eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
121 دنبال‌کننده
423 عکس
491 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻آغاز دوباره‌ی دوره‌ی افول ایران 🖊مهدی جمشیدی ۱. ما در دهه‌ی نود و به واسطه‌ی دولت حسن روحانی، یک «برهه‌ی انحطاطی» را پشت سر گذاشتیم و می‌رفت که با گشایش‌های رئیسی، وارد مقطع تاریخی جدیدی بشویم. به‌واقع، یک دوره‌ی جدید در حال شکل‌گیری بود و قدرت ایران، احیا و بازسازی شده بود و گره‌ها نیز در مسیر گشودن. با شهادت رئیسی و اینک، قدرت‌یابی پزشکیان، باید به صراحت گفت که دوباره به آن «گذشته‌ی سیاه» بازگشته‌ایم و دولت روحانی، بازتولید شده است. پزشکیان، هیچ فکر و نظر و ایده‌ای در دست ندارد، جز همان‌ها که روحانی در طول هشت سال، همه‌ی آنها را تجربه کرد. ما به گذشته بازگشتیم. باید باور کنیم که دوره‌ی انحطاط تاریخی، آغاز شده است. پزشکیان، ایران را در «تعلیق» و «سرگردانی»، غوطه‌ور خواهد کرد و نارضایتی‌های اجتماعی، اوج خواهد گرفت. چه‌بسا حادثه‌های سال‌های ۹۶ و ۹۸، دوباره تکرار شوند و بحران از پی بحران، گریبان ایران را بگیرد. روزهای بسیار تلخ و گزنده‌ای در پیش است. ظرفیت‌ها و فتوحاتی که در این مدت کوتاه سه ساله به دست آمده‌اند، از دست خواهند رفت و بر حجم تضادها و کشمکش‌ها و گسست‌ها، افزوده خواهد شد. باید به حال ایران و قدرت تمدنی‌اش خون گریست که کسی همچون پزشکیان، بر کرسی ریاست جمهوری‌اش بنشیند. اندوخته‌های دولت پویای رئیسی، همچون پیکر او، خواهند سوخت و دردها و رنج‌ها، دوباره متولد خواهند شد. ریاست شخصیت کارنابلد و متلاطم و فاقداندیشه‌ای همچون پزشکیان، در ذات خودش، به معنی افتادن در ورطه‌ی «بحران ملی» است. ۲. در دوره‌ی انتخابات، حقایق آشکار شدند و به‌روشنی، دو نوع نگاه در کنار یکدیگر قرار گرفتند و رقابت کردند. انتظار می‌رفت که جامعه‌ی ایران، به حدی از «بلوغ فکری» و «رشد سیاسی» دست یافته باشد که انحطاط و تعالی را از یکدیگر بازشناسد و طعم تلخ آزموده را دوباره و چندباره، نچشد؛ ولی بیش از هفده میلیون نفر، ‌این‌چنین انتخاب کردند. خامی و ندانم‌‌کاری خویش را عیان کردند و نشان دادند که از نظر توان فهم و تحلیل سیاسی، در مرحله‌ی پیشاانتخاب قرار دارند. هیچ توجیهی وجود ندارد که یک نسخه‌ی شکست‌خورده و بسیار پرهزینه، دوباره به ایران تحمیل بشود و مسیر غلط، تکرار گردد، جز این‌که جامعه، حتی «حافظه‌ی تاریخی کوتاه‌مدت» نیز ندارد و عبرت نمی‌اندوزد. جامعه‌ی نابالغ و کودک‌صفت که گرفتار تلاطم‌ها و تذبذب‌هاست و یک مسیر را تا پایان طی نمی‌کند و از آنچه که بر او گذشته، درس نمی‌گیرد، رشد و پیشرفت نخواهد کرد و همچنان، سرگرم تکرار خطاهای تاریخی خویش است. این هفده میلیون نفر، ایرانی را که «نزدیک قله» بود بر «لبه‌ی پرتگاه» نشاندند و هزینه‌ی گزاف نادانی سیاسی خویش را بر بخش دیگر جامعه، تحمیل کردند. فقط نادان می‌تواند به نادان دیگر، رأی بدهد. تأمل کنید: یک‌ جمع هفده میلیونی، از کسی‌که به صراحت می‌گوید «نمی‌دانم»، توقع «تدبیر در سطح ملی» را دارند! روشن است که مردم‌سالاری، به سقوط و سفاهت کشیده شده که به این «بازی جاهلانه» تقلیل یافته است. این نوع مردم‌سالاری، عرصه‌ی قدرت‌گیری قماربازان سیاسی است و شایسته‌ی کودک‌صفتان بی‌بهره از تعقل. ۳. تأسف‌بارتر این‌که، این هفده میلیون نفر، اغلب همان کسانی هستند که هیچ‌گاه، مسئولیت انتخاب‌های غلط خویش را نمی‌پذیرند و به‌جای خویش، ساختار را متهم می‌شمارند. ساختار و بخشی از جامعه، هزینه‌ی انتخاب‌های سیاسی اینان را می‌پردازد و از چاله‌ای به چاله‌ای دیگر می‌افتد، اما اینان در مواجهه با ناکارآمدی‌ها و بحران‌ها، به سراغ «نقد ساختار» می‌روند و نه «ملامت خویش». به این ترتیب، در عین اینکه «انتخاب» می‌کنند، اما «مسئولیت» نمی‌پذیرند و با فرافکنی، به انتقاد و نفی رو می‌آورند. ما در این «چرخه‌ی باطل» گرفتار شدیم که کسانی، انتخاب‌های نادرست خود را بر کرسی قدرت می‌نشانند، اما از ساختار، توقع پاسخگویی دارند. این خصوصیت جامعه‌ی نابالغ است که می‌گریزد و با خودش و انتخاب‌هایش روبرو نمی‌شود. جامعه‌‌ای که در ناآگاهی و ندانم‌کاری، غوطه‌ور است، ثبات و قرار ندارد و به تداوم تاریخی‌اش نمی‌اندیشد و در طرف درست تاریخ، نمی‌ایستد. بعید نمی‌دانم که با این حجم از خطاکاری و ندانم‌کاری، ورق تقدیر تاریخی برگردد و به‌جای ایران، فی‌المثل، یمن در مرکز چرخش تمدنی بنشیند و ایران به حاشیه برود. ما فرصت‌های تاریخی بسیاری را سوزاندیم و قدردان نعمت عظیم انقلاب، نبودیم. این «کفران نعمت»، عقوبت‌هایی داشته و پس از این هم خواهد داشت. نخستین نقطه‌ی اصابت این عقوبت‌های جمعی، زندگی روزمره‌ی ما خواهد بود. این انتخاب غلط، جان معیشت ما را خواهد گرفت. روزهای بسیار سخت و دشواری در پیش است و صدالبته، لیاقت ما بیش از این نیست. استحقاق ما، پزشکیان است نه رئیسی که خدا، او را از ما گرفت. دلم برای «میراث رئیسی» می‌سوزد که به دست پزشکیان خواهد سوخت. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔰 حسین، مرز فاصل حقیقت و دروغ و دیوار جداکننده ی جلاد و شهید است، در نظامی که هم شهید و هم جلاد، یک کتاب دارند و یک پیامبر و یک دین. دکتر شریعتی @NafirNey
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 گاهی دل، از غم مالامال می‌شود...
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠داستانک «دروغ مصلحتی» 📖از کتاب مجموعه داستانک های عاشورایی ده به کوشش باشگاه ادبی بانوی فرهنگ 🖋️نویسنده: امیرعباس شاهسواری  🎙️خوانش: سیده فرشته حسینی، شاعر با ما همراه باشید 🪻 https://ble.ir/banooyefarhang_info
🔰 ... يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَنَا ضَيْفُ اللَّهِ وَ ضَيْفُكَ وَ جَارُ اللَّهِ وَ جَارُكَ وَ لِكُلِّ ضَيْفٍ وَ جَارٍ قِرًى وَ قِرَايَ فِي هَذَا الْوَقْتِ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى أَنْ يَرْزُقَنِي فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، إِنَّهُ سَمِيعُ الدُّعَاءِ قَرِيبٌ مُجِيبٌ. فقرهٔ اخیر اين زیارت نشان می‌دهد که امام حسین در کربلا برای اصحاب خود مهمانی بزرگی را ترتیب داده بود؛ اما این مهمانی تنها محدود به دشت کربلا و روز عاشورا نیست؛ بلکه هنوز نیز پس از ١٤٠٠ سال، این مهمانی در ایام ماه محرم برقرار است. بنابراین ما باید ببینیم که آیا پس از یک دهه عزاداری برای آن حضرت، احساس ضیافت الهی در درون خود داریم یا نه؟ آیا توانسته‌ایم خود را در این مهمانی شریک کنیم یا با آن بیگانه‌ایم؟ 📚 پیوند معرفتی با سیدالشهداء 📌 جرعهٔ هشتم از "جرعه‌ای از دریا" ✍ 🏷 لینک خرید کتاب: B2n.ir/t10553 •┈┈┈┈•✧؛❁؛✧•┈┈┈┈• 🔹 مکتب 🔹 مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع) 🌐 روبیکا | سروش | تلگرام 🌐 آپارات | يوتیوب | اینستاگرام 🌐 ویراستی | ایکس(تویيتر) 🆔 https://eitaa.com/joinchat/177668129C49b6aa1de4
﷽ 🔰سرمایه عظیم ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *یکم ...باید به کرامت حضرت ایمان کامل داشته باشیم که این ایمان، از بزرگترین سرمایه ها و دارایی های ماست. من خودم زمانی به این سرمایه پی بردم که مربّی‌مان در مسجد جواد الأئمّه این نکته را به ما متذکّر شد. روزی همۀ متربّیان را جمع کرد و گفت میخواهم معامله‌ای با شما بکنم؛ میخواهم چیزی را از شما بگیرم و به جای آن تمام دنیا را به شما بدهم ولی می‌دانم که قبول نخواهید کرد! برای خود ما جذّاب شد که این چه چیزیست که حاضر نخواهیم شد آنرا به تمام عالم بدهیم؟! مربّی‌مان گفت: «از شما میخواهم که این دهه محرّم برای امام حسین(ع) گریه و عزاداری نکنید. نه کلّ سال؛ فقط همین دهه». حدود 30 الی40 نوجوان 14-15 ساله بودیم و همه بالاتّفاق گفتیم: «نه! مگر میشود برای امام حسین، آنهم در دهه محرّم گریه نکرد؟ مگر میشود در روضه ها شرکت نکرد؟ مگر میشود از حسین(ع) دست کشید؟». آنجا بود که بینی و بین الله فهمیدم که حاضر نیستم گریه برای امام حسین(ع) با هیچ چیز دیگری عوض کنم و چه سرمایهای از این بزرگتر؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات شکل دادن نظر مردم برای ما از شکل دادن خمیر بازی کودکان ساده تر است ⚫️ @jedal_siasi | جدال سیاسی
38.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنی با کسانی که به آقای جلیلی رأی دادند ⚫️ @jedal_siasi | جدال سیاسی
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نویسنده‌ای که رهبر انقلاب مدیون او بود 🔻رهبر انقلاب در سفری که سال ۱۳۸۶ به استان یزد داشتند در حضور مهدی آذریزدی نویسنده کودک و نوجوان فرمودند: «خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم بخشی مدیون این مرد و کتاب‌های این مرد می‌دانمِ قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب.» 🔹این نویسنده اهل محله خرمشاه یزد بود که از او به عنوان پرتیراژترین نویسنده‌ تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران یاد می‌شود. او بیش از ۲۰ عنوان کتاب برای بچه‌ها نوشته است. 🔹سال ۱۳۹۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنابر پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی ۱۸ تیر، مقارن با روز درگذشت مهدی آذریزدی را به عنوان روز رسمی ادبیات کودک و نوجوان در کشور انتخاب کرد و این روز از سال ۱۳۹۲ در تقویم رسمی کشور به عنوان «روز ادبیات کودک و نوجوان» ثبت شد. 🔹آذریزدی در سال ۱۳۴۳ به خاطر نگارش کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از سوی «سازمان جهانی یونسکو» موفق به دریافت جایزه شد. کتاب‌های وی از طرف «شورای کتاب کودک» نیز کتاب برگزیده سال شده‌اند. 🔹دی ماه سال گذشته، خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران، با عنوان «سرای آذریزدی» در خانه مهدی آذریزدی، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران افتتاح شد. 🔹همچنین اسفندماه سال ۱۴۰۱ مقبره مهدی آذریزدی، پیرقصه‌گوی ایران بالاخره پس از ۱۳ سال‌ انتظار اهالی فرهنگ و هنر در حسینیه خرمشاد یزد ساخته شد. 🔹این نویسنده خاطره‌انگیز ۱۸ تیرماه سال ۸۸ در ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت و در حسینیه‌ خرمشاه یزد به خاک سپرده شد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 🔸 فرّوا إلي الحسین... 🎙 •┈┈┈┈•✧؛❁؛✧•┈┈┈┈• 🔹 مکتب 🔹 مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع) 🌐 روبیکا | سروش | تلگرام 🌐 آپارات | يوتیوب | اینستاگرام 🌐 ویراستی | ایکس(تویيتر) 🆔 https://eitaa.com/joinchat/177668129C49b6aa1de4
🔰 پاچه‌خوارانه ترین چيزی که می‌توانید در عمرتان ببيند! حالم بهم خورد... @NafirNey
🔰 فرصت خوبی‌ست برای "مقاومت" تا تمرین کند که بدون پشتیبانی ایران، از پس خودش بربیاید؛ همه می‌دانند چه رخ خواهد داد... @NafirNey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ملّت به کی رای دادید؟! پ.ن: کلیپ مال الآن نیست، ولی محتواش کاملا منطبق بر وضعیت الآنه. @NafirNey
﷽ 🔰حُبّ امام حسین(ع) ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *دوّم حبّ امام حسین(ع)، بسیار دارایی بزرگ و مهمّی محسوب میشود و آنقدر پر اهمیّت است که تمام مؤلّفه‌های زندگی مارا تحت تأثیر قرار می‌دهد. محبّت، دارایی هر خادم و عزادار و سینه زن و گریه کنی‌ست. تمام شئون زندگی امام حسینی‌ها تحت تاثیر محبّت حضرت قرار دارد. انسان با در دست داشتن این دارایی، می‌تواند به در خانۀ اهل بیت رفته و طی طریق در مسیر رشد و کمال را شروع کند و از این نکبت دنیایی خلاصی یافته، به حیات ابدی برسد. در این زمان است که ماه محرّم، سال به سال برای او فرق میکند؛ انگار هر محرّم به دارایی های او اضافه می‌شود و این یعنی ماه عزاداری برای انسان تبدیل به ایّام الله می‌شود. احتمالاً هر یک از ما در سنین کودکی چنین حسّی را داشته‌ایم؛ حسّ اینکه این محرّم با محرّم های دیگر فرق میکند و دارایی‌هایی را برای‌ما به ارمغان آورده است که قبلاً صاحب آن نبوده‌ایم. هر دهۀ محرم را نیز میتوانیم برای خودمان تبدیل به ایام الله کنیم. از دنیا و نکبت آن فاصله بگیریم، طوری که همیشه با خود بگوییم: «محرم فلان سال، خیلی خوب بود!» محرّم را باید طوری برگزار کنیم که پر از خیر و برکت باشد و موجب شود که اهل بیت نیز گوشه چشمی به ما داشته باشند. طوری برگزار کنیم که هرکس در جوّ آن قرار گرفت، نورانیت را حس کند و دارایی‌هایی به سرمایه‌اش اضافه شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوش، وقتِ سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمتِ شب، آبِ حیاتم دادند
Science_magazine.pdf
568.5K
🔰 مجله‌ی فارسی "علم" 🔻 این شماره: انواع فوبیا پ.ن: مجله برای کانال تلگرامی Science Magazine است که حاوی مطالب جالبی‌ست.
﷽ 🔰این حُبّ از کجا شروع شد؟ ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *سوّم تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا امام حسین(ع) را دوست دارید؟ اصلاً این حبّ از کجا آمد؟ از کِی شروع شد؟ چطور شد که گریه کن و سینه زن شدید؟ چه اتفاقی برای شما افتاد که دیگر هنگام محرّم نمی‌توانید خانه نشین باشید و مجبورید که به مجلس روضه بیایید؟ ریشه‌اش کجا بود؟ در انتهای هر سینه‌زنی باهم میخوانیم: «من غم مهر حسین، با شیر از مادر گرفتم...»؛ پس چرا شما گرفتید و بعضی ها نگرفتند؟ پس چرا دو برادری که از یک مادر شیر خورده‌اند، تربیّت یکسان داشته‌اند و در بچّگی باهم به هیئت میرفتند، یکیشان گرفته و دیگری نه؟ مسلّماً اتفّاق خاصّی رخ داده است. چیزی در نفس یکی از آندو به وجود آمده که در نفس دیگری وجود ندارد. این محبّت دلیلی دارد، ریشه‌ای دارد. باید بگردیم و ببینیم که این محبّت از کِی و کجا شروع شده است. دانستن زمان شروع این محبّت، باعث می‌شود که بیشتر قدر آنرا بدانیم؛ چون میتوانیم سیر رشد و توسعه یافتن محبّت را ببینیم. اگر نتوانیم مسئله‌ی حُبّ را ریشه‌یابی کنیم، نمی‌توانیم تحلیل درستی از وضعیت موجود داشته باشیم. دربارۀ اساس و ریشه این حُبّ می‌توان احتمالاتی را بیان کرد: ۱. حبّ حضرت به ما، دلیل حبّ ما به حضرت: آیت الله عابدینی در کتاب ادب عاشقی، این نکتۀ لطیف را بیان می‌کنند: «وقتی ما به حضرت سلام میدهیم، در واقع جواب سلام حضرت را میدهیم؛ حضرت به ما سلام کرده و ماهم طبق الهامی که بهمان میشود، پاسخ حضرت را میدهیم.» شاید بتوان گفت محبّت حضرت هم از همین قاعده پیروی میکند؛ امام حسین(ع) مارا دوست می‌دارد و به همین دلیل است که ماهم محبّ او هستیم. محبّت شدید امام حسین(ع) به شیعیان و پیروان خود، موجب پیدایش گرایش خاصّی در ایشان می‌شود و محبّت حضرت را به دل آنان می‌اندازد. البته که این نظر قابل بررسی و تحلیل می‌باشد... ۲. خدا خواسته است: ریشه‌ی دیگری هم برا این حُبّ میتوان فرض کرد؛ در روایت داریم هرکس که خداوند برایش خیری بخواهد، حبّ حسین(ع) را در دل او می‌گذارد. امّا این روایت هم در حال بیان یکی از لوازم حُبّ امام حسین(ع) است؛ می‌گوید خداوند کسی را که دوست بدارد، محبّت امام حسین(ع) را به او هدیه می‌دهد. ما میخواهیم نگاه دقیق‌تری به این ریشه بیاندازیم؛ می‌خواهیم ببینیم که این حبّ از کجا شروع شد؟ چه اتّفاقی باعث ایجاد آن در ما شد؟ درست همانند زمانی که میپرسیم: «از کِی عاشق قرمه سبزی شدی؟ عاشق چلو کباب شدی؟». ۳. حلاوت، باعث ایجاد حبّ: گاهی هم حبّ بخاطر یک جرقّه شکل می‌گیرد، بخاطر یک حلاوت اوّلیه؛ حلاوت یعنی شرینی. مثلاً یادتان می‌آيد اوّلین باری که شیرینی خامه‌ای خوردید، چه حسّی داشتید؟ یا مثلاً اوّلین باری که قرمه سبزی را امتحان کردید؟ بعضی چیزها برای انسان در دفعه اوّل خوش‌آیند به نظر می‌رسند و حسّ خوبی به انسان می‌دهند که همین حس خوب می‌تواند ریشه محبّت را بسازد؛ مثلاً من خودم به یاد دارم اوّلین بار که به هیئت رفتم، صدای نوحه‌خوانی ِ حاج غلامعلی کویتی‌پور را شنیدم و حسّ خوبی گرفتم. از همان لحظات بود که جذب هیئت و این دستگاه شدم؛ به واسطۀ همان حلاوت اوّلیه. ۴. شناخت، عامل ایجاد محبّت: ممکن است حُبّ امام حسین(ع) از منبع خاص‌تری سرچشمه گرفته باشد؛ ما از زمانی که پای منبرها نشستیم و در روضه شنیدیم که چه از خودگذشتگی و ایثاری در ماجرای کربلا اتّفاق افتاد و حضرت به اتّفاق همسر و فرزندان خود به خاطر خدا در این مسیر پُر مصیبت قدم گذاشت، از وقتی فهمیدیم که او اینچنین تمام قد در جبهه حقّ علیه باطل به مبارزه پرداخت و در این راه از همه چیز خود گذشت، به او علاقه مند شدیم و محبّت او به دلمان افتاد. از روزی که او را شناختیم، مهر او را در دل یافتیم و هرچه این شناخت عمیقتر شد، محبّت ما به حضرت هم بیشتر شد... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey
🔰 بیایید دلمان را خوش کنیم؛ مثبت‌اندیشی بهتر از واقع‌بینی‌ست... @NafirNey
﷽ 🔰چرا گریه کنم؟! ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *چهارم درباره محبّت حرف زیاد زده می‌شود؛ خیلی‌ها در این عالم تلاش می‌کنند تا محبوب‌هایی قلّابی برای من و شما بسازند. از شهوت و بردگی زنان در عالم بگیرید تا محبوبسازی شخصیّت‌های خیالی در فیلم و سریال و رمان، و الگوسازی از سلبریتی‌ها -انسان‌هایی با باطن توخالی که هیچ دارایی در این عالم ندارند. اراده در جهان امروز بر این است که نظام حبّ و بعض مارا سازماندهی کنند. دستگاه شیطانی تلاش می‌کند تا تو به زور بعضی چیزها را دوست بداری و از بعضی چیزها بدت بیاید. امّا دستگاه امام حسین(ع) فرق می‌کند؛ محبّت را به زورِ رسانه و صدها ابزار دیگر، در دل انسان‌ها نمی‌کند. هرکس در این دستگاه قرار گرفت، انتخاب می‌کند و حضرت هم توفیق می‌دهد. پس یادمان باشد: «القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله...» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ در دروان کودکی، اخوی ما دستمان را می‌گرفت و به دعای ندبه می‌برد؛ در مجلس دعا، کیک و کوچه‌ای هم می‌دادند که برایمان لذّت بخش بود ولی اصلی ترین دلیلی که باعث می‌شد در جلسه شرکت کنیم این بود که در آنجا کمی کار می‌کردیم و به بزرگترها برای برگزاری جلسه کمک می‌کردیم. دلیلی که در روضه ها شرکت می‌کرديم هم همین نوع لذّات کوچک بود. آقای پناهیان هم می‌گفتند که در دوران کودکی، زمانی که در خانه مجلس روضه برگزار می‌کردیم، مادرمان به ما می‌فرمود اگر برای امام حسین(ع) کار کنید و به برگزاری روضه کمک کنید، شب که شد دو-سه استکان چای شیرین به شما می‌دهم. ما تمام روز را کار میکردیم که آخر شب چای شیرین بخوریم و این برایمان بسیار لذّت بخش بود. از این دست لذّات در دروان کودکی برای همه ما وجود داشته است؛ امّا از یک جایی به بعد، دغدغه‌ای از یک جنس دیگر در ما شکل گرفت؛ از زمانی که عقلانیّتی در ما ایجاد شد و با خود فکر کردیم: «راستی! واقعاً من چرا به مجلس روضه میروم و اشک میریزم؟». به یاد دارم که در دوره نوجوانی که به هیئت می‌رفتیم، از خودم می‌پرسیدم که مردم چرا در روضه‌ها گریه می‌کنند؟ مگر چه چیزی در این روضه ها وجود دارد که باعث گریه می‌شود؟ انصافاً تا مدّت‌ها هم درگیر این سوال بودم، چون واقعاً سوال مهمی بود. دیگر از فضای لذّات کودکانه فاصله گرفته بودم و دغدغه اصلی‌ام حلّ بعضی از مسائل بود. از اوّلین پاسخ هایی که ما با آن مواجه شدیم، غم عظیم امام حسین(ع) بود؛ البته ارتباط با این غم در اوایل کمی دشوار بود ولی بعد از آنی که کم‌کم با این جنس از غم آشنا شدیم، با خود می‌گفتیم چه کسی می‌تواند مصیبت های وارده بر حضرت را بشنود و اشک از چشمانش جاری نشود؟ اوّلین جرقه های حبّ حضرت هم در همین جا زده شد؛ جایی که غم امام حسین(ع) قلب ما یعنی بزرگترین منبع و کامل‌ترین لایۀ وجودمان را تحت تأثیر قرار داد و بعد از آن، دوست ایشان را دوست خود، و دشمنانش را دشمن خود دانستیم. پس در گام اوّل، ما با مصیبت امام حسین(ع) ارتباط گرفتیم. البته در اینجا یک نکته بسیار مهم وجود؛ تا به حال دیده‌اید کسی که در روضه اشک می‌ریزد، حال بدی داشته باشد؟ اعصابش خرد باشد؟ افسردگی داشته باشد؟ فارق اصلی غم امام حسین(ع) با دیگر انواع غم همین است؛ قطعاً کسی که با مصیبت امام حسین(ع) ارتباط می‌گیرد، از آن متأثّر می‌شود و اشک میریزد ولی همین گریه باعث نشاط و لذّت او میشود. اصلاً جنس این غم متفاوت است. ریختن دو قطره اشک برای امام حسین(ع) باعث میشود همۀ عالم را دوست بداری، حالت خوب بشود، تمام گناهانت پاک شود، هفتاد مصیبت از تو فاصله بگیرند، خیرات به سمتت هجوم بیاورند، صورتت نورانی بشود و هزاران ثمرۀ دیگر که ارتباط با این غمِ خاص، به ارمغان میآورد. امّا رفقا! خوبانی هم در این عالم هستند که فقط در لایه ارتباط به این مصیبت باقی نمی‌مانند و به لایه‌های بعدی وارد میشوند... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ؟ @NafirNey
﷽ 🔰 پنچ نحوۀ برقراری ارتباط با حادثه کربلا (۱) ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *پنجم بعد از ارتباط با غم حادثۀ کربلا، کم‌کم وارد لایه‌های بعدی شدیم؛ جایی که فهمیدیم ارتباط با این حادثۀ عظیم، وجوه و جلوات مختلفی دارد که باعث می‌شود انسان‌ها به پنج گونه مختلف با آن نسبت بگیرند: الف) ارتباط گیری با وجوه انسانی حادثه: شاید همانطور که شنیده باشید، بسیاری از بزرگان و اندیشمندانِ مکاتب مختلف فکری و دینی دربارۀ حادثه کربلا به بحث و گفتگو پرداخته‌اند؛ اغلب آنها این حادثه را تراژدیی دردناک در مقیاسی عظیم توصیف کرده‌اند و برای رنج دیدگان حادثه گریستند و به حال مسبّبان آن تأسّف خورده‌اند. با اینکه این نگرش به حادثه عاشورا بسیار ارزشمند است ولی در عین حال سطحی و حداقلی‌ست. نمی‌توان حادثه‌ای با این عظمت را محدود به داستانی تراژدیک کرده و گفت: «حدود هزار و چهارصد سال پیش، عدّه‌ای از اشقیاء خونِ انسانی پاک و بیگناه را بر زمین ریختند و خانواده او را به اسارت گرفتند و آه که این، چقدر غم‌انگیز است». چنین نگاهی به واقعۀ کربلا، نگاهِ کاملی نیست. ب) ارتباط قلبی در سطح حداقلّی: در این مرحله، انسان یک قدم از ارتباطِ صِرف با وجوه انسانی فراتر رفته و نسبت به اباعبدالله(ع) احساس محبّت و نزدیکی هم می‌کند؛ از اینکه حضرت با آن شرایط فجیع به شهادت رسید و اهلبیتش به اسارت گرفته شد غصّه می‌خورد؛ برای آن حضرت، لباس سیاه برتن کرده و عزاداری می‌کند ولی در همین سطح باقی می‌ماند؛ یعنی قدم برداشتن در مسیر امام حسین(ع) به دغدغه روزانه زندگی او تبدیل نمی‌شود؛ در واقع این حبّ در عمل جلوه‌گر نمی‌شود؛ حبّی‌ست که امتداد ندارد. ج) ارتباط قلبی و تعهّد عملی: با ورود به این مرحله، حبّ اهلبیت و امام حسین(ع) در تمام شئون زندگی تبلور پیدا می‌کند؛ انسان سعی می‌کند همانند امام حسین زندگی کند و با کسانی همانند اشقیاء دشت نینوا مبارزه می‌کند. اگر حرم اهلبیت نیاز به حفاظت داشت، جان بر کف آماده نبرد و شهادت می‌شود و حاضر است جان عزیز خود را در مسیر سیّدالشهدا(ع) فدا کند، دُرست همانند مدافعان حرم. در این مرحله، حضور اهلبیت(علیهم السلام) در زندگی انسان مدام جدّی و جدّی‌تر می‌شود. د) تلاش برای کسب معرفت... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey