eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.9هزار دنبال‌کننده
43 عکس
51 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نوحه شب چهارم محرم 🔻علی صالحی این هدیه ها تقدیم تو ای برادر ابناء زینب نسلِ على و جعفر سرباز راه‌اند/شیر سپاه اند/قربان شاه‌اند (مظلوم حسینم) هر دو فدایی هایت تا زنده هستند مثل علمدار تو رزمنده هستند هر دو دلیرند/فرمان پذیرند/نذر امیرند (مظلوم حسینم) قربان اشک چشمت گردم برادر اُمّ الشهید راه تو گشتم آخر گلهاى خواهر/طفلان بى سر/قربان اصغر (مظلوم حسینم) علیه السلام ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام دید خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوا، در گیر و دار در حدیث نفْس بود و گفت‌وگوی نور و ظلمت می‌کشانْدش از دو سوی دید، بی‌پرواست نفْس و سرکش است در کمین خرمن او، آتش است گفت: از چه زار و دَروا(۱) مانده‌ای؟ کاروان، راهیّ و بر جا مانده‌ای گر چه خاری، رو به سوی باغ کن لاله باش و جست‌وجوی داغ کن.. نیست این در، بسته، راهت می‌دهند دو جهان، با یک نگاهت می‌دهند گوهر خود را بجو تا دُر شوی خالی از خود شو که از او پُر شوی :: در دلش، غوغایی از خوف و رجا خوف، رفت و بر رجا بخشید، جا غرقه خود را دید و از بهر حیات دست و پا زد سوی کشتی نجات حر، سراپا لمعه‌ای از نور شد هم‌چو موسی، ره‌سپار طور شد آب بر رخ داشت، آتش در ضمیر روح او در اوج بود و سر به زیر گفت: ای روح شتاب و صبر من! وی به دستت، اختیار جبر من! ای غبارت، آبروی سلسبیل! خاک پایت، توتیای جبرئیل! من غبار روی دامان تواَم خود میَفشانم که مهمان تواَم.. رَسته‌ام از چاه و رو کرده به راه عذرخواهم، عذرخواهم، عذرخواه کوله‌باری از گناه آورده‌ام وز بساط شرم، آه آورده‌ام هم‌چو موجی گر به ساحل راندی‌ام شکر! ای دریا! سوی خود خواندی‌ام.. اسم، دارم حر، مُسمّایم ببخش لفظ من بِستان و معنایم ببخش بر رخ بلبل، ره گلشن مبند من اگر بستم، تو راه من مبند آب می‌خواهم که من در آتشم سر به زیرم کرده نفْس سرکشم.. پایه‌های عرش اگر لرزانده‌ام آیۀ «لا‌تَقنَطوا» را خوانده‌ام.. :: دید حر، از پای تا سر، حر شده‌ست سنگ، جُسته گوهر خود، دُر شده‌ست حرّ ویران رفته، آباد آمده‌ست نُوسواد عشق، اُستاد آمده‌ست.. گفت: سر بالا کن، ای مهمان ما! وِی به چشمت، سُرمۀ عرفان ما! ما پِی امداد تو برخاستیم گر تو پیوستی به ما، ما خواستیم عذر، کم‌تر جو که در این بارگاه عفو می‌گردد به دنبال گناه آب، از سرچشمۀ دل، گِل نبود جُرم تو از نفْس بود، از دل نبود خوب دادی امتحان، رد نیستی تو، بدی کردی، ولی بد نیستی.. قطره بودی، وصل بر دریا شدی تو دگر «تو» نیستی؛ تو «ما» شدی «هر کسی کاو دور مانْد از اصل خویش بازجوید، روزگار وصل خویش».. :: گفت: ای دُرِّ کرم! دریای جود! در برِ جود تو، جود آرد سجود.. مَحرَمم کن! در حرم، راهم بده روشنی از پرتوِ آهم بده حلقه از این ننگ، در گوشم مخواه سر، گران باری‌ست، بر دوشم مخواه گر نریزی آب رحمت بر سرم آتش خجلت کند خاکسترم بار این عصیان ز بس سنگین بُوَد زندگی زین پس، مرا ننگین بُوَد.. رخصتم دِه، جُرم خود جبران کنم پای تا سر جان شوم، قربان کنم.. :: رود گشت و سوی دریا رفت، حر چون مصلِّی بر مصلّا رفت، حر هم زمین دادَش بشارت، هم زمان رو به قلب خصم، چون تیر از کمان چون ندای «اِرجِعی» بِشْنیده بود پاک، «نفْس مطمئن» گردیده بود :: گفت: مس رفته، طلا برگشته‌ام نی طلا، بل کیمیا برگشته‌ام.. ای به پیشانی کوفی، داغ ننگ! پُشت بر آیینه و در مُشت، سنگ! مردمِ گم کرده راهِ مَردمی! گم شده در وادی سردرگمی! ای گریزان، آبِ رو از جویتان! وی سیه، چون نامه‌هاتان، رویتان!.. ای ز اسلام شما، کافر، خجل! داغ، پیشانی ولی بی‌داغ، دل.. از میان خیمه‌های بوتراب یک صدا می‌آید آن هم: آب‌آب دست و خاک و تیغتان باید به سر آب، مَهر مادر و تشنه، پسر؟ ای شما بهر علی در چشم، خار! از وفا بی‌بهره، هم‌چون روزگار.. ای همه حقّ نمک نشناخته! دین عَلَم کرده، به قرآن تاخته!.. ای فریب از پای تا سر، چون سراب! از چه بر آب‌آفرین بستید آب؟ باغبان و باغ در بی‌آبی‌اند وز عطش، خورشیدها، مهتابی‌اند آن که زو دارد حیات، آب حیات داغ لب‌هایش به دل دارد، فرات بندبندش، پُرنوا هم‌چون نی است صد پرستوی مهاجر با وی است گر نه قرآن است، با قرآن که هست گر نه دل‌بند علی، مهمان که هست دید مست جام غفلت، سربه‌سر غافلانند و سراپا کور و کر راهیِ بی‌راهه، دید آن گم‌رهان تاخت چون شیر ژیان بر روبهان لاجَرَم، جام شهادت، نوش کرد جسم خود از زخم‌ها، گل‌پوش کرد دید چون تاجی به سر، پای امام یافت شعر عمرِ او، حُسن ختام تا سر بشْکسته‌اش در بر گرفت حر، سرافرازی خود از سر گرفت 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
نوجوانان زینب(س) ۱۴۰۱ دید زینب چون حسین بن علی تنها شده شد بلا گردان ، دوباره یاور مولا شده گفت آقا من نباشم همدم غمها شوی خواهرت زینب نمرده تا که تو تنها شوی ای برادر بهر مظلومیِ تو حیران شدم با غم تنهایی تو دم به دم گریان شدم دسته گلهایم همه قربانیِ یک موی تو دلبر من ، هَستیَم بادا فدای روی تو این دو گل را یا حسین از عشق تو پرورده ام هستی خود را همه نذر نگاهت کرده ام گرد شمعت این دو را پروانه کردم یا حسین جان نثار و خادم این خانه کردم یا حسین هر دو گل را ای حسین آورده ام در محضرت هدیه های من فدای روی ماه اکبرت دل پریشانم نکن آقا به جان مادرت می نمایم هر دو را نذر علیِ اصغرت تا پرستوهای زینب پر زدند در خاک و خون گفته زیر لب حسین اِنّا اِلیهِ راجعون خواهرش زینب نمی آید بُرون از خیمه ها تا نگردد شرمسار مولا از او در کربلا ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
واحد یا سنگین پسران زینب (س) نذر تو ، کرده ام این دو گلم را مبادا ، بشکنی حسین دلم را ای یار و یاورم ، غریب مادرم عُون و محمدم ، تقدیم سرورم آه ، کن تو قبول ، این دوگلم ، جان بتول وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲) یا حسین ، از هر دو دل بریدم بعد از این ، من مادر شهیدم تو دست رد نزن ، بر سینه ام حسین نذر تو کرده ام ، دو هدیه ام حسین آه ، پریشونه ، خواهر تو ، نوحه خونه وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲) گل های ، پرپرم سالار زینب فدایت ، ای حسین دلدار زینب دلهای پاکشان ، مست میِ ولی است رمز شروعشان ، یاحیدر و علی است آه ، غم رو ببر ، آبرومو ، از من بخر وای ، ای برادر ، ای برادر ، ای حسین جان (۲) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت زینب(س) یا حسین برادرم من بمیرم تنها شدی چرا بی یار و یاور توی کرببلا شدی عزیزِ خواهر حسین ، زینب نمرده یار تو برای غربت تو کاش بمیره خواهر تو ببین دلم میگیره زینبِ تو می میره ‌‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌ای برادر حسین جان (۴) ای حسین جان الهی شوم بلا گردان تو هم محمد هم عُونم شوند هر دو قربان تو جان زهرا مادرم تو رد احسانم نکن ای برادر بیا وُ تو دل پریشانم نکن افتخار زینبند ذوالفقار زینبند ای برادر حسین جان دسته گلهای زینب پرپر شدن تو قتلگاه با چه حالی آوردن اونها رو توی خیمه گاه مادرشون نیومد اصلاً بیرون از خیمه ها تا خجالت نکشه حسینش توی کربلا به عشق روی جانان شده اند در خون غلطان ای برادر حسین جان ‌┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
واحد یا سنگین حُرریاحی با عشقت ، کربلایی شد دل من غرق حق ، شد دل ناقابل من از باده ی ولا ، لبریز و پُر شدم با یک نگاه تو ، مستانه حُر شدم آه ، رویم سیاه ، کِی می کنی ، من را نگاه وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ آقاجان ، تو فقط هستی حبیبم نگاه کن ، بر دل محنت نصیبم من‌ بر گیسوی تو ، آقا شدم اسیر افتاده ام ز پا ، دست مرا بگیر آه ، بارم گناه ، دستم بگیر ، ای قرص ماه وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ من حُرّم ، که شکستم دل طفلان اما تو ، وا نمودی درِ غُفران شرمنده ام‌ حسین ، از روی خواهرت کن توبه ام قبول ، به جان مادرت آه ، کن تو قبول ، عذر مرا ، جان بتول وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریاحی زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) حُرم و شرمنده ام که راه تو رُو بسته ام کن حلالم یا حسین دل تو رُو شکسته ام حُرم و سوزانده ام قلب کودکان حرم دل زینب آزردم لطفی نما تو از کرم هستم آقا سر به زیر بیا وُ دستم بگیر ای حسین فاطمه (۴) کن قبولم یا حسین دلم از این غُصه بردار جان زهرا مادرت. ببین هستم من گنهکار بیا وُ اذنم بده روم میدان با شهامت گر نگاهم کنی تو می شوم عبد و غلامت ای پناه عالمِین کن حلالم یا حسین ای حسین فاطمه کسیکه آب و بسته به روی تو منم حسین می کنم هدیه آقا این سر و این تنم حسین شکرُ لِله که دارم می کنم جان خود فدا لحظه ی آخر دارم بر لب خود ذکر زهرا جان من قربان تو من بلاگردان تو ای حسین فاطمه ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س) 🔶 عون بن عبدالله بن جعفر 🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر برخی گفته‌اند هر دو فرزندان حضرت زینب سلام‌الله علیها بوده‌اند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیح‌تر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است. روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند. روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آن‌ها را آماده شهادت ساخت. سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمی‌داد. سیدالشهدا علیه‌السلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند. سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد. عون این‌گونه رجز می‌خواند: ان تنكروني فانا ابن جعفر شهيد صدق في‌الجنان ازهر يطير فيها بجناح اخضر كفي بهذا شرفا في‌المحشر و محمد نیز چنین رجز خواند: اشكو الي الله من العدوان فعال قوم في الردي عميان قد بدلوا معالم القرآن و محكم التنزيل و التبيان و اظهروا الكفر مع الطغيان ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو می‌پیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد. امام حسین علیه‌السلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده می‌شد، آن‌ها را به سوی خیمه آورد. برخی گفته‌اند زنان به استقبال جنازه‌های آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمی‌شد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بی‌تابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیه‌السلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بی‌جواب بماند. 👈 منابع: نفس‌المهموم/ حاج شیخ عباس قمی الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی تذکره‌الشهدا/ ملاحبیب کاشانی سلام الله علیها ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
شب چهارم واحد ریز موضوع اصحاب اباعبدالله سلام الله علیهم سلام حق به عابس و به زهیر به جون وهانی و به حر و بریر به کل اعوان حسین غریب به جابرو سعید وسیف و حبیب درود مرحله به مرحله بر هرکی که باحسین یک دله و سلام ما به روح حنظله و لعن خدا به شمرو حرمله و به هرکی که داره عداوت هزاران هزاران ولعنت لعنه الله علی من عاداک یاحسین نگاه به اصل سرنوشت می کنه نیکی و وارد سرشت می کنه حسین اگه بخواد، اراده کنه کل جهنم وبهشت می کنه اگه به دام عشق اون اسیری بدون اسیر نیستی وامیری حسین اگه جلوه کنه به دلت😭 هیچ جوره از دره خونش نمی ری حسینه صراط هدایت مسیر سریع سعادت رحمه الله علی من ناداک یاحسین چه کاری بازهیر می کنه حسین عاقبت وبه خیر می کنه حسین دل اسیره دنیا که نمی دونه داره کجاها سیر می کنه حسین هستی ما از صدقه سرشه جن وملک جیره خوردرشه اگه سری توی سرادارم از کرامت نگاه مادرشه امیرم اسیرحسینم غنی ام فقیر حسینم غفرالله لکل من والاک یاحسین سعید پیغمبری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾دشتی حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 الا مولا حسین عبد توهستم اگر چه راه را من بر تو بستم ببخشا از کَرَم جُرم و گناهم پشیمانم ببین ناله وُ آهم به صحرا سرنهم صحرا کویره دعا کن حُر از این خجلت بمیره من از اصغر وُ اکبر عُذر خواهم قبولم کن حسین من رو سیاهم من از روی گُلانت آب بستم و لیکن قلب زینب را شکستم حسین جان رحمی بر این بینوا کن دمِ آخر نظر بر رو سیاه کن بِراهت عاقبت من هم شهیدم به فردای قیامت رو سفیدم خوشا روزی که گردم پاره پیکر رهِ مولای خود من می نهم سر بگو(هستی)که حُر گشته پشیمان بخوان(پرویزی)از بهرِ شهیدان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾نوحه تند حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 یا سیدی یا مولا(۲) سبطِ رسول خدا تو هستی تکیه گاهم قبول نما توبه ام ببین که بی پناهم یا سیدی یا مولا(۲) نگاه بکن به حالم ردم نکن امامم رسیدم آسِتانت جواب بده سلامم یا سیدی یا مولا(۲) اگر چه من گنه کار هستم حُرِ پشیمان به جانِ مادر خود زِ من تو رو مگردان یا سیدی یا مولا(۲) دعای رو سیاه را مولا بکن اجابت خدا کند نصیبم آخر شود شهادت یا سیدی یا مولا(۲) اگر چه من سوزوندم دلهای بچه هاتو ولی نگیر تو از من یه لحظه اون نگاتو یا سیدی یا مولا(۲) تو شاه عالمینی منم که غرق عُصیان حسین تو دست من را بگیر زِ راه احسان یا سیدی یا مولا(۲) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾نوحه شور حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 جواب👈🏻ابی عبدالله من آمدم غرقِ خطا ابی عبدالله با کوله باری از گناه ابی عبدالله مولا به من نظر نما ابی عبدالله به روی تو بستم راه ابی عبدالله من حُرم و رویم سیاه ابی عبدالله شکسته ام قلب تو را ابی عبدالله شرمنده ام یا مولا ابی عبدالله بگویم من با صد نوا ابی عبدالله شوم به راه تو فدا ابی عبدالله به سرزمین نینوا ابی عبدالله توبه ی من قبول نما ابی عبدالله نامه ی من کن امضاء ابی عبدالله به بینوا بده نوا ابی عبدالله ای مظهر عفو خدا ابی عبدالله من حُرِ بی مهر و وفا ابی عبدالله من کرده ام بر تو جفا ابی عبدالله ای وای از این همه بلا ابی عبدالله برای من بکن دعا ابی عبدالله تو شافع روز جزا ابی عبدالله تویی طبیب درد ما ابی عبدالله ما را رسان به کربلا ابی عبدالله ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾نوحه سنگین حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 حُرِ پشیمانِ توأم(ای حسین جانم)۲ بر آسِتانت آمدم سر دهم راهت توکن قبول این بنده راسوی درگاهت بخشامرا مولاحسین این خطایم را داری زِ روی معرفت تو هوایم را حُرِ پشیمانِ توأم(ای حسین جانم)۲ بیمارِعشقت من شدم ای طبیب من چون روسیه من آمدم ای حبیب من توجان زهرا مادرت کن نظر بر من درکربلا هستی حسین تو سِپر بر من حُرِ پشیمان توأم(ای حسین جانم)۲ با اشکِ توبه آمدم تو ببین حالم بشکسته چون مرغ چمن هم پَروبالم منکه خجالت میکشم از رخ زینب امن یجیب جاری شد ذکر من بر لب حُرِ پشیمان توأم(ای حسین جانم)۲ جانم فدایت میکنم ای گُل زهرا من روی پیمان خودم تا صفِ عُقبا با جُرم و عُصیان آمدم دیده خونبارم کُشته بِراهت میشوم چون خطا کارم حُرِ پشیمانِ توأم(ای حسین جانم)۲ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شب چهارم محرم الحرام ابناالزینب سلام الله علیها 🏴بند اول گیره یه عده نانجیب افتادی خواهرت بمیره هدیه هامو قبول کنی داداشی جای دور نمیره دو تا دلاوره رشید جنگاور و رزم آورن از نسل پاک جعفرو شاگرد رزم حیدرن عون و محمدم فدات (داداشم)۳ دسته گلام نذر چشات (داداشم)۳ بذار که جون بدن برات (داداشم)۳ نکن امیدم ناامید میخوام که باشم رو سفید بذار بشم مادر شهید (داداش حسین_داداش حسین) 🏴بند دوم دستمو رد نکن داداش نذار قسم بدم به مادر بزرگشون کردم بشن فدای کربلات برادر برید کناره داییتون یاریش کنید تنها شده برید به جای باباتون که نوبت بابا شده برید نشون بدید دایی (غریب نیست)۳ برید نشون بدید که بی (حبیب نیست)۳ دایی خجالت بکشه (عجیب نیست)۳ منتظرم تو خیمه ها دسته گلای کربلا خدا نگهدار شما (داداش حسین_داداش حسین) 📅شب چهارم محرم الحرام ۱۳۹۷_۱۴۴۰ 🎤با نوای زیبا و دلنشین کربلایی جواد مقدم 🎪هیئت درب شازده شیراز ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
در مقام بندگی فوق تصوّر باورش غرق در ذات خداوند است از پا تاسرش طبق دستور خدا آداب دارد محضرش می نشیند مادر عباس پای منبرش نام او زینب شده از سوی حیِّ داورش صف کشیده می رسد این حیدر زهرا نشان تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان وَه بنازم بر امیرِ عشق و این سرلشگرش خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان کرد از جام شهادت واله و مدهوششان مرتضی در قالب زن بود روز آخرش تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید رشته ی هرچه محبت بود، از طفلان برید کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش گفت می دانم کم است اما تو دست رد نزن در کنار گوش تو آهسته گویم این سخن گفته ای توبارها درد اسارات را به من در تن این دو نیفتد جانِ من درد حسن شد سپید از خاطرات کوچه موهای سرش گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر این غریب کربلا و هدیه های خواهرش گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید از ابوفاضل مدد گیریدو سالاری کنید من زَنَم اما شما باید علمداری کنید جانتان قربان یک تاری ز موی اکبرش هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود لشگری را با دو رزمنده عجب رسوا نمود خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود دستی از دل بر دعا ،دستی دگر بر معجرش مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت هر دودست مستجابش را به روی سر گرفت تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش بر سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او چون همای پر شکسته خون چکد از بال و تا که دید آن انکسار چهره و احوال او از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او این اصول عاشقی آموخته از مادرش 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
من آقای مداح نیستم!! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم!😔 اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم!😔 مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند!! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند...😔 هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم...😭 بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد،😭 نگذاشت یک وقت بترسند... 😭 باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها...!! هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد...😭 یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! 😭 برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... 😭 اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند..😭 در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... 😭 آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... 😭 بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... !! حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد...!! یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... 😭 بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند...😭 بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند...😭 بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... 😭 تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد..😭. تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... 😭😭😭 آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکی که با خوندن این چند سطر به چشم کسی بیاد، تقدیم به پدر و مادرم که همه چیزم و بطور خاص محبت اهل‌بیت رو مدیونشون هستم.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 🎵علیرضا‌اسفندیاری____درده‌دوا‌رقیه🖤
| | رقیھ[س] یعنی : سه‌سالهـ باشی و پــــدر برای دیدنت با ســــر بهـ خرابهـ بیاید !😔💔 الحسین💔 همون دختری کهـ . . چند لحظهـ ای میشهـ کهـ از باباش جداش کردن . .💔 گفت : بابا عمو عباسم کجاست ؟! ببینید چقدر سرم داد زدن منو دعوا کردن😭 بابا دخترِ بی‌ادبی مسخرھ می‌کرد منو عمه هر بار کهـ با گریهـ بغلم کرد یادِ آن صورت نیلۍ شدھ ی‌ مادرش می‌کرد بابا جونم . . جنگ من یک بهـ هزار است خدا رحم کند . . 😭💔 کفِ پاهایم پر خار است خـدا رحم کند . . 💔 سپرش تا بهـ سرم خورد سـرم درد گرفت 😭 زد بهـ بازوی منو بال و پرم درد گرفـت . . بهـ تو حرف بدی زد جگرم درد گرفت . . 💔😭 بابایی میگم چرا امشب ماھ نمی‌تابهـ . . خیمهـ ها خیلی تاریک و سرده . . این بدنم کبود شدھ با تازیانهـ 😭 چقدر شبیهـِ مادرت فاطمهـ شدھ . . پھلو و بازوش هم شکست سیلۍ و تازیانه هم خورد . . قرار بود امروز باباش بیاد نمیدونست کهـ بابا بدون سرِ . . 😭😭 سر رو کهـ دید تاب نیاورد یهو دیدن صداش نمی‌یاد 😭💔 بعضیا گفتن شاید خوابیدھ . . آخ بابا . .💔 دل تو دلش نبود منتظر بود بابا بیاد برھ رو پاش بشینهـ . .💔 یهـ روسرےِ نو هم از سکینهـ گرفتهـ بود تا بابا میاد زیبا باشهـ 😭😭💔 آخهـ میخواست موهاے سوختش رو بابا نبینهـ 😭 هی موهاش رو میبرد لای روسرے . .😭 وای خدا وای💔 زخـمِ پاهاشو میپوشونهـ یهـ دست بهـ پھلو هاش میگیره💔 ولی بابا . . ولی بابا . . 💔😭 بابا دیگهـ نمیتونست رقیه کوچولو رو تماشا کنهـ 😭 نمیتونست ببینهـ دخترش برای اومدنش چقدر مقدمهـ چیده بود . .💔 اومد و دخترکش رو با خودش برد . . اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ🖤💔 سخت‌است‌وقتےروضہ‌وصف‌دخترے‌باشد...💔 حالاتصور‌ڪن‌بہ‌دستش‌هم‌سرے‌باشد...🖤 حالا‌تصور‌ڪن‌ڪہ‌آن‌سر، ماھ‌خون‌رنگے‌‌درهالہ‌اے‌ا‌گیسویے‌خاڪسترےباشد...💔 واااای...😭🖤 دختر‌دلش‌پر‌مے‌ڪشد‌باباڪہ‌میآید...😔💔 موهاے‌شانہ‌ڪردھ‌اش‌در‌‌معجرے‌باشد...🖤 بابا ببین روسرے‌ مو بابا . . بابا . . بابا . . نویسندھ : م.جعفرے
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه یا شور طفلان حضرت از حسین رئوفی جان زینبیم ، هر دو مثل شیر از سر بگذریم ما در این مسیر امیری حسین و نعم الامیر ۲ خدا رو شاکریم که دایی حسین به راهتان شویم فدایی حسین می ارزه صدتا زخم اگر دم مرگ خودت کنارمون بیایی حسین آزاد آنکه شد بر عشقت اسیر با عشقت به ما ، مادر داده شیر امیری حسین و نعم الامیر ۲ نظاره ی غریبی تو بس است بدون تو جهان چو‌ خار و خس است فقط میان قلب کوچکمان شهادت به پایتان هوس است گر چه تشنه ایم در راهت امیر بر ما خوش تر است بارانی ز تیر امیری حسین و نعم الامیر ۲ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
تا چراغ خیمه‌ی ارباب روشن می‌شود فرق بین بیعتِ اصحاب روشن می‌شود عاقبت در دامن عشقِ حسینی، زاده شد مثل «حر بن ریاحی» هرکسی آزاده شد هم «حبیب» و هم «وهب» تا پای جان دارد حسین عاشقانِ جانْ به کف، پیر و جوان دارد حسین یاوری دیگر نمانده تا بیاید در خروش؟ بانگ هل من ناصر از گودال می‌آید به گوش کاش من هم بودم آن‌جا، سر به‌راهش می‌شدم روسپید عشق چون «جونِ» سیاهش می‌شدم ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
آورده‌ام تمام توانی که با من است ناقابل است، نذر تو جانی که با من است در کودکی به نام تو وا شد زبان من مشغول ذکر بوده زبانی که با من است عمری "زبان" به داغ تو چرخید در دهان فرصت بده به "مرثیه‌خوانی" که با من است بر سینه می‌زنم، به قیامت دلم خوش است تو می‌شناسی‌ام به نشانی که با من است نان می‌برم به خانه‌ام از سفره‌ی خودت از من نگیر برکت نانی که با من است من نذر کرده‌ام پسرم نوکرت شود مال تو این غلام جوانی که با من است ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🥀🍂 🥀 ❇️ نوآهنگ| گهواره 🌴 جای‌ِ بَغل‌ رُباب‌ 🕯 بِبین‌ کُجایی 🌴 قَندِ عَسل‌ِ رُباب‌ 🕯 رو‌ نِیزه‌ِهایی 🎙حاج امیر کرمانشاهی اللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِی اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن ▪️ ▪️ ▪️ علیه‌السلام 🥀 🕯🥀🍂
فاطمه هستم و با خود حَسَنین آوردم دو علمدارِ منند من دو گلدسته به ایوان حسین آوردم دو علمدارِ منند   ✍ وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری، علی بن ابی طالب شود کربلا خیبر شود ✍ ما دو تا شیر نر زینب کبرای توأیم یار سقای توأیم باده‌نوش قدح اکبر لیلای توأیم یار سقای توأیم ✍ تا نفس دارم به پای عشق می‌مانم حسین جانِ جانانم حسین نذر موی اصغر تو نوجوانانم حسین جانِ جانانم حسین ✍ فقط برای تو این شأن قابل جمع است به زیر چکمه‌ی اعدا و دادرس بودن ✍ یه دنیا روضه پشت اون صدا بود یه بغضی تو تموم واژه‌ها بود "عزادارت شه مادر"، حُر نفهمید که نفرین کرد مولا یا دعا بود! ✍ سر می‌بُرَد در خیمه‌اش احساس خود را آماده کرده هر دو تا عباس خود را ✍ افزون ز تصور است شیداییِ من این حال خوش و غم و شکیبایی من می‌بخشی اگر کم است؛ اما بپذیر این هم دو پسر، تمام داراییِ من ✍ رضا_دین_پرور تا نفس دارم به پای عشق می‌مانم حسین جانِ جانانم حسین نذر موی اصغر تو نوجوانانم حسین جانِ جانانم حسین ✍ فقط برای تو این شأن قابل جمع است به زیر چکمه‌ی اعدا و دادرس بودن ✍ یه دنیا روضه پشت اون صدا بود یه بغضی تو تموم واژه‌ها بود "عزادارت شه مادر"، حُر نفهمید که نفرین کرد مولا یا دعا بود! ✍ سر می‌بُرَد در خیمه‌اش احساس خود را آماده کرده هر دو تا عباس خود را ✍ افزون ز تصور است شیداییِ من این حال خوش و غم و شکیبایی من می‌بخشی اگر کم است؛ اما بپذیر این هم دو پسر، تمام داراییِ من ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ع تحلیل 💡 : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅ ✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️ 👇👇 می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود تا که در آغوش امامش بیشتر باشد می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا راهی برای بردنش پیدا کند آنجا افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد....👇👇