eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺عشق به حسین(ع) مرز و مذهب و زبان نمی‌شناسد. ✝ کشیش کلیسای ایالت جورجیا: 🔅برای بوسیدن خاک مقدس به کربلا آمدم. 🔅« » که در ذکر شده همان است. 🌐 @partoweshraq
🔺 شایعه: پول ما را میبرن فلسطین و لبنان و سوریه و یمن! بجای حل مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری و... 📊 ۹۵% بودجه مملکت کجا صرف شده که اینچنین بحران اقتصادی به سراغ ملت آمده است؟ 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔺وقتی می‌گیم کاسب دقیقا داریم از چه چیزی حرف می‌زنیم؟! 🔅زائرین امام حسین (ع) در مرز مهران با مشکلات زیادی روبرو شدند. ⚠آقایونی که در تسهیل زیارت اربعین کم کاری کردین، وعده ما در روز قیامت 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار #جان_شیعه_اهل_سنت؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و نود و ششم 🕌 سرم را به دیوار سیمانی حیاط مسجد تکیه داده و مثل اینکه سر به دیوار غم نهاده باشم، با تمام وجودم دل به عشقبازی‌های آسید احمد روی منبر سپرده بودم بلکه مثل شب نیمه شعبان دلم را با خودش ببرد و طولی نکشید که قفل قلبم را به حیلتی عارفانه در هم شکست: 📢 آی مردم! فکر نکنید حضرت علی (علیه‌السلام) فقط پدر یتیم‌های کوفه بود! نه! آقا پدر همه اس، پدر من و تو هم هست! اینو من نمی‌گم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شهادت داده که علی (علیه‌السلام) پدر همه اس! اونجا که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودن: 🔅«من و علی (علیه‌السلام) پدران این امت هستیم!» پس پیامبر و حضرت علی (صلی‌الله‌علیهماوآلهما) پدر من و تو هم هستن!» ⏳لحظاتی سکوت کرد و بعد با نغمه شورانگیزی ناله زد: 📢 پس چرا ساکتی؟ با پدرت کاری نداری؟ بیا امشب اینجوری صداش کن! بگو بابا گرفتارم! بگو بابا دستم رو بگیر! بگو بابا امشب تو پیش خدا شفاعت کن تا منو ببخشه! ❓و چرا باید او برای ما طلب آمرزش می‌کرد؟ مگر استغفار خودمان کفایت نمی‌کرد و خدا چه زیبا پاسخ سؤالم را بر زبان آسید احمد جاری کرد: 📢 بگو یا علی! من خیلی گناه کردم، من وضعم خیلی خرابه! روم نمیشه با خدا حرف بزنم! تو برو ضمانت منو پیش خدا بکن! 🕌 همهمه جمعیت به گریه بلند شده و من با دلی که به تب و تاب افتاده بود، جاده صحبت آسید احمد را دنبال می‌کردم تا ببینم به کجا می‌رسد و او همچنان در این نیمه شب، با چراغ می‌گشت: 📢 اگه آقا پیش خدا برات ضمانت کنه، کار تمومه! بذار برات یه چیزی تعریف کنم که ببینی امشب با چه آقایی طرف هستی! ابن ابی الحدید دانشمند بزرگ اهل سنت نقل میکنه که یه روز حضرت علی (علیه‌السلام) از پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌خواد که براش طلب مغفرت کنه. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بلند میشن، دو رکعت نماز می‌خونن، بعد دست مبارکشون رو به سمت آسمون بلند می‌کنن، اینجوری دعا می‌کنن: 🔅خدایا! به حق اون مقامی که علی (علیه‌السلام) در پیشگاه تو دارد، علی (علیه‌السلام) رو ببخش! ❓حضرت علی (علیه‌السلام) می‌پرسه: یا رسول الله! این چه دعایی بود؟ 🔅پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) جواب میدن: مگه گرامی‌تر از علی (علیه‌السلام) کسی هست که به درگاه خدا واسطه کنم؟ 🔅یعنی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خدا رو به حق علی (علیه‌السلام) قسم داد تا علی (علیه‌السلام) رو ببخشه! یعنی این قسم رَدخور نداره! یعنی وقتی خدا رو به حق علی (علیه‌السلام) قسم بدی، دیگه خدا ناامیدت نمی‌کنه! 🔅اینو من نمی‌گم، دانشمند مشهور اهل سنت از قول پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل می‌کنه! یعنی پیغمبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ضمانت کرده این قسم رَدخور نداره! 🔅یعنی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌خواسته به من و تو یاد بده که به اسم مبارک علی (علیه‌السلام) بریم در خونه خدا تا دست خالی برنگردیم! دیگه گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست؟ 🕌 و ناله مردم آنچنان به گریه بلند شده بود که صدای آسید احمد به سختی شنیده می‌شد. 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
پرتو اشراق
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار #جان_شیعه_اهل_سنت؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗
می‌کردم چون از این گریه کردن لذت می‌بردم... 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
پرتو اشراق
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار #جان_شیعه_اهل_سنت؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و نود و هفتم 🏻مانده بودم که من سال گذشته اینهمه خدا را به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم دادم، پس چرا حاجتم روا نشد و دیگر امشب جای این بهانه‌گیری‌ها نبود که دلم شکسته و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و به عقلم فرصت نمی‌داد تا به کینه شب قدر سال گذشته، از قلبم انتقام بگیرد که با تمام وجود به میدان عشقبازی وارد شده و خدا را نه به نیت حاجتی از حوائج دنیا که تنها به قصد آمرزش گناهانم به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم می‌دادم و با صدای بلند گریه می‌کردم و این طوفان اشک و ناله با من چه می‌کرد که انگار نقش همه آلودگی‌ها را از صفحه جانم می‌شست و می‌بُرد. 🕌 حالا دل مردم همه دریایی شده و وقتش رسیده بود تا قرآن‌ها را به سر بگیریم. 📖 قرآنی را که با خودم از خانه آورده بودم، روی سرم گذاشته و با صورتی که از ردّ پای اشک پُر شده بود، دستانم را به سوی آسمان بلند کرده و گوشم به نوای آسید احمد بود: 📢 حالا این قرآن‌ها رو روی سرتون بگیرید! یعنی خدایا، دیگه به من نگاه نکن! دیگه به آدم زیر قرآن نگاه نکن! یعنی خدایا به آبروی قرآن به من رحم کن! قرآن روی سرته، محبت علی (علیه‌السلام) تو دلته، با دو تا یادگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اومدی در خونه خدا! پس بسم الله... بِکَ یا اَلله... 🏻و چه آشوب شیرینی به جانم افتاده و چه جانانه در و دیوار دلم را به هم می‌کوبید که خدا را به حق اولیایی که بهترین بندگانش بودند، عاشقانه قسم می‌دادم: ✋🏻بِمُحَمَّدٍ... بِعَلیٍ... بِفاطِمَهَ... بِالحَسَنِ... بِالحُسَینِ... 🏻همچون سال گذشته، چشم طمع به اجابت دعایی نداشته و دل به تحقق آرزویی نبسته و شبیه شیدایی مجید، از این مناجات عارفانه لذت می‌بردم که چه فلسفه‌اش را می‌فهمیدم چه نمی‌فهمیدم، این ریسمان نورانی از اوج آسمان به اعماق زمین افکنده شده و من دست به همین ریسمان، رسیدن به عرش الهی را باور می‌کردم و از میان این بندگان خوب خدا، امام علی (علیه‌السلام) چه دلی از من بُرده بود که من هم دیگر پدری نداشتم و به پای پدری پُر مِهر و محبتش، یتیمانه گریه می‌کردم. 💓 هر چند هنوز نمی‌توانستم دردهای دلم را با روح بزرگش در میان بگذارم که به حقیقت این پیوند پیچیده نرسیده و هنوز جرأت نمی‌کردم بی‌واسطه با او سخن بگویم. 🌃 ساعت از سه صبح گذشته بود که مراسم پایان یافت و من چه حال خوشی یافته بودم که سبک و سرحال از جا بلند شدم و نمی‌خواستم کسی مرا ببیند که بی‌سر و صدا از حیاط مسجد خارج شدم، ولی خیالم پیش مجید بود و می‌دانستم اگر بفهمد من به مسجد آمده‌ام، چه حالی می‌شود که دلم نیامد بروم. 🕌 می‌خواستم شیرینی این حضور شورانگیز را با مجید مهربانم هم تقسیم کنم که کنار نرده‌های حیاط مسجد، منتظر ایستادم تا بیاید. 🏻👳🏻 چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که مجید و آسید احمد با هم از ساختمان مسجد خارج شدند و به سمت سالن وضوخانه رفتند که مجید با صدایی آهسته رو به آسید احمد کرد: ✋🏻اگه اجازه میدید من دیگه برم خونه... در تاریکی نیمه شب متوجه حضور من پشت نرده‌ها نشده بود و برای بازگشت به خانه بی‌قراری می‌کرد که آسید احمد با تعجب پرسید: 👳🏻 مگه سحری نمی‌خوری؟ الان مسجد سحری میده. تا بری خونه که دیگه به سحری خوردن نمی‌رسی باباجون! 👌🏻و مجید دلش پیش من بود که با لبخندی لبریز حیا پاسخ داد: - آخه الهه تنهاس، میرم خونه سحری رو با هم می‌خوریم! 👳🏻 چشمان پیر آسید احمد به خنده‌ای شیرین غرق چین و چروک شد، دستی سرِ شانه مجید زد و با مهربانی پاسخ داد: - برو باباجون! برو که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودن هر چی ایمان آدم کامل‌تر باشه، بیشتر به همسرش اظهار محبت می‌کنه! برو پسرم! 🏻 و با این جملات دل مجید را گرم تر کرد و من همچنان پشت نرده‌ها پنهان شده بودم که حالا بیشتر از آسید احمد خجالت می‌کشیدم. 🕌 مجید با عجله از حیاط خارج شد و من هم به دنبالش به راه افتادم. 🏻نزدیکش که رسیدم، آهسته صدایش کردم: «مجید!» شاید باورش نمی‌شد این صدای من باشد که ایستاد و به پشت سرش نگاهی کرد. 👁 چشمش که به من افتاد، نگاهش از تعجب به صورتم خیره ماند و پیش از آنکه چیزی بپرسد، خودم اعتراف کردم: ✋🏻هر چی خواستم تو خونه بمونم، نتونستم! همش دلم اینجا بود! 🏻از لحن معصومانه‌ام، صورتش به خنده‌ای شیرین گشوده شد و قدمی به سمتم آمد. 👁 نگاهش از شادی حضورم به درخشش افتاده و نمی‌دانست احساسش را چگونه بیان کند که آهسته زمزمه کرد: 🏻قبول باشه الهه جان! 👁 چشم از چشمم بر نمی‌داشت و شاید گرهِ گریه را روی تار و پود مژگانم می‌دید که محو حال خوشم شده و پلکی هم نمی‌زد که خودم شهادت دادم: 👌🏻مجید من امشب گریه نکردم که حاجت بگیرم، فقط گریه می‌کردم که خدا منو به خاطر امام علی (علیه‌السلام) ببخشه! فقط گریه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 روزی که دلم شهید مذهب بشود ❣ خون رگ غیرتم لبالب بشود ❣ آموختم از «مدافعان حرمت» 🌷 باید که سرم فدای «زینب» بشود 🌹 #کلناعباسک‌یازینب 🌐 @partoweshraq #شعر
4_5868530213880595573.mp3
5.87M
🎧 | دلنشین 🎼 روزا بی تو شبیه شام تاره... 🎤 حاج محمود 💚 (عج) 🌐 @partoweshraq
🌹در (ع)، حرکت عارف به سوی نورانیت قلب، سلامت نفس و عمل صالح است؛ و اگر در این مسیر ثابت قدم بماند به طور یقین به تبدیل می‌شود. 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔺 صحبت‌های جنجالی سردار از کربلا: 🔅اینکه می گویند احمدی نژاد مقصر بوده و از خلقت بشر تا ختم رسل احمدی نژاد مقصر بوده، خدای محمد ما زلزله ورزقان را هم دیدیم. این بزرگوار (احمدی نژاد) خودش دو بار به منطقه آمد. وزیر مسکنش هم هر ده روز می آمد سر می‌زد. 🔅اینجا که کلا آقایان تعطیل هستند. اگر دستمان برسد این آخوندی را محاکمه می کنیم. 🔅جهانگیری گفته من یک آبدارچی هم نمی توانم عوض کنم. خوب مردک غلط می کنی رفتی آنجا مسوولیت گرفتی. 🔅همه تان را محاکمه می کنیم. محاکمه هم نکنیم خدای ما بزرگ است، «ان لربک لاستخر!!»... 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
☪ یکی از دلایل (صلی الله علیه وآله) بر سایر امت‌ها در گفتگوی خدا با (علیه السلام ) 🌹 ...زندگانی که اهل البیتی بشود دارای رزق‌ها و برکت‌هایی است که در غیر از این راه نیست؛ و عزاداری و مواسات برای (علیهم السلام) هم پاداش و برتری زیادی دارد که همین‌ها باعث می‌شود انسان مسیر سیر الی الله را به راحتی و با معرفتی بیش‌تر از پیش طی کند. 🏴 یکی از ملاک‌های برتری امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بر سایر امت‌ها نزد خداوند متعال است. ⚜ چرا که اهل البیت (علیهم السلام) مُبَین اسلام هستند و عاشورا تجلیگاه اوج خدا شناسی است. 🔰حال به این زیبا دقت کنید: ✍🏻 (رضوان الله علیه) می‌نویسد: 📚 در روایت حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) با خداوند آمده که حضرت موسی (علیه السلام) عرض کرد: ❓چرا امت پیامبر خاتم را بر بقیه امت‌ها برتری داده‌ای؟ ⚜ خداوند فرمود: 💚 برای ده ویژگی این امت: 🔅نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم، و عاشورا. ❓حضرت پرسید: منظور از عاشورا چیست؟ ⚜خداوند فرمود: گریه و عزاداری بر فرزند پیامبر(ص) 🔅ای موسی هیچ بنده‌ای نیست که برای فرزند پیامبر بگرید و محزون شود و عزادار گردد مگر این که بهشت را به او می‌دهم و هر کس در راه محبت حسین فردی را طعام دهد یا درهمی هزینه کند، در دنیا به مال او هفتاد برابر برکت دهم و گناهانش را بیامرزم و در بهشت آزاد خواهد بود. 🔅به عزت و جلالم سوگند هر کس از چشمانش در روز عاشورا اشک جاری شود ولو به اندازه یک قطره، اجر صد شهید برای او می‌نویسم. 📚 مجمع البحرین، تألیف فخر الدین طریحی، جلد ۲، صفحه ۲۵۳-۲۵۴، چاپ موسسه التاریخ العربی 🌹صلّی الله علیك یا أباعبدالله، بأبي أنت و امی و نفسي و مالي و اولادي لك الفداء. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ❓چقدر (عج) را می‌شناسیم؟ 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5942855834118652668.mp3
4.46M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ❓چقدر (عج) را می‌شناسیم؟ 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): 🔅آن كس كه سربارِ ديگران شود، ملعون است، ملعون. 🔅«مَلعونٌ مَلعونٌ مَن ألقى كَلَّهُ عَلى النّاسِ!» 📚 بحارالأنوار، ج ٧٧، ص ١۴٠. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 👌هنوز هم‌ کارهای خوب زیادی برای انجام دادن باقی مانده است: 📢 اینکه‌ وقتی دیگران شایعه می‌سازند دهان‌مان را ببندیم... 💁 اینکه بدون‌ خصومت به انسان‌ها لبخند بزنیم... 💞 اینکه‌ کمبود محبت در جهان را از طریق محبت‌های کوچکتر در زمینه‌های شخصی‌تر و کوچکتر جبران کنیم... ⏳به کارمان، ایمان بیشتری داشته باشیم صبر و‌ حوصله‌ی بیشتری داشته باشیم... 💣 و برای انتقام جویی‌های حقیر به سراغ نقد دیگران نرویم... 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🍽 ، راز دست برتری کشورهای ۵+۱ در فضای سیاسی جهان 📊 بررسی ضرایب خودکفایی محصولات غذایی اساسی کشورهای به اصطلاح ابرقدرت 🎙استاد 🌐 @partoweshraq
🏫 سال ها پیش، اسقفی بزرگ مهمان رییس یک مدرسه‌ی کوچک مذهبی در سواحل غربی ایالات متحده بود. 🍽 رییس مدرسه تمامی دانش آموزان را برای شام دعوت نمود تا در محضر آن اسقف از تجربیات و دانش او بهره مند شوند. 🏫 پس از صرف شام، مسائل مختلف مورد گفتگو قرار گرفت و بحت تا مسائل مربوط به هزاره ی سوم پیش رفت. 👴 اسقف معتقد بود: از آنجا که بشر به تمامی اکتشافات و اختراعات ممکن دست یافته است، تجسم اوضاع هزاره ی سوم خیلی هم دور از ذهن نیست! 👨🏻 اما رئیس مدرسه ضمن رد مؤدبانه اظهار نظر اسقف، گفت: بشر تازه در آستانه درخشندگی کشفیات و اختراعات جدید قرار گرفته است! 👴 اسقف گفت: اگر می توانید یک نمونه اش را مثال بزنید. 👨🏻 رئیس گفت: ظرف کمتر از پنجاه سال آینده، بشر موفق به پرواز خواهد شد!! 👴 با شنیدن این حرف اسقف خندید و با تعجب داد کشید: 👌🏻مزخرف است دوست من! مزخرف… اگر اراده ی خداوند بر پرواز کردن بشر بود، برای او دو بال در نظر می گرفت. خداوند پرواز را فقط برای پرندگان و فرشتگان در نظر گرفته است! 👨🏻 نام آن رییس مدرسه «رایت» بود و دو پسر به نام های «ویلبر» و «اُرویل» داشت که اولین هواپیما را اختراع کردند!! 🌐 @partoweshraq #داستاا
☀ برخیز و برفروز چراغ سپیده را ☀ تا بنگرم به روی تو صبح ندیده را ☀ تا سر برآورم به تماشای آفتاب ☀ روشن کنم نگاه سیاهی کشیده را 🍁 سلام‌‌؛ صبح روز شنبه تون به خیر و عافیت 🌐 @partoweshraq #شعر
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓سئوال: چرا علوم غریبه مانند حرام است؟ ✅ پاسخ: 📚 در تفسیر نمونه چنین آمده است: 🔅«سحر نوعی اعمال خارق العاده است که آثاری از خود در وجود انسانها به جا می گذارد و گاهی یک نوع چشم بندی و تردستی است، و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد». 📚📖 سحر از نظر لغت به دو معنی آمده است: 1⃣ به معنی خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی و به تعبیر قاموس اللغه سحر یعنی خدعه کردن. 2⃣ آنچه عوامل آن نامرئی و مرموز باشد. 📖 در مفردات راغب که مخصوص واژه های قرآن است به این معانی اشاره شده: 1⃣ خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت همانند شعبده و تردستی. 2⃣ جلب شیطانها از راه های خاصی و کمک گرفتن از آنان. 🔍📚 از بررسی حدود ۵١ مورد کلمه سحر و مشتقات آن در سوره های قرآن از قبیل: 📖 طه، شعراء، یونس و اعراف و... راجع به سرگذشت پیامبران خدا: 🔅موسی، عیسی و پیامبر اسلام به این نتیجه می رسیم که سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم می شود: 1⃣ آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستی و شعبده و چشم بندی است و حقیقتی ندارد چنانکه می خوانیم: 🔅«ریسمانها و عصاهای جادوگران زمان موسی در اثر سحر، خیال می شد که حرکت می کنند». 📖 سوره طه، آیه ۶۶. ⚜ و در آیه دیگر آمده است: 🔅«هنگامی که ریسمانها را انداختند چشمهای مردم را سحر کردند و آنها را ارعاب نمودند». 📖 سوره اعراف، آیه ١١۶. 👌🏻از این آیات روشن می شود که سحر دارای حقیقتی نیست که بتوان در اشیاء تصرفی کند و اثری بگذارد بلکه این تردستی و چشم بندی ساحران است که آنچنان جلوه می دهد. 2⃣ از بعضی از آیات قرآن استفاده می شود که بعضی از انواع سحر به راستی اثر می گذارد مانند آیه ١٠٢ بقره که می گوید: آنها سحرهائی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدائی می افکند یا تعبیر دیگری که در آیه فوق است که آنها چیزهائی را فرا می گرفتند که مضر به حالشان بود و نافع نبود. ❓ولی آیا تأثیر سحر فقط جنبه روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد؟ 🔺 در آیات بالا اشاره ای به آن نشده، و لذا بعضی معتقدند اثر سحر تنها در جنبه های روانی است. 👌🏻به نظر می رسد قسمت قابل توجهی از سحرها بوسیله استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی به عنوان اغفال مردم ساده لوح انجام می شده است. 📖 مثلاً در تاریخ ساحران زمان موسی می خوانیم که آنها درون ریسمانها و عصاهای خویش مقداری مواد شیمیائی مخصوص (احتمالا جیوه و مانند آن) قرار داده بودند که پس از تابش آفتاب، و یا بر اثر وسائل حرارتی که در زیر آن تعبیه کرده بودند، به حرکت در آمدند، و تماشا کنندگان خیال می کردند آنها زنده شده اند. ⏳این گونه سحرها حتی در زمان ما نیز کمیاب نیست. 📚 تفسیر نمونه، ج ١، ص ٣٧۶. 🔥 از آنچه گذشت روشن می شود که فلسفه حرمت سحر و ساحری و علوم غریبه مفاسد فردی و اجتماعی متعددی است که بر آن مترتب می شود که سبب اغفال و گمراه سازی مردم و سوء استفاده مادی و معنوی برای شیادان می باشد. ⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود: 🔅«کسی که سحر بیاموزد کم یا زیاد کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود و حدش آن است که کشته می شود مگر آنکه توبه کند». 📚 وسائل الشیعه، ج ١٧، ص ١۴٨. 📗 قرب الاسناد، ص ٧١. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣3⃣1⃣ داستان «یك روز من یك روز استاد!»  📚 مورد استفاده: برای افراد تنبلی كه با بهانه تراشی كم كاری خود را به گردن دیگران می‌اندازند. 👨🏻 روزی روزگاری در روستای كوچكی مرد كشاورزی زندگی می‌كرد كه سواد خواندن و نوشتن نداشت، چون خود از این قضیه در رنج بود، بسیار علاقمند بود كه تنها پسرش درس بخواند و باسواد شود. 🏞 در روستای كوچك آنها مدرسه‌ای نبود تا كشاورز پسر نازپرورده‌اش را برای سوادآموزی به مدرسه بفرستد. 🚌 به همین دلیل یك روز مرد كشاورز به همراه پسرش به شهر رفت تا او را در مدرسه‌ی شهر ثبت نام كند. 👨🏻 مرد كشاورز زمانی كه از محل زندگی فرزندش در مدرسه مطمئن شد، با خوشحالی فراوان از اینكه فرزندش باسواد به روستا بازمی‌گردد به خانه‌ی خود برگشت. 🌾 از آن روز به بعد مرد كشاورز در ده به تنهایی تمام كارهای مزرعه را انجام می‌داد و در دل خوشحال بود از اینكه تنها پسرش مشغول درس خواندن است. او تمام سختی‌های كار را بر دوش می‌كشید به امید اینكه پسرش در شهر باسواد می‌شود و پس از بازگشت، باعث افتخار او و خانواده‌اش خواهد شد. ☀ تا اینكه فصل تابستان و زمان تعطیلی مدارس فرارسید. مرد كشاورز و خانواده‌اش با شادی فراوان خانه را آماده‌ی ورود پسرشان كردند و منتظر بازگشت او بودند. 👨🏻👥 تا اینكه در روز موعود مرد كشاورز با دوستان و آشنایان به استقبال پسر دانش آموز رفتند. بعد از رسیدن پسر به ده مرد كشاورز مردم روستا را به خانه‌ی خود دعوت كرد تا در شادی او سهیم باشند. 👴🏼 چند روز پس از بازگشت پسرك به ده پیرمردی كه باسوادترین فرد ده محسوب می‌شد او را در كوچه دید و از او خواست به دكانش برود تا سؤالاتی در مورد درس و مدرسه در شهر از او بپرسد. 👦🏻 اما پیرمرد هرچه می‌پرسید، پسرك او را نگاه می‌كرد، و هیچ پاسخی نمی‌داد!! 👴🏼 پیرمرد گفت: پس تو تاكنون در شهر چه كرده‌ای و چه آموخته‌ای؟ 👦🏻 پسرك خونسرد پاسخ داد: هیچ! 👴🏼 پیرمرد با تعجب گفت: چرا؟ 👦🏻 جواب داد: تقصیر من نیست كه بی‌سوادم؟ تقصیر هفته است كه هفت روز است؟ یك روز من بیحال و مریض بودم یك روز استادم، یك روز من حمام می‌رفتم یك روز استادم. یك روز من لباس‌هایم را می‌شستم و یك روز استادم، یك روز هم جمعه بود كه درس و حساب در مدرسه تعطیل بود!! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7