تقدیم به ساحت مقدس شاه زاده عبدالعظيم حسنی علیه السلام
🎋🌺🌷💐🌹🎋
ای صاحب الکرم که تویی سید الکریم/
بر تو سلام خاک درت جنت النعیم/
🎋🌺🌷💐🌹🎋
بوی بهشت می وزد از بارگاه تو/
برجان ودل چومیرسدازتربتت شمیم/
🎋🌺🌷💐🌹🎋
ای نایب ولی خدا هادی الامم/
وی رهنمای خلق جهان برهمه زعیم/
🎋🌹💐🌷🌺🎋
ای آنکه شد فدایی تو خلق عالمی/
جن و ملک به درگه تو خادم و ندیم/
🎋🌹💐🌺🌷🎋
دارد هوای کرببلا بارگاه تو/
ای خادمان در گه تو خادم الحطیم/
🎋🌷🌺💐🌹🎋
برزائرت سلام که شد زایر حسین/
پس زایرت به عرش معلا بود مقیم/
🎋💐🌺🌷🌷🎋
ابن الکریم هستی و از نسل مجتبی/
عبدالعظيم هستی و لطفت بود عمیم/
🎋🌷🌺💐🌹🎋
شد ملک ری تجلی انوار مجتبی/
عالم شد از وجود تو نورانی از قدیم/
🎋🌷💐🌺🌹🎋
ای لطف بی نهایت تو برهمه عیان/
خوش برکسی که میرسد ازتو به اونسیم/
🎋🌷🌺💐🌹🎋
تا آنکه تک سوار بیاید زراه دور/
دست دعا بلند به سوی تو یا کریم/
🎋🌺💐🌷🌹🎋
(ناطق) زند به در گه تو دست التجا/
ای بارگاه قدس شما ملجا و حریم/
🎋🌹🌷💐🌺🎋
غلامرضا محمودنژاد (ناطق) صلوات
@navaye_asheghaan
◾روضه چهلم ختم پدر◾
#بهمراهِ_جدیدترین_مارضایی
#تایپ_خانم_علیمحمدی✍
#اجرا_توسط_استاد_پرویزی🎧
چهل روزه که بابا زیر خاکه
چهل روزه دل مو چاکِ چاکه
چهل روزه شده کارم بهونه
چرا بابا نمیاید به خونه
چهل روزه گُل کاشانه ام نیست
چهل روزه چراغ خانه ام نیست
چهل روزه غریب این دیارم
بجز بابا کسی را من ندارم
چهل روزه یگانه گوهرم نیست
چه سازم مرگ بابا باورم نیست
مجلس امشب(امروز) ما ب یاد چهلیمن روز درگذشت پدری مهربان و دلسوز بنام.......... بر پا شده است،چهل روزه ک دختران داغ دیده ، پسران داغ دیده روی ماه بابا رو ندیدن( زبانحال بچه هاش)
چهل روزه چراغ خونمون خاموشه بابا، دلمون خیلی برات تنگ شده ،بابا وقتی دلمون میگرفت ، میگفتیم بریم خونه پدر عرض ادب کنیم اما الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم واشک بریزیم، بابا جون چطور جای خالیتو ببینم، بابا خونه بی تو عزا خونه شده😭😭😭
عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله اشکاتو آمیخته کن با اشکای یتیمان ابا عبدالله
اما من بمیرم برا یتیمان امام حسین ، آخه تو کربلا کسی نبود با عزیزان حسین همدردی کنه بمیرم هر وقت ک میگفتن بابا مونو میخوایم با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن، شما رو فامیل با ناز و نوازش از بدن بابا جدا کردن اما بمیرم برا دختر امام حسین با ضرب سیلی از بدن بابا جدا کردن بخدا داغ بابا آتیش میزنه قلب آدمو اما برا دختر داغ بابا سخت تره ، همۂ وجود یه دختر باباشه، الهی بمیرم برا غربت حسین، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن پاره پاره ی بابا شو ببینه، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن بی سر باباشو ببینه ، یه جایی هم تو خرابۂ شام سه سالۂ امام حسین هی بهونه ی بابا رو میکرد، هر کاری کردن این دختر آروم نشد اینقدر گریه کرد تا سر بریده ی باباشو براش اُوردن با دستهای کوچیکش این سر و به سینه چسباند و شروع کرد به درد و دل کردن با سرِ بابا... آی تویی که چهل روزه داغ بابا دیدی بزار زبانحالتو بگم
مارضایی شوشتری👇🏻👇🏻👇🏻
عزیزم و چِل روز گذشت ای بووِه مو تونه ندیدُم
وُ روزه رفتنت ای بووِه مو گیسو کشیدُم
عزیزم وُ چِل روزهَ آهِ کَشُم ای مَردُم آهِ سردهِ سینهَ
آی کسی مثل خودُم ای مردم داغی نبینه
عزیزُم وُ جمع بووید ای مردم گِرید زیرِ بالُم
وُ رفته سایه سرُم آ بخدا شو وُ روز بنالُم
عزیزُم اَر حساب اَ غمُم گِری ای بووهِ غمُم بی حسابه
وُ اَر دلمه سفره کُنُم ای مردم بخدا یه کتابه
آخی قاصدی سی یُم فِرِس ای بووهَ گو کجایی
آی چِل روزه دل اَ خونه کَندیه ای بووَم کی بِ میایی
#تایپ_علیمحمدی✍
@navaye_asheghaan
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تاییدش خدا فرمود برپا پس جهان برخاست
شگفت انگیز توحید مفضل شعله ور می شد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او حکومت فتنه می انداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخااست
و مفتاح الحقیقه قفل های بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زراره حمیری جابر امینی مجلسی طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش می توان افتاد
ولی از سفره مهرش چگونه می توان برخاست
پسر یک بار دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
میان کوچه می افتاد و هی مگفت وااُماه
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضه خوان برخاست
گمانم روضه ی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور چوب خیزران برخاست
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
.
.
رقیه گوشه ای زانو بغل کردو به خود می گفت
چرا بابا سرت آمد ولیکن بوی نان برخاست
🔸شاعر:
#مجید_تال
___
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینه ای که شب پیش، صبح صادق داشت
اگرچه شمس وجودش به سمت مغرب رفت
هزار قله ی پر نور در مشارق داشت
چه با شکوه، غم خود به دل نهان می کرد
چه شِکوه ها که از ان فرقه ی منافق داشت
به غیر داغ محرم، گلی زباغ نچید
چقدر روضه ی گودال در دقایق داشت
خلیل بود ولی آتشش سلام نشد
همان که در نفسش عطری از حدائق داشت
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که "قال الامام صادق" داشت
🔸شاعر:
#جواد_محمد_زمانی
___
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
می نویسم از مقام صادق آل عبا
آنکه می جوشد ز نامش دم به دم عشق و صفا
اَلسّلام ای نور ! ای دریای تقوا و یقین
حاکم دین خدا ! ای خادِمت روح الامین !
ای رئیس مذهب ما ! مظهر اسلامِ ناب !
ریشه ی نخل تشیع ! معنی حُسن المَآب !
چشم تو آرایه ی وحی است ، بر ما کن نظر
حضرت صادق ! تویی جلوه گهِ شمس و قمر
تا نگاهت را به روی قرصِ ماه انداختی
ماه را در فهمِ خود در اشتباه انداختی ...
ای ستونِ محکم دین ! حضرت صادق ! مدد ...
ای که هستی بر تمام دشمنان فائق ، مدد ...
ای فراتر از تصور ! ناشر آیاتِ حق !
روشنی مشعل دانش ! ولیّ ذاتِ حق !
انقلابِ عِلم با کُرسیِ دَرسَت پا گرفت
بحث و استدلال از عصرِ شما بالا گرفت
جابرت از چهره های ماندگار شیعه است
در حقیقت مکتب تو اعتبار شیعه است
بِینِ خلقُ الله ، بِینِ مردم یکتاپرست
کَفّه ی ایمان تو از هر کسی سنگین تر است
ای صداقت جاری از هر صحبت و گفتارتان
عالمی محو جمال و سیرت و کردارتان !
از مسیحایی دمت هر درد درمان می شود
با نفس های شما آدم مسلمان می شود
اشک چشمم را منِ بیچاره مدیون تواَم
یا امام الصادقین ! همواره ممنون تواَم
بر جبینِ آسمان آثارِ غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابر های داغدار
دست هایت بسته شد ، پس بی اراده می روی
بی ردا و بی عبا ، پای پیاده می روی
آنچه پیرت کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پیش چشم توست ، شرح روضه هاست
یثربی ها جملگی در فکر تو بعد از فراغ
من بمیرم از برای قبرِ بی شمع و چراغ
کاش می شد گنبد و صحن و سرا می ساختیم
کاش می شد در بقیع ایوان طلا می ساختیم
کاش می شد در کنار قبرت آقا سینه زد
عاقبت مهدی به این تقدیر پایان می دهد ...
آخرش می آید و اسلام معنا می شود
با طلوعِ حضرتش " خورشید " پیدا می شود
دولتِ فردا از آنِ بندگانِ عاشق است
صبح نزدیک است آری ! وعده ی حق صادق است ...
🔸شاعر:
#علی_ساعتچی
___
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
ای که مدیون تو تا روز جزا ایمان ما
جان ما قربان تو ای نوح کشتیبان ما
از اضافات گلت ما عاشقان را خلق کرد
داد با امضای تو یک عمر آب و نان ما
راست می گویند نام مذهب ما جعفریست
جز احادیث تو نوری نیست در چشمان ما
...
از تو می خواندم که نام آتش آمد بر زبان
صحبت از در شد که آتش زد به جسم و جان ما
ای شهید آتش جهل مدینه پس چرا
جای تو از مادرت می خواند روضه خوان ما؟
...
شعر می خوانَد کمیت و روضه می خوانی به اشک
آه از جدّ غریب و بی کس و عطشان ما...
خانه ات را کربلا کردی و ما آموختیم
هست دنیای بدون کربلا زندان ما
آستان قدس صادق می شود روزی بقیع
بر ضریحت می رسد چندی دگر دستان ما
🔸شاعر:
#سعید_تاج_محمدی
@navaye_asheghaan
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
پیرمردی نفسنفس میزد
عاطفه بین مردمان مرده
پیر مرد قبیلهی خورشید
چند باری ز کین زمین خورده
بسته شد در رسن.... زبانم لال
خانهاش بین آتش و دود است
پا برهنه پیاده در کوچه
اشک چشمش شبانه چون رود است
هرم آهش چو آتشی سوزان
هق هق گریهاش چو مادر بود
چین پیشانیش عرق کرده
تا نگاهش به آتش و در بود
چند باری میان کوچه ز کین
دست بسته به صورت افتاده
داد میزد مرا مکش معلون
میکشید و امام جان داده
نالههایش غریب مادر بود
اشکهایش چو سیل در صحرا
واحسینا حسین حسین میگفت
گوئیا گشته شام عاشورا
یاد طفل سه ساله میافتاد
تا زمین خورد گفت ای مادر
کوچه ،سیلی و مادری تنها
یاد یاسی که شد ز کین پرپر
یک پسر بچه همره مادر
لرزه بر قامت پسر افتاد
دست نحسی به صورتی تاخورد
ناگهان مادری به سر افتاد
چشم خورشید تیره و تار است
لکنت افتاد بر زبان پسر
مادرش را صدا زد اما حیف
نارسا گفت، ما....ماما.... مادر
🔸شاعر:
#مرتضی_محمودپور
_______________________
@navaye_asheghaan
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
پر گرفتم به اشتیاق حسین
آتشم زد غم فراق حسین
روز محشر بهشت خواهند رفت
گریه کن ها به اتفاق حسین
یادم آمد که گفت یابن شبیب
گریه کن روز و شب ز داغ حسین
در غروبی که خیمه ها می سوخت
آتش افتاد بینِ باغ حسین
خواهرش دید، مادرش هم دید
رفت سر نیزه ای سراغ حسین
حنجرِ پاره پاره هم فهمید
داشت بر زینبش علاقه حسین
🔸شاعر:
#رضا_باقریان
____
@navaye_asheghaan
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ای سرو رشید یا اباعبدالله
آقای شهید یا اباعبدالله
ظلمت زده ایم رحم کن بر دل ما
ای نور امید یا اباعبدالله
غیر از تو که رحمت خدایی ما را
یک تن نخرید یا ابا عبدالله
دل خون شد و خون اشک غریبی تو شد
از دیده چکید یا ابا عبدالله
ما روضه شنیدم و چنینیم بگو
زینب چه کشید یا ابا عبدالله
از جانب خیمه با تمامی توان
سوی تو دویید یا ابا عبدالله
هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین
فریاد کشید یا ابا عبدالله
وقتی که رسید شمر بود و بدنت
از غصه خمید یا ابا عبدالله
لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت
آن موی سپید یا ابا عبدالله
سر تا سر دشت پر شد از آیاتت
قرآن مجید یا ابا عبدالله
بعذ از تو نبودی که ببینی در شام
طفلت چه شنید یا ابا عبدالله
دنبال کنیز بود مردی بی شرم
در بزم یزید یا ابا عبدالله
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
=========================
@navaye_asheghaan
اَیا شهی که امیرِ سپاه عشق و وفایی
به قلب و دست و زبان، یاور رسول خدایی
کمالِ رکن و مقامی جمالِ حلّ و حرامی
عزیزِ خلق و خدایی مرادِ شاه و گدایی
به دوستی تو سوگند میخورند خلایق
چو ماه، بس که سراپا کمال و نور و صفایی
پس از علی که کسی را قیاس از او نتوان کرد
تو دینِ باقیِ اسلام را دلیلِ بقایی
چو بشنود سپه کفر و خیلِ دین رجزت را
بر این نویدِ حیاتی بر آن وعیدِ فنایی
گره بر ابروی خشم افکنی چو در صف هیجا
گره ز ابروی سالارِ انبیا بگشایی
شجاعت علوی داری و شکوه حسینی
از آن سبب اسدالله و سیدالشّهدایی
جلالت تو همین بس که غصه داشت پیمبر
که کاش چون دگران، حمزه داشت نوحه سرایی
چو شد ز تیشه ی کین، نخل قامت تو شکسته
عزا گرفت برایت پیامبر، چه عزایی!
صفیّه خواهرت آمد کنار نعش تو اما
هرآن چه کرد نظاره، ندید غیر عبایی
نه پاره پاره جگر دید و نه شکافته پهلو
نه جای نیزه و تیری نه زخم سنگ و عصایی
شوم فدای دل خواهری که همچو صفیّه
ندید نعش برادر، فقط شنید صدایی
ولی به جای عبا، تیر و سنگ و نیزه و شمشیر
فکنده بود چنان پرده بین آن دو جدایی
درون گودی مقتل که دیده بود چه ها شد
دوید و گشت و صدا زد: برادرم تو کجایی؟
توان شناخت تنی را که یک نشانه ندارد؟
نه سر نه جامه نه انگشتری نه کفش و ردایی...
#علیرضا_قاسمی
#حضرت_حمزه_ع
@navaye_asheghaan
دوبیتی
آن روز که روز غربت حیدر بود
خون بر جگر دختر پیغمبر بود
یارانِ علی به یک دگر میگفتند
ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود
#استاد_غلامرضا_سازگار
#حضرت_حمزه_ع
@navaye_asheghaan
در احد بر قلب پیغمبر عدو داغی فزود
بعد کشته گشتن حمزه تنش از هم گشود
می کشید آه از جگر، پیغمبر از داغ عمو
سینه ی احمد شد از داغ عمویش پر ز دود
سوی حمزه بی هوا یک نیزه گر پرتاب شد
بر تن سالار زینب نیزه ها آمد فرود
یک نفر وحشی اگر حمله به سوی حمزه برد
هرچه وحشی بود در گودال رو آورده بود
بر زمین افتاد و شد مثله تنش، شکر خدا
بر سرش دیگر نخورده ضربه ی سخت عمود
گرچه مثله شد ولی پیراهنش غارت نشد
وای از گودال، دشمن بر سر او ریخت زود
یک نفر عمامه را برد و یکی نعلین او
یک نفر پیراهن و انگشتر او را ربود
آن لبی را که جسارت کرد آن پست لعین
لیک از چوب جفا دیگر نگردیده کبود
خواهرش را تسلیت دادند، آه از شام بلا
یک زن تنها و دور او پر از چشم یهود
#محمود_اسدی_شائق
#حضرت_حمزه_ع
@navaye_asheghaan
دوبیتی
با يادِ غم حمزه دلی صابر نيست
افسوس كه آن حريم را حائر نيست
فرمود پيمبر كه جفا كرده به من
هر زائر من كه حمزه را زائر نيست
#استاد_سید_رضا_مؤید
#حضرت_حمزه_ع
@navaye_asheghaan
حبیبی آجرک الله یا رسول الله
بکش زِ سینه ی خود آه یا رسول الله
بریز اشک مصیبت که حمزه را کشتند
سر تو باد سلامت که حمزه را کشتند
بیا ببین که چه ها بر سرش نیاوردند
بیا ببین که چه سان پاره پاره اش کردند
بیا کنار عموی خود آه و زاری کن
صفیه تا نرسیده زِ راه کاری کن
بگو دمی همه یاران از این دیار روند
که خواهر آمده نامحرمان کنار روند
نهان کن از نگه عمه اشک هایت را
به روی قامت حمزه بکش عبایت را
بگو به فاطمه چشمان عمه را گیرد
ببیند این بدن پاره پاره می میرد
بگو برای صفیه زِ کربلای حسین
بگو زِ روضه زینب زِ روضه های حسین
تنی به روی زمین است در بر زینب
خدا کند که نباشد برادر زینب
فقط نه این که عبا بر تنش نیاوردند
لباس کهنه ی او را هم از تنش بردند
فدای سجده ی طولانی ات حسین من
بگو چه شد سر نورانی ات حسین من
صدای ناله ی زینب به پاست یا جداه
تن حسین به صحرا رهاست یا جداه
گلی که زینت دوش تو بود در همه جا
زِ سم اسب ببین توتیاست یا جداه
تنش مُقطَّعُ الاعضا به خاک کرب و بلا
سر بریده ندانم کجاست یا جداه
#عبدالحسین
#حضرت_حمزه_ع
@navaye_asheghaan