eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋مروری بر 5⃣1⃣ 🌷🌷🌷 : " ویژگی مهم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و این‌گونه تقسیم‌بندی‌ها نبود ؛اما به شدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابیگری، خط قرمز جدی او بود. واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیت ها را کم‌رنگ کنند. " @parastohae_ashegh313
در شفاعت دست درازی دارند چهره شان را بنگر چهره دارند ما به یاد آوری ها محتاجیم ورنه آنان چه به من و تو دارند @parastohae_ashegh313
زهــرا بــا همــان روحیــۀ نتــرس و ماجراجویــش گفــت: «امّــا اینجــا کــه کســی ما رو نمی شناســه، قول می دیم مواظب خودمون باشــیم، ان شــاالله که اتفاقی نمی افته.» سارا هم خواست با او هم داستان شود که صدای چند رگبار پی درپی حرفش را ناگفته گذاشت. صدا به قدری نزدیک بود که شیشه ها لرزیدند. کم کم صدای تیراندازی ها بیشتر و بیشتر شد. ساختمان می لرزید. صدای شلیک آر. پی. جی و رگبارِ سلاح های سنگین برای ما که صبحِ امروز توی محیط امن تهران بودیم، خیلــی غیرمنتظــره بــود و البتــه ســؤال برانگیز؛ یعنــی چه اتفاقــی دارد می افتد؟! سیم کارت عربی ای را که حسین بهم داده بود، انداختم توی گوشیم و روشنشکردم امّا تماس نگرفتم. هنوز نمی دانستم کوچه ای که ساختمان محل سکونت مــا در آن قــرار دارد، از چنــد طــرف در محاصــرۀ مســلحین قرار گرفته اســت اما دلم شور می زد. بــرای آنکــه آرامــش داشــته باشــم بــه کلام خــدا پنــاه بردم، قرآن را بــاز کردم که بخوانــم، دیــدم بــاز هــم زهــرا و ســارا بی خیــال تیر و تیربار، دوباره پشــت پنجره ایســتاده اند و در کمال خونســردی مردان مســلّحی را از شــکاف پردۀ کرکره ای به هم نشــان می دهند. احســاس کردم هر آن ممکن اســت که نگاه آن مردان مسلح به زهرا و سارا بیفتد. آهسته و خفه داد زدم سرشان که: «از اونجا بیایید کنار، مگه اومدید سینما؟!» ســارا خندیــد و زهــرا بــا کمــی شــیطنت گفــت: «مامان شــما تــوی جنگ صحنۀ درگیری زیاد دیدید، خب اجازه بدید مام ببینیم.» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
دستشان را گرفتم و پشت دیوار نشاندم، چشمم توی چشمشان افتاد، باز هم اثری از ترس در نگاهشان نبود. توی دلم به خودم بالیدم که چنین دخترانی دارم امّا چاره ای جز این نداشتم که جلویشان را بگیرم، چرا که اگر رهایشان می کــردم تــا کانــون درگیری هــا جلو می رفتند. حالا صدای شــلیک خمپاره هم به صداهای قبلی اضافه شده بود. گفتم: «بچه ها ما برای دیدن این صحنه ها اینجا نیومدیم! اومدیم پیش بابا که... .» انفجــاری نزدیــک، جملــه ام را ناتمــام گذاشــت. یــاد بمبــاران پــادگانِ ابــوذر ِ ســرپل ذهاب در زمســتان ســال 3631 افتــادم کــه مــوج انفجــار چنــد نفــر را از طبقۀ بالای ساختمان به کف خیابان پرتاب کرد، فکری دوید توی ذهنم که نکنــد بــا انفجــار بعــدی، همــان بلا بر ســر دخترانم بیاید، ناگهان رو به دخترها گفتم: «پاشید، بریم طبقۀ پایین!» دخترها این بار انگار که از لحن محکم اما هراسانم به خوبی دغدغۀ مادرانه ام را درک کرده بودند فوری راه افتادند به سمت در. از فرصت غفلتشان استفاده کردم و فوری اســلحه و نارنجک را از روی کمد برداشــتم و زیر چادرم مخفی کــردم، بــرای لحظــه ای بــه ذهنــم خطــور کرد که آخر در این معرکه با یک کلت و یــک نارنجــک چــه می شــه کــرد؟ بهتره برگردونم ســر جــاش. اما زودی نظرم برگشت؛ حتماً حسین صلاح من و بچه ها را بهتر از من می دانست. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
: 🟤 از موج و تهمـت‌ها نهراسید و غم بہ دل راه ندهید. بدانید هر ڪس ڪه خـط دارد، حتمـاً دارد. @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این تکراری‌ترین جمله ایست که مجید را بارها آزار داده است. بارها آزاردیده است وقتی گفته‌اند ۷۰ میلیون توی حسابش ریخته‌اند و در گوش خانواده‌اش خوانده‌اند که مجید به خاطر پول می‌رود. پدر داداش مجید می‌گویند: «آن‌قدر آشنا و غریبه به ما گفتند که برای مجید پول ریخته‌اند که این‌طور تلاش می‌کند. باورمان شده بود. یک روز سند مغازه را به مجید دادم. گفتم این سند را بگیر، اگر فروختی همه پولش برای خودت. هر کاری می‌خواهی بکن. حتی اگر می‌خواهی سند خانه را هم می‌دهم. تو را به خدا به خاطر پول نرو. مجید خیلی عصبانی می‌شود و بارها پایش را به زمین می‌کوبد و فریاد می‌گوید: «به خدا اگر خود خدا هم بیاید و بگوید نرو من بازهم می‌روم. من خیلی به هم‌ریختم.»مجید تصمیمش را گرفته است. یک روز بی‌قید به تمام حرف‌هایی که پشت سرش می‌زنند. کارت‌های بانکی‌اش را روی میز می‌گذارد و جیب‌هایش را خالی می‌کند. تا ثابت کند هیچ پولی در کار نیست و ثابت کند چیز دیگری است که او را می‌کشاند. حالا تمام این رفتارها از پسر وابسته دیروز که بدون مادرش حتی مدرسه نمی‌رفت خیلی عجیب است: «وقتی کارت‌هایش را گذاشت روی میز و رفت حدود ۵ میلیون تومان در حسابش بود.داداش مجید ادامه در قسمت های بعدی... ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇🏻 https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25359
﷽ "فقط دم زدن از 💫افتخار نیست. باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان هم بوی ✨را بدهد." ࿐༅🍃🌺🍃༅࿐ @shahidmajidghorbankhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ 🔰 نمازهایتان را سر وقت بخوانید و در نمازهایتان اخلاص داشته باشید و نمازهایتان را طول بدهید و سجده‌هایتان را طولانی کنید که موجب غفران گناهان است و این را بدانید که اگر نمازهایتان قبول است دیگر اعمالتان هم قبول می‌شود ولی اگر نمازهایتان قبول نشود دیگر اعمالتان هم قبول نمی‌شود ولی اگر نمازهایتان قبول نشود دیگر اعمالتان هم قبول نمی‌شود در پی این باشید که نمازهایتان را با جماعت بخوانید. @parastohae_ashegh313
آنچه می شنوید بخش هایی از زندگی نامه ی فرمانده پاسدار «» است که بی شک، مغز متفکر سپاه پاسداران در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی بود. «»، روایتگر بخشی از رشادت های این شهید بزرگوار، در دوران جنگ تحمیلی است. @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ دو رفیق و همرزم شهید در یک تصویر ♦️بهت بگم رفیق‌بازی اونجا (توی جبهه) چجوری بود؟ ● می‌دیدی می‌رفتن توی بیابون باهمدیگه قبر کنده بودن! ● می‌دیدی می‌رفتن یه‌جایی سجاده پهن می‌کردن، باهمدیگه نماز می‌خوندن؛ ● می‌دیدی دوتایی باهمدیگه می‌خونن؛ ● می‌دیدی دوتایی باهمدیگه دارن قول و قرار می‌ذارن. ●می‌دیدی که اِ ؛ باهم صیغه عقد اخوت و برادری خوندن... @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1- اگر خدا چیزی را از مؤمن گرفت، بهتر از آن را به او می‌دهد. (کهف: 81) 2- در هیچ شرایطی از درخواست کردن از خدا، ناامید نشوید. (مریم: 4) 3- خدا مهر و محبت مسلمانانی را که کارهای خوب می‌کنند، در دل‌ها می‌اندازد. (مریم: 96) 4- قرآن برای به زحمت افتادن نیست بلکه برای پند گرفتن است. (طه: 203) 5- با دشمن اول با نرمی سخن بگویید شاید پند گیرد و تکانی بخورد. (طه: 44) 6- هرکس از یاد و نام خدا روگردان شود، در سختی و فشار زندگی می‌کند. (طه: 124) 7- از خوراکی‌های پاک خدا بخورید ولی در آن زیاده‌روی نکنید که سزاوار غضب الهی می‌شود. (طه: 81) 8- کسانی که در دنیا آیات خدا را به فراموشی می‌سپارند، در قیامت فراموش می‌شوند. (طه: 126) 9- خانواده‌ات را به نمازخواندن سفارش کن و خودت هم به آن مداومت داشته باش. (طه: 132) @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 أللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فیهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَی (فِی) دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیَّتِكَ یَا إلهَ الْعَالَمِین 🔸خدایا! در این روز مرا بر موافقت (همراهی) مردان نیک موفق فرما، از رفاقت اشرار دور گردان و مرا در بهشت (دارالقرار) به رحمتت منزل ده. به حق الهیت و معبودیتت، ای خدای عالمیان! 🔰پیام‌های دعا 1- درخواست توفیق همراهی ابرار 2- عدم رفاقت با اشرار و بدکاران 3- بهشت محل آرامش مؤمنان 🔰پیام منتخب ✍️روايات ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) ما را به مجالست با نيكان و پرهيز از هم‌نشينی با اشرار ترغيب می‌کند. حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «از اشرار و بدان دوری گزينيد و با خوبان مجالست کنيد. 📚 غرر الحكم و درر الکلم، ح ۴۷۴۶ پیامبر اکرم(ﷺ) در روایتی، 10 ویژگی برای ابرار بیان فرموده است: «برای خدا دوست می‌دارند، برای خدا دشمنی می‌دارند، برای خدا یار و همراه می‌شوند، برای خدا جدا می‌شوند، برای خدا خشم می‌گیرند، برای خدا خشنود می‌شوند، برای خدا کار می‌کنند، خدا را می‌طلبند، در برابر خدا ترسان، پاک، بااخلاص، باحیا و مراقب هستند و برای خدا نیکی می‌کنند.» 📚 تحف العقول،ص 36 @parastohae_ashegh313