👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
بعدش هم خیلی تشکر کرد و گفت: « می تونم این کتاب ها را از جایی بخرم؟» من هم از فرصت استفاده کردم و گفتم: «من شماره شما را می گیرم و ادرس کانال نمکتاب رو براتون می فرستم، می توانید اینترنتی بخرید.» بعد دیدم خیلی دوست دارد همین الان این اتفاق بیفتد، گفتم: «می خواهید این کتابها را ببرید بعد پولش رو به حساب بریزید؟»
ذوق مرگ شده بود، پسر کوچک ۲ساله ام خیلی بازیگوشی می کرد. به سختی شماره کارت را پیامک کردم، پیامک نرفت، دوباره امتحان کردم و بالاخره رفت، خداحافظی کردم، از بس تشکر کرد خجالت زده شده بودم .
در راه برگشت با خانواده در مورد فروش با بیست درصد تخفیف و خانم کتابخوان و … حرف زدیم.
آخر شب رفتم سر کیفم کتابهایی که برداشته بودم را شمردم، دیدم کم نشده همان پنج کتاب است یکبار دیگر چشم هایم را بیشتر باز کردم، نخیر! درست می دیدم موقع پیامک دادن و شماره دادن کتاب ها را به خانم کتابخوان نداده بودم، سوتی بزرگی بود… وقتی صحنه های تشکر خانم کتابخوان جلوی چشمم می آمد شرمنده می شدم، دیدم چاره ای نیست، پیامک زدم و معذرت خواهی کردم و آدرس چند کانال را که می شناختم رو بهش دادم (کانال های یاران صمیمی و نمکتاب… ) را فرستادم. خیلی تشکر کرد برایش نوشتم که می شود از نمکتاب خرید اینترنتی کند. او هم من را عضو کانال خودش کرد.
وقتی پیام ها را می خواندم متوجه شدم در تهران طب سنتی – اسلامی خوانده است و طبابت می کند،
خلاصه آن شب از این که کتابها یک دور خوانده شده بود خوشحال بودم، امیدوارم امامم هم راضی باشد.😊
گیج بازی آن شب خیلی بد بود اما باعث شد بیشتر همدیگر را بشناسیم و دوست جدیدی پیدا کنم.
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚ماه بندان:
#ماه_بندان
#محمد_رضا_شهبازی
#جوان
#سفرنامه
معرفی:
واژه«حاشیه» شما رو یاد چی میندازه؟ فوتبال، روزنامه، فیلم و سریال… اما حاشیه بعضی چیزا یه کم جدید و دست نیافتنی می شه.
تا به حال راجع به سفرهای رهبر عزیزمون زیاد شنیدید ولی راجع به اتفاقات و حاشیه های اون چیز زیادی نمی دونیم.
این کتاب خاطرات جالب، بامزه و در بعضی مواقع احساس برانگیزی رو به نگارش درآورده.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚آشیانه در مه:
#آشیانه_در_مه
#امیر_حسین_فردی
#سوره_مهر
#نوجوان
#نوجوان_رمان
#طبیعت_و_حیوانات
😜خلاصه:
پسری به نام شکور، جوجه قرقی که در روستا پیدا کرده به خانه می آورد و او را بزرگ می کند. در این میان پسر ارباب که جمشید نام دارد و با تفنگش پرنده ها را شکار می کند، با شکور درگیر می شود. در این میان اتفاقات جذاب، جدی و غم انگیزی رخ می دهد.
🍉بریده کتاب:
در ده، فقط دو دکان وجود داشت. یکی از آن دو، دکان حاج بایرام بود، در این دو دکان همه چیز فروخته می شد. از کفش و کلاه و پارچه و قند و شکر گرفته، تا نفت و گوشت و نقل های رنگی. شکور وقتی وارد دکان شد و سلام داد و گفت:
حاجی گوشت دارید؟
حاج بایرام گفت: چه گوشتی جانم؟
شکور پا به پا شد و گفت: برای قرقی می خواهم.
حاجی پرسید: برای قرقی؟
جواب داد: آره حاجی! آخر یک قرقی گرفته ام می خواهم صبحانه به او گوشت خام بدهم … بعد از مدتی حاج بایرام با یک مشت گوشت که لای کاغذی پیچیده شده بود پیش او برگشت.
گفت: همین طور ببر بده حیوان بخورد. بگو یادش باشد مهمان حاج بایرام است.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
هدایت شده از تک رنگ
یه #چالش داریم انواع میوه های تابستونی!!
هلووووووووووو🍑 هندونه🍉 انگور🍇...
اون نوشته هایی که حاشیه کتاباتون نوشتین
توی سال تحصیلی
اولاش
وسطاش
آخراش
تو امتحانا
قبل امتحانا
بعد امتحانا
خاطره ان...
در صورتی که قابل پخشن😉
.
.
.
منتظریم!!!😂😜😂😜😂😜😂😜
مدیر:
🌸 @yaranesamimi 🌸
📚 کتاب جمله هایی که خدا دوست دارد: بیان رابطه ی بین ایمان به خدا و سخنان روزمره
#جمله_هایی_که_خدا_دوست_دارد #غلامرضا_حیدری_ابهری
#نشر_بوستان_فدک
#کودک
#کودک۵تا۹سال
#کودک_خداشناسی
👼معرفی:
این کتاب نوشته حجه الاسلام حیدری ابهری است که در آموزش توحید به کودکان آثار متعددی دارد، که مورد استقبال کودکان و خانواده ها قرار گرفته است.
این کتاب در ادامه همان آثار نوشته شده که البته رویکرد جدیدی در این زمینه دارد.
پس از مطالعه ی این اثر، کودکان در می یابند که بین ایمان به خدا و سخنان روزمره ی آنان چه پیوند محکمی بر قرار است و تا چه اندازه، خدا در متن زندگی آنان حضور دارد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استغاثه_و_مهدویت
#کلیپ
ما صاحاب داریم،ما کس داریم،آقا داریم😓
استغاثه به امام زمان در شب جمعه،کلید همه ی گرفتاری هاست
دانلود باکیفیت از آپارات شب چراغ👇👇👇
https://www.aparat.com/v/XxvAn
____
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚تا کربلا:
#تا_کربلا
گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
#جوان
#ستاره_درخشان
مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمایند: شبی در خواب امیر کبیر را دیدم. جایگاهی خوب و رفیع در عالم برزخ داشت از او پرسیدم: راز این مقام عالی شما چیست؟
جواب داد: این هدیه مولایم حسین علیه السلام است.
با تعجب گفتم: چطور؟
گفت: درحالی که رگ دو دستم را درحمام فین کاشان بریدند خون به شدت از بدنم می رفت و تشنگی بر من غلبه کرد خواستم آب طلب کنم ناگهان به خودم گفتم: میرزا تقی دو رگ تو را بریدند و این همه تشنه ای! پس در کربلا پسرفاطمه چه کشید؟ از عطش پسر فاطمه آقا اباعبدالله (علیه السلام) حیاکردم و چیزی نگفتم.
وقتی صورت بر خاک گذاشتم و آماده ی مرگ شدم مولایم بالای سر من آمدند و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی.
بعد مرا به این مکان آوردند و گفتند: ((این هدیه ما در برزخ ان شاءالله در قیامت جبران می کنیم))
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚کیمیاگر:
#کیمیاگر
#رضا_مصطفوی
#نشر_عهدمانا
#اهل_بیت
#جوان
#امام_صادق علیه السلام
بریده کتاب(۱):
یونس تا سرش به بالش رسید، خوابش برد. حتی فرصت نکرد لحظه ای در آرامش این اتاق، به راهی که آمده بود فکر کند. دوست داشت معمای دختر پشت پرده را زودتر حل کند تا از این فکری که گریبان گیرش شده رها شود، اما خیلی زود خوابش برد. وقت بیدار شدن، هنوز چشم هایش کامل باز نشده بود که فکرش رفت سمت حرف های دختر. حسی بیگانه با او همراه شده بود. نه اورا دیده بود و نه حتی میدانست نسبتش با پیرمرد چیست. همین اندازه میتوانست بفهمد که همسرش نیست. بعد با خودش گفت:پس اگر همسر جابر نیست، چرا او را آقا خطاب کرد…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگو نمیخوانم ما تو را دوست داریم
#سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
#کتاب_صوتی
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#با_کلاسا
#نمکتاب
کتاب شباویز : تاریخ دوستان بخوانید و لذت ببرید.
#شباویز
#جوان
#رمان
#منیژه_آرمین
#سوره_مهر
#رمان
📚معرفی:
این کتاب آمیزه ای از واقعیات به هم پیوسته و جذابه
گاهی می گریید گاهی می خندید و بعضی جاها به فکر فرومی روید. گاهی از شنیدن آن ها تعجب می کنید وحتی در ذهن خود به دنبال پاسخ به پرسش های ایجاد شده در این داستان می گردید.
✏بریده کتاب(۱):
شهرآشوب, صاحب مجلس بود. زنی که لباس سیاه چسبانی اندام کشیده اش راقالب گیری کرده وموهای سیاهش را روی شانه ریخته بود! دو ردیف مروارید وگوشواره ی مرواریدش در میان سیاهی جلوه خاصی داشت. نگاه وحرکاتش اندوهی مصنوعی رانشان می داد. زنی چهل ساله بود که با آرایش ماهرانه به زحمت سی ساله به نظرمی رسید! اوهم مثل بقیه زن ها ابروهایی نازک داشت. معلوم بود همه شان از زیردست ناتاشا بیرون آمده بودند. مادام گفت: خوب بود وقتی زنده بود به دادش می رسید. خیلی عقیده دارند استادخزان را او دق مرگ کرد با آن کارهایش.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
فهرست کتب نمکتاب-خرداد 98.pdf
6.05M
فهرست کل کتب رو میتونید از اینجا دانلود کنید:👆👆👆👆
ناگفته نماند که فهرست کتب ان شاالله هر فصل به روز میشه:😉
#فهرست_کتب_مفید_خرداد۹۸
#خرداد ۹۸
🔹یافتن کتاب های مفید، جذاب، سالم و مقبول میان این آشفته بازار کتاب،کاری نه آسان و نه بی هزینه است.
کاری که گروهی از دوستان فرهیخته به صورت خودجوش انجام دادند. مطالعه ی چندین هزار کتاب و تفکیک آن ها طبق رده ی سنی و با موضوعات مختلف؛ کاری است که از هفت سال پیش شروع شده است و هم چنان ادامه دارد.
این دفترچه مجموعه ای از کتب پر محتوا، جذاب و سالم که غالبا داستانی است که الحمدلله مورد استقبال خانواده ها و جوانان قرار گرفته است.
امیدواریم ثمره ی کار، مورد رضایت صاحب امر(ارواحنا له الفداه) قرار بگیرد. آمین
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هم_خوانی
#ای_لشکر_صاحب_زمان
💪ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش
بهر نبردی بیامان، آماده باش، آماده باش
سخته ولی باید دل کند
........
🍀دانلود کلیه ی هم خوانی ها مناسب برنامه های مختلف همراه با متن:😍👇
http://yon.ir/oPsJy
دانلود از آپارات شب چراغ:😊👇
http://yon.ir/ApzPy
_ _ _ _ _ _
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
برادر انگلستان
#نقد_کتاب
#برادر_انگلستان
#علیرضا_قزوه
✏داستان، داستان ایران است و مردمش.
قدمت تاریخی این سرزمین . عادت ها و آدابشان. اما نویسنده می خواهد برای من و شما، رمان ایران به اضافه #انگلیس را بنویسد. انگلیسی که مثل برادر چسبیده است به کشور ما البته نه اینکه مثل برادر پشت و پناه باشد. بلکه برای عده ای از داخلی ها برادر وارانه (دو طرفه) عمل می کند و چپو می کند سرمایه هایمان را. رمان داستان اسماعیل جوان خوش قد و قامت و خوش استعدادی نیست که برای درس می دود انگلیس و آن جا وقتی می بیند شیر است و غیور و ضد شاه و انقلابی، با آمپول هایی او را دیوانه می کنند و تا آخر عمر کسی نمی فهمد این چند نفر جوان حسابی چرا این طور بی مقدمه اعصاب و روانشان به هم ریخت. داستان کشور برادر پر لبخند است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
انگلیس که صد سال پیش از بیست میلیون جمعیت ایران، ۸ میلیون نفر را کشت و کاری کرد که در کتابهای تاریخ ما ننویسند و خودش در اسناد انگلیس جنایت قتل عام ایرانیان را با افتخار درآورده است. داستان انگلیسی که افغانستان و بحرین را از ما جدا کرد. رضا خان به اضافه جنایت هایش را حاکم کرد، … حالا اسماعیل را اگر قبول نکند جاسوسش بشود و معتقد بماند با دارو نابود می کند…
و هنوز مردم ما کشور انگلیس را بعنوان پیشرفته ترین کشور اروپایی می شناسند و نه به عنوان جنایت کارترین در حق مردم ایران زمین . رمان برادر انگلیس واقع نمایی ایران است و برادر انگلیسش که مثل کنه چسبیده و خون ما را می مکد.
علیرضا قزوه سعی کرده است در بین حرف های درهم و گنگ و پراکنده اسماعیل که مظلومانه با آمپول بیمار شده است واقعیت های تلخ تاریخ این سرزمین و بلاهایی که بر مردمش رفته است را بگوید.
آفتاب پر از توصیف مکانی و زمانی و شخصیت هاست که خواننده را در عمق کتاب غرق می کند و دل نگران شخصیت ها می شود. اتصال گذشته و حال کار دشواری است که به قلم توانای قزوه رخ داده است و خواننده را سردرگم نمی کند.
بهرحال پرداختن به تاریخ گذشته و اتصال آن به حال کار دشواری است و قطعا خوانندگان این رمان باید آثار واقع گرایانه و همراهی با شخصیت های عام و راوی را دوست داشته باشند. ساعات شیرینی را می شود به تلخی تاریخ طی کرد.
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚گریه های مسیح:
#گریه_های_مسیح
#رمان
#مجید_پور_ولی_کلشتری
#جوان
📚معرفی:
افسر جوان اداره پلیس است در انگلستان..
وارد یک پرونده مخوف جنایی میشود..
و در میانه ی این هیجان وتنش، کسی..دلش را میرباید..
وحرف های پیرمردی دوست داشتنی،..هوش از سرش می پراند!
✍️بریده ای از کتاب:
جاستین سری تکان می دهد و می گوید:
اون وقتی که داشتم از عرض خیابون عبور می کردم هیچ برنامه ای برای تصادف کردن نداشتم؛ اون لحظه که تصادف کردم هم هیچ برنامه ایی برای بستری شدن توی این بیمارستان نداشتم! لحظه ای که توی بیمارستان بستری شدم هم برنامه ای برای آشنا شدن با آدم خوبی مثل شما نداشتم.
اشاره می کند به کتاب نارنجی توی دست کارولین.
- شما برای خواندن این کتاب از قبل برنامه ای داشتید؟
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#فهرست_کتب_رمان👇👇👇👇👇
#رمان
#دشتبان
#در_جستجوی_خواهر
#ریشه_ها
#رنج_مقدس
#فرمانروای_مه
#شکاف
#شبیخون_به_خفاش
#پرتاب
#من_او
#کمی_دیرتر
#حافظ_هفت
#ماه_بندان
#فریاد_درتاکستان
#بوی_خاک.
#تاب_طناب_دار
#پنجره_چوبی
#در_جستجوی_ثریا
#سال_های_بنفش
#مفتون_و_فیروزه
#فرنگیس
#فرشته_ای_در_برهوت
#رویای_یک_دیدار.
#دشت_های_سوزان.
#کرشمه_ی_خسروانی.
#هدیه_ولنتاین
#سو_من_سه
#وقتی_کوه_گم_شد.
#ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند
#زقاق۵۶
#تولد_در_لس_آنجلس
#یوما
#چشم_روشنی
#فریب
#باغ_مارشال
#گریه_های_مسیح
#قایق_راندن_به_اقیانوس
#گل_سنگ
#سامانچی_قیزی
#تالار_پذیرایی_پایتخت
#دعبل_و_زلفا
#آرزوهای_دست_ساز
#نیمه_پنهان_مکران
#هزار_و_سیصد_و_پنجاه_و_هفت
#هات
#زنی_در_جزیره_گمنام
#لبخند_مسیح
#ولادت
#ناخدا_رحمت
#خاطرات_سفیر
#زنان_عنکبوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
#آسمان_شیشه_ای_نیست
#ای_کاش_گل_سرخ_نبود
#خاطرات_احمد_احمد
#لحظه_های_انقلاب
#پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
#وقت_بودن
#رنج_مقدس2
#زغال_سرخ
#نفوذ_در_موساد
#کشتی_بان_دوست
#مرد_رویاها
#پسری_از_گوانتانامو
#ماروپله
#بفرمایید_بهشت
#عشق_و_دیگر_هیچ
#نامیرا
#مهاجر_سرزمین_آفتاب
#پنجره_های_در_به_در
#موسای_عیسی
#من_نه_ما
#خال_سیاه_عربی
#وقتی_دلی
#ماه_بندان
#سیاه_صورت
📚تپه تاپالای: ماجراجویی از تپه تا جنگل
#تپه_تاپالای
#یاسر_یسنا
#نوجوان
#نوجوان_رمان
😱معرفی:
درب کارگاه جنگلی را که باز می کند با یک موجود عجیب مواجه می شود. حشره ای سیاه رنگ…
جوان دانشجو برای آنکه از پروژه خاص و حساس و البته حیرت انگیز استادش سر در بیاورد؛ مدتی را در جنگل می ماند…
🍉بریده کتاب:
توی تاریکی، کورکال کورمال خودش را به صندوقچه رساند.درش را باز کرد ودستش را تا آرنج فروکرد توی صندوق.لوله ی تفنگ را به چنگ گرفت و بیرون کشید. صدا هرآن قوی تر می شد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
یک بعلاوه یک
#نقد_کتاب
#یک_بعلاوه_یک
#جوجومویز
داستان زنی که شوهر غائبش مریض است. غائب است چون برای خوب شدن یکسال است پیش مادرش رفته. زن و دو بچه را رها کرده و رفته
و حالا زن با امید اینکه او خوب شود در خانه های مردم کار می کند تا خرجی دو بچه را در بیاورد.
البته پسر که بچه ی بزرگ است فرزند زن اول شوهرش است و حالا شوهرش او را هم رها کرده و بچه اش را نبرده.
دخترش در مدرسه برتر ریاضی قبول می شود. البته باید آزمون بدهد و زن پول می دزدد تا او را برای دادن آزمون به شهر دیگر ببرد. پول را از خانه جوان پولداری که زن همخوابه اش او را دور زده و دارایی شرکتش و آبرویش را به مخاطره انداخته می دزدد. مرد حالا در وضعیت بدی قرار دارد که با این زن کارگر آشنا می شود و داوطلبانه او و دو بچه و سگشان را بر می دارد تا مایل ها دورتر به آزمون برساند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
نصف کتاب داستان بودن آنها در ماشین است. ماشینی که بوی بد سگ گرفته. که دائم باد سگ و آب دهان و موی سگ در آن، حالت را به هم می زند. آنها را به امتحان می رساند و بعد می برد که پدرشان را هم ببینند.
پدرشان در خانه زن سومی که دو بچه دارد زندگی می کند.
یعنی در حقیقت این خانواده ی سوم است که تشکیل می دهد.
خلاصه آن که، مرد پولدار راننده هم تصمیم می گیرد با این زن کارگر و دو بچه اش زندگی کند.
همین!!!!
یعنی به جان خودم همین……. .
داستان روابط آزاد زن و مردها،
بی خیالی نسبت به زن و بچه هایشان،
خیانت همخوابه هایشان و بوی سگ،
بوی باد دل سگ ،
آب لزج و کشدارش،
و موهایی که می ریزد در همه جای ماشین،
زنی که کنار مردی احساس غریبگی می کند،
هر دو احساس غریبگی می کنند.
یک بعلاوه یک در حقیقت داستان افتضاحات غرب است.
زن هایی که شوهرانشان راحت با یکی دیگر بعلاوه می شوند و خودشان هم با یکی دیگر بعلاوه. هر کدام بچه ی دیگری را مدتی دارد و نمیدانم…
اصلا باید بخوانید تا بدانید زیر پوسته ی زیبایی که غرب با آن ما را فریب می دهد چه زندگی لزج و بدبویی جریان دارد،
بچه هایی که بدون پدر و توسط دیگران تهدید به اعمال جنسی می شوند،
زنانی که هر شب کنار یکی هستند تا بتوانند امرار معاش کنند و مردانی که راحت بغل خواب خود را عوض می کنند.
نتیجه ای که غرب را به صفر رسانده،
چرا دارد میان ما دوباره تجربه می شود.
کاش با دیده ی فهم و درک بخوانیم نه سرگرمی …
و البته آنقدر کمبود عاطفی عمیق بین همسران زیاد است،
آنقدر احساس عدم اعتماد زیاد است،
آن قدر خودخواهی موج می زند که وقتی یک نویسنده یک زن را به تصویری می کشد که دارد برای موفقیت بچه هایش از جان و دل مایه می گذارد، کتاب مورد تمجید فراوان قرار می گیرد. این مادرها در کشور ما فراوانند. اگر بخواهیم داستانشان را مثل این رمان کنیم می ترکاند.
به هر حال به قول بزرگی ما خودمان را در مقابل غرب به ندیدن (تغافل) زده ایم.
می دانیم که سالانه چقدر زن ها مورد ضرب و شتم مردها و همخوابه هایشان قرار می گیرند، تا جایی که حتی می میرند.
می دانیم چقدر خانه های تک والدینی هست،
چقدر بچه ها از پدری دیگرند،
چقدر پدرها به بچه هایشان تجاوز میکنند… چقدر …
اما باز هم ظاهر فریبنده اش باعث می شود که ذوق کنیم.
حیف است از فرهنگ عمیق و غنی خودمان بگذریم و اینطور مستانه به آغوش بی فرهنگی پناه ببریم…
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده...
#امام_رئوف _امام رئوف
#نرجس_شکوریان_فرد
#عهد_مانا
#اهل_بیت
#امام_رضا علیه السلام
#جوان
من عادت کرده ام برکت روزی ام را، از یک خوب بگیرم
یک بخشنده، یک مهربان، یک رئوف!
اول وقت که روزت را با یک انسان کریم شروع کنی، هیچ شری نیست که خیر نشود
من در ایران به دنیا آمدم؛ در خانه ی یک کریم
من خانه زاد امام رئوفم، امام رضا علیه السلام
❤️❤️❤️❤❤❤❤❤
نشر حداکثری پیام
یک ایران است یک امام رئوف....
می خواهیم به جوانانمان معرفت اهل بیت را هدیه بدهیم.
شما هم در نذری میلاد شریک میشوید؟
شماره کارت رسالت(نذورات): 5041721039933271
May 11