#تفاوت_فقه_معذر_و_فقه_نظام
گفتگوهای مرتبط با #فقه_نظام و #الگوی_اداره_جامعه
در حوزه علمیه و در میان نخبگان دانشگاهی روز به روز گسترش بیشتری مییابد
و بالتبع پرسشهای مرتبط با این حوزه،
هر روز عمیقتر و بیشتر میشود.
یکی از پرسشهای مهم این حوزه #تبیین تفاوتها در #استنباط محدود به #کشف_معذر_و_منجز
و #استنباط_نظامساز است.
#قواعد_اصولی_فقه_البیان
متکفل تبیین قواعد استنباط فقه نظام است
و تبیین این قواعد اصولی
ضمن تبیین تفاوتهای میان این دو مکتب فقاهتی
سطح تفقه را از سطح "کشف معذر و منجز"
به سطح فقه نظام ارتقاء میدهد.
یکی از تفاوتهای این دو نوع فقاهت،
مسئله مهم #نظام_مقایسه است.
فقه نظام به بدعتها و غیّهای مقابل یک حکم شرعی توجه دارد
و چگونگی مقابله با آن را به شکل متصل یا منفصل از وحی استنطاق میکند
ولی در کلمات فقهای کاشف معذر و منجز، این نوع از بحثها به نحو حداقلی وجود دارد.
به عنوان مثال
در کلمات بسیاری از فقهاء، احکام مرتبط با انفاقهای واجب و مستحب و حرام به صورت تفصیلی بحث شده است
ولی احکام مرتبط با انفاق با ایدههائی معیوبی مانند
#تعریف_کینزی_پسانداز (Savings)
و
مفهوم #هدایت_نقدینگی در اقتصاد کلان
-که در نقطه مقابل انفاق عمل میکنند
مقایسه نمیشود.
عدم مقایسه یک حکم شرعی با یک قانون عرفی و سکولار در برخی موارد جلوی اجرای حکم شرعی را برای مردم میگیرد
و در خوشبینانهترین وضعیت
"بیان حکم بدون توجه به اصل مقایسه"
به #مهار_بدعت و قانون مبتنی بر آن کمکی نمیکند.
مدرسه تمدنی بینات
@wsti_ir
به عنوان مثال دیگر
وقتی درباره #عمومی_شدن_تجارت و ابزارهای آن مانند #بازارهای_موقت
-که ایده اصلی فقه برای #محرومیت_زدایی و توسعه عدالت است- صحبت می کنیم؛ ضرورت دارد آن را با بدعت فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای و #سیتی_سنترها مقایسه کنیم.
برای ارتقاء فقاهت از سطح کشف معذر و منجز به سطح نظامسازی،
علاوه بر اصل نظام مقایسه،
۸ دسته قاعده دیگر مانند توجه به
۱.اصل تأمل
۲.اصل مُکث
۳.اصل رفق
۴.اصل ظرفیت
۵.اصل منزلت
۶.اصل انفتاح
۷.اصل سیاق
۸.اصل کَمیت
در مسیرهای فقاهتی موضوعیت دارد.
#فقه_البیان
#کشف_معذر_و_منجز
#تفقه_نظام_ساز
مدرسه تمدنی بینات
@wsti_ir
#الگوی_موضوع_شناسی_مدرسه_بینات
پیرامون موضوعات جدید و #مسائل_مستحدثه
درباره ضعف های موضوع شناسی در حوزه های علمیه گفتگوهای فراوانی تاکنون صورت گرفته است.
یکی از این گفتگوها، مسئله اعتماد به قول کارشناسان خصوصاً در بررسی و شناسائی موضوعات مدرن مانند بانک، بورس،واکسن، هوش مصنوعی و ... است.
پذیرش #حجیت_قول_خبره درباره موضوعات جدید دو اشکال عمده دارد:
۱.درباره موضوعات مدرن تعدد اقوال کارشناسی فراوانی وجود دارد
و #تعدد_روایت از یک موضوع به معنای ابهام درباره آن موضوع است
و انتخاب قول مشهور یا اَشهر در این حوزه راهگشای فقیه نیست؛
زیرا #ساخت_شهرت برای یک روایت کارشناسی خاص،
مبتنی بر #تبانی_و_توافق_رسانهای
و برنامهریزیهای تبلیغاتی شکل گرفته است
و یک شهرت تجربی طبیعی محسوب نمیشود.
۲.متاسفانه مبنای اصولی فقها در حال حاضر محدود بوده و در آن تنها به #کشف_معذر_و_منجز و تطبیق آن با موضوعات اکتفا میشود
و لذا به مسئله #کشف_توصیفات_شارع اصلا ورود نمیکنند.
اگر مبانی اصولی و تعریف فقاهت تکامل یابد؛ #توصیفات_شارع میتواند مبنای شناسائی و بررسی #مسائل_مستحدثه قرار بگیرد.
به عنوان مثال اگر یک فقیه همه مسائل و توصیفات شارع درباره #ساختمان را بررسی کند؛
به این نتیجه میرسد که شارع اصول ساخت موضوع ساختمان را
در مجموع کلمات خود بیان کرده است
و
لذا قدرت بررسی گزارشهای کارشناسی #حوزه_ساختمان و همچنین قدرت ساخت موضوع ساختمان در ذهنها را پیدا میکند.
در شرایط فعلی تنها بخشی که مورد تاکید فقیه است، بخش #اوامر_و_نواهی در موضوعی مثل ساختمان است.
مدرسه تمدنی بینات
@wsti_ir