eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
244 دنبال‌کننده
459 عکس
309 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از ارائه پروفسور میرزاخانی در دانشگاه آکسفورد. حس می‌کنم، ما هیچ‌گاه متوجه درک عمیق او از هندسه و ظرفیتی که ایشان ایجاد کرده بود، نخواهیم شد. به تعبیری، شاید تا حتی دهه‌های دیگر نیز، قادر به درک کارهای عظیمش در ریاضیات نخواهیم بود.
یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر ویرانم ولی چشم‌انتظارت نیستم یک روز می‌آیی که من نه عقل دارم نه جنون نه شک به چیزی نه یقین، مست و خمارت نیستم شب‌زنده‌داری می‌کنی تا صبح زاری می‌کنی تو بی‌قراری می‌کنی، من بی‌قرارت نیستم پاییز تو سر می‌رسد قدری زمستانی و بعد گل می‌دهی ، نو می‌شوی ، من در بهارت نیستم زنگارها را شسته‌ام دور از کدورت‌های دور آیینه‌ای رو به توام‌، اما کنارت نیستم دور دلم دیوار نیست، انکار من دشوار نیست اصلا منی در کار نیست‌، امنم حصارت نیستم
”من از نهایت شب حرف می‌زدم” اما تو بوی تازه‌ترین آفتاب می‌دادی:)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Highly recommended. The subject we are trying to say to the world is such simple to understand but the point is they don't want to understand so that they call it(so called)SELF-DEAFNESS and see how this guy explains it the best.
«اللهم احفظ قادتنا المخلصین و احفظ علیهم دینهم و سدّدهم و خذ الأسماع و الأبصار عنهم»
151.2K
پژمرده‌ام که بوسه بباری بر این کویر باران چقدر حال مرا جا می‌آورد! 1403/07/07 *اولین لمس پاییز.
هدایت شده از بِیغوله-
یک صلوات بفرستید به امید آزادی فلسطین و پیروزی مسلمون های جهان، و سلامتی سید حسن.✋🏼
یا الله...
هدایت شده از Motivation🇵🇸
دیگه واقعا بسه باید به بدترین شکل ممکن مجازات شن
هنیئا لک شهیدالله، شهید الحق، شهید القدس.
گفتی چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟ بی‌تاب توام، محو توام، خانه خرابم...
دلداده‌ گنبد طلا باش و نترس از گنبد آهنین گذر خواهی کرد.
دست و رو در آب جو ترکردنم، گیرم زِ ناچاری است من بخواهم یا نخواهم، جویبار زندگی جاری است می‌ستیزم در بهارِ کوچکِ یک غنچه با پاییز این نبرد نا برابر خود گرفتم عین دشواری است من نه شبکورم چراغی از دلم بر می‌کنم با عشق گیرم اینجا خانه تاریّ و افق تارّی و شب تاری است می‌مزم نُقل دهانی زیر دندان تا که تاب آرم جام اگر آن جام محتوم است و دور، آن دور تلخواری است صخره‌ی «سیزیف» و سنگ آسمان را می‌کشم بردوش «آدم»‌ام تبعیدی خاکی که تقدیرش گرانباری است بار دیگر چون ببینم با نگاهی تازه خواهم دید گیرم این تصویر هم، مانند آن آیینه، تکراری است از خزان خود چرا نالم به کافر نعمتی، وقتی با خزانم نیز باغ دوست را، چشم خریداری است ای بهار خانگی! گُل با تو کی همسنگ خواهد شد؟ «حُسن یوسف» نیز پیش حسن تو کالای بازاری است کینه کی با مهر برتابد؟ امیدِ من! به نام ایزد زخم تو بر چشم این اسفندیار خیره سر، کاری است از دلم می‌پرسم: آیا همچنان از عشق ناچاری؟ من تپش‌های دلم را می‌شناسم. پاسخش«آری» است(((: هیمه‌ای دیگر درون آتشت می‌افکنم ای عشق! تا ببینم همچنان فرّ و فروغت، رو به بسیاری است.
ندارمت که بر دل، سیب و غزل بریزم درخت خسته‌ام را تکان نده عزیزم...
2164_Sweet_Boy_Blue_LIM_Moon_Sung_Nam_Lim_Tae_Young_128.mp3
1.82M
هرچند فاصله افتاده، هنوز بالا و پایین شدن‌های تناژ صدایت یاد ذهنم مانده؛ هنوز می‌شود سوار بر جریان صدایت شد و از تمام شروط عدم لغزش پیروی کرد، مگر رسیدن به تو آسان‌تر شود.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
در پی این برآمده بودم که بنویسم،" کاملا رندوم"، اما بعد دیدم نه... رندوم نیست. این دل‌تنگی رندوم نیست. از صبح، از دیروز، از ظهر، از بعد از ظهر نه اصلا چهار ماهی می‌شود که دل‌تنگم. شاید روند برخوردم با این ویدئو، رندوم بوده باشد، لکن رویدادهای ثانویه رندوم نبود؛ بلکه حالتی نشات گرفته از دل‌تنگی بی‌نهایتی بود که دچارش شده بودم. در آنی بدون تانی حس کردم چقدر دلم برای حرف زدن و شنیدن صدای شما تنگ شده؛ برای آن لحن خاص. آن‌قدر که در آپارت دنبال سخنرانی‌هایتان می‌گردم و "کاملا رندوم" یکی را پخش می‌کنم و می‌بینم چقدر دلم تنگ بود. چقدر جایتان امروز خالی بود. کاش شما هم بودید. کاش شما هم امروز در بین جمعیت حضور داشتید. در امروزی که گذشت؛ امروزی که بعدا مفتخر خواهیم بود در چنین روز و سال و ماهی زیست کردیم و تصویر اقتدار و نصرت امت اسلامی را خود با چشمانمان، هرچند از دور، به تماشا نشستیم. کاش بودید. کاش... . 1403/07/13
یک نفر داخل ناشناس حسابی داره شیطنت می‌کنه و یک ماجراجویی جذاب رو شروع کرده. به قول رگ خواب من افتاده به دست مردم آزاری!(((((:.
گفتی : غریب شهر منی این چه غربت است کاین شهر از تو می‌شنود داستان من تشخیصِ دردِ من به دلِ خود حواله كن آه ای طبیبِ دردفروشِ جوانِ من! زین پیش اگر كه نصفِ جهان بود، بعد از این با تو شود تمامِ جهان اصفهان من!=)))
من سرم را شیره میمالم که یادت نیستم پشت حجمی بی‌خیالی دوستت دارم هنوز.