eitaa logo
نفی و اثبات
53 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌های محمد طلایی @Talaeiam
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه مستند مقدس نما، خواجه نصیر 2.aac
36.03M
ارائه به مناسبت پخش مستند مقدس‌نما، در مورد منطق شکل‌گیری جریان‌های متحجر و چرایی خطرناکی آنها برای جریان حق دانشگاه خواجه نصیر قسمت دوم
نهضت، لازمۀ همیشگی نظام.pdf
138.4K
نهضت، لازمۀ همیشگی نظام تأملی در باب رابطه نهضت و نظام ذیل گفتمان انقلاب اسلامی 🔹عملیات طوفان الاقصی و ضربه مقتدرانه اولیه حماس به صهیونیست ها و مقاومت شکوهمند بعدی در برابر حملات ارتش اسرائیلی از یک سو و موج بی وقفه ضرباتی که به واسطه کشتار بی رحمانه عزیزانمان در غزه به وجدان های بیدار وارد می آید از سوی دیگر، مجددا بحث در مورد دوگانه نهضت و نظام را داغ کرده است. 🔹راهپیمایی های پرشور جهانی در حمایت از غزه در مقایسه با برنامه های نسبتا روتین ما در ایران، روایت سرزنده حوادث در غزه توسط شبکه های اجتماعی در غرب و جهان عرب و روایت رسمی و قرین سیاست در کشور ما، تلاش برای کنش گری نهضتی برای گشودن جبهه جدید سیاسی و چه بسا نظامی برای مقابله با رژیم جعلی و وجود معادلات دست و پا گیر ساختاری برای این قبیل اقدامات، فارغ از درستی و نادرستی هر کدام از اطراف ماجرا، مجددا بر فقدان پاسخ یک پرسش قدیمی در تاریخ انقلاب صحه گذارده اند: ♦رابطه نهضت و نظام در معادلات عینی ساختاری کشور، خصوصا در موضوع صدور انقلاب چگونه است؟ نقطه اتصال دو سر طیف کجاست و باید هر کدام از طرفین چه ویژگی های ساختاری داشته باشند تا بتوانند دو شاکله ظاهرا متناقض را به هم دیگر متصل کنند؟ و شاید مهم تر و مقدم بر این ها، آیا اکنون وقت اولویت دادن و پرداختن جدی به صدور انقلاب نهضتی است؟ یا نظام در فاز توجه به درون است و پروژه های برون مرزی ساختارشکن خود را مگر در موارد بسیار حاد و ضروری در دستور کار قرار نمی دهد و یا نباید بدهد؟
📱این کانال‌ها متعلق به تعدادی از طلاب است که به واسطه حوزه مشترک مطالعات با یکدیگر همکاری داریم. 🎯شرح حال 🏷کانال شخصی حمیدرضا باقری (یاداشت‌هایی در شرح امروز و دیروز) 👉 @sharhe_hal 🎯 آیات و روایات کاربردی 🏷 آیات و روایات کاربردی (آیات و روایات کاربردی برای زندگی که مورد غفلت واقع شده‌اند.) 👉 @ayat_va_revayat 🎯 ترور رسانه 🏷راهبردها و اقدامات آمریکا در مواجهه با ایران همراه با تاریخ معاصر،اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی 👉 @terrorofmedia 🎯کتاب تاریخی سیاسی 🏷کتاب‌ها از دسته محتواهایی است که نشر مجازی‌اش بلامانع است. هرکتابی که در کانال بارگزاری میشود به معنای تایید محتوای آن نیست 👉 @book_article 🎯 نفی و اثبات 🏷یادداشت‌های محمدطلایی 👉 @nafy_va_esbat 🎯 مِنهاج 🏷تاملات، دغدغه ها و یادداشت‏های محمدمهدی حسین‌زاده 👉 @menhaj_hoseinzade 🎯 غرب از نگاه غرب 🏷 آرشیو محتوایی است درباره مسائل غرب مدرن؛ تا دنباله روی《کور》و حتی گاهی《خیال دنباله روی》را از فکر ایرانی بزداید. 👉 @westernwfw 🎯اضغاث احلام 🏷نوشتجات و خواب های پریشان مصطفی عیدی 👉 @asghaseahlam 🎯 مدرسه تاریخ پژوهی صاد 🏷تبارشناسی واقعیت های امروز 👉 @sadtarikh 🎯 نواظر 🏷دیدنی هایی از یک طلبه 👉 @navazer 🎯 سطور 🏷یادداشت‌های حمید آقانوری 👉 @sotoor_ra 🔅فرهیخته گرامی، از شما دعوت می‌شود در کانال‌های فوق عضو شوید🌹
⭕️ نهضت، لازمهٔ همیشگی نظام تأملی در باب رابطه نهضت و نظام ذیل گفتمان انقلاب اسلامی 👤 نویسنده: محمد طلایی ✂️ برش‌هایی از متن: رابطه نهضت و نظام در معادلات عینی ساختاری کشور، خصوصا در موضوع صدور انقلاب چگونه است؟ نقطه اتصال دو سر طیف کجاست و باید هر کدام از طرفین چه ویژگی‌های ساختاری داشته باشند تا بتوانند دو شاکله ظاهرا متناقض را به هم دیگر متصل کنند؟ و شاید مهم‌تر و مقدم بر اینها، آیا اکنون وقت اولویت دادن و پرداختن جدی به صدور انقلاب نهضتی است؟ دهه 60، مصداق روشنی از خاصیت بلع تمدنی بود. در حالیکه وجه نهضتی انقلاب، هنوز نتوانسته بود به لحاظ ساختاری و گفتمانی خود را در لایه‌های مختلف نظام تثبیت کند، طبع دیوان‌سالاری رسمی، متاثر از مزاج بین‌الملل توسعه مدرن، توانست در چارچوب رایج منافع ملی و علم الاداره تا حدی مهارش کند. از این زمان به بعد، هر نسخه‌ای که برای دوگانه نظام و نهضت پیچیده می‌شود، باید در درون خود سنگینی ساختاری این کفه ترازو را لحاظ نماید. جمهوری اسلامی همان طور که در داخل با چالش امر اجتماعی به مثابه بستر زیست و اقدام انقلابی توده‌ها در قالب نظام اسلامی مواجه است، در صحنه بین‌الملل نیز از خلائی مشابه رنج می‌برد؛ فقدان یک حرکت مبتنی بر قدرت اجتماعی و گفتمان انقلاب اسلامی، مستقل از مناسبات رسمی بروکراسی، با هدف تثبیت معادلات کلان سیاسی-اجتماعی در سطح ملی یا بین‌المللی. 🔗ادامه مطلب: syaaq.com/31100 🏷 @dolatedin
هدایت شده از سیدِسالار
شكایت از ستمكارى امّت هنگام خاکسپاری فاطمه‌(س) نهج البلاغه - خطبه 202 وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ عليه‌السلام رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ عليهاالسلام كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وسلم عِنْدَ قَبْرِهِ (درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام) اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ اِبْنَتِكَ اَلنَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ اَلسَّرِيعَةِ اَللَّحَاقِ بِكَ سلام بر تو اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، سلامى از طرف من و دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه عليها السّلام كم شده، و توان خويشتندارى ندارم امّا براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد «پس همه ما از خداييم و به خدا باز مى‌گرديم فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ راستى كه امانت باز گردانده شد ، و گروگان دريافت گرديد. اما غصّۀ من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است، تا زمانى كه خداوند براى من جايگاهى را كه تو در آن اقامت دارى اختيار كند وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ به زودى دخترت از همدستى امّت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسيدن از او اصرار كن، و خبر اوضاع را از او بخواه؛ در حالى كه بين ما و تو فاصلۀ زيادى نشده، و زمانه از يادت خالى نگشته، اين همه ستم به ما شد وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ به هر دو نفر شما سلام باد سلام وداع كننده نه سلام رنجيده خاطر دلتنگ. اگر از كنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بد گمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است. آدرس کانال در بله و ایتا: @Seyedesalar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِٱسؔمِهۧ‌تَعٰالیٰ‌شَأنُهُ‌ٱلۡعَزیۡزُ 📢📢 برای اطلاع از آخرین اخبار، رویدادها، آثار پژوهشی، جستارهای پژوهشگران و دوره‌های آموزشی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه‌السلام در کانال زیر عضو شوید: 👇👇 🆔@rboresearch 📌 فعال در پیام‌رسان‌های ایتا و بله
📚 عموم کسانی که با تاریخ قبل انقلاب آشنا هستند فکر می‌کنند تنها حرکت دوره پهلوی علیه حجاب زنان، دستور رضاشاه برای کشف حجاب بود. در حالی‌که در دوره محمدرضا شاه نیز سیاست‌های فرهنگی تند و تیزی علیه مسئله حجاب به کار گرفته شد که بخش مهمی از آن در رسانه‌های دوره پهلوی منعکس شد. کتاب «آن صخره مرجانی» یک تحقیق فاخر و جذاب در این‌باره است که توانسته با رصد دقیق روزنامه‌ها و مجلات دوره پهلوی دوم، سیاست‌های ضد دینی و به خصوص «حجاب ستیزی» رژیم پهلوی را به خوبی به تصویر بکشد و از این جهت، تنها کتابی است که تا امروز در این‌باره منتشر شده است. در این کتاب علاوه بر گردآوری متن بسیاری از روزنامه‌ها و جراید دوره پهلوی علیه حجاب، تصاویر و کاریکاتورهای موهن آن دوره علیه زنان مسلمان و با حجاب نیز منتشر شده تا حافظه تاریخی ملت ایران فراموش نکند که تا همین نیم قرن قبل، چه تفکری در ایران حاکم بود که برای سوق دادن جامعه به سمت «جهنم اجباری» تمام تلاشش را انجام داد و اتفاقا بسیاری از چالش‌های امروز بر سر مساله حجاب نیز ریشه در همان اتفاقات تاریخی دارد. قیمت این کتاب 300 صفحه‌ای 130هزار تومان و هزینه ارسال آن به سراسر کشور نیز 45 هزار تومان است. (در صورتی که مجموع خرید شما بالای ۵۰۰ هزار تومان باشد، هزینه ارسال رایگان می‌شود.) این اثر تألیف محمدرضا امینی است که به همت پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) توسط مؤسسه ایران منتشر شده است. ♦️سفارش👇 @Ketab_hafezeh_tarikhi 🆔 eitaa.com/rboresearch 🆔 ble.ir/rboresearch 🆔 t.me/rboresearch
هدایت شده از درنگ
✂️↔️دوگانه نهضت و نظام 🖋به قلم: عباس حیدری پور 1️⃣ از 2️⃣ برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم. چرا چنین است؟ واضح است؛ بنی‌بشر آینده را به تفصیل در ذهن و عین نمی‌تواند مجسم کند ولی وقتی کارها و فکرها جلو رفت، تودرتوهای جدید و دوراهی‌های جدید را می‌شناسد که اقتضای مسیر طی‌شده است؛ ای‌بسا اگر از مسیری دیگر می‌رفت مطلبی دیگر و پرسشی دیگر و دوگانه‌ای دیگر روبه‌رویش گشوده می‌شد. 📆این روزها با مقاومت جانانه غزه و فلسطین و بیداری جهانی نسبت به حجم سبعیت و ددمنشی یک رژیم کودک‌کش مواجهیم و در بخشی از فضای نخبگانی ایران دعوای نهضت و نظام در گرفته است. برخی، عملکرد و حتی ماهیت جریان‌های نهضتی را با نظام جمهوری اسلامی مقایسه می‌کنند؛ این مقایسه و حتی ترجیح‌دادن تا چه اندازه درست است؟ اینجا باید دو بحث را از هم تفکیک کرد؛ یکی مسئله قضاوت ما درباره میزان مطلوبیت ورود جمهوری اسلامی در قصه غزه و فلسطین و مقایسه آن با حد مطلوب است و دیگری ادبیاتی که پیش از این مصداق، از شکل‌گیری این پرسش حمایت می‌کند و آن هم ادبیاتی است که دوگانه نهضت-نظام را برمی‌کشد و ازطریق برتری‌دادن به یکی درصدد ارائه پاسخ از منظر خود است. 🔑ما در این نوشتار عمدتاً به مسئله دوم می‌پردازیم و یادآوری می‌کنیم استفاده از قواعد برای حل مصادیق و مسائل جاری علاوه بر ضرورت تنقیح ادبیات و مفاهیم و قواعد پشتیبان، پیچیدگی‌هایی دارد که در صورت سهل‌گرفتن نمی‌توان وجه تفاوت پاسخ دو فرد یا جریان را به یک مسئله واحد با استفاده آن‌ها از قواعد یکسان دریافت. اما درعین‌حال عدم تنقیح قواعد و نظام مفهومی، مسیر حل مسائل را در هاله‌ای از ابهام فروخواهد برد زیرا عدم پاسخ به دوگانه‌ها آن هم در سطح قواعد و نظام مفهومی ناخواسته باعث خواهد شد که ما بدون بررسی تفصیلی و دقیق گاه به یک‌سو و گاه به سوی دیگر بغلطیم. با این مقدمه پرسش این خواهد بود که ما در دوگانه نهضت یا نظام باید کدام را برگزینیم و کدام‌یک به مطلوبیت و آرمان ما نزدیک است: قبل از اینکه به پرسش پاسخ دهیم باید بدانیم اساساً از نهضت و نظام چه چیز را مراد می‌کنیم و تا این معلوم نشود، انتخاب هم درست نخواهد بود. این احتمال بعید نیست که برخی مخالف‌خوانی‌ها هم در این مسئله ناشی از تفاوت در معنای مقصود از این کلمات باشد. 🌪به نظر می‌رسد نهضت هویتی سیال، فعال و گرم دارد، دعوتی است که با گرمای وعده‌ها و افق آرمانی خویش علیه وضع موجود، جمعیت‌هایی به سرعت را حول خویش سامان می‌دهد و بر وضع موجود هجوم می‌برد و درواقع قیامی را ساز می‌کند. نهضت می‌تواند سریع منتشر شود و تنوعات فراوان را گرد هم آورد زیرا در مقام اجمال قرار دارد و هنوز افق خویش را در مقام عینیت خارجی مجسد نساخته است. این ابهام و اجمال البته غیریت‌هایی چون وضع موجود را برنمی‌تابد و با آن دشمنی می‌کند اما با همین ابهام و اجمال انواعی از گروه‌ها و اصناف و عقاید و آراء را ولو با اشتراکات حداقلی گاه می‌تواند حول آرمانش به هم نزدیک سازد. ☀️اما هویت نظام یک هویت مستقر، آرام، انضباط‌یافته و روندمند است. ارزیابی آن در همان وضعیت استقراری و موجود انجام می‌شود و لذا در نگاه آرمان‌گرایانه بسیار مستعد پرخاش و اعتراض است زیرا بسیاری از واقعیات فاصله‌ای جدی از آرمان‌ها دارند. گاه بدبینانه‌تر شرّ گریزناپذیری دیده می‌شود که منتقدانش دوست دارند آن را از جا برکنند و به جایش نظمی نو درافکنند؛ با این سودا که نظم جای‌گزین توان حمل و حمایت از آرمان‌ها را داشته باشد. نظام به‌خلاف نهضت چندان سیال و پویا نیست و اینرسی سکون بالایی دارد و همه‌گرایی و هم‌گرایی اندک‌تری در باب آن شکل می‌گیرد ولی درعین‌حال تاب‌آوری بیشتری درقبال تمایل به حرکت و دگرگونی و حتی تکانه‌های بیرونی از خود نشان می‌دهد. قرار و بی‌قراری، حرکت و ثبات، گرمی و سردی دوگانه‌هایی است که می‌توانند دوگانه نهضت و نظام را توضیح دهند. گرچه این سؤال صورت‌بندی‌های دیگر و ادبیات دیگری نیز یافته است مانند اینکه همین دوگانه جدی است که اسوالد اشپلنگر را وادار کرد که روح سیال و فعال فرهنگ را بر جمود و خشکی تمدن دروضعیتی که تصور او از آن ازکارافتادگی فرهنگ بود، ترجیح دهد. با این توضیحات وقت انتخاب و پاسخ است که در دوگانه نهضت و نظام ما کدام را اصیل و کدام را بدیل می‌دانیم؛ اما پس از تأمل باید اعتراف کرد این دوگانه هیچ پیروزی ندارد زیرا: ادامه در پست بعدی⏬ @abbas_heidaripour
هدایت شده از درنگ
ادامه دوگانه نهضت و نظام به قلم: عباس حیدری پور 2️⃣ از 2️⃣ ⏺حیات انسان در وجه فردی و جمعی، همان میزان که نیازمند تحرک و پویایی و جولان و گرما و حرارت است به همان میزان نیازمند نظم و ثبات و استقرار است. انسان موجودی در میانه قرار و بی‌قراری است و شاید راز پایان نماز در حالت تشهد و سلام همین وضع میانه آدمی باشد. اینکه انسان هم جان دارد و هم کالبد همین را اقتضاء می‌کند. روح آدمی در عالم نمی‌تواند سرگردان باشد و بلکه اقتضای زیست دنیایی آرام‌گرفتنش در تعلق به یک کالبد و بدن است؛ بدنی که تاب تحمل قرار دنیایی را به این روح می‌دهد و امکان ساخت و تکاپو را برایش فراهم می‌کند اما راست می‌گویند که اگر آدمی وجه فرامادی خویش را هرگاه فراموش کند، همان زمان را باید زمان مرگش دانست. 🌿تقابل نهضت و نظام هم همین است و به همین بنیادها باز می‌گردد. نظام وضعیت باثبات جمعی یک گونه زیست است که مطلوبیتش در محاکات و بازتاب و تجسد آرمان‌ها و ارزش‌های یک نهضت است و یک نهضت غایتی جز تحقق و استقرار و تجسد در قابل یک نظم فراگیر و باثبات نمی‌تواند داشته باشد. اساساً اگر نهضتی نتواند مطلوب خویش را بر چهره دنیا تثبیت کند و به نمایش درآورد چرا باید در دنیایی که چنین است این همه دست‌وپا زد. نهضت حالت گذاری از یک نظم نامطلوب به یک نظم مطلوب است و ازقضا هنر آدمی باید آن باشد که بتواند آرمان را در چهره نسبتاً با ثباتش هم نمایش دهد نه آنکه در وضع نهضتی فقط افسانه‌اش را بسراید؛ نظام تعبیر خوابی است که نهضت می‌بیند و اگر نهضت به نظام نرسد خوابی بی‌تعبیر و رؤیایی دروغین است. در نقطه مقابل اگر نظام گرمای آرمان نهضت را از دست بدهد، کالبدی است بی‌روح و جسدی است که درنهایت بوی تعفنش همگان را خواهد آزرد. ⚠️جمع میان نهضت و نظام آسان نیست و به همین خاطر پاسخ ساده را در انتخابی واحد و با دوگانه‌ای ساختگی به نام نهضت یا نظام جست‌وجو می‌کنیم. این دوگانه در ذات خویش مجعول و نامعتبر نیست بلکه اگر به پاسخی یک‌سویه برسد، پاسخی مجعول گرفته است زیرا حقیقت وجود آدمی را که در میانه وجه آرمانی و استعلایی و وجه ماندگار و خاکی قرار دارد، تحریف کرده‌ایم. انتخاب یکی از دو وجه تحریف خود و انسانیت است. این را هم باید افزود که صیرورت جماعت انسانی گاه اقتضای تکیه بر دارایی‌ها و توانایی‌های نهضت را دارد و گاه اقتضای تکیه بر چهره نظام‌مند را دارد. اگر نظامی مبتنی بر آرمان‌ها حاصل شد باید آن را پاس داشت و دانست که بهترین پشتیبان برای نهضت است و بدون این پشتیبان نهضت همچنان روح ناآرام و مضطربی خواهد بود که ممکن است هر لحظه اصحاب قدرت و ثروت او را به گوشه‌ای برانند و نفسش را تنگ کنند. باید نظام را پشتیبان نهضت کرد و نهضت را به قراری عمیق فراخواند تا دارایی خویش را نه فقط شعار دهد که نمودار هم سازد. 🌿نظام نهضتی یا نظام انقلابی همان چیزی است که هر میزان بدان تقرب جوییم بیشتر اهل نهضت و بیشتر اهل نظام خواهیم شد و هرمیزان بین این دو تفکیک قائل شویم همزمان هر دو را از دست خواهیم داد. 🔰 حال با فراغت از بحث درباره نسبت نظام و نهضت اگر بخواهیم نیم‌نگاهی به مناسبت این روزها یعنی مسئله غزه بیاندازیم چه باید بگوییم؟ آیا جمهوری اسلامی در مسئله فلسطین ورود موفقی داشته است یا خیر؟ طبیعی است که آنچه اکنون در فلسطین می‌گذرد بی‌نسبت با درخشان‌ترین چهره شهید عرصه مقاومت نیست. اکنون که در ایام شهادت حاج قاسم به دست استکبار جهانی قرار گرفته‌ایم باید به یاد آوریم او هم یک وجه تعلقی جدی به نظام جمهوری اسلامی داشت زیرا نیروی رسمی نظامی ما بود و هم درعین‌حال امتی‌ترین چهره کشورمان در اتصال فعال با آزادی‌خواهان کشورهای مختلف جهان و به‌ویژه منطقه غرب آسیا بود. وجود همین یک چهره حجتی جدی است بر اینکه استقرار نظام‌مند می‌تواند چهره‌ای جدی و البته باورپذیر از هم‌گرایی امتی را به خود امت اسلام نشان دهد. اکنون نیز اصل انکار طراحی عملیات طوفان الاقصی از سوی ایران که هم در سطح رهبری و هم در سطح بسیاری از مقامات کشورمان رخ داد، نشان می‌دهد نظام ایران نمی‌خواهد مواجهه خویش را با امت اسلامی ضرورتاً رابطه‌ای از دریچه معادلات نظام تعریف کند، حتی در آن‌جایی که تجهیز جدی نظامی و رابطه پشتیبانی وجود داشته است. بدین‌ترتیب باید این بلوغ و فهم را ستود که نه کشور از الگوهای عملی برای تعامل چندوجهی و پیچیده و مرکب خالی بوده است و نه اینک عقب‌گردی از این سرمایه رخ داده است. گرچه آشکار است که هم می‌توان در جزییات کنش‌ها و حتی طراحی‌ها انتقاداتی را داشت و هم برای بهبود و ارتقاء اهتمام نمود و طرح بدیل به میدان آورد. @abbas_heidaripour
💢پیرامون دوگانه نهضت و نظام ✍🏻محمدمهدی حسین‌زاده ▪️"دوگانه نهضت و نظام" موضوع داغ این روزها است که برگرد آن تحلیل‌های زیادی در گردش است. چندی پیش حجت‌الاسلام و المسلمين حیدری‌پور پیرامون این موضوع یاداشت قابل استفاده‌ای نگاشته بود که مرا به تأمل واداشت. این یادداشت در پاسخ به افرادی به تحریر درآمده بود که کنش گروه‌های «مقاومت» را نسبت به حملات وحشیانه اسرائیل، گرم و فعال و مواجهه «نظام اسلامی» را سرد و منفعل می‌دانستند. گمان بعضی بر این است که عملکرد پرشور این جریان‌ها بر رفتار کنترل‌شده و بسی محافظه‌کارانه نظام اسلامی ترجیح دارد. ▫️جواب ایشان نسبت به ترجیح هویت فعّال و پویای «نهضت» بر ماهیت ثابت و منضبط «نظام» با الهام از «ابعاد وجودی انسان» تقریر شد. به نظرم جای تفلسف اجتماعی بسیار خالی است. متاسفانه نور اندیشه معارفی آنطور که باید مسیر عینیت را روشن نمی‌نماید و گره‌های میدان را باز نمی‌گشاید و برای عبور از بن‌بست‌ها و انسدادها ایده خلق نمی‌کند. این ضعف معارف اسلامی نیست؛ بلکه ضعف متفکران ماست که نمی‌توانند از دریای شیرین اندیشه اسلامی دَلوی را آب کنند و به کام تشنه‌لبان برسانند و آنان را سیراب نمایند. ▪️یادداشت «دوگانه نهضت و نظام» از این جهت برای من ممتاز است که تلاش دارد با بهره از الهیات اسلامی به تقریر رابطه «نهضت و نظام» که یک بحث داغ اجتماعی است بپردازد. نگارنده با تبیین دو بعد انسان بیان می‌کند که انسان هم جان دارد و کالبد. روح پرشور آدمی با تعلّق به کالبد مادی قرار می‌گیرد و امکان حیات را در این عالم پیدا می‌کند. کالبد هم با وجود این تعلّق است که امکان تحرّک دارد و الا می‌ماند و می‌پوسد. ایشان با الهام از این رابطه، بین نهضت و نظام نیز همین ترابط را جاری می‌کند و معتقد است دوگانه نهضت و نظام همان دوگانه روح و کالبد است. ▫️به‌قطع بین نهضت و نظام ارتباطی وجودی برقرار است و به نظر می‌توان بین این دو به یک جمع سالمی دست‌یافت؛ اما برای صورت‌بندی این رابطه از چه مبنای فلسفی می‌توان بهره جست؟ آیا می‌شود از دوگانه روح و کالبد انسان الهام گرفت و مساله را از ابهام خارج ساخت یا این نوع صورت‌بندی ممکن است گِره را کورتر ‌کند؟ ادامه👇🏻 https://eitaa.com/menhaj_hoseinzade
▪️نسبت مفاهیم کلان فلسفی و معارفی با مصادیق عینی باید ذاتی باشد یعنی آن مقولات فلسفی در وجود خارجی حضور داشته باشند. به نظر دو ساحت روح و کالبد با دو مفهوم نهضت و نظام رابطه ذاتی برقرار نکند و ارتباط آنها تنها یک تشبیه بوده باشد. موارد نقیض زیاد است. چه بسیار نظام‌هایی که از وجود یک نهضت پشتیبان بهره‌مند نبوده و چه بی‌شمار نهضت‌های زنده و کنشگری که به یک نظام رسمی مبدل نشده‌اند. روح بدون بدن، حیات مادی ندارد اما نهضت‌ها از دیرباز تاکنون همیشه نقش‌آفرین بوده‌اند. کالبد بدون روح متعفّن و در حکم جامدات است درحالی که نظام بدون نهضت شاید مطلوب نباشد؛ اما کارآمدی خود را دارد. این تشبیه حتی کمکی هم به حل مسئله نمی‌کند؛ چون به صورت طبیعی بین منافع بدن و روح یا مادی و معنوی تزاحم پیش می‌آید و دین اگرچه منافع مادی را مهم می‌داند؛ اما در مورد تزاحم با سود اخروی را ترجیح می‌دهد و این یعنی عبور از ماده و زوال، به معنا و بقا؛ اما در مساله نهضت و نظام آنگاه که تزاحمی پیش آید می‌توان به‌حتم گفت منافع ‌نهضت مقدم خواهد بود؟ در مقام ارزش‌گذاری روح بر بدن ارزشمندتر است. آیا می‌توانیم بگوییم نهضت از نظام با ارزش‌تر است؟ بدن درخدمت روح است و اینجا میتوان از گفت نظام درخدمت نهضت است؟ این تشبیه نتیجه‌ای به عکس آنچه نتیجه گرفته شد خواهد داشت و در مقام راهبردنگاری در راستای اهداف«نهضت‌گرایان» درخواهد آمد. ▫️به نظر می‌رسد «نهضت» ماده و «نظام» صورت آن است. بنابر سیر رشد وجودی نهضت آن نیروی فعالی است که وقتی به مرحله‌ی هویت خارجی می‌رسد می‌رسد گاها صورت‌ «نظام» می‌پذیرد؛ بنابرین «نظام» مرحله فعلیت یافته نهضت است. البته اینطور نیست که فعلیت هر نهضتی میباست به «نظام» ختم شود. مثل آنکه گفته می‌شود درخت فعلیت دانه است اگرچه قرار نیست هر دانه‌ای درخت شود و ممکن است بوته صورت اخیر آن باشد. در مقام تصور این سیر رشد نباید گرفتار تصور سینوی شد و مسیر رشد را کون و فساد دید؛ بلکه بر اساس حرکت جوهری نهضتی که استعداد ساختارمندی دارد تبدیل به نظام خواهد شد و نظام هم بدون آن که جوهره اولیه خود را ببازد نسبت به نیازهای زمانه و اقتضائات روز صورت نوعیه جدیدی به خود می‌گیرد و به پیش می‌رود. با این نگاه نظام به معنای ایستایی نیست بلکه به معنای شکوفایی نهضتی است که استعداد حکمرانی دارد. بنابر دیدگاه حرکت جوهری در مرحله نظام هم توقت، ایستایی و ساختارگرایی خشک نداریم و همان شور و جهشی که در نهضت می‌بینیم در نظام هم امتداد دارد. 🔳دوگانه نهضت و نظام در مدل انقلاب اسلامی وجود ندارد. در این مدل نهضت رشد می‌کند و بنابر اقتضا به نظام می‌رسد و نظام نهضت‌هایی را خلق می‌کند. رابطه آن دو تباین وجودی نیست در مدل انقلاب رابطه بین نظام و نهضت های همسو وحدت وجود است. وجودی قوی و وجودی ضعیف اما همه از یک اصل اصیل بهره مندند. تقویت خیزش‌های مردمی بحرین یا تشکیل نهضت های نظامی مثل حزب الله یا تقویت نظامی نهضت‌های نسبتا همسو مثل جهاد اسلامی و یا پشتیبانی از نظام‌های دوست مثل سوریه اماره ای از حرکت روبه جلوی نظام است. بنابراین تقریر واژه هایی چون «نظام نهضتی» نه تنها ادبیاتی خلق نمی کند؛ بلکه با اندیشه کلان نیز ناسازگار است و باید از واژه «نظام انقلابی» بهره برد؛ با این صورت‌بندی نظری این متن از بیانیه گام دوم انقلاب را مطالعه بفرمایید:« انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند. ۱۳۹۷/۱۱/۲۲» https://eitaa.com/menhaj_hoseinzade
باسمه تعالی یادداشت: ✍ چگونگی مطالبه انتقام و پاسخ سخت قسمت 1 از 2 🔻بلوغ جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمنان و رقیبان منطقه ای، به عنوان یکی از برجسته ترین نقاط قوت و البته از حساس ترین ابرپرونده های نظام که با مسائل داخلی نیز به صورت جدی پیوند خورده است، به حق باعث ایجاد حساسیت ویژه ای در گفتگوی انتقادی با ساختارهای متصدی این مسئولیت گشته است. مسیری که با خون دل خوردن شخص مقام معظم رهبری و تدبیر کلان ایشان از سویی و جانبازی شهدای محور مقاومت خصوصا حاج قاسم سلیمانی به چنین ثمری نشسته است، طبعا با نقدهای بیجا نباید از شکوهش کاسته شود. 🔻در چنین فضایی، مطرح شدن چندباره مسئله انتقام مجددا چالش ها و حتی شکاف هایی را ایجاد کرده است. تفسیر ضرورت و نحوه انتقام و حتی بحث در مورد این که انتقام گرفته شده است یا نه، نشان می دهد که صحنه برای دغدغه مندان شفاف نیست. با توجه به این ملاحظات، به نظر می رسد پیش از طراحی اقدام، باید زمینه و بستر طرح موضوع انتقام مورد بحث قرار گیرد. به نظر نگارنده، طرح مسئله انتقام از چند زاویه حتما اشتباهی راهبردی است: 1- طرح انتقام برای خروج نظام از انفعال. طرح اینگونۀ انتقام و پاسخ سنت، چند تالی فاسد جدی دارد: اول اینکه جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به صورت جدی آماج عملیات رسانه ای ناکارآمدی بوده است. اعتماد بخش معتنابهی از مردم به نظام دچار خدشه شده و طبیعتا گزاره های پیرامون کارآمدی را در این فضای بی‌اعتمادی تفسیر و فهم می‌کنند. در چنین فضایی، اینرسی این بخش از جامعه به خودی خود به سوی متهم کردن ساختارهای مختلف به ناکارآمدی معطوف است. این امر وقتی با پدیده ساده انگاری رسانه ای فضای مجازی تلفیق می‌شود ، تفکیک لایه های انفعال و ناکارآمدی را دچار دشواری می‌نماید. به این ترتیب ضعفی که به واسطه جریان سازش‌کار به نظام تزریق می‌گردد، به پای کلیت نظام و میدان نیز نوشته می‌شود. این هم جفاست، هم دوای زدودن انفعال های موجود سازشکاران نیست. یک کاسه کردن حساب جریان های سازش و مقاومت، در واقع تقویت و مشروعیت دادن به جریان سازش است. در حالیکه رهبر انقلاب، تلاش خویش را برای مهار جریان غرب گرا و ایجاد محیط نسبتا امنی برای فعالیت محور مقاومت در دو دهه اخیر به کار گرفتند، تنها فایدۀ متهم کردن هر دو جریان به انفعال، تقویت خط سازش و عادی جلوه دادن آن در روند اداره کشور است. گویا انتهای همه مسیرهای نظام به چنین عقلانیتی ختم می شود. 2- طرح انتقام برای تشفی خاطر جریان انقلابی و افزایش سرمایه اجتماعی نظام. پیچیدگی صحنه نزاع کنونی محور مقاومت با خط استکبار در منطقه، که در واقع نه صرفا یک درگیری نظامی، که مقابله ای تمدنی با همه ابزارها و ابعادهای ممکن است، اقتضاء می کند کنش و واکنش ها لزوما بر اساس احساسات مردم تنظیم نشود. در واقع شفای صدور مؤمنین، با کلیت این صحنه نبرد باید نسبت بگیرد نه با اجزاء آن، مخصوصا در واکنش هایی که جنبه امنیتی دارند. صحنه مواجهۀ محور مقاومت، متشکل از مجموعه ای از دارایی ها و نادارایی هاست که در محورهایی مانند نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، رسانه ای، فرهنگی اجتماعی و ... بروز می کند. محور مقاومت هرچند در مجموع پیشرفت های شگرفی داشته است، اما طبیعتا کماکان مخصوصا در پیوست ها، با نواقصی روبروست. مدیریت مجموع نقاط قوت و ضعف به دلیل ارتباط جدی بین این ابعاد، کار آسانی نیست. کنشگری این صحنه را تابع توقعاتی قرار دادن که عمدتا نیز با جریان رسانه ای قابل مدیریت هستند، در این صحنه حتما اختلال ایجاد می کند. 3- انتقام به مثابه ابزار بازدارندگی. مطرح کردن انتقام برای ایجاد توازن و بازدارندگی در برابر خط استکبار در منطقه، هرچند در کلان ایده درستی است. اما به دلیل فضای رسانه ای جامعه، خود در کوتاه مدت به چالش تبدیل می شود. تا زمانی که معادله قدرت در منطقه به صورت قاطعی به نفع جبهه مقاومت تغییر نکرده باشد، این زد و خوردها ادامه خواهد داشت. مخصوصا در فضای امنیتی و به دلیل اشراف دستگاه های جاسوسی دشمن، این روند ملموس تر است. در چنین فضایی، تضمین دادن مبنی بر این که اگر بزنیم دیگر جرأت نمی کنند بزنند، خود می تواند به ابزار رسانه ای برای تضعیف خط مقاومت تبدیل شود. مخصوصا با عدم رعایت خطوط قرمز انسانی توسط جریان مقابل و اقدام به کشتار مردم عادی در برابر ضربات واکنشی ما.
ادامه یادداشت: ✍ چگونگی مطالبه انتقام و پاسخ سخت قسمت 2 از 2 جمع بندی 🔻با این تفاسیر، به نظر می رسد بهترین مفهوم برای تبیین چرایی لزوم مطالبه پاسخ سخت، ایجاد ظرفیت اجتماعی برای کامل کردن سبد پاسخ های نظام در برابر دشمن است. ما باید بتوانیم متنوع واکنش نشان دهیم. پاسخ یک ترور امنیتی سطح بالا، نباید لزوما یک ضربه نظامی باشد. ما باید بتوانیم ابزارهای اجتماعی خود برای محاصره اقتصادی رژیم را فعال کنیم. 🔻فارغ از بحث نقصان در ساختارهای نهضتی نظام برای صدور انقلاب، ظاهرا بهترین گزینه موجود، ایجاد فشار اجتماعی است تا میدان دست بازتری برای انتخاب ابزارهای مختلف در پاسخ گویی داشته باشه. در واقع گفتمان عام انتقام باید به مثابه ابزار مهار جریان غرب گرا عمل کند و نه انتقاد از جریان مقاومت. گفتمانی که باید شکل گیرد، از سر اعتماد به میدان، باید برایش خلق فرصت کند و او را وادار کند مجموعه پیوست های عملیاتی خویش را تکمیل نماید. به نظر می رسد مدل کنش رهبر انقلاب نیز همین گونه است. در عین ابراز اعتماد به متولیان محور مقاومت، آنان را برای دادن پاسخ سخت تحریک می کنند. ما باید جای خود را در پر کردن خلاءهای بالفعل موجود در مجموعه ظرفیت های نظام پیدا کنیم و مسیری برای رفع آنها خلق نماییم.
📣 📚 حاج آقا روح الله برگزیده در 25 امین جشنواره کتاب سال حوزه 🔰کتاب حاج آقا روح‌الله (دومین جلد از مجموعه حیات روح‌خدا) اثر حمیدرضا باقری در ۲۵ امین جشنواره کتاب سال حوزه در میان کتب و پایان‌نامه‌های حوزویان در بخش انقلاب اسلامی برگزیده شد. 🔻 جزئیات بیشتر خبر در لینک زیر 👇 🔗http://rbo.ir/__a-3677.aspx 🆔 eitaa.com/rboresearch 🆔 ble.ir/rboresearch 🆔 t.me/rboresearch
شعر زیبای فواد کرمانی در وصف حضرت رسول ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) قسمت اول لمعات وجهه‌ی ذوالمنن نه مشعشع آمدی از قدم طلعات هستی ما خلق، نه ملمّع آمدی از عدم نه شموس حکمت و معرفت ز بروج عِلْم زدی عَلَم نه ز عرش و فرش نشان بُدی، نه زِ لوح و کرسی و از قلم زِ نهان اگر نشدی عیان جلوات ذات محمدی  هله آن مشیّت ذات حق که جهان ظهور مشیّتش صُوَرِ عوالم کن فکان همه از بدایع حکمتش ملکوت موت و حیات را متصرف آمده قدرتش نرسد به دولت زندگی مگر آنکه مُرد به دولتش که به هستی آمده نیستی ز تجلیات محمدی  بجلال حق که نبرده پی احدی بحقّ جلال او ملکوتیان جبروتیان شده محو و مات جمال او چو ورای عقلِ بشر بُوَد درجات عقل و کمال او من بی زبان چه بیان کنم حسنات خلق و خصال او؟ خُلُق عظیم بیان کند خبر صفات محمدی  هله آن کتاب حکیم حق، که مُدَوَّن آمده من لَدُن شده سیرِ اَبْحُرّ سبعه را کلمات مُتقَنِه اش سُفُن زِ بیان او شده مرتفَع درجات معرفت و مُدُن صفحات هندسه‌ء جهان که مُنَقَّش است به کلک کُنْ بود این صنیعه‌ء مجملی زِ مفصلّات محمدی چو حیات هر دو جهان بُوَد، جلوات پرتو ذات او به جهان و هر چه نظر کنم نگرم به اسم و صفات او بلی آنکه عاشق او شود به حیاتِ اوست ممات او بود این حیات و ممات ما چو دو جلوه از جلوات او من و عشق موت که موت من بُوَد از حیات محمدی چو کمال معجزه آن بُوَد که ترا زِ مرگ رها کند زِ خدات صرف بقا دهد، زِ خودیت محض فنا کند جَذَبات حق دل بنده را زِ شؤون خلق جدا کند چو ثبات معجز احمدی همه نفی غیر خدا کند عدم است معجز انبیا بَرِ معجزات محمدی چو قلم به لوح کریم زد، رقم از بیان ظهور او کلمات ورد فرشته شد همه داستان ظهور او بود این دفاتر انبیا همه در نشان ظهور او پس از او به عترت او نگر تو در آسمان ظهور او چو شموس لامعه هر یکی شده بیّنات محمدی لمعات عرش از آن بُوَد که فروغ برده زِ طلعتش درجات کرسی از آن بُوَد که خضوع کرده به رفعتش فلک و کواکب و اختران همه از اَیادی قدرتش شب و روز، آیت مهر و مه چو برند سجده به تربتش دو ملمّع اند به روز و شب ز ملمّعات محمدی چو مقام غیب پیمبران بود از شهودِ شهود او احدی نیافت زِ انبیا درجات قرب و صعود او زِ وجود بهره نَبُرد کس مگر از مطالع جود او زِ تعيّنات جهانیان چو مقدس است وجود او بود این وجود جهانیان ز تعیّنات محمدی چو به ذات مجتمع صمد، همه اوست اولِ من سَجَد زِ فروغ سجده اصل او، بُوَدی عبادت من عَبَد متعالی آمده قلب او زِ حدوث شرک و ز ما وَلَد چو عیان در آینه‌ی دلش احدی نیامده جز احد صلوات حق شده مشتمَل همه بر صلوات محمدی زِ وجود خلق وجود او، چو سبق گرفت بنور حق زِ تقدم آمده نور او به ظهور، اولِ ما خلق به طفیل او همه خلق شد ارضین و کرسی و نه طبق چو بود مقام وجود او به وجود اول من سبق همه کاینات، حیاتشان بُوَد التفات محمدی زِ محل فرق چو ما نشد بمقامِ جمع وصول او که نبود غیرِ خدا کسی بخروجِ او به دخولِ او بلی آنکه عارف حقّ شود چه صعودِ او چه نزول او بشبِ عروج که وعده شد به لقای دوست قبولِ او خبرِ خداست بما خَلق زِ مشاهداتِ محمدی چو ظهور عقل و (فوآد) ما زِ فروغ آیتِ او بّوَد برکات و خیر وجود ما همه از عنایتِ او بُوَد صلوات ما به روان او ثمر هدایت او بَوَد نه همین شفیعِ گناه ما شرفِ حمایتِ او بَوَد که وجود ماست تفضلی زِ تفضّلاتِ محمدی هله آن خدیو که از خدا به لَعَمرَک است خطابِ او نرسد مشاعرِ خلق را که کنند وصفِ جنابِ او که رسد بعالمِ وصفِ او که جلالِ اوست حجابِ او تو بجوی شرح کمال او زِ کلامِ او بکتابِ او که مفصل آمده مجملی زِ مکاشفاتِ محمدی چو لَدَی الجمال ظهورِ حقّ ظلمات خلق بُود عدم خبری نبوده حدوث را زِ قدَم به بارگه قِدَم بخدا قسم که خدا قسم نَخُورد مگر بخدا قسم رقمِ خدای چه والسّما قسِم خدای چه و القلم قسم تجلی خود بُود بصفات و ذاتِ محمدی متجلی آمده چون خدا بصفات احمد و اسمِ او زِ تجلّیات ظهور حقِ، احدی نبوده به قِسمِ او که رسد به گنج هویتش که وجود اوست طلسم او چو بُوَد حقیقتِ انبیا همه از فواضل جسمِ او حُکَما چگونه برند ره به مجرّدات محمدی یم حکمتی است کتاب او چه بَواطنش چه ظواهرش تو نکرده غوص به قعرِ یم چه بری زِ دُر و جواهرش دُرِ این محیط کسی بَرَد که غریق اوست مشاعرش تو بجو لَئالی معرفت زِ بطون سرّ و ضمائرش که بُوَد کنوزِ رموز حقّ همه در نکات محمّدی تو اگر ز امّت احمدی ملکات صدق و صفا بجو درکات خشم و غضب بِنِه، درجات سِلم و رضا بجو گرت آرزوی بقا بود ز طریق فقر و فنا بجو ره رستگاری و عافیت به سراج علم و تُقی بجو که بنور علم بپا بود عَلَمِ نجات محمدی
شعر زیبای فواد کرمانی در وصف حضرت رسول ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) قسمت دوم بِجَهان، کُمِيْتِ خود از جهان، که جهان کُمیته‌ی غم بُوَد طربش تَعَب، نِعَمَش نِقَم، زر و درهمش همه هَمّ بود زِ حدود شرع برون مرو اگرت بهشت اِرم بود قدم ثبات بجو که دین همه در ثبات قَدَم بود ز نزول آیه‌ی فَآسْتَقِمْ بِنِگَرْ ثبات محمدی بگشای بینش معرفت، نه مکان ببین و نه لامکان همه جا ظهور خدا نگر، نه زمان بجوی و نه لازمان که نبود و نیست بجز یکی، همه در ظواهر و در نهان بخود آی و با دل خود بگو که زِ کیست بینش و عقل و جان به خدا ز چشم خدا نگر به توجّهات محمدی زِ حجاب ظلمت حس در آ، لمعات وجه خدا نگر  بگشای دیده چو مشتری، مه آفتابِ لقا نگر چو فنا فناست، مجو، تو بقا بجوی و بقا نگر  ملکوت غیب و شهاده را همه در ظهور و خفا نگر که مشعشع آمده هر یکی ز تشعشعات محمدی چو سرشت آدم پاک دم ز خداست قابل تربیت که رسد زِ مایه‌ی بندگی به عُلُوِّ پایه‌ی سلطنت همه کس نیافت به سعی خود ره این شرافت و منزلت چه سعادت این کف خاک را که رسد به جنّت معرفت در این بهشت گشوده شد ز مجاهدات محمدی که ز دست نفس گمان بَرَد که بدست خویش امان بَرَد به یقین امان نَبَرد کسی مگر این امان به گمان بَرَد دهد آنکه دست بدست او تو گمان مدار که جان بَرَد که ز دست نفس بدست خود گهِ پنجه، پنجه توان بَرَد؟! شکنند ساعد او مگر به مساعدات محمدی زِ ازل به آب محبّتش چو مُخَمَّر آمده ذات ما تو بگو فؤاد مدیح او، که دهد جلای صفات ما چه غم از هلاک بدن تو را؟ که به روح هست نجات ما چو در این قوالب عنصری به حیات اوست حیات ما نَبُوَد چگونه ممات ما تبع ممات محمدی
📓 | 💡جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی! ✍️ حمیدرضا باقری 🔹برای خیلی‌ها این سؤال مطرح است که چه شد امام، چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، برخلاف دوره نجف که از تعبیر حکومت اسلامی استفاده می‌کردند، در پاریس تعبیر جمهوری اسلامی را وارد ادبیات سیاسی مبارزات آن روز کردند؟! 🔸برخی‌ می‌گویند وقتی امام به پاریس آمد، ما به ایشان یاد دادیم که الگوی مطلوب ما جمهوری اسلامی است، نه حکومت اسلامی و ایشان پذیرفتند و از آن به بعد دیگر در سخنرانی‌ها و بیانیه‌های خود از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده کردند. برخی هم گمان می‌کنند وقتی امام به پاریس رفتند، چون تازه با دموکراسی در مهد آن آشنا شده بودند، خودشان به این نتیجه رسیدند که بهتر است عوض حکومت اسلامی از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده کنند. 🔰اما آیا امام در نجف هیچ بحثی از جمهوری اسلامی نکرده بودند؟! آیا فهم روحانیون مبارز و مردم از حکومت اسلامی قبل از هجرت امام به پاریس چیزی متفاوت از جمهوری اسلامی بود؟! 🔍 متن کامل یادداشت را در پیوند زیر بخوانید:👇 http://rbo.ir/__a-3679.aspx 🆔 eitaa.com/rboresearch 🆔 ble.ir/rboresearch 🆔 t.me/rboresearch
🔻به دعوت دوستان عزیز مجله حوزوی مطلع، در یک نشست خوب و صمیمی با حضور حجت الاسلام حمید سبحانی صدر گفتگو کردیم. 🔻نکته اصلی عرایض بنده در این گفتگو، تاکید بر این بود که نهضت حضرت امام (ره) و روحانیت که منجر به خیزش عظیم عمومی در سال 57 شد، از نقطه‌ای که ظاهرا امیدی در آن نبود آغاز شد و در مسیری پرابهام به حرکت خود ادامه داد. 🔻موانع درونی حوزه نیز بخشی از موانع بود که جریان تحجر را باید در چنین فضایی فهمید. 🔻 قیام اساسا با تکاپویی همراه با خون دل عجین بود و نصرت ویژه خداوند در چنین شرایطی نازل گردید. 👈 مشاهده فیلم کامل در آپارات مطلع: https://www.aparat.com/v/Gux94
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
3- محمد طلایی.mp3
5.75M
🔸سلسله نشست‌های ایران آینده🔸 دولت فردا و الگوی سیاست ورزی شهید 🎙محمدطلایی 📍مروری تاریخی بر اثر معنویت بر نحوه سیاست ورزی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
💠انتخابات را خدا آزاد کرد! 🔹چند خط درباره راهی که خدا پیش رویمان گشوده است. 🖋حمزه وطن فدا 🇮🇷1. خرمشهر را خدا آزاد کرد این جمله را اولین بار شهید احمدکاظمی گفت وقتی بیسیم قرارگاه باور نمیکرد و زیر بار نمیرفت پیروزی زودهنگام لشکر خط شکن را، تلاش ها و تدبیرها و جانفشانی ها بزرگ بود اما این حجم از پیروزی را هیچ کس باور نمی‌کرد این پیروزی نبود، معجزه بود ، این کار خود خدا بود ۱۹ هزار اسیر عراقی، به استعداد چندین لشگر که خودشان تسلیم میشدند، خیلی بزرگتر از تدبیر های حسن باقری و رشادت فرماندهی احمد متوسلیان و احمد کاظمی و دیگران بود. راستی چرا و چگونه و چه وقت خدا خودش اینگونه به میدان می آید؟ آیا میشود خدای خرمشهر، انتخابات را نیز آزاد کند؟ آیا میشود در انتخابات هم معجزه خلق کرد؟ 🇮🇷2. در مکتب نجاتبخش خمینی، برای همه مشکلات، برای درمان هر دردی فقط یک راه حل وجود دارد برای نجات فقط یک مسیر آفریده شده است چه دردها و موفقیت های فردی، چه رنج ها و اصلاح های اجتماعی و سیاسی فقط یک راه ... همان که از سال ۱۳۲۳، سالها قبل از جرقه انقلاب در گوش این مردم زمزمه کرد همان که انقلاب را با آن به پیروزی رساند همان که دفاع مقدس را با آن به اوج و عظمت رساند همان که بارها و بارها رهبر انقلاب برایمان از زبان امام خمینی تفسیر کردند همان یگانه موعظه قرآن که امام خمینی از آن پرده برداشت قیام لله برای خدا به دل میدان زدن و سر از پا نشناختن 🇮🇷3. امام میگوید، قیام لله، هم راز تعالی فردی انبیاء و عرفا است و هم راه پیروزی شان بر مستکبرین و نجات امت شان ابراهیم و موسی ع با قیام لله هم خلیل و کلیم شدند، هم بر نمرود و فرعون فائق 🇮🇷4. امام میگوید وقتی قیام لله اتفاق افتاد، پیروزی قطعی است چون دیگر انسان کنار میرود و دیگر خداست که فرمان کار را به دست میگیرد خود خداست که میدان دار میشود پس پیروزی حتمی است. 🇮🇷5 . امام به ملت ایران میگوید بیایید این تنها موعظه الهی را امتحان کنید از ۴۲ تا ۵۷ طول کشید تا ملت ایران، این پیام را بشنود و باور کند امتحان کردیم و جواب داد با دست خالی، بدون امکانات و تشکیلات پیروز شدیم، شاه رفت، انقلاب شد با دست خالی بدون کمکی، با همه دنیا جنگیدیم و پیروز شدیم با دست خالی با همین جوان هایمان روستا و شهرمان را آباد کردیم 🇮🇷6. ایام انتخابات است🇮🇷 در مرحله دولت سازی اسلامی، دولتی میخواهیم مومن دلسوز عاقل پرکار دانش بنیان، مردم پایه، ولایت بنیاد، استکبار ستیز در دوران طوفان الاقصی، در دوران وعده صادق، در نزدیکی قله، در فضای بیداری و خیزش جهانی در دوران مشارکت چهل درصدی و نا امیدی و گرفتاری ها و دور شدن مردم در دوران سخت ترین تحریم ها و تهدیدها و تزویرها 🇮🇷7. چه باید کرد؟ باز هم خمینی از بهشت با همان قلب آرام و ضمیر امیدوار که ما را ترک گفت، میگوید: بسیجیانم، جوانانم، عزیزانم همان راه همیشگی قیام لله 🇮🇷8. برادران و خواهرانم اگر میخواهید مشارکت انتخابات از این ۴۰ درصد جانکاه بشود ۸۰ درصد اگر میخواهید در این فتنه بازار، گزینه اصلح میدان دار شود اگر میخواهید خدا معجزه کند و قلب ها را بگرداند اگر میخواهید سعید جلیلی هم نشود جلیلی مظلوم اگر واقعا قرار است از یک جهان فرصت، یک ایران جهش بسازیم اولین نقش ماندگار ما این است که همه برای خدا و برای تحقق حداکثری ترین مشارکت در انتخابات به میدان بیاییم همه بپا خیزیم و زبان بچرخانیم، از خودمان و آنچه خدا به ما داده است هزینه کنیم هیچ کس تماشاچی نباشد هیچ کس برای نشستنش توجیه نتراشد 🇮🇷9. قیام لله فردی ما زندگی فردی ما را نجات می‌بخشد اما نجات ملی، قیام لله ملی میخواهد قیام لله ملی در گرو این است که اول انقلابی ها قیام بشوند مومنین بپاخیزند و بروند بقیه مردم را بیاورند مثل انقلاب، مثل دفاع مقدس تا قیام لله مردم ایران در مرحله دولت سازی محقق گردد. 🇮🇷10. اگر قیام با سازماندهی باشد که چه بهتر اما حتی نبود سازماندهی هم نباید بهانه ای شود برای نشستن و نظاره کردن همین قیام ها کوچک و‌گروهی، قیام های پارتیزانی با سازماندهی های اندک بود که قطره قطره جمع شد و بهمن انقلاب و طوفان دفاع مقدس را رقم زد. 🇮🇷11. خدا با قائمین است و نصرت خودش را فقط به قائمین لله نثار میکند هر چه قیام بزرگتر، نصرت خدا بیشتر هر چه قیام، لله تر و خالص تر ، نصرت خدا بیشتر معجزه افزونتر. تا از این خرده قیام ها و خرده معجزات، برسیم به آن قیام بزرگ، معجزه بزرگ قیام حضرت حجة بن الحسن القائم المهدی عج ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ 🇮🇷12. خیلی ها به میدان زده اند، دانشجویان، طلاب، نخبگان، مردم، به روستاها میروند، در شهرها تریبون آزاد میگذارند، به هموطنان تلفن میزنند، موجی در مردم و جوانان افتاده است، اما تا قیام ملی فاصله بسیار است ✅بیاییم و بقیه را هم به میدان بیاوریم، قیام لله امروز ما همین است. ☘
هدایت شده از محمد طلایی
باسمه تعالی وحدت برای توحید یا توحید برای وحدت؟ تأملی در باب نسبت وحدت و توحید ✍بخش اول به مجرد این که جریان حق، در طول تاریخ، به نقطه‌ای از قدرت رسیده که بتواند خود را در عداد معمول قدرت‌های هم عرض خویش مطرح کند، یک دوگانه مطرح شده است، نسبت بین گفتمان و رویکرد خالص و صریح توحیدی با گفتمان‌های مذبذب مختلف و گونه گون اطرافش چیست؟ خصوصا زمانی که همه این جریانات در مجموع ذیل یک جامعه گرد هم آمده اند و به نوعی سرنوشتشان به هم گره خورده است. این تعارض لزوما در مرحله پیش از تقیه و ملاحظات اجتماعی توسط ولی جامعه نیز باقی نمی‌ماند و حتی پس از لحاظ انواع تقیه‌ها نیز ادامه دارد. اراده جریان تذبذب به دلیل خصلت دنیازده‌اش، حتی پس از آن که ولی الهی با رعایت ملاحظات مختلف به هدف ایجاد همراهی طیف‌های مختلف، تصمیمی نرم‌تر از آنچه باید می‌گیرد، باز هم متوقف نمی‌شود تا جایی که کاملا تصمیم را از خاصیت بیندازد. پیشروی تذبذب، خصوصا وقتی مستظهر به گفتمانی ساخت یافته و در ابعاد تمدنی باشد، شدیدتر خواهد بود؛ شرایطی که ما اکنون با آن مواجهیم، چنین است. با اراده‌هایی در سطوح مختلف جامعه روبرییم که به دلیل جاذبه تمدن جدید، از لایه‌های معرفت شناسی تا عملیاتی گفتمان توحیدی را مورد بازخوانی قرار می‌دهند تا بلکه بتوانند همراهی بیشتری با نظم مستقر تمدنی جدید بیافرینند. نفوذ این گفتمان در درون جریان انقلابی نیز پوشیده نیست و عمده ما با کم و زیاد، به این تمایلات دچاریم. در این شرایط چگونه باید به جریان ولایت الهی کمک کرد تا اراده خداوند متعال در عالم بیشتر جاری گردد؟ نحوه ایجاد وحدت در جامعه برای فهم سازوکار پیشبرد اراده خداوند در عین حفظ وحدت و وفاق در جامعه، توجه به دو نکته ضروریست: 1- نکته اول این که باید تکثر را به رسمیت شناخت. نمی‌توانیم فضا را به جبر یک دست کنیم. به صورت طبیعی این اراده‌ها در جامعه وجود دارند و باید بتوان فضای تعاملی سالمی بین آنان ایجاد کرد. 2- در پوشش وفاق و وحدت، نباید اجازه داد رویکرد اصلی در تحقق اراده الهی لطمه‌ای ببیند. در واقع باید هوشیار بود تا قرائتی تقلیل گرایانه از وحدت، صورت مسئله اصلی جامعه انسانی که عبودیت خداوند متعال است را پاک نکند. اساسا نکته اصلی این است که وحدت به غیر از محوریت توحید، قابل تحقق نیست و هر گاه اراده‌ای غیر از اراده خداوند متعال در جامعه محوریت یابد، قطعا وحدت پایداری در جامعه وجود نخواهد داشت. با تحفظ بر این دو نکته، باید گفت وحدت چون به معنای توجه قلوب و عقول به یک نقطه است، تا زمانی که یک امر عینی و غیر انتزاعی شکل نگرفته باشد، وحدت امکان تحقق ندارد. وحدت ناظر به یک رخداد بیرونی است. نمی‌توان منتظر ماند تا وفاقی حاصل شود و پس از آن اقدام را طراحی کرد. اساسا وحدت در مسیر حرکت به سمت اهداف الهی حاصل می‌شود یا می‌تواند حاصل شود. بازخوانی تجربه حضرت رسول (ص) و حضرت امام (ره) در مدینه و شروع نهضت می‌تواند راهگشا باشد. این تصور سخت اشتباه است که وقتی حضرت رسول (ص) وارد مدینه شدند، به سبب فاصله میان بیعت عقبه اول و دوم، و نیز پیمان موسوم به صحیفه مدینه که در ابتدای ورود به شهر بین ایشان و مهاجرین و اهالی یثرب بسته شد، با جامعه‌ای یک دست مواجه بودند. شاهد این اشتباه بودن حجم زیاد آیات نفاق است. حضرت (ص) با علم به این چند دستگی، و به استناد حقایق میدانی یثرب، بار اصلی پروژه اقامه دین خویش را به ناچار با گروهی محدود آغاز کردند، چه این که اساسا عامه اوس و خزرج، حتی آنانی که اسلام آورده و در پیمان شرکت کرده بودند، نوعا آماده ورود به این صحنه پرهزینه نبودند. تا پیش از جنگ بدر عمده نیروی فعال سرایا و غزوات را مهاجرین تشکیل می‌دهند و معدودی از انصار در اعزام‌ها شرکت می‌کنند. در بدر نیز عمده استعداد انصار فعال نشده است و آن بخشی که حضور دارند، عمدتا بخشی از خزرجیان هستند. در این مدت بیشتر اوسیان هنوز درگیر خصلت نفاق خویش اند و از خزرج نیز برخی تیره‌ها هنوز به پیامبر (ص) نپیوسته‌اند. حتی پیروزی شکوهمند بدر نیز راه را بر وفاق مدنی حول حضرت (ص) هموار نمی‌کند و در احد نیز کماکان بخش معتنابهی از انصار در جنگ شرکت نمی‌کنند. هم از خزرجیان که به همراه عبد الله بن ابی در آخرین لحظه از معرکه باز می‌گردند و هم از اوس، حتی برخی تیره‌هایی که ساکن مناطق نزدیک معرکه بودند نیز در عبور سپاه مسلمین کارشکنی می‌کنند. حتی در این برحه زمانی هنوز معدودی از اوس و خزرج مشرک باقی مانده‌اند. از قضا می‌توان گفت حضرت (ص) تا حدی از تراژدی کشتار مسلمین در احد استفاده می‌کنند تا فشار اجتماعی شدیدتری بر رویگردانان از معرکه وارد کنند تا متأثر از ریخته شدن خون شهداء، قلوبشان نرم‌تر گردد.
هدایت شده از محمد طلایی
وحدت برای توحید یا توحید برای وحدت؟ تأملی در باب نسبت وحدت و توحید ✍بخش دوم احد شاید نقطه عطفی باشد در تثبیت یاری انصار. روندی که با غزوه بنی نضیر و خصوصا جنگ احزاب سیر صعودی خود را حفظ می‌کند. شاید تهدید وجودی تام و تمام غزوه احزاب و نصرت خاص الهی در این جنگ است که یاریگری انصار را کامل می‌گرداند و تقریبا از این پس به صورتی یک دست از حضرت رسول (ص) حمایت و اطاعت می‌کنند تا مکه را فتح نمایند. در این روند، آنچه واضح هست معطل نماندن پیامبر (ص) بر اتحاد همگانی برای ورود در معرکه است، امری که هزینه زیادی نیز بر نهال اسلام تحمیل می‌کند. حضرت (ص) هرچند حساب شده و با تدبیر، گام‌های خود برای افزایش تنش با قریش به هدف خاضع کردن مشرکان مکه را با توکل به خداوند آغاز می‌کند و در مسیر به تدریج و با استفاده از اهرم‌های فرهنگی و فشارهای اجتماعی و برخی برخوردهای سخت تنبیهی، اتحاد انصار پیرامون خویش را فراهم تر می‌نماید. در این مسیر فشارهای سخت اقتصادی نیز وجود دارد، که البته به تدریج و در نتیجه غنائم جنگی تا حدی از آن کاسته می شود. اما نکته اصلی این است که حضرت (ص) به بهانه فشارها، پروژه نشر دین را به تعویق نمی اندازند. خاصه اگر این نکته را لحاظ کنیم که اساسا اوس و خزرج به این دلیل در پذیرش اسلام و نبوت حضرت (ص) رغبت نشان داده بودند که از جنگ‌های فرسایشی چندین ساله بین خودشان خسته شده بودند، اما اینک با دعوتی مواجه بودند که حداقل سالی یک بار به آنان دستور جهاد می‌داد، آن هم نه با قبیله کوچک همسایه، بلکه با قریش و متحدانش! این تصویر مکانیکی که ابتدا در مکه هسته سختی فراهم می‌آید و سپس در مدینه امتی پا به رکاب برای جهاد فی سبیل الله با کار تبلیغی و فرهنگی حول حضرت (ص) حلقه می‌زنند، بسیار رهزن است. این تصویر که باید روی مردم و امتی کار کرد تا پس از آمادگی کامل یا حداکثری جامعه وارد معرکه شوند و هزینه‌های جنگ را کاملا طوعا و رغبتا تحمل کنند، بسیار رهزن است. وحدت و اتحاد در اندیشه دینی مآلا از جنس مقوله‌های ایمانی اند و این مفاهیم در فضایی انتزاعی و دور از هزینه دادن‌های واقعی و درگیر شدن با آزمون و ابتلائات حقیقی شکل نمی‌گیرند و تثبیت نمی‌شوند. با ادبیات رایج مردم سالاری و المردم ثم الاقدام، نمی‌توان پیچیدگی‌های مسیر اقامه دین را توضیح داد. حرکت حضرت امام در ابتدای دهه 40 نیز همین گونه است. امام با امتی آماده و خواصی آماده‌تر مواجه نبودند تا فرمان مبارزه با شاه را صادر کنند. برای آماده کردن مخاطبان خویش هم انواع دوره‌های فرهنگی و تبلیغی برگزار نکردند. با بضاعت موجود و با وجود اختلافات راهبردی و بلکه عمیقتری که با بزرگان همرده خویش (رحمة الله علیهم) داشتند و با وجود اقبال نه چندان زیادی که در ابتدای امر از سوی توده مردم به مبارزه نشان داده شد، حرکتی را آغاز کردند که خداوند پس از 15 سال بدان برکتی بی‌مانند داد. ولی این برکت در اثر آن حرکت رخ داد. وحدت حول پرچم انقلاب اسلامی در مسیر رخ داد و نه در استراحت‌گاه قبل از آن. حال این ماییم و یکی از مهم‌ترین گردنه‌های مبارزه با استکبار و سگ هار منطقه. از سویی با دولتی مواجهیم که در خوشبینانه‌ترین حالت، برخاسته از مطالبات طبقه متوسطی که به او رای داده، نهایتا به دنبال تایید شدن به عنوان شهروندی خوب در دنیاست و طبعا از تنش گریزان. از سوی دیگر، رگه‌های قابل توجه و بعضا پررنگی از مصلحت اندیشی در بدنه انقلابی نیز ریشه دوانده است. توده‌های مردمی نیز یک دست نیستند و تمایلات جدی به سبک زندگی غربی و بروزات طبقه متوسطی، فضا را برای کنش حاد و جدی در مواجهه با رژیم سخت می‌کند. چالش مهم دیگر البته وضعیت اقتصادی است که به دلیل عقب ماندگی‌های دهه 90، دست ما را بسته و حجتمان را کوتاه کرده است. در چنین فضایی، نمی‌توان منتظر ماند تا وفاق در سطوح مختلف نظام حاصل آید و بعد اقدام کرد. بدنه انقلابی نظام، اعم از مسئولین و حزب‌اللهی‌ها، باید اقدام مستقیم در مقابله با رژیم را در سطحی مؤثر اجرا کنند به گونه ای که در گام اول ضربت متقابل و متوازن جمهوری اسلامی به دشمن در قبال ترورهای اخیر تثبیت و نهادینه شود. انتقام شاید بازدارندگی کاملی نداشته باشد، اما دشمن را قطعا محتاط‌تر خواهد کرد و فضای بین الملل را نیز حساس‌تر. این گره‌های ذهنی باید از اذهان، خصوصا برخی از مسئولین انقلابی باز شود تا بتوان حرکت کرد. پالس‌های معنادار مبنی بر نیفتادن در تله جنگ از سوی مدیران انقلابی نظامی و غیرنظامی قابل هضم نیست و اقدام عاجل، رفع این قبیل گره‌هاست. مهار جریان غرب‌گرا نیز اساسا در دل حرکت معنادار است نه در مساومات پیش از قیام! وقتی نهضتی شکل نگرفته و میدان قیامی مطرح نیست، آنکه مهار می‌شود جریان انقلابی است! وفاق ملاحظه ایست بر مدیریت جریان جامعه تا در مسیر آزمون الهی حرکت بهتری داشته باشد. نباید این ملاحظه جای اصل حرکت توحیدی را بگیرد. آقایان، وفاق و وحدت را باید خرج توحید و کلمه الله کنیم نه برعکس!
باسمه تعالی روش‌های معقول و نتائج معکوس چرا راهبرد «جنگ بدون جنگ» جواب نمی‌دهد؟ ✍️بخش اول اینکه چرا نظام اسلامی، علی‌رغم پیشرفت اعجاب‌آوری که در منطقه داشته، در ماجرای انتقام از ترورها خصوصا، و ورود قدرتمندتر و البته پیچیده‌تر در صحنه نبردهای محور مقاومت عموما، دچار حدی از رخوت و سستی شده، جدای از دواعی نفسانی که کم و بیش در بخشی از مسئولین و مؤثرین و نیز برخی از توده‌های مردم هست، ناشی از گره‌های ذهنی مختلفی هست. یکی از این گره‌ها، تلقی اشتباه از ماهیت محور مقاومت راهبردهایی است که ناشی از این تلقی غلط، نتیجه معکوس می‌دهد و به جای حل مسائل نظام، صحنه را پیچیده‌تر می‌کند. موقعیتی که اکنون در آن قرار گرفته‌ایم را باید مرور کرد. چه شد که رژیم جعلی که تا چند روز پیش، در تمام اهداف راهبردی خود در محورهای غزه و لبنان شکست خورده بود، به ناگاه از گوشه رینگ خارج شد و با شتابی فراوان، عمده مؤثرین سطوح بالای حزب الله عزیز را به شهادت رساند و اکنون به عقب راندن مقاومت لبنان به پشت رود لیتانی فکر می‌کند؟ می‌توان این موقعیت را یک پدیده معمولی توصیف کرد و گفت جنگ است، می‌زنیم و می‌خوریم. اما می‌توان علائم تغییر معادله و یا حداقل خارج شدن اسرائیل از شرایط بحرانی روزهای اخیر را دید و آسیب‌شناسی جدی‌تری کرد. در ادبیات سیاسی نظام، تقریبا دو نگرش به محور مقاومت وجود دارد که لزوما دو جریان مختلف آن دو را نمایندگی نمی‌کنند و هر دو ادبیات، در افواه به صورت پراکنده‌ای وجود دارد: 1- نگرشی که از اصطلاح نیروهای نیابتی استفاده می‌کند و نوعا از مزیت امنیتی محور مقاومت برای جمهوری اسلامی و گسترش مرزهای امنیتی نظام و دور کردن خطر از مرزهای رسمی کشور سخن می‌گوید. این نگرش که یا عامدا و یا ناخودآگاه، از دکترین ام القرای دهه 70 متاثر است، امنیت ایرانِ ام‌القری را اصالت می‌دهد که برای تامین آن، نیاز به پروکسی‌هایی دور از مرزهای رسمی است تا بتواند خطر را در دوردست‌ها نگاه دارد. این هرچند تصریح نظریه ام القری نیست، اما نتیجه عملی و طبیعی آن است. 2- نگرش دوم هر چند مدت‌هاست از تب و تاب ادبیات ابتدای انقلاب خود افتاده، اما حامل معنای صدور انقلاب است. انقلاب 57 اساسا یک حرکت انبساطی و تکثیر شونده بود که هنوز ذات خشن و خودخواه دولت-ملت مدرن نتوانسته است آن روح لطیف اما قدرتمند را در خود هضم کند. صدور انقلاب در پی ایجاد جبهه‌ای انسانی و الهی است که متکی بر بیداری اذهان و دل‌ها، با اتصالی شدید و اتحادی وجودی-معنوی، به یک پیکره واحد می‌رسد؛ جدایی در کار نیست، ما از آنهاییم و آنها از ما. البته طبعا این اتحاد، با رعایت ملاحظات اجتماعی و تاریخی و حقوقی موجود است و نمی‌توان به یکباره همه خطوط تاریخی که حکم به جدایی کرده‌اند را محو نمود؛ هسته‌هایی ایجاد شده است که هر یک مانند اعضای پیکری واحد باید عمل کنند، و نحوه اتصال این هسته‌ها، پارادایم روابط بین الملل موجود را به صورت جدی نقض می‌کند. هر کدام از این دو نگرش، به دلیل تفاوت در ایده مرکزیشان، راهبردهای کلان متفاوتی را ارائه می‌دهند که هر چند در بسیاری مواقع با هم مشترک اند، اما در بزنگاه‌ها تعارضات خود را نشان می‌دهد. اولی در درون خود به نوعی نگه داشتن بحران در بیرون از مرزها و یا بعضا صدور بحران به خارج از سرزمین را دارد. جنگیدن بدون جنگ زائیده همین تفکر است. در واقع خط راهبردی اصلی که در نقطه تعارض، سایر خطوط فدای آن می‌شوند، همین پرهیز شدید ام القری از ورود به چالش‌های جدی است. رویکرد دوم اما مفهوم مرکزی‌اش، وجود یک قدرت یک پارچه معنوی و مادی در همه اجزای پیکره است؛ قدرتی از جنس روحی منتشر و حیاتی حاضر در همه اعضا. لازمه این مفهوم، در عین توانمندسازی هسته‌های مختلف و حتی استقلال آنها در تصمیم‌گیری، مفهوم خاصی از قدرت و امنیت را ایجاب می‌کند. قدرتی که اساسا ناشی از شدت اتصال است، امنیتی که از بَلاکشی اعضای مختلف پیکره در نسبت با همدیگر پدیده می‌آید. مزیت این رویکرد و منشاء قدرت آن در پرهیز نیست، در استقبال از چالش‌هایی است که بر کل پیکره وارد می‌آید؛ طبیعتا استقبالی مدبرانه و از روی حزم. آنها دیگر برای ما نمی‌جنگند، ما همه با هم برای هم می‌جنگیم. این طبعا به معنای لزوم ورود و خروج هم زمان در جنگ نیست، اما به معنای برداشتن خط قرمز «نه به درگیری» حتما هست.
روش‌های معقول و نتائج معکوس چرا راهبرد «جنگ بدون جنگ» جواب نمی‌دهد؟ ✍️بخش دوم اما اکنون در چه موقعیتی هستیم؟ به نظر می‌رسد در شرایط فعلی، حداقل مدتی است با توجه به چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و امنیتی اخیر نظام و حجم تهدیدات نظام سلطه، رویکرد اول در ذهن تصمیم گیران پررنگ‌تر شده است. جذابیت جنگ بدون جنگ و البته در عین حال پشتیبانی از محور مقاومت از سویی، و روی کار آمدن مجدد دولت جدید و گفتمان غربگرایی از سوی دیگر، مانع از پاسخ جدی به ترورهای اخیر در گام اول و ورود مستقیم‌تر در صحنه جنگ در گام بعد شده است. هر چند این رویکرد پیش از روی کار آمدن دولت جدید نیز در اجزای مختلف نظام منتشر بود. تصویری که از راهبرد جمهوری اسلامی در مواجهه با تنش‌های منطقه‌ای تا پیش از این وجود داشت، البته به صورت واضحی این پرهیز را فریاد نمی‌زد. ایران در حوادث مهم منطقه پس از بیداری اسلامی، خصوصا در سوریه و عراق حضوری جدی داشت، که البته هرچند حاشیه‌ای فرعی بر نیروهای میدانی در عرصه نبرد بود و عمدتا نقش فرماندهی و ستادی در برخی سطوح از آن ایران بود، اما به هر روی مستقیما در معرکه حاضر بود. همانگونه که ایالات متحده نیز در پرونده‌های حساس منطقه‌ای خود مانند عراق و افغانستان، به صورت مستقیم در منطقه حضور یافته بود. در نتیجه این روند، ایران به قدرتی منطقه‌ای ارتقاء یافته بود. رتبه‌ای که عمدتا حاصل وارد شدن در میدان آزمون و ابتلائات سخت بود و نه انبار کردن موشک‌های بالستیک که البته پشتیبان همین حضور منطقه‌ای هستند. اگر قرار است نظام اسلامی ایران قلب محور مقاومت باشد، طبیعتا ابتلائات سخت‌تر و پیچیده‌تری را نیز باید از سر بگذراند تا مورد نظر لطف و رحمت ویژه‌تری از سوی خداوند قرار بگیرد. سازوکار قدرت یابی جریان حق، که از سوی خداوند و به رحمت رحیمیه مرحمت می‌گردد، اساسا از مسیر آزمون‌های الهی است. بخش عمده این قدرت اساسا از طرق عادی حاصل نمی‌شود، بلکه به تبع ارتقاء ایمانی، از مقوله امدادهای الهی است. نمی‌توان سازوکار ایمانی را با محاسبات مادی ارزیابی کرد و سنجید. قدرت ایمانی در چنین مسیر ناهمواری می‌روید. امیرالمومنین (علیه السلام) در هنگام صلح صفین این گونه به اصحاب خویش عتاب می‌کنند که چگونه با رویگردانی از جهاد، قدرت را از خویش سلب کرده‌اند: وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ ... فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّی اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَما. ما با رسول الله (صلی اللّه عليه و آله) می‌جنگیدیم ... گاه ما بوديم كه جام مرگ از دست دشمن می‌گرفتيم و گاه دشمن بود كه جام مرگ از دست ما می‌گرفت. چون خداوند صداقت ما را در پيكار ديد، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پيروزی داد. تا اسلام استقرار يافت و از خوف دشمنان آرميد و در منزلگاه‌های خود مأوا گزيد. به جان خودم سوگند، اگر شيوه و سيرت شما را پيش گرفته بوديم، حتی ستونی از اين بنا برپا نمی‌شد و درخت اسلام را شاخه تری نمی‌روييد. به خدا سوگند، آنچه زين پس می‌دوشيد خون خواهد بود و نصيبی جز پشيمانی نخواهيد برد. نکته مهم در این فرایند، بازگشت ناپذیر بودن آن است. «انقلاب علی اعقاب» برای قدرت منطقه‌ای جایز نیست! در آن شرایط فتح و ظفر که به همت و محوریت حاج قاسم عزیز (ره)، شر جریان‌های تکفیری از منطقه کم شد، گام بعدی ایران اگر پرهیز از تنش باشد، خسارت زا خواهد بود. باید زین پس در قواره قدرتی جدید که نسبت به کل محور مقاومت و منطقه حساسیت دارد ظاهر شد.
روش‌های معقول و نتائج معکوس چرا راهبرد «جنگ بدون جنگ» جواب نمی‌دهد؟ ✍️بخش سوم این گام تنش‌زدایی اما متاسفانه به دلیل همین جنس تلقی‌های غلط و البته موارد دیگر، نظام را در وضعیتی قرار داد که تهدید دشمن، با عبور هرچند موقتی از بازوهای نیابتی، خود نظام را به صورت مستقیم نشانه برود. سرکنگبین صفرا فزوده است و رویکری که قرار بود تنش را از ایرانِ ام‌القری دور کند، کشور را در موضع تهدید، آن هم در برابر دشمنی که خود را در قدرت می‌بیند قرار داده است. با افزایش تعلل نظام در پاسخ به ترورها، تصویر سابق دشمن از ایران مقتدر تغییر کرده و اکنون خود را از قید پاسخ متقابل ایران رها می‌بیند. پس خطوط قرمز را یکی پس از دیگری رد می‌کند. باید توجه کرد که پاسخ متقابل ایران لزوما بازدارندگی سریعی ایجاد نمی‌کند و احتمالا روند ضربات متقابل برای مدتی ادامه‌دار خواهد بود. اما فرق است بین قدرتی که در پس زد و خورد متوازن برای ایران ایجاد شود و ضعفی که در اثر تنش‌زدایی و عدم پاسخ، به بهانه‌هایی مثل مدل پیچیده تعاملات بین الملل و ملاحظه شرایط داخلی و ... عارضمان گردد. طبیعتا در ورود به چنین میدان پیچیده‌ای است که به جای تکیه بر صرف موشک و ابزارهای نظامی، مجبور می‌شویم ابزارهای امنیتی خویش را مجددا فعال کنیم و سبد پاسخ‌های خویش را متنوع‌تر نماییم. این مسیر پاسخ معکوس راهبردهای معقول را در پرونده‌های مختلفی در تاریخ جمهوری اسلامی می‌توان مشاهده کرد. بررسی این موضوعات به صورت تاریخی فرصتی مبسوط می‌طلبد. در انواع پرونده‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، می‌توان این مسیر قابل تکرار را مشاهده کرد. به دلیل عدم درک درست منطق انقلاب اسلامی در یک موضوع، مسیری در پیش گرفته می‌شود ولی راهبردها در نهایت معکوس عمل کرده و نظام و انقلاب را در نقطه حساس در موضع ضعف و در جهتی مقابل جهت‌گیری اولیه قرار می‌دهند. امیر المؤمنین (ع) یکی از عواقب رویگردانی از جهاد را دچار شدن به کج‌فهمی می‌دانند. «و ضُرب علی قلبه بالاسهاب». بر قلب‌ها پرده‌هایی افکنده می‌شود که مانع از درک درست وقایع می‌گردد. این کج‌فهمی، خدای ناکرده، نظام را در آستانه ضربات سهمگین‌تر و جامعه را در آستانه غضب الهی قرار خواهد داد.