eitaa logo
عقلِ صِفرُم
115 دنبال‌کننده
18 عکس
0 ویدیو
1 فایل
کلبه ای برای بلند فکر کردنم، و البته محفلی پذیرای میهمان. ارتباط با من: @mrbehzadi
مشاهده در ایتا
دانلود
حقیقت چیزی است که اگر به چنگش آریم باید خوب براندازش کنیم و به یاد بسپاریم لحظه شیرین ملاقاتش را... @mr_behzadi
یه دعوته؛ دعوتی خاضعانه و دوستانه برای شروع از نقطه صفرِ ، البته شانه به شانه و هم‌قدم با هم. نقدی هست به بلبشویی که در اون مظلوم‌ترین مفهوم بوده و در پای هر حجله‌ای ذبح می‌شه. در صورتی که اگر صادقانه ارج اون رو می‌نهادیم، جامعه‌ای به مراتب تر و بالغ‌تر می‌داشتیم. در اینجا هدفم اینه که تمام تلاش خودم رو به کار بگیرم تا در حد وسع و توانایی -البته محدود و ناچیز- خودم فضایی به دور از تعصب و دلبستگی بی‌مورد، به دور از دعوا و جنجال بدون ثمر، بدون پیش‌فرض و قضاوت قبلی و برچسب زدن به همدیگه، بدون جبهه‌بندی‌های ساختگی سیاسی که آفت جان فرد و جامعه مون شده داشته باشیم تا بتونیم با و و ، ی برای خود و جامعه مون آرزو کنیم. اینجا جاییه برای نوشتن ِبلند فکر کردن‌هایم، و از دوستانی که فرصت می‌ذارن و این مطالب رو مطالعه می‌کنند درخواست می‌کنم در بهتر و دقیق‌تر و عمیق‌تر شدن این مطالب همیاری کنند و تأملات و تراوشات خودشون رو برای بنده ارسال کنند تا در اینجا منتشر بشه و هم بنده و هم خوانندگان دیگه نقدها و تکمله‌ها رو ببینیم و قضاوت بهتری داشته باشیم. @mr_behzadi
از فساد سیستمی چه می‌فهمیم؟ (1) «راجع به فساد؛ در صحبت‌های دوستان هم بود، بیرون هم شنفتم که می‌گویند. ببینید؛ نگاه من، دید من، این است که فساد در کشور سیستمی نشده ... . یک چیز دیگر است. در زمان حکومت طاغوت بود؛ سیستم به طور طبیعی و بود، یعنی باید آدم میگشت تا آدم سالم در آن پیدا می‌کرد؛ امروز این‌جوری نیست؛ البتّه فساد هست، فسادهای بدی هم هست، [امّا] موردی است و باید برخورد بشود. حالا اینکه شما میگویید بایستی شفّاف باشد، [بشود] که من یادداشت کردم، نکته‌ی بسیار درست و خوبی است، این به جای خود محفوظ، منتها این‌جور نیست که فساد، سیستمی باشد؛ فساد موردی است و این فسادهای موردی را میشود علاج کرد» (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۶/۰۳/۱۷). این جملات رهبر معظم انقلاب در دیداری که سال گذشته با دانشجویان داشتند و خصوصاً کلیدواژه اصلی آن، همان موقع ها موجی از تاییدها و عدم تاییدها را به همراه داشت و پس از چندی فروکش کرد؛ این روزها اما با اتفاقات پیش آمده در عرصه اقتصادی و نارضایتی مردم از وضع موجود، اینطرف و آن‌طرف دوباره این کلیدواژه به گوش می‌رسد و هشتگ می‌خورد و سؤالاتی را در ذهن برخی پدید آورده؛ و عده‌ای اینگونه استدلال می‌کنند که علت همه این نابسامانی‌ها وجود همین است. مسأله اصلی فهم معنا و منظوری است که گوینده از آن داشته اند. واقعاً چیست؟ که برخی کشور را گرفتار و مبتلای به آن می‌دانند و برخی دیگر آن را نفی می‌کنند؟ به نظر می رسد در اینجا نیاز به تفکیک دو مطلب از یکدیگر است، یکی اصل پذیرش فساد و دیگری سیستمی بودن یا نبودن آن. نپذیرفتن اصل فساد چشم بستن بر واقعیت و نتیجتاً دامن زدن به گسترش و فراگیری بیشتر آن است. اما سیستمی دانستن آن اگر به معنای این باشد که باید چاره‌ای جدی اندیشید و به جای برخوردهای موردی و جزئی آن هم با معلول‌ها و نتایج، به دنبال به راه‌حلی ریشه‌ای و اساسی بوده و علت این به‌هم‌ریختگی‌ها را باید درمان کرد حرفی درست و بجاست که حتماً باید در پی عملی کردن آن بود؛ اما اگر منظور بیان ناامیدی از حل این معضلات و مشکلات در زمان کنونی باشد و آگاهانه یا ناخودآگاه مخاطب را به سستی و رخوت بکشد یا منجر به این بشود که راه‌حل را فقط تغییر نظام سیاسی کشور و چیدن جدید تصویر کنیم به نظر راهی است که سر از ترکستان به در می‌آورد. ادامه دارد... @mr_behzadi
از فساد سیستمی چه می‌فهمیم؟ (2) در ادامه پست قبلی مقداری توضیح مفید به نظر می‌رسد: بعضی عامل اصلی این فسادها را شخص رهبری و منتسبین به او می‌دانند. اگر این فرض را درست بدانیم انتخاب رئیس‌جمهور و مجلسی با تفکرات و ایده‌های مخالف توسط مردم در سال‌های اخیر این فرضیه را با تردید روبرو می‌کند، زیرا حضور مسئولان جدید در رأس دولت و نمایندگان مردم باید بتواند این حلقه فساد را قطع کند، به این معنا که از حالت سیستمی بودن و سرایت از بالا تا پایین خارج شود. برخی دیگر مفسدین را نزدیکان رئیس‌جمهور و اعضای دولت یا مستقر در قوای دیگر می‌دانند که باز هم تفاوت اینها با ارکان دیگر نظام نظیر شورای نگهبان و مجمع تشخیص و رهبری مزاحمتی برای سیستمی شدن فساد این افراد است. عده‌ای دیگر نیز معتقدند که همه اینها سروته یک کرباسند و در دعوایی زرگری منافع کشور را بین خودشان تقسیم کرده‌اند و مردم را با سیاست به جان هم می‌اندازند تا خودشان بتوانند ببرند و بخورند. این تصویر نیز نادرست بوده و وقایع سال‌ 88 این فرضیه را باطل می‌کند؛ زیرا دعوای زرگری هیچگاه انقدر پیش نمی‌رود که کار به تقابل رودرروی واقعی در کف اجتماع و خیابان بکشد، چون هر دو طرف می‌دانند حذف هرکدام از دو طرفِ بازی طرف دیگر را نیز به نابودی می‌کشاند؛ با این اصل که «دیگی که برای من نجوشد ...». پس از هر طرفی به این ماجرا نگاه کنیم سیستمی بودن به معنای غیرقابل رفع بودن فساد را نمی‌توان منصفانه پذیرفت و در نتیجه جای امید و انگیزه برای مبارزه با آن و تلاشی که منجر به استقرار عدالت می‌گردد همچنان باقی می‌ماند. اینکه فردی از شدت صادقانه لب به اعتراض باز کند و و انصاف را در سطح کلان و با نمودِ سیستمی آن کند یک چیز است و اینکه او را تا مرز آفرینی برای مردم و کشور هل بدهیم تا از شدت ناامیدیِ از ، دست به هر کاری بزند یک چیز دیگر. سنگینی خسارت تصویر دوم به حدی است که هیچ انسان منصفی حاضر به قبول و پذیرش آن نیست. سخن کوتاه اینکه، همانگونه در جملات رهبری نیز مشخص است حدّ سیستمی بودن فساد به این است که «سیستم به طور طبیعی و باشد، یعنی باید آدم بگردد تا آدم سالم در آن پیدا کند» که به نظر هنوز به این مرحله نرسیده‌ایم و اگر متأسفانه با کوتاهی مسئولین در مدت چند دهه فساد رشد روزافزون داشته راه‌حل مردم از دستگاه‌هاست تا هم ریشه‌ها را بشناسند و هم علت‌ها و هم معلول‌ها را درمان کنند. پ.ن.: البته اگر شما تعریف و تحلیل دیگری از این کلیدواژه سراغ دارید حتماً با @mrbehzadi درمیان بگذارید تا بر سر آن گفتگو کنیم و به راه‌حل دقیق‌تر و بهتری برسیم؛ حتی اگر تعریفی کاملاً متفاوت از آنچه در اینجا بیان شد باشد؛ مطمئن باشید به مذاقمان خوش می‌آید. @mr_behzadi
از فساد سیستمی چه می‌فهمیم؟ (3) 1. پس از مطالعه متن، همچنان این سوال بی جواب می‌مونه که فساد سیستمی چیست؟ 2. نکته دوم اینکه یک پیشفرضی وجود داره که رهبری میفرماید فساد سیستمی نداریم مثل زمان طاغوت. این جمله را چون رهبری فرمودند می‌پذیریم. لذا ممکنه مخاطب از همون اول همراهی نکنه...البته متن دومی یه مقدار همراهی میاره... در مورد سؤال اول: دو مطلب لازم به بیان است: یکی انکار نکردن وجود فساد است (که معمولاً یا افراد طرفدار نظام که خیلی از تضعیف نظام می‌ترسند این رهیافت را انتخاب می‌کنند یا افرادی که خود عامل فسادند بیان کننده آنند، تا بر کار خودشان سرپوش بگذارند) و دوم اطمینان به حل این مشکل و برطرف کردن این فساد است، به شرط داشتن اراده ای واقعی برای حل و سپس تفکر و برنامه‌ریزی و مدیریت این روند. بنابراین به نظر من نهایتاً دعوا بر سر تعریف فساد سیستمی نباید باشد، یعنی چه قائل باشیم که فساد سیستمی داریم و چه قائل نباشیم اگر اراده ای جدی و باوری واقعی بر حل پذیری این مشکل داریم و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنیم مسیر درستی را انتخاب نموده‌ایم و هیچ تفاوتی بین این دو نظر وجود دارد؛ از طرف دیگر چه به وجود فساد سیستمی در کشور قائل باشیم و چه نباشیم اگر ناامید از حل مسائل باشیم باز هم تفاوتی نمی‌کند؛ نباید بگذاریم دعوا دعوای عنب و انگور شود یا اینکه در فضا و انتزاعیات سیر کنیم و ساعت‌ها با یکدیگر بر سر تعریف کلنجار برویم؛ اصل بر عمل است در جهت رفع این مشکل. اما سؤال دوم: شروع متن را با صحبت رهبری انجام دادم چون این روزها فضای اجتماع پر است از بیان این موضع رهبری و سپس نقد آن که آقا مگر ایشان خوابند و اینهمه و و و را نمی‌بینند که مثل قارچ تکثیر می‌شوند و کسی با آنها کاری ندارد و اتفاقاً هر روز پست و مقام بالاتری می‌گیرند؟ هدف بنده این بود جملات بیان شده از سوی ایشان را تحلیل کنم و محتوا و منظورشان را که شاید به وضوح به چشم نیاید بیان نمایم؛ قضاوت و پذیرش/ عدم پذیرش بر عهده خواننده گرامی. @mr_behzadi
آنچه مردم ما به خاطرش انقلاب کردند همین بود؟ (1) 1. چرا توی کشوری مثل کره وقتی یکی از مسئولین می‌کنه باید بره خودکشی کنه ولی توکشور ما نه تنها این دید وجود نداره تازه زرنگی هم میدونن؟ 2. با این روال چیزی از اسلام و باقی می‌مونه؟ اینجوری آبروی اسلام هم برده میشه 3. اصلاً چرا باید اسم حکومت رو دینی بذاریم وقتی این قدر زیاده؟ 4. چرا رهبری هیچ کاری نمیکنن؟ چطور تونستن چند وقت پیش دستور حکومتی بدن چرا در مورد بقیه موارد این کارو نمیکنن؟ این دغدغه، دغدغه قابل احترام و باارزشی است. اما برخی معمولاً به خاطر فهم ناصحیح از دین، انسان، و نقش ناشی میشود. 1. مثلاً، در مورد این نوع نگاه به اختلاس، ابتدا باید دید این نگاه از چه زمانی در کشور ما پیدا شده؟ تازگی‌ها؟ بعد از انقلاب؟ یا میراث سال‌های قبل است؟ وقتی یک چیزی تبدیل به مردم شده باشد به سادگی نمیتوان آن را از بین برد. متأسفانه این فرهنگ کم‌کم و در طول تاریخ به وجود آمده، اما از دوره و سرعت بیشتری به خود گرفته است. اگر این روزها سریال را دنبال کنید بعضی از این دست تفکرها و فرهنگ‌ها در آن مشخص است. همچنین در شهر کوچکی مثل خودمان هم نمونه‌های جالب و متعددی از گرفتنِ «رسمی» -و نه پنهانی- پاسبان و رئیس شهربانی و کارمند شهرداری و ... وجود داشته که پرداختن به آنها مجال دیگری را می‌طلبد. ادامه دارد ... @mr_behzadi
آنچه مردم ما به خاطرش انقلاب کردند همین بود؟ (2) 2 و 3. بله باقی نمیماند، اما راه حل چیست؟ آیا راه حل این است که پسوند اسلامی را حذف کرده و بگوییم غلط کردیم انقلاب کردیم؟ این مسأله با فهم صحیح از مراحل پنجگانه انقلاب و قابل حل است. مشکل اصلی و فعلی ما این است که در مرحله گیر کرده‌ایم؛ و تا مردم به لازم نرسیده و مسئولینِ متناسب با را انتخاب نکنند، از این مرحله رد نخواهیم شد. در اصل بر است، نه اینکه چپ و راست بدهد و همه کارها به خوبی جلو برود؛ در این صورت مردم همانند شاگردان کلاسی خواهند بود که معلمشان سر جلسه امتحان جواب همه سؤالات را میگوید؛ مسلّم است که در چنین حالتی انگیزه‌ای برای درس خواندن نمی‌ماند و کم‌کم همه شاگردان بی‌سواد و تنبل خواهند شد، حتی بهترین و درس‌خوان ترین آنها. هر بخش کشور سازوکار و متولّی مشخصی دارد که شرح وظایف آنها نیز روشن است، چرا وقتی آنها کار خود را به درستی انجام نمی‌دهند مقصر می‌شود، در صورتی که او مسئول آن بخشِ مشخص نیست؟ شبیه ماجرای زمان حضرت علی علیه‌السلام (واضح است که منظور این نیست که بخواهیم بگوییم حکومتِ ما حکومتِ حضرت علی ع و رهبری هم عیناً خودِ علی ع است، بلکه هدف بیان سازوکار کلیِ حکومت است) که خود ابوموسی را انتخاب کردند اما وقتی ابوموسی خراب کرد علی ع را مقصر دانستند؛ در صورتی که حضرت از همان ابتدا با این انتخاب موافق نبودند. رهبری هم بارها شاخص‌های رئیس جمهور و نماینده مجلس متناسب با را گفته‌اند، ولی وقتی انتخاب دیگری انجام می‌دهند در عین احترام به انتخابشان، آیا رهبری مقصر این انتخاب خواهد بود؟ خودِ این یک هنری است که بتوانیم را به درجه‌ای از فهم برسانیم که بین عملکرد بد مسئولین و اصلِ تفکیک کنند؛ که البته کار ظریف و سختی هم هست. 4. به نظر شما در این شرایط لازم است رهبری چه کاری را انجام بدهند؟ آیا مثلاً بگویند همه این اختلاس‌گرها را بگیرند و مجازات کنند؟ اولاً که این روزها شاهد جواب نامه ایشان به رئیس قوه قضائیه هستیم، اما ثانیاً به فرض اینکه همه را بگیرند، آیا مشکلات حل خواهد شد؟ آیا ما قرار است را درمان کنیم یا میوه خراب را؟ ریشه، انتخاب غلط مسئولین ناکارآمد است؛ حال بیاییم و 10000 نفر را بگیریم و 100 نفر را اعدام کنیم (که البته اگر این تعداد مسئول خاطی داریم حتماً لازم است و تردیدی در آن نباید نمود)؛ ولی اگر فکری برای مردم و آنها نشود و در انتخابات های بعدی باز همینگونه رأی بدهند، 10 سال دیگر باز وضع به همین منوال است. بر اساس ضرب المثل معروف، باید فردی که بالای رودخانه ایستاده و دیگران را درون رودخانه هل می‌دهد گرفت، نه اینکه هر بار درون آب بپریم و افراد را یکی یکی نجات دهیم. این ، مهمترین هدف تشکیل است. @mr_behzadi
نکاتی بسیار خوب و مفید از دوستی عزیز، ضمن تشکر از ایشان این نکات را عیناً در اینجا نقل می‌کنم تا دوستان دیگر هم استفاده کنند: «2 و 3. بله باقی نمیماند، اما راه حل چیست؟ آیا راه حل این است که پسوند اسلامی را حذف کرده و بگوییم غلط کردیم انقلاب کردیم؟ این مسأله با فهم صحیح از مراحل پنجگانه انقلاب و قابل حل است. مشکل اصلی و فعلی ما این است که در مرحله گیر کرده‌ایم؛ و تا مردم به لازم نرسیده و مسئولینِ متناسب با را انتخاب نکنند، از این مرحله رد نخواهیم شد. ❌مشکل فقط این نیست که مردم به رشد نرسیده اند تا افرادی را انتخاب کنند. اینجا حوزه و دانشگاه مقصرند که در جهت تحقق دولت اسلامی کادرسازی نکرده اند. نیروهای خوب اگر تربیت بشوند مردم هم انتخابشان می کنند. پس اینجا باید یقه دانشگاه و حوزه را گرفت و این خود مردمند که باید مطالبه کنند. ❌آیا همه مسئولینی را که الان انتظار کار از آنهاست مردم انتخاب کرده اند؟! دست کم در مورد قوه قضاییه اینجور نیست...لذا مشکل جای دیگری است. ❌اینکه اول گفتید: "بله باقی نمی ماند"، برای همراهی با مخاطب بود احتمالا. چون این حرف یعنی منطق سوال کننده (اینکه فساد زیاده دیگه حکومت اسلامی باقی میمونه) را تایید کرده اید. در حالیکه حکومت اسلامی با فساد قابل جمع است...به عبارت روشن تر ملاک حکومت دینی عدم فساد نیست...ملاک چیز دیگری است. در اصل بر است، نه اینکه چپ و راست بدهد و همه کارها به خوبی جلو برود؛ در این صورت مردم همانند شاگردان کلاسی خواهند بود که معلمشان سر جلسه امتحان جواب همه سؤالات را میگوید؛ مسلّم است که در چنین حالتی انگیزه‌ای برای درس خواندن نمی‌ماند و کم‌کم همه شاگردان بی‌سواد و تنبل خواهند شد، حتی بهترین و درس‌خوان ترین آنها. هر بخش کشور سازوکار و متولّی مشخصی دارد که شرح وظایف آنها نیز روشن است، چرا وقتی آنها کار خود را به درستی انجام نمی‌دهند مقصر می‌شود، در صورتی که او مسئول آن بخشِ مشخص نیست؟ شبیه ماجرای زمان حضرت علی علیه‌السلام (واضح است که منظور این نیست که بخواهیم بگوییم حکومتِ ما حکومتِ حضرت علی ع و رهبری هم عیناً خودِ علی ع است، بلکه هدف بیان سازوکار کلیِ حکومت است) که خود ابوموسی را انتخاب کردند اما وقتی ابوموسی خراب کرد علی ع را مقصر دانستند؛ در صورتی که حضرت از همان ابتدا با این انتخاب موافق نبودند. رهبری هم بارها شاخص‌های رئیس جمهور و نماینده مجلس متناسب با را گفته‌اند، ولی وقتی انتخاب دیگری انجام می‌دهند در عین احترام به انتخابشان، آیا رهبری مقصر این انتخاب خواهد بود؟ خودِ این یک هنری است که بتوانیم را به درجه‌ای از فهم برسانیم که بین عملکرد بد مسئولین و اصلِ تفکیک کنند؛ که البته کار ظریف و سختی هم هست. ❌خوب و منطقی بود اما اینکه اول گفتید در حکومت دینی اصل بر رشد مردم است به چه دلیل؟! آیا نمی شود گفت اصل بر کارآمدی است؟ ❌آیا نمی توان این اشکالات را به "نظام اسلامی" (دومین حلقه تمدن سازی) برگرداند و جایگاه مردم و دولت و اقتصاد و سیاست و... را دوباره بازتعریف کرد؟...آیا شورای نگهبان در رد و تایید صلاحیت ها سستی نکرده که الان چوبش را دارند مردم میخورند؟..اینکه عمده کار رو دوش مردم افتاده آیا درست است اساسا؟ مگر زمان حکومت امیرالمومنین مردم اینقدر دخیل بودند؟ ... 4. به نظر شما در این شرایط لازم است رهبری چه کاری را انجام بدهند؟ آیا مثلاً بگویند همه این اختلاس‌گرها را بگیرند و مجازات کنند؟ اولاً که این روزها شاهد جواب نامه ایشان به رئیس قوه قضائیه هستیم، اما ثانیاً به فرض اینکه همه را بگیرند، آیا مشکلات حل خواهد شد؟ آیا ما قرار است را درمان کنیم یا میوه خراب را؟ ریشه، انتخاب غلط مسئولین ناکارآمد است؛ حال بیاییم و 10000 نفر را بگیریم و 100 نفر را اعدام کنیم (که البته اگر این تعداد مسئول خاطی داریم حتماً لازم است و تردیدی در آن نباید نمود)؛ ولی اگر فکری برای مردم و آنها نشود و در انتخابات های بعدی باز همینگونه رأی بدهند، 10 سال دیگر باز وضع به همین منوال است. بر اساس ضرب المثل معروف، باید فردی که بالای رودخانه ایستاده و دیگران را درون رودخانه هل می‌دهد گرفت، نه اینکه هر بار درون آب بپریم و افراد را یکی یکی نجات دهیم. این ، مهمترین هدف تشکیل است. ❌اشاره ای به نقش خود ما تحت عنوان نشد. لااقل به این عنوان ندیدم. ❌جمله داخل پرانتز تلقی درست و واقع بینی به مخاطب نمیده. چون واقعا ممکنه این تعداد هم باشند اما نظام به مصالحی نتونه اعدام کنه چنانکه حضرت امیر هم اینکار رو نکرد. مثلا تضعیف اصل نظام، نیروی جایگزین نداشتن، توجه به هزینه های بین المللی و... » @mr_behzadi
البانک و ما ادریک ما البانک؟!! اخیراً و در دیدار رهبری معظم انقلاب با اعضای هیأت دولت نکات مهم و متعددی مطرح شد که یکی از آنها توجه به مسائل و مشکلاتی است که از سوی برای کشور و در حوزه اقتصاد ایجاد شده است. یکی از عرصه‌هایی است که در عین داشتن بعضی جذابیت‌ها، آسیب‌های زیادی برای جامعه در پی خواهد داشت که متأسفانه بانک‌های ما در سال‌های گذشته نتوانستند از این جذابیت‌ها چشم بپوشند و هر روز بیشتر از دیروز به این سمت و سو روی آوردند، تا جایی که رهبری از تعبیر این برای نقد این شیوه استفاده کردند. این در حالی هست که بانک و به طور کلی نظام بانکداری در کشور ما نقش و سهم بسزایی در تأمین مالی بنگاه‌ها و پروژه‌های اقتصادی و همچنين دارند. در نتیجه حل مسائل ، و ایجاد به ويژه در شرايط فعلي كشور تنها با توجه به مسائل و مشکلات نظام بانکی امکان‌پذیر است. به عبارت دیگر اگر در اين شرايط بانک‌ها عملکرد مناسبی داشته باشند، با هدف کاهش ضربه‌پذیری اقتصادی که مهمترین راه‌حل در است به بهترين شكل صورت خواهد گرفت و با هدايت منابع به سمت توليد و ، زمينه تحقق فراهم خواهد شد. اما بررسی وضعیت کنونی اقتصاد ایران حاکی از آن است که عملکرد بانک‌ها بسیار با نقطه مطلوب فاصله دارد. به همین دلیل هم بود که ، طرح را در اردیبهشت ماه 1393 مطرح کرد، که نگاه به آن می‌تواند برخی از مسائل و مشکلات نظام بانکی را مشخص کند و اهتمام به اجرای آن از طرف مسئولین، زمينه رفع و تحقق را فراهم خواهد آورد. در حال حاضر بانک‌ها با تأسیس شرکت، خرید سهام بنگاه‌ها و سهام‌داری بنگاه‌ها، خود در نقش یک بنگاه اقتصادی، رقیبِ سایر شده‌اند. این مسأله سبب شده تا سهم قابل توجهی از بانک‌ها نیز به سمت شرکت‌هایی که متعلق به خودِ بانک‌ها هستند یا سهام آنها متعلق به بانک‌ها است حرکت کند. نکته قابل توجه دیگر آن است که عمده شرکت‌های بانک‌ها در زمینه‌های اقتصادی فعال هستند. بنابراین، و از خصوصاً ریاست جدید آن آقای و معاون نظارتی آن جهت ارائه آمار دقیق از شرکت‌داری بانک‌ها و همچنین ممانعت از آن و برخورد با متخلفین جهت تصحیح در روند فعالیت بانک‌ها از جمله نیازهای فعلی کشور است که سبب می‌گردد تا منابع بانکی به شکلی صحیح به سمت تولید حرکت کرده و از ایجاد های سیاسی و اقتصادی و که به دنبال آن می‌آید جلوگیری کند. این کار هم از عهده نمایندگان محترم مجلس برمی‌آید -که می‌تواند یکی از خواسته‌های مردم از نمایندگان خود پیگیری چنین موضوعی باشد- و هم به ویژه از تشکل‌های مختلف دانشجویی. پ.ن: برای اینکه بهتر با مسأله‌ای به نام بانک آشنا بشید حتماً جزوه «به اسم تولید به کام بانک‌ها» که در ادامه میذارم رو مطالعه کنید. @mr_behzadi
به بهانه اربعین سهم‌گین‌ترین و کارامدترین دشمن حقیقت است؛ زیرا به عیانی و عریانی نیست که بتوان آن را تشخیص داد. همانی که با درگیری نمی‌سازد، بلکه به نرمی آن را از درون تهی کرده و پوسته‌ای از آن بر جای می‌گذارد. اسف‌ناک‌تر آنکه به گونه‌ای خود را جلوه می‌دهد که حتی طالبان حقیقت او را بیشتر از خودِ حقیقت خواهانند و می‌پسندند؛ چون تر است و ظاهراً تر. همانی که آشنای زندگی امروز ماست و بلای جانمان شده؛ همانی که حسین علیه‌السلام را به مقتل برد؛ همانی که و ، نسخه پیشرفته آن است و فرزند دیگر او. @mr_behzadi
چاه توجیه علامه طباطبائي رحمه‌الله‌عليه در تفسیر آیات مربوط به ماجرای حضور انسان در بهشتِ اولیه و سپس خوردن از که آن را می‌دانند مي‌فرمايند: «شيطان با فلسفه چيني، نهي خدا را كرد و آدم دشمنی شيطان را -كه قبلاً خداوند براي او گفته بود- فراموش كرد، زيرا شيطان در پوشش و سخن گفت. آدم نهي درخت را فراموش نكرد، بلكه دشمني شيطان را فراموش كرد و بنابراین او را پذيرفت و با نزديكي به درخت از خدا غافل و به خود مشغول شد». شيطان نگفت خدا اين حرف را نگفته است، بلكه به آدم گفت: اگر تو از اين درخت بخوري، مَلَك مي‌شوي و در نتيجه جاودانه مي‌گردي و خداوند مي‌خواهد تو جاودانه نشوي. يعني با يك ناحق، موضوع را عوض كرد و همه مشكلي هم كه در اين راستا پيدا شد از همينجا بود كه آدم دشمنی شيطان را كه قبلاً خداوند براي او گفته بود فراموش كرد. اساس كار شيطان همين است كه با ظاهري دلسوزانه روي هايي از ما دست مي‌گذارد كه ما به آن داريم. یعنی هم داریم و هم به خاطر نیاز به آنها به دنبال رفع آن نیاز هستیم. به همين دلیل هم آدم نهي خدا در مورد را فراموش نكرد، بلكه دشمني شيطان را فراموش كرد، چون شيطان روي نياز به جاودانه شدن در بهشت دست گذاشت و در نتيجه آدم فكر كرد شيطان مي‌تواند اين نياز را برآورده کند و درنتیجه شيطان را پذيرفت و با نزديكي به از خدا غافل و به خود مشغول شد و درست گرفتار همان چيزي شد كه مي‌خواست از آن فرار كند. نکته ظریف دقیقاً اینجاست: آدم زمانی اشتباه مي‌كند كه و شيطان را فراموش ‌كند. چه موقع شيطنت شيطان را فراموش مي‌كند؟ وقتي حكم خدا را طوري كند كه با و با هايش بسازد. آري؛ گرايش و توجه به ، غفلت مي‌آورد، غفلت كه آمد زمينه حكم خدا توسط شيطان فراهم مي‌شود؛ و در اين حال است كه شيطان مي‌تواند موفق شود. پس، «اَعَاذَنَا الله مِنْ شُرورِ اَنْفُسِنَا» پناه به خدا از ها و هايي كه حكم خدا را نمي‌خواهد. ؛ با دخل و تصرف @mr_behzadi
من المؤمنین رجال صدقوا...
نامه تحلیلی 8 بسیج دانشجویی جنوب کشور پیرامون مشارکت در : یکی از 4 مؤلفه سیاست‌های ترغیبی افزایش خصوصی‌سازی «حذف کنترل» است که ترجمان آن در حکومت‌های مبتنی بر سرمایه‌داری، در واقع سیاست و سرمایه است، به‌ گونه‌ای که انتفاع سرمایه‌دار اولی بر نفع مردم است و ماهیت این نگاه با دکترین انقلاب اسلامی که بر و است در تعارض و تناقض آشکار است. باید به‌گونه‌ای در وزارتخانه متبوع فراهم گردد که ناظرین، ذی‌نفع در بخش خصوصی نبوده و ساختار مقابله‌ای جهت بروز و فراهم گردد که در متون منتشرشده این سازوکار دیده نشده و محل جدی است. الزام اصلی در اجرای چنین برنامه‌هایی داشتن فرایندمحور و تعریف گام‌های زمان‌بندی‌شده در اجرا است که این نکته از بدیهیات دانش مدیریت راهبردی به شمار می‌رود، لکن در آیین‌نامه اجرایی طرح مشارکت بخش خصوصی در آموزش عالی هیچ برنامه جامع، سنجیده و مشخصی در این حوزه وجود ندارد. با وجود اینکه در آیین‌نامه اجرایی طرح مذکور به پراکندگی در حوزه سلامت در مناطق آمایشی کشور و تفاوت‌های قابل‌توجه ظرفیت‌ها و کمبودهای موجود در این مناطق اشاره ‌شده و به ‌طور کلی، و نه دقیق و محاسبه‌شده، شرط‌هایی برای بخش خصوصی از جمله ایجاد رشته‌های موردنیاز منطقه آورده شده، اما هیچ کارنامه و خروجی مشخصی به‌عنوان مبنای نیاز مناطق آمایشی در این مسئله به تحقیق، تدوین ‌نشده است و بدون شک در پهنه استان‌ها با نگاه سلیقه‌ای و منفعت‌محور با این مقوله مواجهه خواهد شد که منتج به عدم تحقق اهداف طرح می‌شود. ضمن اعلام آمادگی جهت برگزاری ابعاد اجرایی طرح مذکور با معاونت آموزشی ، درمان و آموزش پزشکی، ذکر این نکته را بسیار مهم و حائز اهمیت می‌داند که بر فرض صحیح دانستن اصل مشارکت بخش خصوصی در ، وجود ابهامات و مشکلات شکلی و محتوایی در طرح مذکور اظهر من الشمس بوده و به جد در مقابل هرگونه اقدام عجولانه و علیه خواهد ایستاد و این مسئله را تا خواهد نمود. متن کامل در لینک زیر: http://fna.ir/bqtu6v @mr_behzadi
روان، ساده؛ اما مهجور! بعضی وقت‌ها ماجرا یا مطلبی به قدری واضحه که هر چه بیشتر بخوای توضیحش بدی پیچیده‌ترش می‌کنی. چند خط زیر حکایت همین حال ماست: «دشمنی نظام استکباری غرب و آمریکا با [انقلاب اسلامی]، این پدیده‌ی نوظهورِ روبه‌رشد است؛ غرب یک چنین پدیده‌ای قرار گرفته است. یک طرف انبوهی از ابزارهای چشم‌پُرکن مادّی -از نظامی و سیاسی و پولی و امثال اینها- و یک طرف یک ، پُرانگیزه، پُرتحرّک، آینده‌نگر که می‌داند چه کار می‌خواهد بکند، می‌داند چه کار باید بکند و کجا می‌خواهد برود؛ اینها در مقابل هم قرار گرفته‌اند. ... [بعضی‌ها] تعجّب نکنند. ... [می‌گویند] «چرا شما فلان حرف را زدید که آمریکا با شما دشمن بشود»؛ خیال می‌کنند به خاطر فلان فرمایش امام یا فلان حرف فلان مسئول است که به آمریکا بدگویی کرده. قضیّه این نیست؛ قضیّه چیز دیگر است؛ قضیّه از این است. چهل سال است که این قدرت جوان دارد حرکت می‌کند، دارد روزبه‌روز رشد می‌کند، پرورش پیدا می‌کند، روزبه‌روز تنومندتر دارد می‌شود، قدرتمندتر دارد می‌شود؛ این را دارند می‌بینند جلوی چشمشان. با ظهور این قدرت معنویِ نوظهورِ پُرتلاشِ پُرانگیزه، با ظهور این پدیده‌ عجیب و معنوی که دنیا آن را نمی‌شناخت، قدرت ظاهری استکبار تَرَک خورد؛ در این چهل سال، این تَرَک دائم دارد عمیق‌تر می‌شود. ... بحث صف‌بندی زبانیِ این مسئول و آن مسئول نیست؛ بحث است، بحث است، بحث و است» (دیدار با مردم قم؛ 97/10/19). هیچ کدوم از مفاهیم و کلمات به کار رفته در این متن سخت و غیرقابل فهم نیست، پس بدون هیچ توضیح اضافه و کارخراب‌کنی، والسلام!! پ. ن: البته اگه به نظرتون خدشه‌ای به این استدلال وارده بگید تا بهونه‌ای باشه برا گفتگو. @mr_behzadi
همون پاراگراف اول که نوشتید رو یه نکته ای بگم ذیلش: اینکه گفتید "بعضی چیزها خیلی واضحه" بله واضح است اگر به مسائل پیرامون خودمان داشته باشیم و نگاه کنیم. متاسفانه یکی از ضعف های اساسی ما غلبه ی (یا تنگ نظری) در مسائل است و اینکه نگاه می کنیم نه جریانی! به عبارت روشن تر چون کلان نگر نیستیم نمی توانیم بین مجموعه حوادث و مسائل ایجاد کنیم تا جریانی به مسأله نگاه کنیم. اگر کسی کلان نگر نباشد حقیقتا درک این مطالب برایش سخت است...سوالی که مطرح می شود این است که چه کنیم تا ذهنمان عادت کند به کلان نگری؟ پاسخی که بنده به تجربه به آن رسیدم دوچیز است: 1- فهم دقیق و منسجم دین و اسلام(توحید به انسان وسعت دید می دهد.) 2- انس با آثار مانند حضرت امام، رهبری، شهید مطهری، شهید بهشتی و... @mr_behzadi
اِن قُبِلَت «کتب مطهری» قُبِلَ ماسواها و اِن رُدّت رُدَّ ماسواها!! دوست عزیزی پیام جالبی که در اون سؤالی از پرسیده شده بود رو برام فرستاد، خیلی جای تأمل و دقت داره؛ برای همین عیناً اون رو نقل می‌کنم. سوال از استاد طاهرزاده و پاسخ جالب ایشان: سلام. بنده تحصیلات دانشگاهی رشته علوم پایه دارم و علاقمند به مطالعه هستم. با مطالعه تعدادی از کتاب ها (آیت الله مصباح، استاد مطهری) دیدم که نمی توانم با آنها ارتباط بگیرم. گزاره‌هایی را به عنوان اصل موضوع قبول می‌کنند که واقعاً صحتشان مورد تردید است و یکی دو فصل بیشتر نمی‌توانم با ایشان جلو بروم. به هر حال با این ذهن ریاضی و استدلالی چه منبعی را برای آموختن فلسفه اسلامی به طور خاص پیشنهاد می‌فرمایید. کتاب و یا فایل صوتی جلسات فرقی ندارد. پاسخ: باسمه تعالی. سلام علیکم. فکر می‌کنم بد نیست سری به کتاب «» و «» همراه با شرح صوتی آن‌ها بزنید. هر دو کتاب با شرح صوتی آن‌ها بر روی سایت هست. با این‌همه هرگز نباید از غفلت کرد. فکر می‌کنم آن زمان که «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم تشریف بیاورند، به مطالعه‌ توصیه می‌کنند!!! پ.ن: برای آشنایی بیشتر و مطالعه آثار پرفایده و جذاب حتماً به سایت ایشون به آدرس lobolmizan.ir سر بزنید. @mr_behzadi