eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
350 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. مدح و مرثیه قطره باش و تا ابد ، در خویش دریا را ببین زیر پای مرتضی عرش معلی را ببین عمر ما با خاطرات رو به ایوانش گذشت در نگاه زائران ، شوق تماشا را ببین کمترین فیضی که بردیم عشق بازی با علی ست ما اگر امروزمان این است ، فردا را ببین قنبر و فضه هم اینجا خاک را زر می کنند نوکران را کیمیاگر کرد ،مولا را ببین بیشتر از انسیه ، حوریه جلوه کرده است کفو مولا غیر زهرا نیست، همتا را ببین مرتضی و فاطمه آیینه ی یکدیگرند دلخوش لبخند هم هستند، دنیا را ببین گفت صدتا فاطمه قربان یک موی علی واجب عینی دفاع از اوست ، فتوا را ببین می کند مردانگی را یک تنه معنا زنی جای شهر شانه خالی کرده ، زهرا را ببین پشت در افتاد اما به علی زحمت نداد فضه را می زد صدا ، ای داد، تنها را ببین می رود فتاح خیبر دست بسته با طناب آه چرخ روزگار ، افتاده از پا را ببین دلخوشی روزگارش را غلامان کسی .... با غلاف از او جدا کردند ، آنجا را نبین .... ✍ . @navaye_asheghaan
. ✍ کوفیا رو ببین همه خیره سرن چی مگه از بدنت مونده بخوان  ببرن زن و بچت توو بیایون همه بی سپرن بی سپاهه حسین بی قراره حرم بعد سقا دیگه امنیت  نداره حرم بعد تو چی اومده به روزگار حرم گرگای کوفه خیلی بی حیان خوردی زمین، چنگت زدن حسین صدای هل من ناصر تو رو شنیدن و سنگت زدن حسین ... بی سپر بودی و با سپر زدنت من بمیرم که تو رو از پشت سر زدنت توی گودال بودی و بی خبر زدنت پیش چشمای تو می سوزه خیمه ها حرمتت رو شکستن یه عده بی سر و پا کی شبیه تو شده مقطع الاعضا تشنگی از پا انداخته تو رو آسمونو تار می بینی آقا کی می دونه زینب چی میکشید سر تو رفت وقتی رو نیزه ها .... ای که عرش خدا گریه کرده برات السلام علی الاجسلاد العاریات جون عالم به فدا خشکی لبات پیکر تو کجا نعل تازه کجا السلام علی المضبوح بالقفا نزن اینجور پیش زینب دست و پا تو کشتی نجات عالمی چی شده که زخمی و  درهمی زینبتو وقتی زدی صدا جوابتو دادن با نیزه ها یا اباعبدالله @navaye_asheghaan
4_5983366386561323953.mp3
21.28M
🎤 غریب و زخمی و بی حالی به فکر غارت و جنجالی نفس نمونده برات آقا سه ساعته توی گودالی چشات جایی رو نمی بینه سینه ی تو چرا سنگینه می دید که هیچکسی دورت نیس می زد تو رو با طمانینه سنگ دلی شون /از حد گذشته چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته خیر نبینه/اون بی حیا که از روی پیکر تو با لگد گذشته ای غریب مادر حسین جان ......................................................... تو پادشاه عالمینی حق تو که سنگ و عصا نیست ای همه ی هستی زینب جای تو زیر دست و پا نیست چی بگم از این همه نیزه امون از این همه جسارت کار تو وقتی که تموم شه تازه میان برای غارت قلب زینب/چه بی قراره رسیده وقت بوسه از گلو دوباره توی گودال/افتادی بی حال پیکر تو یه جای سالمی نداره ای غریب مادر حسین جان ............................ تشنه و بی رمق و خسته و بی حال کشید دست تقدیر تورا در دل گودال کشید ظلم اینجاست که تو ظلم نکردی به کسی بردباری تو را شمر به جنجال کشید اسب ها مُنزَجِر از پارچه های سُرخند کار را پیرُهن سرخ به پامال کشید ساربانی که عقیق یمنت را دزدید لشگری را به سوی غارت اموال کشید قرن ها رفته هنوز اهل بکا می گویند دست تقدیر تو را در دل گودال کشید شاعر: @navaye_asheghaan
از تو پنهان نیست بدجوری به دنیا باختم کاخ خود را روی کاهِ آرزوها ساختم من به سمت معصیت آهسته و آرام نه! من به سمت معصیت با اسب غفلت تاختم خنده‌های من دلیل اشک‌هایت شد، ببخش تو به من مشغول بودی، من به خود پرداختم آه روزی چند بار از پیش من رد می‌شوی من ولی یک‌بار هم حتی تو را نشناختم معذرت می‌خواهم آقا جان حلالم کن ببخش با گناهانم ظهورت را عقب انداختم @navaye_asheghaan
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد وای از دلی که با همه مأنوس شد، ولی نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد دل را چه شد که با همه‌ی لطف‌های او نسبت به ذکر و یاد «ولی» کم حواس شد «بنده» چنین خراب و بدون بها نبود دور از امام شد که چنین آس و پاس شد گریه، کفایت از غم هجران نمی‌کند کارم برای آمدنش التماس شد تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان رحمت به هر کسی که وظیفه‌شناس شد تابید نور عُلقه‌ی زهرا به سینه‌ها صحن علی وسیله‌ی این انعکاس شد * * گفتند با علی که کتاب خدا بس است برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد وای از مصیبت تن زخمی فاطمه با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد آن‌قدْر گُل به هر طرفِ آشیانه کاشت تا هر کجای خانه پُر از بوی یاس شد گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او از درد استخوان شکسته خلاص شد؟! ✍ @navaye_asheghaan
هر وقت دل بهانه‌ی یاد تو را گرفت شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت ابری‌ست آسمان دل بیقرار تو بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی چشمم ز اشک، خشک شد آقا صدا گرفت تو سوختی که سینه‌ام آتش گرفت و سوخت تو روضه‌خوان شدی اگر این روضه پا گرفت امروز هم بیا و بگو وای مادرم آخر مریض خانه‌ی مولا شفا گرفت راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش این خانه‌ی علی‌ست که دیگر عزا گرفت در آخرین وصیت زهرا دل علی از روضه‌ی حسین و غم کربلا گرفت ✍ @navaye_asheghaan
عصر هر جمعه‌ی دلگیر، تو را می‌خواند دم به دم کوچه‌ی تقدیر تو را می‌خواند مادری چشم به راه است بیایی از راه کنج خانه پدری پیر تو را می‌خواند ندبه‌ها اشک شد و از تو نیامد خبری قطره‌ی اشکِ سرازیر تو را می‌خواند عالمی منتظر جلوه‌ی مولایی توست هر نفس قبضه‌ی شمشیر تو را می‌خواند ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید صبح و شب عرصه‌ی تدبیر تو را می‌خواند یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو دل وامانده‌ی ما دیر تو را می‌خواند مادری پشتِ در خانه صدایت می‌کرد مادری خسته، زمین‌گیر، تو را می‌خواند دارد از حنجره‌ای خشک صدا می‌آید دختری در غل و زنجیر تو را می‌خواند از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن عصر هر جمعه‌ی دلگیر تو را می‌خواند ✍ @navaye_asheghaan
به‌مناسبتِ به‌امید آزادیِ رفته از دستم حساب جمعه‌های انتظار هر سحر یابن الحسن گفتم به پای انتظار می‌شمارم روزها را، فصل هم‌عهدی کجاست؟! ندبه می‌خوانم به شوقِ گفتنِ «مهدی کجاست» ناله‌ی یابن الحسن! برگرد بر روی لبم پُر شده از حسرت دیدار او روز و شبم می‌رسد او با سپاهی از شهیدانِ بسیج دیدنی خواهد شد آن ایام، طوفان بسیج ملت مستضعف دنیا به حقّش می‌رسد عاقبت یک جمعه هم مولا، به حقّش می‌رسد چارده قرن، این جدایی، درد تنهایی بس است یک نفس تعبیر این رؤیای زهرایی بس است وعده‌ی حقّ خدا وقت مشخص می‌رسد جمعه‌ی آزادی بیت المقدّس می‌رسد می‌رسد تا که ببیند شور و شوق لحظه را می‌رسد تا که بگیرد انتقام را حضرت صاحب زمان! ای حضرت قائم! بیا انتقام کوچه‌ی سرخ بنی هاشم! بیا هر غریبی در زمانه داد زد: مهدی بیا مادرت در کوچه‌ها فریاد زد: مهدی بیا فاطمیه آمده، ای روضه‌خوان! روضه بخوان از گل پژمرده‌حالِ نیمه‌جان، روضه بخوان کوچه در کوچه نماند و تا دل گودال رفت میخ شد خنجر، به روی حنجری بی‌حال رفت شیعه‌ی مهدی! عزای سخت بانو را بخوان فاطمیه آمده از داغ عاشورا بخوان مادری افتاد که حالا تنی تسخیر شد پیکری افتاد در گودال و خواهر، پیر شد ✍ @navaye_asheghaan
آهِ دلم به آینه زنگار می‌زند پیراهن وصال تنش زار می‌زند عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند حالم شبیه حالِ بدِ مجرمی‌ست که سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها خیلی بد است کارگر از کار می‌زند * * لعنت به نانجیب مدینه که بی‌هوا سیلی به پابه‌ماه عزادار می‌زند چون روز، روشن است از امروز کوچه‌اش فردا سه‌ساله را سر بازار می‌زند پنجاه سال بعد به اسم سه‌شعبه‌ای مسمار را به چشم علمدار می‌زند ✍ @navaye_asheghaan
مانند ابری که نمِ باران ندارد مَن، خشکسالیِ دلم پایان ندارد دیروز خیلی گریه‌کردن را بلد بود چشمم توانِ قبل را، الآن ندارد من با فراقَت دائماً سرگرم هستم این بی‌نوا کاری به این و آن ندارد دست از سر من برنمی‌دارد غمِ تو داغت رهایَم می‌کند؟!، امکان ندارد! بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است دردی که هرگز نسخه‌ی درمان ندارد عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد عاشق‌شدن جز باختن تاوان ندارد راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً این مقصد اصلاً جاده‌ای آسان ندارد من مطمئن هستم که نانِ شُبهه خورده هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد هر بار بد کردیم، تو گردن گرفتی اما به «لطف» تو کسی اذعان ندارد باید برای این همه اندوهِ تو مُرد باید برایت مُرد، دور از جان ندارد! بی مصرفم، امّا فقط بگذار باشم ظرفِ شکسته، جا در این دُکّان ندارد؟! دارد اَجَل سر می‌رسد، پس کِی میایی! چشم‌انتظارت فرصتی چندان ندارد محتاج آغوش توأم، من را بغل کن فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد جانِ همان‌ پهلو‌شکسته، زود برگرد جانِ گلی که روح در گلدان ندارد طوری لگد زد، میخ در پهلو فرو رفت... نامردِ بی غیرت مگر وجدان ندارد؟! در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد* ✍ * فَقالَت: آهْ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ ترجمه: پس صدا زد: آه ای فضّه! به سويم بيا و مرا درياب؛ به خدا سوگند، فرزندي را كه در بطن داشتم، كشته شد. 📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ @navaye_asheghaan
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟ ✍ @navaye_asheghaan
. بغض دارم در گلو شب تا سحر این روز ها می کند در مرگ من آخر اثر این روز ها بوی دود و آتش و خاکستر و مسمار در می کند حال مرا آشفته تر این روز ها هر نشانی که شود یاد آور آن روز تلخ می نماید شیعه را خونین جگر این روزها تا صدای زنگ در گاهی به گوشم می رسد بغض می گیرد مرا در پشت در این روز ها مادری تا می زند شانه به موی دخترش می شود چشمان هر بیننده تر این روز ها  چادر خاکی مادر هم  گواهی روشن است تا شود آشفته احوال پدر این روز ها ای بسا حق می دهم از شدت این غم کسی جان شود از پیکرش بیرون اگر این روز ها ما کجا و گریه کردن در عزای فاطمه (س) گر نبود از جانب بالا نظر این روز ها محمد درّودی ✍ . @navaye_asheghaan
. الا انسیه‌الحورا! الا خیرالنسا! زهرا بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا! نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و انما، زهرا! تویی که چادرت چون سایه‌ای روی سر دنیاست -چرا پوشیده می‌گویم؟- تویی نور خدا! زهرا خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام می‌گیرد علی با دیدنت آرام می‌گیرد،خوشا زهرا! ندادی تن به پیراهن؛ خوشا انسان جدا از خویش نبستی دل به این دنیا! خوشا این‌سان رها زهرا چه می‌شد لایق "الجار ثم الدار" تو باشیم که ما بسیار محتاجیم "الغوث" تو را زهرا نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا ... روایت هست از در، از دری که بسته بود اما همین که باز شد، عرش خدا گفتند: یا زهرا نبوده روضه‌هایی بازتر از آن درِ بسته نبوده کربلایی مثل داغ کوچه‌ها زهرا علی می‌گفت: حالا که جهان قهر است با حیدر تو هم کم‌صحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟ ... گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست که هم مشکل گشا زهراست و هم رهنما زهرا نه... تشبیه رسایی نیست'؛ ما و خاک پای او کجا ما بی سر و پایان سر در گم، کجا زهرا؟ . @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ملیکه لعن الله علی قاتلیک به مقامت نمیرسه کسی که شهیده دیگه دنیا شبیه تو ندیده خدا مثل تو رو نیافریده ایتها الشفیعه، مقام تو رفیعه خلق شده از خاک روی چادرت نسل شیعه السلام علی به ساحت بانو آفریده شد عالم به همت بانو میبینی تو روایات قبل خلقت که برمیگرده به اون موقع قدمت بانو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیمه شوهر تو صراط مستقیمه یه حسن داری که خیلی کریمه جلیله به حسینت دل عالم دخیله دختر تو فقط میشه عقیله ایتها الفاضله ،ای کوثر نازله غلام بچه هات شدم کار ابوفاضله السلام علی به ساحت بانو قطره ای بِشِنو از کرامت بانو من نمیگم تاریخ میگه که جبرائیل میرسیده مکرر به خدمت بانو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. و کوچه و در و دیوار شاعر ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پشت در خیلی و شلوغ و توی کوچه ازدحامه مادرم افتاده و طناب رو دستای بابامه بوی دود پیچیده و داره می‌سوزه درِ خونه مادرم نقش زمینه و بابام دلپریشونه خدای من! آتیش زبونه می‌زنه از در میون دود و شعله‌ها مادر چقد غریبه بابا حیدر یکی نیست که! تو این کشاکش غم و ماتم کمک کنه به مادرم یک کم خدای من می‌سوزه قلبم اسیر غصه و غم‌ها نه‌نه زهرا (۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زیر دست و پای دشمن با چه حالت حزینی مادرم نفس بریده گفت بیا فضه خُذینی فضه وقتی که رسید دید مادر من غرق خونه میخواد از جا پاشه از دردی که داره نمی‌تونه به پشت در! حرمت ناموس خدا بشکست غنچه شیش ماهه رو داد از دست با ضربه یه جانی پست آهای دنیا! ببین یه آدم بی دین جای محبت و جای تسکین سیلی زدن با دست سنگین اسیر غصه و غم‌ها نه‌نه زهرا (۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود @navaye_asheghaan
hosein-sotode-ghol-midam-age-varagh-bargardeo-ali-namire1.mp3
5.85M
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد کوه رویای من از بعد رفتنت خراب شد جای شکرش باقیه با اینکه از غمت میسوزم زیر سایتم چقدر خوبه کنارمی هنوزم دیگه دنیا بدون تو به من نمیسازه هنوز میبینمت چشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرارِ عمه منم یه خورده آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه هایی من این پایین تو اون بالا علی لالا علی لالا من میخواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه دستامو شبیه گهواره میگیرم سوی نیزه قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره جوری لالایی بخونم حرمله‌ام گریه اش بگیره تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی عصای دست نیزه دارایی بی تو از این زمونه سیرم گل یاسم بگو کی از شاخه تو رو چیده لبت هنوزم بوی شیر میده الهی من برات بمیرم بمیرم کاش همین حالا علی لالا @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منکر تاریخ نشو منکر آتیش و در و میخ نشو حقتو فریاد بزن مادرمون کشته شده داد بزن در و دیوارو ؛ کی آخه میزنه دختر عزادارو بی حیا لگد نکن چادر زهرا رو لااقل بگیر جلو چشمای مولا رو فصل پاییز چه زود، قسمت باغ شده درو آتیش زدن، میخِ در داغ شده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منکر هیزم نشو منکر ناشکری مردم نشو چهل نفر اومدن مادرمونو پشت در میزدن آه و واویلا؛ توی کوچه ی بنی هاشم شده غوغا یه نفر غلاف شمشیرشو برد بالا میرسه آخر این روضه به عاشورا فاطمه گفت نزن ،باز لگد زد ولی به شهادت رسید، محسن ابن علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منکر بیعت نشو منکر اون غصب خلافت نشو حرمت نون و نمک شکسته شد تو ماجرای فدک چی از این بدتر اونی که بسته طناب به گردن حیدر اونی که سیلی زده به سوره ی کوثر توی مسجد النبی نشسته رو منبر مادرو میزدن ،جلوی کودکا فاطمه تو سه ماه، شده ام البکا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مرجع المَراجِعه دختر نبی عُلیا مدارجه دختر نبی خارج از دین شده است منکر علی دشمن خوارجه دختر نبی بانو میزنیم به پیش پاهات زانو عشق تو کرده تو قلبم جادو بانو،بانو،بانو سرم ، به فدات همسر علیِه دلاور دارم، آخه از بچگی به اسم تو باور علی، به عشق تو میدَره قلعه ی خیبر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اسوه ی ملائکه دختر نبی بر دو دنیا مالکه دختر نبی اون بهشتی که توی مُصحَف اومده تکه ای از فدکه دختر نبی مادر کردی رسوا شما دشمن ابتر خطبه خوندی انگاری میری خیبر مادر،مادر،مادر شَوَد، به درِ خانه نوکر تو سلیمان تویی، تو همان همسر علی شَهِ مردان بخوان، که خطبه های تو شد باعث طوفان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اسم و رمز جنونه دختر علی مثل زهرا می مونه دختر علی حضرت جبل الصبر خواهر حسین داره خطبه میخونه دختر علی بانو قاتل یزیده آن خم ابرو میدیدن علی رو بر لبه یاهو بانو،بانو،بانو شده، رو لبا بین جمعیت که همهمه همه، دارن از طرز صحبتش چه واهمه آخه، کیه این زینبه، علی یا فاطمه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پارچه بستی به سرت انگاری که پیر زنی ای خانوم جوونه من قلبمو از جا میکنی برا راه رفتنتم منت دیوار میکشی خون تازه میریزه از پهلوهات کار میکشی دردتو بم نگفتی باز تو هی زمین میفتی باز آخ که، حسین و از حسن تو اشتباه گرفتی باز آی‌یارالی‌جوان‌ننه قامتی‌قدکمان‌ننه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دارن هیزم میارن تابسوزونن خونه رو جون من فاطمه جان پشت در خونه نرو کاشکی که باد نوزه تاآتیشم گر نگیره دارم هی داد میزنم کاشکه به چادر نگیره تو زیر درافتادی و داره میسوزه شوهرت توحمله ی چهل نفر کاش نخوره لگد ، سرت آی‌یارالی‌جوان‌ننه قامتی‌قدکمان‌ننه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی به یه بچه ی توی شکم رحم نکنن بعد مادر بخدا این دختراتم میزنن خس خس سینه ی تو هی منو آبم میکنه باخودم همش میگم زهرا حلالم میکنه؟ منو حلال کن فاطمه موندی تو زیر دست وپا واللهِ هیچ جا نمیرن با پا روی یه پا به ماه با تازیونه زدنت آخ که شکسته گردنت (حَوَّلنَ‌وَجهی) ((منبع:علل الشرایع،ج۱،ص۱٨۷)) دنده هاته خون پس میده خون میریزه از دهنت آی‌یارالی‌جوان‌ننه قامتی‌قدکمان‌ننه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan