eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
111 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /10/26 @ostadahadi این است که؛ روایت، حکم الزامی را بیان می کند در مقابلش استصحاب که از اصول محرزه است حکم و تکلیف را برمیدارد مثلا علم اجمالی به نجاست احدالانائین داریم حالت سابقۀ هردو طهارت بود برای هرکدام از این دو کاسه استصحاب بقای طهارت داریم مبنای همۀ علمای اصول، عدم جریان این دو استصحاب است منتهی در کیفیت مبانی فرق می کند ما قائل به عدم جریان استصحابین هستیم نه از ان جهت که مقتضی ندارد بلکه از ان جهت که مانع دارد مانعش این است که اگر استصحاب طهارت جاری کنیم تناقض لازم می اید از یک طرف علم اجمالی به نجاست احد الانائین داریم خطاب اجتنب عن النجس شاملش می شود از سوی دیگر استصحاب طهارت داریم که لا تجتنب جاری می شود لذا تناقض پیش می اید این است که عدم جریان استصحاب طهارت دراینجا بخاطر نبود مقتضی است چون علم وجدانی بر خلاف حالت سابقه داریم صدر حدیث با ذیل حدیث تعارض می کنند و تساقط می کنند صدر حدیث، لاتنقض الیقین بالشک است یعنی استصحاب طهارت را جاری کن یقین به طهارت داری انرا نشکن. ذیل همان حدیث دارد که بل انقضه بیقین آخر و ما در اینجا علم وجدانی به نجاست احدهما داریم پس این علم، یقین سابق مارا نقض می کند لذا دراین مورد، حدیث استصحاب بخاطراینکه صدروذیلش تعارض می کند مقتضی جریان ندارد. : مضمون خبر و اصل، هردو حکم الزامی است دراینجا اگران اصل اصل غیر محرز باشد مثل قاعده اشغال دراینجا مشکلی نداریم یعنی دلیل حجیت خبر، دلیل عقلی است که همان علم اجمالی باشد اصالة الاشتغال هم دلیل عقلی است چون عقل می گوید اشتغال یقینی یقتضی برائت الیقینیه مشکلی نداریم اما اگر اصل اصل محرز بود دراینجا همان دو مبنای سابق پیاده می شود به نظرما استصحاب مقتضی جریان دارد ولی مانع دارد مانعش همان تناقض بین اجتنب و لا تجتنب است مثلا علم اجمالی به نجاست احدهما داریم حالت سابقه هردو نجاست بود دراینجا دو استصحاب نجاست جاری ا ست پس در هردو تا اجتنب دارم در حالی که علم اجمالی به نجاست احدهما دارم یعنی نسبت به یکی اجتنب دارم نه نسبت به هردو در اینجا استصحاب جاری نیست بخاطراینکه مانع دارد ولی شیخ و نائینی می گویند عدم جریان استصحاب بخاطرنبود مقتضی است چون انقضه بیقین اخر در دلیل استصحاب شامل علم اجمالی می شود پس علم اجمالی ناقض حالت سابقه می شود لذا دیگر دو استصحاب جاری نمی شود 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
3- روایات: در روایت امده است که اگر این سگ بیرون از دریا زندگی نمی کند و داخل دریا زندگی می کند نجس نیست صحیحه عبدالرحمن ابن حجاج از امام سوال کرد انما هی کلاب تخرج من الماء سگی است که از اب بیرون می اید و قال ابوا عبدالله ع اذا خرج من الماء تعیش خارجتا من الماء ایا به عنوان اینکه در ساحل زندگی می کند از اب خارج می شود گفت نه بلکه در اب زندگی می کند امام فرمود لیس به بأس. اشکالی ندارد ما قاعده داریم که تعلیق حکم بر وصف مشعر علیت است مثلا المسکر حرام لانه مسکر یا اکرم العالم لانه عالم.دراینجا هم امام ع حکم به طهارت سگ را معلق بر زندگی سگ در اب کرد پس دلیل پاک بودن سگ این است که بحری است لذا شامل خوک بحری هم می شود و می توانیم از این تعلیل تعمیم را بفهمیم و بگوئیم خوک دریایی هم همین حکم را دارد و پاک است. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /10/25 @ostadahadi السادس، و السابع): الكلب و الخنزير البريان دون البحري منهما. و كذا رطوباتهما، و أجزاؤهما از نجاسات؛ است: 1- سگ و خوک خشکی نجس اند ادلۀ فقها در این باره 1) دلیل اول؛ اجماع علمای شیعه و سنی است مثلا ابن زهره گوید و یدل علی نجاسته اجماع الطائفه یا علامه درتذرکره: ذهب الیه علمائنا و نیز در کتاب المغنی ج 1 ص 52 اهل سنت اینجا هم ادعای مسلمین کرده 2) دلیل دوم؛ روایات مستفیضه: چند مورد از تعابیر ان ذکر می شود ان الله لم یخلق خلقا انجس من الکلب امام فرمود لا والله لا والله انه نجس وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْوُضُوءِ مِمَّا وَلَغَ الْكَلْبُ فِيهِ وَ السِّنَّوْرُ أَوْ شَرِبَ مِنْهُ جَمَلٌ أَوْ دَابَّةٌ أَوْ غَيْرُ ذَلِكَ أَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ أَوْ يُغْتَسَلُ قَالَ نَعَمْ إِلَّا أَنْ تَجِدَ غَيْرَهُ فَتَنَزَّهَ عَنْهُ. (وسائل الشيعة ؛ ج1؛ بَابُ طَهَارَةِ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ عَدَمِ كَرَاهَتِه ص 165) صحیحه ابن مُسکان حکم به طهارت کرده لذا باید ببینیم ایا این صحیحه توان معارضه با روایات مستفیض را دارد یا نه؟ ابن مسکان عن ابی عبدالله ع قال سالته عن الوضو مما ولق الکلب فیه آبی که سگ در ان اب لیس زده ایا اتوضا منه می توان از ان وضو گرفت فرمود نعم الا ان تجد غیره مگر اینکه نجاست دیگری مثل خون در ان ببینی و تنزه عنه خودت را از ان دور کن. لذا از نظر ظاهر این صحیحه با ان روایات مستفیضه در تعارض است راه حل هایی بیان شده: أ‌. راه حل وسائل الشیعه ج 1 ص 165 20 جلدی ها صحیحه ابن مسکان را حمل بر تقیه کرده «أَقُولُ: حُكْمُ الْكَلْبِ هُنَا مَحْمُولٌ عَلَى التَّقِيَّةِ أَوْ عَلَى بُلُوغِ الْمَاءِ كُرّاً لِمَا سَبَقَ فِي حَدِيثِ أَبِي بَصِيرٍ وَ غَيْرِهِ وَ قَالَ صَاحِبُ الْقَامُوسِ الْكَلْبُ كُلُّ سَبُعٍ عَقُورٍ وَ غَلَبَ عَلَى هَذَا النَّابِحِ انْتَهَى أَقُولُ: فَيُمْكِنُ حَمْلُهُ عَلَى السِّبَاعِ غَيْرَ الْكَلْبِ وَ الْخِنْزِيرِ.» : این حرف مشکل دارد چون اجماع اهل سنت هم بر نجاست سگ است در مغنی هم ذکر شد. لذا حمل بر تقیه درست نیست. ب‌. راه حل _دوم؛ از حاج اقا رضا همدانی در مصباح الفقیه ص 544قدیمی: حمل بر کریت اب کرد یعنی اگر سگ دران اب لیس زد و امام وضو گرفتن از ان اب را اجازه داد بخاطراین است که ان اب کر بوده وبعد راه حل خودش را به روایت ابی بصیر استشهاد کرده است که عن ابی عبدالله ع لا یشرب سور الکلب الا ان یکون حوضا کبیرا یستسقی منه مگر حوض بزرگی باشد که از ان اب بخورد می توان از ان وضو گرفت : به نظر ما یان حمل خوبی است و قوی است مخصوصا که شاهد دارد ان قلت اگر کسی اشکال کند که جمله الا ان تجد غیره شامل اب قلیل می شود و ربطی به اب کر ندارد قلت: اولا سائل فقط از ولوق کلب نپرسید بلکه از شرب جمل و دابه هم پرسید روایت ابی بصیر قرینه است براینکه الا ان تجد غیره استثنای از شرب کلب نیست بلکه استثنای از شرب جمل یا دابه است چون شرب دابه یا جمل اب را نجس نمی کند ولو اینکه قلیل باشد مگر اینکه در این اب نجاست پیدا شود مضافا براینکه اگر الا استثنای از هرسه باشد حتی کلب، دراین صورت اشاره به تغییربو یا طعم یا مزۀ اب اشاره دارد که اگر یکی از این 3مورد تغییر کرد باید از این اب اجتناب کرد و وضو نگرفت ت‌. راه حل_سوم؛ صاحب جواهرو مرحوم حکیم: این روایت ابن مسکان را دور بیندازیم چون اصحاب ما از عمل به این روایت اعراض کردند و مخالف با اجماع مسلمین است بین جواب 3 با 2 این است که بنابرجواب2 تعارض را پذیرفتیم و راه حلش این است که سگ در اب کر لیس زده لذا نجس نشده اما بنابر جواب 3 تعارض مستقر نشده از اول این روایت را دور انداختیم فرع_دوم؛ سگ و خوک دریایی پاک هستند به 3 دلیل 1- انصراف اطلاق ادلۀ نجاست سگ و خوک به بحری ما قاعده داریم که المطلق عند الاطلاق ینصرف الی فرد الشایع در اینجا فرد شایع سگ و خوک بری است نه بحری چون معقد اجماع فقهاست همه فقها مرکز اجماعشان که گره خورده بر سر سگ و خوک خشکی گره خورده 2- حقیقتا نام سگ بر سگ دریایی و نام خوک بر خوک دریایی درست نیست چون سگ دریایی سرش مثل اسب می ماند لذا اسم سگ و اسم خوک براینها گذاشتن اسم با مسمایی نیست و کشف از حقیقت ذات و مسمی نمی کند
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /10/26 @ostadahadi دربحث قبل بیان شد اگر چکش مثلا روی ناخن بخورد و خون مردگی ایجاد شود تازمانی که باز نشده نیاز به بیرون اوردن نیست اما اگر روی ان باز شد باید بیرون اورده شود. دربارۀ رطوبت و اجزای سگ و خوک حکمش چیست مثلا اب دهنی که از سگ و خوک یا موی سگ و خوک و...چه حکمی دارند مشهور فقها حکم به نجاست کرده اند به لحاظ اینکه ادلۀ نجاست سگ و خوک اطلاق دارد هم شامل گوشت می شود و هم شامل بقیه اجزا می شود. فقط در مساله مخالف مرحوم سید مرتضی در کتاب ناصریات و علامه مجلسی در بحار الانوار است . در کتاب الناصریات که پاسخ به سوالات است فرموده پاک اند. استاد: ملاحظه کردیم و دیدیدم که بر طهارت دارند 1- اجزای مالاتحله الحیات جزئیت ندارد وقتی اجزا جزئیت نداشته باشد پاک است مثلا مو جزء حیوان نیست ناخن جزء حیوان نیست 2- روایت: صحیحۀ زراره است عن الحبل یکون من شعر الخنزیر یستوی به الماء من البئر به امام صادق گفتم طنابی که با ان دلو را می بندن برای کشیدن اب چاه استفاده می کنم ان طناب از موی خنزیر بافته شده ایتوضا من ذلک الماء می توانم از این اب وضو بگیرم؟ فقال ع لا باس. در حدیث دوم پسر زراره حسین بن زراره عین همین روایت را دارد. وسائل باب 11 اب مطلق حدیث 2و3 3- صاحب مدارک : سید مرتضی اجزای سگ و خوک را با اجزای میته قیاس کرد همانطوری که اجزای مردار اگر روح نداشته باشند پاک است همچنین اجزای سگ و خوک اگر روح نداشته باشند پاک است مثل مو و ناخن : به نظرما هر 3 دلیل مخدوش است اما ایشان نفی جزئیت مو از اجزا کرد در حالی که شرع و لغت و عرف همگی مورا جزء بدن می دانند . شاهدش این است که در باب دیه اگر کسی موی سر کسی را از بین ببرد دیه گذاشته اند پس معلوم می شود موی سر شرعا جزئیت دارد والا معنا نداشت که برای ان دیه قرار دهند. شهید اول در ذکری ج 4 ص 11 تباکی در نماز را مستحب می داند اما فرمود صحیحه زراره را بیان کرد که اجزای غیر ماتحله الحیات از اجزای خوک و سک پاک است : نقد ما بر سید مرتضی این است که در اینجا اصلا بحث طهارت و نجاست نکرد بحث مطلق الانتفاع کرد یعنی ایا از این موی خنزیر می شود برای طناب سازی درست کرد؟ اینکه فرمود می شود وضو بگیریم قرینه است که در ذهن راوی این مو نجس است و قطرات اب درون دلو می چکد پس حدیث اشاره به مطلق الانتفاع دارد و دنبال نجاست نیست شاهد ما حدیث است که از سلیمان اسکاف سالت ابا عبدالله ع عن شعر الخنزیر یحترز به قال لا باس به ایا از موی خوک باید دوری کرد فرمود نه. بعد فرمود لکن یغسل یده اذا اراد ان یصلی یا شخصی به نام برد اسکافی گوید من کارگاه بافندگی دارم از موی خوک استفاده می کنم وقت نماز می رسد یادم می رود که دستانم را بشویم با همان دست نماز می خوانم ایا نمازم باطل است فرمود نه. بعدا دستت را بشوی. این قیاس مع الفارق است چون نجاست خنزیر ذاتی است اما نجاست میته عارضی است قیاس عارضی به ذاتی قیاس مع الفارق است مثلا گوسفند پاک است وقتی به مرگ طبیعی بمیرد نجس می شود نجاست این گوسفند عارضی است و ذاتی نیست یعنی به سبب موت حکم به نجاست گوسفند شد لذا اگر ذبح شرعی می شد پاک می بود ایه حرمت علیکم المیتة ...نجاست عارضی را می گیرد در همان آیه نمی توانیم استفاده کنیم برای نجاست موی این گوسفند مرده یا شاخ این گوسفند مرده. چون این مو و شاخ گوسفند حیات ندارد روح ندارد تا اطلاق موت بران شود مادامی که اطلاق موت بر چیزی نشود نمی توان حکم به نجاست عارضی کرد استاد: فتوای سید در عروه را می پذیریم -چهارم: بچه ای از سگ و خوک متولد شد در اثر اینکه با هم مباشرت کردند یا اینکه سگ و خوک با حیوان دیگری مباشرت کردند دراینجا فرمودند اگر صدق اسم بران بچه کند نجس است مثلا بگویند این بچه شکل سگ یا خوک است نجس است ولی اگر شکل حیوان حلال گوشت بود یا اصلا شک هیچ حیوانی نبود و نمونه خارجی نداشت مرحوم خوئی می فرماید زمان من اتفاق افتاد. در این صورت پاک است. منتهی احتیاط این است که اجتناب کنید گرچه اسم خوک یا سگ بران صدق نکند. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سلام کلاس استاد امروز شنبه 29دی تعطیل است.
💢 : 🔸مهمترین تیرهای شیطان این است که انسان را دلبسته ی مال ، منال ، جاه و ثروت می کند . این مومن کم ‌کم نمازش کم ‌رنگ و به راحتی در معصیت غرق می‌شود و زنگار بر روی دلش می نشیند. 🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام» http://eitaa.com/joinchat/2545418240Cd731e89944
؛ ‌ ✅ ولادت‌ عالم وارسته، شيخ مرتضى انصارى روز عيد غدير خم سال 1214 هجرى قمرى، در شهر دزفول و در خاندان فضل و ادب به دنيا آمد. ✅ او بزرگترين فرزند شيخ محمد امين انصارى بود، نسب خاندان انصارى به جابر بن عبد الله انصارى، صحابى معروف پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى‌رسد. ✅ مادر او زنى متعبد و پارسا بود. او در شب ولادت شيخ در خواب ديد كه امام صادق عليه السلام قرآنى به او هديه كرد و در تعبير خواب او گفتند خداوند فرزند سرشناسى به تو خواهد داد. ✅ از مادر شيخ نقل شده كه در ايام خردسالى، همواره بعد از وضو گرفتن به او شير مى‌داد. ؛ ✅ يكى از شاگردان شيخ مى‌گويد: براى تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شيخ درآمدم، ولى از مطالب و تقريراتش هيچ نفهميدم. ✅ خيلى به اين حالت متأثر شدم تا جايى كه داشتم نا اميد مى‌شدم. بالاخره به حضرت امير عليه السلام متوسل گشتم. شبى در خواب خدمت آن حضرت رسيدم و آن بزرگوار در گوشم« بسم الله الرحمن الرحيم» را قرائت نمود. ✅ صبح چون در مجلس درس حاضر شدم درس را مى‌فهميدم و به شيخ اشكالات زیادی گرفتم. آن روز پس از ختم درس، شيخ به من فرمود: آن كسى كه« بسم الله» را در گوش تو خوانده است تا« و لا الضالين» را در گوش من خوانده. فهميدم كه شيخ داراى كرامت است، زيرا تا آن وقت به كسى اين مطلب را نگفته بودم. ✍ قاسم ایازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴«آجرک الله یا بقیه الله» 🔴 #علامه_اميني 🔴ايا فاطمه زهرا (س) امام زمانش رو شناخت❓ 🔴دلیلی محکم برای شیعه بودن. @samad10001 🌹در نشر این کلیپ دریغ نفرمایید
حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: [إذا حُشِرتُ يَومَ القِيامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله] "آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد". 📚احقاق الحق،ج۱۹،ص۱۲۹ علی بن معمر،یکی از یاران امام علی(ع)می گوید: آنگاه که حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند،(اُم اَیمَن) یکی از کنیزان آن حضرت مدینه را ترک کرد و به سوی مکّه خارج شدند و با خود گفت:دیگر بعد از فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بهتر است که روی مدینه را نبینم. در بین راه در بیابان(جحفه)تشنگی شدیدی بر وی عارض شد،تا حدی که بر زندگی خود ترسید ،پس همانا چشمان خود را به طرف آسمان دوخت و عرض کرد: "پروردگارا،آیا مرا تشنه می گذاری،در حالیکه من خادم و کنیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر پیغمبرت هستم؟". پس ناگهان دلوی پر از آب از بهشت،از آسمان بر وی نازل شد و اُم اَیمَن از آن آب نوشید و تا چند سال،نه گرسنه شد و نه غذایی خورد. 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۳،ص۳۳۸ 📚بحار الانوار،ج۴۳،ص۵۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 باز شدن درب خانه حضرت زهرا (س) برای اولین بار به درخواست رییس جمهور چچن 🏴 عرض تسلیت به محضر حضرت ولی عصر(عج) 🖋️ آتش به اختیاران 🖋️ http://eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
خارج اصول خبر واحد جلسه66.mp3
6.17M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد. جلسه66
وحدت وجود در فلسفه و عرفان.mp3
2.48M
توضیح وحدت وجود در فلسفه و عرفان توسط استاد احدی. دوستان در صورت امکان این فایل را در کانالهای مختلف به اشتراک بگذارند
بسم الله الرحمن الرحیم . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوستانی که در کانال عضو هستند. و علاقه به مسائل فلسفی دارند. در صورت تمایل به عضویت در کانال شرح منظومه استاد شماره اینترنتی خود را به همراه نام خود به شماره 09138556597 در ایتا بفرستید. در صورت علاقه مندی به حضور در کلاس به آقای زمانی مراجعه فرمائید.
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/6 @ostadahadi : به نظرما ایه 65 توبه دلیل بر نجاست دارد اینکه می فرماید فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عام دلالت بر نجاست ذاتی کفار دارد و قرائنی که بر طهارت کفار از این ایه به دست امده کلیۀ قرائن مردود است ما قرائن را نقل کردیم و حالا بررسی می کنیم قرینه اول این بود که نجس مصدر است و حمل مصدر بر ذات جایز نیست مگر اینکه ذو در تقدیر گرفته شود وفیه اولا حمل مصدر برذات از باب مبالغه جایز است اگر کسی با گفتن زید عدل بخواهد مبالغه در عدالت زید کند عبارت درستی بکاربرده است ثانیا: از نظر بسیاری از اهل لغت نَجَس در اینجا صفت مشبهه است چون نجس بر وزن حسن می باشد واین وزن غالبا صفت مشبهه است قرینه2 این بودکه منظور از نجس در لغت شیئ قذر یا خباثت و پلیدی است چراکه حقیقت شرعیه ثابت نشده است معلوم نیست که در اصطلاح قران نجس به معنای نجاست ظاهریه شرعیه باشد به همان بیانی که قبلا گذشت. حتی مصل مرحوم شهید صدر در شرح عروه بحوث فی شرح عروة الوثقی گوید من اصلا پیدا نکردم که تعبیری در احکام نجاست به عنوان نجاست به عنوان نجس در لسان شارع باشد 600 روایت را در کتب عامه موجود است و همه انها در احکام نجاسات است دو مورد پیدا نکردم که پیامبر ص نجس را در نجاست اصطلاحی استفاده کرده باشد . بحوث فی شرح عروه ج 3 ص 259. وفیه اولا: جواب نقضی دهیم که در بارۀ سگ امده است بانه رجس نجس وسائل ج 12 باب 11 من ابواب النجاسات یا روایتی که قبلا خوانده شد که 3بار فرمود لا والله انه نجس لا والله انه نجس و تکرار کرد وسائل باب 12 نجاسات حدیث6. ثانیا نجاست دو قسم است نجاست ذاتی و عرضی. نجاست عرضی این است که کافر غسل نمی کند طهارت نمی گیرد نجاست ذاتی این است که کافر مثل سگ است و نجاست ذاتی دارد منظور ما از نجاست کافر قسم اول است که نجاستش ذاتی است شاهدش این است که فلایقربوا المسجدالحرام نباید کافر وارد مسجدالحرام شود دلیل براین است که نجاست کافر ذاتی است مثل اینکه در روایات دیگر هم امده که سگ را نگذارید وارد مسجد شود چون نجاستش ذاتی است و کافر هم مثل سگ است و فرقی ندارد ثالثا صاحب ریاض در ریاض ج 2 ص 79 می فرماید که وظیفۀ شارع بیان معنای لغوی و عرفی نیست بلکه وظیفه اش حکم شرعی است قطعا مراد از نجاست خباثت باطنی نیست چون شارع در مقام بیان حکم شرعی مشرکین است جملۀ فلا یقربوا المسجدالحرام قرینه است براینکه مراد از نجس نجاست شرعیه است و مثل سگ نجس است. رابعا برخی از موضوعات شرعیه را خداوند در قران فرمود تا اینکه احکام شرعیه براین موضوعات مترتب کند مثل اینکه شراب رجس است یعنی اجتناب از ان واجب است یا مثل اینکه گوئیم بول و غائت قذر است یعنی باید از انها اجتناب کرد همچنین یکی از موضوعات شرعیه نجس است انما المشرکون نجس وظیفۀ مسلمین را نسبت به انان معین کرد که باید از انها دوری کرد و اجتناب کرد مثلا درباب وجوب افطار یا وجوب صیام موضوعش روئیت اس پس برخی موضوعات را شارع بیان می کند . خلاصه اگر هم تنزل کنیم که نجس اصطلاح شرعی نیست بالاخره از موضوعات شرعیه که هست . اما قرینۀ سوم: گفته شد که خداوند نهی از دخول کفار در مسجدالحرام کرد و فرمود فلا یقربوا المسجدالحرام بخاطراینکه کفار مشرک اند و شرک خباثت باطنی است اگرمنظور از نهی نجاست کافر بود باید قران می فرمود که کافر وارد مسجدالحرام نشود بخاطراینکه متلوث است و مسجد را نجس می کند و الودگی اش به مسجد سرایت می کند در حالی که نفرمود پس معلوم می شود که نجاست ذاتی ندارد بلکه خباثت باطنی دارد لذا اجازه ندارد وارد جایگاه توحید شود. وفیه اینکه لا تقربوالامسجدالحرام اطلاق دارد اطلاق ادله می رساند که نهی از دخول کافر در مسجدالحرام دلائل مختلفی دارد یکی ازدلائلش خباثت باطنی کفار است دلیل دیگرش نجاست ذاتی کفار است اینکه ما اطلاق ایه را منحصر به صورت خباثت باطنی کنیم دلیل می خواهد دلیل انصراف چیست به چه دلیل این حرف را می زنید در حالی که ایه هردو را شامل می شود شاهدش این است که درج 1 ص 339 کشف اللثام می گوید اینکه شیخ طوسی در تهذیب گفتند که اجماع مسلمین بر نجاست کافر است گویا منظورشان نص ایه 28 سوره مبارکه توبه بود که فرمود انما المشرکون نجس پس اسن اجماع مدرکی است و حجت نیست مدرکش ایه است . در واقع می خواهد بگوید اینها از اطلاق ایه به دست اوردند گرچه اهل سنت ایه را توجیه می کنند که مراد از ایه نجاست حکمی نیست بلکه عارضی است چون گاهی دستشان به خون الوده می شود و دستشان را نمی شویند لذا شاید نجاست حکمی باشد . لذا این بحث از اول بین فقها مطرح بوده چرا شما ایه را انصراف می دهید وجه انصراف شما چیست؟ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/3 @ostadahadi بحث ما دراثبات حجیت خبر واحد از راه علم اجمالی بود مرحوم شیخ فرمودند: : اصل و خبر هردو ترخیصی اند واز سوی دیگر اصول ما غیر محرزه است مثل برائت دراینجا وظیفۀ ما چیست؟ وظیفۀ ما این است که اگرمبنای ما در حجیت خبراز راه ادلۀ ثلاثه نشد یعنی ایۀ نبأ، روایت و سیره از نظرما مخدوش شد نتوانست حجیت خبررا ثابت کند بلکه مبنای ما حجیت خبربه وجه عقلی شد یعنی همین علم اجمالی که بحث شد در اینجا اگر برائت عقلیه در میان بود، نتیجه اش با خبر یکسان است چون هردو برای ترخیص و نفی تکلیف است فقط حکم را نمی توانیم به شارع نسبت دهیم ولی اگر اصل جاری برائت شرعیه بود دراینجا حکم را به خدا نسبت می دهیم حال اگر از راه ادلۀ ثلاثه حجیت خبر ثقه را ثابت کردیم دراینجا برائت اصلیه چه شرعیه و چه عقلیه جاری نمی شود چون با وجود خبرنوبت به اصل نمی رسد. : جایی که خبر نافی تکلیف و اصل غیر محرز مثبت تکلیف الزامی است مثلا برای مسافری علم اجمالی حاصل شد که دراین مکان یا نماز را باید قصر بخواند یا اتمام دراینجا اصل غیر محرز، اصالة الاشتغال است مثبت وجوب اتمام حالا اگر خبری به ما برسد که دلالت بر وجوب نماز قصربکند دراینجا اگر این روایت از راه آیه و سنت و سیره حجت شده باشد علم اجمالی منحل می شود ودر نتیجه به روایت عمل می شود کاری به اصالة الاشتغال نداریم ولی اگر حجیت خبر از این سه طریق نبود فقط دلیل اعتبار خبر وجه عقلی بود، در اینجا علم اجمالی عمل می شود قاعدۀ اشتغال جاری است و به خبر عمل نمی شود. : در مقابل خبر نافی تکلیف، اصل محرز بود مثلا خبر، دلالت بر عدم وجوب ولی استصحاب بقاء وجوب در ان مورد بوده است مثل اینکه دم حائض منقطع شد روایت بر جواز مباشرت قبل از غسل حیض است اما استصحاب بقای حرمت وطی قبل از انقطاع جاری است اگراین روایت از طریق کتاب و سنت و سیرۀ عقلائیه حجت شود، نوبت به جریان استصحاب نمی رسد باید به مفاد روایت عمل شود خواه مبنای فقیه از حجیت خبر واحد جعل حکم ظاهری باشد یا طریقیت باشد یا جعل مؤدای خبر به منزلۀ واقع باشد در تمامی این مبانی روایت بر استصحاب مقدم است ولی اگر حجیت خبر به وجه عقلی بود مثل راه علم اجمالی که طی شد در این صورت فقیه فتوای به حرمت وطی می دهد نه جواز مباشرت چون استصحاب بقای حرمت وطی جاری است و حجیت استصحاب شأنی است به لحاظ اینکه حدیث لا تنقض الیقین بالشک مدرک استصحاب است وقتی استصحاب حکم شرعی بود و حجیت خبر وجه عقلی بود لازمه اش تقدم استصحاب بر وجه عقلی است اینکه در تمامی این 6صورت نظرما مشخص است چون ما حجیت خبر را از راه کتاب و سنت قبول کردیم لذا اگر خبری در مقابل اصول محرزه و غیر محرزه بود خبر مقدم است چه اینکه خبر مثبت حکم الزامی باشد و چه اینکه منافی حکم الزامی باشد ولی کسانی که حجیت خبر را از راه انسداد ثابت کردند قهرا فتوا می دهند به اینکه خبر ثقه در مقابل اصول لفظیه و عملیه چه عقلیه و چه شرعیه کارائی ندارند نمی توان این حکم را به خدا نسبت داد چون وجه عقلی است و شرعیت ندارد قاعده کل ما حکم به الاعقل حکم به الشرع، در جایی است که ملازمه اش، یا قطعی باشد یا اگر ظنی بود دلیل اعتبار داشته باشد جایی که قطعی است مثل ان حکمی که معلل است الخمر حرام لانّه مسکر عقل می گوید مواد مخدر توهم زا حرام است چون مسکر است این قیاس قطعی است قطعیت اش به وجود تعلیل است اسکار هرجا باشد عقل حکم حرمت را بار می کند واین حکم قطعی است یا مثل اولویت ها لا تقل لهما اف به والدین اف نگوئید پس زدن انها به طریق اولی حرام است واما ظنی مثل تنقیح مناط مثلا بیع ربوی حرام است به مناط اینکه ربا در قرض است در مکیل و موزون است به این مناط سپرده های ثابت را هم به شرط سود دهی حرام می دانیم به همان ملاکی که دلیل اعتبار دارد روایات در سپرده ها نیامده ولی ملاک وضع دامن سپرده ها را هم می گیرد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴