eitaa logo
نقد غفاری
368 دنبال‌کننده
67 عکس
46 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نقد غفاری
استدلال آقای غفاری به #قنوت_نماز_عید_فطر برای ادعای خود مبنی بر امکان رسیدن به تمام #مقامات_اهل_بیت
آقای غفاری از تعبیر «وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ» چنین استدلال کرده که شامل ویژه (ع) هم می شود. سوال: 1. این مقامات اگر (ع) است پس چرا از رسیدن دیگران به آنها سخن می گویید؟ و اگر دیگران هم امکان رسیدن به آن مقامات را دارند پس چرا می گویید: اهل بیت (ع)؟! 2. خداوند مقامات اختصاصی متعددی به پیامبر(ص) و اهل بیتش (ع) داده است. مقام نبوت، مقام امامت، واسطه فیض بودن و... طبق معنایی که جناب غفاری برای این دعا کرده اند باید امکان رسیدن به تمام این مقامات برای دیگران هم فراهم باشد! چون از تعبیر «کل خیر» استفاده شده است! و استثنا کردن این مقامات بر اساس تفسیر ایشان هم برخلاف تعبیر «کل خیر» و هم بر خلاف تعبیر «مقامات ویژه» است. 3. آیا ما می توانیم هر کلمه ای را به هر معنایی دوست داشتیم ترجمه کنیم؟ آیا در و موردی را سراغ دارید که کلمه «» به معنای «» به کار رفته باشد؟! 4. در آیات متعددی از قرآن کلمه خیر به معنای «» به کار رفته است. با استدلال به این آیات معنای عبارت بالا چنین خواهد بود: «ما را به تمام اعمال نیکی که محمد (ص) و خاندان او (ع) را وارد کردی، وارد کن و از تمام بدی هایی که خارج کردی خارج گردان» @naghdeghaffari
آیات متعددی از که کلمه در آنها به معنای است البقرة : 110 وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصير البقرة : 148 فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ البقرة : 158 وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليم آلعمران : 30 يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً آلعمران : 104 وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ آلعمران : 114 وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ آلعمران : 115 وَ ما يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ النساء : 127 وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَليما النساء : 149 إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَديرا المائدة : 48 فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً الأنعام : 158 يَوْمَ يَأْتي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في إيمانِها خَيْراً النحل : 76 وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم الأنبياء : 90 إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ الحج : 77 وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون المؤمنون : 61 أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُون فاطر : 32 وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ المزمل : 20 وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ الزلزلة : 7 فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه @naghdeghaffari
«خیری» که در مقابل «سوء» است به چه معناست؟ در قنوت نماز عید فطر کلمه «» در مقابل «» به کار رفته است. در آیه 30 از سوره آل عمران: (يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً) و در آیه 149 سوره نسا (إنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَديرا) نیز این دو کلمه در مقابل یکدیگر به کار رفته اند و به معنای هستند. @naghdeghaffari
[!] غفاری . به راستی ایشان در فقه و اصول مستند به کدام دلیل است؟! @naghdeghaffari
پاسخ به پرسشی درباره آقای غفاری (عباسی) 🔵 سوال: سلام ببخشید حاج آقا مزاحمتون میشم . بنده در شهر مشهد ساکن ام . با یکی از رفقا مدتی است که دنبال استادی برای مباحث اخلاقی میگردیم ولی متاسفانه فردی را پیدا نکردیم . ( البته حاج آقای عباسی غفاری را برخی معرفی کردند که از شاگردان آیت الله بوده اند اما دیگر شاگردان آیت الله پهلوانی ظاهرا ایشان را قبول ندارند ) واقعا احساس نیاز میکنیم با یک انسان وارسته در ارتباط باشیم ولی متاسفانه به فرد مورد اطمینانی نرسیدیم. اگر میشه فردی در مشهد معرفی کنید . ممنون http://new.javedan.ir 🔴 پاسخ: سلام علیکم و رحمة الله ، در مشهد ، آقای فرزند مرحوم آقای طهرانی هستند ، به ایشان مراجعه نمایید . آقای غفاری هم که می فرمایید را نمی شناسیم . @naghdeghaffari
« در تربيت سالك» (): چنانچه استاد، خود استادِ شايسته نديده و يا نبوده و يا عقايد خود را با مبانى اسلام منطبق نكرده باشد، نه تنها خود در گمراهى است، بلكه ديگران را نيز به و انداخته و باعث و آنان مى گردد. و حتّى اگر كسى با ، به مطلوب و گوهر يكتاى هستى دست يافته باشد، اگرچه كامل هم باشد، راهنماى ديگران گردد، زيرا خود راه و چاهى نديده. جمال آفتاب؛ ج ۳ ص ۱۱ t.me/nedayesaadat
دوازدهم محرم 96.mp3
12.08M
سخنان آقای غفاری در شهر کازرون (96/7/11) 💠 @naghdeghaffari
نقد غفاری
سخنان آقای غفاری در شهر کازرون (96/7/11) 💠 @naghdeghaffari
قسمت چهارم یکی از روشهای آقای غفاری نسبت به برخی افراد است. این اغراق گویی ها، گاهی نسبت به برخی ، گاهی نسبت به برخی شخصیت های سیاسی و گاهی حتی نسبت به برخی اشخاصی است که از کمترین میزان آشنایی با آنها برخوردار است! به عنوان نمونه ایشان در مهر ماه 1396 به برخی شهرهای جنوب کشور از جمله شهر سفر و در مسجد شهدای این شهر سخنرانی کرد. او در بخشی از سخنرانی خود به مناسبت اشاره ای که به یکی از آیات قرآن مجید کرد، درباره مدیر حوزه علمیه کازرون گفت: "بعضی از آقایون توی قم می گویند: بعد از آقای مفسری بهتر از عزیز ما حاج آقای نیست که حالا در خدمتشان هستیم!" (دقیقه 35 فایل ضمیمه) این اغراق گویی حیرت آور در حالی صورت گرفت که بنابر تحقیق جامع و دقیقی که انجام شد، مدیر حوزه علمیه کازرون علی رغم آنکه شخصیت فاضل و محترمی است اما هرگز در دانش تفسیر در آن جایگاهی که آقای غفاری اعلام کرد (یعنی دومین شخصیت تفسیری عالم تشیع)، نیست. گفته می شود مدیر حوزه علمیه کازرون همچون شمار زیادی از فضلای حوزه از مدرک سطح سه حوزه در رشته تفسیر برخوردار است. نکته جالب دیگر آنکه آقای غفاری، مدیر حوزه کازرون را برای اولین بار در همین جلسه دیده است! @naghdeghaffari
1_15573087.mp3
11.67M
تفسیری حیرت آور از توسط آقای غفاری. قسمت اول @naghdeghaffari
1_16597263.MP3
9.81M
تفسیری حیرت آور از توسط آقای غفاری. قسمت دوم @naghdeghaffari
1_16756325.MP3
11.66M
تفسیری حیرت آور از توسط آقای غفاری. قسمت سوم @naghdeghaffari
تفسیری حیرت آور از سوره عصر جناب غفاری اخیرا طی سه جلسه در مشهد الرضا (ع) به تفسیر پرداخته است. وی در تفسیر این سوره و به خصوص در تفسیر این عبارت که «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» حرف هایی زده که بر خلاف آیات متعددی از قرآن کریم است. وی ابتدا در ادعایی حیرت آور، تعبیر «خسران» که در ادبیات قرآن مجید فقط حاوی بار منفی است را به «» و «» تقسیم می کند! سپس به مناسبت بکاربردن تعبیر «» و «» برای انسان در ماجرای پذیرش امانت الهی، این دو تعبیر را قرین «خسران» کرده نتیجه می گیرد که پذیرش این امانت توسط انسان از مصادیق خسران است! آنگاه ضمن اشاره به داستان اخراج (ع) و (س) از بهشت، را اسما و مقامات اهل بیت (ع) معرفی کرده و به تمجید از عمل حضرت آدم (ع) و حوا (س) در متابعت از پرداخته و این عمل را عملی معرفی می کند! @naghdeghaffari
1_18209914.mp3
11.74M
تفسیری حیرت آور از توسط آقای غفاری. قسمت چهارم
بازي با آیاتی از سوره عصر! ! چنانچه پيشتر گفتيم جناب غفاري در تفسير يكي از كوتاه‌ترين سوره‌هاي قرآن سخنان حيرت‌آوري را بيان كرده كه بيانگر اوست. وي در تفسير آيه دوم از سوره مباركه عصر كه مي فرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ» با پشت پا زدن به و شواهد فراوان قرآني مدعي وجود معنايي خوب براي كلمه «خسران» شد. او در اين رابطه گفت: «اميدواريم که از خسراني که تا به حال به خودمون زده‌ايم از اين به بعد ديگه نزنيم. مواظبت بکنيم. اما خسران به اون معنايي که عرض کردم خيلي زيباست! چون نپذيرفتن خود، منيت و شئونات خودمون هست! اين خسران را بزنيد! که زده‌ايم تو عالم الست؛ از اين به بعد هم بزنيم! اما خسران‌هاي ديگه رو به وجود شريفتون اصلا هيچ اجازه نديد که خداي ناکرده بيش از اين عقب بمانيد!» (جلسه اول) وي همچنين در معناي [!] مي‌گويد: «اون خسران همش زيبايي هست. اين خسران خصوصاً در توجه به خواهش‌هاي نفساني همش تاريکي و ظلمت هست! خسران اولي همش نورانيت و معرفت و مقام هست! خسران دو لبه هست ديگه؛ پايينش اينچنينيه! انساني که خسران حقيقي را فهميد هيچ وقت خسران عالم تشريع بهش دست نمي‌ده! دچارش نمي‌شه!... در راه اينجوريه ديگه! خسران را انسان مي‌پذيره! جبهه‌هاي جنگ ظاهراً همش خسران بود ديگه! زن و بچه و پست و مقام و پول را همه را رها کرده! خسرانه ديگه! خسران! چه چيزي بالاتر از [اين] اما چه خسران زيباييه!» وي حتي بلافاصله پس از عبارات بالا پا را فراتر نهاد و عملاً منكر معناي منفي خسران در آيه فوق شد. او در اين رابطه گفت: «والعصر ان الانسان لفي خسر. صحبت از انسان است. انسان در خسران است! نه اونهايي که «بل هم اضل» از حيوان بدترند اما شکل انساني را دارند[!] قرآن اينها رو اصلاً موجود حساب نمي‌کنه! موجود پستند! هرچند که شکلشون آدمه! اينا رو اصلا جزو چيزا حساب نمي‌کنه! اينا انسان نيستند که! به اين انسان مي‌شه قسم خورد؟! کدوم عاقل اين رو مي‌پذيره که قرآن به انسان قسم مي‌خوره! انسان! نه موجود دوپايي که شکلش انسانه! انسان به تمام معنا که ميگن اين انسان هست! يعني به اونکه [؟!] دچار خسراني شديم که خود پذيرفته‌ايم. نمي‌خوايم از اين خسران کوچک‌ترين کوتاهي در رسيدن به اين خسران از ما سر بزنه [!] ما خسران را زديم به خودمون ديگه! کجا بوديم؟ بهشت بوديم. خسران زديم به [...] ميوه فروش‌ها بعضاً بعضي جاها ميگه: به مالم آتيش زدم! شنيديد؟! من و شما هم تو بهشت بوديم به مالمون آتيش زديم! بابا عالم سجن مي‌ري‌ها! خون دل‌ها خوردن هستا! زجر هست!... حضرت ملکه زمان بود... جايگاه دنيوي بالايي داشت... وقتي به خداي (ع) ايمان آورد... آتيش به اموالش و موقعيتش مي‌زنه... اين ظلوم و جهول نيست؟! کدوم عاقلي اين کارو مي‌کنه؟ چه جهالتي بالاتر از اين؟! چه ظلمي بالاتر از اين‌که انسان موقعيت آن‌چناني رو پشت کنه بهش؟! اين خسران نيست؟! چه خسراني بالاتر از [اين]؟... داريم خسران رو معني مي‌کنيم‌ها! خسراني که بهش قسم خورده شده!!! يعني انسان فقط مي‌تونه خسران‌پذير باشه نه هر دوپايي که به شکل انسان است! زيبايي‌هاي خيلي بالاست. سالکي موفقه که دار و ندارشو آتيش بزنه... ما از ازل [!] خسران را قبول کرديم و خودمان را از بهشت انداختيم به اين مشکلات!» نقد اين عبارات را در مطلب بعد بخوانيد. @naghdeghaffari
بازي با آیاتی از ! (2) ! متاسفيم كه برای اتمام حجت بر مريدان ايشان شده‌اند که اين عبارات را قرآن مي‌پندارند، به نقد اين سطح از مطالب بپردازیم. به هر حال آنچه واضح است اينكه: 1. معناي لغوی هر كلمه را ابتدا در بايد يافت. بر این اساس هیچ لغت شناسی خسران را در معنای مثبت بکار نبرده است. 2. پس از فهمیدن معنای "خسران" در علم لغت نوبت به بررسي موارد كاربرد این کلمه در آيات قرآن مي‌رسد. اين بررسي نشان مي‌دهد كه ماده «خسر» و مشتقات آن در 25 آيه از آيات قرآن به كار رفته است اما اين كلمه و مشتقاتش در هيچ كدام از اين آيات داراي بار مثبت نيست. 3. جناب غفاري بر اساس روش خود كه عوض كردن معناي اصلي كلمات قرآني است در تعبيري توهين‌آميز حضرت را نيز و ناميد! در اين رابطه بعدا بيشتر خواهيم نوشت. 4. آقاي غفراني در يك جا ادعا كرده كه به انسان قسم خورده و ممكن نيست كه خداوند به هر انساني قسم بخورد! وي چند دقیقه بعد مدعي شده خداوند به خسران قسم خورده است! اين در حالي است كه قسم قرآن به «عصر» است نه به «انسان» يا «خسران»! والعصر ان الانسان لفي خسر 5. گويا آقاي غفاري در جلسات اول و دوم از اين نكته غافل بوده كه در آيه سوم از اين سوره يك استثناي مهم وجود دارد كه با «تفسير به راي» ايشان از كلمه «خسران» سازگار نيست. لذا در جلسه سوم كه به اين آيه رسيده است، به اين اشاره مي‌كند و عبارات بي ربط زير را در توجه آن بيان مي‌دارد: «اين افراد ديوانه‌وار اين ضرر را مي‌پذيرند اين را مي‌خوايد با «الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات» چه جوري مي‌خوايد تطبيقش بديد؟ مگر اونايي که ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند. ايمان‌آورندگان چه کساني هستند؟ يه وقت ايمان اعتقادي داريم؛ ايمان غالبي بهش مي‌گن. يه وقت ايمان مراحل [...] خب ايمان را 10 شمردند، 100 شمردند. مراحل داره ديگه ايمان. اون عالي‌ترين درجه ايمان؛ اونجا عمل صالح چي مي‌شه؟ عمل صالح براي مثلاً امام معصوم (ع) چي مي‌شه؟... شما امام معصوم (ع) را در همه‌جا و همه وقت بايد ببيني. مخصوصاً در جاهايي که ظهورشون بيشتر هست. مثلاً در نماز... آنهايي که شمشير کشيدن بر علي (ع) او را نمي‌شناختند؟... يقيناً بهتر از ما مي‌شناختند. اشکال کار کجاست؟ چرا ما خودمون را تافته و بافته، فکر مي‌کنيم خيلي خوبيم؟ کجات خوبه؟... ضعف ما عدم شناخت از حقايق ملکوتي و عالم اسمائي است. اينو درستش کنيم. اينو درست کنيم خيلي چيزا درست مي‌شه... اگر عمل صالح پشتوانه درخواست‌‌هامون نباشه هيچ فايده‌اي نداره و عمل صالح بدون معرفت به امام هم هيچ فايده‌اي ندارد... بزرگ‌ترين عمل صالح اينه كه انسان امامشو بشناسه، خدا رو بشناسه...» چنانچه مشاهده مي‌كنيد در اين عبارات هيچ توجيهي براي استثناي «الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» از معناي [!] ارائه نشده است. در قسمت بعد بیشتر به این موضوع می پردازیم. @naghdeghaffari
بازي با آیاتی از ! (3) جناب غفاري در چهارمین جلسه تفسیر سوره عصر براي توجيه افتضاحي كه در تفسير كلمه خسران به بار آورده‌، اساساً منكر استثنا بودن كلمه «الا» ‌شده و مي‌گويد: «اين الا اينجا به نظر نمي‌رسد؛ الا زماني مياد كه قبلش رو انسان يا از كفار باشه يا از مشركين باشه يا تحت سيطره شيطان و نفس باشه يا از ظرف هدايت خارج و در ظرف ظالمين قرار بگيره. اين الا را حالا شما طلبه‌ها چي‌چي ميگيد بهش؟ شايد باشه! باشه! اينجا الا، نيست! مثل «لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين» اينجا حضرت استاد مي‌فرمايد: اين الا، الاي اسثنا نيست!😳 [به معنای] مگر نيست!😳 اينجا لُنگ مي‌ندازه براي مخلصين! اصلاً جرأت نزديك شدن نداره تا بخواد اغفال بكنه. يعني مخلَص از همه اينها عبور كرده... اينجا هم معنا همين است. الا الذين آمنوا؛ چه كساني ايمان مي‌آورند؟! يعني رسول الله (ص) مظهر ايمان را علي (ع) معرفي مي‌كند!...پس اگر اين را الاي اسثنايي نگيريم مال كساني است كه ايمان به معناي واقعي آوردند.» درباره اين سخنان مشوش نيز بيان نكات زير لازم است: 1. اگر الا در اين آيه حرف ربط باشد و استثنا نباشد، معنا اينچنين خواهد شد: «به درستي كه انسان در خسران است و كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و توصيه به حق و صبر كردند!» به فرضي كه از روي جهالت اين نوع معنا كردن آيه را بپذيريم در آن صورت تكليف معناي آيه بر اساس بد دانستن خسران چه خواهد شد؟! 2. آقاي غفاري به مرحوم آيت الله سعادت پرور نسبت كذب داده كه ايشان كلمه الا در آيه «فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين» را استثنا نگرفته و به معناي مگر ندانسته است! اين در حالي است كه در جلد دهم (صفحه 185) از كتاب (اثر استاد ) در ترجمه اين آيه آمده است: «پس به عزت و سرافرازي‌ات سوگند مسلماً همه آنها را گمراه خواهم نمود، مگر بندگان مخلَص و پاك [به تمام وجود] تو» اساساً اين الا جز به معناي استثنا و مگر هيچ معناي صحيح ديگري نمي‌تواند داشته باشد. 3. ما هيچ مفسر معتبر قرآني از شيعه و سني را نيافتيم كه كلمه الا در سوره عصر را به معناي استثنا نداند. @naghdeghaffari
آيا حضرت (س) و بود؟! پيش از اين اشاره شد كه جناب غفاري در مقام تفسير سوره عصر به ماجراي پذيرش توسط انسان اشاره كرده و بدين مناسبت با اشاره به تعبير ظلوم و جهول پذيرش اين امانت را از مصاديق خسران انسان دانسته است. به عبارات زير توجه كنيد: ▪️«ما زيانکاري را در روز از خدا گرفتيم و اعلام کرديم که زيانکاريم! کدام آيه هست؟ آن آيه‌اي که فرمود اين امانت بزرگ را بر هر موجودي از عالم هستي قرار دادم که بپذيرد، نپذيرفت جز انسان ظلوم و جهول؛ انساني که هم ظالمه هم جاهله. زيانکاره ديگه! زيانکاريش را از اينجا پذيرفته است!... هر لحظه انسان در خسران است. هميشه به خودش ضرر مي‌زنه، ظالمه ديگه! ظلم مي‌کنه به خودش؛ اما اون ظلمي که خدا مي‌گه با اون ظلمي که من و شما مي‌فهميم زمين تا آسمان فرق هست! گفت مقام خليفه الهي را من دادم هيچ موجودي در عالم تکوين و غيرتکوين، ملکوت و غيرملکوت نپذيرفت جز انسان جهول و ظلوم! اين از اول زيانکاري را پذيرفته است، به جان خريده است. زيانکاره مي‌خواد صدمه بزنه به خودش. اصلا نمي‌خواد خودشو ببينه! اصلا به جايي مي‌رسه که نمي‌خواد ريخت خودشو ببينه! اين زيانکاريه ديگه! انسان عاقل که اين کارو نمي‌کنه! اينا يه عده ديوونه مي‌خواد که بپذيره!... به هر حال خداي تبارک و تعالي دنبال کسي است که بي‌کله باشه... ما از اون اول خسران را به خود زديم و قبول کرديم! لذا قسم قسم بزرگي است که تو اي انسان از اون اول ظلوم و جهول بودي! اگر مي‌دانستي چقدر سختي‌ها داره، چقدر مصيبت‌ها داره، چقدر اذيت شدن‌ها داره،...» (جلسه اول) ▪️«حضرت آسيه ملکه زمان بود... جايگاه دنيوي بالايي داشت... وقتي به خداي (ع) ايمان آورد... آتيش به اموالش و موقعيتش مي‌زنه... اين ظلوم و جهول نيست؟! کدوم عاقلي اين کارو مي‌کنه؟ چه جهالتي بالاتر از اين؟! چه ظلمي بالاتر از اين‌که انسان موقعيت آن‌چناني رو پشت کنه بهش؟!» (جلسه دوم) ❓اكنون پرسش آن است كه چرا خداوند پس از پذيرش امانت الهي توسط انسان او را ظلوم و جهول ناميد؟ آيا بر اساس اين تعبير مي‌توان شخصيت‌هاي بزرگي چون حضرت (س) را به خاطر پشت پا زدن به جلوه‌هاي دنيا نعوذ بالله ظلوم و جهول ناميد؟ آيا مي‌توان پذيرش امانت الهي را از مصاديق خسران دانست؟ پاسخ به این پرسش ها را در مطلب بعد بخوانید. @naghdeghaffari
آيا حضرت (س) و بود؟! (2) در مطلب قبل ضمن نقل سخنان جناب غفاری در مقام تفسیر سوره عصر درباره ظلوم و جهول بودن انسان این پرسش ها را مطرح کردیم: چرا خداوند پس از پذيرش امانت الهي توسط انسان او را ظلوم و جهول ناميد؟ آيا بر اساس اين تعبير مي‌توان شخصيت‌هاي بزرگي چون حضرت (س) را به خاطر پشت پا زدن به جلوه‌هاي دنيا نعوذ بالله ظلوم و جهول ناميد؟ آيا مي‌توان پذيرش امانت الهي را از مصاديق خسران دانست؟ 🔸براي پاسخ به اين پرسش‌ها تنها به نقل ديدگاه (ره) در تفسير بسنده مي كنيم. حضرت علامه در تفسير آيه 72 از سوره احزاب مي‌نويسد: 🔹«مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى، و مراد از عرضه داشتن اين ولايت بر آسمانها و زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى تواند حامل آن باشد و معناى امتناع آسمانها و زمين، و پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست. اين است آن معنايى كه مى توان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوهها با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است... ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند كه به وجهى عيب و ملاك ملامت و عتاب، و خرده گيرى است، و ليكن، عين همين ظلم و جهل انسان مصحح حمل امانت و ولايت الهى است، براى اينكه كسى متصف به ظلم و جهل مى شود كه شانش اين است كه متصف به و باشد، وگرنه چرا به ظالم و جاهل نمى گويند؟ چون متصف به عدالت و علم نمى شود، و همچنين و جهل و ظلم را حمل نمى كنند، به خاطر اينكه متصف به عدل و علم نمى شوند، به خلاف انسان كه به خاطر اينكه شان و استعداد علم و را دارد، و نيز هست. و امانت مذكور در آيه كه گفتيم عبارت است از ، و كمال صفت ، وقتى حاصل مى شود كه حامل آن، و به خدا داشته، و نيز را كه عبارت ديگر است، داشته باشد، و كسى كه متصف به اين دو صفت بشود، يعنى ممكن باشد كه به او بگوييم و ، قهرا ممكن هم هست گفته شود، و ، و چون علم و عدالت انسان موهبتى است كه خدا به او داده، و اما خود او فى حد نفسه جاهل و ظالم است، پس همين اتصاف ذاتى اش به ظلم و جهل، مجوز اين شده كه امانت الهى را حمل كند، و در حقش گفته شود: انسان بار اين امانت را به دوش كشيد، چون ظلوم و جهول بود- دقت بفرماييد... پس جمله" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ" معنايش اين است كه: ما ولايت الهى و استكمال به حقايق دين حق را، چه علم به آن حقايق، و چه عمل بدانها را، بر آسمانها و زمين عرضه كرديم، و معناى عرضه كردن آن، اين است كه ما يك يك موجودات را با آن سنجيديم، و قياس كرديم، هيچ يك استعداد پذيرفتن آن را نداشتند، به جز انسان» (ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص 525-527) 🔸اكنون با توجه به تفسير علامه طباطبايي براي آيه مذكور نكات زير واضح است. 1⃣منظور از قبول امانت الهي توسط انسان و عدم قبول آن از سوي ساير مخلوقات، و انسان و عدم استعداد و قابليت ساير موجودات است. 2⃣بكارگيري تعبير ظلوم و جهول براي شخصيت‌هاي بزرگي چون حضرت (س) ناشي از معناي آيه شريفه است. چرا كه آن حضرت و ديگر شخصيت‌هايي كه به حدي از كمال رسيده‌اند كه خداوند از آنها به عنوان الگو در قرآن ياد مي‌كند از مصاديق عادل و عالم اند نه ظلوم و جهول! 3⃣ تنها انسان‌هايي دچار خسران مي‌شوند كه خود را به ملكه علم و عدالت متصف نكنند. اما پس از اتصاف به علم و عدالت به كارگيري صفت خسران براي آنها ناشي از و است. @naghdeghaffari
خوردن از بود؟! جناب غفاري در بخش ديگري از تفسير مثلاً عرفاني خود از ضمن اشاره به داستان اخراج و (عليهما السلام) از بهشت، شجره ممنوعه را اسما و (ع) معرفي كرده و به تمجيد از عمل حضرت آدم و حوا (عليهما السلام) در خوردن از اين شجره پرداخته، عمل آنها را شجاعانه ناميده است. وي در بخشي از سخنان خود مي‌گويد: ▪️«اون شجره ممنوعه رو خدا مي‌کنه! خب چرا اون رو قرار دادي؟ چرا بايد زمينه‌اش را در من و قرار بده؟! و بعد ما بخواهيم! همه اينها زيباست. نشان داد؛ حضرت آدم (ع) و حضرت حوا (ع) اينها آن حقيقت را ديدند. شجره ممنوعه مقامات اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بود؛ بود. اونها گفتند ما هم مي‌خوايم! فرمودند: شماها نمي‌تونيد! خداوند تبارک و تعالي قرار داد که من بخوام!... از اون طرف تمام اميال نفساني در وجودت قرار داده از اين ور تزيين فرموده، قرآن مي‌گه تزيين کردم تمام ماده را؛ از اون طرف ميلت را هم قرار دادم بعد بهت مي‌گم که به اين نزديک نشو (با خنده) اين چه کاريه قربونت برم؟!... ائمه هدي (ع) هم بهانه بود! در حقيقت اون شجره ممنوعه تجلي‌اي از تجليات خودش بود که مي‌خواست ببينه کي مرد ميدانه!»(جلسه اول) ▪️«چه کسي ما را به اين خسران انداخت؟ خداي تبارک و تعالي داره کارگرداني مي‌کنه! اينجا گندم مي‌ذاره، گندم حالا مثلي هست و مظهر مقامات اهل‌بيت (ع) است. از اين ور به ما مي‌گه منع مي‌کنه از اون ور به ميگه برو به ميدان! همه اينها حساب کتاب داره، مي‌خواد... اگر يادتون باشه يه وقتي بحث رو داشتيم. شجاعت اونيه که انسان نيست بشه. اينه که انسان يک چيري رو درخواست کنه در حالي که چون خدا فرمود اين انسان و قبول کرد! يعني از اون اول ما زدن به خودمان هستيم... اونکه بخاطرش از رضوان و بهشت الهي اخراج شديم و اين ظلم را بر خود پذيرفتيم و آمديم يادمون نره که انسان که تلاش نمي‌کنه دوباره برگرده به بهشت. ديوونه بوده که از اونجا بياد و دوباره تلاش کنه که برسه به اونجا. چون مرحله بالاتر را نشان دادند اونو مي‌خواد. شماها اينو مي‌خوايد. تشيّع اينو مي‌خواد... ما توي بهشت بوديم، يک چيز بالاتر را نشان دادند و خدا منع کرد؛ اونهايي که ترسو بودند بهش نزديک نشدند، اونهايي که شجاع بودند ورود پيدا کردند!»(جلسه دوم) 🔘اين عبارات بدترين بخش از سخنان جناب غفاري در تفسير اين سوره است. چرا كه شجاعانه معرفي كردن تناول از شجره ممنوعه و تمجيد از اين اقدام علاوه بر اينكه با مقتضاي آداب بندگي خداوند سازگار نيست، در تعارض با آيات متعددي از مجيد و روايات ائمه معصومين عليهم السلام است. ما در مطلب بعد به بررسي اين موضوع خواهيم پرداخت. @naghdeghaffari
خوردن از شجاعت بود؟! (2) قسمت دوم در قست قبل جملاتي از جناب غفاري در تمجيد از اقدام و (عليهما السلام) مبني بر تناول از شجره ممنوعه و ناميدن اين اقدام را نقل كرديم. اينك به نقل آيات متعددي از قرآن كه به اين موضوع پرداخته است، مي‌پردازيم. 🔸در آيه 35 از سوره بقرة و آيه 19 از سوره اعراف خداوند متعال نزديك شدن به اين درخت را از مصاديق ظلم ناميده، مي‌فرمايد: وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ 🔸در آيه 20 از سوره أعراف نزديكي به اين درخت را حاصل وسوسه ناميده، مي‌فرمايد: فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما در ادامه همين آيه سخنان شيطان كه باعث آدم شد، بيان شده است: وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدين وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحين 🔸در آيه 120 از سوره طه نيز ضمن اشاره به به بخشي از سخنان فريبنده او اشاره شده است: فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى 🔸در آيه 22 از سوره اعراف خوردن از ميوه درخت ممنوعه حاصل فريب شيطان معرفي شده، فريبي كه از نتايج آن آشكار شدن زشتي آدم و حوا و مورد سرزنش الهي قرار گرفتن آن دو بوده است: فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ 🔸در آيه 121 از سوره طه نيز ضمن تكرار ماجراي آشكار شدن زشتي‌هاي آن دو بر اين نكته تاكيد شده است كه آدم به نافرماني از پروردگار خود به وعده شيطان هم نرسيد: وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى 🔸در آيه 23 از سوره اعراف به پشيماني آدم و حوا و آنها اشاره شده است: قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ 🔸در آيه 37 از سوره بقره به آدم و حوا اشاره شده است: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ 🔸در آيه 122 از سوره طه به برگزيدن آدم، و او اشاره شده است: ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى 🔸در آيه 36 از سوره بقره به و حوا (ع) از بهشت و به زمين به واسطه از شيطان تصريح شده است: فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حين 🔸در آيه 24 از سوره اعراف نيز ماجراي تكرار شده است: قالَ اهْبِطُوا (الي آخره) 🔸در آيه 38 از سوره بقره بر تنزل عمومي جايگاه آدميان تاكيد شده است: قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً 🔸در آيه 27 از سوره اعراف خداوند متعال فرزندان آدم را مورد خطاب قرار داده كه مبادا همچون پدر و مادرتان شيطان را بخوريد: يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما ❓اكنون پرسش ما از جناب غفاري آن است كه چگونه ممكن است عملي‌ هم از مصادیق معرفی شده باشد، هم مورد صريح الهي قرار گرفته باشد، هم در ارتكاب آن عمل، دخالت داشته باشد، هم مرتكبين آن عمل مورد خداوند واقع شده، يافته باشند و به اين واسطه شده، كرده باشند و هم خداوند از فرزندان آنها خواسته باشد كه از ماجراي پدر و مادرشان بگيرند و در عين حال با اين همه نكوهش‌ها و سرزنش‌ها چنين عملي از سوی شما مصداق معرفی شده، مورد شما قرار بگيرد؟! ادامه دارد... @naghdeghaffari
خوردن از شجره ممنوعه شجاعت بود؟! (3) قسمت سوم علي‌رغم اين همه آيه در قرآن مجيد درباره ممنوعيت نزديكي به شجره ممنوعه و تناول از ميوه آن، چنان‌كه گذشت آقاي غفاري ادعا كرده بود كه خداوند متعال خود فضا را به‌گونه‌اي كارگرداني كرده كه انسان از ميوه اين درخت بخورد! به اين عبارات توجه كنيد: ▪️«اون شجره ممنوعه رو خدا کارگرداني مي‌کنه! خب چرا اون رو قرار دادي؟ چرا بايد زمينه‌اش را در من آدام و حوا قرار بده؟! و بعد ما بخواهيم! همه اينها زيباست... از اون طرف تمام اميال نفساني در وجودت قرار داده از اين ور تزيين فرموده، قرآن مي‌گه تزيين کردم تمام ماده را؛ از اون طرف ميلت را هم قرار دادم بعد بهت مي‌گم که به اين نزديک نشو (با خنده) اين چه کاريه قربونت برم؟!»(جلسه اول) ▪️«چه کسي ما را به اين خسران انداخت؟ خداي تبارک و تعالي داره کارگرداني مي‌کنه! اينجا گندم مي‌ذاره، گندم حالا مثلي هست و مظهر مقامات اهل‌بيت (ع) است. از اين ور به ما مي‌گه منع مي‌کنه از اون ور به شيطان ميگه برو به ميدان! همه اينها حساب کتاب داره.»(جلسه دوم) 🔴 اندكي در سخنان جناب غفاري تامل كنيد. آيا با استدلال ايشان نمي‌توان نعوذبالله مرتكب تمام گناهان كبيره شد و بعد هم انجام آنها را به سبك جناب غفاري به گردن خود خدا انداخت؟!⁉️ 🔴 آيا كسي كه دزدي يا دروغگويي يا زنا و يا هر گناه كثيف ديگري انجام مي‌دهد، نمي‌تواند مثل جناب غفاري نعوذبالله خداوند متعال را خطاب قرار دهد كه اصلاً چرا ميل به اين گنا‌هان را در من قرار دادي تا من بخواهم؟ چرا شيطان را آزاد گذاشتي و آن گناهان را به وسيله‌ او تزيين كردي؟! آخه اين چه كاريه قربونت برم؟! خدايا اين خودت بودي كه كارگرداني كردي و من را به خسران و انجام اين گناهان كبيره انداختي؟! ⁉️ 🔴 به راستي اين چه استدلال شيطاني است؟‼️ @naghdeghaffari
آيا و در بودند؟ جناب غفاري در قسمت‌هاي مختلفي از سخناني كه به بهانه تفسير ايراد كرده، به گونه‌اي سخن گفته كه گويا حضرت آدم و حوا (عليهما السلام) پيش از به زمين در بهشت خلد بوده‌اند و بازگشت مجدد انسان به آنجا نوعي است! به عبارات زير توجه كنيد: ▪️«شما عقبه‌تون را نگاه کنيد تو بهشت رضوان داشتيد کيفتون رو مي‌کرديد. هممون هم بوديما اونجا. ميگه از پشت آدم همتونو آوردم بيرون يعني تو عالم ماده. قبلش آنجا بوديم. سنبله ديگه! داشتيم اونجا کيفمونو مي‌کرديم. همه‌مون بالاتفاق ديوونه شديم! گفتيم ما اين بهشت و ميوه و حوري و اينها را نمي‌خوايم! ما بالاتر مي‌خوايم. حالا بيا اينجا هي تلاش کن به اونجا برسي. خب بودي ديگه! کدوم عاقل مي‌ياد دوباره درخواست اونجا که بوده را بکنه؟ مي‌کنه اين کارو؟ نمي‌کنه!... بخاطر همين خداوند تبارک و تعالي فرمود و ! عاقل که اين کارو نمي‌کنه! بشين سر جات ، ، به به! ! کجا اومدي؟ چرا اومدي؟»(جلسه اول) ▪️«از اول به خودش صدمه زده است. براي اينکه توي بوديم همه‌مون. يادمون نمي‌ياد آخه! بخاطر اين‌که خطاهاي دنيا نمي‌زاره. حضرت آدم سنبل همه ما در بهشت خداي تبارک و تعالي بوده... ما خسران را زديم به خودمون ديگه! کجا بوديم؟ بهشت بوديم. خسران زديم به [...] ميوه فروش‌ها بعضاً بعضي جاها ميگه: به مالم آتيش زدم! شنيديد؟! من و شما هم تو بهشت بوديم به مالمون آتيش زديم! بابا عالم سجن مي‌ري‌ها! خون دل‌ها خوردن هستا! زجر هست!... ما از ازل [!] خسران را قبول کرديم و خودمان را از بهشت انداختيم به اين مشکلات!... اونکه بخاطرش از رضوان و بهشت الهي شديم و اين را بر خود پذيرفتيم و آمديم يادمون نره که انسان که تلاش نمي‌کنه دوباره برگرده به بهشت. ديوونه بوده که از اونجا بياد و دوباره تلاش کنه که برسه به اونجا. چون مرحله بالاتر را نشان دادند اونو مي‌خواد.»(جلسه دوم) 🔵 اين در حالي است كه اولاً بر اساس آيات انسان از ابتدا براي زندگي در زمين خلق شده بود. و ثانیا حضرت آدم و حوا پيش از به زمين اساسا در نبودند. ما در ادامه نکاتی از تفسیر را در این رابطه نقل خواهیم کرد. @naghdeghaffari
آيا و در بودند؟ (2) قسمت دوم چنانچه در قسمت قبل اشاره شد جناب غفاري در قسمت‌هاي مختلفي از سخناني كه به بهانه تفسير ايراد كرده، به گونه‌اي سخن گفته كه گويا و (عليهما السلام) پيش از به زمين در بهشت خلد بوده‌اند و بازگشت مجدد انسان به آنجا نوعي است! 🔹اين در حالي است كه اولاً بر اساس آيات قرآن انسان از ابتدا براي زندگي در خلق شده بود. (ره) در تفسير شريف در اين رابطه مي‌فرمايد: «سياق اين سه دسته آيات [مربوط به بهشت آدم]، و مخصوصا آيه اى كه در صدر داستان قرار گرفته، و مي‌فرمايد: (إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) الخ، اين معنا را دست مي‌دهد: كه آدم در اصل، و در آغاز براى اين خلق شده بود، كه در زندگى كند، و نيز در زمين بميرد، و اگر خداى تعالى او را (چند روزى) در منزل داد، براى اين بود كه خود را بدهند... و نيز از سياق آيه سوره طه كه مى فرمايد: (فَقُلْنا يا آدَمُ) الخ، و سوره اعراف كه مى فرمايد: (وَ يا آدَمُ اسْكُنْ) الخ، كه داستان بهشت را با داستان سجده ملائكه بصورت يك داستان و متصل بهم آورده، و كوتاه سخن، آنكه اين سياق بخوبى مى رساند كه از اين بوده كه در سكونت كند... و نيز خداى تعالى خطيئه آنان را بعد از آنكه كردند بيامرزيد، و در عين حال به بهشتشان برنگردانيد، بلكه بسوى هبوطشان داد، تا در آنجا زندگى كنند. و اگر محكوميت زندگى كردن در زمين، با خوردن از و هويدا گشتن عيب، قضايى حتمى نبود، و نيز برگشتن به بهشت محال نبود، بايد بعد از و ناديده گرفتن به بهشت بر گردند، (براى اينكه توبه آثار خطيئه را از بين مى برد). پس معلوم مي شود علت بيرون شدن از بهشت، و زمينى شدن آدم آن خطيئه نبوده، بلكه علت اين بوده كه بوسيله آن خطيئه عيب آن دو ظاهر گشته، و اين بوسيله لعين صورت گرفته است...» 🔹نكته ديگر آنكه حضرت آدم و حوا پيش از به زمين در بهشت خلد نبودند. به عنوان شاهدی بر این مطلب به جملاتی از حضرت (ره) در پاسخ به كيفيت ورود شيطان به بهشت و فريفتن آدم و حوا اشاره می کنیم: «اگر بگويى شيطان كه داخل بهشت نمي شود؟ در پاسخ مى گوييم: اين اشكال وقتى وارد است كه بهشت مورد بحث، باشد، و ، بلكه اين جريان در صورت گرفته، بدليل اينكه همگى آنها از آن بهشت بيرون شدند، و اگر بهشت خلد بود، با بيرون شدن نمى ساخت.» 🔹و در جاي ديگر بهشت آدم و حوا را معرفي كرده مي‌نويسد: «قرآن كريم آنچه از و كه از بهشت نفى كرده، از نفى كرده، يعنى آن بهشتى كه مؤمنين در آخرت داخل آن مي‌شوند، و همچنين از كه بعد از مرگ و رحلت از دار تكليف در آنجا بسر مى برند، و اما بهشت دنيايى كه آدم و همسرش داخل آن شدند، و هنوز در دار تكليف و مورد توجه امر و نهى قرار نگرفته بودند، كريم درباره آن بهشت هيچ مطلبى بيان نكرده، و بلكه ميتوان گفت: بعكس گفتار اشكال كننده، جايى بوده كه لغو و تاثيم در آن ممكن بوده، و شاهد بر آن همين كافى است، كه قرآن وقوع عصيان آدم را در آن حكايت كرده است.» @naghdeghaffari
آيا «قالوا بلي» فقط براي بود؟! جناب غفاري در بخش ديگري از سخنان خود كه به بهانه تفسير ايراد شده، مدعي شده است كه همه انسان‌ها خداوند را نپذيرفته‌اند و اين پذيرش تنها به گروهي از اختصاص داشته است! به عبارات زير توجه كنيد: ▪️«حضرت آدم سنبل همه ما در بهشت خداي تبارک و تعالي بوده. همه ما وقتي که ائمه هدي (ع) عرضه شد، همه ما، منظور بودند که "قالوا بلي" گفتند! و اين را پذيرفتند و دچار به اين شديد شدند!»(جلسه دوم) 🔹اين در حالي است كه خداوند متعال در قرآن كريم تعبير «بلي شهدنا» را صريحا به «» يعني همه فرزندان آدم نسبت داده، فرموده است: 📣 و إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلين: و [ياد كنيد] هنگامى را كه پروردگارت از صلب بنى آدم نسلشان را پديد آورد، و آنان را [در ارتباط با پروردگاريش] بر خودشان گواه گرفت [و فرمود😏 آيا من پروردگار شما نيستم؟ [انسانها با توجه به وابستگى وجودشان و وجود همه موجودات به پروردگارى و ربوبيّت حق] گفتند: آرى، داديم. [پس اقرار به پروردگارى خود را در اين دنيا از شما گرفتيم] تا روز نگوييد: ما از اين [حقيقت آشكار و روشن] بى خبر بوديم. (اعراف: 172) 🔹حضرت (ره) نيز در ذيل اين آيه مطالب مفيد و مفصلي را در ضرورت اخذ اين از تك تك انسان‌ها و نه گروه خاصي از آنها بيان كرده كه شما را به مطالعه آن مباحث ارجاع مي‌دهيم. @naghdeghaffari