🎙#تفسیر_منطق_الطیر جلسه نوزدهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 2
سالک مجذوب داریم و مجذوب سالک داریم. بعضی ها هستند که مجذوبند یعنی از اول با جذبه حرکت می کنند.....
بیشتر کسانی که با اسماء جلالی در راه حرکت میکنند، آنها موفق تر هستند.
🔸 دقیقه 4
آن کسانی می توانند به مرحله ی تکمیل نفوس برسند که با یک سری از ناحیه ی خودشان ریاضت ها، مجاهدت ها و از ناحیه ی خدا هم بلاها، مصیبت ها،... وارد شود و در تحت عنایت اسم العزیز حرکت کنند و پیش بروند، اینها موفق تر هستند. البته سختی و مشکلات خیلی زیاد هست، به هر حال خیلی چیزهایش را انسان در زندگی از دست می دهد، اما قدرتی نفسانی پیدا می کند و به مرتبه ی ولایت کلیه می تواند برسد، به مرتبه ی فنای فی الله می تواند برسد، بعد که از فنا برگشت، از مقام محو به مقام صحو رسید، اینجا دیگر می تواند دستگیری کند و نفوس مستعد را تکمیلشان کند.
🔸 دقیقه 9
شرط سلوک، علم به راه و علم به منازل راه است.
🔸 دقیقه 13
سلوک الی الله را با جهل نمی شود رفت.
🔸 دقیقه 14
انسان با شک یک قدم نمی تواند بردارد، این راه، راهی است که از اول تا به آخرش باید بر یقین حرکت کند.
🔸 دقیقه 17
انسان در باطن شریعت، در یقین سیر می کند. (از یقین به یقین)
🔸 دقیقه 19
برای رفع شک در طریقت، انسان باید دست به دامن ولایت بزند و تا می تواند با اشک و آه و زاری رفع شک را بخواهد. دست ولایت وقتی بر روی قلب انسان بگیرد، شک ها رفع میشود.
🔸 دقیقه 25
در سیره ی حضرت رسول (ص) هست که، خیلی با زنان مهربان بودند.
🔸 دقیقه 27
امام صادق (ع) : «وجدت النور فی البکاء و السجده» نور را در سجده و در گریه یافتم. (اصلاً یک دستورالعمل در سلوک هست.)
🔸 دقیقه 31
تعلقات خودشان حجاب هستند. تعلق، حب است، محبت می آورد. این محبت ها حجاب میشود...
شرط اول، خالی کردن خود از تعلّقات است..... بود و نبود دنیا، برای انسان فرقی نکند.
معیت در امور روحانی، یعنی وحدت (یکی شدن) معیت در امور جسمانی، یعنی انضمام (در کنار هم هستند)
🔸 دقیقه 35
در زمان مرگ اتفاقی که می افتد، می خواهند «من» را از «من» بکنند، یعنی حب چیزهایی که دارم از «من» بکنند.
🔸 دقیقه 39
رساله ی حقوق امام سجاد (ع) را بخوانید. (چه کسانی بر ما حق دارند؟)
هر کسی بر انسان حقی دارد، یعنی در انسان شریک است....
انسان، زمانی میتواند در سیر الی اللّه، حرکت کند و روحش بالا رود که خالص باشد و هیچ کس حقی بر انسان نداشته باشد.
🔸 دقیقه 44
یک کسی که حق بر گردن من دارد، از من ناراضی باشد، حرکت سلوکی من، حرکت عبودی من اصلاً امکان ندارد. یعنی او مرا در زمین نگه داشته است.
«الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» «فاطر، 10»
روح می خواهد به سوی خدا حرکت کند، چه چیزی او را بالا میبرد؟ عمل صالح، یعنی نماز، روزه، حج و جهاد، منتهی به شرطی که کسی اینجا مرا نگه نداشته باشد.
🔸 دقیقه 46
یکی از مسائلی که سالک در اول راه حتماً باید انجام دهد، توبه است و باید حقوق را از خودش رفع کند....
همیشه در هر ماه، یک صدقه ای بدهید، (هر کسی در حد توانایی خودش در نظر بگیرد) و ثوابش برای کسانی باشد که احیاناً مالی از آنها ضایع کردم و یا امانتی از آنها دست من بوده و ضایع کردم و الان آنها را نمی شناسم.....
هر ماهی یک چیزی در نظر بگیرید به عنوان رد مظالم و به فقیر بدهید و همچنین هر روز یک عملی را قرار بدهید، مثلاً همین نمازهای نافله را که می خوانید، دو رکعت یا چهار رکعت (هر چه قدر) قرار دهید برای هر کسی که حقی بر گردن شما دارد و نتوانستید حقش را ادا کنید.
🔸 دقیقه 51
حق الله را هم ادا کنید. (واجبات شخصیت توحیدی انسان را می سازد.)
https://eitaa.com/moravej_tohid/3676🆔 @moravej_tohid
🌸🌸🌸🌸🌸
🌱 آداب زندگی پیامبر (ص)
✨ امام صادق (ع) فرمود : خداوند عزوجل، اخلاق نیک را به پیامبر (ص) اختصاص داد. پس خود را امتحان نمایید و اگر در وجود خود، اخلاق ایشان را یافتید، خداوند عزوجل، را حمد و سپاس گویید و از او بخواهید که این خصلت را در شما زیاد نماید. سپس ایشان ده مورد از اخلاق نیکو را ذکر فرمود : ١)یقین ٢)قناعت ٣)صبر ۴)شکر ۵)بردباری ۶)اخلاق نیک ٧)بخشش ٨)غیرت ٩)شجاعت ١٠)مروت
✨ ابی سعید خدری گفت : پیامبر (ص)، از دختران پشت پرده نیز با حیاتر بود، و اگر چیزی را دوست نمی داشت از چهره اش این مطلب را در می یافتیم.
✨ غزالی گفت : پیامبر (ص) دیرتر از دیگران خشمگین می شد و زودتر از همه خشنود می گشت و مهربان ترین، خیر خواه ترین و نافع ترین مردم، برای دیگران بود.
📚 کتاب سنن النبی،علامه طباطبایی (ره) صفحات ٧۶،٧٧،٩١
#آداب_زندگی_پیامبر
🆔 https://eitaa.com/moravej_tohid/3677
🎙#شرح_توحید_شیخ_صدوق جلسه اول
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 3
از لحاظ شخصیت روحانی، هرچه که انسان، علمش در توحید قویتر باشد، استخوان بندی و ساختمان روح قویتر است.
🔸 دقیقه 5
در قیامت هم انسان، به میزان توحیدی شدن ارزش پیدا میکند. عمل خوب است، اما بالاتر از عمل، خود توحیدی شدن انسان است. ذات، اصلاً خالص شود.
شیخ مفید حق بزرگی بر گردن شیعه دارد، که بحث امامت را علمی و تئوریزه کرد. (و همچنین توحید را به صورت علم در آورد.)
🔸 دقیقه 7
سه بیت شعر امام زمان (ع) در وصف شیخ مفید :
آن روزی که منادی، ندای مرگ تو را داد..
روزی بود که بر آل رسول (ص) سخت گذشت.
هرچند که تو رفتی و در دل خاک پنهان شدی، اما علم توحید در تو مقیم بود.
«قائم» خوشحال می شود، آن زمانی که کتابهای تو را برای ایشان می خوانند.
🔸 دقیقه 10
بحث «لا اله الا الله» بحث فنای در ذات خداست، یعنی تا زمانی که انسان احساس کند، من هستم، تا زمانی که انسان از وجود خودش آگاه باشد که من هستم، من اینجا نشستم و.... خلاصه از خودش خبر داشته باشد، این انسان در شرک است.
🔸 دقیقه 15
کمال توحید، فانی شدن در ذات خدا و فراموش کردن از خود است. انسان به این مقام، جز با شهود، جز با رؤیت ذات خدا نمی رسد.
🔸 دقیقه 17
عبادت، عبارت است از این که انسان یک کمالی را برای خودش انتخاب کند و بعد مسیر وجودی خودش را به سوی آن کمال تنظیم کند و به سمت آن حرکت کند. این حرکت را عبادت، می گویند.
🔸 دقیقه 25
نماز حرکتی است، که در طی این حرکت انسان می رود تا به کمال خودش یعنی خدا برسد. منتهی، یک نکته را دقت کنید که، نماز همیشه عبادت نیست..... حرکت بدنی هست، اما این حرکت بدنی همیشه عبادت نیست. چرا؟ به خاطر اینکه
زمانی نماز، برای انسان میتواند معراج باشد، که همه وجودش را به سوی خدا تنظیم کرده باشد.
🔸 دقیقه 28
اله، به معنای خدا نیست. اله، به معنای رب است. رب یعنی موجودی که نیاز موجودات ناقص را برآورده می کند.
🔸 دقیقه 29
رب به معنای هر موجودی است، که دارای اثر مستقل باشد. مثلاً، نمک یک اثری دارد که اثرش شوری است. هر موجودی را که در عالم ببینید، اثری دارد و موجود بی اثر، در عالم نیست. حالا بحث در این است که این اثر ها از کجا هستند؟.....آیا آتش و نمک اثرش مال خودش هست؟.... نه، وقتی، دارد می گوید «لا اله الا الله» یعنی هیچ اثر بخشی در عالم جز الله نیست.
🔸 دقیقه 31
«والذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین» «79و80 شعراء»
خدای من آن کسی است که او مرا طعام می دهد. او مرا سیراب می کند. (و یسقین) آب، انسان را سیراب می کند، پس چرا می گوید : خدا مرا سیراب می کند؟.....
«لا اله الا الله، آن مقامی است که اگر انسان به این مقام برسد، واسطه ها را دیگر نمی بیند.»
🔸 دقیقه 36
اینکه خدا، در یکجا تعلیم قرآن را به جبرئیل نسبت می دهد و یکجا به خودش نسبت می دهد. یعنی ای مردم! آگاه باشید که فعل جبرئیل، فعل خداست.....
🔸 دقیقه 41
اگر انسان به چنین جایی رسید که خدا را به عنوان رب مطلق دید. اگر انسان به این مقام رسید، اینجا اگر نماز بخواند، حالا نمازش عبادت میشود.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3679🆔 @moravej_tohid
با سلام،
به کانال آرشیو مروج توحید خوش آمدید. لطفا برای دسترسی به هر موضوع روی آن کلیک کنید تا به آرشیو کامل آن منتقل شوید. پس از کلیک کردن بر روی موضوع مورد نظر میتوانید فایل یا جلسه مورد نظرتان را با استفاده از فلش های بالا و پایین انتهای صفحه جستجو و پیدا کنید.
#شرح_منظومه_حاجی_سبزواری
#شرح_فصوص_الحکم_قیصری
#شرح_توحید_شیخ_صدوق
#شرح_رساله_نور_وحدت
#شرح_رساله_بحرالعلوم
#تفسیر_منازل_السائرین
#مقامات_حضرت_زهرا
#شرح_حدیث_حقیقت
#شرح_حدیث_معراج
#شرح_جامع_الاسرار
#تفسیر_زبدة_الاسرار
#تفسیر_منطق_الطیر
#مقام_نورانیت_امام
#اسماء_الحسنی
#مقامات_انسان
#فقه_استدلالی
#موانع_عبادت
#تفسیر_مثنوی
#تفسیر_حافظ
#علم_حقیقی
#تفسیر_قرآن
#خلقت_آدم
#اسرار_روزه
#اسرار_نماز
#اسرار_حج
#اسرار_کربلا
#محبت
#معاد
#فایل_صوتی_بلند
#فایل_صوتی_کوتاه
#کلیپ_تصویری_بلند
#کلیپ_تصویری_کوتاه
#زندگینامه
این کانال بطور مرتب در حال ویرایش و بارگزاری فایل های استاد است. به همین خاطر گاهی نیاز به پاک کردن برخی فایل ها و بارگزاری مجدد آنها است. قبلا از اینکه صبور هستید سپاسگزارم.
سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری
کانال تلگرام 👇
☘ t.me/moravej_tohid
کانال آرشیو تلگرام 👇
☘ t.me/moravej_tohid_archive
☘https://t.me/shams_sabzevari
نصب اپلیکیشن مروج توحید
www.moravejtohid.com/app
🆔 @moravej_tohid
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
شرح جامع و کامل #حدیث_معراج
همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽
🎙#شرح_حدیث_معراج جلسه بیست و چهارم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 1
خداوند در این قسمت از حدیث معراج وصف می فرماید، حال کسانی را که همه چیزشان برای خداست، محبت شان به همدیگر برای خداست، ارتباط شان برای خداست، توکلشان بر خداست، حالا خداوند می فرماید : هر گاه که علم و دانشی را به اینها ارزانی داشتم، باز بار دیگر یک علمی دیگر، به اینها می دهم، یعنی کسانی که همه ی وجودشان را در راه خدا تنظیم می کنند، با بشر معامله نمی کنند، با انسان معامله نمی کنند.
🔸 دقیقه 8
آیا به اسباب تمسک بکنیم یا نه؟ بالاخره خداوند این اسباب را برای ما قرار داده است.
🔸 دقیقه 9
چرا حضرت ابراهیم (ع) از سبب، حضرت جبرئیل، استفاده نکرد؟ پیغمبر هم هست، می داند که جبرئیل هم به اذن الله نجاتش می دهد، جبرئیل قدرتش، قوتش، اراده اش، وجودش همه چیزش از خداست. بنابراین اگر به جبرئیل تمسک کند، مثل این است که به خدا تمسک کرده، فرقی نمی کند، ولی چرا به سبب چنگ نمی زند؟
🔸 دقیقه 11
در باطن شریعت حرف عوض می شود، آنجا دیگر حرف از علیت نیست، بلکه حرف از سنت است.
🔸 دقیقه 14
عالم، عالم سنت است، در عالم اسماء الله دارند کار می کنند.
🔸 دقیقه 17
عالم، عالم علت و معلول نیست. اگر کسی دید توحیدی داشته باشد، در همه چیز خدا را می بیند، دیگر نمی گوید که، ماه علت مد آب است، ماه علت انبساط آب است. نه، خدا علت این است که ماه آنجا ایستاد، علت این است که آب بالا آمد. همه اش از خداست. «قل کل من عند الله» «78،نساء» همه چیز از نزد خداست. اگر در فلسفه می گویند : قانون علیت، در عرفان می گویند : سنت...
🔸 دقیقه 22
سیر کردن، کار غذا نیست، نگو غذا خوردم، سیر شدم. بگو : غذا خوردم، خدا مرا سیرم کرد، آب خوردم، خدا مرا سیرابم کرد. «واذا مرضت فهو یشفین» «80،شعراء»
وقتی که مریض میشوم او مرا شفا می دهد. نگو دارو مرا خوب کرد، این دارو را خوردم، خوب شدم، نه خیلی ها مریضند، همان دارو را می خورند، خوب نمی شوند، پس معلوم می شود که علت بهبودی دارو نیست، خداست که شفا می دهد. این بینش توحیدی را در همه جا سرایت دهید، دیگر به اسباب نظر نکن.
نگو غذا خوردم، سیر شدم، نگو آب خوردم، سیراب شدم، بگو آب خوردم، خدا مرا سیرابم کرد، بدون آب هم می تواند سیرابت کند. خیلی ها آب می خورند، سیراب نمی شوند، چه بسا ممکن است طرف آب نخورد ولی سیراب هم شود، لذا به اسباب هیچ وقت نظر استقلالی نکنید.
🔸 دقیقه 24
مرحله ی اعلای توحید همین است، چه کسی به این مرحله می رسد؟ باید انسان یک سیر حبی بکند. (اینها آسان به دست انسان نمی رسد)
🔸 دقیقه 26
حضرت ابراهیم (ع) از فطرتش به اینجا منتقل شد که رب آن موجودی است که انسان دوستش بدارد.
🔸 دقیقه 27
حضرت ابراهیم (ع) در مقام هیمان بود، دو تا مقام هست. مقام عشق و مقام هیمان......
هیمان هم مثل عشق است، هیمان داشت یعنی این قدر در ذات خدا فرو رفته بود که جبرئیل را نمی دید، اسباب را نمی دید، این حب و عشقی که به خدا داشت، تا مرحله ی هیمان او را برده بود.
در مرحله ی هیمان، انسان چنان در خدا واله میشود، از شدت عظمت الهی جنان متحیر میشود، چنان مبهوت در ذات خدا می شود که اصلاً هیچی نمی بیند و می گوید : این چیست؟!! این چه موجودی هست؟!!! اصلاً نمی بیند، چیزی غیر از خدا نمی بیند. لذا اسباب را نمی بیند.
🔸 دقیقه 30
«یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» «24،انفال»
ای مومنین! شماهایی که ایمان آوردهاید. از حالت کفر خارج شدید، به شرف ایمان رسیدید، بیایید و یک قدم دیگر هم بردارید و به نور برسید، به آن چشمه ی آب حیاتی برسید که در درون شماست، در باطن شماست.
از همه ی انسان ها، این سیر را، خواسته اند. این سیر باطنی از ظلمات به نور را از همه ی ما خواسته اند.
🔸 دقیقه 33
وقتی که حضرت ابراهیم (ع)، بر خدا توکل می کند. یعنی سبب را رها میکند. حضرت ابراهیم (ع) حاجت پیش جبرئیل نمی برد، نتیجه اش چیست؟ نتیجه اش این است که آن جهنم برایش بهشت شد، توکل و تفویض، جهنم را برای انسان بهشت می کند.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3685🆔 @moravej_tohid
May 11
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
مبحث #معاد
همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽
📖«باب قهر و دوری از برادران دینی»
✨ رسول خدا (ص) فرمود : دو مسلمان که با هم قهر کنند و سه روز قهر بمانند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام بیرون می روند و میان آنها دوستی و پیوندی برقرار نمی ماند، و هر کدام که به سخن گفتن با برادرش پیشدستی کند، در روز قیامت پیش از او وارد بهشت خواهد شد.
✨ امام صادق (ع) فرمود :ابلیس همواره شاد است تا زمانی که دو نفر مسلمان با هم قهر ند، و چون با هم دیدار و آشتی کنند زانوهایش بلرزد و به هم خورد و بندهای بدنش بگسلد و فریاد زند : وای بر من، چه هلاکتی به من رسید!
✨ امام باقر (ع) فرمود : شیطان در میان مومنان آشوب می افکند تا زمانی که یکی از آنها از دین خود بر نگشته باشد، و همین که چنین کند شیطان بر پشت بخوابد و خستگی در کند و گوید : به مقصد خود رسیدم. پس خدا رحمت کند مردی را که میان دوستان ما الفت اندازد. ای گروه مومنان! با هم انس و الفت گیرید و به یکدیگر مهربانی کنید.
📚 اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، جلد پنجم
#حدیث
https://eitaa.com/moravej_tohid/3690
🆔 @moravej_tohid
🎙#فقه_استدلالی جلسه سیزدهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
دقیقه 1
روایت : امام رضا (ع) فرمودند : نمازی که در ظهر جمعه خوانده می شود، اگر این نماز با امام بود (امام یعنی، همان پیش نماز منظور هست، امام معصوم منظور نیست) اگر با امام خوانده شود، دو رکعت است و اگر به غیر امام خوانده شود، چهار رکعت است.
دقیقه 5
امام صادق (ع) : پشت سر کسی نماز بخوان که به دینش اطمینان داری.
✨ در نمازهای معمولی شرط امام، فقط عدالت است.... (قرائتش درست باشد و عدالت داشته باشد)
اما در امامت نماز جمعه، امام می فرمایند که : «لان الصلاه مع الامام»به خاطر علمش و فقهش وفضلش و عدلش، تمام تر و کامل تر است.
دقیقه 6
اینها می خواهند بگویند ، پس امامی که می خواهد نماز جمعه را برپا دارد، باید امام معصوم باشد، این جوری می خواهند نتیجه بگیرند.
دقیقه 10
روایت صراحت دارد به این که، امامی که (نماز) جمعه را می خواهد، بر پا دارد غیر از امامی است که (نماز) جماعت را می خواهد بر پا دارد.
دقیقه 12
امام صادق (ع) : اگر می خواهی با امام بخوانی دو رکعت بخوان، اگر می خواهی فرادی بخوانی یا با جماعت بخوانی، چهار رکعت بخوان.
دقیقه 13
جواب استدلال
https://eitaa.com/moravej_tohid/3692🆔 @moravej_tohid
«بسم الله الرحمن الرحیم»
لزوم داشتن استاد حی و زنده
🖌 پس از ارتحال حضرت انصاری (ق)، میان رفقای طهرانی از ارادتمندان ایشان اختلاف شدیدی به میان آمد.
حقیر اصرار داشتم که برای سیر این راه از «استاد» گریزی و گریزی نیست و وادی های عمیق مهلک و کریوه های صعب و سخت را جز استاد نمی تواند عبور دهد، و خودسرانه راه پیمودن، جز شقاوت و هلاکت و گرفتار شدن در وادی ابلیس و پیچ و خم های نفس اماره و له شدن و لگد کوب گشتن در زیر پای شیطان رجیم نتیجه ای ندارد.
یک نفر از مریدان به محضر مرحوم انصاری، با پیشنهاد حقیر بنای مخالفت را نهادند و اصرار بر عدم نیاز به استاد را مطرح کردند. (مجموعا پنج اشکال وارد می کنند که اینجا فقط اشکال دوم را برای شما خواننده عزیز می آوریم، علاقه مند ان برای بقیه اشکالات به آدرس که در پایان متن آورده می شود، مراجعه کنند.)
🔸 اشکال دوم
روح مرحوم انصاری زنده است، و او به درد رفقا و عاشقان راه و طریق خدا می رسد و بدانان اعانت می نماید. روح انصاری پس از مردن قدرتش بیشتر است، چون از لباس عالم کثرت و غش طبیعت خلع شده و به تجرد صرف ابدی رسیده است. در این صورت بهتر و بیشتر و عالی تر در صدد تکمیل رفقای سلوکی خود بر می آید.
آیا وی که در زمان حیاتش با آن سعه و گسترش، مراقب و مواظب حال رفقا در خواب و بیداری در حضور و پنهان، در غیب و عیان در سفر و حضر بود، با آنکه گرفتار عالم طبع و بدن و طبیعت بود، بعد از مرگش که مسلما تجردش قویتر و احاطه اش افزونتر و علمش فراوان تر است، بهتر و بیشتر رفقا را اداره نمی کند؟! در این صورت رجوع به غیر انصاری، هتک حرم انصاری و شکستن حریم اوست که گناهی است نابخشودنی
🔸 پاسخ
این استدلال صد در صد همان استدلال عمر است که گفت : پس از رسول خدا، احتیاج به امام زنده نداریم. سنت رسول خدا در دست است، و کتاب خدا برای ما بس است، «حسبنا کتاب الله، کفانا کتاب الله» اگر روح انصاری پس از مرگ در تدبیر امور عالم ظاهر کافی بود، و نیاز به استاد زنده وارسته ی پیراسته ی از هوای نفس گذشته نبود، چرا رسول خدا (ص) این همه توصیه و سفارش و بیان و خطبه درباره ی رجوع به حضرت امیرالمؤمنین (ع) ایراد فرمود؟ چرا آن گروه انبوه را در مراجعت از حجه الوداع در هجیر تابستان در جحفه، در سرزمین غدیر خم معطل کرد و آن خطبه ی غرا و شیوا را قرائت فرمود؟ آیا روح آیت الله انصاری قوی تر است یا روح رسول الله؟!
چرا امیرالمؤمنین (ع) وصیت به امام حسن مجتبی نمود؟ و چرا هر یک از امامان وصیت به امام زنده ای نمودند و تا امروز هم قائل به امام زنده هستیم؟ و برآورده شدن حاجات و توسلات و تدبیر امور عالم به دست ولی الله المطلق الاعظم حجت بن الحسن العسکری، ارواحنافداه می باشد؟
به طوری که توسل به هر امام و هر ولی متوفی به آن حضرت بر می گردد، و رتق و فتق امور به ید مبارک اوست.
چرا هر پیامبری برای خود جانشین معین نمود؟ کافی بود که به تمام امت بگوید : من که از دنیا رفتم، روحم قوی تر می شود، نفسم مجرد تر می گردد، و بهتر از زمان حیات به درد شما می رسم و شما را در معارج و مدارج کمال بالا می برم. شما حق ندارید به احدی از اعاظم معنوی و روحی امت من رجوع کنید! بلکه دعا کنید تا من زودتر بمیرم و تجردم افزون تر گردد، تا بهتر و صاف تر و پاکیزه تر شما را تربیت کنم!
شما را به خدا سوگند! مگر مفاد و مرجع آن گفتار غیر از این است؟! مگر لب و شکافته سخن عمر غیر از این بود؟!
عزیزم! به ادله فلسفیه و براهین حکمیه و مشاهدات عینیه و روایات و احادیث وارده، ثابت است و قابل تردید نیست که تمام مردگان بدون استثناء پس از مرگ تجردشان بیشتر میشود، یعنی بیشتر در فنای توحید در ذات متوغل می گردند، و این مستلزم انصراف از عالم طبیعت است، وحتی از عالم مثال و صورت.
به همین جهت برهان قطعی قائم بر لزوم امام زنده و مربی زنده است تا روز قیامت.
تا شما با مربی زنده تماس نداشته باشید و طبق دستورات وی رفتار نمایید، و تا روز قیامت به انتظار آن بنشینید که روح حضرت موسی بن جعفر (ع) شما را تربیت کند، دست خالی و حسرت زده و ندامت کشیده از دنیا می روید! کال و نا پخته می مانید! و ناخودآگاه در کام نفس اماره و شیطان فرو می روید! و می پندارید ترقی کرده اید! اما گرفتار عقوبت خداوندی در دنیا «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون»، خواهید شد.
شما چرا پس از رحلت مرحوم انصاری (ق) منتظر افاضات وی می باشید؟! مگر از زمان هبوط حضرت آدم (ع) هیچ روحی بهتر و قوی تر و مجرد تر نیامده است؟!
چرا به حضرت نوح نمی گرائید و نمی گویید : او تجردش پس از مرگ بهتر است، ما را بهتر اداره می کند، چه نیازی به مربی زنده داریم؟! چرا به حضرت موسی و حضرت عیسی، متوسل نمی شوید؟! مگر آنان از پیامبران اولوالعزم نبودهاند؟!
📚 کتاب روح مجرد،ص 49، حضرت علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی
#فلسفه_عرفان ۳
https://eitaa.com/moravej_tohid/3694
تفسیر بسیار زیبا؛ جامع وکامل بر
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#علامه_مروجی_سبزواری
🍃همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید🌺🙏
🆔 @moravej_tohid
👇👇👇👇
🎙#تفسیر_منطق_الطیر جلسه بیستم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸دقیقه 1
اشکال مرغی به هد هد : چه جوری شد که تو رهبر ما شدی؟
🔸دقیقه 3
این مقامات با عبادت تنها و نماز و روزه ی تنها به دست نمی آید، بالاخره همه ی ما این را امتحان کردیم که در همه عمرمان نماز خیلی خواندیم، روزه خیلی گرفتیم، ولی به جایی هم نرسیدیم، این بهترین شاهد برای این است که نماز خشک و خالی انسان را به جایی نمی رساند، آنچه که در این راه انسان را به جایی می رساند، نظر است، یعنی باید یک جوری شود که انسان مورد نظر آن سلیمان زمان قرار بگیرد.
✨ علم یعنی کمال، علم نظر یعنی آن کمالی که انسان به واسطه ی یک نظر پیدا میکند. نظر نه نگاه معمولی، یعنی یک توجه خاص از طرف آن مقام ولایت مطلق که یک توجهی بکند و در سایه ی این توجه، یک وجود خاص به درون وجود انسان وارد شود.
🔸 دقیقه 6
یک جذبه از جذبات حق از عبادت جن و انس بهتر است.
🔸 دقیقه 8
چه بسا انسان قرآن می خواند و همان قرآن لعنش می کند، لعنش می کند یعنی دورش می کند.
✨ نیت حقیقی از هیچ کدام از ما ساخته نیست، نیت حقیقی که انسان واقعاً قلب را به طرف خدا قرار بدهد، این نمی شود....
ما ها نیت خیالی داریم، یعنی یک سری الفاظی را از خیال خودمان عبور می دهیم و می گوییم... (اما) قلب به طرف دنیاست.....
تا نیت درست نشود، عمل برای انسان به درد نمی خورد. نیت یعنی جهت گیری قلب به سوی خدا
🔸 دقیقه 13
ما ها حرکت نمی کنیم، ما نه به سوی دنیا حرکت می کنیم، نه به سوی خدا، جذب ما را حرکت می دهد. یعنی انسان وقتی که روی قلب و توجه قلبش به سوی دنیاست،..
مثل آهنربای خیلی قوی آنجا گذاشتند و یک جسم در نظر بگیرید که نصفش آهن است و نصفش چوب است، این وقتی که روی آهنیش را به طرف آهنربا کنید، آهنربا جذبش می کند، این هم همین است، قلب وقتی که به طرف دنیاست، خود دنیا این را جذب می کند و می برد. برعکس اگر بتوانید روی قلب را به طرف خدا کنید، خدا جذب می کند، این است که همیشه سیر انسان از ناحیه خودش نیست، از ناحیه جذب است.
🔸 دقیقه 14
«وابتغوا الیه الوسیله» «35،مائده»
وسیله همان نظر است، همان جذب است.
🔸 دقیقه 17
دنبال آن نظر باشید، به حرم های مطهر تشریف می برید، امامزادهها زیاد بروید.
در سبزوار چند امامزاده داریم، یک وقت نباشه که غافل شوید، حتماً در هفته یک جلسه برنامه بذارید که به یکی از امامزادهها مرتب بروید، اینها محل هایی هستند که در اینجا جذب رحمت زیاد است، جذب رحمت زیاد میشود، حال عبادت هم ندارید، یک ساعت حداقل بشینید.
✨ لذا بدانید که در زندگی برای رفتن به سوی خدا دنبال چه چیزی باشید، باید کاری کنید که او یک نظر به شما بکند.
🔸 دقیقه 18
مراقبت های لازم برای جذب رحمت و نظر
🔸 دقیقه 20
بهترین حالت های عبد نسبت به خدا همان حالتی است که در نیمه های شب، سر به سجده بگذارد و گریه کند. (عرض شکستگی و نیاز کند)
🔸 دقیقه 22
اولا طاعت خود را رها نکن و ثانیا برای طاعت خود بها قائل نشو.
✨ اصل این است که تو مقبول امام زمان شوی.
🔸 دقیقه 27
صیادان آسمانی به دنبال صیدهای شکسته می گردند.
🔸 دقیقه 32
اشکال مرغی دیگر : گذشتن از این وادی ها آخر کار هر کسی که نیست، رفتن پیش سیمرغ، رفتن پیش خدا (مثل) رفتن به بهشت که نیست، آدم نمازش را بخواند و روزه اش را بگیرد و به بهشت برود. نه، از این وادی ها باید بگذرد.
🔸 دقیقه 35
« ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا»
«30،فصلت»
🔸 دقیقه 39
تا «مالک یوم الدین» درست نشود، «ایاک نعبد» درست نمی شود. آدم باید هرگونه مالکیت را از خودش نفی کند، خودش را مالک هیچی نبیند، (هیچی) تا بعد عبد شود. عبد همین است. عبد کسی است که مالک هیچی نیست، انسان این جوری شود. در مرحله ی تسلیم قلب، قلب چنان اسلامی داشته باشد، چنان تسلیمی داشته باشد که هیچی نخواهد (هیچی) به او بگویند : چه می خواهی؟ بگوید : هیچی، پسندم هر چه را جانان پسندد
🔸 دقیقه 41
قلبتان را تسلیم محض کنید، تسلیم محض در مقابل خدا قرار دهید. اینها کمال انسان است.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3697🆔 @moravej_tohid
✨امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
🍀 عبادت به زیادی نماز و روزه نیست،
بلکه حقیقتِ عبادت،
زیاد اندیشیدن در کار خداست.
📚 تحف العقول، ص448
@moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 سلام بر تو ای دروازه (ارتباط) با خدا و ای حاکم دین او
✨امام مهدی علیه السلام:
✨خدايا! مرا از چشم دشمنانم پنهان بدار و من را با اوليايم گرد هم آور و آنچه را به من وعده دادهاى، به انجام رسان و مرا در روزگار غيبتم حفظ كن تا آنگاه كه ظهورم را اجازه دهى و به دست من واجبات و سنّتهاى از يادرفتهات را زنده كن...
📚مهج الدعوات : ص ۳۶۰
@moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 تو نیستی، تو غربتن تموم شیعیان کجایی 😔
همه دلها شده پر از درد
تو رو قسم به زهرا (س) برگرد 😭
#مهدی_بیا
@moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
هوالحکیم
#زندگینامه
قسمت_اول
بسمه تعالی
📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد:
حضرت استاد، شیخ حمید رضا مروجی سبزواری در سال ۱۳۴۱ در سبزوار متولد شد و در دو سالگی پدرش را از دست داد و تکفّل او و برادر کوچکترش و مادرشان را جدّ مادری اش که از ملّاکین بزرگ سبزوار بود به عهده گرفت.
خانواده ی پدری او خانواده ای روحانی و زاهد بودند و پدربزرگش، مرحوم حاج شیخ حسین مروجی عمرش را در کشورهای آسیایی به جهت تبلیغ دین مبین اسلام گذرانده، و از آنجا که بسیار متمایل به تفکّرات سیّد جمال الدّین اسد آبادی بود، برای ایجاد وحدت در بین ملتهای اسلامی، در طیّ مسافرتهای بسیاری که به کشورهای اسلامی نمود، تلاشهای بسیاری نموده و در این راه به مصائب شدیدی هم دچار شد. ازجمله چندین بار حبس و تبعید از طرف دولتِین بریتانیا و فرانسه، و سه بار ترور در هند، الجزایر و افغانستان که مرتبه ی اخیر با اصابت ۵ تیر به وی مدت ۶ ماه در افغانستان، در منزل بانویی ایرانی و سبزواری مقیم افغانستان بستری شد و آن بانو از وی پرستاری نمود تا بهبود یافته و به ایران بازگشت. همسر وی که مادر بزرگِ پدریِ استاد است، دختر مرحوم حاج سید علی خلیلی مجتهد است که نسل اندر نسل از علمای بزرگ سبزوار بوده و تنها خاندان سیّد در سبزوار است که نَسَب آنها به جناب محمد حنفیه فرزند والا مقدار حضرت امیرالمومنین علی(ع) می باشد، میرسد.
و لذا شیخ ما همیشه می گفت که من از دو جهت با حضرت فاطمه زهرا (س) محرم هستم. یکی از جهت مادر خودم که از سادات حسینی هستند و دیگر از جهت مادرِ پدرم که به جناب محمد حنفیه منتهی می شوند.
خاندان مادری ایشان از تجّار و ملّاکین بزرگ سبزوار بوده و جدّ مادری وی، مرحوم حاج محمود حقیران، ملک التجّار سبزوار بود و دامنه تجارتش تا روسیه ی تزار نیز کشیده شده بود.
شیخنا الاستاد در سال ۱۳۵۹ بعد از اخذ دیپلم در سبزوار نزد مرحوم حاج شیخ حسن مهرآبادی ادبیات عرب را آموخت (گذشته از اینکه بر ادبیات فارسی، فارسی پهلوی و اَوِستایی نیز آگاهی بسیار داشت بطوری که بارها می گفت: بسیاری از دکترهای ادبیات فارسی به اندازه ی من تسلط بر فارسی پهلوی و اوستایی ندارند. او حتی رومئو و ژولیت شکسپیر را نیز از همان زبان انگلیسی باستانی که شکسپیر بدان زبان آثارش را نگاشته، خوانده بود).
استاد در سال ۱۳۶۰ از سبزوار به تهران رفته و در حوزه ی علمیه ی چیذر به مدت یک سال مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۳۶۱ به قم مهاجرت نمود و رحل اقامت را در آن دیار افکند.
استاد می گفت: "در بدو ورودم به قم به حرم حضرت فاطمه معصومه (س) رفتم و گفتم بی بی جان! تو مرا در درگاه خودت نگاه دار و نگذار از حوزه بیرون رفته و وارد دانشگاه شوم، یا جذب مناصب دولتی و پشت میز نشینی شوم، و بصورت یک روحانی ساده و سنّتی بمانم، من هم با هر گونه فقر و محرومیت می سازم و بر خلاف بسیاری از روحانیون که به قم می روند و دیگر به زادگاه خویش بر نمی گردند، امّا من به سبزوار برگردم و علم توحید را در آن شهر اشاعه دهم و با آنکه می دانم پا گذاشتنِ در وادی علم توحید بسیار مشکل و اشاعه ی آن در میان مردم بسیار مشکل تر و با مصائب بسیاری همراه است امّا همه را به جان و دل می خرم".
شیخ ما همیشه می گفت: تنها عشق من در همه ی عمرم معرفت توحید بود و بس، و تنها معشوق من معرفت بود و این معشوق را در آغوش هر که می یافتم عاشق او نیز می شدم.
حضرت استاد در قم فقه و اصول را در محضر آیات عظام حاج شیخ جواد تبریزی، و حاج شیخ حسین وحید که از بزرگترین شاگردان حضرت خاتم الفقهاء والاصولیین حضرت آیت الله العظمی آقای سید ابوالقاسم خوئی بودند (رضوان الله تَعالی و رَحمَتُهُ الواسِعَه و غُفران الله الشّامِلَه عَلَیهِم اجمَعین) تا به مرتبه اجتهاد پیش رفت و تا زمانی هم که جلسات استاد دایر بود هر شب بعد از نماز مغرب و عشا حدود بیست دقیقه برای نماز گزاران که اکثر آنها را شاگردانش تشکیل می دادند، بر مبنای متن عروةالوثقی، فقه استدلالی می گفت و همواره می گفت: می خواهم شاگردانم در سه جهت اعتقادات ، اخلاق و فقه کامل شوند و ذهن آنها در هر سه مورد استدلالی شود، بر خلاف دَأْب ائمه ی جماعات که معمولاً بعد از نماز چند مسئله ای برای نماز گزاران از روی رساله می خوانند.
⬅️ ادامه دارد...
🆔 @moravej_tohid
https://eitaa.com/moravej_tohid/3703🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
هوالحکیم
#زندگینامه
قسمت_دوم
بسمه تعالی
📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد:
در فلسفه، کتاب های منظومه ی سرکار حاج ملاهادی سبزواری، اسفار حضرت آخوند ملاصدرا، اشارات جناب شیخ الرئيس، حکمت الاشراق و مطالعات شیخ اشراق را در نزد اساتید بزرگی همچون انصاری شيرازی، جوادی آملی و حسن زاده آملی و اساتید دیگر خوانده و در عرفان نظری کتاب های فصوص الحکم حضرت شیخ اکبر، تمهيد القواعد ابن ترکه، مصباح الانس ابن فناری را در نزد اساتید فوق الذکر و بعضی دیگر که به راستی علم را با نفس های قدسی خود همراه کرده بودند و در جان و دل شاگردان مستعد خود اشراق می نمودند، خوانده است.
شیخ ما در مورد فتوحات مکیه که بزرگترین اثر عرفانی در عالم اسلام است و محصول مکاشفات سبّوحی و اشراقات قدّوسی بزرگترین عارف اسلام حضرت شیخ اکبر محيي الدين عربی است، چنین می گفت؛ که من فتوحات را از خود شیخ اکبر آموختم. این قسمت را از مطالبی که خود ایشان در شرح حال خود و در خاطرات خود نوشته اند نقل می کنیم:
"درسال ۱۳۸۸ که برای زیارت دخت مکرّم مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام، زینب کبری سلام الله علیها و حضرت والا دخت، رقیه، فرزند سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین سلام الله تعالی علیهما، به سوریه رفته بودم. روزی به قصد زیارت جناب سلطان العارفين، شیخ اکبر، محيي الدين عربی که در دمشق مدفون است رفتم. محل دفن او در قسمت شرقی دمشق و منطقه ای به نام صالحيه است و در بازار سر پوشيده ای، مسجدی ست که مدرسهی علمیهی اهل سنت نیز هست و در زیرزمین قسمتی از مسجد، مزار خود شیخ و تنی چند از فرزندان و شاگردانش قرار دارد. در آنجا نماز جناب جعفر علیه السلام را خواندم و به روح شیخ هدیه نمودم. هر چه توجه کردم، شیخ در استغراق شدیدی به سر می برد و اصلاً توجه به غیر نداشت، ولی سنگینی روح شیخ بسیار خسته و رنجورم نمود به طوری که با زحمت زیاد به محل سکونت بر گشتم.
دو روز بعد در حرم حضرت رقیه خاتون چنین به من الهام شد که به زیارت شیخ برو! من پس از زیارت والا دخت، رقیه خاتون، به مزار جناب شیخ رفتم و باز نماز جناب جعفر را خواندم و اهدا نمودم و این بار احساس کردم که فضای آنجا بر خلاف دفعه ی قبل که چنان سنگین بود، طوری که حتی نفس کشیدن به سختی انجام می شد، اما این بار فضا سبک بود و بعد از نماز توجهی به روح جناب شیخ نمودم و احساس کردم که ارتباط برقرار شده است. در درونم صدایی را شنیدم که گفت: از ما چه می خواهی؟ گفتم: فهم فتوحات را. همان صدا گفت چون به سبزوار برگشتی، یک ساعت به نیمه شب فتوحات را باز کن و بخوان، ما مشکلات آن را به تو تفهیم خواهیم نمود.
چون به سبزوار بازگشتم و همان برنامه را آغاز نمودم دیدم همچنان بود و لذا شب ها از ساعت ۱۱ تا ۱۲ در اتاقی خلوت نشسته و به مطالعه ی فتوحات مکیه می پرداختم و آن قدر از این مسئله احساس خوشحالی می نمودم که اگر سلطنت همه ی عالم را به من پیشنهاد می کردند، نمی پذیرفتم".
کیفیت ورود شیخ را به عالم عرفان در قسمت بعدی برای دوستان عزیز بیان خواهیم کرد.
◀️ ادامه دارد ...
🆔 @moravej_tohid
https://eitaa.com/moravej_tohid/3704🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿