نفی و اثبات
✍ بس فتنهها بزاید تأملی در باب بسط گفتمان انقلاب اسلامی ۱ از ۳ 🔺همواره یکی از چالشهای جریان انقلا
ناظر به این یادداشت، جناب حجت الاسلام والمسلمین حیدری پور نقدی در کانالشون نوشتند که در ادامه خواهد آمد👇
هدایت شده از درنگ
ملاحظاتی بر یادداشت «بس فتنهها بزاید» آقای محمد طلایی
🖋 نوشته: عباس حیدری پور
1️⃣ از 3️⃣
درباره یادداشت آقای محمد طلایی به نام «بس فتنهها بزاید؛ تأملی در باب بسط گفتمان انقلاب اسلامی» که موضوع آن مناقشه در درستی به میان آمدن گفتمانهایی رقیقتر از گفتمان حاد و توحیدی انقلاب اسلامی به غرض جذب طیف خاکستری جامعه است، ملاحظاتی تقدیم میشود. اما باید به خاطر داشت این یادداشت علاوه بر اشراف بر جایگشتهای گفتمانی در جامعه ایران، حاوی مزایای چندی است:
✅ متفطن به این نکته است که گفتمانها هم اثباتاً و هم ثبوتاً با لحاظ شرائط خاص اجتماعی و حتی پسزمینه گستردهتر و پنهانتر شکل گیرند والّا تأثیر و کارآمدی خویش را از دست خواهند داد؛ آنچه در متن با عنوان دقیق نیازمندی به محمل خاص اجتماعی آمده است محاکات دیگری از همین مطلب است.
✅ در زمانه ما، تمدن غرب، تمدنی تمامیتخواه با صورتبندی کامل و برخوردار از روحی مادی است و به همین خاطر حریف قدر میطلبد و ازاینرو در تقابل هم باید نقطه توحد داشت و هم این نقطۀ توحدی قدرت کافی برای مواجهه گفتمانی با تمدن غرب را داشته باشد.
⚠️ملاحظات نیز در مقام نفی کلی و انکار اصلی نیست ولی معتقدم چون چنین ملاحظاتی را مطرح نکرده است، ممکن است دلالتها و لوازم رادیکالی را بیابد که با روح کلی اندیشه و سیره حرکت شیعی هماهنگ نباشد. ملاحظاتی که حتی ممکن است علیرغم پذیرش اصل سخن صاحب یادداشت، ما را مجبور سازد این سخن را بازسازی و بازآرایی کنیم.
اما ملاحظات: ⏬
1️⃣ اکنون و در زمانه ما تصویر شخصیت انسان ایرانی، از نگاه جهان اسلام، یک شیعی و بلکه شیعی سررشتهدار تحولات جهانی شیعیان و گروههای همسوی با ایشان است. اما با اندک مراجعهای به تاریخ مشاهده میشود که مسلمان ایرانی یک عنصر سنی به تمام معنا بوده است که حتی پیشتاز جریان علم در اهل سنت بوده است و بر فرهنگ عمومی اسلامیِ اکنون عالَم اهل سنت به همین مناسبت تاریخی اثرات جدی داشته است. اما چه شده است که سنی سررشتهدار فرهنگ جهان اسلام به یک عنصر شیعی بدل شده است؟ این چرخش مذهبی که آثار فرهنگی-تمدنی خاص خود را داشته است، نه یک چرخش یکباره و بلکه برخوردار از مسیرها و توقفگاههای میانی و بهواقع کاتالیزورهایی بوده است و عمده آنها هویت میانی صوفی سنی محب اهل بیت ع بوده است. با الهام از این نکته تاریخی یا مثالهای دیگری که میتوان در حوزه سایر فرهنگها و تمدنها پیدا نمود، باید متفطن شد که چرخشها و ایستادن در نقطه حاد هویتی یکباره روی نمیدهد و فرایندی تدریجی است. در مثال مرتبط با ایران نکته مهم مدخلیت جدی اهل بیت ع در مدیریت نسبی این امر است. گفتوگوهای علمی و فعال اهل بیت ع با عالمان اهل سنت با همین غرض انجام شده است و ایبسا در این گفتوگوها نقطه حاد هویتی شیعی یعنی امامت و ولایت در مرکز گفتوگو قرار نداشته است گرچه انذارها همواره وجود داشتهاند. معنای این سخن آن خواهد بود که برای پیشبرد امری ضرورتاً نیاز به طرح حادترین گفتمان نیست و سیره اهل بیت ع و بلکه روش و منش دینی هم چنین دلالتی ندارد. در اثبات این مدعا کافی است به منهاج قرآنی توجه کنیم:
2️⃣ از آنجا که توحید حادترین نقطه تمرکز اسلام است، علیالقاعده باید به توحید ناب در عمیقترین وجوه آن در متن قرآن کریم اشاره شده باشد و هیچ تنازلی رخ نداده باشد. بهویژه با عطف توجه به روایت منقول از حضرت امیر ع در نهج البلاغه(حکمت 237) که به طرق دیگر نیز از سایر اهل بیت ع هم نقل شده است که در آن سه گونه عبادت معرفی میشود و گونه برتر عبادت آزادگان در قبال دو گونه نازلتر عبادت بندگان و عبادت تجار برجسته میشود. در نگاه نخست و به حسب استنتاج اولیه نباید در قرآن دوگونه دیگر عبادت مورد تمرکز و تشویق و بهرهبرداری برای هدایت قرار گرفته باشد. با این همه نگاهی به آیات کریمه قرآن خلاف این انتظار را نمایش خواهد داد. در بسیاری از آیات هم خوف و هم طمع انسانی برای هدایت به کمک گرفته شده است یعنی هم تخویف از عذاب جهنم در کار است و هم تبشیر به پاداش الهی. به عبارت دیگر اصلاً چنین نیست که یکسره، آیات همگی حول عبادت آزادگان و متناسب با این مرتبه حاد و بسیار پیشرو سامان گرفته باشد. سرّ مطلب شاید در ماهیت انسان و فرایند تدریجی مورد نیاز برای هدایت و رشد او باشد و خصوصاً اینکه دار دنیا و تطورات آن نیز فرایندی تدریجی را میطلبد.
ادامه...🔰
@abbas_heidaripour
هدایت شده از درنگ
ملاحظاتی بر یادداشت «بس فتنهها بزاید» آقای محمد طلایی
🖋 نوشته: عباس حیدری پور
2️⃣ از 3️⃣
3️⃣ علاوه بر منطق «تدریج» و دعوت مرحلهای باید متوجه تنوعات فرهنگ عمومی جامعه و لایههای آن بود؛ امری که مواجهه چندلایه و ترکیبی را میطلبد. به عبارت دیگر با اینکه باید گفتمان حاد و حاق مدعای انقلابی و توحیدی توسط علمدار و هادی جامعه و رهبر آن همواره زنده نگه داشته شود اما این بدان معنا نیست که تنها با این لایه و این سطح به شکل بسیط و غیرمرکب جامعه مورد خطاب قرار بگیرد. چگونگی مواجهه اهل بیت ع با سؤال واحد و نیز آنچه درباره قرآن یادآوری شد توجه به همین امر را نشان میدهد؛ البته به زعم نویسنده یک نارسایی درباره ماهیت پدیده گفتمانی و چگونگی شکلگرفتن گفتمان میتواند باعث این تلقی شود که طرح گفتمان حاد به معنای طرد هرگونه منطق و گفتگوی رقیقتر است. نکته کلیدی برای حل مسئله توجه به امکان ذوبطون بودن «جملات و دعوات» است. اینکه در معارف دینی میتوان از جمله واحد مراتب مختلف توحیدی و بطون معنایی را به حسب مقام و موقف شنونده اخذ کرد باید نکتهای بس درسآموز داشته باشد. اگر طرح گفتمان واحد به معنای از کار انداختن هویت چندلایه و ذوبطون مفاد گفتمان باشد باید به صراحت گفت گفتمان ابزاری مناسب برای بسط منویات دینی نیست! گفتمان اگر هویت تأویلی را نداشته باشد اساساً لیاقت حمل معانی و معارف دینی و انقلابی را ندارد. بدینترتیب دعوای بر سر گفتمان مختار نه فقط دعوایی راهبردی بر سر انتخاب "این یا آن" مفاد گفتمانی بلکه دعوایی بر سر کیفیت طراحی گفتمان به معنای امکان لایهمندی مفاد گفتمانی است؛ در تاریخ اسلام گاه توحید چنان طرح شده است که به تکفیر انجامیده است و گاه دیگر چنان طرح شده که به هم آغوشی با شرک و کفر تن داده است. و حال آنکه راهبرد درست، میانه تشبیه مطلق و تنزیه مطلق است.
4️⃣ نکته جالب توجه در یادداشت پذیرش ضرورت وجود محمل اجتماعی برای سوار شدن گفتمان است. در این یادداشت ظاهراً گزینه و پیشنهادی به عنوان محمل اجتماعی امروزین ما برای سوارکردن حاق گفتمان انقلاب اسلامی وجود ندارد. و حال آنکه به نظر میرسد محمل اجتماعی خود نظام جمهوری اسلامی است و ساختن این چهره مستقر انقلاب؛ همان پدیدهای که با عنوان ساختن ایران از آن یاد میکنیم. اگر پیشرفت ایران کالبد تحقق مادی داشته باشد چنین مواجهاتی با گفتمانهایی پایینتر از گفتمان حاد نهضتی ضرورت چنین وضعی خواهد بود. به عبارت دیگر مسئله این است که آیا انقلاب اسلامی باید همچنان در چهرۀ نهضتی خود به پیش برود یا باید استقرار در چارچوب نظام هم بیابد؛ یعنی نوعی نظامسازی، ساختارسازی و حتی بروکراسی که مساس جدی با امر دنیوی پیدا خواهد کرد، هم در میان است. اگر این را بپذیریم باید گفتمان میانی هم وجود داشته باشد. خود ادبیات رهبر انقلاب در جایی که توصیه به سندنویسی و تحفظ بر سند میکند، جایی که رعایت انضباطهای بروکراتیک را خواستار میشود، همگی دال بر پذیرش این حالت میانی و گفتمانهای متناسب با این لایه است. مسئله این است که آیا اداره جمهوری اسلامی به مثابه یک شر گریزناپذیر در حال مهار گفتمان خود انقلاب اسلامی و ماهیت نهضتی آن است؟ یا نه این خود یک ظرفیت و فرصت است؟ اگر ظرفیت و فرصت است یعنی وارد مقام تفصیل شدهایم یعنی علاوه بر مقام سلب و نفی باید به مقام ایجاب ورود داشته باشیم و مقام ایجاب تفصیل میطلبد و این نقطه از گفتمانهای حاد قدری فاصله میگیرد نه بدین خاطر که ما از این گفتمان فاصله میگیریم و به آن پشت میکنیم بلکه ماهیت دنیا، انسان، روابط دنیوی و تدریج در آن و گونهگونی مخاطب چنین چیزی را اقتضاء میکند. پس تدریج و تفصیل و مقام اثبات لایههای میانی گفتمانی را میطلبد.
ادامه...🔰
@abbas_heidaripour
هدایت شده از درنگ
ملاحظاتی بر یادداشت «بس فتنهها بزاید» آقای محمد طلایی
🖋 نوشته: عباس حیدری پور
3️⃣ از 3️⃣
5️⃣ یکی از دغدغهها و بلکه استدلالات مرکزی نویسنده یادداشت این نگرانی است که اگر گفتمان رقیقتری در کار باشد این امر به خاطر هاضمه قدرتمند تمدن غربی و انصراف ذهنی مخاطبان گفتمانی ما باعث درغلطیدن ایشان به سویه کاملاً مادی میگردد و اثری از هویت انقلابی را نمیتوانند با این گفتمان در خود بازتعریف کنند. ازجمله نوشتهاند: «اگر ایده نهضت جزئینگر میبود، به نفع تمامیتخواهی ایده تجدد مصادره میشد، چون تجدد بود که میتوانست فضا را پر کند و جزءنگری معارضش را در خود هضم کند؛ همانگونه که در مشروطه، استبدادستیزی را در خود بلعید و سکولاریسم مدرن استبدادی پهلوی را بیرون داد.»؛
در مقام پاسخ به این دغدغه باید به دو نکته بسیار مهم توجه کرد:
📍اولاً- همانگونه که به درستی نویسنده متوجه است، قوت تمدنی غرب فقط از گفتمان مادی او برنمیخیزد بلکه به بسط تمدنیاش در ساحات مختلف زندگی بازمیگردد. ازاینرو باید گفت اگر ما وارد تفصیل نشویم و واقعاً سودای ساخت نظامی متفاوت را نداشته باشیم، صرف گفتمان حتی در فرض عدم برخورداری تمدن غرب از گفتمان و عدم معارضه در لایه گفتمانی با ما باعث نمیگردد امکان حرکت بلندمدت و راهوار را داشته باشیم. اینکه رهبر انقلاب بر ضرورت ساخت ایران به عنوان «الگو» توجه دادهاند به همین معناست. همین نقطه تمرکز ایشان باعث شده است که برخی استلزامات دغدغهمندان متمرکز بر صرف هویت نهضتی انقلاب در بزنگاههای تاریخی و حوادث جاری جهانی با فرمان ایشان همراه نگردد. صریحتر آنکه با اینکه گفتمان نیاز هرگونه عزیمت است اما از آنجا که حرکت و عزیمت مشکک است، پس از عزیمت و قیام اولیه، و در مقام تثبیت سنگر اول باید وارد ساخت شد و این خود نیازمند ایجاب و تفصیل است که لایهمندی گفتمانی را ضروری میسازد.
📍ثانیاً- هر گفتمان رقیقتری ضرورتاً تسلیم روح مادی تمدن غرب نمیگردد؛ زیرا هر امر میانی اگر به درستی طرح گردد، حاوی عناصر حق و روحی متعالی است که میتواند فرد مستقر در این لایه را دستگیر باشد؛ به عبارتی تسلیمشدن گفتمان میانی به روح تمدن غربی در شرائطی خواهد بود که فاقد هرگونه سویه متعالی و استعلایی باشد و حال آنکه اگر چنین باشد اصلا این گفتمان نه یک گفتمان میانی بلکه یک گفتمان منحط است. مثلاً گفتمان «رفاه و پیشرفت» یا «تفریح و سرگرمی» در بسیاری از تقریرهای تاریخ معاصر خویش حاوی سویه استعلایی نبوده است اما در مقابل رهبر انقلاب گفتمان«پیشرفت و عدالت» را مطرح کردهاند و این با اینکه یک گفتمان میانی است ولی حاوی عناصر استعلایی است و درعینحال در مقام تقریر تفصیلی حتی عنصر«پیشرفت» را با نگاهی خاص و مشتمل بر پیشرفت معنوی معرفی کردهاند. بهعبارت دیگر درصورت انتخاب گفتمان میانی درست این گفتمان نسبت به امر استعلایی لابشرط و تسلیم محض نیست بلکه با آن همسو و همآهنگ است و بدلزدن بدان چندان آسان نیست، زیرا طراحان این گفتمان در جامعه حاضرند و کنشگری دارند. نکته برتر اینکه حتی رهبر انقلاب نسبت به مصادره برخی گفتمانهای میانی بسیار دورتر از حاق گفتمان انقلابی را در دوران رهبری خویش را به نمایش گذاردهاند؛ مردمسالاری دینی درواقع انقلاب ماهیت شعارهای دموکراسیخواهانه دوران اصلاحات بود؛ نه به این معنا که ایشان این اندیشه را نداشته باشند بلکه وقتی شعار دموکراسی در دوران مذکور مطرح شد، ایشان هم بهعنوان عالیترین کنشگر جامعه ایرانی وارد شدند و در مقام تبیین و تفصیل و بعد صورتبخشی و بازسازی مجدد گفتمانی، مردمسالاری را برکشیدند. بدینترتیب باید توجه کرد که وقتی صحبت از گفتمان میشود، گفتمان تنها پدیده حاضر در میدان نبرد نیست بلکه هم کنشگران انقلابی در میداناند و هم اگر گفتمان میانی برخوردار از روح استعلایی باشد، این روح استعلایی آن را اقتضاءمند خواهد کرد و تسلیمش به روح تمدن غربی را آسان نخواهد ساخت. مسئله این است که اگر کنشگران جبهه انقلاب همهچیز را به گفتمان بسپارند، از عهده نبرد تمدنی با غرب برنخواهند آمد. گفتمان ابزاری برّا و پیشرو و پیشران است اما هیچگاه ابزار هرچقدر هم متعالی، همه معادلات را رقم نخواهد زد؛ دستکم زنده نگهداشتن گفتمان البته همراه با روح آن یک ضلع جدی کنشگری است؛ با اینکه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ است ولی خواستهاند که حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ.
سخنان دیگری البته باقی است؛ باشد تا بهانهای دیگر.🔹
@abbas_heidaripour
برنامه مستند مقدس نما، خواجه نصیر 1.aac
18.73M
ارائه به مناسبت پخش مستند مقدسنما، در مورد منطق شکلگیری جریانهای متحجر و چرایی خطرناکی آنها برای جریان حق
دانشگاه خواجه نصیر
قسمت اول
برنامه مستند مقدس نما، خواجه نصیر 2.aac
36.03M
ارائه به مناسبت پخش مستند مقدسنما، در مورد منطق شکلگیری جریانهای متحجر و چرایی خطرناکی آنها برای جریان حق
دانشگاه خواجه نصیر
قسمت دوم
نهضت، لازمۀ همیشگی نظام.pdf
138.4K
✍ نهضت، لازمۀ همیشگی نظام
تأملی در باب رابطه نهضت و نظام ذیل گفتمان انقلاب اسلامی
🔹عملیات طوفان الاقصی و ضربه مقتدرانه اولیه حماس به صهیونیست ها و مقاومت شکوهمند بعدی در برابر حملات ارتش اسرائیلی از یک سو و موج بی وقفه ضرباتی که به واسطه کشتار بی رحمانه عزیزانمان در غزه به وجدان های بیدار وارد می آید از سوی دیگر، مجددا بحث در مورد دوگانه نهضت و نظام را داغ کرده است.
🔹راهپیمایی های پرشور جهانی در حمایت از غزه در مقایسه با برنامه های نسبتا روتین ما در ایران، روایت سرزنده حوادث در غزه توسط شبکه های اجتماعی در غرب و جهان عرب و روایت رسمی و قرین سیاست در کشور ما، تلاش برای کنش گری نهضتی برای گشودن جبهه جدید سیاسی و چه بسا نظامی برای مقابله با رژیم جعلی و وجود معادلات دست و پا گیر ساختاری برای این قبیل اقدامات، فارغ از درستی و نادرستی هر کدام از اطراف ماجرا، مجددا بر فقدان پاسخ یک پرسش قدیمی در تاریخ انقلاب صحه گذارده اند:
♦رابطه نهضت و نظام در معادلات عینی ساختاری کشور، خصوصا در موضوع صدور انقلاب چگونه است؟ نقطه اتصال دو سر طیف کجاست و باید هر کدام از طرفین چه ویژگی های ساختاری داشته باشند تا بتوانند دو شاکله ظاهرا متناقض را به هم دیگر متصل کنند؟ و شاید مهم تر و مقدم بر این ها، آیا اکنون وقت اولویت دادن و پرداختن جدی به صدور انقلاب نهضتی است؟ یا نظام در فاز توجه به درون است و پروژه های برون مرزی ساختارشکن خود را مگر در موارد بسیار حاد و ضروری در دستور کار قرار نمی دهد و یا نباید بدهد؟
📱این کانالها متعلق به تعدادی از طلاب است که به واسطه حوزه مشترک مطالعات با یکدیگر همکاری داریم.
🎯شرح حال
🏷کانال شخصی حمیدرضا باقری (یاداشتهایی در شرح امروز و دیروز)
👉 @sharhe_hal
🎯 آیات و روایات کاربردی
🏷 آیات و روایات کاربردی (آیات و روایات کاربردی برای زندگی که مورد غفلت واقع شدهاند.)
👉 @ayat_va_revayat
🎯 ترور رسانه
🏷راهبردها و اقدامات آمریکا در مواجهه با ایران همراه با تاریخ معاصر،اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی
👉 @terrorofmedia
🎯کتاب تاریخی سیاسی
🏷کتابها از دسته محتواهایی است که نشر مجازیاش بلامانع است. هرکتابی که در کانال بارگزاری میشود به معنای تایید محتوای آن نیست
👉 @book_article
🎯 نفی و اثبات
🏷یادداشتهای محمدطلایی
👉 @nafy_va_esbat
🎯 مِنهاج
🏷تاملات، دغدغه ها و یادداشتهای محمدمهدی حسینزاده
👉 @menhaj_hoseinzade
🎯 غرب از نگاه غرب
🏷 آرشیو محتوایی است درباره مسائل غرب مدرن؛ تا دنباله روی《کور》و حتی گاهی《خیال دنباله روی》را از فکر ایرانی بزداید.
👉 @westernwfw
🎯اضغاث احلام
🏷نوشتجات و خواب های پریشان مصطفی عیدی
👉 @asghaseahlam
🎯 مدرسه تاریخ پژوهی صاد
🏷تبارشناسی واقعیت های امروز
👉 @sadtarikh
🎯 نواظر
🏷دیدنی هایی از یک طلبه
👉 @navazer
🎯 سطور
🏷یادداشتهای حمید آقانوری
👉 @sotoor_ra
🔅فرهیخته گرامی، از شما دعوت میشود در کانالهای فوق عضو شوید🌹
هدایت شده از دولتِ دین | اندیشکده مرصاد
⭕️ نهضت، لازمهٔ همیشگی نظام
تأملی در باب رابطه نهضت و نظام ذیل گفتمان انقلاب اسلامی
👤 نویسنده: محمد طلایی
✂️ برشهایی از متن:
رابطه نهضت و نظام در معادلات عینی ساختاری کشور، خصوصا در موضوع صدور انقلاب چگونه است؟ نقطه اتصال دو سر طیف کجاست و باید هر کدام از طرفین چه ویژگیهای ساختاری داشته باشند تا بتوانند دو شاکله ظاهرا متناقض را به هم دیگر متصل کنند؟ و شاید مهمتر و مقدم بر اینها، آیا اکنون وقت اولویت دادن و پرداختن جدی به صدور انقلاب نهضتی است؟
دهه 60، مصداق روشنی از خاصیت بلع تمدنی بود. در حالیکه وجه نهضتی انقلاب، هنوز نتوانسته بود به لحاظ ساختاری و گفتمانی خود را در لایههای مختلف نظام تثبیت کند، طبع دیوانسالاری رسمی، متاثر از مزاج بینالملل توسعه مدرن، توانست در چارچوب رایج منافع ملی و علم الاداره تا حدی مهارش کند. از این زمان به بعد، هر نسخهای که برای دوگانه نظام و نهضت پیچیده میشود، باید در درون خود سنگینی ساختاری این کفه ترازو را لحاظ نماید.
جمهوری اسلامی همان طور که در داخل با چالش امر اجتماعی به مثابه بستر زیست و اقدام انقلابی تودهها در قالب نظام اسلامی مواجه است، در صحنه بینالملل نیز از خلائی مشابه رنج میبرد؛ فقدان یک حرکت مبتنی بر قدرت اجتماعی و گفتمان انقلاب اسلامی، مستقل از مناسبات رسمی بروکراسی، با هدف تثبیت معادلات کلان سیاسی-اجتماعی در سطح ملی یا بینالمللی.
🔗ادامه مطلب:
syaaq.com/31100
🏷 #جمهوری_اسلامی #جنگ_ایران_و_عراق #نهضت #صدور_انقلاب #محور_مقاومت
@dolatedin
هدایت شده از سیدِسالار
شكایت از ستمكارى امّت هنگام خاکسپاری فاطمه(س)
نهج البلاغه - خطبه 202
وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ عليهالسلام رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ عليهاالسلام كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوسلم عِنْدَ قَبْرِهِ
(درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام)
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ اِبْنَتِكَ اَلنَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ اَلسَّرِيعَةِ اَللَّحَاقِ بِكَ
سلام بر تو اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، سلامى از طرف من و دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است
قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ
اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه عليها السّلام كم شده، و توان خويشتندارى ندارم امّا براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است
فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ
اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد «پس همه ما از خداييم و به خدا باز مىگرديم
فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ
راستى كه امانت باز گردانده شد ، و گروگان دريافت گرديد. اما غصّۀ من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است، تا زمانى كه خداوند براى من جايگاهى را كه تو در آن اقامت دارى اختيار كند
وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ
به زودى دخترت از همدستى امّت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسيدن از او اصرار كن، و خبر اوضاع را از او بخواه؛ در حالى كه بين ما و تو فاصلۀ زيادى نشده، و زمانه از يادت خالى نگشته، اين همه ستم به ما شد
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ
به هر دو نفر شما سلام باد سلام وداع كننده نه سلام رنجيده خاطر دلتنگ. اگر از كنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بد گمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است.
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِٱسؔمِهۧتَعٰالیٰشَأنُهُٱلۡعَزیۡزُ
📢📢 برای اطلاع از آخرین اخبار، رویدادها، آثار پژوهشی، جستارهای پژوهشگران و دورههای آموزشی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام در کانال زیر عضو شوید:
👇👇
🆔@rboresearch
📌 فعال در پیامرسانهای ایتا و بله
هدایت شده از پژوهشکده باقرالعلوم
📚
#کتاب
عموم کسانی که با تاریخ قبل انقلاب آشنا هستند فکر میکنند تنها حرکت دوره پهلوی علیه حجاب زنان، دستور رضاشاه برای کشف حجاب بود. در حالیکه در دوره محمدرضا شاه نیز سیاستهای فرهنگی تند و تیزی علیه مسئله حجاب به کار گرفته شد که بخش مهمی از آن در رسانههای دوره پهلوی منعکس شد.
کتاب «آن صخره مرجانی» یک تحقیق فاخر و جذاب در اینباره است که توانسته با رصد دقیق روزنامهها و مجلات دوره پهلوی دوم، سیاستهای ضد دینی و به خصوص «حجاب ستیزی» رژیم پهلوی را به خوبی به تصویر بکشد و از این جهت، تنها کتابی است که تا امروز در اینباره منتشر شده است.
در این کتاب علاوه بر گردآوری متن بسیاری از روزنامهها و جراید دوره پهلوی علیه حجاب، تصاویر و کاریکاتورهای موهن آن دوره علیه زنان مسلمان و با حجاب نیز منتشر شده تا حافظه تاریخی ملت ایران فراموش نکند که تا همین نیم قرن قبل، چه تفکری در ایران حاکم بود که برای سوق دادن جامعه به سمت «جهنم اجباری» تمام تلاشش را انجام داد و اتفاقا بسیاری از چالشهای امروز بر سر مساله حجاب نیز ریشه در همان اتفاقات تاریخی دارد.
قیمت این کتاب 300 صفحهای 130هزار تومان و هزینه ارسال آن به سراسر کشور نیز 45 هزار تومان است. (در صورتی که مجموع خرید شما بالای ۵۰۰ هزار تومان باشد، هزینه ارسال رایگان میشود.)
این اثر تألیف محمدرضا امینی است که به همت پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) توسط مؤسسه ایران منتشر شده است.
♦️سفارش👇
@Ketab_hafezeh_tarikhi
#پژوهشکده_باقرالعلوم
🆔 eitaa.com/rboresearch
🆔 ble.ir/rboresearch
🆔 t.me/rboresearch
هدایت شده از درنگ
✂️↔️دوگانه نهضت و نظام
🖋به قلم: عباس حیدری پور
1️⃣ از 2️⃣
برخی دوگانهها را ابتدا درک نمیکنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی میشویم یا طرحی عملی را به پیش میبریم متوجه آن میشویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست میزنیم.
چرا چنین است؟ واضح است؛ بنیبشر آینده را به تفصیل در ذهن و عین نمیتواند مجسم کند ولی وقتی کارها و فکرها جلو رفت، تودرتوهای جدید و دوراهیهای جدید را میشناسد که اقتضای مسیر طیشده است؛ ایبسا اگر از مسیری دیگر میرفت مطلبی دیگر و پرسشی دیگر و دوگانهای دیگر روبهرویش گشوده میشد.
📆این روزها با مقاومت جانانه غزه و فلسطین و بیداری جهانی نسبت به حجم سبعیت و ددمنشی یک رژیم کودککش مواجهیم و در بخشی از فضای نخبگانی ایران دعوای نهضت و نظام در گرفته است.
برخی، عملکرد و حتی ماهیت جریانهای نهضتی را با نظام جمهوری اسلامی مقایسه میکنند؛ این مقایسه و حتی ترجیحدادن تا چه اندازه درست است؟
اینجا باید دو بحث را از هم تفکیک کرد؛ یکی مسئله قضاوت ما درباره میزان مطلوبیت ورود جمهوری اسلامی در قصه غزه و فلسطین و مقایسه آن با حد مطلوب است و دیگری ادبیاتی که پیش از این مصداق، از شکلگیری این پرسش حمایت میکند و آن هم ادبیاتی است که دوگانه نهضت-نظام را برمیکشد و ازطریق برتریدادن به یکی درصدد ارائه پاسخ از منظر خود است.
🔑ما در این نوشتار عمدتاً به مسئله دوم میپردازیم و یادآوری میکنیم استفاده از قواعد برای حل مصادیق و مسائل جاری علاوه بر ضرورت تنقیح ادبیات و مفاهیم و قواعد پشتیبان، پیچیدگیهایی دارد که در صورت سهلگرفتن نمیتوان وجه تفاوت پاسخ دو فرد یا جریان را به یک مسئله واحد با استفاده آنها از قواعد یکسان دریافت. اما درعینحال عدم تنقیح قواعد و نظام مفهومی، مسیر حل مسائل را در هالهای از ابهام فروخواهد برد زیرا عدم پاسخ به دوگانهها آن هم در سطح قواعد و نظام مفهومی ناخواسته باعث خواهد شد که ما بدون بررسی تفصیلی و دقیق گاه به یکسو و گاه به سوی دیگر بغلطیم.
با این مقدمه پرسش این خواهد بود که ما در دوگانه نهضت یا نظام باید کدام را برگزینیم و کدامیک به مطلوبیت و آرمان ما نزدیک است:
قبل از اینکه به پرسش پاسخ دهیم باید بدانیم اساساً از نهضت و نظام چه چیز را مراد میکنیم و تا این معلوم نشود، انتخاب هم درست نخواهد بود. این احتمال بعید نیست که برخی مخالفخوانیها هم در این مسئله ناشی از تفاوت در معنای مقصود از این کلمات باشد.
🌪به نظر میرسد نهضت هویتی سیال، فعال و گرم دارد، دعوتی است که با گرمای وعدهها و افق آرمانی خویش علیه وضع موجود، جمعیتهایی به سرعت را حول خویش سامان میدهد و بر وضع موجود هجوم میبرد و درواقع قیامی را ساز میکند. نهضت میتواند سریع منتشر شود و تنوعات فراوان را گرد هم آورد زیرا در مقام اجمال قرار دارد و هنوز افق خویش را در مقام عینیت خارجی مجسد نساخته است. این ابهام و اجمال البته غیریتهایی چون وضع موجود را برنمیتابد و با آن دشمنی میکند اما با همین ابهام و اجمال انواعی از گروهها و اصناف و عقاید و آراء را ولو با اشتراکات حداقلی گاه میتواند حول آرمانش به هم نزدیک سازد.
☀️اما هویت نظام یک هویت مستقر، آرام، انضباطیافته و روندمند است. ارزیابی آن در همان وضعیت استقراری و موجود انجام میشود و لذا در نگاه آرمانگرایانه بسیار مستعد پرخاش و اعتراض است زیرا بسیاری از واقعیات فاصلهای جدی از آرمانها دارند. گاه بدبینانهتر شرّ گریزناپذیری دیده میشود که منتقدانش دوست دارند آن را از جا برکنند و به جایش نظمی نو درافکنند؛ با این سودا که نظم جایگزین توان حمل و حمایت از آرمانها را داشته باشد.
نظام بهخلاف نهضت چندان سیال و پویا نیست و اینرسی سکون بالایی دارد و همهگرایی و همگرایی اندکتری در باب آن شکل میگیرد ولی درعینحال تابآوری بیشتری درقبال تمایل به حرکت و دگرگونی و حتی تکانههای بیرونی از خود نشان میدهد.
قرار و بیقراری، حرکت و ثبات، گرمی و سردی دوگانههایی است که میتوانند دوگانه نهضت و نظام را توضیح دهند.
گرچه این سؤال صورتبندیهای دیگر و ادبیات دیگری نیز یافته است مانند اینکه همین دوگانه جدی است که اسوالد اشپلنگر را وادار کرد که روح سیال و فعال فرهنگ را بر جمود و خشکی تمدن دروضعیتی که تصور او از آن ازکارافتادگی فرهنگ بود، ترجیح دهد.
با این توضیحات وقت انتخاب و پاسخ است که در دوگانه نهضت و نظام ما کدام را اصیل و کدام را بدیل میدانیم؛ اما پس از تأمل باید اعتراف کرد این دوگانه هیچ پیروزی ندارد زیرا:
ادامه در پست بعدی⏬
@abbas_heidaripour
هدایت شده از درنگ
ادامه دوگانه نهضت و نظام
به قلم: عباس حیدری پور
2️⃣ از 2️⃣
⏺حیات انسان در وجه فردی و جمعی، همان میزان که نیازمند تحرک و پویایی و جولان و گرما و حرارت است به همان میزان نیازمند نظم و ثبات و استقرار است. انسان موجودی در میانه قرار و بیقراری است و شاید راز پایان نماز در حالت تشهد و سلام همین وضع میانه آدمی باشد.
اینکه انسان هم جان دارد و هم کالبد همین را اقتضاء میکند. روح آدمی در عالم نمیتواند سرگردان باشد و بلکه اقتضای زیست دنیایی آرامگرفتنش در تعلق به یک کالبد و بدن است؛ بدنی که تاب تحمل قرار دنیایی را به این روح میدهد و امکان ساخت و تکاپو را برایش فراهم میکند اما راست میگویند که اگر آدمی وجه فرامادی خویش را هرگاه فراموش کند، همان زمان را باید زمان مرگش دانست.
🌿تقابل نهضت و نظام هم همین است و به همین بنیادها باز میگردد. نظام وضعیت باثبات جمعی یک گونه زیست است که مطلوبیتش در محاکات و بازتاب و تجسد آرمانها و ارزشهای یک نهضت است و یک نهضت غایتی جز تحقق و استقرار و تجسد در قابل یک نظم فراگیر و باثبات نمیتواند داشته باشد. اساساً اگر نهضتی نتواند مطلوب خویش را بر چهره دنیا تثبیت کند و به نمایش درآورد چرا باید در دنیایی که چنین است این همه دستوپا زد. نهضت حالت گذاری از یک نظم نامطلوب به یک نظم مطلوب است و ازقضا هنر آدمی باید آن باشد که بتواند آرمان را در چهره نسبتاً با ثباتش هم نمایش دهد نه آنکه در وضع نهضتی فقط افسانهاش را بسراید؛ نظام تعبیر خوابی است که نهضت میبیند و اگر نهضت به نظام نرسد خوابی بیتعبیر و رؤیایی دروغین است. در نقطه مقابل اگر نظام گرمای آرمان نهضت را از دست بدهد، کالبدی است بیروح و جسدی است که درنهایت بوی تعفنش همگان را خواهد آزرد.
⚠️جمع میان نهضت و نظام آسان نیست و به همین خاطر پاسخ ساده را در انتخابی واحد و با دوگانهای ساختگی به نام نهضت یا نظام جستوجو میکنیم. این دوگانه در ذات خویش مجعول و نامعتبر نیست بلکه اگر به پاسخی یکسویه برسد، پاسخی مجعول گرفته است زیرا حقیقت وجود آدمی را که در میانه وجه آرمانی و استعلایی و وجه ماندگار و خاکی قرار دارد، تحریف کردهایم. انتخاب یکی از دو وجه تحریف خود و انسانیت است.
این را هم باید افزود که صیرورت جماعت انسانی گاه اقتضای تکیه بر داراییها و تواناییهای نهضت را دارد و گاه اقتضای تکیه بر چهره نظاممند را دارد. اگر نظامی مبتنی بر آرمانها حاصل شد باید آن را پاس داشت و دانست که بهترین پشتیبان برای نهضت است و بدون این پشتیبان نهضت همچنان روح ناآرام و مضطربی خواهد بود که ممکن است هر لحظه اصحاب قدرت و ثروت او را به گوشهای برانند و نفسش را تنگ کنند. باید نظام را پشتیبان نهضت کرد و نهضت را به قراری عمیق فراخواند تا دارایی خویش را نه فقط شعار دهد که نمودار هم سازد.
🌿نظام نهضتی یا نظام انقلابی همان چیزی است که هر میزان بدان تقرب جوییم بیشتر اهل نهضت و بیشتر اهل نظام خواهیم شد و هرمیزان بین این دو تفکیک قائل شویم همزمان هر دو را از دست خواهیم داد.
🔰
حال با فراغت از بحث درباره نسبت نظام و نهضت اگر بخواهیم نیمنگاهی به مناسبت این روزها یعنی مسئله غزه بیاندازیم چه باید بگوییم؟ آیا جمهوری اسلامی در مسئله فلسطین ورود موفقی داشته است یا خیر؟ طبیعی است که آنچه اکنون در فلسطین میگذرد بینسبت با درخشانترین چهره شهید عرصه مقاومت نیست. اکنون که در ایام شهادت حاج قاسم به دست استکبار جهانی قرار گرفتهایم باید به یاد آوریم او هم یک وجه تعلقی جدی به نظام جمهوری اسلامی داشت زیرا نیروی رسمی نظامی ما بود و هم درعینحال امتیترین چهره کشورمان در اتصال فعال با آزادیخواهان کشورهای مختلف جهان و بهویژه منطقه غرب آسیا بود. وجود همین یک چهره حجتی جدی است بر اینکه استقرار نظاممند میتواند چهرهای جدی و البته باورپذیر از همگرایی امتی را به خود امت اسلام نشان دهد. اکنون نیز اصل انکار طراحی عملیات طوفان الاقصی از سوی ایران که هم در سطح رهبری و هم در سطح بسیاری از مقامات کشورمان رخ داد، نشان میدهد نظام ایران نمیخواهد مواجهه خویش را با امت اسلامی ضرورتاً رابطهای از دریچه معادلات نظام تعریف کند، حتی در آنجایی که تجهیز جدی نظامی و رابطه پشتیبانی وجود داشته است. بدینترتیب باید این بلوغ و فهم را ستود که نه کشور از الگوهای عملی برای تعامل چندوجهی و پیچیده و مرکب خالی بوده است و نه اینک عقبگردی از این سرمایه رخ داده است.
گرچه آشکار است که هم میتوان در جزییات کنشها و حتی طراحیها انتقاداتی را داشت و هم برای بهبود و ارتقاء اهتمام نمود و طرح بدیل به میدان آورد.
@abbas_heidaripour
هدایت شده از منهاج|| محمدمهدی حسینزاده
💢پیرامون دوگانه نهضت و نظام
✍🏻محمدمهدی حسینزاده
▪️"دوگانه نهضت و نظام" موضوع داغ این روزها است که برگرد آن تحلیلهای زیادی در گردش است. چندی پیش حجتالاسلام و المسلمين حیدریپور پیرامون این موضوع یاداشت قابل استفادهای نگاشته بود که مرا به تأمل واداشت. این یادداشت در پاسخ به افرادی به تحریر درآمده بود که کنش گروههای «مقاومت» را نسبت به حملات وحشیانه اسرائیل، گرم و فعال و مواجهه «نظام اسلامی» را سرد و منفعل میدانستند. گمان بعضی بر این است که عملکرد پرشور این جریانها بر رفتار کنترلشده و بسی محافظهکارانه نظام اسلامی ترجیح دارد.
▫️جواب ایشان نسبت به ترجیح هویت فعّال و پویای «نهضت» بر ماهیت ثابت و منضبط «نظام» با الهام از «ابعاد وجودی انسان» تقریر شد. به نظرم جای تفلسف اجتماعی بسیار خالی است. متاسفانه نور اندیشه معارفی آنطور که باید مسیر عینیت را روشن نمینماید و گرههای میدان را باز نمیگشاید و برای عبور از بنبستها و انسدادها ایده خلق نمیکند. این ضعف معارف اسلامی نیست؛ بلکه ضعف متفکران ماست که نمیتوانند از دریای شیرین اندیشه اسلامی دَلوی را آب کنند و به کام تشنهلبان برسانند و آنان را سیراب نمایند.
▪️یادداشت «دوگانه نهضت و نظام» از این جهت برای من ممتاز است که تلاش دارد با بهره از الهیات اسلامی به تقریر رابطه «نهضت و نظام» که یک بحث داغ اجتماعی است بپردازد. نگارنده با تبیین دو بعد انسان بیان میکند که انسان هم جان دارد و کالبد. روح پرشور آدمی با تعلّق به کالبد مادی قرار میگیرد و امکان حیات را در این عالم پیدا میکند. کالبد هم با وجود این تعلّق است که امکان تحرّک دارد و الا میماند و میپوسد. ایشان با الهام از این رابطه، بین نهضت و نظام نیز همین ترابط را جاری میکند و معتقد است دوگانه نهضت و نظام همان دوگانه روح و کالبد است.
▫️بهقطع بین نهضت و نظام ارتباطی وجودی برقرار است و به نظر میتوان بین این دو به یک جمع سالمی دستیافت؛ اما برای صورتبندی این رابطه از چه مبنای فلسفی میتوان بهره جست؟ آیا میشود از دوگانه روح و کالبد انسان الهام گرفت و مساله را از ابهام خارج ساخت یا این نوع صورتبندی ممکن است گِره را کورتر کند؟
ادامه👇🏻
https://eitaa.com/menhaj_hoseinzade
هدایت شده از منهاج|| محمدمهدی حسینزاده
▪️نسبت مفاهیم کلان فلسفی و معارفی با مصادیق عینی باید ذاتی باشد یعنی آن مقولات فلسفی در وجود خارجی حضور داشته باشند. به نظر دو ساحت روح و کالبد با دو مفهوم نهضت و نظام رابطه ذاتی برقرار نکند و ارتباط آنها تنها یک تشبیه بوده باشد. موارد نقیض زیاد است. چه بسیار نظامهایی که از وجود یک نهضت پشتیبان بهرهمند نبوده و چه بیشمار نهضتهای زنده و کنشگری که به یک نظام رسمی مبدل نشدهاند. روح بدون بدن، حیات مادی ندارد اما نهضتها از دیرباز تاکنون همیشه نقشآفرین بودهاند. کالبد بدون روح متعفّن و در حکم جامدات است درحالی که نظام بدون نهضت شاید مطلوب نباشد؛ اما کارآمدی خود را دارد. این تشبیه حتی کمکی هم به حل مسئله نمیکند؛ چون به صورت طبیعی بین منافع بدن و روح یا مادی و معنوی تزاحم پیش میآید و دین اگرچه منافع مادی را مهم میداند؛ اما در مورد تزاحم با سود اخروی را ترجیح میدهد و این یعنی عبور از ماده و زوال، به معنا و بقا؛ اما در مساله نهضت و نظام آنگاه که تزاحمی پیش آید میتوان بهحتم گفت منافع نهضت مقدم خواهد بود؟ در مقام ارزشگذاری روح بر بدن ارزشمندتر است. آیا میتوانیم بگوییم نهضت از نظام با ارزشتر است؟ بدن درخدمت روح است و اینجا میتوان از گفت نظام درخدمت نهضت است؟ این تشبیه نتیجهای به عکس آنچه نتیجه گرفته شد خواهد داشت و در مقام راهبردنگاری در راستای اهداف«نهضتگرایان» درخواهد آمد.
▫️به نظر میرسد «نهضت» ماده و «نظام» صورت آن است. بنابر سیر رشد وجودی نهضت آن نیروی فعالی است که وقتی به مرحلهی هویت خارجی میرسد میرسد گاها صورت «نظام» میپذیرد؛ بنابرین «نظام» مرحله فعلیت یافته نهضت است. البته اینطور نیست که فعلیت هر نهضتی میباست به «نظام» ختم شود. مثل آنکه گفته میشود درخت فعلیت دانه است اگرچه قرار نیست هر دانهای درخت شود و ممکن است بوته صورت اخیر آن باشد. در مقام تصور این سیر رشد نباید گرفتار تصور سینوی شد و مسیر رشد را کون و فساد دید؛ بلکه بر اساس حرکت جوهری نهضتی که استعداد ساختارمندی دارد تبدیل به نظام خواهد شد و نظام هم بدون آن که جوهره اولیه خود را ببازد نسبت به نیازهای زمانه و اقتضائات روز صورت نوعیه جدیدی به خود میگیرد و به پیش میرود. با این نگاه نظام به معنای ایستایی نیست بلکه به معنای شکوفایی نهضتی است که استعداد حکمرانی دارد. بنابر دیدگاه حرکت جوهری در مرحله نظام هم توقت، ایستایی و ساختارگرایی خشک نداریم و همان شور و جهشی که در نهضت میبینیم در نظام هم امتداد دارد.
🔳دوگانه نهضت و نظام در مدل انقلاب اسلامی وجود ندارد. در این مدل نهضت رشد میکند و بنابر اقتضا به نظام میرسد و نظام نهضتهایی را خلق میکند. رابطه آن دو تباین وجودی نیست در مدل انقلاب رابطه بین نظام و نهضت های همسو وحدت وجود است. وجودی قوی و وجودی ضعیف اما همه از یک اصل اصیل بهره مندند. تقویت خیزشهای مردمی بحرین یا تشکیل نهضت های نظامی مثل حزب الله یا تقویت نظامی نهضتهای نسبتا همسو مثل جهاد اسلامی و یا پشتیبانی از نظامهای دوست مثل سوریه اماره ای از حرکت روبه جلوی نظام است. بنابراین تقریر واژه هایی چون «نظام نهضتی» نه تنها ادبیاتی خلق نمی کند؛ بلکه با اندیشه کلان نیز ناسازگار است و باید از واژه «نظام انقلابی» بهره برد؛ با این صورتبندی نظری این متن از بیانیه گام دوم انقلاب را مطالعه بفرمایید:« انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند. ۱۳۹۷/۱۱/۲۲»
https://eitaa.com/menhaj_hoseinzade
باسمه تعالی
یادداشت:
✍ چگونگی مطالبه انتقام و پاسخ سخت
قسمت 1 از 2
🔻بلوغ جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمنان و رقیبان منطقه ای، به عنوان یکی از برجسته ترین نقاط قوت و البته از حساس ترین ابرپرونده های نظام که با مسائل داخلی نیز به صورت جدی پیوند خورده است، به حق باعث ایجاد حساسیت ویژه ای در گفتگوی انتقادی با ساختارهای متصدی این مسئولیت گشته است. مسیری که با خون دل خوردن شخص مقام معظم رهبری و تدبیر کلان ایشان از سویی و جانبازی شهدای محور مقاومت خصوصا حاج قاسم سلیمانی به چنین ثمری نشسته است، طبعا با نقدهای بیجا نباید از شکوهش کاسته شود.
🔻در چنین فضایی، مطرح شدن چندباره مسئله انتقام مجددا چالش ها و حتی شکاف هایی را ایجاد کرده است. تفسیر ضرورت و نحوه انتقام و حتی بحث در مورد این که انتقام گرفته شده است یا نه، نشان می دهد که صحنه برای دغدغه مندان شفاف نیست.
با توجه به این ملاحظات، به نظر می رسد پیش از طراحی اقدام، باید زمینه و بستر طرح موضوع انتقام مورد بحث قرار گیرد. به نظر نگارنده، طرح مسئله انتقام از چند زاویه حتما اشتباهی راهبردی است:
1- طرح انتقام برای خروج نظام از انفعال.
طرح اینگونۀ انتقام و پاسخ سنت، چند تالی فاسد جدی دارد: اول اینکه جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به صورت جدی آماج عملیات رسانه ای ناکارآمدی بوده است. اعتماد بخش معتنابهی از مردم به نظام دچار خدشه شده و طبیعتا گزاره های پیرامون کارآمدی را در این فضای بیاعتمادی تفسیر و فهم میکنند. در چنین فضایی، اینرسی این بخش از جامعه به خودی خود به سوی متهم کردن ساختارهای مختلف به ناکارآمدی معطوف است. این امر وقتی با پدیده ساده انگاری رسانه ای فضای مجازی تلفیق میشود ، تفکیک لایه های انفعال و ناکارآمدی را دچار دشواری مینماید. به این ترتیب ضعفی که به واسطه جریان سازشکار به نظام تزریق میگردد، به پای کلیت نظام و میدان نیز نوشته میشود. این هم جفاست، هم دوای زدودن انفعال های موجود سازشکاران نیست.
یک کاسه کردن حساب جریان های سازش و مقاومت، در واقع تقویت و مشروعیت دادن به جریان سازش است. در حالیکه رهبر انقلاب، تلاش خویش را برای مهار جریان غرب گرا و ایجاد محیط نسبتا امنی برای فعالیت محور مقاومت در دو دهه اخیر به کار گرفتند، تنها فایدۀ متهم کردن هر دو جریان به انفعال، تقویت خط سازش و عادی جلوه دادن آن در روند اداره کشور است. گویا انتهای همه مسیرهای نظام به چنین عقلانیتی ختم می شود.
2- طرح انتقام برای تشفی خاطر جریان انقلابی و افزایش سرمایه اجتماعی نظام.
پیچیدگی صحنه نزاع کنونی محور مقاومت با خط استکبار در منطقه، که در واقع نه صرفا یک درگیری نظامی، که مقابله ای تمدنی با همه ابزارها و ابعادهای ممکن است، اقتضاء می کند کنش و واکنش ها لزوما بر اساس احساسات مردم تنظیم نشود. در واقع شفای صدور مؤمنین، با کلیت این صحنه نبرد باید نسبت بگیرد نه با اجزاء آن، مخصوصا در واکنش هایی که جنبه امنیتی دارند.
صحنه مواجهۀ محور مقاومت، متشکل از مجموعه ای از دارایی ها و نادارایی هاست که در محورهایی مانند نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، رسانه ای، فرهنگی اجتماعی و ... بروز می کند. محور مقاومت هرچند در مجموع پیشرفت های شگرفی داشته است، اما طبیعتا کماکان مخصوصا در پیوست ها، با نواقصی روبروست. مدیریت مجموع نقاط قوت و ضعف به دلیل ارتباط جدی بین این ابعاد، کار آسانی نیست. کنشگری این صحنه را تابع توقعاتی قرار دادن که عمدتا نیز با جریان رسانه ای قابل مدیریت هستند، در این صحنه حتما اختلال ایجاد می کند.
3- انتقام به مثابه ابزار بازدارندگی.
مطرح کردن انتقام برای ایجاد توازن و بازدارندگی در برابر خط استکبار در منطقه، هرچند در کلان ایده درستی است. اما به دلیل فضای رسانه ای جامعه، خود در کوتاه مدت به چالش تبدیل می شود. تا زمانی که معادله قدرت در منطقه به صورت قاطعی به نفع جبهه مقاومت تغییر نکرده باشد، این زد و خوردها ادامه خواهد داشت. مخصوصا در فضای امنیتی و به دلیل اشراف دستگاه های جاسوسی دشمن، این روند ملموس تر است.
در چنین فضایی، تضمین دادن مبنی بر این که اگر بزنیم دیگر جرأت نمی کنند بزنند، خود می تواند به ابزار رسانه ای برای تضعیف خط مقاومت تبدیل شود. مخصوصا با عدم رعایت خطوط قرمز انسانی توسط جریان مقابل و اقدام به کشتار مردم عادی در برابر ضربات واکنشی ما.
ادامه یادداشت:
✍ چگونگی مطالبه انتقام و پاسخ سخت
قسمت 2 از 2
جمع بندی
🔻با این تفاسیر، به نظر می رسد بهترین مفهوم برای تبیین چرایی لزوم مطالبه پاسخ سخت، ایجاد ظرفیت اجتماعی برای کامل کردن سبد پاسخ های نظام در برابر دشمن است. ما باید بتوانیم متنوع واکنش نشان دهیم. پاسخ یک ترور امنیتی سطح بالا، نباید لزوما یک ضربه نظامی باشد. ما باید بتوانیم ابزارهای اجتماعی خود برای محاصره اقتصادی رژیم را فعال کنیم.
🔻فارغ از بحث نقصان در ساختارهای نهضتی نظام برای صدور انقلاب، ظاهرا بهترین گزینه موجود، ایجاد فشار اجتماعی است تا میدان دست بازتری برای انتخاب ابزارهای مختلف در پاسخ گویی داشته باشه. در واقع گفتمان عام انتقام باید به مثابه ابزار مهار جریان غرب گرا عمل کند و نه انتقاد از جریان مقاومت. گفتمانی که باید شکل گیرد، از سر اعتماد به میدان، باید برایش خلق فرصت کند و او را وادار کند مجموعه پیوست های عملیاتی خویش را تکمیل نماید. به نظر می رسد مدل کنش رهبر انقلاب نیز همین گونه است. در عین ابراز اعتماد به متولیان محور مقاومت، آنان را برای دادن پاسخ سخت تحریک می کنند.
ما باید جای خود را در پر کردن خلاءهای بالفعل موجود در مجموعه ظرفیت های نظام پیدا کنیم و مسیری برای رفع آنها خلق نماییم.
هدایت شده از پژوهشکده باقرالعلوم
📣 #خبر
📚 حاج آقا روح الله برگزیده در 25 امین جشنواره کتاب سال حوزه
🔰کتاب حاج آقا روحالله (دومین جلد از مجموعه حیات روحخدا) اثر حمیدرضا باقری در ۲۵ امین جشنواره کتاب سال حوزه در میان کتب و پایاننامههای حوزویان در بخش انقلاب اسلامی برگزیده شد.
🔻 جزئیات بیشتر خبر در لینک زیر 👇
🔗http://rbo.ir/__a-3677.aspx
#کتاب #حاج_آقا_روحالله
#پژوهشکده_باقرالعلوم
🆔 eitaa.com/rboresearch
🆔 ble.ir/rboresearch
🆔 t.me/rboresearch
شعر زیبای فواد کرمانی در وصف حضرت رسول ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم)
قسمت اول
لمعات وجههی ذوالمنن نه مشعشع آمدی از قدم
طلعات هستی ما خلق، نه ملمّع آمدی از عدم
نه شموس حکمت و معرفت ز بروج عِلْم زدی عَلَم
نه ز عرش و فرش نشان بُدی، نه زِ لوح و کرسی و از قلم
زِ نهان اگر نشدی عیان جلوات ذات محمدی
هله آن مشیّت ذات حق که جهان ظهور مشیّتش
صُوَرِ عوالم کن فکان همه از بدایع حکمتش
ملکوت موت و حیات را متصرف آمده قدرتش
نرسد به دولت زندگی مگر آنکه مُرد به دولتش
که به هستی آمده نیستی ز تجلیات محمدی
بجلال حق که نبرده پی احدی بحقّ جلال او
ملکوتیان جبروتیان شده محو و مات جمال او
چو ورای عقلِ بشر بُوَد درجات عقل و کمال او
من بی زبان چه بیان کنم حسنات خلق و خصال او؟
خُلُق عظیم بیان کند خبر صفات محمدی
هله آن کتاب حکیم حق، که مُدَوَّن آمده من لَدُن
شده سیرِ اَبْحُرّ سبعه را کلمات مُتقَنِه اش سُفُن
زِ بیان او شده مرتفَع درجات معرفت و مُدُن
صفحات هندسهء جهان که مُنَقَّش است به کلک کُنْ
بود این صنیعهء مجملی زِ مفصلّات محمدی
چو حیات هر دو جهان بُوَد، جلوات پرتو ذات او
به جهان و هر چه نظر کنم نگرم به اسم و صفات او
بلی آنکه عاشق او شود به حیاتِ اوست ممات او
بود این حیات و ممات ما چو دو جلوه از جلوات او
من و عشق موت که موت من بُوَد از حیات محمدی
چو کمال معجزه آن بُوَد که ترا زِ مرگ رها کند
زِ خدات صرف بقا دهد، زِ خودیت محض فنا کند
جَذَبات حق دل بنده را زِ شؤون خلق جدا کند
چو ثبات معجز احمدی همه نفی غیر خدا کند
عدم است معجز انبیا بَرِ معجزات محمدی
چو قلم به لوح کریم زد، رقم از بیان ظهور او
کلمات ورد فرشته شد همه داستان ظهور او
بود این دفاتر انبیا همه در نشان ظهور او
پس از او به عترت او نگر تو در آسمان ظهور او
چو شموس لامعه هر یکی شده بیّنات محمدی
لمعات عرش از آن بُوَد که فروغ برده زِ طلعتش
درجات کرسی از آن بُوَد که خضوع کرده به رفعتش
فلک و کواکب و اختران همه از اَیادی قدرتش
شب و روز، آیت مهر و مه چو برند سجده به تربتش
دو ملمّع اند به روز و شب ز ملمّعات محمدی
چو مقام غیب پیمبران بود از شهودِ شهود او
احدی نیافت زِ انبیا درجات قرب و صعود او
زِ وجود بهره نَبُرد کس مگر از مطالع جود او
زِ تعيّنات جهانیان چو مقدس است وجود او
بود این وجود جهانیان ز تعیّنات محمدی
چو به ذات مجتمع صمد، همه اوست اولِ من سَجَد
زِ فروغ سجده اصل او، بُوَدی عبادت من عَبَد
متعالی آمده قلب او زِ حدوث شرک و ز ما وَلَد
چو عیان در آینهی دلش احدی نیامده جز احد
صلوات حق شده مشتمَل همه بر صلوات محمدی
زِ وجود خلق وجود او، چو سبق گرفت بنور حق
زِ تقدم آمده نور او به ظهور، اولِ ما خلق
به طفیل او همه خلق شد ارضین و کرسی و نه طبق
چو بود مقام وجود او به وجود اول من سبق
همه کاینات، حیاتشان بُوَد التفات محمدی
زِ محل فرق چو ما نشد بمقامِ جمع وصول او
که نبود غیرِ خدا کسی بخروجِ او به دخولِ او
بلی آنکه عارف حقّ شود چه صعودِ او چه نزول او
بشبِ عروج که وعده شد به لقای دوست قبولِ او
خبرِ خداست بما خَلق زِ مشاهداتِ محمدی
چو ظهور عقل و (فوآد) ما زِ فروغ آیتِ او بّوَد
برکات و خیر وجود ما همه از عنایتِ او بُوَد
صلوات ما به روان او ثمر هدایت او بَوَد
نه همین شفیعِ گناه ما شرفِ حمایتِ او بَوَد
که وجود ماست تفضلی زِ تفضّلاتِ محمدی
هله آن خدیو که از خدا به لَعَمرَک است خطابِ او
نرسد مشاعرِ خلق را که کنند وصفِ جنابِ او
که رسد بعالمِ وصفِ او که جلالِ اوست حجابِ او
تو بجوی شرح کمال او زِ کلامِ او بکتابِ او
که مفصل آمده مجملی زِ مکاشفاتِ محمدی
چو لَدَی الجمال ظهورِ حقّ ظلمات خلق بُود عدم
خبری نبوده حدوث را زِ قدَم به بارگه قِدَم
بخدا قسم که خدا قسم نَخُورد مگر بخدا قسم
رقمِ خدای چه والسّما قسِم خدای چه و القلم
قسم تجلی خود بُود بصفات و ذاتِ محمدی
متجلی آمده چون خدا بصفات احمد و اسمِ او
زِ تجلّیات ظهور حقِ، احدی نبوده به قِسمِ او
که رسد به گنج هویتش که وجود اوست طلسم او
چو بُوَد حقیقتِ انبیا همه از فواضل جسمِ او
حُکَما چگونه برند ره به مجرّدات محمدی
یم حکمتی است کتاب او چه بَواطنش چه ظواهرش
تو نکرده غوص به قعرِ یم چه بری زِ دُر و جواهرش
دُرِ این محیط کسی بَرَد که غریق اوست مشاعرش
تو بجو لَئالی معرفت زِ بطون سرّ و ضمائرش
که بُوَد کنوزِ رموز حقّ همه در نکات محمّدی
تو اگر ز امّت احمدی ملکات صدق و صفا بجو
درکات خشم و غضب بِنِه، درجات سِلم و رضا بجو
گرت آرزوی بقا بود ز طریق فقر و فنا بجو
ره رستگاری و عافیت به سراج علم و تُقی بجو
که بنور علم بپا بود عَلَمِ نجات محمدی
شعر زیبای فواد کرمانی در وصف حضرت رسول ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم)
قسمت دوم
بِجَهان، کُمِيْتِ خود از جهان، که جهان کُمیتهی غم بُوَد
طربش تَعَب، نِعَمَش نِقَم، زر و درهمش همه هَمّ بود
زِ حدود شرع برون مرو اگرت بهشت اِرم بود
قدم ثبات بجو که دین همه در ثبات قَدَم بود
ز نزول آیهی فَآسْتَقِمْ بِنِگَرْ ثبات محمدی
بگشای بینش معرفت، نه مکان ببین و نه لامکان
همه جا ظهور خدا نگر، نه زمان بجوی و نه لازمان
که نبود و نیست بجز یکی، همه در ظواهر و در نهان
بخود آی و با دل خود بگو که زِ کیست بینش و عقل و جان
به خدا ز چشم خدا نگر به توجّهات محمدی
زِ حجاب ظلمت حس در آ، لمعات وجه خدا نگر
بگشای دیده چو مشتری، مه آفتابِ لقا نگر
چو فنا فناست، مجو، تو بقا بجوی و بقا نگر
ملکوت غیب و شهاده را همه در ظهور و خفا نگر
که مشعشع آمده هر یکی ز تشعشعات محمدی
چو سرشت آدم پاک دم ز خداست قابل تربیت
که رسد زِ مایهی بندگی به عُلُوِّ پایهی سلطنت
همه کس نیافت به سعی خود ره این شرافت و منزلت
چه سعادت این کف خاک را که رسد به جنّت معرفت
در این بهشت گشوده شد ز مجاهدات محمدی
که ز دست نفس گمان بَرَد که بدست خویش امان بَرَد
به یقین امان نَبَرد کسی مگر این امان به گمان بَرَد
دهد آنکه دست بدست او تو گمان مدار که جان بَرَد
که ز دست نفس بدست خود گهِ پنجه، پنجه توان بَرَد؟!
شکنند ساعد او مگر به مساعدات محمدی
زِ ازل به آب محبّتش چو مُخَمَّر آمده ذات ما
تو بگو فؤاد مدیح او، که دهد جلای صفات ما
چه غم از هلاک بدن تو را؟ که به روح هست نجات ما
چو در این قوالب عنصری به حیات اوست حیات ما
نَبُوَد چگونه ممات ما تبع ممات محمدی
هدایت شده از پژوهشکده باقرالعلوم
📓 | #یادداشت
💡جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی!
✍️ حمیدرضا باقری
🔹برای خیلیها این سؤال مطرح است که چه شد امام، چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، برخلاف دوره نجف که از تعبیر حکومت اسلامی استفاده میکردند، در پاریس تعبیر جمهوری اسلامی را وارد ادبیات سیاسی مبارزات آن روز کردند؟!
🔸برخی میگویند وقتی امام به پاریس آمد، ما به ایشان یاد دادیم که الگوی مطلوب ما جمهوری اسلامی است، نه حکومت اسلامی و ایشان پذیرفتند و از آن به بعد دیگر در سخنرانیها و بیانیههای خود از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده کردند. برخی هم گمان میکنند وقتی امام به پاریس رفتند، چون تازه با دموکراسی در مهد آن آشنا شده بودند، خودشان به این نتیجه رسیدند که بهتر است عوض حکومت اسلامی از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده کنند.
🔰اما آیا امام در نجف هیچ بحثی از جمهوری اسلامی نکرده بودند؟! آیا فهم روحانیون مبارز و مردم از حکومت اسلامی قبل از هجرت امام به پاریس چیزی متفاوت از جمهوری اسلامی بود؟!
🔍 متن کامل یادداشت را در پیوند زیر بخوانید:👇
http://rbo.ir/__a-3679.aspx
#دهه_فجر #حکومت_اسلامی #جمهوری_اسلامی
#پژوهشکده_باقرالعلوم
🆔 eitaa.com/rboresearch
🆔 ble.ir/rboresearch
🆔 t.me/rboresearch
🔻به دعوت دوستان عزیز مجله حوزوی مطلع، در یک نشست خوب و صمیمی با حضور حجت الاسلام حمید سبحانی صدر گفتگو کردیم.
🔻نکته اصلی عرایض بنده در این گفتگو، تاکید بر این بود که نهضت حضرت امام (ره) و روحانیت که منجر به خیزش عظیم عمومی در سال 57 شد، از نقطهای که ظاهرا امیدی در آن نبود آغاز شد و در مسیری پرابهام به حرکت خود ادامه داد.
🔻موانع درونی حوزه نیز بخشی از موانع بود که جریان تحجر را باید در چنین فضایی فهمید.
🔻 قیام اساسا با تکاپویی همراه با خون دل عجین بود و نصرت ویژه خداوند در چنین شرایطی نازل گردید.
👈 مشاهده فیلم کامل در آپارات مطلع:
https://www.aparat.com/v/Gux94
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
3- محمد طلایی.mp3
5.75M
🔸سلسله نشستهای ایران آینده🔸
دولت فردا و الگوی سیاست ورزی شهید
🎙محمدطلایی
📍مروری تاریخی بر اثر معنویت بر نحوه سیاست ورزی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#ایران_آینده
#دولت_مقاومت_ملت_توقف_ناپذیر
#آیت_الله_شهید_رئیسی
#ایران_آینده👇🏻
🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از راجعون - بازگشت به خویشتن
💠انتخابات را خدا آزاد کرد!
🔹چند خط درباره راهی که خدا پیش رویمان گشوده است.
🖋حمزه وطن فدا
🇮🇷1. خرمشهر را خدا آزاد کرد
این جمله را اولین بار شهید احمدکاظمی گفت
وقتی بیسیم قرارگاه باور نمیکرد و زیر بار نمیرفت پیروزی زودهنگام لشکر خط شکن را،
تلاش ها و تدبیرها و جانفشانی ها بزرگ بود اما این حجم از پیروزی را هیچ کس باور نمیکرد
این پیروزی نبود، معجزه بود ، این کار خود خدا بود
۱۹ هزار اسیر عراقی، به استعداد چندین لشگر که خودشان تسلیم میشدند، خیلی بزرگتر از تدبیر های حسن باقری و رشادت فرماندهی احمد متوسلیان و احمد کاظمی و دیگران بود.
راستی چرا و چگونه و چه وقت خدا خودش اینگونه به میدان می آید؟
آیا میشود خدای خرمشهر، انتخابات را نیز آزاد کند؟
آیا میشود در انتخابات هم معجزه خلق کرد؟
🇮🇷2. در مکتب نجاتبخش خمینی، برای همه مشکلات، برای درمان هر دردی فقط یک راه حل وجود دارد
برای نجات فقط یک مسیر آفریده شده است
چه دردها و موفقیت های فردی، چه رنج ها و اصلاح های اجتماعی و سیاسی
فقط یک راه ...
همان که از سال ۱۳۲۳، سالها قبل از جرقه انقلاب در گوش این مردم زمزمه کرد
همان که انقلاب را با آن به پیروزی رساند
همان که دفاع مقدس را با آن به اوج و عظمت رساند
همان که بارها و بارها رهبر انقلاب برایمان از زبان امام خمینی تفسیر کردند
همان یگانه موعظه قرآن که امام خمینی از آن پرده برداشت
قیام لله
برای خدا به دل میدان زدن و سر از پا نشناختن
🇮🇷3. امام میگوید،
قیام لله، هم راز تعالی فردی انبیاء و عرفا است و هم راه پیروزی شان بر مستکبرین و نجات امت شان
ابراهیم و موسی ع با قیام لله هم خلیل و کلیم شدند، هم بر نمرود و فرعون فائق
🇮🇷4. امام میگوید
وقتی قیام لله اتفاق افتاد، پیروزی قطعی است
چون دیگر انسان کنار میرود و دیگر خداست که فرمان کار را به دست میگیرد
خود خداست که میدان دار میشود
پس پیروزی حتمی است.
🇮🇷5 . امام به ملت ایران میگوید
بیایید این تنها موعظه الهی را امتحان کنید
از ۴۲ تا ۵۷ طول کشید تا ملت ایران، این پیام را بشنود و باور کند
امتحان کردیم و جواب داد
با دست خالی، بدون امکانات و تشکیلات پیروز شدیم، شاه رفت، انقلاب شد
با دست خالی بدون کمکی، با همه دنیا جنگیدیم و پیروز شدیم
با دست خالی با همین جوان هایمان روستا و شهرمان را آباد کردیم
🇮🇷6. ایام انتخابات است🇮🇷
در مرحله دولت سازی اسلامی، دولتی میخواهیم مومن دلسوز عاقل پرکار
دانش بنیان، مردم پایه، ولایت بنیاد، استکبار ستیز
در دوران طوفان الاقصی، در دوران وعده صادق، در نزدیکی قله، در فضای بیداری و خیزش جهانی
در دوران مشارکت چهل درصدی و نا امیدی و گرفتاری ها و دور شدن مردم
در دوران سخت ترین تحریم ها و تهدیدها و تزویرها
🇮🇷7. چه باید کرد؟
باز هم خمینی از بهشت با همان قلب آرام و ضمیر امیدوار که ما را ترک گفت، میگوید:
بسیجیانم، جوانانم، عزیزانم
همان راه همیشگی
قیام لله
🇮🇷8. برادران و خواهرانم
اگر میخواهید مشارکت انتخابات از این ۴۰ درصد جانکاه بشود ۸۰ درصد
اگر میخواهید در این فتنه بازار، گزینه اصلح میدان دار شود
اگر میخواهید خدا معجزه کند و قلب ها را بگرداند
اگر میخواهید سعید جلیلی هم نشود جلیلی مظلوم
اگر واقعا قرار است از یک جهان فرصت، یک ایران جهش بسازیم
اولین نقش ماندگار ما این است که
همه برای خدا و برای تحقق حداکثری ترین مشارکت در انتخابات به میدان بیاییم
همه بپا خیزیم و زبان بچرخانیم، از خودمان و آنچه خدا به ما داده است هزینه کنیم
هیچ کس تماشاچی نباشد
هیچ کس برای نشستنش توجیه نتراشد
🇮🇷9. قیام لله فردی ما زندگی فردی ما را نجات میبخشد
اما نجات ملی، قیام لله ملی میخواهد
قیام لله ملی در گرو این است که اول انقلابی ها قیام بشوند
مومنین بپاخیزند و بروند بقیه مردم را بیاورند
مثل انقلاب، مثل دفاع مقدس
تا قیام لله مردم ایران در مرحله دولت سازی محقق گردد.
🇮🇷10. اگر قیام با سازماندهی باشد که چه بهتر
اما حتی نبود سازماندهی هم نباید بهانه ای شود برای نشستن و نظاره کردن
همین قیام ها کوچک وگروهی، قیام های پارتیزانی با سازماندهی های اندک بود که قطره قطره جمع شد و بهمن انقلاب و طوفان دفاع مقدس را رقم زد.
🇮🇷11. خدا با قائمین است
و نصرت خودش را فقط به قائمین لله نثار میکند
هر چه قیام بزرگتر، نصرت خدا بیشتر
هر چه قیام، لله تر و خالص تر ، نصرت خدا بیشتر
معجزه افزونتر.
تا از این خرده قیام ها و خرده معجزات، برسیم به آن قیام بزرگ، معجزه بزرگ
قیام حضرت حجة بن الحسن القائم المهدی عج
✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿
🇮🇷12. خیلی ها به میدان زده اند، دانشجویان، طلاب، نخبگان، مردم، به روستاها میروند، در شهرها تریبون آزاد میگذارند، به هموطنان تلفن میزنند، موجی در مردم و جوانان افتاده است، اما تا قیام ملی فاصله بسیار است
✅بیاییم و بقیه را هم به میدان بیاوریم، قیام لله امروز ما همین است.
☘