eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
ب: روآیاتی اند که صریحا دلالت بر نجاست جلد میته دارد ولو اینکه دباغی شوند مثل صحیحه علی بن ابی مغیره : به امام صادق عرض کردم که آیا از مردار می شود استفاده کرد فرمود نه. قلت لابی عبدالله المیتة ینتفع بها فقال لا قلت بلغنا رسول الله ...به ما رسیده که پیامبر از کنار گوسفند مرده ای رد شد و فرمود که از گوشتش نخورید ولی از پوستش استفاده کنید امام فرمود چنین حدیثی وارد شده لکن در ان دست بردند رسول خدا همسری داشت به اسم سوده دختر زعمه که گوسفندی داشت که از لاغری مرد چون این گوشت قابل استفاده نبود رسول الله فرمود زمانی که ذبح شرعی کنید استفاده کنید ای تذکا وقال رسول الله ص ماکان علی اهلها اذ لم ینتفعوا باهلها ..حقق ندارید که از گوشت وپوستش استفاده کنید . بعد امام صادق فرمود ای تذکا مگر اینکه گوسفند زنده را تزکیه کنند. مرحوم کاشانی در ذیل این روایت فرمودند که عدم جواز الانتفاع لا یستلزم النجاسته اینکه پیامبر فرمود حق استفاده از این گوسفند مرده را ندارید ملازمه با نجاست پوستش ندارد شماباید نجاستش راثابت کنید جواب: این توجیه مخالف با ارتکاز متشرع است ارتکاز متشرع این است که به کلی نجس و حرام است. همان وسائل ادرس قبلی ج: روآیاتی که ظهور در نجاست دارند مثل روایت موثقه سماعه که گفت از پوست درنده های حیوانات وحشی پرسیدم حضرت فرمود اگر تیر انداختید و نام خدا را گفتید از پوستش استفاده کن اما اگربخواهی از میته استفاده کنی حرام است . پس امام حرفی از دباغی نزد که با ان پاک شود در اینجا باید ببینیم که سند روایت چیست؟ روایت صدوق و فقه الرضا مرسله بودند وروایت حسین بن زراره قابل اعتماد نیست چون حسین توثیق ندارد لذا روآیات عدم مطهریت دباغ هم اقوا سند است و هم اظهرالداله است چون مخالف با رای عامه است اگر کسی این راه را قبول نکرد بینشان تعارض و تساقط می شود و هردو دسته روایت کنار می رود آیا این جلد میته بعد از دباغی نجس است یا نه استصحاب بقای نجاست جاری است . علاوه بر اینکه می توانیم به عموم ادله نجاست اخبار میته مراجعه کنیم. لذا فرمودن از ضروریات فقه است که دباغی از مطهرات نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 17/9/97 مساله هفتم: ما یوخذ من ید الکافر او یوجد ...محکوم بالنجاسه گوشت هایی که از دست کافر یا بلاد کفار می گیرید محکوم به نجاست اند. به دو دلیل: 1.اصل عدم تذکیه جاری است . آیا استصحاب عدم تزکیه دلالت دارد براینکه ید کافر اماریت دارد؟ خیر. چون ممکن است گوشتی که در دست کافر است، مسلمانی انرا ذبح کرده باشد لذا صرف اینکه ید کافرباشد دلیل بر عدم تذکیه نیست بلکه ما بلحاظ اینکه شاهدی نداریم بر ذبح مسلمان اصل عدم تزکیه جاری می کنیم. 2.روایت اسحاق بن عمار از امام موسی بن جعفر پرسیده بود که آیا پوستی که از یمن می رسد از بلاد مسلمین می رسد چه حکمی دارد فرمود اگر غالبش مسلمان باشند فلا باس مفهومش این است که اگر بلاد مسلمین باشد فیه باس. یامثلا روایت اسماعیل که فرمود اذا رایتم المشرکین یبیعون فعلیکم المساله که آیا از مسلمان خریده یا از کافر. استثنا: الا اذا علم سبق ید مسلم علیه. اگر معلوم شود که این گوشت یا پوست سابقا دست مسلمان بود الان دست کافر است حکم به طهارت می شود. آیا دبّاغی از مطهرات است مثلا گوسفندی مرد و پوستش را کندند آیا با دباغی پوست گوسفند پاک می شود؟ علمای اهل سنت دباغی را از مطهرات می دانند ولی غالب علمای امامیه دباغی را از مطهرات نمی دانند فقط محقق کاشانی صاحب مفاتیح الشرایع ونیز ابن جُنید قائل به مطهریت دباغی اند. بین ایندو فتوا روآیات متعارض است: یک دسته از روآیات دباغی را مطهر می دانند مثل روایت حسین بن زراره عن ابی عیدالله ع فی جلد شاة میتة یُدَبَغ فی لبن او الماء فاشرب منه و اتوضا قال نعم وقال یدبغ وفینتفع به فلا یصلی فیه. عرض کردم که در پوست گوسفند میته اگر دباقی شود ان پوست را مشک درست کنم و شیر یا اب بریزم می توان از ان مشک استفاده کرد برای نوشیدن یا وضو گرفتن فرمود بله پوست های مرده را دباقی کنید و استفاده کنید فقط در انها نماز نخوانید. پس روایت صراحت در این دارد که دباغی مطهِر است. ونیز در فقه الرضا ص 333 دارد که زکات الحیوان ذبحه و زکات الجلود المیتةدباغة تزکیه حیوان ذبح شرعی است و تزکیه پوست های مردار دباغی کردن است. روایت سوم مرسله صدوق است سئل صادق ع عن جلود المیته یجعل فیها اللبن والماء و ...ماتری فیه از امام صادق در باره پوست های مردارپرسیده شد که در آن شیر و آب و روغن می ریزند حکمش چیست فرمود لا باس اشکالی ندارد بان تجعل فیها ماشئت هرچه می خواهی داخل آن بریز از آب یا شیر یا روغن و تتوضا منه و تشرب از آن بیاشام و وضو بگیر لکن لا تصلی فیها در آن نماز نخوان. امام در اینجا صحبت از دباغی نکرد مرحوم محقق کاشانی می نویسد یقینا اطلاق انتفاع از جلود میته انصراف دارد به ان جلودی که دباغی شده چون ائمه ع بر اساس روآیات استفاده ازجلود میته را حرام و نجس می دانند اتفاقا مرحوم صدوق در مقدمه من لا یحضر نوشتند که من این کتاب را می نویسم تا کتاب فتوای من باشد. من مثل بقیه نویسندگان نیستم که هر روایتی را که پیدا کردم در کتاب وارد کنم از این مقدمه استفاده می شود که صدوق هم قائل به طهارت جلد میته توسط دباغی است و دباغی را مطهر می داند عبارت صدوق این است ولم اقصد فیه قصدالمصنفین فی ما یراد ...بل قصدت الی ایراد ما افتی به و احکم بصحته و اعتقد فیه انه حجة فی ما بینی و بین ربی. دسته دوم: روآیاتی اند که دباغی را مطهر نمی دانند این روآیات 3 دسته اند الف: روایتی است که صحیحه هست ضمن اینکه دباغی را مطهر نمی داند به اهل سنت هم طعنه می زند و می فرماید اینها کار اهل سنت است که امام ندارند مثل روایت عبدالحمن ابن حجاج و ابی بصیرکه « خبر عبد الرحمن بن الحجاج: «قلت لأبي عبد اللّٰه (ع): إني أدخل سوق المسلمين- أعني: هذا الخلق الذي يدعون الإسلام- فاشتري منهم الفراء للتجارة فأقول لصاحبها: أ ليس هي ذكية؟ فيقول: بلى. فهل يصلح لي أن أبيعها على أنها ذكية؟ فقال (ع): لا، و لكن لا بأس أن تبيعها و تقول: قد شرط لي الذي اشتريتها منه أنها ذكية. قلت: و ما أفسد ذلك؟ قال (ع): استحلال أهل العراق للميتة و زعموا أن دباغ جلد الميتة ذكاته ..» علمای اهل عراق که سنی اند قائل اند که دباغی مطهر است حتی راضی نشدند به همین فتوا مگر اینکه نسبت دروغ هم به رسول خدا دادند که قائل به مطهریت دباغی شده. وسائل ج 2 کتاب طهارت باب 61 من ابواب نجاسه ح 3و4
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۸ یکی از آیاتی که دلیل بر حجیت خبر واحد گرفته اند آیه نفر (توبه/122) است. ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ. اصولیین پنج وجه در کیفیت دلالت آیه آورده اند: 1. مرحوم و در کفایه فرمودند از اطلاق انذار (در جمله لینذروا قومهم مطلق است) چه انذار افاده علم کند چه ظن، انذار مخبر عادل ظن می‌آورد و عمل به آن واجب میشود چون آخر آیه فرمود لعلهم یحذرون یعنی حذر از انذار واجب است وجوب از لعل بدست آمد شیخ دو دلیل بر وجوب حذر می‌آورد: أ‌. دلیل عقلی؛ چون اگر در مورد خداوند در معنای حقیقی اش استعمال شود مخالف علم خدا است بایستی لعل را از معنای ترجی به مطلق محبوبیت بگیریم وقتی حذر از انذار محبوب مولا باشد لازمه اش وجوب است چون حذر یا مقتضی دارد یا نه اگر اقتضا نباشد قهرا محبوب نخواهد بود و اگر مقتضی تمام باشد حذر واجب میشود. ب‌. دلیل شرعی: یعنی اجماع مرکب؛ هرکه از علما در خبر واحد قائل به محبوبیت حذر باشد قطعا به وجوب حذر فتوا میدهد چون هیچ فقیهی نگفته حذر واجب نیست درعین حال عمل به خبر عادل محبوب است و لذا محبوبیت عمل به خبر مستلزم وجوب حذر است. ( در بحث اوامر گذشت که گاهی صیغه های انشا با الفاظ تمنی و ترجّی و استفهام انشا میشود و گاهی نظیر صیغه إفعل برای طلب انشا میشود و گاهی برای اهانت و تعجیز انشا میشود) اینجا هم لعل در معنای حقیقی اش برای خداوند جائز نیست در مجمع البیان لعل را بمعنای وجب گرفت و قائل به مجاز شد ولی شیخ و آخوند لعل را بمعنای محبوبیت گرفتند اقرب المجازات محبوبیت است نه وجب. 2. این است که لولا تحضیضیه است دلالت بر لزوم و وجوب نفر برای فقاهت میکند در شرح کافیه میگوید «فمعنی حروف التحضیض إذا دخلت علی الماضی التوبیخ و اللؤم علی ترک الفعل و معناه فی المضارع الحضّ علی الفعل و الطلب » یعنی اگر لولا بر ماضی بیاید توبیخ و مذمت بر ترک فعل است و اگر بر مضارع بیاید بمعنای وادار کردن بر عمل و طلب است پس توبیخ برای نرفتن برای تحصیل فقه معنایش لزوم کوچ از وطن برای تحصیل فقه است سپس علت نفر را انذار قرار داد آنگاه حکم به محبوبیت حذر کرد دو معنا دارد: أ‌- ترسیدن ب‌- اجتناب و پرهیز از خطر مراد آیه معنای دوم است. هر سه واژه مطلق است: فلولا نفر مطلق است. لینذروا مطلق است. لیتفقهوا مطلق است. پس پرهیز از امور خطرناک واجب است چراکه اگر واجب باشد ولی مردم به إنذار ترتیب اثر ندهند لغویت لازم می‌آید و از خداوند حکیم لغو صادر نمیشود.نظیر قول زنان که قرآن آنان را از کتمان مافی الارحام نهی کرده و حرف زن در این زمینه قبول میشود چراکه اگر قبول قولش واجب نباشد و کتمان زن حرام باشد لغوبت لازم میآید و از خداوند حکیم لغو صادر نمیشود. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۸ مسألة- 9: السقط قبل ولوج الروح فيه نجس یکی از مسائلی که بسیار مهم است طهارت و نجاست جنین است. مرحوم سید در مساله 9 میفرماید: جنین قبل از دمیدن روح نجس است ولی این فتوا مخالف هم زیاد دارد. بسیاری از فقها جنین را بعد از دمیدن روح، اگر سقط شود نجس میدانند اما سقط جنین را قبل از دمیدن روح پاک میدانند. سه دلیل بر نجاست سقط گفته اند: 1. جنینِ سقط شده مصداق عنوان میته است بخاطر آنکه تقابل بین موت و حیات، تقابل عدم و ملکه است یعنی این جنین (من شأنه أن یکون قابلا لولوج الروح) ولی روح در او دمیده نشده به این اعتبار که قابلیت ولوج روح را دارد وقتی سقط شود میته گفته میشود و میته نجس است. : میته در مقابل مذکی است حیوانی که تذکیه شرعی نشده میته است تقابل بین میته و مذکی تقابل سلب و ایجاب است میته غیر مذکی است مذکی تذکیه شرعیه دارد. لذا میته میشود سالبه مذکی میشود موجبه . اما موت در مقابل حیات است نه در مقابل مذکی . بحث ما پیرامون غیرمذکی است. 2. جنین سقط شده قطعه ای از اجزا انسان است که از انسان جدا شده و اجزا جدا شده از حیّ در حکم میته هست. لذا نجس است. : هم صغری و هم کبری ممنوع است اما ممنوعیت صغری؛ سقط از اجزا مبانه از حی نیست بلکه مثل تخم مرغ در شکم مرغ است. اما ممنوعیت کبری؛ «کل جزءٍ مبانةٍ عن الحیّ لیس بنجس» مثل موی جدا شده از یک زنده نجس نیست اندام جدا شده از زنده نجس نیست. پس به کلی قبول نداریم که هرچیزی که از زنده جدا شود نجس است چون اجزائی که روح در آن دمیده نشده است نجس نیست ولو اینکه از حی جدا شود و به قول صاحب جواهر: اگر سقط، قطعه ای از حی باشد و کسی او را دست بزند باید غسل مس میت کند و لم یلزم به أحد. پس معلوم میشود که این قطعه در حکم تخم مرغ است . جواهر الکلام ج 5 ص 345. 3. مرحوم در مصباح الفقیه ج 1 ص 538 فرموده : در روایت معتبره آمده تذکیه جنین به تذکیه مادر است. ذکاة الجنین ذکاة أمّه و این عام است قبل ولوج روح و بعد ولوج روح را میگیرد. نتیجه اش این است که اگر قبلاز ولوج روح سقط جنین شود تذکیه نشده است لذا جنین هم تذکیه نشده و نجس است. : الاول: مبدأ پیدایش این اختلاف بر میگردد به مفسرین هم از قدما و هم از متأخرین. در تفسیر آیه «أحلّت لکم بهیمة الانعام» اختلاف است که آیا منظور از بهیمة الانعام خود چهارپایان هستند یا جنین انها. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۹ وجه سوم: به دلیل غایةالواجب واجبٌ آیه را دلیل بر حجیت خبر واحد گرفت وقتی نفر به مقتضای لولا واجب شد و إنذار بعنوان غایت واجب، واجب شد و حذر هم غایت انذار است باید واجب باشد چون معقول نیست مقدمه واجب باشد و ذی المقدمه واجب نباشد پس پذیرش خبر واحد واجب است. کاربرد برای غایت در قرآن فراوان است مانند لعلکم تتقون یا تفلحون یا مثل جمله أسلِم لعلک تُفلِح لعل برای غایت است . چیست؟ 1. وجه اول ناظر به ملازمه بین محبوبیت حذر عند الإنذار و بین وجوبِ حذر شرعا و عقلا بود. 2. وجه دوم ناظر به لزوم لغویت وجوب الإنذار در صورتی که حذر واجب نشود بود. 3. وجه سوم ناظر به ملازمه بین وجوب إنذار و وجوب حذر است بخاطر اینکه وجوب حذر غایت إنذار واجب است پس این سه فرق دارند. 4. در حاشیه رسائل ص 68 میفرماید بحسب عرف وجوب حذر مستلزم وجوب انذار نیست ولی وجوب انذار مستلزم وجوب حذر هست ولواینکه بین وجوب انذار و وجوب حذر عقلا و شرعا ملازمه نباشد و عرف میگوید اگر تورا کسی انذار کرد چون انذار واجاب است برتو لازم است آنرا قبول کنی و ترتیب اثر دهی. 5. _رسائل فرمود: اخبار کثیره ای دلالت بر تلازم وجوب انذار و وجوب حذر و ترتیب اثر بر خبر واحد به حکم آیه دارد مثلا در صحیحه یعقوب بن شعیب و عبدالاعلی دارد که اگر امام از دنیا رفت شیعیان منتظر بمانند تا عده ای بروند و معلوم کنند امام بعدشان کیست مائامیکه نافرین در طلبند هم نافرین و هم متخلفین معذورند اما بعد برگشت و خبر آوردنشان که امام جواد (ع) بعد امام رضا (ع) امام است حجت تمام است این روایات در ذیل آیه اثبات میکند که آیه در مقام وجوب حذر و وجوب ترتیب اثر به خبر عادل است هم انذار و هم حذر را واجب میکند بینشان ملازمه قائل است. آیا از آیه نفر میتوان برای تخصیص آیات ناهیه عمل به ظن کمک گرفت؟ بر دلالت آیه گرفت؟ 1- وجوب انذار معلوم است ولی آیا وجوب حذر مطلق است؟ خواه انذار علم بیاورد خواه ظن، حذر واجب است و باید ترتیب اثر داد؟ شیخ میگوید علم معتبر است نه ظن و ترتیب اثر به انذار منذر منوط به علم است چون آیه درصدد بیان وجوب نفر است یعنی عده ای از مردم به شغل و کار خود بپردازند و عده ای برای یادگیری فقه کوچ کنند آیه درصددبیان غایتش نیست شاید وجوب حذر مشروط به علم است اگر انذار علم بیاورد باید ترتیب اثر داد آیه میخواهد وجوب کفایی تحصیل فقه را بیان کند نه وجوب حذر را. اشکال را حل کرد فرمود : اطلاق آیه به دو راه ثابت میشود: أ‌- اصالة البیان؛ در شک به اینکه آیه در مقام بیان وجوب حذر است یا نه اصالة البیان جاری میکنیم و رفع شک میکنیم. ب‌- اهمال در وظیفه مکلفین: خداوند وظیفه مکلفین را مهمل نمی‌گذارد لذا مردم را دو دسته کرد عده ای بروند فقه یاد بگیرند و آموزش دهند و واجب است بر مردم که تن به آموزش دهند اگر بر مردم واجب نکنیم اهمال لازم میآید درحالیکه خداوند قبیح است وظیفه مردم را مهمل بگذارد لذا قطعا حذر اطلاق دارد هم صورت علم و هم صورت ظن به انذار را می‌گیرد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج اصول خبر واحد جلسه40.mp3
6.52M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد آیه شریفه نفر
🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/19 ذکاته ذکات امه. درواقع دو وجه ذکر کرده اند: 1-از باب حمل سبب بر مسبَب است به معنی اینکه ذکات جنین به سبب ذکات مادرش است مفهومش این است که اگر مادرش بمیرد جنین هم میته است با این بیان باید حکم به نجاست سِقط کرد. این احتمال در صورتی است که ذکاته مبتدا و ذکات امه خبرش باشد واین قول مشهور است. 2-حمل بر نوع تذکیه شود به این صورت: ذکات الجنین تکون کنوع ذکات امه من النحر والذبح یعنی اگر کودک در رحم مادر سقط شود اگر شتر باشد باید نحرش کنید و اگرگوسفند باشد ذبحش کنید پس تذکیه جنین مطابق با تذکیه مادر است این احتمال بنابر این است که ذکات امه به نصب خوانده شود علت نصب سه چیز است: أ‌-مفعول مطلق نوعی باشد: مثل ضربت ضرب الامیر ب‌-منصوب به نزع خافض باشد: یعنی اصل آن کذکات امه بود ت‌-ظرفیت باشد: یعنی فی در تقدیر است برخی از علمای اهل سنت نصب را انتخاب کردند واین شیوه در میان اهل سنت رایج شد و حدیث را به نصب می خوانند ولی حق با قول اول است چون مفاد حدیث این است که جنین دو جور سقط می شود: تارة مذکی هست یعنی گوسفندی است که 4ماه شده مادرش را ذبح کردند این بچه را مذکی گویند اخری غیر مذکی هست جایی است که مادرش تذکیه نشده و زنده است لکن بچه اش را سقط کرده . اینجا مصداق سقط است که غیر مذکی است و نجس است. شرائط حکم به تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است چیست؟ 3 شرط را نقل کرده اند 1.روح در جنین دمیده نباشد. دراین صورت تذکیه جنین تابع تذکیه مادر است. شرایع: ذکات الجنین ذکات امه ان تمت خلقته ولم تلجه الروح ولو ولجته لم یکن به من تذکیته. اگر جنین در رحم مادر تام الخلقه شود و روح دران دمیده نشده باشد مادر را ذبح شرعی کنید جنین هم مذکی است وگرنه جنین نیاز به ذبح دارد اتفاقا صاحب جواهر هم نسبت داد به شیخ طوسی و ابن براج و عالمه حلی همین نظریه را نسبت داد ولی جمعی از فقها فرقی بین ولوج روح و عدم ولوج روح نمی گذارند در هر صورت تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است وهو المختار به دلیل موثقه عمار . عن ابی عبدالله ع فی الشاة تذبح فیموت ولدها فی بطنها گوسفند ذبح شد و بچه اش در شکمش مرد چه حکمی دارد.فقال ع کله بخور فانه حلال لان ذکاته ذکات امه. چون ذکات جنین تابع ذکات مادرش است. فان هو خرج و هو حی فاذبحه اگر جنین از رحم مادر زنده بیرون امد اورا ذبح کنید فان مات قبل ان تذبحه فلا تاکله اگر قبل از ذبح بمیرد این جنین را مصرف نکیند وکذلک البقر و الغنم . مختص شتر نیست بلکه در گاوو گوسفند هم هست. 2.جنین باید تام الخلقه باشد و یک قطعه گوشت نباشد یعنی 4 ماهش شده باشد این شرط مطابق با فتوا و نص است و مخالفی در مساله نیست . به دلیل روایت ابی مسکان و صحیح حلبی عن ابی عبدالله ع اذا ذبحت الذبیحه فوجدت فی بطنها ولدا تاما فکل وان لم یکن تاما فلا تاکل . اگر ذبیحه ای را دیدی که در رحمش بچه ای است که تام است میل کن و اگر غیر تام بود از ان نخور و نیز خبر جراح مدائنی عنه از ابی عبدالله ع اذا ذبحت ذبیحة و فی بطنها ولد تام فان ذکاته ذکات امه فان لم یکن تاما فلا تاکله. سوال: در برخی روایات علاوه بر تام الخلقه بودن قید دیگری هم امده که اذا اشعر و اوبر هم دارد زمانی که مو و کرک داشته باشد ایا این هم از شرائط است؟ نه یکی از نشانه های خلقت تام این است که مو دارد 3.جنین از شکم مادر مرده بیرون اید در این صورت تذکیه اش تابع تذکیه مادر است این شرط هم مطابق با نص و فتواست . سوال: اگر بعد از تذکیه مادر کودک را از شکم خارج کردند در حالی که زنده بود وقت کافی برای ذبح نبود و بعد از مدتی کوتاه بچه بمیرد ایا نجس است و حرام می شود؟ دو قول است أ‌-قول مبسوط: انه بحکم المیت الذی ذکاته بذکات امه لعدم استقرار حیاته. شهید در دروس هم می فرماید ولو خرج حیا لم یحل الا بالتذکیه ولو ذاق الزمان عنها فان لم یکن فیها حیات یستقره حلت والا ففی الحلال وجهان ب‌-این کودک پاک است و حلال است چون وجوب تذکیه برای حیوان زنده اطلاق ندارد که حتی ان بچه ای را که از رحم مادر بر اثر ذبح مادر گرفته می شود لحظه ای کوتاه در حد حرکت دادن دست یا پا حیات دارد او را هم واجب الذبح بگیریم این اندازه اطلاق ندارد چون در این بچه حیات استقرار پیدا نکرد و ذبح شرعی مال حیوانی است که واقعا زنده است لذا اگر بچه ای بعد از ذبح مادر و بیرون اوردن از شکم مادر لحظه ای زنده باشد و بعد بمیرد پاک است به دلیل همان ذکاته ذکات امه. مدت استقرار روح چقدر است؟ 1روز است صبح تا ظهر است صبح تا غروب؟ چه اندازه است؟ مناسب برای رساله علمیه. سه جا برای تحقیق: فی شرائط الذبیحه ان تکون له حیاتا مستقره فی ما لو ادرک الصید ولم یتصف الزمان لذبحه بحث مانحن فیه که مقدار استقرار روح چقدر است؟ 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج اصول خبر واحد جلسه41.mp3
7.57M
خارج اصول جلسه چهل و یک ادله حجیت خبر واحد آیه شریفه نفر
اهل بیت (ع) - معارف دین امام هادی علیه السلام أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عليه السلام اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى. كامل الزيارات ص 324
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/20 حد و مرز حیات مستقَرّ چه اندازه است؟ آرای فقها مختلف است. 1-علامه در تحریر و قواعد و محقق در شرایع: میزان حیات مستقر را یک روز یا چند روز دانسته اند بامکان اَن یعیش مثلها الیوم او الایام یعنی امکان دارد مثل این که جنین یک روز یا چند روز زنده بماند ولی متاسفانه اجل به اومهلت نداد و از دنیا رفت حالا که میته شد نجس است مال هرچه که باشد. 2-شیخ طوسی در خلاف: میزان حیات مستقر را حرکت قوی دانست نه حرکت ضعیف یعنی دست و پا بزند«بان یتحرّک حرکة قویّة» اگر اینگونه بود و ذبح نشد و مرد حرام است 3-ابن حمزه در الوسیله: ان الاسقرار ان تطرف عینه او ترکز رجله او یحرک ذَنَبه میزان حیات مستقر 3 چیز است به نحو مانعه الخلو است یا چشمانش را بگرداند به اطراف یا پاهایش را به زمین بکوبد یا دمش را حرکت دهد. 4-فخرالمحققین در ایضاح الفوائد فی شرح القواعد: هیچکدام از این موازین را قبول ندارد حرکت دم یا دست و پا زدن یا گرداندن چشم را علامت حیات مستقر نمی داند بلکه ملاک حیات مستقر را وقت و زمان می داند اگرباندازه ای زنده ماند که فرصت ذبح یا نحر بود و انجامش ندادند و بمید می شود میته و نجس ولی اگر دراین فاصله کوتاه ذبحش کنند پاک است و می توان خورد. «استقرار الحیات بمعنی المتقدم لا یلا.....لتذکیته » این علائمی که فقها گفتند تناسب با انجائی که زمان برای تذکیه فراهم نیست ندارد باید ملاک را فراهم بودن زمان و تذکیه قرار بدهیم. این ظهور عرفی است اینکه میزان اتصاف را عرف باید مشخص کند و به ید فقیه نیست لذا سقط چه دارای ولوج روح باشد وقتی تام الخلقه به دنیا امد باید تذکیه شود وبدون تذکیه حرام و نجس و میته است منتهی تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است ولی اگر زنده بیرون اید به حدی که زمان برای ذبحش باقی باشد باید این کار را انجام دهند و گرنه در حکم میته است و اگر زمان برای ذبحش نباشد و بمیرد پاک است. سقط قبل از ولوج روح نجس است . و کذا الفخ فی البیض و نیز اگرجوجه در تخم بمیرد نجس است غالبا فقها دلیل این فتوا را اجماع منقول و ذوق فقهی می دانند منظور از ذوق فقهی استنباطی است که از مساله سقط جنین انجام شد ولی به نظر می رسد که عنوان جیفه براو صادق است و جیفه یعنی بد بو و متعفن صحیحه حریض از امام صادق دارد کل ما غلب الماء علی ریح الجیفه فتوضا و ...فاذا تغیر الماء و تغیر الطعم فلا توضا منعه و لا تشرب اگر اب حوض بر جیفه غلبه کرد و بوی جیفه را گرفت از ان اب می توانی وضو بگیری و بیاشامی و لی اگر بوی جیفه بر اب غلبه کرد وضو نگیر و نخور . جوجه در تخم وقتی می میرد بسیار بدبو می شود خصوصا قبل از دمیدن روح عرب به ان جیفه گویند ذوق فقهی از این حدیث استفاده می کند که لابد جیفه نجس و حرام است که امام دستور میدهد از ان اب پرهیز کن اینجا تنقیح مناط هست و قیاس نیست . پس واقعا می توان استفاده کرد که جیفه است بلکه به مراتب بدتر است. مساله10 حکم ملاقی میته چیست؟ مثلا انسان میت روی آن پتو می اندازند ایا پتو نجس می شود؟ یا گوسفندی مرده و لباسی به او برخورد می کند نجس است یا نه؟ 4 قول است: أ‌.سید در عروه: ملاقی میته بدون رطوبت مسری پاک است ولی احتیاط مستحب بر شستن ان ملاقی است بویژه اگر میته انسان باشد ب‌.محقق کاشانی در مفاتیح الشرایع ج 1 مفتاح 75 ص 67: انسان مرده نجس نیست قید رطوبت لازم نیست چه مرطوب باشد یا نباشد نجس نیست . غسل میت برای رفع خباثت معنوی است نه نجاست ظاهری. ت‌.ابن ادریس در سرائر ج 1 ص 163: نجاست میت ادمی را می پذیرم ولی سرایت را نمی پذیرم هرگز نجاست انسان مرده به کسی سرایت نمی کند چه مرطوب باشد یا نباشد.(غسل برای تکریم مومن است) ث‌.شهید اول در البیان ص 33و علامه در تذکره ج 2 ص 145 : قائل به تفصیل بین میت ادمی و غیر ادمی هستند انسان مرده مطلقا مسری است حتی با یبوست ولی سایر حیوانات مرده بشرط رطوبت مسری اند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/20 بحث ما در دلالت آیه نفر بود. : قائل است به عدم دلالت آیه نفر بر حجیت خبرواحد. چون وجوب حذر اطلاق ندارد حذر بشرط علم واجب است شامل غیر علم نمی شود. : قائل به اطلاق است ایشان اصالة البیان جاری می کنند یعنی اگر شک کردیم که آیا در زمانی که علم به حکم پیدا نشد ظن به انذار پیدا شد حذرواجب است یا نه؟ اصالة البیان محکم است مولا در مقام بیان بود اگرعلم را در وجوب حذر دخیلی می دانست می فرمود و چون نفرمود و آیه را مطلق گذاشت پس حذر واجب است حتی در صورت ظن به انذار. : در تفسیر آیه شریفه 3 احتمال برخی از این احتمالات مستند به روایت است با وجود احتمالات ثلاثه چگونه اصالة البیان جاری می کنید؟ 1-آیه شریفه وظیف مومنان نسبت به جهاد را مشخص کردآیا مردم مدینه همگی باید به جهاد بروند یانه؟ آیه 120 سوره توبه می گوید اری همه باید بروند ماکان لاهل المدینه ومن حولهم من الاعرآب ان یتخلفوا عن رسول الله هیچکس حق ندارد از فرمان رسول خدا تخلف کند همه باید به جهاد بروند آیه 122 یعنی آیه نفر مخصص این آیه شد از هر طائفه ای عده ای بروند و عده ای محضر رسول خدا بمانند و احکام شرعیه را یاد بگیرند مستند این احتمال تفسیر امام باقر است. تبیان ج5 ص 323. 2-آیه وضعیت مومنان را گزارش می دهد در صدد انشای حکمی نیست وضعیت مومنان مدینه این بود که هم باید به جبهه بروند و هم باید احکام را یادبگیرند و به تبلیغ بروند این احتمال هم مستند به امام صادق و امام عسکری است. 3-آیه در صدد انشای حکم است منتهی مومنین باید تقسیم کار کنند عده ای جهاد بروند و عده ای درس بخوانند پس احتمالات بر مدارسه امرمی چرخد اینجاست که باید مراد از تفقه را بفهمیم که چیست آیا خصوص مسائل فرعیه است یا اصول عقائد است مثل معرفت امامت چنانچه در صحیحه آبن شعیب و عبدالاعلی بود یا اعم از مسائل فرعیه و اصول عقائد است با این وجود اصالة البیان معنا ندارد. : قائل به اطلاق وجوب حذراند. ایشان مقدماتی را ذکر می کنند در مقدمه 3 می فرماید لینذروا عام است وعموم استغراقی دارد یعنی فرد فرد هر طائفه ای موظف اند که علم فقه را یاد بگیرند و انذار کنند لازمه اش این است که یحذرون هم مطلق باشد یعنی بر فرد فرد جامعه مسلیمن واجب است که انذار منذررا قبول کنند خواه علم بیاورد یا علم نیاورد. چون اگر وجوب حذررا مقید به علم کنید لازمه اش این است که انذار از موضوعیت بیفتد و مقید به جائی باشد که مفید علم است پس انذار از کارافتاد و فقط در صورت علم مفید است دامنه اش وسیع نیست و هر طلبه ای یا مومنی که مردم را انذار کند نیازی نیست چون علم اور نیست در واقع دایره عموم استغراقی را ضیق کردید در حالی که کار درستی نیست . این قاعده در فقه هم تنزیل دارد .درباره عدم انفعال آب دو دسته ادله داریم: دسته اول: اینکه آب کر بر اثر ملاقات با نجس منفعل نمی شود اذا بلغ الماء قدر کر لم ینجسه شیئ – دسته د وم: گویند که آب جاری منفعل نمی شود بینشان تعارض افتاد در اینجا گفته اند اگر حکم به عدم انفعال را منحصر به آب کر کنیم لغویت لازم می اید چون در حدیث دیگر عدم انفعال حکمی است که مترتب بر آب جاری شد پس دائره عدم انفعال وسیع است برای حل تعارض باید گفت اگر آب جاری آب قلیل بود منفعل می شود در اینجا هم اگر لینذروا را منحصر به علم کنیم لغویت لازم می اید چون دائره لینذروا وسیع است وفرد فرد طوائف مدینه را شامل می شود وقتی لینذروا عام و مطلق شد لعلهم ینذرون هم عام و مطلق می شود. : مفاد آیه نفر تعلیم احکام شرعیه به مجاهدینی است که از جهاد برگشتند تعلیم، موجب علم متعلّم می شود گویا آیه می خواهد بفرماید که ولیعلّموا قومهم اذا رجعوا الیهم پس حذر در آیه برخواسته از تحصیلاتی است که موجب علم شد نظیر اینکه قران می گوید فسالوا اهل الذکر برای اینکه سوال از اهل علم تحصیل علم می اورد پس آیه می خواهد بگوید به نافرین فقه را یاد بدهید تا انها عالم به احکام شوند بخاطر نفر به جهاد جاهل نمانند لذا از اول لینذروا مطلق نیست لینذروا ای یعلّموا تعلیم و تدریس علم می اورد . لذا از اشکال شیخ دفاع کردیم و آیه اطلاق ندارد و نمی تواند حجیت خبر واحد را اثبات کند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 در رسائل : این است که موضوع انذار تفقه در احکام واقعیه است لعلهم یحذرون براین موضوع مترتب شد یعنی اگرانذاری بود که مارا به سمت احکام واقعیه فقاهت می داد برما واجب است که این انذار فقیهانه را بپذیریم و به این انذار عمل کنیم حال اگرخبرواحد عادلی برانذاریکی از احکام واقعیه به ما رسیده است و ما شک داریم که ایا این انذار به فقاهت در احکام واقعیه هست یا نه؟ اگر بخواهیم ازعموم ایه نفراستفاده کنیم و این شک را برطرف کنیم وبگوئیم که این انذار همان انذارتفقه درامور دین است تمسک به دلیل در شبهه موضوعیۀ دلیل می شود که به اتفاق علمای اصول جایز نیست نظیر اینکه به مومنان توصیه شده قل الحق ولی نمی دانند این حرفی که فلان مومن زده حق است یا نه از قل الحق تمسک کنم برای اثبات اینکه این حرف حرف حق است این تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه دلیل می شود که جایز نیست. در اینجاهم ما نسبت به خبر واحد که از احکام شرعیه خبر می دهند شک داریم که ایا انذار به تفقه در امور دین هست یا نه ؟ شما می خواهید از این ایه اثبات کنید که این انذار تفقه در امور دین است این همان تمسک به دلیل شبهۀ موضوعیه دلیل می شود : ما در اینجا کاشف داریم. کاشف، اطلاق لعلهم یحذرون است این اطلاق کشف می کند به اینکه انذار به تفقه در امور دین فرق نمی کند که این انذار علم بیاورد یا علم نیاورد درهرصورت برما واجب است به این انذار ترتیب اثر بدهیم پس این راه ما تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه خود دلیل نشد بلکه از اطلاق قسمتی از ایه احراز موضوع کردیم موضوع، انذاربه امور واقعیه و احکام شرعیه است ایا این انذار فقط با علم صورت می گیرد یا به ظن خاص هم صورت می پذیرد؟ اطلاق لعلهم یحذرون کشف می کند به اینکه با ظن خاص هم انذار به فقه و احام شرعیه محقق می شود لذا وقتی شک کردم که این خبر واحد ما که از یک حکم واقعی خبر داد مصداق لینذروا قومهم لیتفقهوا ...هست یا نه اطلاق لعلهم یحذرون این خبر را وارد در ان موضوع می کند و شک ما برطرف می شود. نظیر: در بحث صحیح و اعمی گذشت اوفوا بالعقود وجوب وفای به کل عقد عقد را می رساند ایا عقد فاسد را هم شامل می شود؟ عقل می گوید معقول نیست که عقد فاسد وجوب وفا داشته باشد شک می کنیم که ایا این عقد فاسد است یا صحیح؟ از اطلاق اوفوا بالعقود به معنی کل عقد عقد احراز می کنم به اینکه این عقد عقد صحیح است به لحاظ اینکه این عقد عقد است و تحت کل فرد فرد است اگر صحیح نبود تحت عموم اوفوا بالعقود نمی رفت و از مصادیقش نمی شد پس صحیح است البته تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل نکردم بلکه از راه کشف ملزوم از لازم امدم . لازمه شمول کل عقد عقد این است که این عقد صحیح است چون هرگز اوفوا بالعقود عقد فاسد را شامل نمی شود نمونه دیگر در قضایای خارجیه است که فرمود لعن الله بنی امیه. از طرفی می دانیم که لعن مومن جایز نیست از سوی دیگر می بینیم ائمه این عبارت را مطلق گذاشتند کشف می کنیم که بنی امیه اصلا ایمان ندارند این از راه استکشاف است نه از راه تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه. به به شیخ وارد نیست چون: اولا این اشکال مبنائی است مبنای ایشان این است که لعلهم یحذرون اطلاق دارد در حالی که طبق مبنای شیخ اطلاق ندارد ثانیا مخصص در ایه مخصص متصل لفظی است یعنی لینذروا تخصیص خورده به ولیتفقهوا فی الدین فرق بین مخصص متصل و مخصص منفصل این است که مخصص منفصل حجیت را بر می دادر نه ظهوررا مثلا اکرم العلما را این هفته گفت و هفته بعد لاتکرم النحاة را گفت معنایش این است که وجوب اکرام برنحات نیست نحوی ها دلیل وجوب اکرام ندارند اما مخصص متصل تصرف در ظهور می کندتفقه در دین ظهور انذار است پس انذاری که تفقه در امور دین نباشد انذار نیست فقه یعنی فهم ماباید انذار را بفهمیم مادامی که انذار برای ما فهم حاصل نکرد انذار نیست نسبت به یک خبر واحدی شک دارم که ایا انذار به تفقه در امور دین است یا نه؟ یعنی می توانم از این خبرواقع را بفهمم؟ وظیفه واقعیۀ خود را پیدا کنم؟ اگر بخواهم ازهمین ایه تمسک کنم به اینکه این خبرو این انذار فهم می اورد تمسک به دلیل درشبهۀ موضوعیه دلیل می شودکه جایز نیست بله اگر مخصص مخصص منفصل بود ظهور ایه حفظ بود و دست نمی خورد اطلاق اخر ایه کاشف می شد ولی مخصص ما مخصص متصل است دائره موضوع را مضیق کرد و بست و نیازی به کاشف ندارد چه چیزی را می خواهیم کشف کنیم موضوع که مهمل یا مجمل یا مطلق نیست که بخواهیم کشفش کنیم بلکه داخل خود ایه هست و معین است
آن دو تنزیلی که فرمودید مربوط به مخصص لبی است عقل می گوید شمول اوفوا بالعقود عقد فاسد را غیر معقول است انگاه در موردی که شک می کنیم که ایا این عقد صحیح است یا نه؟ می توانی از اطلاق العقود استفاده کنی که این عقد صحیح است اینجا مخصص لبی است یا مثال بنی امیه هم لبی است و دلیل لفظی نیست .پس اشکال شیخ بر ایه وارد است . (کهف 24: ...الا ان تقول ان شاءالله نمی خواهد پیامبر وعده دروغ دهد بلکه دلیل لبی است و می خواهد بگوید من هم بشر هستم و در عین اختیارداشتن، مستقل نیستم .) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 97/9/21 ایا انسان مرده نجس است کسانی که قائل به نجاست میت ادمی اند به دو دسته از روایات تمسک کرده اند دسته اول روایات نجاست میته است: وقتی این روایات میته را نجس می دانند فرقی بین میته ادم و غیر ادم نگذاشته اشکال ما این است که میته به معنای غیر مذکی هست مساله تذکیه و عدم تذکیه برای حیوانات است نه برای انسان پس موضوعا انسان از ادله عمومات روایات میته خارج است دسته دوم روایات خاص اند مثل صحیحه حلبی عن ابی عبدالله ع قال سالته عن الرجل یصیب ثوبه جسدالمیت از امام صادق پرسیدم لباس مردی به بدن میت اصابت می کند فقال ع یغسل ما اصاب الثوب ان جائی که از لباس به بدن میت اصابت کرد انرا بشوئید روایت دوم از ابراهیم بن میمون استقال سالت اباعبدالله ع عن رجل یقع ثوبه علی جسدالمیت مردی که لباسش را روی بدن میت می اندازد قال ع ان کان غسَّل المیت فلا اغسل ما ...اگر میت را شستند و غسل دادند نیازی به شستن لباس نیست والا فاغسل ما اصابک منه لباس را بشورالبته در صورتی که بدن میت سرد شده باشد به این دو حدیث: انصراف است . شستن لباس انصراف دارد به اینکه میت ادمی نجس است و نیز انصراف دارد به اینکه بدن یا لباس مرطوب است رطوبت بدن به لباس سرایت کرد پس اگر بدن میت و لباس خشک باشد لباس نجس نمی شود انصراف دوم قطعا از ذوق فقهی است که چیزی که خشک است موجب نجاست نمی شود براین استدلال وارد است : 1- انصراف دو قسم است :یکی انصراف بدوی ودیگر انصرافی است که از غلبة الاستعمال به دست می اید یقینا این انصراف بدوی است چون در روایت امر به شستن کرد شستن فقط در نجاسات نیست در اموری که مخالف طبع بشر است که از ان تعبیر می کنند به شئ مستقذر یعنی شیئی که قذارت دارد و منافات با طبع بشر است در انجا هم ائمه امر به شستن کردند مثل برخی از حیوانات صغیری که خون جهنده نداشتند نجس نبودندلکن امام ع فرمود که دست خود را بشویید یادرباۀ دست زدن به غائط یا جیفه خشک فرمودند دست خود را بشویید قبلا گذشت که این امر به شستن یک امر بهداشتی است پس هرجا اغسل امده دلیل برنجاست شیئ نیست لذا این انصراف شما انصراف بدوی است. 2- نجاست بردو قسم است یکی نجاست عینیه قطعا انسان نجاست عینیه ندارد و مثل سگ نیست چون اگر نجاست عینیه داشت مکلف به فروع و اصول نبود دوم نجاست حکمیه : ان است که شارع حکم به نجاست کند در قران سوره مائده ایه 3 وقتی اقاسام نجاسات را می شمارد در ردیف ان اقسام انسان را نمی گذارد و نیز در روایات ما در بخش اقسام نجاسات انسان را نمی گذارد پس ماباید ثابت کنیم که الانسان نجس صرف اغسل نمی شود که دلالت بر نجاست کند. نظر مرحوم شاه ابادی هم همین بود که بدن میت نجس نیست. 3- از کجا می گوئید امر اغسل دلالت بر وجوب می کند شاید دلالت بر کند بویژه اینکه در اخر روایت دارد اذا برد میت زمانی که بدن میت سرد شود اتفاقا در صنعت پزشکی ثابت شده که وقتی بدن گرم است ویروس ها داخل بدن به بیرون منتقل نمی شود لکن وقتی سرد شد میکروبها از بدن به بیرون سرایت می کند لذا این امر به شستن از باب نجاست نیست بلکه از باب تنظیف است. 4- این دو روایت با قاعده مسلم فقهی منافات دارد. کل شیئ یابس ذکی هر چیزی که خشک است پاک است یعنی در صورت برخورد لباس با ان مانعی ندارد . موثقه ابن بکیر قلت لابی عبدالله ع الرجل یقول ولا یکون عندالماء اب ندرد فینسب ذکره بالغائط امام فرمود کل شیئ یابس ذکی چون الان خشک شده نجس نیست. 5- اطلاق میته دربارۀ ادم در روایات نیامده بلکه در ایات و روایات این واژه ها امد- انتقل الی ربه – تتوفی- روح اورا قبض کردم . روح او منتقل به برزخ شد روحش به عالم دیگر کوچ کرد-و نیز ذائقة الموت که به تعبیر علامه جوادی او مرده نیست بلکه زنده است که مرگ را می چشد و فقط منزلش جدید می شود. سوال: اگر بدن میت را میته نمی گویند چرا امر به شستن پارچه روی میت می کنند؟ جواب: امر به شستن امر تعبدی است در امر تعبدی کشف و استکشاف نیست مثلا فرض فاقطعوا ایدیهما کشف کنیم که صرف اینکه جراحت وارد کنید یا نصفش را ببرید یا پای او را قطع کنید اشکال ندارد . چنین چیزی صحیح نیست چون امر تعبدی است و نمی توان هرچیزی را به ان اضافه کرد لذا از این امر نمی شود نجاست فهمید فقط شستن این پارچه را امر فرمود اما دلالتی بر نجاست بدن میت ندارد مثل امر غسل مس میت که بعد از لمس دستور به غسل داده شده ایا می توان گفت که حالا که به میت دست زدید معنایش این است که میت نجس است پس اگر منظور نجاست باشد باید با دست زدن به هر نجسی غسل کرد در حالی که چنین نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج فقه نجاسات جلسه41.mp3
6.58M
خارج فقه جلسه چهل و یک ادله پاک بودن
سلام دوستانی که در کلاس حضرت استاد شرکت می کنند و اسامی خود را در لیست کلاس ثبت نکردند لطفا شنبه برای ثبت به آقای زمانی مراجعه فرمایند.