زمینه قرار بوده. در و دیوار.mp3
2.56M
#زمینه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#در_و_دیوار
#در_و_دیوار
#زبانحال_مولا
بند1️⃣
قرار بوده ، شادی بیاد توو خونه مون
قرار بوده ، یه بار دیگه پدر بشم
قرار نبود ، این اتفاق بیفته و...
اینجوری بی پسر بشم
فضه کمک کن ، برسون خودتو سراسیمه
فضه کمک کن ، میبینی حالزهرا وخیمه
فضه کمک کن ، فضه کمک کن
بار اوّله ، سر و صدا تو خونه شد
واسه کشتنش ، یه میخ در بهونه شد
خون بچهم از ، کنج دیوار روونه شد
( ای وای ، ای وای )
بند2️⃣
قرار بوده ، خونه مون آسمون باشه
قرار بوده ، خونه ی امن مون باشه
قرار نبود ، این اتفاق بیفته و ...
حالا سر زبون باشه
میبینی زهرا، تو که توو محل آبرو داری
میبینی زهرا، هیچکسی نیومد واسه یاری
میبینی زهرا، میبینی زهرا
توی کوچه مون ، سر و صدا بلند شده
واسه کشتنت ، چرا بگو بخند شده
ضربه ی غلاف ، شبیه بازوبند شده
(ای وای ، ای وای)
بند3️⃣
قرار بوده ، تا آخرش با هم باشیم
قرار بوده ، جدا از درد و غم باشیم
قرارنبود ، این اتفاق بیفته ...
روزی با قدّ خم باشیم
اون روزُ میگم ، روز پر از آشوبِ گودال
اون روزُ میگم ، سر پیراهن میشه جنجال
اون روزُ میگم ، اون روزُ میگم
گریه کردی و ، پیرْهَن و دوختی فاطمه
کشتنِ حسین ، یه فرقی داره با همه
زیر خنجری ، رگای نامنظمه
(ای وای ، ای وای)
🖍️#امیرطاهری ✍
.
@navaye_asheghaan
شور.روزحسرت.mp3
2.41M
﷽
#شور_حماسی
#فاطمیه_۱۴۰۳
(شور فاطمیه)
بند1️⃣
روز حسرت - روزیه که
گریه کردی خیلی کم برای زهرا
روز حسرت - روزیه که
دیگه جبران نمیشه کم کاریه ما
حالا هم فرصت و غنیمت بشمار
اگه باری مونده تُو هیأت بردار
نکنه آرزو به دلشی روزی
به والله این - دقیقه ها - دیگه نمیشه تکرار
نگاهِ لطفش رُو سرِ عالم مستدامه
رُو حرفش حرف نیست هرچی میگه حُسن ختامه
برامون محشر یه نگاش ترفیعِ مقامه
(امنا یا فاطمه)
بند2️⃣
مادر من - یعنی صبرو
یعنی استقامتِ تُو راهِ مولا
مادر من - افتاد از پا
ولی پرچمِ علی رو برده بالا
یه روزی منتقم میاد از راهو
میشه دست یهودیا کوتاهو
عَلَم مرتضی جهانگیر میشه
چه خوبه که - با جون و دل - میبینی نور ماهو
میاد آقا با دشمنای مولا میجنگه
با لطفش حتی تمومیِ دلها یه رنگه
طنین صوتِ انابنُ فاطمهش قشنگه
(امنا یا فاطمه)
🖍️ #امیر_طاهری
#فاطمیه
#شور_حضرت_زهرا
@navaye_asheghaan
|⇦•من بی تو بی کسم....
#مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۳ به نفس حاجمحمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من بی تو بی کسم دل من همزبان توست
سه شنبه ها دل من جمکران توست
محراب خالی تو پر از آهِ حسرت است
عالم در انتظار زمانِ از آنِ توست
*این شبا مخصوصا تو روضه های مادرش حضرت زهرا خیلی از خدا بخوایید برای ظهور و فرج امام زمان علیه السلام.این نشونه ها همه داره کامل میشه چشامون بازبشه که داریم میرسیم ان شاءالله به اون دوره حواسامون پرت نباشه ماضرر نکنیم اتفاقا داره میفته اما یهو یه اتفاقی نشه که بگیم ای داد بیداد آقامم اومد من هنوز ت خواب غفلم تو این شبا، زمانش همینه مخصوصا تو روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها به بی بی التماس کن که بی بی جان من رو برسون درِ خونه ی آقازاده ات..دست من رو بذار تو دست امام زمان..*
ما بی تو خسته ایم،تو بی ما چگونه ای؟!
این نغمه ی همیشگی پیروان توست
من را مران ز خود که به تو منتسب شدم
پیراهنِ سیاه تنِ من، نشان توست
من شکوه میکنم تو دعا میکنی مرا
این عادت نظر مهربان توست
وابستگی من به تو عین حقیقت است
تنها دلیل اشک من ،اشک روان توست
*اگه میتونم این شبا دو قطره اشک برا روضه های مادرت بریزم،اثر اشک های توست که به من اجازه میده بیام تو مجلس بی بی بنشینم*
باید برای تو چون اویس قَرَن شویم
وقتی که ذکر فاطمه ورد زبان توست
*اویس قَرن، میتونی اینطوری بشی؟ الان مادر بهش بگه نمیخواد حالا بری جلسه عه مگه میشه اینجا دیگه من خودم تشخیص میدم..اومد برا دیدن پیغمبر خدا گفتن تو مدینه نیست.اگر وایستی آقا فردا میادگفت نه من به مادرم وعده کردم باید برگردم ، برگشت امر مادر رو اطاعت کرد معطل هم نکرد که حالا من وایستم رسول خدا بیاد،پیغمبر اومد، گفت بوی اُویس من میاد. اینطوری زندگی کردیم که حالا اگر مثلا تو جلسه هم نباشیم دلمونم باشه امام زمان بگه بوی فلانی میاد تو جلسه دلش اینجاست. برا دلمونکه نمیاییم اینجا اومدیم که حضرت زهرا س نگاهمون کنه..*
امشب مسیر روضه ی ما دست مجتباست
امشب حسن رسیده خودش روضه خوان توست
*گفت اومد خدمت امام مجتبی حالا به طعنه بود یا دلسوزی بود نمیدونم..گفت: آقا من بابای شما رو هم تو این سن و سال دیده بودم اینقدر سر و روش سفید نشده بود.. چرا اینقدر محاسن شما زود سفید شده؟حضرت فرمود: آخه اون چیزی که من تو کوچه دیدم بابام علی همندید اگه بابامم دیده بود زودتر از من پیر میشد.*
این کوچه تا همیشه زخاطر نمیرود
این قتلگاهِ مادر قامت کمان توست
@navaye_asheghaan
1403082202.mp3
24.93M
|⇦من بی تو بی کسم......
#مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روایت زیبایی ، دخت گرامی خود را به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بشارت می دهد و میفرماید: «بشارت بر تو که مهدی از نسل تو است.
📚مسند فاطمة الزهراء/۲۳۵
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان
یه گوشه بابا، سرش به دیوار
یه گوشه چشمای حسین، خیره به مسمار
حسن هنوزم، کابوس میبینه
ماجرای کوچه براش هی میشه تکرار
😭😭😭😭😭
☘بعد تو مادر، دل پریشونه
☘بهتر از اینم نمیشه بعد تو خونه
☘اگه تو باشی، دیگه مهم نیس
☘موهای من که چند روزه نخورده شونه
☘چادر تو، سر میکنم
☘خونه رو غرق عطر مادر میکنم
☘با خونه داری این روزا
☘روزای بی مادریو سر میکنم
😭😭😭
☑️چادر مادر، سرش کرد
داره نماز میخونه… مولا فضه رو صدا کرد
فرمود ببین زینبم داره نماز میخونه
آقا، زینبِ… دختر علیِ دختر فاطمه س
یعنی چی داره نماز…
گفت نه، ببین چجوری مثل مادرش داره نماز میخونه
چجوری یه دست قنوت میره
چادر مادرشو به سر کرده…
😭😭
یکم نگذشت گفت فضه دخترم داره دعا میخونه…
هی زیر لب میگه خدا، بابام علی غریبِ
چادر تو، سر میکنم
خونه رو غرق عطر مادر میکنم
با خونه داری این روزا
روزای بی مادریو سر میکنم
برگرد به خونه، ای روشنایی
دلم گرفته مادر کجایی??
هرجا که باشی، اینو میدونم
تا آخر عمر، کنار مایی
#وااااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
من خنده هاتو به یاد میارم
شبیه اَبرای بهار، همش میبارم
حرف بهار شد، بعد تو مادر
من دیگه تا آخر عمر بهار ندارم
تابوت خالی، توو کنج خونه
با هر نفس دلُ به آتیش میکشونه
یه چیزی میگم اما باید تو
قول بدی که بابام علی، چیزی ندونه
توو یادگاریای تو
جای یه گوشواره برا چی خالیه??
من تازه فهمیدم چرا
داداش حسن بی تو همش یه حالیه
😭😭😭
دل سوزوندی دشمن، حسود بود
برا همینه رخت کبود بود
☄اوج جوونی توون نداشتی
☄برای پیری یه خرده زود بود
😭😭😭
#وااااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
❇️خاطره هاتو، میگیم برا هم
❇️بلکه سبک شه داغ دوریه کم کم
❇️من میگم از اون روز که با لبخند
❇️شونه زدی موی منو با اشک نم نم
❇️حسن با گریه، میگه امیدم
❇️بریده شد تا سر راه، نامردُ دیدم
❇️طاقت نداشتم، چشامو بستم
❇️اما صدای ضربه دستشو شنیدم
❇️حسین میگه نصف شبا
❇️وقتی دلم از تشنگی میشد کباب
❇️مادرمونو میدیدم
❇️اومده بالای سرم با ظرف آب
♥️#حسیــــــــن
کار هر شب مولا این بود
بچه هارو میخوابوند
با هزار زحمت…
زینب میخوابید، حسن گریه میکرد
با هزار زحمت، حسنُ میخوابوند، حسین گریه میکرد
جای خالیه مادرُ میدیدن، بی طاقت میشدن،،، زار میزدن و گریه میکردن
با زحمت بچه ها رو میخوابوند
آروم آروم میرفت سمت قبر خانوم فاطمه زهرا، شروع میکرد به گریه کردن
به درد دل کردن
انقده تا صبح گریه میکرد مولا
درد دلاشو به کی بگه??
😭😭😭
قبلش با چاه درد دل میکرد
بعد شهادتم میومد بالا قبر خانم فاطمه، با خانومش حرف میزد
همه کس و کارم، تو هم تنهام گذاشتی رفتی
😭😭😭
همه دار و ندارم.. ؟
رفیق نیمه راهم
😭😭😭
یکی از این شبا، تا اومد حرکت کنه، یکی دامن مولا رو گرفت
بابا…
امشب منم باهات میام
میدونم هر شب میری سر قبر مادرم
دلم برا مادرم تنگ شده
😭😭😭😭
نشد که نشد
هر کاری کرد که حسینُ آروم کنه، نشد
حسینم آروم باش، یوقت داداش حسن و خواهرت زینب بیدار نشن
دست حسینُ گرفت آوردتش نزدیکای قبر مادر
حسین جان،،،
اونجا قبر مادره
😭😭😭
خودشو انداخت
سینه خیز رفت سمت قبر مادر
مادر ببین حسینت اومده
😭😭😭😭
مادر ببین تشنه لبت اومده
😭😭
آی اونیکه برا حسین گریه میکنی
اونیکه برا خانوم فاطمه زهرا اشک میریزی
حضرت زهرا، زیر دین احدی نمیمونه
حتی حسینش
هر دیدی، بازدید داره
اینجا حسین اومد
مادر هم تلافی کرد
کجا??
والشِّمرُ جالِس علی' صَدره
😭😭😭😭
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
غم عشقت، بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طُرف خاکی بر سرم کرد
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
الهی بشکنه دست مغیره
😭😭😭
روضه ی غریبونه بخونیم
روضه، روضه ی مادره
الان باید تو خونه ی علی باشی
ما مجلس ختم گرفتیم برا خانوم فاطمه
مردم مدینه خیلی نامردن
یه روز زنای مدینه، گفتن خیلی داره بد میشه
مجلس ختم گرفتن برا خانوم…
رسم اینه ختم که میگیرن، صاحبین مجلس میان
مجلس زنونه،امیرالمومنین که نمیتونه بره
امام حسن و امام حسین هم که نمیتونن برن
یه وقت از دور دیدن، دو تا دختر کوچولو…
اما معمولا صاحبین مجلس خوش اومد میگن به مهمونا
خوش اومد گفتن زینب، متفاوت بوده
تا وارد مجلس شد، گفت زنای مدینه
آیا از دست گریه های مادرم، راحت شدین یا نه??
😭😭
آااااااااااای داد بیداد
سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
چرا بال و پر ما را شکستی
نهال بی بر ما را شکستی
الهی بشکند قنفذ، دو دستت
که دست مادر ما را شکستی
😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
@navaye_asheghaan
#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
بیا ای غصه دار فاطمیه
بیا ای بی قرار فاطمیه
بیا جان همه عالم فدایت
بیا ای جان نثار فاطمیه
بیا تا روضه مادر بخوانیم
بیا ای روضه دار فاطمیه
بیا یابن الحسن با کوهی از غم
بیا ای سوگوار فاطمیه
بیا ای دلبر صحرا نشینم
بیا سوی دیار فاطمیه
بیا از پشت ابر غفلت ما
بیا تا در جوار فاطمیه
بیا تا که تو را دنیا ببیند
بیا ای شاهکار فاطمیه
خزان کرده دلم را غربت یاس
بیا باغ و بهار فاطمیه
دوباره بزم غم ها را بپا کن
بیا بنیانگذار فاطمیه
بیا و روضه ی مسمار را گو
بیا ای رازدار فاطمیه
بیا که دست مولا بسته گشته
بیا ای پاسدار فاطمیه
ببین حیدر دلش دنبال زهراست
بیا حیدر تبار فاطمیه
به زیر تازیانه گل فِسرده
بیا تو باغدار فاطمیه
بیا ای وارثِ تیغ الهی
بیا با ذوالفقار فاطمیه
بیا تا انتقام یاس گیری
بیا ای تکسوار فاطمیه
بیا با دست مولائیَت ای شاه
گره بگشا ز کار فاطمیه
بیا تا که دلم آرام گیرد
شود پیدا مزار فاطمیه
منم عبدِ گنهکار و تو مولا
منم آن شرمسار فاطمیه
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه
@navaye_asheghaan
#مدح_حضرت_زهرا_س
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
خوشا زهرا که سیمای محمد بود قرآنش
حسین اشکش، حسن صبرش، علی تنها علی جانش
.
خوشا زهرا که والا مادری مثلِ خدیجه داشت
و زینب بود تصویرِ حیایش، شکلِ ایمانش
.
کنیزش فضه بود، آیات قرآن بر لبش جاری
به تعبیرِ نبی "سلمان منا" بود سلمانش
.
کنیزی داشت اما باز کمتر زحمتش میداد
کنیزی داشت اما پینه میبستند دستانش
.
چه بانویی که میچرخاند وقتی آسیابش را
فلک انگار میچرخید دورِ گندمِ نانش
.
چه عطری داشت نانِ خانهی زهرا که از بالا
به شکلِ آدمی هر دم ملک میگشت مهمانش
.
یتیمی میرسید از راه، اسیری، گاه مسکینی
که باشد تا ابد شرمندهی ایثار و احسانش
.
بهجز زهرای مرضیه مگر داریم در عالم
که مثلِ "انما" از حق بیاید وحی در شانش؟
.
در این عالم بهجز زهرا مگر هم بوده بانویی
که از خیلِ ملک باشند در انصار و اعوانش؟
.
نبوده هیچکس مانند زهرا ورنه در دنیا
هزاران بار میآمد اگر میرفت امکانش
.
محیطِ خانهاش مانندِ باغی بود، باغی که
فقط حمدِ خدا میگفت هر برگِ درختانش
.
محیط خانهاش مانند ابری بود، ابری که
صدف بود و پر از در نجف میگشت دامانش
.
و با او ذوالفقارِ حضرتِ مولا سخن میگفت
که تیغ انگار هدهد میشد و زهرا سلیمانش
.
نه تنها ذوالفقارِ حضرتِ مولا که جبرائیل
به زهرا حرفهایی از خدا میگفت و فرمانش
.
پر است از اتفاقاتی که در آینده میافتد
عجائبنامهای که "مصحفِ زهرا"ست عنوانش
.
کتابی که پر از احوالِ شاهان است در عالم
و هر وقتی که لازم بود، میخواندند امامانش
.
کتابی که فقط قرآن از آن بالاتر است و بس
کتابِ دیگری هرگز نشد هم سنگ و میزانش
.
اگر در داستانِ خود ببیند شخصِ زهرا را
بیابد بهتر از صد آسیه موسیِ عمرانش
.
چرا از آه و از نفرینِ زهرا سخت ترسیدند
اگر که بهتر از مریم ندیدند اهلِ نجرانش
.
اگرچه هجده سالش بود اما حضرتِ زهرا
به عصرِ قبلِ حوا میرسید آغازِ دورانش
.
اگرچه هجده سالش بود اما حضرت آدم
نبود و هم نخواهد بود جز طفلِ دبستانش
.
سرِ خوانِ عمل یا علم تا روز ابد باشند
تمامِ عالمانِ با عمل از ریزهخوارانش
.
به مسجد میرود تا پس بگیرد حقِ حیدر را
و میگوید خلافت را به مولایم بگردانش
.
به هنگامِ جدل با منطقِ آیاتِ قرآنی
نباشد کس حریفِ ذوالفقارِ تیزِ برهانش
.
به هنگامِ جدل با حضرتِ زهرا حریفِ او
چنان خس میشود هر دم سبکتر پیشِ توفانش
.
چنان میخواند از آیاتِ آن انگار قرآن را
برای نصرت زهرا فرستادهست یزدانش
.
فدک را غصب کرد آن فرد از انسیه حورا
وگرنه در غضب هرگز نمیدیدند این سانش
.
فدک را پس گرفت از پیرمرد آن روز مرضیه
ولی این قصه تلخ و تلختر گردید پایانش
.
که هنگامی که بر میگشت سوی خانهاش زهرا
رسید از راه آن کودککشِ معروفِ دورانش
.
سند را پاره کرد و روزگاران دید با حیرت
که بیرحمانه سیلی میزند آن نامسلمانش
.
و سیلی صورتِ چون برگِ گل را میکند مجروح
و مروارید اشکی مینشیند روی مژگانش
.
نمیبارد دگر ابری پس از این بر سرِ دنیا
مگر رخصت بگیرد از دو چشمِ خیس و گریانش
.
به چشمِ دل تماشا کن زمین و آسمان سرخ است
خداوندا! مگر خون میچکد از هر دو چشمانش
.
هزاران بار ابر آمد، هزاران بار سیل آمد
فراموشِ زمین هرگز نشد اشکی چو بارانش
احمد شهریار
@navaye_asheghaan
✾ــــ✾﷽✾ــــ✾
🏴🏴🏴🏴🏴
ز خانه میرود زهرا ، شبانه میرود زهرا
وای که با تنی غرق ، نشانه میرود زهرا
وای من ، وای من ای وای من
کفن شد ، پیکر زهرای من
🍂یازهرا یازهرا یازهرا
به جسم کوثرم ریزد ، ز دیده اش گلاب اسماء
بند نمی آید این خون ، هر چه که ریزد آب اسماء
غمش را ، پهلویش ابراز کرد
زخم او ، باز دهن باز کرد
🍂یازهرا یازهرا یازهرا
رسیده وقت تدفینش ، رسیده وقت تدفینم
لحد برای زهرا ، نه ، برای خویش میچینم
ظاهراً ، مزار زهرا ولی
باطنا ، این شده قبر ولی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🍂یازهرا یازهرا یازهرا
@navaye_asheghaan