eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
532 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
097 P138 - S 12.mp3
7.86M
📕 📌 جلسه نود و هفتم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 138 سطر 12 @oshaghierfan &
008 P301 -S 11.mp3
7.52M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه هشت 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص301 س 11 @oshaghierfan &
098 P139 - S 13.mp3
6.44M
📕 📌 جلسه نود و هشتم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 139 سطر 13 @oshaghierfan &
009 P304 -S 3.mp3
6.73M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه نهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص304 س 3 @oshaghierfan &
099 P141 - S 3.mp3
6.34M
📕 📌 جلسه نود و نهم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 141 سطر 3 @oshaghierfan &
010 P306 -S 13.mp3
7M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه دهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص306 س 13 @oshaghierfan &
100 P142 - S 6.mp3
5.92M
📕 📌 جلسه صدم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 142 سطر 6 @oshaghierfan &
011 P308 -S 7.mp3
7.34M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه يازدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص308 س 7 @oshaghierfan &
101 P145 - S 2.mp3
7.06M
📕 📌 جلسه صد و يكم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 145 سطر 2 @oshaghierfan &
012 P310 -S 6.mp3
6.14M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه دوازدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص310 س 6 @oshaghierfan &
102 P146 - S 11.mp3
6.46M
📕 📌 جلسه صد و دوم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 146 سطر 11 @oshaghierfan &
013 P312 -S 6.mp3
5.95M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه سيزدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص312 س 6 @oshaghierfan &
🔵یادداشتهای قرآنی و روايائي (26) 🖌 موضوع: تفسیر «قسیم الجنه و النار» بودن امیر‌المؤمنین حضرت علی(ع) 🍀منظور از تعبیر «قسیم الجنه و النار» بودن امیر‌المؤمنین چیست؟🍀 قبلا دراين باره مطالبي بيان شد و مي‌توانيد به لينك زير مراجعه كنيد https://eitaa.com/oshaghierfan/355 🔶 در لينك فوق دو معنا براي قسيم بودن حضرت ذكر كرديم. و بيان شد كه معناي اول مشهور است ولي معناي دوم معناي تحقيقي است. معناي تحقيقي كه منطبق بر حديثي از امام رضا عليه السلام است اين بود كه حضرت امير‌المؤمنين در كنار جهنم و بهشت قسم سومي براي ساحت آخرت و مقابل جهنم و بهشت است، يعني جهنم به گناهكاران، و بهشت به مؤمنان عادي تعلق دارد، و وجود امير‌المؤمنين، خود ساحت سومي است كه محشر مؤمنان سطح بالائي است كه از عوالم نازل و متوسط بالاتر رفته‌اند. 🔴 از احاديثي كه معناي دوم «قسيم» را تأييد مي‌كند حديث زير است: امام صادق (ع) در بخشي از حديثي كه درباره گريه كنندگان بر امام حسين عليه السلام است فرمودند: 🍀 «وَ الْخَلْقُ فِي الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ يُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَيْنِ ع تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِي ظِلِّ الْعَرْشِ لَا يَخَافُونَ سُوءَ يَوْمِ الْحِسَابِ يُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَيَأْبَوْن‏ وَ يَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِيثَهُ وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَيْهِمْ أَنَّا قَدِ اشْتَقْنَاكُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِينَ فَمَا يَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَيْهِمْ لِمَا يَرَوْنَ فِي مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْكَرَامَة»🍀 (كامل الزيارات ص 81) ترجمه: 🌺 مردم در روز محشر در فزع و ترسند در حالي كه گريه ‌كنندگان بر آن حضرت در امانند؛ مردم (به پيشگاه عدل الهي) عرضه مي‌شوند اما آنان (گريه ‌كنندگان بر امام حسين) در زير عرش و در سايه عرش، هم‌صحبت حسين (ع) هستند بدون اين كه از بدي حساب بترسند؛ به آنان گفته مي‌شود به بهشت داخل شويد اما آنان از رفتن به بهشت ابا مي‌كنند و هم مجلسي و هم صحبتي با امام حسين را ترجيح مي‌دهند؛ حوريان به آنان پيام ارسال مي‌كنند كه ما همراه با بچه‌هاي جاودانه بهشتي به ديدار شما مشتاقيم اما آنان بخاطر شادي و كرامتي كه از هم‌مجلس بودن با امام دارند، سرشان را بلند نكرده و توجهي به حوريان نمي‌كنند.🍀 ✳️ چنانكه از اين فراز حديث روشن است كنار امام حسين بودن براي چنين مؤمناني ارجح است يعني خود حضور در ساحت امام حسين يا امير‌المؤمنين (كه همه يك نور واحدند) ساحت سومي است براي افراد خاص، در كنار جهنم براي جهمنيان و بهشت براي بهشتيان؛ رزقنا الله و اياكم. @oshaghierfan &
014 P313 -S 13.mp3
7.68M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه چهاردهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص313 س 13 @oshaghierfan &
01_014 P313 -S 13.mp3
7.68M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه چهاردهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص313 س 13 @oshaghierfan &
01_015 P314 -S 21.mp3
6.24M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه پانزدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص314 س 21 @oshaghierfan &
01_016 P315 -S 17.mp3
6.85M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه شانزدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص315 س 17 @oshaghierfan &
01_017 P316 -S 20.mp3
6.07M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه هفدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص316 س 20 @oshaghierfan &
🔵یادداشتهای قرآنی و روايائي (27) 🖌 موضوع: تفسیر « فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي، وَادْخُلي‏ جَنَّتي» 📣 تذكر: مطالب پيش رو در ادامه بحث بودن اميرالمؤمنين علي عليه السلام و تثبيت اين مدعاست كه همنشيني با حضرت، قسمي در كنار و است و مي‌توان از آن به تعبير كرد. ♥️ لينك مطالب پيشين https://eitaa.com/oshaghierfan/355 https://eitaa.com/oshaghierfan/405 🌸در روايات، آيات «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي، وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي» در شأن امام حسين ع و شيعيان ايشان و در شأن پيامبر اكرم ص و خاندان و شيعيان ايشان آمده است و از باب تطبيق معنا بر مصداق همگي درست هستند. 🌺 🔴 اما نكات در آيه شريفه 🔶 نفسي است كه نسبت به خداوند و شؤون خدائي خداوند به يقين رسيده و از شك و تزلزل بيرون رفته است؛ و به همين دليل در ادامه از آن با عنوان توصيف شده است يعني او به مقام رضايت از خداوند نائل شده است؛ و نسبت به خداوند و اموري كه به خداوند ارتباط دارد هيچ اعتراضي ندارد، بلكه آنها را كاملا بجا و درست مي‌يابد؛ 🔸كسي كه نسبت به خداوند و شؤون خدائي خداوند راضي باشد خدا هم از او راضي خواهد بود و لذا چنين نفسي در ادامه، با عنوان ستوده شده است؛ البته در برخي روايات، متعلَق اطمينان ولايت امير‌المؤمنين معرفي شده كه اين نيز در همان راستا است؛ زيرا از طريق ولايت امير‌المؤمنين و اهل‌بيت است كه انسان مي‌تواند هدايت‌هاي ارشادي و تكويني را دريافته و نسبت به امور الهي به يقين برسد و مقام رضايت از خدا را حقيقتا كسب كند. 🔷 با اطمينان به خدا يك امتياز بزرگ نصيبش مي‌شود و آن اين است كه مخاطَب «ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ» قرار گرفته و مأمور به «رجوع الی الله» مي‌شود، و بسوي خدا بر‌مي‌گردد. 🔹«رجوع الی الله» به‌ دليل مفاد «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» سرنوشت همه انسانها است؛ ولي نفس مطمئنه زودتر از ديگران به اين امتياز نائل مي‌شود. ⬛️ معناي «رجوع الى الله» رجوع الي الله به چه معناست و ما چگونه به الله رجوع مي‌كنيم؟ ◾️پاسخ اين است كه طبق جمله «إِنَّالِلَّهِ»؛ ما، مال خدائيم نه مال خودمان؛ يعني شيئيتي كه ما به خود نسبت مي‌دهيم و مي‌گوييم «وجود من»، حقيقتاً مال ما نيست؛ چون مالكيت، حق اختصاصي خدا است «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصير»؛ ولي ما از آن مالك حقيقي داريم و خيال مي‌كنيم ما موجويتي داريم كه مال خودمان و مباين با وجود خدا است؛ ولي هر انساني دير يا زود، اختيارا يا جبرا اين نكته را شهود مي‌كند كه موجوديتش و شيئيتش، مِلك او نيست؛ و خودش مالك موجوديتي نيست تا بگويد «وجود من»، بلكه او مالكيت خدا را مالكيت خود مي‌پنداشته است؛ ◾️با تحقق چنين شهودي رخ مي‌دهد يعني شيئيت من، از آن جهت كه به من انتساب داشت، زائل و فاني مي‌شود؛ و پندار شيئيت من و موجوديت من، زائل مي‌گردد؛ و موجوديت من، به مالك اصلي‌اش باز مي‌گردد؛ عينا مثل لباس عاريه‌اي كه انسان از ديگري گرفته و عاريه بودنش را فراموش كرده است و بعد متوجه شده است كه اين لباس مال ديگري است؛ اينجا است كه توهم «لباس من» معدوم شده و بجايش تعبير «لباس او» مي‌نشيند؛ پس وقتي انسان به شهود خود رسيد «رجوع الى الله» شكل گرفته؛ و جمله «وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُون» (21عنكبوت) فعليت يافته است و ماسواي او، همه او مي‌شوند، و جمله «إِلَى اللَّهِ الْمَصير» تحقق يافته است؛ ✔️ اين امتياز زودتر نصيب مي‌شود؛ زيرا نفوس مطمئنه در رهائي از پندار غيريت، و در رسيدن به شهود او بودن، از ساير افراد گوي سبقت مي‌برند؛ لذا اين گروه را در يوم الحشر، نه به مي‌برند و نه به »؛ بلكه خداوند به آنها خطاب مي‌كند كه محشر و جايگاهي كه به شما اختصاص دارد، حريم عباد من‌ است؛ پس در بين عباد من داخل شويد «فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي»؛ همان عبادي كه قبلا از پندار غيريت، خارج و نفي ماسوا كرده‌اند؛ و چيزي جز من نمي‌بينند و لذا بهشتي جز ذات من ندارند؛ پس شما نيز مثل عباد من، به من داخل شويد «وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي»؛ زيرا جنتِ كسي كه جز خدا را نمي‌بينيد جز خدا نيست. ✳️ و نكته پاياني اين كه: انسانهائي كه هنوز به «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» نرسيده‌اند و «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ» براي آنان نيافته‌است، به چنين فضائي راه ندارند؛ بلكه ‌آنها يا در جهنم‌اند يا در بهشت ابرار؛ زيرا موجود اعتباري را به حريم موجود حقيقي راهي نيست. @oshaghierfan &
🔵یادداشت ها 🖌 موضوع: نقدي بر ديدگاه آيت الله علوي بروجردي درباره : در كليپي كه اخيرا در فضاي مجازي منتشر شده؛ آيت الله علوي درباره اقتصاد اسلامي و ساير علوم اظهاراتي داشته‌اند كه در ادامه به نقد آن مي‌پردازيم‌: 1-بين و فرق واضحي است كه نبايد بدان بي‌توجه بود؛ صاحب نظران اقتصادي، اجمالا «علم اقتصاد» را عبارت مي‌دانند از «علم دستيابي بهينه به ثروت، از منابع محدود»؛ ولي «مذهب اقتصادي» عبارت است از «مجموعه قوانين ناظر به اقتصاد، كه فرهنگ خاصي به منظور دستيابي به اهداف مطلوب خود، آنها را بر قواعد توليد ثروت، حاكم مي‌كند»؛ از كليپ مذكور اين گونه برداشت مي‌شود كه فرق بين اين دو موضوع، براي ايشان مغفول مانده است. 🔸در اسلام براي هر دو بخش «علم اقتصاد» و «مذهب اقتصادي»، دستورات خاصي هست و انكار آن، ممكن نيست مگر به انكار معارف فراواني از دين؛ گرچه البته اسلام در بخش «علم اقتصاد» كمتر دخالت كرده است و عمدتا شيوه عقلاء را تأييد كرده است؛ اما با اين حال برخي عوامل ، معنوي‌اند كه غالب عقلاء از آن غافل‌اند؛ زيرا دخالت اين عوامل در توليد ثروت، با عقل متعارف قابل كشف نيست؛ لذا در اسلام اين عوامل به عوامل عرفي اضافه شده و به مردم تذكر داده شده؛ تا بدانند از راه‌هاي معنوي هم مي‌توان توليد ثروت كرد؛ مثلا « از گناهان» از عوامل معنوي توليد ثروت مادي است و در قرآن و روايات به آن توجه و دستور داده شده است از جمله آمده است : «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً» (11 نوح) ؛ كه خلاصه مطلب اينست كه از پرودرگاتان استغفار كنيد تا به كثرت ثروت و نفرات‌تان منجر شود؛ و نيز مثل مسئله كه در قرآن و روايات آن را به عنوان يكي از عوامل توليد ثروت معرفي كرده است از جمله فرموده : «يُرْبِي الصَّدَقات» (276 بقره) انفاقات، ثروت شما را مي‌افزايند؛ يا مي‌گويد : «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقين» (39 سبأ)؛ اينها نمونه‌هايي از دستورات ديني است براي توليد ثروت مادي. اما البته عمدتا دخالت اسلام در اقتصاد، در بپا كردن يك است نه نشان دادن قواعد علم اقتصاد؛ و اين كه صاحب نظران اسلامي مي‌گويند اقتصاد بايد اسلامي باشد بيشتر به اين بخش «مذهب اقتصادي» نظر دارند؛ ✔️ نمونه‌هايي از اين دخالت‌ها را ذيلا اشاره مي‌كنيم : 🔸 الف : خداوند براي توزيع ثروت قواعدي را در دين مقرر كرده است تا گردش ثروت جامعه در انحصار اغنياء نباشد مثلا فرمود : «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ» (7 حشر). 🔸 ب : هر گونه ثروت اندوزي و اجتماع و ركود مال، مطرود و ممنوع شده است لذا فرمود : «وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ» (34 توبه)؛ و نيز فرمود «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» (2 همزه). 🔸 ج : هر گونه علاقه‌مندي مفرط و دلبستگي قلبي به مال و ثروت مادي، مطرود و مذموم شده است «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» (20 فجر). 🔸 د : بي‌توجهي اغنياء به قشر فقير جامعه يك گناه ممنوع، معرفي شده است «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكين» (18 فجر)؛ و اين نه صرفا يك دستور اخلاقي است بلكه اين يك وظيفه فقهي نيز هست كه اغنياء افزون بر حقوق واجبه نظير زكات، بايد حق معلومي از مالشان را به فقرا اختصاص دهند «وَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (19 ذاريات) . 🔸 ه_ : به عكس انفاق واجب يا مستحب با جديت تمام، در «مذهب اقتصادي» اسلام سفارش شده «الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (274بقره). 🔸 ز: اندوخته مالي نبايد موجب غفلت از ياد خدا باشد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (9 منافقون). ادامه دارد 👇👇 @oshaghierfan &
ادامه از بالا 🔸 ح : از همه مهم‌تر در «مذهب اقتصادي» اسلام در انجام كار اقتصادي، به كه از اصول دين است توجه داده شده است تا انسان اقتصادي، دست قدرت خدا بلكه حضور شخص خدا را در كار اقتصادي خود مشاهده كند و به آن بي‌توجه نباشد مثلا فرموده است: «أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (63 واقعه)؛ آيا به كشت‌تان نگاه نمي‌كنيد؟ آيا شما زراعت مي‌كنيد يا اين ما هستيم كه زراعت مي‌كنيم؟ اينها نمونه‌هايي از قوانين «مذهب اقتصادي» اسلام است (نه قوانين علم اقتصاد) كه بخاطر ، يا ، يا در اقتصاد اسلامي مورد عنايت است؛ ولي بر خلاف نظر آيت الله علوي كه به يكساني اقتصاد اسلامي و اقتصاد سرمايه‌داري حكم مي‌كنند؛ هيچ يك از اين موارد در داري نيست؛ و نه تنها نيست بلكه اين گونه دستورات بر ضد اقتصاد سرمايه داري است؛ بلكه بالاتر، ثروت اندوزي مثلا در نظام سرمايه‌داري يك افتخار و يك امتياز محسوب مي‌شود؛ 🔸 بنابراين تعجب است كه علي‌رغم اختلاف عميق بين مذهب اقتصادي اسلام و سرمايه‌داري ايشان اينگونه حكم به عدم فرق اقتصاد اسلامي و اقتصاد سرمايه‌داري مي‌كنند. 🔶 2-در ادامه، ايشان علاوه بر انكار واقعيت «اقتصاد اسلامي» به انكار واقعيت «طب اسلامي»؛ «فيزيك اسلامي»، «شيمي اسلامي» و نيز «علوم انساني اسلامي» مي‌پردازند و آن را يك شوخي مي‌دانند؛ استدلال ايشان اين است كه مگر ما چندتا روايت در زمينه اثبات مسائل اين علوم داريم؟ مثلا ما چندتا روايت براي جراحي مغز داريم؟ بعد مي‌گويند اسلام نيامده براي ما علم بياورد. از استدلال و بيان ايشان بر اسلامي نبودن اين علوم بر مي‌آيد كه ايشان تصور مي‌كنند قائلين به اسلامي بودن علوم، معيار اسلامي بودن علوم را اين مي‌دانند كه دعاوي مطرح در آن علوم توسط روايات اثبات گردد!! حال آن كه هيچ فرد مطلعي از قائلين به اسلامي كردن علوم، چنين نظري ندارد؛ و به چنين معياري قائل نيست؛ بلكه منظور قائلين به اسلامي كردن علوم، اين است كه همه علوم بايد با توجه به نكات اعتقادي و اخلاقي اسلامي مورد توجه واقع شوند؛ و نبايد اين نكات فراموش شوند بلكه طالب هر علمي همواره در اذعان به گزاره‌هاي علوم بايد به اين نكات اعتقادي و اخلاقي توجه داشته باشد؛ و بايد به مباني چنين اعتقاداتي نيز آگاهي لازم را داشته باشد؛ 🔷 در ادامه به توضيح آن مي‌پردازيم: 🔹 الف : در اسلام راجع به كل آفرينش امكاني اين اعتقاد وجود دارد كه هيچ تحولي رخ نمي‌دهد و هيچ نيرويي، كاري نمي‌كند مگر به قدرت و توان خداوند «لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّه» (39 كهف)؛ بنابراين هيچ حركتي در فيزيك و مكانيك مثلا، و هيچ كنشي در تركيبات شيمايي، و ساير تحولات مادي بدون حول و قوه الهي رخ نمي‌دهد. 🔹 حاميان ديني كردن علوم مي‌گويند حال كه چنين است پس دانشمندان فيزيك و شيمي و ساير علوم بايد اين اصل را فراموش نكنند كه هر رخدادي در حوزه اين علوم، مبدأ الهي دارد؛ و به دست قدرت الهي واقع مي‌شود؛ و هم خود به اين اصل و به مباني استدلالي آن آشنا و پايبند باشند هم شاگردان خود را به اين امور توجه دهند. 🔹 ب : بلكه بالاتر، طبق آيات قرآني، خداوند در همه ساحات هستي حضور دارد «أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحيطٌ» آگاه باشيد كه خداوند به هر موجودي احاطه وجودي دارد؛ بر اساس اين ديدگاه قرآني، هيچ موجودي و هيچ واقعيتي از حضور واقعيت خداوند خالي نيست؛ پس انسان نبايد هيچ موجودي در نظام هستي را بريده و بيگانه از واقعيت خدا بداند؛ بلكه هر گزاره حقي در علوم مختلف را بايد بيان حكمي بداند براي موضوعي كه چيزي جز جلوه‌اي از جلوه‌هاي بي‌نهايت خداوند نيست؛ و ازين‌رو بايد او ملتزم شود به اين كه هر گزاره حقي به‌گونه‌‌اي گزاره‌اي الهياتي است، نه سكولار و بريده از واقعيت خدا و بي‌تفاوت با الاه و الهيات اسلامي . ✳️ اينها نمونه‌هايي است از اعتقادات ديني كه حاميان ديني كردن علوم مي‌گويند در نظام آموزشي ما، بايد مورد توجه باشد و بايد مباني‌ چنين اعتقاداتي به گونه منطقي براي دانش‌‌آموزان و دانش‌جويان روشن گردد تا كار علمي آنها در همين راستا شكل بگيرد نه به صورت سكولار، يا به صورت الحادي. 🔹 ج: همچنين طبق آيات قرآني خدا شاهد هر كاري است «اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ» (9 بروج) روشن است توجه به شاهد بودن خدا در هر صحنه‌اي، موجب تأثير عميق اخلاقي در كارهاي داشمندان است؛ و جلو بسياري از خلاف كاريهاي دانشمندان را مي‌گيرد؛ و ازين‌رو علوم بايد تحت ملاحظات اخلاقي باشند. ادامه دارد 👇👇 @oshaghierfan &
ادامه از بالا 🔴 معناي اسلامي بودن علوم ✔️ پس اسلامي كردن علوم به اين است كه اين ملاحظات اعتقادي و اخلاقي و غيرهما در نظام آموزشي مد نظر باشند تا علوم علاوه بر اين كه واقعا الهي هستند (بلحاظ اين كه موضوعاتشان همه جلوه‌هاي وجود خداوندند) بحسب حكمت عملي هم همه الهي شوند نه يا . 3- در بيانات منتشره، ايشان انتساب روايتي را به نهج البلاغه انكار مي‌كنند كه البته ما هم جستجو كرديم و نديديم اما حديث ديگري با مضمون روايت مورد بحث، در نهج البلاغه و در بسياري از متون روايي ديگر هست كه از حضرت امير‌المؤمنين در حكمت [334] 328 نهج البلاغه روايت شده و آن اين است : «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك‏». خدا در اموال اغنياء خوراك فقرا را واجب كرده است پس هيچ فقيري گرسنه نماند جز به بهروري ثروتمندي از آن مال متعلق به فقير؛ خدا از چنين ثروتمندي بازخواست خواهد كرد. @oshaghierfan &
01_018 P318 -S 19.mp3
7.4M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه هجدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص318 س 16 @oshaghierfan &
01_019 P320 -S 12.mp3
5.88M
📕 (قيصري) 🍀 فص حكمة إلهية في كلمة آدميَّة🍀 📌 جلسه نوزدهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص320 س 12 @oshaghierfan &