
قلبتان را تسلیم محض کنید، تسلیم محض در مقابل خدا قرار دهید. اینها کمال انسان است.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3697🆔 @moravej_tohid
✨امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
🍀 عبادت به زیادی نماز و روزه نیست،
بلکه حقیقتِ عبادت،
زیاد اندیشیدن در کار خداست.
📚 تحف العقول، ص448
@moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 سلام بر تو ای دروازه (ارتباط) با خدا و ای حاکم دین او
✨امام مهدی علیه السلام:
✨خدايا! مرا از چشم دشمنانم پنهان بدار و من را با اوليايم گرد هم آور و آنچه را به من وعده دادهاى، به انجام رسان و مرا در روزگار غيبتم حفظ كن تا آنگاه كه ظهورم را اجازه دهى و به دست من واجبات و سنّتهاى از يادرفتهات را زنده كن...
📚مهج الدعوات : ص ۳۶۰
@moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 تو نیستی، تو غربتن تموم شیعیان کجایی 😔
همه دلها شده پر از درد
تو رو قسم به زهرا (س) برگرد 😭
#مهدی_بیا
@moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
هوالحکیم
#زندگینامه
قسمت_اول
بسمه تعالی
📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد:
حضرت استاد، شیخ حمید رضا مروجی سبزواری در سال ۱۳۴۱ در سبزوار متولد شد و در دو سالگی پدرش را از دست داد و تکفّل او و برادر کوچکترش و مادرشان را جدّ مادری اش که از ملّاکین بزرگ سبزوار بود به عهده گرفت.
خانواده ی پدری او خانواده ای روحانی و زاهد بودند و پدربزرگش، مرحوم حاج شیخ حسین مروجی عمرش را در کشورهای آسیایی به جهت تبلیغ دین مبین اسلام گذرانده، و از آنجا که بسیار متمایل به تفکّرات سیّد جمال الدّین اسد آبادی بود، برای ایجاد وحدت در بین ملتهای اسلامی، در طیّ مسافرتهای بسیاری که به کشورهای اسلامی نمود، تلاشهای بسیاری نموده و در این راه به مصائب شدیدی هم دچار شد. ازجمله چندین بار حبس و تبعید از طرف دولتِین بریتانیا و فرانسه، و سه بار ترور در هند، الجزایر و افغانستان که مرتبه ی اخیر با اصابت ۵ تیر به وی مدت ۶ ماه در افغانستان، در منزل بانویی ایرانی و سبزواری مقیم افغانستان بستری شد و آن بانو از وی پرستاری نمود تا بهبود یافته و به ایران بازگشت. همسر وی که مادر بزرگِ پدریِ استاد است، دختر مرحوم حاج سید علی خلیلی مجتهد است که نسل اندر نسل از علمای بزرگ سبزوار بوده و تنها خاندان سیّد در سبزوار است که نَسَب آنها به جناب محمد حنفیه فرزند والا مقدار حضرت امیرالمومنین علی(ع) می باشد، میرسد.
و لذا شیخ ما همیشه می گفت که من از دو جهت با حضرت فاطمه زهرا (س) محرم هستم. یکی از جهت مادر خودم که از سادات حسینی هستند و دیگر از جهت مادرِ پدرم که به جناب محمد حنفیه منتهی می شوند.
خاندان مادری ایشان از تجّار و ملّاکین بزرگ سبزوار بوده و جدّ مادری وی، مرحوم حاج محمود حقیران، ملک التجّار سبزوار بود و دامنه تجارتش تا روسیه ی تزار نیز کشیده شده بود.
شیخنا الاستاد در سال ۱۳۵۹ بعد از اخذ دیپلم در سبزوار نزد مرحوم حاج شیخ حسن مهرآبادی ادبیات عرب را آموخت (گذشته از اینکه بر ادبیات فارسی، فارسی پهلوی و اَوِستایی نیز آگاهی بسیار داشت بطوری که بارها می گفت: بسیاری از دکترهای ادبیات فارسی به اندازه ی من تسلط بر فارسی پهلوی و اوستایی ندارند. او حتی رومئو و ژولیت شکسپیر را نیز از همان زبان انگلیسی باستانی که شکسپیر بدان زبان آثارش را نگاشته، خوانده بود).
استاد در سال ۱۳۶۰ از سبزوار به تهران رفته و در حوزه ی علمیه ی چیذر به مدت یک سال مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۳۶۱ به قم مهاجرت نمود و رحل اقامت را در آن دیار افکند.
استاد می گفت: "در بدو ورودم به قم به حرم حضرت فاطمه معصومه (س) رفتم و گفتم بی بی جان! تو مرا در درگاه خودت نگاه دار و نگذار از حوزه بیرون رفته و وارد دانشگاه شوم، یا جذب مناصب دولتی و پشت میز نشینی شوم، و بصورت یک روحانی ساده و سنّتی بمانم، من هم با هر گونه فقر و محرومیت می سازم و بر خلاف بسیاری از روحانیون که به قم می روند و دیگر به زادگاه خویش بر نمی گردند، امّا من به سبزوار برگردم و علم توحید را در آن شهر اشاعه دهم و با آنکه می دانم پا گذاشتنِ در وادی علم توحید بسیار مشکل و اشاعه ی آن در میان مردم بسیار مشکل تر و با مصائب بسیاری همراه است امّا همه را به جان و دل می خرم".
شیخ ما همیشه می گفت: تنها عشق من در همه ی عمرم معرفت توحید بود و بس، و تنها معشوق من معرفت بود و این معشوق را در آغوش هر که می یافتم عاشق او نیز می شدم.
حضرت استاد در قم فقه و اصول را در محضر آیات عظام حاج شیخ جواد تبریزی، و حاج شیخ حسین وحید که از بزرگترین شاگردان حضرت خاتم الفقهاء والاصولیین حضرت آیت الله العظمی آقای سید ابوالقاسم خوئی بودند (رضوان الله تَعالی و رَحمَتُهُ الواسِعَه و غُفران الله الشّامِلَه عَلَیهِم اجمَعین) تا به مرتبه اجتهاد پیش رفت و تا زمانی هم که جلسات استاد دایر بود هر شب بعد از نماز مغرب و عشا حدود بیست دقیقه برای نماز گزاران که اکثر آنها را شاگردانش تشکیل می دادند، بر مبنای متن عروةالوثقی، فقه استدلالی می گفت و همواره می گفت: می خواهم شاگردانم در سه جهت اعتقادات ، اخلاق و فقه کامل شوند و ذهن آنها در هر سه مورد استدلالی شود، بر خلاف دَأْب ائمه ی جماعات که معمولاً بعد از نماز چند مسئله ای برای نماز گزاران از روی رساله می خوانند.
⬅️ ادامه دارد...
🆔 @moravej_tohid
https://eitaa.com/moravej_tohid/3703🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
هوالحکیم
#زندگینامه
قسمت_دوم
بسمه تعالی
📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد:
در فلسفه، کتاب های منظومه ی سرکار حاج ملاهادی سبزواری، اسفار حضرت آخوند ملاصدرا، اشارات جناب شیخ الرئيس، حکمت الاشراق و مطالعات شیخ اشراق را در نزد اساتید بزرگی همچون انصاری شيرازی، جوادی آملی و حسن زاده آملی و اساتید دیگر خوانده و در عرفان نظری کتاب های فصوص الحکم حضرت شیخ اکبر، تمهيد القواعد ابن ترکه، مصباح الانس ابن فناری را در نزد اساتید فوق الذکر و بعضی دیگر که به راستی علم را با نفس های قدسی خود همراه کرده بودند و در جان و دل شاگردان مستعد خود اشراق می نمودند، خوانده است.
شیخ ما در مورد فتوحات مکیه که بزرگترین اثر عرفانی در عالم اسلام است و محصول مکاشفات سبّوحی و اشراقات قدّوسی بزرگترین عارف اسلام حضرت شیخ اکبر محيي الدين عربی است، چنین می گفت؛ که من فتوحات را از خود شیخ اکبر آموختم. این قسمت را از مطالبی که خود ایشان در شرح حال خود و در خاطرات خود نوشته اند نقل می کنیم:
"درسال ۱۳۸۸ که برای زیارت دخت مکرّم مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام، زینب کبری سلام الله علیها و حضرت والا دخت، رقیه، فرزند سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین سلام الله تعالی علیهما، به سوریه رفته بودم. روزی به قصد زیارت جناب سلطان العارفين، شیخ اکبر، محيي الدين عربی که در دمشق مدفون است رفتم. محل دفن او در قسمت شرقی دمشق و منطقه ای به نام صالحيه است و در بازار سر پوشيده ای، مسجدی ست که مدرسهی علمیهی اهل سنت نیز هست و در زیرزمین قسمتی از مسجد، مزار خود شیخ و تنی چند از فرزندان و شاگردانش قرار دارد. در آنجا نماز جناب جعفر علیه السلام را خواندم و به روح شیخ هدیه نمودم. هر چه توجه کردم، شیخ در استغراق شدیدی به سر می برد و اصلاً توجه به غیر نداشت، ولی سنگینی روح شیخ بسیار خسته و رنجورم نمود به طوری که با زحمت زیاد به محل سکونت بر گشتم.
دو روز بعد در حرم حضرت رقیه خاتون چنین به من الهام شد که به زیارت شیخ برو! من پس از زیارت والا دخت، رقیه خاتون، به مزار جناب شیخ رفتم و باز نماز جناب جعفر را خواندم و اهدا نمودم و این بار احساس کردم که فضای آنجا بر خلاف دفعه ی قبل که چنان سنگین بود، طوری که حتی نفس کشیدن به سختی انجام می شد، اما این بار فضا سبک بود و بعد از نماز توجهی به روح جناب شیخ نمودم و احساس کردم که ارتباط برقرار شده است. در درونم صدایی را شنیدم که گفت: از ما چه می خواهی؟ گفتم: فهم فتوحات را. همان صدا گفت چون به سبزوار برگشتی، یک ساعت به نیمه شب فتوحات را باز کن و بخوان، ما مشکلات آن را به تو تفهیم خواهیم نمود.
چون به سبزوار بازگشتم و همان برنامه را آغاز نمودم دیدم همچنان بود و لذا شب ها از ساعت ۱۱ تا ۱۲ در اتاقی خلوت نشسته و به مطالعه ی فتوحات مکیه می پرداختم و آن قدر از این مسئله احساس خوشحالی می نمودم که اگر سلطنت همه ی عالم را به من پیشنهاد می کردند، نمی پذیرفتم".
کیفیت ورود شیخ را به عالم عرفان در قسمت بعدی برای دوستان عزیز بیان خواهیم کرد.
◀️ ادامه دارد ...
🆔 @moravej_tohid
https://eitaa.com/moravej_tohid/3704🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸
🌱 آداب زندگی پیامبر (ص)
✨ در مکارم اخلاق روایت شده است که : پیامبر (ص) همیشه به آیینه نگاه می کرد و موهای خود را شانه می کرد و گاهی اوقات در آب نگاه می کرد و موی خود را صاف می نمود، نه تنها برای خانواده بلکه برای اصحاب نیز خود را می آراست و می فرمود : خداوند، عزوجل دوست دارد که هرگاه بنده ای برای دیدن برادران مؤمن خود می رود، خود را آماده کند و بیاراید.
✨ یونس شبیانی گفت : امام صادق (ع) به من فرمود : چگونه با یکدیگر شوخی می کنید؟ گفتم : کم شوخی می کنیم، فرمود : چرا با هم شوخی نمی کنید؟ همانا این عمل از حسن خلق است و با آن می توانی برادر مؤمنت را مسرور سازی و پیامبر (ص) با دیگران شوخی می کرد تا دیگران را شاد کند.
📚 کتاب سنن النبی (ص)، علامه طباطبایی (ره)، صفحه ٩۶،١٠٢
#آداب_زندگی_پیامبر
🆔@moravej_tohid
🎙#شرح_توحید_شیخ_صدوق جلسه دوم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 4
معجزاتی که انبیاء می آوردند، یک نکته اش همین بود که به ما بفهمانند، اثر، از اینها نیست، یعنی وقتی که آتش بر حضرت ابراهیم سرد میشود «بردا و سلاما» سلامت می شود. اگر واقعاً این گرما، این سوزانندگی، این داغی و حرارت، ذات خود این آتش بود، نباید ازش جدا شود. چیزی که ذاتی شیء هست نباید از آن جدا شود.
🔸 دقیقه 6
«لا اله الا الله» معادل فلسفی اش همان، لا مؤثر فی الوجود الا الله است.
تنها اثر بخش ذات خداست.
🔸 دقیقه 12
عارفان الهی از راه شهود وارد می شوند، یعنی آنها جانشان را قوت می دهند، تزکیه نفس می کنند، این روح پرواز می کند و اصلا خدا را می بیند، وقتی که دید، می بیند یک رب در عالم هست، فقط اوست.
🔸 دقیقه 14
همان طور که تنها اثر بخش در عالم خداست، تنها وجود بخش هم خداست.
🔸دقیقه 15
حضرت علی (ع) :
«ما رأیت شیئاً الا و رایت الله قبله و بعده و معه و فیه»
این توحید وجود است.
به هیچ چیز نگاه نکردم، الا اینکه خدا را قبل از او، بعد از او، در او، با او دیدم.
🔸 دقیقه 17
آن چیزی که قبل از موجود هست، چیست؟ علتش هست
بعد از شیء، چه چیزی هست؟ آثار شیء هست.
در او، که وجودش هست، خدا دیدم....
و با او، خدا دیدم، یعنی چی؟ معیت، همراهی
🔸 دقیقه 20
معیت یعنی چی؟
وقتی می گوییم، خدا با موجودات است یعنی چی؟
🔸 دقیقه 25
«الله نور السماوات و الارض» «35،نور»
🔸 دقیقه 27
فرق در اطلاق و تقیید است....
این «لا اله الا الله» یعنی هیچ وجود بخشی، غیر از «الله» نیست و به هر جا که شما نگاه کنید «الله» را می بینید.
🔸 دقیقه 28
عارف وقتی که در مرحله ی اول، وجودش در باطن عالم نفوذ میکند، یک مرتبه می بیند که باطن همه ی موجودات یکی است، یک وجود در همه ی موجودات ساری و جاری هست و آن «الله» است.
🔸 دقیقه 31
«کسراب بقیعه یحسبه الظمان ماء، حتی اذا جاءه لم یجده شیئاً» «39،نور»
موجودات عالم مثل سراب می مانند، آدم خیال می کند که این دریاست، اما وقتی که خوب در این دقت می کند، می بیند که خداست.
🔸 دقیقه 35
صدرالدین قونوی، سلطان توحید خیلی اینها در توحید زحمت کشیدند و به جاهایی رسیدند که هرچه ما میراث در توحید داریم، از این بزرگان است.
🔸 دقیقه 38
«والذین یدعون من دونه لا یستجیبون لهم بشیء الا کباسط کفیه الی الماء لیبلغ فاه و ما هو ببلغه» «14،رعد»
کسانی که غیر خدا را می خوانند (یعنی مشرکین) کسانی که ملائکه را می گفتند : رب هستند، این بت ها رب هستند. این یک جور و یک جور دیگر ما هستیم. «والذین یدعون من دونه» کسانی که غیر خدا را می خوانند. مثل ما، وقتی که مریض می شویم، می گوییم : ای دکتر! به دادم برس، دارم می میرم، غیر از تو هیچ کس نمی تواند برای من کار کند.
نمی خواهم بگم، انسان به اسباب تمسک نکند. نه، به اسباب استقلال می دهیم، این بد است.
🔸 دقیقه 41
کسانی که به اسباب دنیا متمسک می شوند، اینها مثل آدم هایی می مانند که تشنه هستند، کف ها را می بینند، دستشان را زیر این کف ها می برند، پر می کنند، خیال می کنند، آب است. تا جلو دهان خودش می برد از بین می رود، چون، کف است. «الا کباسط کفیه»
https://eitaa.com/moravej_tohid/3708
🆔 @moravej_tohid
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
شرح جامع و کامل #حدیث_معراج
همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽
🎙#شرح_حدیث_معراج جلسه بیست و پنجم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 3
امام حسن عسکری (ع) : چه کسی در دنیا زاهد است؟ کسی که حلال را از ترس حساب، ترک میکند و حرام را از ترس عقاب ترک میکند.
🔸 دقیقه 6
می فرماید، مال حلال، فقط به قدری است، که شکمش را شب بتواند سیر کند. (همین) یعنی مال حلال، هیچ وقت جمع نمی شود. این نکته است. هیچ وقت مال حلال انباشته نمی شود.
🔸 دقیقه 7
امام سجاد (ع) فرمودند : خدايا! پناه می برم به تو از گناهی که قبحش برداشته شود. (زشتی آن از میان مردم برداشته شود.)
🔸 دقیقه 11
به مغازه و اداره که می روی، برای روزی نرو، برو برای این که حاجت خلق را برآورده کنی و به مقام قرب برسی، رضای خدا را جلب کنی، اینها کرامت های انسانی است.
🔸 دقیقه 13
اکثر مردم چون در مسئله رزق مشرک هستند، خیال می کنند رزقشان به خودشان واگذار شده است. من باید مغازه بروم تا رزق در بیاورم، اگر نروم از کجا بخورم؟.....
اینها شرک است و این شرک ها هست که کار ما را خراب کرده، و بعد همین ها آدم را به رباخواری می اندازد.
✨ رباخواری در نتیجه ی شرک در رزاقیت، نتیجه ی شرک در ربوبیت خداست، یعنی ربوبیت خدا را نسبت به خودم تعطیل می دانم.
🔸 دقیقه 18
زهد در دنیا، این است که حلال را ترک کند، حرام را هم ترک کند. حلال را از ترس حساب ترک کند که می فرماید : فی حلالها حساب
حرام را از ترس عقاب ترک کند.
🔸 دقیقه 22
چرا انسان قدر خودش را نمی داند؟
چرا انسان، نمی فهمد که من لایق این هستم که جمال خدا را نگاه کنم، زیبایی های خدا را نگاه کنم، من باید روحم را تصفیه کنم. این قدر این روح، اوج بگیرد و به پیش خدا برود که اسماء و صفات خدا را ببیند ، زیبایی های خدا را ببیند.
🔸 دقیقه 25
«ونفخت فیه من روحی»
یعنی «من» روح خدا هستم، «من» روح الله هستم.
🔸 دقیقه 26
«انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض»
«72،احزاب»
این امانت الهی، در دست انسان چیست؟
امانت چیزی است که مال خود انسان نیست و باید انسان این را نگهداری کند و به صاحبش برگرداند. (همان طور که بود برگرداند) پس معلوم می شود که در انسان یک منطقه ای وجود دارد که این مال خودش نیست، آن کجاست؟ فرمود : «ونفخت فیه من روحی» «72،ص»
از روح خودم در تو دمیدم، یعنی آن روح من است که روح من، مال خداست.
🔸دقیقه 28
مرگ می آید و مرگ روزی است که آن امانت را باید به «او» برگردانم.
✨ هر انسانی یک قبر است که روحش را در زیر لایه های بسیار از این رسوبات دنیا، غرق کرده است.
بعد می فرماید : «واذالقبور بعثرت» «4،انفطار»
روزی که قبرها شکافته شود، یعنی همین وجود من شکافته شود. آن روح را خداوند بیرون بکشد و بگوید : «بای ذنب قتلت» «9،تکویر»
ای روح زیبا! به کدامین گناه، این انسان تو را کشت؟...
🔸 دقیقه 33
اعمال قلبی مهم تر است.
✨ روایت، بهترین اعمال نیکی به فاطمه (س) و اولاد اوست.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3711🆔 @moravej_tohid