وقتی حیطهی کاریات فقط در حوزهی ایلیاد و اودیسه بوده:
#University
#Ironic
1.17M
حرکت هواپیما، دینامیک عقاب، لایی کشیدن ماشین و... مثالهایی از نیروی پسا(drag) و برآ(lift) را خواهیم شنید.
#University
#Jfyi
288.2K
واقعا میتونم کل کانال رو از ویسهای سیالات پر کنم🤏🏻.
#University
29.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍Tehran Museum Of Contemporary Art.
1403/08/17
*از سری سپری کردن لحظات به بهترین نحو ممکن.
#عبور_از_روز
OneRepublic - Counting Stars.mp3
10.43M
I see this life like a swingin’ vine
Swing my heart across the line
In my face is flashin’ signs
Seek it out and ye shall find
The old, but I’m not that old
Young, but I’m not that bold
And I don’t think the world is sold
On just doing what we’re told
I feel something so right
Doing the wrong thing
And I feel something so wrong
Doing the right thing
I couldn’t lie, couldn’t lie, couldn’t lie
Everything that kills me makes me feel alive.
*With a rough estimate that's how my Saturdays feel like.
#Song
هدایت شده از مبتلایِ امید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حس و حالی که از "کتابخانهی خیابان نوزدهم" میگیرم؛
همونطور که از اسمشون مشخصه مثل این میمونه که توی یه روز سرد زمستونی با یه در قهوهای رنگ قدیمی برخورد کنی که متعلق به یه کتابخونهی دنج و کوچیکه...
لحظهای که دست گیرهی در رو بکشی و وارد بشی موجی از هوایِ گرم و مطلوب بخوره به صورتت و با قفسههای پر از کتابی که مرتب و با سلیقه دکور شدن رو به رو بشی!
و باید اضافه کنم هیچ جایی مثل کتابخونه من رو سر ذوق نمیاره :)
دوست دار شما؛
مبتلایِ امید🤎
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
حس و حالی که از "کتابخانهی خیابان نوزدهم" میگیرم؛ همونطور که از اسمشون مشخصه مثل این میمونه که تو
سپاسگزار لطفتون هستم و خوشحالم که همچین وایبی رو دریافت کردین🙏🏻⚡️.
آغوش ناتمام خیابانها،
از جانب تمام پریشانها
این قلب خسته -این گل قرمز را-
سنجاق کن به مشکی موهایش
#حسین_صفا
#سبزینه_های_خیال
24. 灼け落ちない翼.mp3
13.12M
میدونید مثلا چجوریه؟ اینکه وسط بوق دوم، یهو یه حس لرزی میشینه تو دلت، نکنه از ایران رفته؟ نکنه خطش دست عزیزاش باشه، خودش ایران رو ترک کرده باشه؟ اینکه با مِن مِن میپرسی از رفقا که از ایران رفته؟ بعد هم تو میدونی هم اون... که قرار بوده بره... که هنوز ته دلت، اون آخرش هیچکی برات بچههای دبیرستان نشد... هیچکی برات بچههای دبیرستان نشد.
ــــــ
که حاضری ساعتها باهاشون حرف بزنی و خسته نشی... که زندهان، که زندهان که طعم خوب زندگی میدن... که بیشتر از هر لحظه بینقابی پیششون.
ـــــــــــــ
که نگاه میکنی به همجنسهات توی پارک دانشجو، لای شمشادها چقدر سیگار، چقدر سیگار دود میکنن، بعد تو دلچرکین میشی از خودت که پاشو خودت رو جمع و جور کن، از اون لحظهها خودت رو رها کن، همونموقع تشر میزنی، بشین سرجات. از همون بهترین و قشنگترین لحظهها میخوای خودت رو رها کنی؟ کجایی؟ کجای این مسیری؟ اگر این اعتیاده، اگر این یه سیکل معیوبه، برای من سالمترینه تو این حجم گمشدگی.
ــــــــــ
*رد میشه و به من پوزخند میزنه. من هم نگاهم میوفته به آخرین جلز و ولزهای ✗ نفسها✓ی اون سیگاری که افتاده روی زمین، هنوز قرمزه. هنوز زندهست. به یه پک دیگه. به یه پک دیگه. به یه التماس. به یه نقطهی کوچیک امید؛ هنوز زندهست.
ــــــــــــــ
**محمدحسین رو نمیشناسید، پا میشه میره دانشگاه تهران، از در و دیوارش عکس میگیره، شبها انیمه میبینه. 21 سالشه. اتاقش فقط با کتاب فیلد شده.
ما مثل همیم.
#روشنترین_رنگ_لحظهها
#ریوجی
#Song
هدایت شده از پشت صحنه ما؛
از طرف کاراگاه احساساتی
سازی که شما استفاده میکنید پیانو ئه.
بله، و اسمش رو گذاشتید اِریک. شاید اریک برای یه پیانو اسم عجیبی به نظر بیاد اما کاملا برازنده اونه.
شما یک نوازنده در صحنه هستید. موسیقی هایی که شما مینوازید نمیشه گفت که غمگین یا شاد هستن. با این حال موسیقی هایی که شما مینوازید در حقیقت باعث میخکوب شدن شنونده ها میشن و خاطرات عجیبی از زندگی رو به اونها یادآور میشن.
برای کتابخانه خیابان نوزدهمـ
به امید موفقیت پاییزی برای شما:) 🍁🍂
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
از طرف کاراگاه احساساتی سازی که شما استفاده میکنید پیانو ئه. بله، و اسمش رو گذاشتید اِریک. شاید اری
سپاسمندم⚡️🌿.
اریک اسم جالبی بود، ممنون بابت انتخابتون.
ایضا بخشی که مربوط به تفسیر نوع موسیقی نواخته شده بود، عدم تشخیص شاد یا غمگین بودن موسیقی، که به یادآور شدن خاطرات برمیگشت، بسیار بسیار موردعلاقه قرار گرفت.
بازهم تشکر🙏🏻.
https://t.me/javadmogoei/663
حس کردم موظفم این مطلب را اینجا نشر دهم.
#بیش_از_این_باران_های_بیامان
#Free_palestine
Always There.mp3
2.66M
با این سایت میتونید با هرآنچه دل تنگتون میخواد، هر سبکی، هر حس وحالی آهنگ درست کنید. یا حتی خودتون براش شعر بنویسید و بخونه(!).
از دستش ندید.
https://suno.com
*با هر اکانت جیمیل روزانه، ده آهنگ میتونید درست کنید.
**اگر شعر فارسی مینویسید براش، حتما حتما اعراب(ولو سادهترینها) رو لحاظ کنید.
#Jfyi
#Song
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
This is your time. Get to start. #Fact_time #Small_hint
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Take action and make ur dreams visible.
#Fact_time
#Small_hint
بچههای کنکوری؛ بخونین دانشگاه خوب قبول شید، بخونین دانشگاه خوب قبول شید، بخونین دانشگاه خوب قبول شید.
تا فاش این و آن نشود راز بین ما
با بوسهای دهان مرا مهر و موم کن...
#بیش_از_این_باران_های_بیامان
#سعید_بیابانکی
#سبزینه_های_خیال
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
Nighty ((: 01:30 #Song
علاقهی عجیبم به این نوا، واداشتم که حین بازگردانی این خبر و ادیت نهاییاش، آن را گوش دهم.
#University
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
میدونید مثلا چجوریه؟ اینکه وسط بوق دوم، یهو یه حس لرزی میشینه تو دلت، نکنه از ایران رفته؟ نکنه خطش
14. 春の日.mp3
7.82M
بین جهنمهای زندگیم، اون موقعها که نیاز مبرم به یه نیروی فرازمینی دارم، میرم سراغ کودکی و نوجوانی داغونم. میرم وسطهای اون دوره رو میجورم. میون کلی آت و آشغال و اضافات، همونایی که همیشگی شدهان رو بهشون چنگ میاندازم. نه بهشون پناه میبرم. خودم رو در اونها غرق میکنم، انگار برای بار ده هزارم اون کودکیای که میخواستم بکنم رو الان تجربه کنم. الان بزرگسالی باشم که لبخند کودکی رو دوباره میزنم. اوه، عزیزم، عزیزم. تو فکر میکنی من هیچوقت نشستهام؟ هیچوقت دست کشیدم؟ هیچوقت ترکت کردم؟ اشتباه! اشتباه! اشتباه! تو با من بودی، هرلحظهاش. هر دقیقهاش. توی ذهنم، توی قلبم، توی تک تک اون ثانیههایی که تو رو به یاد نمیآوردم و از تو قدرت میگرفتم.
چقدر دوستت دارم، چقدر خوب که میشه هنوز تو رو به یاد آورد. چقدر خوب که میشه تو رو به یاد آورد. چقدر آرومم.
عجب پازی وسط این جهنم زده شد. دقیقا وقتی کل سرم و فکرم درگیر و درجدال هستند، من و تو و قلبم نشستهایم و آرومیم. فارغ از همهی اون پچپچها، موجهای حقیقی نگرانی و از دست دادن ثانیهها، نه، از دست دادن آدمها، ما نشستهایم و دیگه منتظر معجزه نیستیم؛ چون همه چی برای واقعی به اتمام رسیده. همه چی برای ما تموم شده و تو حینی که داری مثل نور محو میشی، من بهت لبخند میزنم؛ وعدهی بهشت، وعدهی صادقی نبود.
پایان.
1403/08/26
#روشنترین_رنگ_لحظهها
#ریوجی
#عبور_از_روز
#Song