eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
106.4K
نوحه حضرت زهرا علیها سلام ای اُمید همه ، بر لبمان زمزمه                              به سما قائمه ، فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه نیتت هر زمان ، یاریِ حیدر است          خطبه و گریه ات ، نهیِ از مُنکر است فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه وادی ِ تو بُوَد ، مکتب بندگی                       جانفدایت شدن ، برکتِ زندگی فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه رزق جان و دلت ، درد و ماتم شده        داده ای جان تو با ، قامت ِ خم شده فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه میرسد بر فلک ، نورِ افلاکی ات            بیرق روضه ها ، چادر خاکی ات فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه غصه دارِ تو و ، آن رُخ نیلی ایم             بی قرار از غمِ ، کوچه و سیلی ایم فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه 🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ @navaye_asheghaan
فاطمه آمده.mp3
2.8M
فاطمه آمده در هر دو جهان سر باشد تا که پیغمبر ما بعد پیمبر باشد یک طرف فاطمه و در طرفی یک دنیا کفه ی عدل خدا خواست برابر باشد لطف او شامل حال همه ی عالم شد آمده تا که برای همه مادر باشد بین طوفان حوادث سپر مولا بود فاطمه آمده تا حافظ رهبر باشد ما ولی آمده ایم اینکه به دنیا هر روز بر در خانه ی او خادم و نوکر، باشد این غزل نیز عجب حسن ختامی دارد عشق باید که فقط عشق به حیدر باشد ‏مداح: سلحشور @navaye_asheghaan
Sh 1 Fatemieh Dovom 1403 Narimani [Mohjat_Net] (4).mp3
2.14M
آه مادر تک و تنها رفتی پشت در آه مادر تو زمنی خوردی جلو حیدر آه مادر به خدا نمیکنم باور خونه ی وحیه و آتیش بلا وا محمدا وا محمدا ترسیدن بچه ها تو سر و صدا وا محمدا وا محمدا با لگد ادا شد حق مصطفی وا محمدا وا محمدا توی آسمون پیچیده این صدا وا محمدا وا محمدا **** آه مادر یه تنه مقابل لشکر آه مادر غرقه خونه سوره ی کوثر آه مادر چی بگم از آتیش معجر داغیه میخه و طفل بی گناه موندی بی پناه موندی بی پناه فضه رو صدا زدی میون راه موندی بی پناه موندی بی پناه در و همسایه ها میکنن نگاه موندی بی پناه موندی بی پناه علی درداشو باید بگه به چاه موندی بی پناه موندی بی پناه **** آه مادر سخته بین دود و خاکستر آه مادر مثل پروانه شدی پرپر آه مادر بیت الاحزان میگه دردآور نَقله مقتله که غرق خون شدی نیمه جون شدی نیمه جون شدی یه جوری زدن که قد کمون شدی نیمه جون شدی نیمه جون شدی بی هوا زدند و در شکسته شد سر شکسته شد سر شکسته شد مرد خونه ی تو سرشکسته شد سر شکسته شد سر شکسته شد **** آه ریان پشت اسمش بنویس عطشان آه ریان جد ما به خاک و خون غلطان آه ریان بگو برگه برگه شد قرآن شیب گوداله و شاه بی ردا وا محمدا وا محمدا عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا وا محمدا میزنه سنان جدا شمر جدا وا محمدا وا محمدا برسه اگه صدای به صدا وا محمدا وا محمدا شب 1 دوم 1403 . @navaye_asheghaan
1 Haftegi Fatemieh Dovom 1403 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (4).mp3
2M
تویی که شد عشقت تمومی باورم امیدم تو هستی تو لحظه ی آخرم توی سختی و اوج این غم و غصه ها پناه میبرم من به چادر مادرم مادر مادر مادر ای درمون دردا زهرا عزیز مولا زهرا امید این دنیا و شافع عقبا زهرا یا فاطمه یا زهرا **** تو راه نجاتی تو نور این عالمین شدم نوکرت اینه ارثم از والدین شنیدم شب جمعه زائری کربلا ببر ما رو هم با خودت به سمت حسین مادر مادر مادر ای درمون دردا زهرا عزیز مولا زهرا امید این دنیا و شافع عقبا زهرا یا فاطمه یا زهرا هفتگی دوم 1403 . @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 هرکسی باشد صدای حق صدای فاطمه است 🎙 حاج مهدی سلحشور 📆 آذرماه ۱۴۰۳ 📍 سوریه ، حومه شهر حلب 🔸 در جمع رزمندگان فاطمیون هر کسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلمَظلومِ عَونا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصم خدا و خصم خلق کشتن مرحب به شوق مرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنین انقلاب بچه‌های فاطمه‌ست راه قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینۀ عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت ید مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدار علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشت در فدای فاطمه‌ست فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست . @navaye_asheghaan
نماهنگ حالا فهمیدی چرا.mp3
5.27M
هی درد هی داغ وای از داغه احراق 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ هی درد هی داغ وای از داغ احراق غنچه با گل میسوزند بین باغ کبوتری خسته بشه مگه میشه پر نشکنه لگد اگه سنگین بشه مگه میشه در نشکنه مادر به دیوار بخوره مگه میشه سر نشکنه پر شکست در شکست مادرو زد به دیوار و سر شکست حالا فهمیدی چرا مُعصبة الرأس ... هی اشک هی آه آه از درد جانکاه روضه جانسوز شد عمر گل کوتاه آینه که لگد بشه میاد صدا شکستنش نهالی که خورده تبر چه مشکله پا شدنش گل که بیفته زیر پا چی میمونه از بدنش نیمه جون قد کمون تا شده قدش زیر پای خزون حالا فهمیدی چرا مُنهدة الرکن ... بی پر بی بال مادر رفته از حال تن تو بستر اما دل تو گودال صیاد بی رحم اومده مگه میشه پر نبره با ضربه دوازدهم مگه میشه سر نبره خواهری از رو تل میگه الهی خنجر نبره پر جدا سر جدا نشدش دست شمر از خنجر جدا حالا فهمیدی چرا ذُبح بالقفا ... . @navaye_asheghaan
4_5933626774033287786.mp3
4.55M
۱۴۰۳ گریونه هر دوتا چشمام خیلی من بابا جون تنهام نمیشه باوره من که سرت باشه میونه دستام. چشاتو. من می بوسم  زخماتو من می بوسم به جای عمه بابا رگا تو من.  می بوسم پاک می کنم خاک موتو.    خاک موتو.  خاک موتو می بوسم. هی بابا روتو.   بابا روتو.  بابا روتو بابا.  بابا اندازه ی زخمای سره تو. بابا بابا خرده تازیانه دختره تو. اسم تو هر جا می بردم تنها من سیلی. می خردم به زیره ضربه های پا روزی صد دفعه می مردم ببین زیره آبرومو کبویه بازومو ببین شکسته گیه این دنده و پهلوومو سه سالمه ولی. پیرم. ولی.  پیرم. ولی پیرم از زندگی دیگه سیرم.   دیگه سیرم. دیگه سیرم بابا. بابا. تو بغل میگرمش سرت رو بابا بابا می بینی تو حاله دخترت رو بعد از تو غصه ها دیدم بعد از تو من چیا دیدم. دوز از چشم عمو عباس کوچه و بازارا دیدم. به اشکامون خندیدن به دورمون رقصیدن رو سرمون از رویام سنگ بابا جون پاچیدن تو ازدحام مارو بردن.  مارو بردن. مارو بردن  میمونه شام مارو.  بردن. مارو بردن. مارو بردن بابا. بابا اندازه زخم های سره تو بابا. بابا خرده تازیونه دختره تو. ✍ ............... مناسب ایام و @navaye_asheghaan
. بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نامحرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم .............. صدای گریه میاد، میون مجلسمون داره آتیش میزنه، به زمین و آسمون صدای مرد غریبی/ که تو روضه ها میشینه ولی هیچ کس این آقا رو/ نمیبینه نمیبینه چشاش خیس اشکه دلش غرق خونه عزادار مادر خودش روضه خونه فلک خون گرفته چشای ترم رو زدند توی کوچه همه مادرم رو امون از غریبی 4 آقا جون قربونتم، به فدای قدمت میدونم با گناهام، همه جوره زدمت اما امشب اومدم تا/ تو نظر کنی به حالم بگو جون مادرت که/ میکنی آقا حلالم؟ میخوام با تو امشب با این سوز سینه بیام بین روضه بریم تا مدینه میگن از مریضا عیادت ثوابه میگن حال مادر وخیمو خرابه امون از غریبی 4 فاطمه همدم من، نرو جون بچه‌هام لحظه لحظه آب میشم، به تو می افته چشام هیچ کی تا حالا ندیده/ اشکای فاتح خیبر بعد تو همه میخندن/ به زمین خوردن حیدر بیا زندگیمو دوباره عسل کن بیا بچه هارو دوباره بغل کن به دورت بگردم برای همیشه کی گفت زخم بازوت دیگه خوب نمیشه؟ امون از غریبی 4 ✍ ............. روایت امام صادق 👇 لحظات آخر ای مسیحای علی اعجاز کن  جان زینب چشم خود را باز کن  ای کتاب عشق من بسته مشو  مثل مردم از علی خسته نشو ........ ابکنی یا ابالحسن وبک للیتامی (علی برای من و بچه‌های یتیمم گریه کن) ..... گریه کردم عقده از دل وا شود اما نشد در مدینه گشتم و گم گشته ام پیدا نشد جستجو کردم بسی در بین مظلومان اگر از علی و فاطمه مظلوم تر پیدا نشد ............ ای آنکه تویی نتیجه‌ی صوم و صلاة هم مصحف توحیدی وهم حج و زکات اسلام بُوَد رهین خون تو حسین بر روح مقدست درود و صلوات .👇 @navaye_asheghaan
شب دوم فاطمیه.mp3
22.8M
کریمی نیا روضه شب دوم فاطمیه شهادت @navaye_asheghaan
. علی جان شرمنده ام،حمایت من بی نتیجه ماند دستم شکست و بند ز دست تو وانشد . @navaye_asheghaan
فاطمه مجموعه صفات خداوند فاطمه آیینه کمال پیمبر عصمت کبری، ولیه ی الله عظمی قره ی عین النبی، حبیبه داور شهر خرد احمد و علیست درِ آن فاطمه این شهر راست مرکز و محور نامتناهی بود محیط ثنایت عقل نخستین در این محیط شناور خانه تو کعبهٔ امید امامان بیت تو معراج صبح و شام پیمبر حبل متین هزار عارف و عامی ست هر نخی از چادرت به عرصه محشر رشته ی چادرش اگر به دست انبیاء رسد شعار فخر، انبیاء به عرش کبریا رسد از لب جان فزاش اگر زمزمه ی دعا رسد جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند پیراهن عروسیش به سائلی عطا کند کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند چگونه رد کند ز خود مریض درد مند را کجا جواب رد دهد فقیر مستمند را حبلِ متین هزار عارف و عامی ست هر نخی از چادرت به عرصهٔ محشر در عجب از علم تو علی ولی الله مفتخر از دست‌بوسی تو پیمبر فاطمه جان فاطمه جان! بانوی اسلامی و به خانه شوهر،کهنه حصیریست تو را مفرش و بستر یه پوست دباغی شده بود. شبها حسنین روی اون پوست میخوابیدن وقتی اون مسکین اومد در خانه بی بی گفت: بی بی جان! برهنه ام همان پوست را بر داشت فرمود: بیا این پوست را بگیر خودتو بپوشان بی بی جانم فاطمه جان بانوی اسلامی و به خانه شوهر کهنه حصیرست تو را مفرش و بستر تا که خدا فخر آورَد به ملائک جانب محراب خیز و روی بیاور *وقتی به نماز می‌ایستاد آسمانها از نور نماز بی بی روشن میشد خدا به ملائکه فخر ميکرد اما دیگه نمازش را نشسته میخوند دیگه نمیتونست رو پا بايسته این ساعتهای آخر گاهی از هوش ميرفت گاهی به هوش می‌آمد،امشب اومدی برای مادر گریه کنی امشب اومدی برای غربت علی گریه کنی ،شب تنهایی علی شب غربت امیرالمؤمنین شب بی مادریه زینبه شب یتیمی حسنین..* مبر ز خانۀ حیدر صدای گرمت را علی بگو...شنوم آن نوای گرمت را ز چشم من مبری خنده های گرمت را بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را قیام نیمه شبانه ات عجب تماشائیست در آسمان زِ قنوت تو شور و غوغائیست بتاب در دل شبهای تار من زهرا بمان برای همیشه کنار من زهرا ببین تو حال دل بیقرار من زهرا انیس بی کسی ام غمگسار من زهرا به پای سفرۀ خالی ز نان من ماندی * سه روز تو خونه غذا نداشتن به علی نگفتن امیر المؤمنین فرمود: چرا به علی نگفتی غذا نداری؟ گفت: یا علی شاید بهت بگم نتونی غذا تهیه کنی خجالت بکشی* به پای سفرۀ خالی ز نان من ماندی در اوج غصه و غم همزبان من ماندی *امشب اومدی برای بی مادری خودت گریه کنی مادر همه اس هر کی امشب احساس یتیمی میکنه بدونه بی بی بهش نظری کرده..* از آن زمان که دو دستت ز کار افتاده تمام خانۀ من از مدار افتاده حسن ز داغ رخت بیقرار افتاده غریب و خسته کنار تو زار افتاده مگو که می روم و می سپارمت به خدا که تا به روز ابد دوست دارمت به خدا یا فاطمه مرا دوباره صدا کن اباالحسن، زهرا سخن ز درد جدایی مزن به من مگو که دختر تو آورد کفن یا زهرا *مادر اگر بخواد به مسافرت بره اگه چنتا پسر هم داشته باشه وقتی میخواد از خونه بره بیرون سفارشا را به دختر میکنه میگه مادر مواظب داداشات باش، مادر مواظب بابات باش، سفارشا را به زینب کرد* مگو که دختر تو آورد کفن زهرا به پیش چشم غریبم نفس نزن زهرا این نفسهای آخرش جیگر علی را آتش زد آخه کسی که از ناحیه قفسه سینه صدمه ببینه نفس کشیدن براش سخته..* با این نفس کشیدنت داری کبابم میکنی *تو اهل بیت دو نفر از ناحیه سینه صدمه دیدن یکی مادر بود، یک سینه هم کربلا زیر سم اسبها رفت ..* با این نفس کشیدنت داری کبابم میکنی فاطمه جان مرو مرو خونه خرابم میکنی #
آه مادر تک و تنها رفتی پشت در آه مادر تو زمنی خوردی جلو حیدر آه مادر به خدا نمیکنم باور خونه ی وحیه و آتیش بلا وا محمدا وا محمدا ترسیدن بچه ها تو سر و صدا وا محمدا وا محمدا با لگد ادا شد حق مصطفی وا محمدا وا محمدا توی آسمون پیچیده این صدا وا محمدا وا محمدا **** آه مادر یه تنه مقابل لشکر آه مادر غرقه خونه سوره ی کوثر آه مادر چی بگم از آتیش معجر داغیه میخه و طفل بی گناه موندی بی پناه موندی بی پناه فضه رو صدا زدی میون راه موندی بی پناه موندی بی پناه در و همسایه ها میکنن نگاه موندی بی پناه موندی بی پناه علی درداشو باید بگه به چاه موندی بی پناه موندی بی پناه **** آه مادر سخته بین دود و خاکستر آه مادر مثل پروانه شدی پرپر آه مادر بیت الاحزان میگه دردآور نَقله مقتله که غرق خون شدی نیمه جون شدی نیمه جون شدی یه جوری زدن که قد کمون شدی نیمه جون شدی نیمه جون شدی بی هوا زدند و در شکسته شد سر شکسته شد سر شکسته شد مرد خونه ی تو سرشکسته شد سر شکسته شد سر شکسته شد **** آه ریان پشت اسمش بنویس عطشان آه ریان جد ما به خاک و خون غلطان آه ریان بگو برگه برگه شد قرآن شیب گوداله و شاه بی ردا وا محمدا وا محمدا عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا وا محمدا میزنه سنان جدا شمر جدا وا محمدا وا محمدا برسه اگه صدای به صدا وا محمدا وا محمدا 🔹جدید 🔸شور شب 1 فاطمیه دوم 1403 @navaye_asheghaan
بخش_هشتم_شور_تو_لحظه_ی_بی_کسی_تو_لحظه_ی_دلهره.mp3
18.27M
. حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توو لحظه‌ی بی‌کسی، توو لحظه‌ی دلهره فقط پناه مادره که، به دردمون می‌خوره توو همهمه‌ی این دنیا، حال دلم و می‌بینی باز خسته‌ام و زمین خوردم، یا فاطمه اَغیثینی « یا فاطمه أغیثینی» وقتی بلا می‌رسه، وقتی گرفتاری هست دَواء فقط دعای توئه، وقتی که بیماری هست چند وقته که رو دل‌هامون، مونده یه‌ غمِ سنگینی وضع ما رو ببین مادر، یا فاطمه اَغیثینی « یا فاطمه اَغیثینی» فقیرم و اینجا با، هزار امید اومدم خوب می‌دونم درِ خونه‌ی، چه بانویی رو زدم بازم شده دخیل‌‌‌‌ِ این، خونه شبونه مسکینی دست من و عطای تو، یا فاطمه اَغیثینی « یا فاطمه اَغیثینی» چی می‌شه دل بالش‌ و، تا کربلا وا کنه؟ چه خوبه اون زیارتی که، فاطمه امضا کنه! توو حسرت حرم مادر!، اشکام و داری می‌بینی رحمی به منِ جا مونده، یافاطمه اَغیثینی « یا فاطمه اغیثینی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇 @navaye_asheghaan
. آیا تحمل می‌توان کرد این جفا را؟ نه این خانه‌ی خالیِ از تو، از صفا را؟ نه حتی طبیبی هم به بالینت نیاوردم آیا امیدی بود قلب مرتضی را؟ نه.. شاید روَد از یادم اشک چشم‌هایم‌را دست تو که از درد مانده در هوا را نه در را عوض کردم ولی دیوارها ماندند در را عوض می‌شد کنم دیوارها را نه من کرده‌ام بلند خیبر را به تنهایی تابوت تو که بود هم‌وزن صدا را، نه اسما برای مرتضی تابوت را می‌ساخت من قبر خود را کنده ام قبر شما را نه ✍ . @navaye_asheghaan
. آشفته من به کوچه و هر رهگذر شدم در کوچه جان به لب شدم و محتضر شدم گر چه نشد کسی سپر فاطمه ، ولی تا پاي جان ، پاي علی من سپر شدم هر لحظه می شدم به خدا من کبودتر مانند یک پرستوي بی بال و پر شدم دیدم به چشم خویش که چشمم ز دست رفت محتاج ، من ، به یاري دیوار و در شدم با پا مرا زدند همه تا به پاي مرگ زیر دري که سوخته ، من ، بی پسر شدم از بس شدم نحیف نشناسد مرا علی مانند عمر مختصرم ، مختصر شدم شکرِ خدا که جاي لگد را علی ندید شکرِ خدا ندید ، شکسته کمر شدم خود مانده ام که ماندنی ام یا که رفتنی جانم به لب رسید ولی جان به سر شدم چیزي ز من نمانده علی شستشو دهد خود در تعجبم که چرا اینقدر شدم ؟ دانم که غسل دادن من طول می کشد هر شب گذشت صاحب زخمی دگر شدم ✍ . @navaye_asheghaan
. گل شمّه‌ای از آیه‌ی تطهیر تو باشد گر آینه در آینه تکثیر تو باشد خود کیستی ای سوره‌ی کوثر که حسینت تا کرب‌وبلا رفت که تفسیر تو باشد بر سفره‌ی نان و نمکت دست علی هم برداشت نمک را که نمک‌گیر تو باشد اکسیر کنیز تو طلا کرد مِسم را خود فضّه طلاگشته‌ی اکسیر تو باشد در آب به تصویر کسی زل زده عباس عشقش فقط این است که تصویر تو باشد ای دستِ پر از پینه ز چرخاندن دستاس عالم همه در گردش تقدیر تو باشد در خوابِ شهیدان جهان یکّه‌سواری‌ست کِی می‌رسد از راه که تعبیر تو باشد . @navaye_asheghaan
. مثل من مظلوم بین ناس نیست غربتی هرگز در این مقیاس نیست نان حیدر بعد از این خون دل است رونقی دیگر در این دستاس نیست خسته تر آشفته تر پژمرده تر از علی در بین این خناس نیست آب آوردم بریزم بر روی شاخه یاسی که دیگر یاس نیست هیچ کاری مثل غسل پیکری که در آتش سوخته حساس نیست غسل زیر پیرهن لطف تو بود لیک در دستم مگر احساس نیست؟ شستن خونابه خیلی کار برد ور نه غسال تو را وسواس نیست . @navaye_asheghaan
. آتش گرفتی ، سوختی پیش نگاهم جانِ علی قربانِ تو ، پشت و پناهم بین در و دیوار گیر افتاده بودی انگار در ، تکیه زده به تکیه گاهم بر زندگی ما شرر انداخت مسمار سوراخ شد با پهلویت دستِ دعاهم خوردی زمین در ازدحامِ مردها ؛ آه... افتاد با افتادنِ تو مرتضی هم من بودم و قنفذ سرِ تو‌ داد میزد شرمندهٔ روی توام ای پا به ماهم گاهی لگد ، گاهی غلاف و تازیانه میزد تو را با ضربه های بی هوا هم بین منو ، تو لحظه ای هجران؟ محال است نُه سال ، لحظه لحظه اش بودیم با هم ناموس من را عده ای اوباش کشتند رفته است تا عرش معلی ، سوزِ آهم . @navaye_asheghaan
. روز روشن بانویی را تیره دلها می‌زدند دختر خیرالبشر را بی حیاها می‌زدند فاطمه در بین شعله بود و حیدر گُر گرفت فاش می‌گویم علیِ مرتضی را می‌زدند کاش می‌بستند چشمان علی را جای دست نامسلمانان به پیش چشم مولا می‌زدند مثل جوجه دختری لرزید آنجا تا که دید دسته جمعی بین کوچه مادرش را می‌زدند عده ای با تازیانه می زدندو با غلاف عده ای در آن شلوغی با کف پا می‌زدند بر نمی‌گردد سر زهرا میان بسترش چون میان کوچه او را بی محابا می‌زدند این زدن ها باز، در کرب و بلا تکرار شد یوسفی را در ته گودی خدایا می‌زدند پهلویش، پهلوی یک پهلو شکسته نیزه خورد زخم ها را بر تن او، پیش زهرا می‌زدند از تنش چیزی نمانده غیر مشتی استخوان لشگری دیدند آقا مانده تنها، می‌زدند زخم قلب داغداران، بار دیگر تازه شد اسبها را نعل تازه پیش زنها می‌زدند پیکری عریان به روی خاک و جمعی کف زنان خواهری را در هیاهوی تماشا می‌زدند با که گویم؟ کاش می‌مُردم نمی‌گفتم سخن دختری را در کنار جسم بابا می‌زدند . @navaye_asheghaan
. درد سرم امشب زده آتش به جانم می سوزد از جای کبودی استخوانم مانده نفس در زخم سینه بار دیگر می ماند از سرفه در این بستر نشانم اسما به سختی صورتم را جابجا کرد کار خودش را کرده سیلی به گمانم هجده بهار عمر من در پشت در سوخت وقتی که هیزم ریختند بر آشیانم با بار شیشه استراحت هم عذاب است! حالا چه باید کرد با زخم نهانم بال قنوتم را غلافی بد شکسته حتی نشسته در نمازم، ناتوانم! با صورت بسته خجالت می کشم باز از بغض سنگین امام مهربانم از من گذشته مرهمی تازه گذارد فضه به زخم پهلوی آتش فشانم از حال و روزم شرح رفتن را ببینید خیلی بعید است یک شب دیگر بمانم پیر از غم تنهایی مولای خویشم دلخسته از دنیا، اگر چه من جوانم مظلوم تر از حیدر من در جهان نیست دارد گواهی می دهد اشک روانم ✍ . @navaye_asheghaan
. با نسیمی غنچه پرپر می‌شود طوفان چرا!؟ در غباری کرده‌اند آیینه‌ را پنهان چرا!؟ "لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمن"*، جای خود با هجوم شعله‌ها در می‌زد این مهمان چرا!؟ "در" همینکه سوخت به زهرا پناه آورده بود تازه فهمیدم که از لولا شد آویزان چرا! آن دری که "ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِين" از خجالت سوخت که اینگونه شد ویران چرا! دستگیرِ هر دو عالم دست‌هایش بسته بود گفت: افتادی به روی خاک زهرا جان چرا!؟ فاطمه هرروز اشک و مرتضی هرروز اشک سرزده در ساحت آیینه‌ها باران چرا!؟ حال زینب را چنان مویش پریشان می‌کند می‌شود با شانه کردن شانه‌اش لرزان چرا!؟ . . . با حضور فاطمه حتی کفن گل می‌دهد مثل درد او ندارد، خون او پایان چرا!؟ *«پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمنٍ. هر مؤمنی باید که مهماندوست و مهمان‌نواز باشد. (مستدرک، ج ١٦، ص ٢٥٧) . @navaye_asheghaan
. 🏴 ۱۴۰۳ سلام الله علیها ✍ کسی که راهِ نجاتِ خلایق است از آتش نوشته‌اند از آتش کسی نداد نجاتش زمین مجاورِ هجده بهارِ خانه‌ی او بود زمان هنوز مقیم است در زمانِ حیاتش بفاطمَهْ، و أبیها و بَعلَها و بَنیها چه محترم جَلَواتی نشسته در صلواتش رکوعِ قامت او چیست جز قیام فُرادا؟ قیامِ ماست نمازی در اقتدا به صلاتش نوشت نامِ علی را به صفحه صفحه‌ی تاریخ دمی که میخ، قلم بود و خونِ سینه دواتش به ردّ پای علی لاله کاشت کوچه به کوچه که هر نماز بگوییم اِهدِنا به صِراطش سلاحِِ خطبه‌اش از دستِ لشکری سپر انداخت برای حیدرِ تنها سپاه شد کلماتش همان‌که مثلِ خلافت ربود باغِ فدک را گرفت هر چه علی داشت را به جای زکاتش هنوز أشهدُ أنَّ علی‌ست بر لبِ زهرا شهید، شاهدِ زنده‌ست در حیات و مماتش شکست حرمتِ کوثر، مدینه چشمه‌ی خون شد رسید سیلی از این خون به کربلا و فراتش . @navaye_asheghaan
. *لحظه ی با شکوه ورود سلام الله علیها به صحنه ی محشر ➖➖➖ نه کسی قدرت سخن دارد نه کسی نای سر تکان دادن همه ی اختیارها جبر است شده وقت دوباره جان دادن روز محشر شده، زبان ها لال! جن و انس و ملک، نظر پایین! حال وقت عبور فاطمه است.. همه انداختند، سر پایین گرم تسبیح و مجمری از عود با سپاه فرشته مالامال آمده از میان جمعیت مریم و آسیه به استقبال رفته بر روی منبری از نور دور تا دور او ملک پیداست جبرئیل از خدا خبر آورد عرش تحت ولایت زهراست همه ی هستی خودش را داد حق خودش گفته وقت جبران است به تلافی بندگی هایش هرچه زهرا طلب کند آن است فاطمه در برابر خالق دستها را که میبرد بالا با سر غرق خون فرزندش روضه ای تازه میکند برپا با دلی زخم خورده میگوید که برای شکایت آمده ام داغ روی دلم گذاشته اند با غمی بی نهایت آمده ام از چه دردی کنم شکایت که همه ی لحظه هام پر دردند یوسفی داشتم که لب تشنه گرگها پاره پاره اش کردند نیمه جان روی خاکها بود و با عصا میزدند بر بدنش دل من را به درد آوردند بسکه پا میزدند بر بدنش میرسد امر خالق قهار: ظالمان را در آتش اندازید قاتلان حسین را ببرید همه شان را در آتش اندازید *** +گفت وارد شو ای حبیبه ی من پیش پایش گشود درها را -گفت هرگز نمیروم به بهشت تا نفهمند قدر زهرا را_ فاطمه خوانده ای مرا ز ازل بخدا اینچنین نخواهم رفت زودتر از همه محبانم به بهشت برین نخواهم رفت صبر کردم میان رنج و بلا تا که فصل عنایتم برسد نوکران حسین منتظرند تا به آنها شفاعتم برسد با اشارات چادر خاکی عرش را جابجا کند زهرا مثل "مرغی که دانه برچیند دوستان را جدا کند زهرا"* ➖➖➖ *مرحوم استاد مؤید ✍ ➖➖➖ . @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بند1⃣ چند وقته روز خوش ندیدم سـر مــزارت زهـرا رسـیـدم حـالا بـی تـو تـنهای تنـهـام از زندگی بی تو من بریدم غم کشیدم نه یه سنگ مزاری گذاشتم برات نه یه پارچه ء سبزی کشیدم به جات دردشون و به کی بگن بچه هات خانمم رفتی و موندم زینب و با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم بند2⃣ از یادم نمیره چه ها شد مـسماره در تیر بـلا شـد حالا من موندم فاطمه جان خونم واسم دار العزا شد نه یه مجلسه ختمی گرفتن برات نه یه پارچه سیاه زدن همسایه هات دردشون و به کی بگن بچه هات خانمم کار زمونس خرمای ختم تو رو طاقچه ء خونه است گلدون یاست وسطه باغچه ء خونه است
Karezani.mp3
10.89M
🔊 | تنظیم ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ' خانهءغم ' 📝 چند وقته روز خوش ندیدم 👤 کربلایی‌ ▫️ ؛ ۱۴۰۳
همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد نفس به سینه این پابه ماه میگیرد! مریض خانه اگر لب به آب و نان نزند... پس از سه ماه تنش وزن کاه میگیرد! مریض خانه اگر سیلی از کسی بخورد.. بروی صورتش ابری سیاه میگیرد هنوز هم که هنوز است با همین حالش علی به چادر زهرا پناه میگیرد! کسی نگفت که این تازیانه در کوچه به بازویش به کدامین گناه میگیرد؟! چه آمده به سر چشمهای زهرا که.. ز چشمهای علی هم نگاه میگیرد همینکه نام علی را به پیش او ببری به لب ترنم "روحی فداه" میگیرد اگر خمیده علی از نماز آیات است.. نود شب است دراین خانه ماه میگیرد.. سیدپوریا هاشمی @navaye_asheghaan
🏴 و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴 الاسلام سید رضی مرتضوی🎤 "اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ" مدینه گشته محشر زتنهایی حیدر نهاده دیده بر هم گل یاس پیمبر *امروز دیگه امیرالمومنین تنها شد حضرت زهرا به حاجتش رسید حاجتش این بود مثل همین روزها فرمود :"اللهم عجل وفایی سریعا" خدا مرگ زهرا رو برسان * علی صاحب عزا شد گلش حاجت روا شد نصیب مرتضی شد دگر خانه نشینی *دیگه تنهایی ها و غربت علی شروع شد سر در چاه میکنه..* الا ای چاه یارم را گرفتن گلم عشقم بهارم را گرفتن میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتن نصیب مرتضی شد دگر خانه نشینی به اشک دیده گوید که زهرا کلمینی ببین جان بر لب آمد کنارت زینب آمد *یکی از وصیت های زهرای مرضیه به علی این بود.یا علی! "ابکنی،وابک للیتامی" یا علی برا یتیمهام گریه کن.حواست به بچه ها و یتیمهای زهرا باشه نوازش کن علی یتیمان زهرا نوازش می داد را دلداری میداد در بغل می گرفت با هم گریه می کردن..عقده های دل خالی میکردن برا بی بی دوعالم..اما بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله در کربلا حتی اجازه نداشتن گریه کنن. هروقت گریه میکردن سیلی میخوردن، هر وقت نام بابا را می بردن تازیانه اشون می زدن...* «حسین آرام جانم حسین روح و روانم» صلی الله علیک یا مولا یا ذبیح العطشان یا حسین در جهان تا زنده ام گویم ثنایت یا حسین دست حاجت میبرم پیش خدایت یاحسین