پرتو اشراق
⛔ جملاتی از رهبر معظم انقلاب که سانسور شد... 🌐 @partoweshraq
🔺اصل جمله رهبر انقلاب چه بود؟
🎙در قضیه برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم که وزیر خارجه ما با آنها صحبت کند، ضرر کردیم.
🌐 @partoweshraq
🌌 در #شب_جمعه، شب زیارتی مخصوص اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نهمین قسمت از مجموعه #حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت تقدیم می شود.
🌹با ما و این حکایات دلنشین و پندآموز همراه باشید!
🌐 @partoweshraq
🌹 #حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت 🔥
(حکایت 9⃣)
⚜ توبه معاویه فرزند یزید
⚰ یزید بن معاویه فرزندی به نام معاویه داشت که پس از مرگ یزید به جای پدر در شام به خلافت رسید.
🕌 او چهل روز پس از یزید در پست خلافت بود و پس از آن، روزی، در جمع مردم بر فراز منبر رفت و پس از خطبه، به یادآوری اعمال زشت و خیانت های پدرش یزید و جدش معاویة بن ابوسفیان پرداخت و از کارهای این دو، اظهار برائت و انزجار نمود. او در حالیکه به شدت گریه می کرد خود را از خلافت عزل نمود.
👤 مروان بن حکم که در آن جا حضور داشت از جا برخاست و خطاب به معاویة بن یزید گفت:
👈 یاابالیلی - ابولیلی کنیه ایست که عربها، افراد ضعیف را به آن می خواندند - حال که طالب خلافت نیستی، آن را به شورا واگذار، همانطور که عمر بن خطاب چنین کرد.
👳♀معاویه در جواب مروان گفت:
☝من که شیرینی خلافت را نچشیدم چگونه راضی شوم که تلخی پیامدهای بد و گناهان آن را بچشم.
🏛 معاویه از آن پس، خلافت را رها کرد و خانه نشین شد و در خانه گریه می کرد.
👤حتی مادرش هم، به سرزنش او پرداخت و به او گفت:
👌کاش کهنه حیضی بودی و این سخنان را از تو نمی شنیدم و کاش، خون حیضی می شدی تا چنین روزی را از تو نمی دیدم.
👳♀او هم در جواب مادر گفت:
☝به خدا قسم، دوست داشتم که چنین بودم و ریسمان چنین خلافتی را بر گردن نمی افکندم؛ و زر و بال این کار را من به دوش کشم و بنی امیه لذت آن را ببرند؟ هرگز چنین نخواهد شد.
⚔ پس از این سخنان معاویة بن یزید، بنی امیه به سراغ مربی او، عمر بن مقصوص (قوصی) رفتند و به او گفتند:
⁉ تو حب علی (علیه السلام) و بغض بنی امیه را به او آموختی؟!
👤گفت: نه، این محبت را او با خود داشته و به تربیت من ارتباطی ندارد.
🕳 بنی امیه سخن او را نپذیرفتند و او را زنده به گور کردند.
👳♀خود معاویة بن یزید، هم بیست و پنج، یا، چهل روز دیگر زنده بود و گفته اند:
او را شربت زهری نوشاندند و در سن بیست و دو سالگی از دنیا رفت، ولید بن عتبة بن ابی سفیان، به طمع اینکه به جای او به خلافت بنشیند، برخاست که بر جنازه او نماز بخواند اما، همین که تکبیر دوم نماز را گفت به او حمله کرده و او را مجروح ساختند و سرانجام به سبب جراحت سختی که برداشته بود از دنیا رفت.
👑 پس از معاویة بن یزید، خلافت از آل ابی سفیان، به مروان منتقل شد.
📚 اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول) نویسنده: میرزا حسن ابوترابی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🎧 #بشنوید | #شور دلنشین
🎼 تو گوشم صدای مادرت میاد...
🎤 حاج #میثم_مطیعی
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌐 @partoweshraq
4_6026216360445477775.mp3
2.25M
🎧 #بشنوید | #شور دلنشین
🎼 تو گوشم صدای مادرت میاد...
🎤 حاج #میثم_مطیعی
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #روضه
🌷امام حسین(ع) خودش اجازه داد اسب ها بر بدنش بتازند و حتی بدنشو هم در راه خدا فدا کرد....
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌐 @partoweshraq
4_6015076065683178359.mp3
4.42M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #روضه
🌷امام حسین(ع) خودش اجازه داد اسب ها بر بدنش بتازند و حتی بدنشو هم در راه خدا فدا کرد....
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
❓پرسش: به نظر جنابعالی در چه شرایطی دعا مستجاب است؟
⚜ حضرت #آیت_الله_بهجت (قدس سره):
🎙شرط استجابت دعا ترک معصیت است؛ [خداوند متعال میفرماید:]
🔅«أوفوا بعهدی أُوف بعهدکم؛
🔅وفا کنید به عهد من تا من نیز به عهد با شما وفا کنم».
🔅«فاذکرونی أذکرکم؛
🔅یاد کنید مرا تا یاد کنم شما را» و؛
🔅«أدعونی أستجب لکم؛
🔅بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را».
🔅گاهی مصلحت در غیر تعجیل است و گاهی مصلحت در تبدیل به احسن (بهتر از حاجت درخواستشده) است؛ [هر چند] داعی(دعا کننده) خیال میکند مستجاب نشده است ولی اهل یقین میفهمند [به اجابت رسیده است].
📘 به سوی محبوب، ص ٨٢.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
❌ دروغ بزرگ تقسیم؟ دریای خزر در نشست اخیر
🚨بهتر نیست اول تحقیق کنیم، بعد آه و ناله سر بدیم؟
😐 حتی بعضی سلبریتی های بیسواد هم به موج آه و ناله پیوستن!!
🌐 @partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و نود و سوم
👌ولی من میدانستم که این راه بن بست است و پدر تا نوریه اجازه ندهد، در حکم جدایی من و مجید تجدید نظر نخواهد کرد و مطمئن بودم نوریهای که ریختن خون شیعه را مباح میداند، تا مجید شیعه باشد جز به طلاق یا طرد من راضی نخواهد شد که اگر میتوانست با دستان خودش گردن مجید را میزد، همانطور که تروریستهای تکفیری در سوریه چنین میکنند، پس آهی کشیدم و جواب خوشبینیهای بیریایش را با ناامیدی دادم:
🏻مجید! فایده نداره! به خدا فایده نداره! بابا دیگه راضی نمیشه! نوریه تو رو کافر میدونه! بابا هم که رو حرف نوریه حرف نمیزنه! پس تا تو شیعه باشی، بابا اجازه نمیده من با تو زندگی کنم! همین الانم فقط میگه طلاق! مگه اینکه من به همه خونوادهام پشت کنم و با تو بیام!
👌که خون غیرت در رگهای صدایش جوشید و با لحنی غیرتمندانه عتاب کرد:
📱الهه! به خدا با موندن تو اون خونه داری گناه میکنی! به خدا اینکه ساکت بشینی و ببینی که یه نفر اینطور بقیه مسلمونا رو کافر میدونه، گناه داره! تو میخوای من سُنی بشم و بعد نوریه هر چی میگه، بهش لبخند بزنم؟
🏻از کلام آخرش ناراحت شدم و اعتراض کردم:
⁉ یعنی چی مجید؟ مگه من که سُنیام، نوریه رو قبول دارم؟ مگه من بهش لبخند میزنم؟ نه، منم نوریه رو قبول ندارم! منم از عقاید نوریه متنفرم! ولی سکوت میکنم! خُب تو هم سکوت کن! منم میدونم نوریه با این حرفهایی که میزنه جاش تو جهنمه! ولی چون میدونم حریفش نمیشم، چیزی نمیگم! تو دلم ازش بدم میاد، ولی از ترس بابا جوابش رو نمیدم! به خاطر حفظ زندگیام سکوت میکنم!
👌و حالا نوبت او بود که به رفتار مصلحت اندیشانهام قاطعانه اعتراض کند:
📱ولی من نمیتونم سکوت کنم! دست خودم نیس! من چه شیعه، چه سُنی، نمیتونم ساکت باشم!
🏻از قاطعیتی که بر آهنگ کلماتش حکومت میکرد، نمیخواستم ناامید شوم و همچنان دنبال راه چارهای بودم که با لحنی لبریز محبت التماسش کردم:
- خُب سکوت نکن! تو مذهب اهل سنت رو قبول کن، من یه کاری میکنم که اصلاً چشمت به نوریه نیفته که بخوای اعتراض کنی! ولی تو رو خدا به حرفم گوش کن! جونِ الهه، به خاطر حوریه، بیا یه مدت مثل یه سُنی زندگی کن! شاید نظرت عوض شد... و هنوز حرفم تمام نشده، با خشمی عاشقانه تشر زد:
📱الهه! بس کن! جون خودت رو قسم نخور! تو که میدونی چقدر دوستت دارم، پس من رو اینجوری قسم نده!
💓 از بغض پیچیده در غیظ و غضب صدایش، دست دلم لرزید، قطره اشکی پای چشمم نشست و سکوت کردم تا نغمه نفسهایش را بهتر بشنوم:
📱الهه جان! به خدا همه دنیای من تویی، ولی دست رو چیزی نذار که بخوام بهت بگم نه! چون هیچی برای من سختتر از این نیس که تو یه چیزی ازم بخوای و من نتونم برات انجام بدم!
⏳و در برابر سکوت مظلومانهام، با حالتی منطقی ادامه داد:
📱فکر میکنی اگه الان من برگردم خونه و به بابا بگم سُنی شدم، کافیه؟ فکر میکنی نوریه به این راضی میشه؟ مگه نشنیدی اونشب باباش چی گفت؟ گفت باید وهابی شم، یعنی به اینکه من سُنی هم بشم، راضی نمیشن! الهه! اونا میخوان من و تو هم مثل خودشون بشیم! مثل اونا فکر کنیم! مثل بابا که وهابی شده! الهه! اگه بخوای کنار نوریه زندگی کنی، باید مثل خودش باشی، وگرنه دَووم نمیاری! امروز منو بیرون کردن، فردا تو رو!
🏻از حقایق تلخی که از زبانش میشنیدم، مذاق جانم گَس شد و باز دست بردار نبودم که میخواستم به بهانه مخمصهای که نوریه برایمان ایجاد کرده بود، مجید را به سمت مذهب اهل تسنن بکشانم که مجید با مهربانی صدایم کرد:
📱الهه جان! اینا رو وِل کن! از خودت برام بگو! از حوریه بگو!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜
💞 نه اینکه من همسرش باشم بخوام ازش تعریف کنم بلکه همه ی همکارا و کسایی که با حسین آقا برخورد داشتن تا اسم حسین آقا رو می شنوند اولین عکس العملشون لبخنده.
⚰ چون خوشرویی حسین آقا زبانزد همه بود و تشیع جنازه پرشکوهش این را ثابت کرد که در شهر ما بی نظیر و بی سابقه بود.
💚 خیلی مهربون و شوخ طبع بود آدم برونگرایی بود تا جایی که از دستش بر می آمد برای حل مشکلات دیگران تلاش می کرد و من و و بچه ها رو خیلی دوست داشت تا جایی که حتی جلوی همه این محبتشو ابراز می کرد.
🌷 زیاد حرف از شهادت نمی زد ولی وقتی از سفر اول سوریه برگشت چند بار میان شوخ طبعی هاش حرف از شهادت زد!
🌄 یه روز بعدازظهر باهم نشسته بودیم برگشت بهم گفت:
⁉خانم چرا دعا نمی کنید من شهید بشم بهشم؟!
⁉ گفتم: مگه میشه یه زن برا شوهرش دعا که شهید بشه؟!
🌷 بهم گفت: خانم شما هنوز بهشت و عظمت شهادت رو درک نکردید که شیرین ترین مرگ شهادت در راه خداست.
🌷شهید حسین مشتاقی.
🎙راوے: همسر شهید
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
⚠ زمانی خدا در قرآن، ما را «یا عبادی، ای بندگانم!» صدا میزند که دینداری، عبادت و اخلاق را به کار گیریم، اینجاست که دیگر بندهٔ شیطان، هوای نفس و شهوات نیستیم.
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🌨 #روضه خوانی #آیت_الله_العظمی_مرعشی_نجفی وسط کوچه برفی!
🌹مرحوم آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی میفرمودند:
🎙در زمان سابق که قم این قدر بزرگ نبود و وسیله نقلیه نداشت، یک شب مرا به مجلس عقدی دعوت کردند، پس از انجام مراسم عقد که در محله جوب شور بود، تنها به سوی منزل می آمدم در حالی که کوچه ها پر از برف و خلوت بود، ناگاه سر کوچه مردی که مست بود راه را بر من بست و گفت:
👤 سید باید یک روضه در این مکان برایم بخوانی!!
🌹 گفتم: روضه را باید روی صندلی خواند اینجا که صندلی نیست یک مرتبه خم شد و گفت:
✋🏻 این هم صندلی، بنشین روضه را بخوان و بهانه نیاور!!
🌹من ناچار روی پشت او نشسته روضه ای خواندم، سپس گفت:
👤 من باید تو را به منزل برسانم، همراه من تا درب منزل آمد آن وقت مرا شناخت پس از آن رفته بود بین خود و خدا توبه کرده و از آن کارهای نامشروع دست کشیده و یک عمر مؤمن و متعبد و متقی شد دائماً در صف اول نماز جماعت حاضر می شد و این از برکت سفینه نجات حضرت سیدالشهدا و وجود محبت اهل بیت (ع) در دل است.(١)
📚 ١. با اقتباس و ویراست از کتاب حیات عارفانه فرزانگان.
📖 آیه:
🔅«لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی؛ شوری/٢٣
🔅بر اين رسالت مزدی از شما جز دوست داشتن خويشاوندان، نمی خواهم.
🌸 امام رضا(ع) می فرماید:
🔅«محبت ما اهل بیت، کفاره گناهان است و حسنات را چند برابر می کند».
📚 بحارالأنوار، ج ۶٨، ص ١٠٠.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#حـلقـہ_عشـاق
#حدیث
#داستان_کوتاه
#پندها
🌺 #صلیاللهعلیكیااباعبدالله
🌹علقمه مست سبوی حرم عباس است
💚 جنت آیینه روی حرم عباس است
💚 هر کس حاجت ز حسین می طلبد می داند
🌹پرچم شاه بسوی حرم عباس است
🌐 @partoweshraq
#شعر
#شب_جمعه
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
🌹در محضر #شیخ_رجبعلی_خیاط
⁉ماجرای ورود به قبرستان!!
🎙حجت الاسلام #عالی
🌐 @partoweshraq
4_5994733739064689518.mp3
2.74M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
🌹در محضر #شیخ_رجبعلی_خیاط
⁉ماجرای ورود به قبرستان!!
🎙حجت الاسلام #عالی
🌐 @partoweshraq
🔅«اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً».
🔅«تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید».
📖 قسمتی از آیه ٧٠ سوره احزاب.
🌐 @partoweshraq
#نڪٺه_هاے_قرآنے