eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
110 دنبال‌کننده
496 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
یک قاب خیلی سنگین 🌪 👌🏻 🍃
یا نورَ المُستَوحشینَ فی الظُّلَم!
هدایت شده از فریم
انتقام شهیدان کرمان قبل از شهادتشان گرفته شده بود آیا تنتی در کار است؟ @fraame     ☫رسانه فریم☫
01. قرآن، آقای خدابخشی.mp3
9.78M
05:26 08:30 09:16 ﷽ الفجر: فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (15) وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ (16) كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (17) وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ (18) وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا (19) وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا (20) كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا (21) وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (22) وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ (23) يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي (24) فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ (25) وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ (26) يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27) ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً (28) فَادْخُلِي فِي عِبَادِي (29) وَادْخُلِي جَنَّتِي (30) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ الكوثر: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (2) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)
روزگارم این است-سهراب سپهری.mp3
1.61M
روزگارم این است: دلخوشم با غزلی، تکه نانی، آبی، جمله ی کوتاهی یا به شعر نابی و اگر باز بپرسی گویم: دلخوشم با نفسی حبه قندی، چایی، صحبت اهل دلی فارغ از همهمه ی دنیایی دلخوشی ها کم نیست، دیده ها نابیناست! 👌🏻
اغنية الحي هو الله ارطغرل.mp3
4.67M
🔰 أغنیة «نهضة الأمّة» 🎙 أداء: کورال فريق أمجاد للفن والتراث 📖 كلمات: *أنشودة مستوحاة من موسیقی مسلسل «قیامة ارطغرل»
بازنشر نگاره‌ی "عالم هیچکاک یا عالم مرتضی" از فردا 👇🏻👇🏻👇🏻 ⚠️ بازم میگم، اگر موصله ندارید، پیامارو نادیده بگیرید... ⚠️
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ () از فردا بخش‌هایی از نگارهٔ «عالم‌هیچکاک یا عالم‌مرتضی؟!» را به اشتراک خواهیم گذاشت که راجع به یکی از مقالات ، یعنی «» بحث می‌کند. یکی از مقالات سینمایی مرتضیٰ آوینی است که به گفتهٔ ، دربر دارندهٔ مهمترین دیدگاه‌ها و آخرین نظرات آوینی راجع به ماهیت است. قرار بر این است که این نوشته ۱۸۰۰ کلمه‌ای را در چند قسمت به‌هم پیوسته منتشر کنیم. مخاطبان کانال می‌توانند بازخوردهای خود را از طریق لینک ناشناس زیر به اشتراک بگذارند: https://harfeto.timefriend.net/17046102154737 امید است که این تلاش ناچیز، مقبول درگاه احدیّت افتاده و برای مخاطبان نیز مفید واقع شود. جهت شادی روح این بزرگوار، صلواتی عنایت کنید 🤲🏻 م.بُرهـان ۱۴۰۱/۱۲/۱۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () «یک روز به گفتم: -"این‌طور نمی‌شود که هر کاری می‌خواهند انجام دهند و ما هم بی‌کار بنشینیم. ما فقط داریم نقد می‌کنیم و بساط آنها را به هم می‌ریزیم امّا این کافی نیست؛ ما باید یک مطرح کنیم. الگوی داخلی‌مان که است؛ باید یک الگوی دیگری را هم در زمینه سینمای خارجی مطرح کنیم." پرسید: -"نظر خودت چیست؟" گفتم: -" و مسئولان که «» را علم کرده‌اند؛ بیا مقابل او یک آدم حسابی علم کن." گفت: -"مثلاً کی؟" گفتم: -"، مرتضی! ..."». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ هر کس در آثار کمی سرک کشیده باشد، احتمالاً به نام «» برخورد کرده است. در نگاه اوّل، ارادت یک تئوریسن انقلابی به تکلیسنی هم چون عجیب به نظر می‌رسد؛ هیچکاکی که در افواه عموم، به ساخت فیلم‌هایی با تِم سرگرم کننده معروف بوده است. امّا چه چیز باعث شده که ، اینقدر برای مهم باشد؟ به احتمال زیاد، اوّلین جرقّه‌های توجّه به آثار در مکالمه فوق زده شده؛ به گفته «» -که در دهه هفتاد جزو تیم نشریه بود و دوست و همکار مرتضی به حساب می‌آمد- احتیاج به "عَلَم کردن یک آدم حسابی در مقابل " باعث شده تا کم‌کم نسبت به آثار علاقه‌مند شود. امّا آیا رجوع به ، من باب اکل میته بوده است؟ به این معنا که او، چاره‌ای نداشته جز اینکه رندانه حرف‌های خود را درون دهان گذاشته و مبانی و اعتقادات خود را از زبان او بیان نماید؛ یا اینکه واقعاً چیزِ خاصّی درون آثارِ این کارگردان بزرگ سینما وجود داشته که به واسطۀ ضرورت و ایجاب شرایط، به چشم آمده است؟ انتخاب هر پاسخ، می‌تواند مسیر تحلیل آثاری همچون «» و دیگر مخطوطات راجع به را تغییر دهد. قضاوت در اینباره به عهدۀ نزدیکان ، اهل فنّ و آثار اوست... م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۱ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
مقدمه کتاب علل گرایش به مادّی‌گری؛ تحوّلات روحی مولف* ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ تا آنجا که من از خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به پیدا کرده بودم. -البتّه متناسب با سطح فکری آن دوره- یکی پس از دیگری بر اندیشه‏‌ام هجوم می‌آورد. در سالهای اوّل مهاجرت به که هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه‌ها غرق بودم که شدیداً میل به «» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمی‌کردم و حجره فوقانی عالی را به ‏ای_دخمه_مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه‌های خودم بسر برم. در آن وقت نمی‌خواستم در ساعات فراغت از و به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، ﷼اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می‏‌شمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می‏‌آموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه بزرگ در این مسئله‌ بشوم. به یاد دارم که از همان آغاز که در مشهد مقدّمات عربی می‌خواندم، و و ﷼متکلّمان -هر چند با اندیشه‌هایشان آشنا نبودم- از سایر و و از و در نظرم عظیم‏‌تر و فخیم‌‍‏تر می‏‌نمودند تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانستم. دقیقاً به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می‌‏نمود و دوست می‌داشتم به چهره‌اش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حرکاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو می‌کردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت. پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت می‌دیدم؛ فکر می‌کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «» را نداشتم، امّا که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا می‌کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می‌یافتم. بخش مهمّی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس -و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او «» بود... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ *مرتضی مطهری، علل گرایش به مادّی‌گری، صفحات ۹ و ۱۰
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
مقدمه کتاب علل گرایش به مادّی‌گری؛ تحوّلات روحی مولف* ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ #شهید_مرتضی_مطهری ┄┄┅••=✧؛❁؛
*دوستان؛ زندگی از اینجا شروع میشه، ابتدای زندگی اینجاست. ما زندگیامونو از وسط شروع کردیم، همه‌چیزو از وسط به ما گفتن. اوّلش اینجاست...
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () مقالۀ «»، نگاره‌ای است با مباحثی پراکنده که به چند مطلب اساسی می‌پردازد: بررسی ایده‌های مرکزی آثار و رابطۀ آنها با جهان‌بینی ، برّرسی مصداقی برخی آثار از لحاظ محتوا و تکنیک، سخن دربارۀ شخصیّت ، و در آخر توضیح ماهیّت و ساختار (امّا نه به شکل منسجم). در ابتدا از سناریو فیلم «» نقبی می‌زند به سمبُلیک بودن و رؤیاگون بودن فیلم‌های ؛ دنیای آثار ، دنیایی است راز آلود که همچون رؤیایی شبانه، انسان را مسحور و مقهور خود می‌کند و باعث می‌شود انسان برای لحظاتی، از واقعیّت غافل شود. اتّفاقاً برای راه یافتن به این عالَم نیز راهی نیست جز عبور از سطح که با چیره‌دستی، این تجربه را برای مخاطبان خود فراهم می‌آورد. پس به عقیدۀ ، آثار (و در کلّ، آثار سنیمایی و نمایشی) این ظرفیّت را دارند که انسان را به یک و تجربۀ درونی دعوت کنند. جان کلام که در تمام نگاره، سعی در اثبات آن دارد، همین است (1). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. -سوسپانس، ترس و دلهره، برای هیچکاک وسیله‌ها ویا بهانه‌هایی بیش نیستند که به او امکان می‌دهند تماشاگر را از سطح واقعیّت عبور دهد و او را به یک تجربۀ روحی در فضایی ماورایی دعوت کند. ص13 -تماشاگر سهیم در فضای فیلم، همراه با سیر داستانی اغلب آثار هیچکاک، به نوعی از «پالایش روانی یا روحی» دست می‌یابد. ص30 -تماشاگر...به همراه با کاراکترهای فیلم، در صورتی از یک سلوک نفسانی یا تجربۀ روحی پالایش می¬یابد. ص27 -فیلم خوب آن است که تماشاگر را به سفر دل دعوت کند. ص68 -اصلاً سینما برای این استغراق، بی¬خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این استغراق می¬تواند نوعی سلوک روحی و یا روحانی نیز باشد. ص69 و 70 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
هدایت شده از البیان
InShot_۲۰۲۳۱۲۲۸_۱۵۳۷۲۰۷۴۳.jpg
4.13M
📚 شماره یازدهم لوح پژوهشی مدرسه فقهی امیرالمؤمنین(علیه السلام) تحت عنوان «فرائد» منتشر شد. 📌این لوح که به صورت ماهیانه منتشر می شود، به دست نوشته های اساتید و طلاب مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع) می پردازد. 📘ستون ها و عناوین مختلفی در این لوح مدنظر قرار گرفته است که در شماره یازدهم خود، مطالبی با سه سر فصل اشتراک لفظی بشرط لا و لابشرط، مشتق و معرفی کتاب نظام ادبی از منظر علم اصول ارائه شده است. 📖مطالب لوح شماره یازدهم به شرح ذیل می باشد: 1⃣اشتراک لفظی اصطلاح بشرط لا و نیز اصطلاح لا بشرط 📌 به قلم حجةالاسلام رضا کاید خرده؛ دانش پژوه مقطع خارج مدرسه فقهی امیرالمومنین علیه السلام 2⃣مشتق،شروع از رازی؛گسترش با جرجانی 📌به قلم محمد مهدی برهان؛ دانش پژوه مقطع پایه نهم مدرسه فقهی امیرالمومنین علیه السلام 3️⃣ معرفی کتاب نظام ادبی از منظر علم اصول اثر آیت الله عبدالکریم فرحانی 👈🏻علاقه مندان می توانند نسخه چاپ شده آن را جهت درج و‌ نصب در مدراس و اماکن علمی مختلف با مراجعه حضوری به معاونت پژوهش مدرسه تهیه نمایند. @albayann
هدایت شده از هنر تلاوت
نازعات.میناب.mp3
359.2K
استاد سوره ی مبارکه ی نازعات آیه ی بیست و ششم و بیست و هفتم میناب @doulatesahar🌹
هدایت شده از دیده بان
49.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو چه میدانی تگرگ و برگ را غرق خون خویش رقص مرگ را تو چه میدانی رمل و ماسه چیست ؟ بین ابروها رد قناسه چیست ؟ 📍 به مناسبت سالروز شهادت احمد کاظمی... 📍اجرا شده در دومین جشنواره مستند رادیویی پژواک 🌀🌀 دیده‌بان 🔰🔰 @talabedideban
امّا خنده ات را هرگز-مهدی کرامتی-پابلو نرودا.mp3
10.34M
🔰 خَـــــــنْده نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی، هوا را از من بگیر، اما خنده‌ات را نه. گل سرخ را از من مگیر سوسنی را که می‌کاری، آبی را که به ناگاه در شادی تو سرریز می‌کند، موجی ناگهانی از نقره را که در تو می‌زاید. از پس نبردی سخت باز می‌گردم با چشمانی خسته که دنیا را دیده است بی هیچ دگرگونی، اما خنده‌ات که رها می شود و پرواز کنان در آسمان مرا می‌جوید تمامی درهای زندگی را به رویم می‌گشاید. عشق من، خنده‌ی تو در تاریک ترین لحظه‌ها می‌شکفد و اگر دیدی به ناگاه خون من بر سنگ فرش خیابان جاری‌ست، بخند، زیرا خنده‌ی تو برای دستان من شمشیری است آخته. خنده‌ی تو، در پائیز در کناره‌ی دریا موج کف آلوده اش را باید برفرازد، «و در بهاران، عشق من، خنده‌ات را می خواهم!» چون گلی که در انتظارش بودم، گل آبی، گل سرخِ کشورم که مرا می‌خواند. بخند بر شب بر روز، بر ماه، بخند بر پیچاپیچ خیابان‌های جزیره، بر این پسربچه‌ی کم رو که دوستت دارد، اما آنگاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم، آنگاه که پاهایم می روند و باز می‌گردند، نان را، هوا را، روشنی را، بهار را، از من بگیر اما خنده‌ات را هرگز تا چشم از دنیا نبندم. 👌🏻
05. زمینه - ای که دلخوشی روزگار منی.mp3
7.22M
💢 هیئت هفتگی ۱۸ دی ۱۴۰۲ ▪️ حجت الاسلام وحیدی نیا 🔹 هیئت ام ابیها، موسسه فقهی امیرالمومنین "علیه السلام" @Ommeabihaa
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () در قدم بعد سخن از دنیای کودکانه به میان می‌آید؛ معمولاً قصّه‌های بیش از حدّ بچّگانه به نظر می‌رسند و او عامدانه دست به انتخاب آنها می‌زند. ، عالمی است که همه در «» می‌گذرد و قصّه‌ها و داستان‌های جنّ و پری داری که از منطق‌زدگی رایج مصون مانده اند، بهترین وسیله برای ارتباط با عالم کودکی و حضور اند. و نظامات اعتباری که بر ما تحمیل کرده، فرصت کودکی کردنِ کمی به انسان می‌دهد و به مثابه یک ، می‌تواند دروازه‌ای برای برگشتن به این عالم مقدّس باز کند. قصّه‌ها در واقع صورت‌هایی مثالی از زندگی عادّی هستند که بشر در ارتباط با آنها می‌تواند زندگی خود را تنظیم کند. این مطلب، خود، می‌تواند مؤیّدی بر یکی از مهمترین تفاوت‌های و نیز باشد؛ بسط و توسعۀ یک ایدۀ کودکانه، در و امکانپذیر نیست؛ ولی سینما به علّت ذات متّکی بر تصاویر نمایشی، می‌تواند به خوبی از پس این مهم بر بیآید. م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۳ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄