.
سلام به دوستانی که تازه به جمع ما پیوستن 🤝
خیلی خوش آمدید به کانال خودتون ☘️
اینجا با هم انواع نوشتن رو تمرین میکنیم و با نوشتن دنیای خودمونو میسازیم.
لطفاً یه نگاهی به پیامهای پینشده بندازین.
و اگر خیلی پایهاین، میتونین برای دیدن آموزشهای قبلی از #هشتگ ها استفاده کنین. ✍️💌
#تمرین
#شعر
#داستان
#آموزش
#داستانک
#خاطرهنویسی
...
@paknewis
.
هدایت شده از 💖
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
دلانه:
دهه ی پنجاهی هستم و پر از خاطرات گنگ ، پر از خاطرات پررنگ😍
دلم چلچله ای میشود و پر میزند به دهه ی پنجاه و شصت🌱
خاطرات برایم دوباره تکرار میشوند و دلم درون سینه به تاپ تاپ می افتد.😍
گوشه ی چادر مادرم را گرفته ام از ترس اینکه مبادا گم شوم ولی همه ی حواسم به مغازه ها است.
در مرور خاطراتم عطرها و بوها با هم درآمیخته اند.
بوی زرشک و زعفران با عطر هل و دارچین و ادویه و زردچوبه مشام جانم را نوازش میدهد.
در گوشه ای از بازار پیرمردی لحاف دوز پنبه ها را حلاجی می کند و بوی پنبه ی حلاجی شده هم، نفسم را قلقلک میدهد و بر روح و جانم مینشیند.❤️
صدای چکش مرد مسگر که بر دیگ مسی میکوبد تا به آن شکل دهد اصلا مرا اذیت نمیکند و مثل یک موسیقی دلنواز مرا به رویا میبرد.😍
مادرم برای شله زرد نذری اش از سِد اسماعیل گلاب و زعفران و شکر و مغز بادام میگیرد و از آقا حاتم سه کیلو شکلات رنگی رنگی برای داخل سفره ی نذری.💚
چند مثقال هل میخرد و چند کیلو نقل گل محمدی.
روز نذری پزون را در خیالم تصور میکنم مادرم چای هل دار را در قوری گلسرخی دم میکند و من قندانهای گل سرخی را از نقل گل محمدی پر میکنم.
خانمهای همسایه و فامیل دیگ شله زرد را هم میزنند و صلوات می فرستند و من
دهانم شیرین میشود و روحم به آرامش میرسد❤️
دلنوشته ی پرستوی عاشق 🍀
پاکنویس ( تمرین نویسندگی)
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 دلانه: دهه ی پنجاهی هستم و پر از خاطرات گنگ ، پر از خاطرات پررنگ😍 دلم چلچله ای میشود و پر م
💌 نوشتهی یکی از دوستان خوبمون😍
#خاطره_ نگاری
شما هم میتونین نوشتههای خودتون رو برای تا دربارهش باهم حرف بزنیم:
گروه همراهان پاکنویس:
https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa
ادمین:
@fateme_imani_62
.
✅ تمرین امروز ✍
تصور کنید قراره که یک درخت باشید.
🌴🌳🌲🌵
شما چه درختی هستید؟
چرا؟
دربارهش برام بنویسید.
درخت شما میتونه تخیلی هم باشه.
همینطور میتونید قبل از نوشتن، درباره درختهای واقعی و خصوصیاتشون یه سرچ کوتاه هم بکنید.
منتظر نوشتههاتون هستم. 💌
@fateme_imani_62
https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa
راستی تصویر این پست جلد یک کتابه که ازش میگم براتون.
.#تمرین
#معرفی_کتاب
@paknewis
پاکنویس ( تمرین نویسندگی)
✅ تمرین امروز ✍ تصور کنید قراره که یک درخت باشید. 🌴🌳🌲🌵 شما چه درختی هستید؟ چرا؟ دربارهش برام بن
☘️ روزتون بخیر دوستان ✋
این تمرینو انجام دادین؟
خیلی ممنونم از همه عزیزانی که نوشتهشون رو برام فرستادن 🙏💗
از خوندن نوشتههاتون لذت بردم.
و یه خبر خوب 💌
بهزودی یه وبینار آموزشی رایگان برگزارمیکنیم و دربارهی نوشتههای شما عزیزان صحبت میکنیم. 🌿
#وبینار
#نویسندگی
#آموزش_نویسندگی
@paknewis
.
سلام به دوستان و همراهان عزیز ✋🌿
عصر شنبهتون بخیر و شادی
امیدوارم سلامت باشید و هفته جدید رو پر انرژی شروع کرده باشین.
آمادهی تمرین تازه هستین؟ 😃
امروز میخوام از یه گونهی ادبی جذاب براتون نمونه و تمرین بذارم.
@paknewis
.
.
دربارهی #کاریکلماتور
کاریکلماتور چیست؟
آیا دربارهش چیزی شنیدین؟
اگه شنیدین اینجا بنویسین.
👇
https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa
.
#کاریکلماتور
نامی است که «احمد شاملو» بر نوشتههای «پرویز شاپور» گذاشت.
این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است.
به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
(ویکیپدیا)
@paknewis
.
📌نمونههایی از #کاریکلماتور :
🌱شیشهٔ اسید را «باز» کردم.
🌱سلطان جنگل که شیر بخورد، شیر تو شیر میشود.
🌱با گذاشتن سند، پدرش را درآوردم!
🌱با (حال) تر از آنم که به گذشته بیاندیشم.
🌱فکر کردن بیش از حد به گذشته، «حالتان» را میگیرد.
🌱فقط ساعتهای فلزی زنگ میزنند.
🌱از وقتی سیگار کشید، کسی تابلوهایش را نخرید.
🌱از هر راهی بروی نباید خودت را گم کنی.
🌱سلسلهٔ موی دوست با شامپوی نامناسب، منقرض شد!
🌱برای جدول خیابان، سؤال طرح کردم.
(از رسول مرادی)
@paknewis
«نان گرسنه خودخوری میکند.»
از کتاب «نان گرسنه»
مجموعه کاریکلماتورهای روحالله کرهانی
#معرفی_کتاب
@paknewis
.
🌱نمیدانم چرا هرچقدر به قربانت میروم نمیرسم.
🌱نانوا هم جوش شیرین میزند، بیچاره فرهاد.
🌱مهرش به دلم افتاد؛ اما مهریه اش آنرا از دلم درآورد.
🌱آنقدر نصیحت آویزه گوشم کردم که گوشهایم سنگین شدهاست.
🌱اگر پول چرک کف دست باشد، مخارج سنگین زندگی حکم صابون آنتی باکتریال را دارد.
🌱با یک گل میتوان دل بهار را بدست آورد.
(مهدی فرج اللهی)
#کاریکلماتور
@paknewis
.
#کاریکلماتور
🌱کفش تنگ صاحبش را از پا درآورد!
(فاطمه کواشی)
🌱برای گرسنه نماندن، حرف حقم را میخورم!
(حمید کنگیا)
🌱«پری» روز، زیباترین روز بود.
🌱شب نامه توبه کرد ، روزنامه شد.
🌱«قافیه» را باختم شعرم «سپید» شد.
🌱فقط دزدها از «آگاهی» میترسند.
(حسین ناژفر)
@paknewis
.