eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔پیامبر دین صلح و دوستی(رحمة للعالمین!) و قطع دست به خاطر دزدیدن یک عَبا! اسلامگرایان می گویند اجرای حکم قطع دست دزد٬ مشروط به تحقق شروط بسیاری است و به این راحتی لازم الاجرا نمی شود! حال آنکه میبینم پیامبر این جماعت به راحتی هرچه تمام دست سارقی را آن هم به خاطر دزدین یک عبا قطع می کند!🔻🔻🔻 : علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد عن الحلبي عن أبي عبد الله(ع) قال سألته عن الرجل يأخذ اللص يرفعه أو يتركه؟فقال:إن صفوان بن أمية كان مضطجعا في المسجد الحرام فوضع ردائه... : حلبى گويد:از امام صادق پرسيدم:شخصى دزدى را دستگير مى‌كند او را تحويل دهد يا رهايش كند؟فرمود:صفوان بن اميه در مسجد الحرام دراز كشيده بود.او عبايش را گذاشت و در پى قضاى حاجت بيرون رفت هنگامى كه برگشت متوجه شد عبايش را دزديده‌اند.گفت:چه كسى عبايم را برده‌؟پس دنبال آن گشت و دزد را دستگير كرده به پيامبر خدا تحويل داد.پيامبر فرمود:دستش را قطع كنيد.صفوان گفت:اى پيامبر خدا! آيا دست او را به خاطر سرقت عباى من قطع مى‌كنيد؟پيامبر فرمود: آرى... 📓منبع:الكافي-ج۷-ص۲۵۱ : حسن 📓منبع:مرآة العقول-ج۲۳-ص۳۹۰ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «مرد دزد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏ اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است» ( مائده 38) ❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛ «خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم كشى مى‏ شد و نيز به خاطر اين كه غصب اموال يكديگر، موجب كشتار و درگيرى و حسدورزى به يكديگر مى‏ شود. و همچنين موجب ترك تجارت و پيشه ‏ورى، و كسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى ‏گردد ... ❕علّت بريدن دست راست دزد آن است كه وى با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست، بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست. پس بريدن آن كيفرى براى دزد و درس عبرتى است براى ديگران تا درصدد تصرّف اموال، از راه ناروا نيايند و نيز چون بيشتر با دست راست دزدى مى ‏كنند » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 96 ❕در تفسیر نمونه نیز چنین آمده است ؛ « اگر ملاحظه مى ‏كنيم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است كه چنين حكمى اجراء نمى ‏شود و لذا در محيطهايى كه اين حكم اسلامى اجراء مى‏ گردد (مانند محيط عربستان سعودى كه تا سالهاى اخير اين حكم در آن اجراء مى‏ شد) امنيت فوق العاده‏ اى از نظر مالى در همه جا حكمفرما بود. 👌بسيارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها يا كيفهاى پول را در كوچه و خيابانهاى حجاز ديده ‏اند كه هيچكس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اينكه مامورين « اداره جمع ‏آورى گمشده‏ ها » بيايند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بيايد و نشانه دهد و بگيرد. غالب مغازه‏ ها در شبها در و پيكرى ندارند و در عين حال كسى هم دست به سرقت نمى‏ زند. ❕جالب اينكه اين حكم اسلامى با اينكه قرنها اجراء مى‏ شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنيت و رفاه مى‏ زيستند در مورد تعداد بسيار كمى از افراد كه از چند نفر تجاوز نمى‏ كرد اين حكم در طى چند قرن اجراء گرديد. ❔آيا بريدن چند دست خطا كار براى امنيت چند قرن يك ملت قيمت گزافى است كه پرداخت مى‏ شود؟ 👌 بعضى اشكال مى‏ كنند. [آيا اين حكم با احترام مسلمان منافات ندارد؟] كه اجراى اين حد در مورد سارق به خاطر يك ربع دينار منافات با آن همه احترامى كه اسلام براى جان مسلمان و حفظ او از هر گونه گزند قائل شده‏ ندارد، تا آنجا كه ديه بريدن چهار انگشت يك انسان مبلغ گزافى تعيين شده است. ❕اتفاقا همين سؤال- به طورى كه از بعضى از تواريخ بر مى ‏آيد- از عالم بزرگ اسلام، علم الهدى مرحوم سيد مرتضى، در حدود يكهزار سال قبل شد، سؤال كننده موضوع سؤال خود را طى شعرى به شرح ذيل مطرح كرد ؛ « يد بخمس مئين عسجد وديت ما بالها قطعت فى ربع دينار؟ ❕يعنى دستى كه ديه آن پانصد دينار است چرا به خاطر يك ربع دينار بريده مى ‏شود؟ 👌 سيد مرتضى در جواب او اين شعر را سرود ؛ عز الامانة اغلاها و ارخصها ذل الخيانة فافهم حكمة البارئ‏ ❕يعنى عزت امانت آن دست را گرانقيمت كرد و ذلت خيانت بهاى آن را پائين آورد، فلسفه حكم خدا را بدان » 📚تفسیر نمونه ج 4 ص 378 🔸👇
🔸ادامه👇 👌در روایت مورد استناد معاند هم آمده است که عبای صفوان بن امیه از مسجد به سرقت رفت ، او سارق را پیدا کرد و به نزد پیامبر آورد و دو شاهد بر دزدی او اقامه کرد ، پیامبر حکم به قطع دست سارق کرد ؛ 📚الکافی ج 7 ص 251 ❕یکی از شروط برای قطع دست دزد آن است که مال از حرز دزدیده شود ، و سارق حرز و محل نگه داری را بشکند و مال را بردارد ، چنان که از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل است که فرمود ؛ « فقط دست دزدى قطع مى ‏شود كه از طريق سوراخ كردن ديوار يا شكستن قفل وارد خانه‏ اى شود. » 📚میزان الحکمه ج 5 ص 510 ❕اینکه پیامبر در جریان فوق حکم به قطع دست سارق کرد ، از این جهت بوده که عبای مذکور از حرز سرقت شده بود ، یعنی صفوان وقتی برای قضاء حاجت به بیرون مسجد می رود ، عباء را در صندوقچه ای مثلا می گذارد و مخفی می کند که سارق از پی او حرز را می شکند و عباء را به سرقت می برد چنان که شیخ حر عاملی به این نکته تصریح می کند ؛ « الظَّاهِرُ أَنَّ مُرَادَهُ أَنَّ صَفْوَانَ كَانَ قَدْ أَخْفَى الرِّدَاءَ وَ أَحْرَزَهُ وَ لَمْ يَتْرُكْهُ ظَاهِراً فِي الْمَسْجِدِ » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 277 👌و متاعی هم كه سرقت شده بايد حد اقل يك ربع دينار باشد ، دينار هم عبارت است از يك مثقال شرعى طلاى مسكوك و مثقال شرعى معادل 18 نخود يعنى 4/ 3 مثقال معمولى است. ❕چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « دست سارق فقط در [دزدى‏] يك چهارم دينار به بالا قطع مى ‏شود. » 📚میزان الحکمه ج 5 ص 291 ❕بنابراین عبای مذکور هم عبای گران قیمتی به قیمت یک ربع دینار به قیمت آن زمان بوده و از حرز هم سرقت شده است ، لذا پیامبر گرامی حکم به قطع دست سارق دادند ، فلسفه این حکم هم در بالا گذشت که خاصیت بازدارندگی آن است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه می گویید مختار شخصیت موجهی بوده است در حالی که روایات متعددی در او وارد شده است ❗️کانال ملحد با آوردن آن روایت به مطالب شما پاسخ داده است ❗️❗️ 💠💠 👌این که مختار و قیام او مورد تایید اهل بیت علیهم السلام بوده اند ، جای انکار و تردید در آن نیست و روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد . 🔸امام علی علیه السّلام فرمود ؛ «به زودی فرزندم حسین علیه السّلام کشته خواهد شد، اما اندکی پس از آن جوانی از قبیله «ثقیف» به پا می‌خیزد و انتقام او را از این می‌گیرد و سیصد و هشتاد هزار نفر از آنان را می‌کشد. » 📚حدیقه الشیعه ص 504 🔸امام حسین علیه السّلام در ای برای لشکر کوفه و شام فرمود ؛ «خداوند، بر اینان آن جوان ثقفی را مسلط گرداند تا ننگ مرگ و ذلت را در کام شان فرو ریزد و از قاتلان ما کسی را نبخشد و به جای هر کشته ای از ما بکشد و در برابر هر ضربتی که به ما وارد نموده اند، ضربتی وارد نماید و انتقام مرا و اصحاب و خاندان و پیروانم را از اینان بگیرد. » 📚بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۰ و ۳۸۶. ❕«هنگامی که سر بریدة «عبیدالله بن زیاد» و «عمربن سعد» را خدمت امام زین العابدین علیه السّلام آوردند فوراً به سجده افتاد و گفت حمد و سپاس خدای را که انتقام خون، را از دشمنانم گرفت و خداوند به جزای خیر دهد. » 📚معجم الرجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹ قاموس الرجال، ج۸، ص۴۴۵. اختیار معرفة الرجال، طوسی، جزء ثانی، ص۱۲۷. 👌عمر بن علی علیه السّلام می‌گوید ؛ «مختار بیست هزار دینار امام سجادعلیه السّلام فرستاد و حضرت آن را پذیرفت و با آن خانه عقیل و سایر بنی هاشم را تعمیر کرد...» 📚مروج الذهب ج 3 ص 83 ❕امام باقرعلیه السّلام فرمود ؛ «از مختار بدگویی نکنید زیرا او انتقام ما را از قاتلان ما گرفت و آنان را کیفر رسانیده و بیوه‌های ما را شوهر داد و در زمان به ما کمک کرد. » 📚اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص۱۲۵، تنقیح المقال، مامقانی، ج۳، ص۲۰۳. 👌عبدالله بن شریک می‌گوید: روز عید قربان خدمت امام محمد باقرعلیه السّلام رسیدم. حضرت به چیزی تکیه داده بود و پیشکار خود را پیش سلمانی فرستاده بود. من روبروی آن حضرت نشستم، ناگهان پیرمردی که اهل بود، وارد شد و خواست دست آن حضرت را ببوسد، امام دست خود را کشید و نگذاشت بوسه زند. سپس فرمود: تو کیستی؟ گفت: من پسر «مختار ثقفی» هستم و «ابومحمد حکم» نام دارم.امام همین که او را شناخت یک مرتبه دست او را گرفت و به سوی خود کشید و نزدیک خود آورد؛ به گونه ای که گویا می‌خواست او را در آغوش بگیرد و پهلوی خود نشاند، با اینکه قبلاً حاضر نشده بود که او دست مبارکش را بوسه زند. پسر مختار چون این لطف و محبت را از آن حضرت به خاطر نام پدرش احساس کرد، گفت: مردم دربارۀ پدر من سخنها می‌گویند و نسبت‌هایی به او می‌دهند ولی به خدا حرف حق همان است که شما بفرمایید. 🔸امام فرمود: مردم چه می‌گویند؟ گفت: می‌گویند، او دروغگو بوده است ولی شما هرچه بفرمائید، قبول می‌کنم. حضرت فرمود: «سبحان الله! پدرم به من فرمود: به خدا قسم که مهریه مادرم را از اموالی که مختار فرستاده بود، پرداخته است مگر نه این است که خانه‌های ما را بنا کرد و قاتلان ما را کشت و انتقام ما را از دشمنان ما گرفت، خدا او را رحمت کند». ❕« به خدا قسم از پدرم شنیدم که فرمود: مختار شبها پیش «فاطمه بنت علی علیه السّلام می‌رفت و برای آن حضرت خدمت میکرد و از فاطمه حدیث یاد می‌گرفت، خدا رحمت کند پدر تو را حق ما را از همه کس گرفت و انتقام ما را از دشمنان ما کشید و قاتلان ما را از دم تیغ گذراند.» 📚 رجال کشی، ص۶، ۱۱؛ قاموس الرجال، ج۸، ص۵، ۴۴۴، معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، جزء ثانی، ص۶، ۱۲۵. ❕«امام صادق علیه السّلام فرمود: پس از شهادت حضرت حسین علیه السّلام زنان بنی هاشم نه شانه به سر زدند و نه خضاب کردند تا اینکه مختار سرهای قاتلان امام علیه السّلام را برای ما فرستاد». 📚 رجال کشی ص 116_ بحار الانوار ج 45 ص 386 👌«مرزبانی» از امام صادق علیه السّلام چنین نقل میکند ؛ «پس از شهادت سید الشهداء هیچ زنی از بنی هاشم سرمه به چشم نکشید و خضاب به مو نبست و از خانههای ما تا پنج سال برنخاست و غذای گرمی پخته نشد، تا اینکه عبید الله بن زیاد کشته شد. » 📚معجم الرجال خویی ج 18 ص 95_ بحار ج 45 ص 386 👌از فاطمه بنت علی علیه السّلام روایت شده است ؛ «پس از مصیبت کربلا هیچ زنی از ما به خود حنا نبست و میل سرمه ای به چشم نکشید و موهای خود را شانه نزد تا زمانی که سر بریده عبید الله بن زیاد را فرستاد » 📚معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج ۱۸، ص ۹۴؛ بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
🔸 👇 👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه صادر شده است . ❕یکی از این روایات این نقل است ؛ « مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت می‌فرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که: به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. » ❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را می‌دانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است. 👌در نقل دیگری آمده است ؛ ❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و می‌خواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و و فجور به او داد.» 📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است. ❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانه‌های ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان ازدواج کردند. 👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند. 🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که نشان می‌دهد به دست می‌آید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد. 📚رجال کشی، ص۱۳۷. ❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛ « مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند. «عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. » 📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶. 👌این روایت به صراحت می‌رساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام می‌دانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق می‌دهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت می‌دانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان آن را به او گزارش می‌دهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم می‌شود. ❕از این روایات استفاده می‌شود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را می‌پذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای امتناع می‌ورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌روایات ذم به طور کامل علاوه بر اینکه از نظر سند ضعیف هستند، درست در قطب مخالف آنها، روایات مدح قرار دارند. بنابراین بر فرض صحت هم نمی توان به این روایات استناد کرد و بدین دلیل بزرگان اهل فن این روایات را حمل بر تقیه کرده اند، مثل روایاتی که در ذم امثال زراره و محمد بن مسلم و یزید و... صادر شده است. 📚معجم رجال، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۱ 👌 ائمه علیه السّلام برخی از بزرگان اصحاب خود را از روی تقیه ذم کرده اند تا از شر سلاطین جور در امان باشند و مختار را به این خاطر نکوهش کرده و از او تبری جسته اند تا خود از شر اشرار در امان باشند. 🔸کشی در رجال خود از مردی به نام حبیب خثعمی از امام صادق علیه السّلام روایت می‌کند که فرمود: «کان المختار، یکذّب علی علی بن الحسین علیه السّلام» مختار بر امام سجاد علیه السّلام دروغ می‌بست. » 📚رجال کشی ص 125 🔸آیت الله خویی (ره) می‌نویسد ؛ «این روایت از نظر سند به شدت ضعیف است؛ زیرا حبیب - راوی این حدیث - مجهول الحال است. » 📚معجم الرجال ج 18 ص 96 👌اما اگر بخواهیم روایت را مورد بررسی و ارزیابی دقیق تری قرار دهیم ابتدا قول بلاذری را ذکر نموده سپس به نقد آن می‌پردازیم. ❕وی می‌گوید: مختار - در هنگام قیام خود در کوفه - نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام فرستاد و مایل بود که با حضرتش بیعت کند و مردم را به بیعت با امام دعوت کند و اموالی را نیز برای امام علیه السّلام هدیه فرستاد اما امام قبول نکرد و جواب نامه اش را نداد و به مسجد آمد و به مختار بدگویی کرد و فرمود: او دروغگوست؛ مختار چون چنین دید نامه ای به محمد حنفیه نوشت و خواست با او به عنوان امام بیعت کند. امام سجادعلیه السّلام از قضیه باخبر شد، به نزد محمد حنفیه آمد و به او اشاره کرد که هدایای مختار را قبول نکند و جواب نامه اش را ندهد و به او دستور داد تا به مسجد برود و از مختار تبری بجوید و او را به بدی یاد کند اما ابن عباس محمد حنفیه را از این کار منع کرد و به او گفت: صلاح نیست که بر ضد مختار چیزی بگویی؛ زیرا وضع حکومت عبدالله بن زبیر معلوم نیست و محمد سخن ابن عباس را قبول کرد و از تبری جستن علنی و عیبگویی مختار منصرف شد. » 📚 انساب الاشراف ج 5 ص 272 🔸در پاسخ باید گفت ؛ 🔹اولاً: این روایت از نظر سند، ضعیف و مرسله است. 🔹ثانیاً: بر فرض صحت آن، با توجه به موقعیت امام سجادعلیه السّلام در مدینه و تسلط ابن زبیر بر حجاز و نیز وجود حکومت اموی در شام، حمل بر تقیه می‌شود و امام با این شیوه می‌خواست دشمنان را منحرف سازد تا به ارتباط او و مختار پی نبرند. 🔸ثالثاً: این روایت معارض با روایاتی است که در بحارالانوار آمده است و علمای شیعه آن را قبول کرده اند که امام سجادعلیه السّلام هدایای مختار را می‌پذیرفت و خود بلاذری می‌گوید: «محمد حنفیه هدایای مختار را می پذیرفت». 📚همان مدرک 🔸رابعاً: اشاره امام سجادعلیه السّلام به محمد حنفیه برای تبری جستن از مختار حمل بر تقیه می‌شود. 🔸خامساً: با توجه به خضوع و اطاعت محمد حنفیه از فرزند برادرش امام سجاد علیه السّلام، آیا معقول است که وی به توصیه امام سجاد عمل نکند ولی به تذکر ابن عباس ترتیب اثر دهد؟ ❕علامه امینی می نویسد ؛ «هرکه با دیدة بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد، در می‌یابد که مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیلة ریشه کن کردن ملحدان و ظلم اموی‌ها بود. به درستی که ساحت مختار از مذهب کیسانی به دور بود و نسبتها و تهمت‌های ناجوانمردانه ای که به او نسبت داده اند، حقیقت ندارد و بی جهت نیست که ائمه هدی علیه السّلام و سروران ما، مانند امام سجاد و امام باقر و امام صادق (صلوات الله علیهم) بر او رحمت فرستاده اند، مخصوصاً امام باقرعلیه السّلام به گونه ای بسیار زیبا، او را مورد ستایش قرار داده است و همیشه خدمات او در نزد اهلبیت علیه السّلام مورد تقدیر و تشکر بوده است.» 📚الغدیر، علامه امینی، عبد الحسین، ج۲، ص۳۴۳. ❕مقدس اردبیلی نیز می نویسد ؛ « «در حُسن عقیدة مختار سخنی نیست و علامه حلّی& او را مقبول شمرده و امام باقرعلیه السّلام جمعی را که مختار را به بدی یاد میکردند، از این کار منع فرمود و امام صادق علیه السّلام بر او رحمت فرستاد و امام زین العابدین علیه السّلام وی را به دعای خیر یاد کرده است. مختار و امثال او به یقین درجات رفیعه و مراتب عالیه خواهندداشت.» 📚حدیقة الشیعه، مقدس اردبیلی، ص۵۰۶-۵۰۵. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به ادعای شما که محمد حنفیه ادعای امامت را نداشته است ، پاسخ روایتی را که در آمده چه می دهید که محمد حنفیه با امام سجاد بر سر مساله امامت منازعه می کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه در يكى از جنگهاى اسلامى اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على علیه السلام او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على علیه السلام به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره ‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على علیه السلام به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 ❕بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند ». 📚الفصول المختاره ص 300 👌انچه مورد اشکال واقع شده است نقل زیر است که در کافی شریف و کتب دیگری از امام علیه السلام نقل شده است ؛ ❕« از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛ ❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، مي‌داني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و مي‌داني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشه‌ام و زاده علي مي‌باشم. من با اين سن و که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.» ❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه مي‌کنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که مي‌ترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.» آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود: «اگر مي‌خواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.» 💠 امام باقر مي‌فرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. علي‌بن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را مي‌داد.» محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه. «علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو مي‌خواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.» 📚الکافی ج1 ص348 _ دلائل الامامه ص207 مناقب آل ابی طالب ج4 ص147 _ الاحتجاج ج2 ص316 _بحار الانوار ج46 ص112 ❕ 👇
👇 🔸پس از شهادت امام حسین علیه السلام برای برخی از شیعیان ساده اندیش این شبهه ایجاد شده بود که امام حسین برای پس از خود امامی را نکرده است و چون محمد حنفیه از امام سجاد علیه السلام بزرگتر است پس او شایسته به امامت است . محمد حنفیه برای دفع این شبهه و اشکال آنان خود به نزد امام سجاد علیه السلام رفت و ادعای آنان را به عنوان ادعای خود مطرح کرد و با آنان همصدا شد ، تا با پاسخ امام سجاد علیه السلام آنان شوند ، لذا در پایان روایت تصریح دارد که محمد حنفیه پس از معجزه امام ، تصریح به امامت امام سجاد علیه السلام کرد و هیچگاه بر ادعای امامت خود نکرد و دست به ایجاد مکتب جدیدی نزد .این قرینه روشنی بر تفسیر فوق است که محمد حنفیه هیچگاه ادعای امامت نداشت و الا چنین راحت از این ادعا عقب نشینی نمی کرد . 👌این داستان همانند داستان حضرت ابراهیم علیه السلام است که برای بطلان خورشید پرستان و ماه پرستان ،نخست با آنان همصدا شد و گفت خورشید و ماه خدای من هستند تا با افول کردن آن دو ، مردمان را متوجه نقص و نیازمندیشان به خالق یکتا کند. ❕علامه می نویسد ؛ « جلالت مقام محمد حنفیه نزد امامیه مشهور است ، او علم به امامت امام سجاد علیه السلام داشته است و بسیار از پدر و دو برادرش ( امام حسن و امام حسین ) تصریح و نصوص امام را شنیده بوده است ، اساسا او هنگام وصیت امیر مومنان علیه السلام بر بالین ایشان حاضر بود که علی علیه السلام تصریح بر امامت امام سجاد ( به عنوان امام چهارم ) کردند ، تاویل و تفسیر جریان فوق این است که ادعای امامت از ناحیه محمد حنفیه به خاطر بوده است تا برخی از شیعیان ضعیف الایمان گمان نکنند که چون محمد حنفیه از امام سجاد بزرگتر است ، پس او شایسته تر به امامت است » 📚مراه العقول ج 4 ص 86 👌شیخ عباس می نویسد ؛ « محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام برطرف شود ، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت ای نداشت و او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود » 📚منتهی الامال ج2 ص1138 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خطای علمی امام رضا در مورد توصیه به زیاد آب خوردن روی غذا ◾️امام رضا فرمود: روى غذا آب زياد خوردن مانعى ندارد، بعد فرمود: گمان ميكنى كه اگر انسان اين گونه غذا بخورد:-حضرت هر دو دست را جمع كرد-و بعد روى آن آب نخورد،شكم او پاره نميشود؟ ( مکارم الاخلاق ج 1 ص 155) ◼️این در حالیست که بر طبق پژوهش‌های علمی٬ نوشیدن مقدار زیادی آب در هنگام غذا خوردن موجب رقیق شدن آنزیم‌های گوارشی و بروز اختلال در حرکات معده و عمل هضم و جذب مواد غذایی می‌شود ❗️❗️ 💠💠 👌در روایاتی از خوردن آب بلافاصله بعد از غذا و در حین غذا خوردن ، خصوصا وقتی غذا گوشت یا چرب باشد نهی شده است . ❕در نقلی از امام رضا علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « هر كس مى ‏خواهد معده‏ اش او را آزار ندهد، بر روى غذا آب نخورد تا هنگامى كه غذا خوردن را به پايان مى ‏برد. هر كس چنين كند، بدنش به رطوبت مى‏ گرايد، معده‏ اش ضعيف مى‏ شود و رگ‏هايش نيروى غذا را به خود نمى ‏گيرند؛ زيرا اگر پشت سر هم روى غذا آب ريخته شود، آن غذا در معده نارس و بدگوارش مى ‏گردد. » 📚مستدرک الوسائل ج 17 ص 7 👌در نقل دیگری على عليه السلام فرمود ؛ «پيامبر خدا چون گوشت مى ‏خورد، در آشاميدن آب، شتاب نمى‏ ورزيد. يكى از ياران از ايشان پرسيد: اى پيامبر خدا! چه قدر كم بر روى گوشت، آب مى‏ آشامى! فرمود: «هيچ كس نيست كه اين گوشت چرب را بخورد و تا پايان غذا از آشاميدن آب، خوددارى ورزد، مگر اين كه غذا را گوارا مى‏ يابد». 📚همان منبع ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « آشاميدن در پى چربى، بيمارى ‏اى در شكم است » 📚الفردوس ج 2 ص 362 👌و فرمود ؛ « آشاميدن آب در پى چربى، بيمارى را بر مى‏ انگيزاند. » 📚المحاسن ج 2 ص 398 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « پيامبر چون چربى مى ‏خورد، از نوشيدن آب مى‏ كاست. گفتند: اى پيامبر خدا! كمتر آب مى ‏نوشى؟!فرمود: «اين كار، غذايم را گواراتر مى ‏سازد». 📚وسائل الشیعه ج 25 ص 239 ❕با این وجود در روایاتی توصیه به نوشیدن آب پس از صرف غذا شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 25 ص 236 باب 4 👌به عنوان نمونه ؛ ❕ابوطيفور متطبب مى‏ گويد ؛ « نزد امام ابى ‏الحسن ماضى رفتم و او را از نوشيدن آب نهى كردم. حضرت فرمود: «نوشيدن آب اشكالى ندارد؛ چرا كه غذا را در معده مى‏ چرخاند و خشم را فرو مى ‏نشاند و عقل (توانايى عقل) را زياد مى ‏كند» 📚الکافی ج 6 ص 381 👌میان روایاتی که از خوردن آب پس از غذا نهی می کند با روایاتی که به خوردن آب پس از غذا توصیه می کند ، تضادی نیست ، روایات ناهیه اشاره به خوردن آب بلافاصله پس از خوردن غذا است و روایاتی که توصیه می کند ، اشاره به گذشت مدت زمانی مثلا نیم ساعت پس از خوردن غذا است . ❕روایاتی که از آب خوردن روی غذا نهی کرد این توهم را ایجاد کرده بود که تا ساعتها نباید روی غذا آب خورد ، ائمه علیهم السلام برای دفع این توهم توصیه هایی برای آب خوردن روی غذا داشتند تا کار هضم غذا سامان بپذیرد اما طبق روایات دسته اول ، تاکید کردند که این آب خوردن نباید بلافاصله پس از خوردن غذا باشد ، بلکه با فاصله شدن زمانی باید همراه باشد ، اما نباید آب خوردن روی غذا تا ساعتها تعطیل شود ، چنان که امروزه متخصصین می گویند ؛ « مردم باید حداقل نیم ساعت پس از خوردن یک وعده غذایی آب بنوشند زیرا به این روش هر چه بیشتر احساس سیری ایجاد می شود و تشنگی شما نیز برطرف می شود » 🌐https://b2n.ir/772107 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 👌این احتمال هم است که روایاتی که به خوردن آب پس از غذا توصیه می کند ، مقصودش خوردن آب ولرم است و روایات ناهیه اشاره به آب های معمولی است ، چنان که امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « دو چيزِ مناسب است كه به هيچ درون نادرستى در نمى‏ آيند، مگر اين كه آن را به درستى مى ‏آورند، آن دو چيز مناسب، عبارت ‏اند از ؛ انار و آب نيم‏گَرم (وِلَرم) » 📚الکافی ج 6 ص 314 ❕یا در نقل دیگر آمده است ؛ «آب جوشيده ( و ولرم ) سودمند است و هيچ ضررى ندارد». 📚مکارم الاخلاق ج 1 ص 340 ❕در این رابطه در تحقیقی پیرامون نوشیدن آب ولرم پس از غذا چنین آمده است ؛ «یافته‌های پژوهش جدید محققان نشان داد نوشیدن آب گرم بعد از هر وعده غذایی معجزه می‌کند. به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا منطقه خراسان، محققان در بررسی‌های خود دریافتند مصرف آب گرم بعد از هر وعده غذایی به هضم و عملکرد بهتر دستگاه گوارش کمک می‌کند. در واقع نوشیدن آب گرم فواید زیادی برای سلامتی داشته و در کاهش وزن بسیار موثر است. ❕دکتر گوسمن، مدیرعامل شرکت rVita اظهار کرد ؛ نوشیدن آب گرم بعد از هر وعده غذایی بهترین روش برای کاهش وزن و سرعت بخشیدن به سوخت و ساز بدن است. محققان در این پژوهش دریافتند آب گرم با افزایش دمای بدن، منجر به افزایش سرعت سوخت وساز شده و به کاهش وزن کمک می‌کند. همچنین آب گرم برای شست‌وشوی سیستم گوارشی، بخصوص چربی مفید است و مواد غذایی را به راحتی هضم می‌کند. از دیگر مزایای نوشیدن آب گرم بعد از هر وعده غذایی، سم‌زدایی بدن است و مشکل نفخ معده را از بین می‌برد . بنابراین به جای استفاده از آب معمولی از آب گرم استفاده کنید و این عمل را در میان هر وعده یا بعد از آن انجام دهید و به صورت جرعه جرعه وآهسته بنوشید » 🌐https://b2n.ir/696556 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایتی گفته شد که مقصود از شب قدر حضرت زهرا است یعنی چه ❗️شب قدر مگر شبی نیست که قرآن در آن نازل شده است ❗️❗️ 💠💠 👌آیات مربوط به شب قدر و نزول قرآن در آن شب دارای دو معنای ظاهری و باطنی است . 1⃣معنای ظاهری همان است که همگان آن را می دانیم که قرآن دو گونه نزول داشته است ؛ نزول دفعی و نزول تدریجی 👌نزول دفعی و یک جا و جمعی آن است که محتوای تمام قرآن یک جا از سوی خداوند بر قلب پاک پیامبر در ماه مبارک رمضان و شب نازل گردیده است .و نزول نیز همان است که بر حسب شرائط و حوادث و نیازها در طی 23 سال نازل شده است .نزول تدریجی ، در آغاز بعثت پیامبر گرامی ، با نزول آیات ابتدایی سوره « علق» محقق شده است و نزول دفعی در ماه رمضان و شب قدر محقق شده است . ❕در روايات متعددی از امام باقر و امام صادق و امام موسى بن جعفر علیهم السلام نقل شده مى‏ خوانيم كه در تفسير إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ فرمودند ؛ « منظور از اين شب مبارك شب قدر است كه خداوند همه قرآن را يك جا در آن شب به بيت المعمور نازل كرد، سپس در طول بيست ( و سه ) سال از بيت المعمور بر رسول اللَّه تدريجا نازل فرمود » 📚تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 620 ❕در اينكه بيت المعمور كجا است در روايات متعددى تصريح شده است كه خانه‏ اى است به محاذات خانه كعبه در آسمانها كه عبادتگاه فرشتگان است، و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى ‏شوند، و تا قيامت به آن باز نمى‏ گردند. ولى در اينكه بيت المعمور در كدام آسمان است؟ روايات مختلف است، در بسيارى از آنها آسمان چهارم بیان شده است . در حديثى كه مرحوم طبرسى در مجمع البيان در تفسير سوره طور از على نقل كرده چنين مى‏ خوانيم ؛ « آن خانه‏ اى است در آسمان چهارم در مقابل كعبه كه فرشتگان با عبادت خود آن را معمور و آباد مى‏ كنند، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى‏ شوند و تا ابد به آن باز نمى ‏گردند » 📚مجمع البیان ج 9 ص 163 ❕ولى در هر حال نزول قرآن در شب قدر بطور كامل به بيت المعمور هرگز منافات با آگاهى پيامبر از آن ندارد چرا كه او را به لوح محفوظ كه مكنون علم خدا است راه نيست، اما به عوالم ديگر آگاهى دارد.و قلب پيغمبر از بيت المعمور آگاه است. 👌اما اين نزول دفعى بر قلب پيامبر چگونه بوده؟ آيا به شكل همين قرآن فعلى با آيات و سوره‏ هاى مختلف؟.يا مفاهيم و حقايق آنها به صورت فشرده و جمعى؟. دقيقا روشن نيست، همين قدر از قرائن فوق مى ‏فهميم كه يك بار اين قرآن در يك شب بر قلب پاك پيامبر نازل شده است و يك بار تدريجى در 23 سال. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 150 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣تفسیر باطنی آیات مربوط به شب قدر ، اشاره به فاطمه سلام الله علیها و فرزندانش علیهم السلام است . ❕امام صادق عليه السّلام در تفسير سوره قدر فرمود ؛ « در آيه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ منظور از «الليلة» فاطمه عليها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد ليلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه ناميدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند. » 📚تفسیر فرات کوفی ص 581 _ بحار الانوار ج 43 ص 65 ❕راوی می گوید خدمت امام كاظم عليه السلام بودم كه مردى مسيحى آمد و ما هم با او در وادى عريض بوديم. مسيحى گفت: ... خدا كارت را به سامان كند! من سؤالى از تو دارم. فرمود: «بپرس». گفت: از كتاب خداى متعال برايم سخن بگو كه بر محمّد، نازل كرده و محمّد، آن را بر زبان آورده و آن را آن گونه كه خدا توصيف كرده، توصيف نموده است و خدا فرموده ؛ «حا ميم! سوگند به كتاب روشنگر. ما آن را در شبى مبارك، فرو فرستاديم. ما هشدار دهندگانيم. در آن [شب‏]، هر كارى [به گونه‏] حكمت‏ آميز، فيصله مى ‏يابد». تفسير باطنى اين چيست؟ فرمود: «حا. ميم»، محمد صلى الله عليه و آله است كه همانى است كه در كتاب هود، بر او نازل شده است، و [حاميم‏] حروفش ناقص است. «كتاب روشنگر» امير مؤمنان على عليه السلام است. «شب»، فاطمه است. و اين سخن خداوند: «در آن، هر كارى [به گونه‏] حكمت‏ آميز، فيصله مى ‏يابد»، مى ‏گويد: از آن شب، خير فراوانى بيرون مى‏ آيد؛ مرد حكيم، مرد حكيم، مرد حكيم». آن مرد گفت: اوّلى و آخرينِ اين مردان را معرّفى كن. فرمود: «صفت آنها، مشابه است ... » 📚الکافی ج 1 ص 478 👌این که در این دو نقل تفسیر باطنی شب قدر فاطمه صدیقه سلام الله علیها دانسته شده است به آن معناست که مقام نورانيت و حقيقت فاطمه سلام الله علیها همان حقيقت شب قدر است. شب قدر شب نزول قرآن است و فاطمه ترجمان و حقيقت و ظهور كامل و تمام عيار قرآن كريم است و کسی که می خواهد شب قدر را درک کند باید با مقام و فضائل فاطمه سلام الله علیها آشنا باشد و بداند که ایشان مادر امامان یازده گانه هستند که مفسران قرآن اند ، لذا در نقل فوق خواندیم که از فاطمه سلام الله علیها خیر فراوان بیرون می آید ، مرد حکیم ، مرد حکیم ، مرد حکیم ، که مقصود امام حسن و امام حسین و امام سجاد ( و سایر امامان ) علیهم السلام می باشند ؛ 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 253 ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی در توضیح روایات فوق می نویسد ؛ « نزول قرآن در شب قدر برای هدایت خلق و آگاهی سازی آنها به شرایع دین و استقامت آنان چه قولی و چه فعلی بر صراط حق تا روز قیامت است که این مهم محقق نمی شود مگر به وجود امامی در هر عصر و زمانی که آگاه به تمام احکام دین و ظاهر و باطن قرآن باشد ، لذا علی علیه السلام برای تحقق این هدف به عنوان امام منصوب شد و مصداق کتاب مبین گشت و با فاطمه ازدواج کرد تا از آن دو امامانی به وجود آیند که حافظ دین تا روز قیامتند » 📚مراه العقول ج 6 ص 47 👌بنابراین کسی که می خواهد شب قدر را درک کند و به پاداش ثوابی برسد که برابر هزار ماه است ، از یک سو باید به عبادت و راز و نیاز با خداوند توجه کند چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « اى مردم هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او صحيح و سالم باشد، پس، روزش را روزه بدارد و بخشى از شب آن را به عبادت برخيزد و مواظب نمازش باشد و در گرماى آن به نماز جمعه ‏اش برود و سحرگاه به نماز عيدش برود، به يقين، شب قدر را دريافته و به جايزه پروردگار، دست يافته است» 📚الفقیه ج 2 ص 98 👌و از سوی دیگر آگاه به مقامات اهل بیت پیامبر خصوصا فاطمه صدیقه سلام الله علیها باشد و بداند که عبادات بدون شناختن آنان نزد خداوند ارزشی ندارد ، چنان که فرمود ؛ « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر اعمالش را ندارد» 📚الکافی ج 2 ص 18 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ پیامبر اسلام: ارزش زن حتی در روز قیامت هم نصف مرد است! ⚡️قابل توجه آن دسته از جهّالی که برای توجیه مسئله‌ی نصف بودن دیه و سهم الارث و ارزش شهادت زن٬ فلسفه‌بافی می‌کنند ▪️[من لا یحضره الفقیه ٫ ج۳ ٫ ص۱۱۳] ◾️پیامبر فرمود: هر كس بنده‌ی مؤمنى را از قيد بندگى آزاد سازد به هر عضوى از اعضاى آن بنده كه آزاد شده خداوند عضوى از اعضاى آزادكننده‌اش را از آتش دوزخ آزاد سازد، و چنانچه آن برده زن بود٬ به ازای هر دو عضوى٬ يك عضو آزادكننده را از آتش جهنم آزاد خواهد كرد زيرا زن نصف مرد محسوب مى‌شود. 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم ، اسلام تفاوتی میان مرد و زن از نظر قرب به خداوند و کسب کمالات نمی گذارد و برتری را تنها به تقوا و پرهیزکاری می داند چنان که خداوند می فرماید ؛ « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» ( حجرات 13 ) ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا» 📚تفسیر نمونه ج 22 ص201 _ تفسیر قرطبی ج9 ص6162 👌 امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « یک زن صالحه از مرد غیر صالح برتر است» 📚وسائل الشیعه ج20 ص172 👌همینطور در بهره مندی در آخرت میان مرد و زن تفاوتی نیست و هر دوی آنان به مقدار ثوابشان بهره مند می شود چنان که قرآن با صراحت ميگويد ؛ « هر كس از مرد و زن عمل شايسته انجام دهد و ايمان داشته باشد داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده ميشود (و از مواهب روحانى و جسمانى آن جهان برخوردار ميگردد). ( غافر 40) ❕ و در آيه ديگر ميخوانيم ؛ « هر كس از مرد و زن عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد به او حيات و زندگى پاكيزه‏ اى مى ‏بخشيم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهيم داد » ( نحل 97) 👌حال پاسخ اشکال معاند ؛ 👌از روایاتی استفاده می شود که آزاد سازی برده مرد بر آزاد سازی برده زن رجحان و برتری دارد چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هرکس یک مومنی را آزاد کند ، خداوند به ازای هر عضوی از آن مومن ، عضوی از آزاد کننده را از آتش نجات می دهد و اگر آن مومن زن باشد ، خداوند به ازای هر دو عضو او ، عضوی از آزاد کننده را از آتش نجات می دهد چرا که زن به منزله نصف مرد است » 📚الکافی ج 6 ص 180 _ الفقیه ج 3 ص 113 ❕از آنجایی که مردان از قدرت جسمانی و نیروی بدنی بیشتری نسبت به زنان برخوردارند و چرخه اقتصاد جامعه به دست آنان می چرخد و آنان نانون آور خانواده اند ، آزاد سازی یک برده مرد نسبت به برده زن رجحان بیشتری دارد چرا که برده مرد می تواند با کارآمدی اقتصادی و کسب درآمد ، خانه و کاشانه ای فراهم کند و افرادی را تحت تکفل خود در آورد و بردگان بیشتری به دست او آزاد شوند و اقتصاد جامعه و آزاد سازی سایر بردگان سامان بیشتری یابد . ❕این که در روایت مذکور آمد که زن به منزله نصف مرد است ، مقصود همین کار آمدی اقتصادی است که قدرت و کارایی مرد بیشتر از زن در به حرکت در آوردن چرخه اقتصاد است نه آنکه ارزش زن در برابر خداوند نصف ارزش مرد باشد ، چرا که روشن شد مقام هر دو در برابر خداوند مساوی است و حتی زن صالحه از هزار مرد غیر صالح بالاتر است . ❕حال اگر حالتی پیش آید که امکان آزاد سازی برده مرد نباشد ، آزاد سازی برده زن همان فضیلت و ثواب آزاد سازی برده مرد را دارد چنان که پیامبر گرامی به فردی که قصد آزاد سازی برده زن خود را داشت فرمود ؛ « اگر چنین کنی خداوند به ازای هر عضو او ، عضوی از تو را از آتش نجات می دهد » 📚علل الشرایع ج 2 ص 469 👌این روایت همان ثواب آزاد سازی برده مرد را برای آزاد سازی برده زن ، ثابت می داند و به روشنی اثبات می کند که تفاوتی در نزد خداوند بین برده مرد با برده زن نیست ، همینطور در روایات دیگری ، ثواب مذکور به مطلق آزاد سازی برده تعلق گرفته است که این اطلاق شامل بردگان زن هم می شود ؛ 📚الکافی ج 6 ص 180 « من اعتق نسمه صالحه لوجه الله ، کفر الله مکان کل عضو منه عضوا من النار » « هرکس یک برده صالح را آزاد کند ، خداوند به ازای هر عضوش ، عضوی از او را از آتش نجات می دهد » ❕بنابراین آنجایی که امکان آزاد سازی برده مرد و زن ، هر دو است ، آزادی برده مرد به خاطر فلسفه ای که گفته شد ، ارجحیت دارد و اگر امکان آزادی برده مرد نبود ، آزادی برده زن همان ثواب آزادی برده مرد را دارد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔سوال کردند پنج گانه هرکدام به یک امام معصوم اختصاص دارد لطف نموده اگر این مورد صحیح است توضیح دهید ❗️❗️ 💠💠 👌اینکه نمازهای پنج گانه منتسب به اهل بیت علیهم السلام باشد مستند نیست بلکه آیات قرآن تصریح دارد که انتساب نماز تنها به خداوند است و می فرماید ؛ « إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏ » « من اللَّه هستم، معبودى جز من نيست، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد به‏ پادار » 🔸طه 14 ❕البته ممکن است از آیاتی از قرآن و اشاراتی از روایات ، این احتمال ایجاد شود که نمازها به اهل بیت علیهم السلام هستند ‌. 👌خداوند می فرماید ؛ « حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِين»« در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد.» ( 238 بقره ) 👌با این ادعا که در روایات آمده است که منظور از « الصلوات » اهل بیت و « الصلاه الوسطی » علیهم السلام است . ❕اما باید توجه کرد که تفسیر ظاهری آیه همان است که مفسران ذکر کرده اند که قرائن كه در دست است روشن میرسازد كه منظور از « الصلاه الوسطی » همان نماز ظهر است زيرا علاوه بر اينكه نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏ شود، و شان نزول آيه نيز گواهى مى ‏دهد، و روايات متعددى كه از معصومين علیهم السلام نقل شده بر آن تاكيد دارند . 📚وسائل الشیعه ج 4 ص 22 باب 5 ❕ تاكيد روى اين به خاطر اين بوده كه بر اثر گرمى هواى نيمروز تابستان، يا گرفتاريهاى شديد كسب و كار، نسبت به آن كمتر اهميت مى‏ دادند، آيه فوق اهميت نماز وسطى، و لزوم محافظت بر آن را مورد تاكيد قرار داده است. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 206 ❕اما تفسیر معنوی و آیه شریفه نقلی است که از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « منظور از نمازها که باید بر آن محافظت کرد ، رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است و منظور از نماز وسطی علی علیه السلام است و منظور از « قوموا لله قانتین » اطاعت از ائمه است ( زیرا اطاعت آنان ، اطاعت خداوند است )» 📚تفسیرعیاشی ج 1 ص 128 ❕روایت فوق یک تفسیر معنوی و باطنی برای آیه فوق و بیان کننده یکی از آیه در کنار تفسیر آن است اما باز هم به معنای اختصاص داشتن نمازهای پنج گانه به اهل بیت علیهم السلام نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در هنگام نفخه صور اول و وقوع قیامت آیافقط شامل زنده های آن هنگام است ویا اینکه میلیاردها انسان مرده تا آن زمان نیز مشمول قیامت می شوند❗️ دفتر یکی از مراجع وروحانی مسجد بیان داشتند قیامت فقط مشمول زنده هاست و مرده ها درنفخه بعد از قیات محشور می شوند ❗️❗️ 💠💠 👌در آيات فراوانى از قرآن مجيد اشاراتى به مسأله نفخ صور آمده است، از اين آيات به خوبى استفاده مى‏ شود كه دوبار در صور دميده مى‏ شود ؛ 1⃣يك بار در پايان جهان كه همه چه آنانی که در دنیایند و چه آنانی که در برزخ زنده اند ،همه مى‏ ميرند و اين نفخه مرگ است . 2⃣و بار ديگر در آستانه رستاخيز كه همه زنده مى‏ شوند، و اين نفخه حيات است که قیامت در این هنگام برای همگان محقق می شود . ❕در حقيقت توقف و از كار افتادن اين جهان، و آغاز حركت جهان ديگر تشبيه به توقف و حركت لشكرها و ‏ها شده است كه با صداى شيپور مخصوص يا صداى بلند ديگرى همگى با هم از راه رفتن باز مى ‏ايستند و متوقف مى‏ شوند، و با صداى ديگرى به پا مى‏ خيزند و حركت مى‏ كنند. 🔸خداوند می فرماید ؛ « و در صور دميده مى ‏شود و تمام كه در آسمان‏ها و زمين هستند مى‏ ميرند مگر كسانى كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در صور دميده مى‏ شود ناگهان همگى به پا مى ‏خيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.» ( زمر 68) ❕مفهوم آيه فوق همان مرگ است كه تمام موجودات عالم را چه در دنیا و برزخ و چه در آسمان (بر اثر نفخ صور) فرا مى‏ گيرد و پس از آن با نفخه دوم همگان زنده می شوند و در عرصه قیامت حاضر می شون . ❔در اين‏كه منظور از الّا مَنْ شاءَ اللَّهُ (مگر كسانى كه خدا بخواهد) چيست؟ در ميان مفسّران ، بعضى آن را اشاره به جمعى از فرشتگان بزرگ خدا (همچون جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل) دانسته ‏اند، و بعضى اشاره به شهيدان راه خدا، و بعضى علاوه بر چهار فرشته فوق، حاملان عرش الهى را نيز مشمول آن دانسته ‏اند اما در بیان شده است که منظور اسرافیل است . ❕ به هر صورت مسلم است كه همگان سرانجام به حكم كُلُّ نَفْسٍ ذائَقَةُ الْمَوْتِ (آل‏ عمران- 185) طعم مرگ را مى‏ چشند و تنها ذات پاك خداوند كه حَىٌّ لا يَمُوْتُ است مى ‏ماند وَيَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْأكرامِ (رحمان- 27). 🔸لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « در هنگام نفخه صور اول خداوند اسرافیل را امر می کند که به دنیا بیاید و در صور بدمد که در این هنگام هیچ ذی روحی نمیماند مگر این که می میرد به غیر خود اسرافیل ، خداوند به خود هم امر می کند که بمیرد ، اسرافیل هم می میرد ... پس از آن خود خداوند نفخه صور دوم را به صدا در می آورد ( که همگان برای ورود به عرصه قیامت زنده می شوند ) و تمام اهل آسمانیان و حاملان عرش زنده می شوند و خلائق هم برای حساب و کتاب زنده و محشور می شوند » 📚بحار الانوار ج 6 ص 325 ❕در رابطه با نفخه صور نیز گفتنی است ؛ 1⃣نفخه صور اولًا بيانگر اين حقيقت است كه مسأله مرگ و حيات عمومى موجودات عالم مسأله و پيچيده ‏اى در پيشگاه خداوند نيست، با يك صيحه عظيم و مرموز و عالمگير همه خلايق مى ‏ميرند، و با يك عظيم مرموز ديگر همه زنده مى‏ شوند، گويى خفتگانى بوده ‏اند كه با اين فرياد بيدارگر، بيدار مى ‏گردند. ❕اين پاسخى است به گفته كسانى كه در امر معاد ترديد مى‏ كردند، و آن را مسأله محال يا مشكلى مى ‏پنداشتند و بر پيغمبر اسلام خرده مى‏ گرفتند. 2⃣ثانياً: هشدارى است به همه انسان‏ها كه زندگى را پايدار ندانند و گرفتار غرور و غفلت نشوند، و هر زمان احتمال دهند رستاخيز و نفخه مرگ برخيزد، و آنها در همان حال به سوى ديار عدم بشتابند و با تمام آرزوهاى دور و دراز در كام مرگ فرو روند. 3⃣ثالثاً: چگونگى نفخه صور و پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر درس تربيتى عميق ديگرى به انسان‏ها مى‏ دهد كه در هر لحظه و هر حال آماده استقبال از چنين حادثه عظيمى باشند، هرگز كار و امروز خود را به فردا نيفكنند، چرا كه هيچ تاريخ معينى براى اين حادثه ناگهانى تعيين نشده، و تقريباً بدون مقدمه آغاز مى‏ شود. 📚پیام قرآن ج 6 ص 59 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یک تناقض آشکار در ⚡️اگر قرآن را کلام الهی بپنداریم نبایستی حتی یک مورد تناقض در آن دیده شود اما با مراجعه به قرآن و مطالعه آن با تعدادی تناقض‌ می‌شویم که نشان از بشری بودن آن دارد. : سوره زلزله : فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿٧﴾ : پس هر کس اندازه‌ی ذره‌ای عمل خیر انجام داده باشد، [پاداش‌] آن را می‌بیند. ⚡️طبق این آیه، قرآن مدعی می‌شود که هر انسانی که کوچکترین عمل خیری انجام دهد پاداش آن به او داده می‌شود؛ اما این آیه با سایر آیات قرآن در تناقض است : : سوره محمد : الذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿١﴾ : الله اعمال نیک کسانی را که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند باطل می‌نماید. ⚡️همانطور که مشاهده کردید، آیه ۱ سوره محمد با آیه ۷ سوره زلزله در تضاد و تناقض است : 👈طبق آیه ۱ محمد : خدا اعمال نیک کافران را تباه می کند. 👈طبق آیه ۷ زلزله : هر انسانی ذره ای کار نیک کند، پاداش آن را می‌بیند. ⚡️این تناقض آشکار، نشان از بشری بودن قرآن است؛ قرآن کلام خود محمد است ❗️❗️ 💠💠 👌آیات فوق اشاره به یک اصل مسلم قرآنی تحت عنوان « » دارد و به هیچ عنوان تضاد و تناقضی از این ایجاد نمی شود . ❕از آيات قرآن به خوبى استفاده مى ‏شود كه بعضى از اعمال سوء، آن‏قدر اهميّت دارد كه مى ‏تواند آثار اعمال را از بين ببرد . اگر شخصى تمام كارهاى نيك را انجام بدهد و تمام اعمال او شايسته باشد؛ ولى در دقايق و لحظات حسّاس پايانى بى ايمان از جهان رخت بربندد، تمام از بين مى‏ رود و در آخرت هيچ سودى براى او نخواهد داشت . ❕اين مسئله يكى از مصاديق «احباط» است كه در قرآن مجيد به صورت گسترده مطرح شده است. شانزده آيه از آيات قرآن مجيد درباره «حبط اعمال» سخن مى‏گويد كه به دو مورد از آن اشاره مى ‏شود ؛ 1⃣در آيه 88 سوره انعام آمده است ؛ « اگر آنها مشرك شوند، اعمال نيكى كه انجام داده‏اند، مى ‏گردد و نتيجه ‏اى از آن نمى‏ گيرند. » 🔸آيه شريفه فوق شرك به خداوند را يكى از عوامل نابودى و حبط اعمال نيك شمرده است. 2⃣ در آيه 65 سوره زمر آمده است ؛ « به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‏ شود و از زيانكاران خواهى بود.» 👌اين آيه اگرچه خطاب به پيامبر است، ولى روشن است كه او- كه خود كانون‏ توحيد و يكتا پرستى است- هرگز نخواهد شد. بنابراين، آيه هشدارى است براى ديگران. ❔آيا حبط و نابودى اعمال نيك فراوان، با يك گناه و لغزش عادلانه است؟ به ديگر عبارت، آيا اين كار موافق با قوانين جهان است؟ 👌در پاسخ بايد گفت: مسئله حبط هم در جهان طبيعت و عالم تكوين وجود دارد و هم در عالم تشريع و قوانين دينى، و هم در كارهاى عادى روزمره انسان‏ها. ❕ كه ساليان درازى زحمت كشيده و با تلاش و كوشش فراوان و شب زنده‏ دارى‏ هاى بسيار باغى بزرگ و پرميوه آماده كرده است، بر اثر غفلت و سهل‏ انگارى در گوشه‏اى از باغ آتشى روشن مى‏ كند؛ اين آتش به باغ سرايت نموده، ظرف مدّت كوتاهى تمام دست‏رنج باغبان بيچاره را طعمه حريق قرار مى‏ دهد. ❕انسان سالم و نيرومندى كه او مرهون دهها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى است، با روى آوردن به موادّ مخدّر، پس از چند صباحى تمام قدرت، نيرو، شادابى، صبر، حوصله، همه و همه را از دست مى‏ دهد؛ بنابراين آن آتش، باغ باغبان و اين موادّ مخدّر، سلامت اين انسان را حبط و نابود مى‏ كند. ❕مثال سومى نيز مى‏ توان زد و آن اين كه تعدادى از مهندسين و كارگران ساليان درازى با زحمت فراوان سدّى عظيم بنا مى‏ كنند. با باران سيلاب پشت سد جمع مى‏ شود؛ ولى بر اثر يك غفلت و باز نكردن پنجره‏ هاى مخصوص به هنگام زياد شدن آب پشت سد، فشار زياد سيلاب، زحمات چندين ساله آنها را از بين مى‏برد و سدّ عظيم را مى ‏شكند! 👌بنابراين، مسئله حبط اختصاص به مسايل دينى و اعتقادى ندارد، بلكه در جهات تكوين و كارهاى روزمره انسان نيز جريان دارد و هيچ منافاتى با عدالت الهى ندارد . ❕بايد دانست كه علّت و عامل اصلى حبط كارهاى انسان است؛ همان گونه كه عامل اصلى آتش گرفتن باغ، خود باغبان و عامل از بين رفتن سلامت معتاد خود او، و عامل شكستن سد نيز نگهبان سد است. 📚مثالهای زیبای قرآن ج 1 ص 325 🔸 👇
🔸 👇 👌قرآن مجيد درباره از بين رفتن ثواب صدقات به ‏وسيله منّت و آزار بعدى با صراحت مى ‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! خود را با منت گذاردن و آزار باطل نسازيد». ( بقره 264) ❕در سوره حجرات نيز مى ‏فرمايد ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! صداى خود را از صداى پيامبر بالاتر نبريد و در او بلند سخن مگوييد (و او را بلند صدا نزنيد) آن‏گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى ‏كنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمى‏ دانيد». ( حجرات 2) 👌درباره عُجب و خود بزرگ‏ بينى بعد از عمل نيز در روايات آمده است ؛ «عجب حسنات انسان را از بين مى‏ برد ‏گونه كه آتش هيزم را». 📚روح البیان ج 8 ص 522 👌در مورد حسد نيز شبيه همين تعبير آمده است از جمله در حديثى از پيغمبر مى ‏خوانيم ؛ «إِيَّاكُمْ وَالْحَسَدَ فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الحطب » 📚بحارالانوار، ج 70، ص 255، ح 26 👌از بعضى از روايات نيز استفاده مى‏ شود كه بودن و بى‏ باكى در برابر گناه نيز از عوامل حبط اعمال است . 📚مستدرک الوسائل ج 11 ص 280 ❕بنابراین این آیات و روایات تبیین کننده آیه ای است که به صورت مطلق می گوید هر کس هر کار کند آن را در قیامت می بیند که این دیدن در صورتی است که انسان عمل خود را تا روز قیامت نگه دارد تا بتواند اثر آن را ببیند و موجبات حبط آن را فراهم نکند ، چنان که همین سخن درمورد گناهان هم است که انسان در صورتی عقاب گناهان را در آخرت می بیند که آن ها را با توبه و کارهای خوب از بین نبرده باشد ( تکفیر ) ، با در نظر گرفتن این نکته روشن می شود که نسبت میان آیات فوق ، نسبت تناقضی نیست بلکه نسبت مجمل و مبین است لذا پیامبر گرامی فرمود ؛ ❕ «كسى كه سبحان اللَّه بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى ‏نشاند و كسى كه الحمد للَّه‏ بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى ‏نشاند، و كسى لا اله الا اللَّه بگويد خداوند درختى در بهشت براى او غرس مى‏ كند، و كسى كه اللَّه اكبر بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى‏ نشاند». 🔸مردى از قريش در آنجا بود و عرض كرد اى رسول خدا بنابراين درختان ما در بهشت زياد است! پيامبر در جواب فرمود «آرى! ولى بر حذر باشيد از اينكه آتشى بر آنها بفرستيد و آنها را بسوزانيد» 📚بحار الانوار ج 8 ص 186 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر فرمود «لا تشدّ الرحال إلّا إلى ثلاثة مساجد؛ مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى؛ بار سفر را جز براى سه مسجد نمى‏ بندند، مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصى» شیعه چرا بر خلاف این برای زیارت امام حسین یا امام رضا بار سفر می بندد ❗️❗️ 💠💠 👌وهابيان به حسب ظاهر اصل زيارت پيامبر را تجويز مى‏ كنند ولى هرگز براى زيارت قبور را جائز نمى‏ دانند. محمّد بن عبد الوهاب در رساله دوم از رسائل «الهدية السنيّة» اين چنين مى ‏نويسد ؛ «زيارت پيامبر مستحب است، ولى مسافرت جز براى زيارت مسجد و نماز در آنجا، جائز نيست. » 🔸دليل مهم آنان براى تحريم مسافرت به عنوان زيارت، زير است كه در صحاح نقل شده، و راوى حديث هم ابو هريره است كه مى ‏گويد پيامبر فرمود ؛ «بار سفر بسته نمى‏ شود مگر براى سه مسجد، مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الأقصى » 📚این مضمون را «مسلم» در صحيح خود ج 4- كتاب حج- باب «لا تشد الرحال» ص 126 نقل كرده است و سنن ابى داود ج 1- كتاب الحج- ص 469 و سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37، نيز آورده ‏اند. 👌در اين كه حديث در صحاح وارد شده است سخنى نيست و هرگز مناقشه نمى ‏كنيم كه راوى آن ابو هريره است، ولى مهم فهم مفاد حديث است. ❕فرض كنيم متن حديث چنين است، «لا تشدّ الرّحال الاّ ثلاثة مساجد ...» بطور مسلم، لفظ «الاّ» استثناء است و «مستثنى منه» لازم دارد و بايد در تقدير گرفت و پيش از مراجعه به ، مى ‏توان مستثنى منه را دو جور در تقدير گرفت ؛ 1- لا تشدّ إلى مسجد من المساجد إلاّ ثلاثة مساجد ... 2- لا تشدّ إلى مكان من الامكنة الاّ إلى ثلاثة مساجد ... 🔸براى درك مفاد حديث بستگى دارد كه يكى از اين دو تقدير را برگزينيم. هرگاه مفاد حديث، اول باشد، در اين صورت مفاد آن اين مى‏ شود كه به هيچ مسجدى از مساجد بار سفر بسته نمى‏ شود مگر به اين سه مسجد، نه اينكه «شد رحال» براى هيچ ، و لو مسجد نباشد جايز نيست. ❕هرگاه كسى براى زيارت پيامبران و امامان و انسان‏هاى صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول حديث نخواهد بود، زيرا موضوع بحث، عزم سفر براى مساجد است، و از ميان تمام مساجد، اين سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، براى زيارت مشاهد كه از موضوع بحث بيرون است، داخل در نهى نمى‏ باشد. 👌هرگاه مفاد حديث فرض دوم باشد، در اين صورت تمام سفرهاى معنوى جز سفر به اين سه نقطه خواهد بود خواه، سفر براى زيارت مسجد باشد، يا براى زيارت نقاط ديگر. 🔸ولى با توجه به قرائن قطعى روشن خواهد شد كه مفاد حديث بر فرض صحت سند، اولى است. 💠اولا: مستثنى، مساجد سه‏ گانه است، از آنجا كه استثناء، استثناء متصل است قطعا «مستثنى منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مكان . 💠ثانيا: هرگاه هدف ساختن تمام مسافرتهاى معنوى است، حصر، صحيح نخواهد بود. زيرا در اعمال حج، انسان براى «عرفات» و «مشعر» و «منى»، «شدّ رحل» كرده و بار سفر مى‏ بندد، هرگاه مسافرت مذهبى جز براى غير اين سه مورد جائز نيست، پس چرا به اين نقاط سه ‏گانه جائز شده است. 💠ثالثا: مسافرت براى جهاد در راه خدا، و آموزش علم و دانش و صله رحم و زيارت والدين از جمله ‏هائى است كه در آيات و روايات بدانها تصريح گرديده است، آنجا كه مى‏ فرمايد ؛ «(سوره توبه آيه 120) چرا از هر قبيله‏ اى گروهى كوچ نمى‏ كنند كه دين را بياموزند و قبيله خود را پس از بازگشت، بترسانند شايد آنان بترسند. » 🔸 👇
🔸ادامه 👇 👌بنابر اين آنچه مورد نهى است، «شد رحال» به مسجدى غير از مساجد سه ‏گانه است نه شد رحال براى ، و يا امور معنوى ديگر. ❕در اين جا از تذكر نكته‏ اى ناگزيريم و آن اين است كه اگر پيامبر گرامى مى‏ فرمايد به غير اين سه مسجد بار سفر بسته نمى ‏شود، مقصود اين نيست كه «شد رحال» براى غير آنها است، بلكه مقصود اين است كه آنهاى ديگر، ارزش اين را ندارند كه انسان براى آنها بار سفر ببندد، و رنج را بر خود هموار سازد و به زيارت آنها برود، زيرا غير اين سه مسجد از نظر فضيلت چندان تفاوت چشم گيرى ندارند، زيرا مساجد جامع جهان يا مساجد محله، و يا مساجد قبيله دنيا، همه از نظر ثواب، ثواب مساوى دارند، ديگر لزومى ندارد، با بودن مسجد جامع در نقطه نزديك، انسان بار سفر براى مسجد ‏ در نقطه دور ببندد. نه اينكه اگر يك چنين كارى انجام داد، كار او حرام و سفر او معصيت است. 🔸گواه اين مطلب اين است كه نويسندگان صحاح و سنن نقل كرده ‏اند كه: پيامبر گرامى و صحابه روزهاى شنبه به مسجد مى‏ آمدند، و در آنجا نماز مى‏ گزاردند. اين متن صحيح بخارى: «إنّ النّبىّ كان يأتي مسجد قباء كلّ سبت ماشيا و راكبا و إنّ ابن عمر كان يفعل كذلك» 📚صحيح بخارى 2: 76- صحيح مسلم بشرح النووى ج 9 ص 171- 169 سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37 👌پيامبر گرامى، در هر شنبه پياده و سواره براى زيارت مسجد قبا مى‏ آمدند و فرزند عمر نيز اين چنين مى ‏كرد. ❕اصولا طى مسافت براى گزاردن نماز براى خدا، در يكى از مساجد الهى بدون كوچكترين شائبه ، چگونه مى ‏تواند حرام و منهى عنه باشد. در صورتى كه نماز گزاردن در مسجد مستحب باشد . 📚آیین وهابیت ، سبحانی ، ص 130 ❕مضمون فوق در مورد مساجد در برخی های شیعه نیز آمده است که پاسخ آن همان است که در بالا گذشت . 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « مسافرت تنها به سوى سه مسجد مى‏ توان كرد مسجد الحرام و مسجد پيامبر در مدينه و مسجد ». 📚بحار الانوار ج 96 ص 240 👌که مفهوم آن این است که سفر و شد رحال برای رفتن به سایر مساجد مستحب نیست اگر چه نماز خواندن در تمام مساجد و برخی از مساجد بالخصوص دارای ثواب زیادی است اما سفر کردن برای نماز خواندن در آن ها جز مساجد مذکور دارای ثواب نیست . 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 46 ( بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ السَّفَرِ لِلصَّلَاةِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْمَسَاجِدِ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ مَسْجِدَ الْكُوفَة ) ❕فلسفه آن هم می تواند این باشد که اين گونه مساجد در واقع يكى از مراكز مهمّ اسلام است؛ و ساليان طولانى در صدر اسلام و بعد از آن محل درس و بحث بوده، و علماى بزرگى در آنها به تعليم علوم، آموزش و پرورش شاگردان اشتغال داشته ‏اند، هم اكنون نيز در مسجد الحرام و مسجد النّبى در طول سال جلسات درس تشكيل مى‏ شود، و بسيارى از مساجد مهمّ اسلامى در كشورهاى ديگر مانند ايران و سوريه و عراق نيز كانون تعليم و تربيت است، و گاه بزرگترين كلاس هاى درس در آن تشكيل مى‏شود؛ و شايد تشويق مسلمانان به «شدّ رحال» و حركت از نقاط دور و نزديك به قصد عبادت در اين مساجد به خاطر اين بوده، كه علاوه بر استفاده از معنويّت مسجد، و توجّه به سوابق آن از سرمايه‏ هاى علمى اين مساجد نيز بهره ‏گيرى كنند. 📚پیام قرآن ج 10 ص 274 ❕جدای از تمام آنچه گذشت ، گفتنی است که ما برای شد رحال و رجحان سفر کردن برای زیارت امامان علیهم السلام دلیل خاص داریم چرا که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « برای زیارت هیچ قبری شد رحال نمی شود و بار سفر بسته نمی شود ، جز برای زیارت قبور ما » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 254 👌که مفهوم آن این است که اگر چه زیارت قبور تمام مومنین مستحب است ، اما نفس سفر کردن برای زیارت قبور آن ثواب ندارد ، مگر سفر کردن و شد رحال برای امامان و انبیاء علیهم السلام . 📚وسائل الشیعه ج 14 ص 561 ( بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ السَّفَرِ إِلَى زِيَارَةِ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْقُبُورِ غَيْرِ قُبُورِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ ) 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ماجرای اقرار حجر الاسود به امامت امام سجاد چه بود ❗️مگر محمد امامت امام سجاد را قبول نداشت ❕❕ 💠💠 👌شیخ بزرگوار کلینی و دیگران از علمای شیعه از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛ ❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، مي‌داني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و مي‌داني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشه‌ام و زاده علي مي‌باشم. 👌من با اين سن و که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.» ❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه مي‌کنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که مي‌ترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.» ❕آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود: «اگر مي‌خواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.» 💠 امام باقر مي‌فرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. علي‌بن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را مي‌داد.» 👌محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه. ❕«علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو مي‌خواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.» 📚الکافی ج1 ص348 📚دلائل الامامه ص207 📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص147 📚الاحتجاج ج2 ص316 📚بحار الانوار ج46 ص112 👌شیخ عباس می نویسد ؛ « محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام مستضعفین برطرف شود ، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت ای نداشت و مقام او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود » 📚منتهی الامال ج2 ص1138 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ بر اساس تعالیم قرآن بدترین گناهان شمرده می‌شود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) می‌گوید خدا شرک را نمی‌بخشد! ابراهیم با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک می‌شود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر می‌کنند که پیامبران گناه نمی‌کنند. آیا الله شرک را می‌بخشد❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در تعقیب نکوهشی که ابراهیم نبی از بتها داشت و دعوتی که از آزر برای ترک بت نمود ، در ادامه به مبارزات منطقی ابراهیم با گروه های مختلف بت پرستان اشاره کرده و چگونگی پی بردن او را به اصل توحید از طریق استدلالات روشن عقلی شرح می دهد و می فرماید ؛ « هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 ❕این سخنان ابراهیم در گفتگو و در برابر اقوام مختلف ستاره پرست و ماه پرست و خورشید پرست گفته شده است به قرینه آیاتی که بعد از آن آمده و آیه قبل از آن که از گفتگو و محاجه ابراهیم با بت پرستان سخن می گوید . 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد . ❕با توجه به این نکته هرگز نمی توان آیات یاد شده را به عنوان آیاتی که حضرت ابراهیم را بیان می کند مطرح کرد . 📚پیام قرآن ج7 ص114 📚عصمه الانبیاء ص128 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا ما شیعیان در پیامبر تحریف کردیم و جمله و عجل فرجهم را به آن اضافه کردیم ❕آیا بهتر نیست که این کارها را ترک کنیم تا دین تحریف نشه ❗️لطفا قانع کننده پاسخ بدید ❕❕ 💠💠 👌در روایات ما دعا برای تعجیل فرج آل محمد و گشایش در امر آنان و قائم اهل بیت بسیار مورد توصیه و تاکید قرار گرفته است . 🔶در توقیع شریفی از امام زمان علیه السلام چنین آمده است که فرمود ؛ « برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید ، زیرا فرج و شما نیز در این امر است » 📚بحار الانوار ج52 ص92 ❕از سوی دیگر یکی از مواردی که سبب می شود دعای انسان به نزدیکتر شود ، صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « دعای شما به آسمان بالا نمی رود مگر زمانی که ( قبل از آن ) بر محمد و آل محمد بفرستید » 📚الکافی ج2 ص 493 👌و فرمود ؛ « هرکس از شما که به نزد خداوند حاجتی دارد باید ابتدا بر محمد و آل او صلوات بفرستد سپس را از خدا بخواهد » 📚الکافی ج2 ص494 📚امالی طوسی ج1 ص175 ❕بر این اساس شیعیان جهت استجابت دعایشان پس از آن که بر محمد و آل او صلوات می فرستند برای تعجیل فرج قائم آل محمد و گشایش در امر اهل بیت دعا می کنند تا این دعا به برکت صلوات بر پیامبر گرامی و اهل بیت مورد خداوند قرار گیرد . ❕در روایات متعددی نیز می بینیم که امامان گرامی این نوع فرستادن را به شیعیان خود تعلیم می دادند . 🔰عمرو بن ابی المقدام می گوید امام صادق دعایی جامع برای دنیا و آخرت به من تعلیم داد که در آن آمده بود ؛ « اللهم صل علی محمد و آل محمد و » 📚الکافی ج2 ص583 👌در روایت دیگر از امام علیه السلام آمده است؛ « هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید « اللهم صل علی محمد و آل محمد و » نمی میرد مگر آنکه قائم آل محمد را درک می کند » 📚 بحار الانوار ج83 ص77 🔶در روایت دیگر آمده است که امام صادق علیه السلام به عبد الله بن سنان چنین تعلیم داد که در روز جمعه بعد از نماز عصر صد مرتبه بگوید ؛ « اللهم صل علی محمد و آل محمد و » 📚مستدرک الوسائل ج6 ص94 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا جمله « من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا » « هرکس یک حرف به من بیاموزد مرا عبد خود کرده است » روایت امام است ❗️برخی می گویند این حدیث جعلی است ❕❕ 💠💠 👌در جوامع حدیثی ما جمله مذکور « من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا » به عنوان روایت از علی علیه السلام نقل نشده است و جمله مذکور از مشهوراتی است که مستند روایی ندارد . ❕اما مضمون آن در برخی روایات مورد اشاره قرار گرفته است . 👌از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « از هر کس یک بیاموزی بنده اش شده ای » 📚بحار الانوار ج77 ص165 📚عوالی اللالی ج1 ص292 👌در نقل دیگری آمده است که فرمود ؛ «هر کس به شخصی یک مساله بیاموزد مالک او شده است ، گفته شد آیا می تواند او را بفروشد و بخرد فرمود خیر بلکه می تواند به او امر و نهی کند » 📚منیه المرید ، شهید ثانی ،ص243 ❕به هر حال مضمون جمله مذکور والای استاد و معلم را نشان می دهد که در برابر شاگرد حق امر و نهی دارد و در مقابل شاگرد نیز باید همچون مولای خود ، استاد و معلم را مورد احترام قرار دهد ، چنان که در روایتی از امام علیه السلام مصادیق این احترام چنین بیان شده است ؛ « حق عالم بر تو این است که از او زیاد سوال نکنی و لباس او را نگیری ، و اگر بر مجلس عالم وارد شدی و نزد او عده ای بودند سلام بر همه آنها کن و سلام و درود ویژه خود را به آن عالم تقدیم نما ، و برای نشستن جایگاهی را در برابر او انتخاب کن و پشت سر او منشین و با گوشه چشم به او نظر میفکن و با دست خود به او اشاره نکن ( که بی احترامی به او است ) و زیاد نگو فلانی و فلانی بر عکس قول شما گفته اند و با زیاد صحبت کردن او را ناراحت نکن زیرا مثل عالم و دانشمند مثل درخت خرمایی است که انتظار کشیده می شود چه موقعی از آن رطبی فرو ریزد » 📚 الکافی ج1 ص37 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا سوره ای از قرآن به نام امام حسین است ❗️برخی میگویند سوره سوره امام حسین است آیا حقیقت دارد ❕❕ 💠💠 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « سوره را در نمازهای واجب و مستحبتان بخوانید که آن سوره حسین بن علی است و به آن رغبت کنید خدایتان رحمت کند . ❕ابو اسامه سوال کرد که چگونه این سوره ویژه حسین علیه السلام شده است ؟ 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « آیا سخن خداوند که می فرماید « ای جان به سوی خدایت بازگرد ، در حالی که ( از خدا ) خشنودی ( و نزد خدا ) پسندیده ، پس در میان بندگانم در آی و به بهشتم وارد شو » را نشنیده ای که حسین بن علی را منظور دارد ؟ 👌حسین دارای جان مطمئن ، خشنود و پسندیده است و یارانش از محمد ،آنان روز قیامت از خداوند خشنودند و خدا هم از آنان خشنود . ❕این سوره با حسین و پیروان او و پیروان خاندان محمد قابل تطبیق است ، هر کس بر قرائت آن مداومت ورزد با حسین در بهشت در همان درجه او خواهد بود ، همیشه پیروز و فرزانه است » 📚تاویل الایات الظاهره ج2 ص796 📚بحار الانوار ج44 ص218 👌در روایت دیگر آمده است که ؛ « سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحبتان بخوانید که آن سوره حسین بن علی است ، هر کس آن را بخواند روز قیامت در بهشت با حسین در همان درجه خواهد بود» 📚ثواب الاعمال ص150 📚مجمع البیان ج10 ص730 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ « معرفی این سوره به عنوان سوره حسین بن علی علیه السلام ممکن است به خاطر این باشد که مصداق روشن نفس مطمئنه که در آخرین آیات این سوره مخاطب واقع شده حسین بن علی است ، همان گونه که در حدیثی از امام صادق آمده است ، و یا به خاطر اینکه عشر ( شب های ده گانه ) در ابتدای آیات یکی از تفسیرهایش شب های ده گانه آغاز محرم است که رابطه خاصی با حسین بن علی علیه السلام دارد » 📚تفسیر نمونه ج26 ص439 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ همه ی ما از روحانیون و رسانه ها در طول روز میشنویم که نماز باید با و حفظ تلفظ خونده بشه. وگرنه . روایاتی هستن که این قضیه رو تایید کنن❗️❗️ 💠💠 👌با توجه به آنکه خواندن سوره فاتحه و سوره ای دیگر از قرآن در تمام واجب است و همینطور اذکار و اوراد نماز و تشهد و سلام نماز و ... مطابق روایات اهل بیت باید به زبان عربی و بر اساس آن بزرگواران ادا بشود ؛ 📚وسائل الشیعه ج6 ص37 ابواب القراءه فی الصلاه ❕طبیعی است که نحوه ادای آنها باید به زبان عربی تلفظ شود ، زیرا حروف مختلف در زبان عربی معانی مختلفی دارد و توجه نکردن به این نکته سبب تغییر در معانی نماز می شود . ❕در رساله توضیح المسائل چنین آمده است ؛ « اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند یا عمدا آن را نگوید و یا به جای حرفی ، حرف دیگری بگوید مثلا به جای ( ض) ، ( ظ) بگوید و یا تشدید را نگوید نمازش است » 📚توضیح المسائل مراجع ، بنی هاشم ، مساله 1000 👌در روایات ما به این نکته و یاد گرفتن زبان عربی جهت ادای الفاظ قرآن و نماز اشاراتی شده است. 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « زبان عربی را یاد بگیرید زیرا کلام خداوند به زبان عربی برای هدایت بندگان آمده است و خداوند با آن زبان سخن گفته است » 📚وسائل الشیعه ج6 ص220 ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « قرآن را با اعراب درست بخوانید » 📚بحار الانوار ج89 ص106 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « اگر دو نفر در حسب و دین برابر باشند ، برترین آنها کسی است که قرآن را همانطور که نازل شده قرائت کند ...» 📚وسائل الشیعه ج17 ص327 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « شایسته مومن است که از دنیا نرود مگر آنکه قرآن را به نحو صحیح بیاموزد و یا در راه آموختن آن باشد » 📚همان مدرک ❕بر اساس این روایات شریف که تعلم زبان و را بر همگان لازم می سازد ،روشن می شود که یکی از شاخه های این تعلم ، آموختن و نحوه صحیح تلفظ کردن حروف زبان عربی می باشد که در نماز و قرآن مورد استفاده قرار می گیرد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔کسی می گفت اگر شوهر از زن باشد خداوند نماز و روزه زن را قبول نمی کند آیا براستی چنین است ❕❕ 💠💠 👌اسلام زن را موظف کرده است تا جهت تداوم زندگی زناشویی ، نهایت خویشتن داری و مدارا را با شوهر کرده و سبب به هم خوردن زندگی نشود. ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « اگر زن بخوابد در حالی که شوهرش به خاطر عدم رعایت حق و حقوقش از او ناراضی باشد ، خداوند هیچ نمازی از زن را قبول نمی کند تا شوهرش را راضی کند و هر زنی که برای غیر بوی خوش استعمال کند ، نمازش مقبول خداوند قرار نمی گیرد تا غسل کند مانند غسل جنابت » 📚الکافی ج5 ص507 👌در روایت دیگر فرمود ؛ « دعای زنی که شوهرش از دست او است مستجاب نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج20 ص160 ❕البته مرد نیز است که همسرش را مورد احترام و اکرام قرار داده و او را اذیت نکند . 🔶پیامبر گرامی فرمود: «هرکس زنی بگیرد لازم است که او را اکرام و احترام کند» 📚مستدرک الوسائل ج14 ص249 🔶و فرمود: «من تعجب می کنم از مردی که زنش را می زند درحالی که خودش به زدن سزاوار تر است .زنان خود را نزنید زیرا در آن قصاص است » 📚جامع الاخبار ص184 🔶و فرمود: «هر مردی که به زنش لطمه و ضربه ای بزند خداوند در روز قیامت ماموران جهنم را امر می کند ضربه به او بزنند» 📚مستدرک الوسائل ج14 ص250 🔶و فرمود: «هرکس زنش را بزند...خداوند در روز قیامت چنان آبرویش را ببرد که تمام خلائق از اولین تا آخرین آنها به او نگاه می کنند» 📚عوالی اللالی ج1 ص254 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: «از خدا در مورد زنان بترسید و با آنان بد رفتاری نکنید» 📚الفقیه ج3 ص392 ⚫️و شاید جامع ترین روایت در رعایت حقوق از ناحیه زن و مرد روایت زیر باشد که پیامبر گرامی فرمود؛ « هر زنی که شوهر خود را اذیت کند ، خداوند نماز و هیچ کار خوبی را از او قبول نمی کند تا شوهرش از او راضی شود ، اگر چه زن تمام را روزه بدار و بندگان را آزاد کند و در راه خدا اموالش را انفاق کند ، ( از او هیچ یک قبول نمی شود ) و او اولین نفری است که وارد جهنم می شود. 💠بر نیز همین و عذاب می باشد در صورتی که همسرش را اذیت کند و در حق او ظلم کند » 📚وسائل الشیعه ج20 ص164 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁