051 P67 - S 11.mp3
13.1M
📕 #اسفار
#جلد_ششم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه پنجاه و يكم
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 67 سطر 11
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
059 P 107 - S 4.mp3
5.15M
📕 #مقدمه_قيصری_بر_شرح_فصوص_الحكم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه پنجاه و نهم
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص107س 4
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
052 P70 - s 8.mp3
15.02M
📕 #اسفار
#جلد_ششم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه پنجاه و دوم
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 70 سطر 8
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
به مناسبت #عید_فطر
🖌 فناء در #حقيقت_محمديه، راه وصول به حريم قرقگاه محمد و آل محمد:
🔸 جمله «اللهم أدخلني في كل خير أدخلتَ فيه محمدا و آل محمد و أخرجني من كل سوء أخرجتَ منه محمدا و آل محمد»🌸 هم، بخشي از دعاي قنوت #نماز_عيد_فطر است و هم بخشي از ادعيه ماه مبارك رمضان (مقنعة شيخ مفيد ص 172)
🔸 معناي اين فراز از دعا اين است كه خدايا (در سلوك معنوي) مرا داخل كن به هر خيري كه محمد و آل محمد (ص) را داخل كردي، و نيز مرا خارج كن از هر بدي كه محمد و آلش را از آن خارج كردي.
🔸 در اينجا اين پرسش به نظر ميآيد كه برخي خيراتي كه محمد و آل محمد در آن داخل شدند، مختص به آنان است و براي سايرين، دستنايافتني است؛ زيرا نياز به ورود به مرحله ولايت و مقام عصمت دارد؛ درين صورت چگونه ما در اين ادعيه، همه مراتب كمال آنها را براي خود از خدا درخواست ميكنيم!؟ آيا اين يك دعاي ناشدني نيست؟ آيا ميتوان هم حريم قرقگاه مقامات محمد و آلش را حفظ كرد و هم طمع به رسيدن آن مقامات را داشت؟
🔸 به نظر نگارنده پاسخ مثبت، و جمع بين دو سوي مسئله جايز و شدني است؛ يعني هم از سوئي، برخي مقامات عاليه محمد و آلش براي ديگران دستنايافتني است و هم از سوي ديگر درخواست از خدا براي رسيدن به چنين مقاماتي، بلكه رسيدن به چنين مراتبي، جايز و شدني است؛
🔸 با این توضیح که: رسيدن و ورود به حريم قرقگاه مقامات آنها، تنها با #فناي_انانيت_انسان در حقيقت محمد و آل محمد ممكن ميگردد؛ و در حقيقت، بازگشت معناي چنين دعائي اين است كه خدايا مرا در حقيقت محمد و آل محمد، فاني كن تا هر آنچه به محمد و آل محمد انتساب دارد به من هم كه بعد از (فناء، چيزي جز حقيقت آنها نيستم، انتساب يابد.
🔶 به عبارت دیگر: همانگونه كه در #قوس_نزول، و به مقتضاي «اول ما خلق الله نوري»🍀، #صادر_نخستين، #حقيقت_محمديه (ص) است كه جامع همه مراتب تفصيلي تجليات حق در #قوس_نزول است؛ و سپس اين حقيقت يگانه، بسط و نشر يافته و به صورت حقائق متكثر و موضوعات متفرق ظاهر شده و تجلي مييابد؛ در #قوس_صعود نيز و در مسير بازگشت كثرات به حضرت حق به مقتضاي « أَلا إِلَى اللَّهِ تَصيرُ الْأُمُور»🍀 (53 شورى) همه كثرات بواسطه رجوع به صادر نخستين، و از طريق او به صيرورت الى الله نائل ميگردند؛ چون به مقتضاي «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُون»🍀 (29 اعراف) مسير بازگشت همان مسير صدور است؛ و طريق #حشر همان طريق #نشر است؛ بنابراين همه كثرات و از جمله انسانها از طريق فناي انانيتشان در #صادر_نخستين كه همان #حقيقت_محمديه است به صيرورت الى الله كارشان پايان مييابد؛
🔸 ازينرو همه سالكان إلى الله كه با اختيار و انتخاب خود و با دستورات سلوكي با سرعت بيشتري به صيرورت الى الله نائل ميگردند ابتدا بايد در #حقيقت_محمديه فاني گردند و در اينجاست كه سالكان الى الله داخل در هر خيري ميگردند كه محمد و آلش در آن داخل شدهاند و از هر بدي كه محمد و آلش از آن خارج شدهاند خارج ميگردند؛ و اين در حالي است که هيچ غيريّتي از آن سالكان باقي نمانده تا گفته شود اين خيرات مخصوص محمد و آل است و براي ديگران دستناپافتني است؛
🔸 بنابراين بعد از #فناي_سالك در #حقيقت_محمديه، هم سالك به همهي خيرات محمد و آلش رسيده و هم مقام اختصاصي محمد و آلش به غير نرسيده و حريم قرقگاه مقامات محمد و آلش محفوظ مانده است.
🔸 لذا روزهداران سالك در ادعيه ماه رمضان و در #نماز_عيد_فطر از خدا ميخواهند «اللهم أدخلني في كل خير أدخلتَ فيه محمدا و آل محمد و أخرجني من كل سوء أخرجتَ منه محمدا و آل محمد»🌸.
#دعاي_قنوت_عید_فطر
#عید_فطر
#عرفان_در_ادعيه
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
060 P 109 - S 01.mp3
9.4M
📕 #مقدمه_قيصری_بر_شرح_فصوص_الحكم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه شصتم
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص109س 1
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
053 P73 - S 5.mp3
14.52M
📕 #اسفار
#جلد_ششم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه پنجاه و سوم
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 73 سطر 5
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🖌 نكاتي در باره برهانهاي صديقين (29)
🔴 موضوع: اثبات وجود واجب از راه اثبات حمل «واجب بالذات» و «موجود» بر «هر چه ممكن العدم نيست»
🔹مقدمه اول : «هر چه ممكن العدم نيست، واجب الوجود است»؛ زيرا وقتي موضوع گزاره، امكان عدم ندارد بايد ضرورت وجود داشته باشد و گرنه امكان عدم خواهد داشت كه خلاف فرض ممكن العدم نبودن آن است.
🔹مقدمه دوم : «هر چه ممكن العدم نيست، موجود است»؛ زيرا اگر افراد موضوع اين گزاره معدوم باشند، تناقض لازم ميآيد؛ چون وقتي چيزي معدوم بود حتماً ممكن العدم بوده است كه معدوم شده؛ بنابراين افراد موضوع اين گزاره در صورت معدوم بودن از سوئي بهخاطر وصف عنواني موضوع، بايد ممكن العدم نباشند، و از سوئي بهخاطر معدوم بودن بايد حتماً ممكن العدم باشند، و اين آشكارا تناقض است و محال؛ بنابراين بايد درست باشد كه «هر چه ممكن العدم نيست، موجود است».
🔶 حال دو گزارهي فوق را ضميمه هم ميكنيم و يك قياس اقتراني شكل سوم بدين صورت تشكيل ميدهيم
«هر چه ممكن العدم نيست، واجب الوجود است» و «هر چه ممكن العدم نيست، موجود است» كه بر اساس شكل سوم نتيجه ميدهد «برخي واجب الوجودها، موجودند»؛ بنابراين واجب الوجود موجود است، و اين همان مطلوب ما است.
#نكاتي_درباره_برهانهاي_صديقين (29)
#توحيد_عرفاني
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🖌 موضوع : برهانهايي بر وحدت شخصي وجود (16)
🔴 برهان بر اساس واجب بودن مطلق «واقعيت» :
🔸 اگر «واقعيت»، در حالي كه به هيچ شرطي مشروط، و به هيچ قيدي مقيد نيست را در نظر بگيريم، اين حقيقت لابشرطي از دو حال بيرون نيست؛ يا «واجب الوجود بالذات» است يا نقيض «واجب الوجود بالذات»؛ زيرا ارتفاع نقيضين از هر موضوع مفروض، محال و باطل است؛ و بنابراين «واقعيت» لابشرطي نيز از دو سوي واجب و نقيض آن بيرون نيست و حتما يكي از اين دو نقيض بر آن صدق ميكند.
🔹اما احتمال دوم محال و باطل است؛
زيرا به سفسطه و نفي هر موجودي منجر ميگردد؛ يعني بايد بپذيريم كه هيچ واقعيتي، موجود نيست و هر واقعيتي باطل و پوچ و معدوم است؛ زيرا نقيض «واجب الوجود بالذات»، ممتنع الوجود بالذات است؛ چون موجوديت، براي حقيقت «واجب الوجود بالذات» ضرورت ذاتي دارد؛
بنابراين نقيض چنين حقيقتي هيچ امكان وقوع ندارد؛ چون اگر نقيض حقيقتي، امكان وقوع داشته باشد؛ خود آن حقيقت، موجوديتش ضرورت ندارد؛
بنابراين اگر نقيض«واجب الوجود بالذات» امكان وقوع داشته باشد؛ خود حقيقت «واجب الوجود بالذات» ضروري الوجود نيست و لازمهاش اين است كه حقيقت «واجب الوجود بالذات»، حقيقت «واجب الوجود بالذات» نباشد كه اين خلف در حقيقت واجب الوجودي است؛
🔶 پس اگر «واقعيت» لابشرطي، نقيض «واجب الوجود بالذات» باشد بايد ممتنع الوجود بالذات باشد؛ و اين لازمهاش انكار هر واقعيتي است؛ زيرا وقتي «واقعيت» لابشرطي، ممتنع الوجود بالذات باشد هر فردي از «واقعيت» ممتنع الوجود بالذات خواهد بود؛ چون حكم هر حقيقتي به تمام افرادش سرايت ميكند؛ و اين يعني اين كه هر واقعيتي ممتنع الوجود بالذات است و هيچ واقعيتي در پهنه عالم نيست؛ و اين همان سفسطه و انكار مطلق واقعيات است؛ كه بگونه بديهي، باطل و ناپذيرفتني است.
🔵 با ابطال احتمال دوم بايد احتمال اول درست باشد يعني بايد بپذيريم كه «واقعيت» در حالي كه به هيچ شرطي مشروط، و به هيچ قيدي مقيد نيست، «واجب الوجود بالذات» است؛ و لازمه درستي اين گزاره اين است كه واقعيت هيچ گونه تعددي نداشته باشد بلكه منحصر در «واجب الوجود بالذات» باشد؛ چون تعدد «واقعيت» همان تعدد «واجب الوجود بالذات» است و طبق براهين توحيد ذاتي «واجب الوجود بالذات» هر گونه كثرت و تعددي در حقيقت واجبي محال است؛ پس «لا واقعية الّا الله».
#برهانهاي_وحدت_شخصي_وجود (16)
#توحيد_عرفاني
#وحدت_شخصي_وجود
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
054 P74 - S 20.mp3
13.63M
📕 #اسفار
#جلد_ششم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه پنجاه و چهارم
📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸
صفحه 74 سطر 20
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
كتاب نانمائي،شكاكيت و نسبيتگرائي.pdf
360.8K
🔵 آثار جناب استاد حسين عشاقي
🔸 نام اثر: نانمائی ، شکاکیت و نسبیت گرایی در معرفت
#آثار_استاد_عشاقی
#کتاب
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
061 P 111 - S2.mp3
7.88M
📕 #مقدمه_قيصری_بر_شرح_فصوص_الحكم
#استاد_عشاقی
📌 جلسه شصت و يكم
📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص111 س 2
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram