#تمرین #تفکرنقاد
📌تشبیهی برای روشن شدن مطلب:
برنامهریزی برای من، مثل دیس برنج سر سفرهی مهمون برای باباس.
ربطش اینه که اگه یه دیس برنج و دو ظرف خورش و بقیهی مخلفات اضافه نیاد، بابا میگه حتماً غذا کم بوده برای مهمون.
منم اگه حداقل دوتا از کارای امروزم نمونه برای فردا، با خودم میگم نکنه برنامههام کم بوده برای امروز؟
(این مفید بود؟ یا بیشتر مساله رو پیچیده کرد؟)
کلمهی امروز:
#اکنونیدن = بهروزرسانی
📌تجربهی پختگی
به لطف اداری بانوان اولین تجربهی پختگی امسال رو کسب کردم: رفت و آمد در آفتاب داغ قم.
امان از این اداری بانوان
چرا عاخه کار راه نمیندازین؟
همیشه سیس زیردستی رو دارن که از مواخذهی مافوق می ترسه.
📌۸۸٪ مطمئنم
هشتاد و خوردهای درصد مطمئن شدهام که برای جلوگیری از آسیب بیشتر، بهتر است حتیالمقدور احساساتمان را پنهان کنیم.
غم، شادی، خشم، ترس،...
از هر کدام به نمونههایی بیندیشید که فکر میکنید اگر پنهان میکردید به نفعتان بود.
به همین سادگی.
#آزادنویسی
#نکته
@paknewis
.
📌دوشنبه/ ۳/اردیبهشت
۱.مدتها منتظرش بودم ولی حالا که دارمش افتاده کنج قفسهی کتاب.
کتاب «زبان آدم»و میگم.
خیلی دنبالش گشتم تا پیداش کردم.
امروزم دست گرفتمش ولی اصلاً حسش نیومد.
ناگزیر پناهبردم به داستان.
گزیدهی آثار چخوفو با خودم بردم جیمجیم و توی سروصدای زیاد، شروع کردم به خوندن.
قصدم فقط داستان بود، ولی تو مقدمه گیرکردم، نتونستم از مقدمهی جالب احمد گلشیری بگذرم.
یه طرحی هم توی سایت داشتم به نام «صد روز با چخوف»، که حالا فکر میکنم اگه بخواد به عملیشدن نزدیکتر بشه بهتره بگم «۴۰ روز با چخوف»
میخوام کامل تو فضای کاراش قرار بگیرم.
۲. با بعضی از آدما که نشست و برخاست میکنی، اصلا دیگه روت نمیشه تنبل و بینظم باشی.
۳. دوتا بال، قرار نیست کار رو برای هم آسونتر کنن. به هر حال پرواز کار سختیه، اونا قراره به هم کمک کنن که کار بهتر و بی نقصتر پیش بره.
دو بال، دنبال راحتی نیستن؛ دنبال اوج گرفتنن.
۴.بهتره صبحا تو سکوت مقالهی سایتو بنویسم، بقیهی نوبتهای روز، بقیهی انواع نوشتن رو امتحان کنم.
۵. بچه طفلکی فوبیا گرفته از دیشب، میترسه بخوابه من دوباره تو خواب بخوام گوشوارههاشو به زور گوشش کنم.
این گوشواره هم داستانی شده.
چه کاریه آخه؟
مامانجونم اینجور وقتا میگفت «بکُشمو خوشگلم کن»
۶.میخوام فکر کنم یک عدد «برنامهنویس» هستم و برای انجام کارم مجبورم هرروز ساعتها پشت میز بشینم و کار کنم.
اون ماگ قهوهی من کو؟
۷.به کارای مهم امروزم رسیدم و یه پروژهی بافتنی رو هم بالاخره تحویل دادم.
من همیشه معتقدم لذتی که در تمام کردن یک کار طولانی هست در انتقام نیست.
۸. از عکس خودم خوشم نمیاد.
۹.از همون وقتا که دانشآموز دبیرستانی بودم، با خودم میگفتم خوشبه حال معلمایی که دانشآموزا دوستشون دارن.
میدونستم که خیلی حس خوبی داره.
هنوزم میگم.
۱۰.«مگه من چه گناهی کردم؟» یکی از مزخرفترین سوالای دنیاس.
«چرا من؟» از اونم بدتره.
معنیش اینه که حاضریم هر کس دیگهای بجز خودمون این بلا سرش بیاد ولی سر ما نیاد.
۱۱.با اینکه نمیدونیم چی پیش میاد ولی هستیم و توی راه میمونیم. این مهمه. برای این باید خیلی از خدا کمک خواست.
#تمرین #تفکرنقاد
۱۲. یکی از دوستان در کانال تلگرامش نوشته بود:
«من با تمام نشدنهایی که یک سرشان به مصلحت و حکمت و قسمت وصل شود، سر جنگ دارم...»
بهش فکر کردم. تازه نیست ولی باید خیلی بهش فکر کرد.
وقتی به نمونههایی از «نشدنها» فکر میکنم، میبینم با اونهایی که در اختیار من نبوده، سر جنگ ندارم. نمیتونم سر جنگ داشتهباشم.
میتونم براش اسمای مختلف بذارم یا دلیلهای مختلف بتراشم ولی نمیتونم سر جنگ داشتهباشم.
به هر حال باید بپذیریم قدرتمون محدوده. کم نیست ولی محدوده، و یه جاهایی نباید بجنگیم.
گاهی تسلیمشدن عاقلانهتره.
#آزادنویسی
#هرروزنویسی
#نکته
#یادداشت
@paknewis
📌انتخاب سخت
وقتی میخواهید بگویید کسی برای دیگری مزاحمت ایجاد کرد، از کدام جمله استفاده میکنید؟
-الف مزاحم ب بود.
-الف برای ب مزاحمت ایجاد میکرد.
-الف موی دماغ ب بود.
-الف خار چشم ب بود.
-الف برای ب دست و پا گیر بود.
-الف مخالف منافع ب رفتار می کرد.
-الف با ب سر ناسازگاری داشت.
بستگی دارد که نگاه شما به الف و ب چگونه باشد.
مسلما اگر آن دو نفر، کسانی باشند که با نوع فعالیتهایشان آشنایی کافی دارید، انتخاب جمله آسانتر است.
گاهی انتخاب آنقدر آسان است که ناخودآگاه دست به انتخاب میزنید و نیازی نیست جملات متعدد را کنار هم بچینید یا به معنای کلمات مختلف بیندیشید.
اما در مورد «انتخاب کلمات بهتر» میتوان گفت همیشه «انتخابی سخت» پیش رو داریم.
هر چه به کاربرد کلمات آگاهتر باشیم و معنای آنها را موشکافانهتر بررسی کردهباشیم، سخنگفتن و نوشتن برایمان سختتر میشود.
به همین دلیل «توماس مان» معتقد است : «نویسنده کسی است که نوشتن برایش سختتر از دیگران است.»
او هر حرفی را به راحتی به زبان نمیآورد و هر جملهای را به راحتی برای نوشتهاش نمیپسندد چون اهل دقت و اندیشه است.
نویسنده باشیم.
فاطمهایمانی
#نکته
#یادداشت_روز
۱۴۰۳/۴/۱۱
@paknewis
.
📌دعوت
من و تو باهم متفاوتیم. اختلاف نظرهای اساسی داریم و سر بعضی مسائل شاید هیچگاه به اتفاق نظر نرسیم؛ این درست.
اما از طرفی دلمان نمیخواهد از یکدیگر فاصله بگیریم، هیچ کدام از ما قصد نداریم دیگری را برای همیشه ترک کنیم چون با هم اشتراکات مهمی داریم که ما را بر سر یک سفره مینشاند و به ماندن علاقمند میکند، درست مثل یک خانواده.
این میان همواره کسانی هستند که ما را به «انتخاب» دعوت میکنند.
آیا با این همه تفاوت و اختلاف، راهی برای انتخاب مشترک هست؟
آیا معیاری برای تشخیص درست از نادرست وجود دارد؟
کدام گزینه برای خانواده بهتر است؟
سر دوراهیها کدام معیار مشترک به کمک ما میآید؟
من از معیارها حرف میزنم.
معیارهای ثابتی که تاریخ مصرف ندارند. مربوط به امروز و امسال و سال بعد نیستند. همیشگیاند. به درد همه میخورند.
معیارهای منطقی، استثنا بردار نیستند و به همین دلیل هم قابل اعتمادند.
یکی از این معیارهای منطقی و عقلپسند، این است که ببینیم چه کسی بر نقاط اختلاف و تفاوتهای ما تاکید میکند و چه کسی بر نقاط اشتراک ما؟
مسلماً خود ما بیش از دیگران بر اختلافهای خود آگاهیم اما کسی که در مواقع حساس انتخاب، به اختلافات ما دامن میزند و آن ها را برجسته میکند، خیرخواه ما نیست.
#نکته
#یادداشت_روز
فاطمه ایمانی
۱۴۰۳/۴/۱۴
@paknewis