فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
🌹عید غدیر را پرشور برگزار کنید.
📖 عید غدیر در ادیان گذشته
🎙استاد #رائفی_پور
💠🌴💠 #غـدیـرنـامـہ
🌐 @partoweshraq
📡 #نشر_حداکثری
پرتو اشراق
💠🌴💠 #غـدیـرنـامـہ
🎉 چرا باید برای احیاء غدیر کاروان جشن راه بیاندازیم و اظهار سرور کنیم؟
👌🏻پاسخ شنیدنی #علامه_امینی (رحمت الله)
📜 نقل شده است، یکی از علمای اهل سنت که حساسیت های نابجایی نسبت به عزاداری شیعیان برای #امام_حسین (علیه السلام) داشته، به علامه امینی چنین اعتراض کرد که:
🏴 چرا شیعیان بعد از این همه سال، این همه روز و گاهی چند دهه در سال برای آن حضرت عزاداری می کنند، این همه هیاهو و غوغا برای چیست؟!
👌🏻ایشان پاسخی با این مضمون فرمودند که:
🌴 ما برای واقعه غدیر این همه هیاهو و غوغا بر پا نکردیم، جشن نگرفتیم، احسان و اطعام نکردیم، عیدی ندادیم و تعظیم شعائر نکردیم؛ حاصل این شد که بگویند:
❌ منظور رسول الله (صلی الله و علیه و آله) از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» در آن هوای گرم با آن مقدمات و موخرات، محبت ورزیدن به علی بوده است! نه سرپرستی و جانشینی!!
🏴 امروز نیز اگر این عزاداری ها برای شهادت پسر علی در آن فاجعه عظیم نداشته باشیم، خواهیم دید که می گویند:
‼ حسین بن علی شب عاشورا تب کرد و ظهر عاشورا از دنیا رفت!!
🎙به نقل از: استاد سطوح عالی حوزه، شیخ مسعود #عالی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#حـلقـہ_عشـاق
#غـدیـرنـامـہ
#پــرســمــان
4_5877737824899301666.mp3
5.38M
🎧 #بشنوید | #سرود فوق العاده زیبا
🎼 کلید جنت الاعلا امیر عالم بالا...
🎤 حاج محمود #کریمی
🌴 #غـدیـرنـامـہ
🌐 @partoweshraq
4_6032705948655551682.mp3
10.01M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 بشنوید | #وعظه
⚠ می دونی از زنا و قتل بدتر چیه؟
🌹ماجرای زیبای حمید بن قحطبه و #مام_رضا(ع)
⛔ هیچ وقت از رحمت خدا نا امید نشو!
🎙حجت الاسلام #انشمند
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
📚 چندین روایت ناب از اهل تسنن دربارهی خلافت امیرمؤمنان (علیهالسلام)
⚜ حضرت #آیت_الله_بهجت (قدس سره):
🎙عدهای از روایاتی که عامه در فضل حضرت امیر (علیه السلام) نقل کردهاند در درجهی اول و اعلی قرار دارد، نظیر:
🔅«أَنْتَ مِنی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلا أَنهُ لا نَبِی بَعْدی؛
🔅تو نسبت به من به منزلهی هارون به حضرت موسی (علیهماالسلام) هستی، تنها با این تفاوت که بعد از من پیامبری نخواهد بود».
⚜ ... و نیز این حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم:
🔅«أَلَسْتُ أَوْلی بِکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ؟
🔅قالُوا: بَلی.
🔅قالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِی مَوْلاهُ. أَللهُم والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ؛
🔅آیا من نسبت به جان شما سزاوارتر نیستم؟
🔅عرض کردند: بله.
🔅فرمود: هر کس من به او ولایت دارم و مولای اویم، این علی (علیهالسلام) مولای او است. خداوندا، هر کس که او را مولای خود بداند و دوست دارش باشد و دوستش بدار، و هر کس با او دشمنی ورزد دشمنش باش»...
📚 در محضر بهجت، ج ٣، ص ٩٠ - ٨٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#غـدیـرنـامـہ
🕓 💠🚻💠 مشاوره خانواده
⛔️ تکراری صدا زدن ممنوع!
💞 شوهرتان را تکراری صدا نزنید.
🚹 مردها تنوع را دوست دارند.
⁉ خب چرا شما این کار را برایشان انجام ندهید؟
💕 او را با لقبهای جدید و زیبا صدا بزنید. شاید برای بار اول و دوم تعجب کند اما برایش دلنشین خواهد شد.
💕 عزیزم، عشقم، نفسم، مهربونم، تکیهگاهم، آرامشم و...
💕 خلاق باشید و خجالت نکشید. عشق را بر زبان جاری کنید!
🌐 @partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و هشتم
دقایقی میشد که زیر عدس پلو را خاموش کرده و به انتظار آمدن مجید، روی میز غذاخوری گوشه هال، سفره کوچکی انداخته بودم.
🏻آشپزی و کار کردن در خانه غریبه هم برایم عذابی شده بود که باید مدام مواظب بودم جایی کثیف نشود و ظرفی نشکند. چه احساس بدی بود که در یک خانه غریبه، تنها نشسته بودم، نه کسی بود که همصحبتم باشد نه میتوانستم به چیزی دست بزنم.
🏻وسط اتاق پذیرایی روی فرش کِرِم رنگ صاحبخانه نشسته بودم و با نگاه لبریز حسرتم، اسباب زیبا و گرانقدر بانوی این خانه را تماشا میکردم.
👁 هر بار که چشمانم دور خانه زیبایش چرخ میزد، بیاختیار تصویر خانه نوعروسانه خودم پیش چشمانم زنده میشد و چقدر دلم میسوخت که نیمی از جهیزیه زیبایم زیر چکمههای خشم پدر متلاشی شد و بقیهاش به چنگال نوریه افتاده بود و باز بیش از همه دلم برای اتاق خواب حوریه و سرویس نوزادیاش میسوخت.
🌃 چه شبهایی که با مجید در بازارهای شهر گشتیم و با چه ذوق و شوقی اتاقش را با هم میچیدیم و من با چه سلیقهای عروسکهایش را روی کمد کوچکش مینشاندم و چه راحت همه را از دست دادیم، ولی همین که تنش سالم بود و هر از گاهی همچون پروانهای کوچک در بدنم پَر میزد، به همه دنیا میارزید.
🏻 مجید میگفت همکارش با همسر و دو پسرش در این خانه زندگی میکند و برای ایام نوروز به هوای دیدار اقوام به تهران رفته و تا چهارم فروردین که بر میگشتند، باید برای اجاره خانه دیگری فکری میکردیم.
🏭 مجید هر شب بعد از اینکه از پالایشگاه باز میگشت، تازه به سراغ آژانسهای املاک میرفت و تا آخر شب دور شهر میچرخید، بلکه جای مناسبی پیدا کند و من باید در این فضای پُر از غریبگی، روزم را شب میکردم و آخر شب وقتی مجید خسته به خانه میآمد، دیگر جانم از تنهایی و دلتنگی به لبم رسیده بود.
💥 به خصوص امشب که سر و صدای مراسم چهارشنبه آخر سال هم اعصابم را حسابی به هم ریخته بود و با هر ترقهای که در کوچه و خیابان به زمین میخورد، همه وجودم در هم میشکست.
🌃 هم نگران مجید بودم که در چنین شب پُر خطری در خیابانهای بندر به دنبال خانه میگردد، هم دلواپس حوریه بودم که میدانستم با هر صدایی، قلب کوچکش چقدر به لرزه میافتد.
📱از این همه نشستن کمرم درد گرفت و به امید آرام گرفتن دردش، همانجا روی زمین دراز کشیدم که نگاهم به گوشی دست دومی که عبدالله برایم آورده بود، افتاد و از اینکه سه روز از آمدنم گذشته و کسی جز عبدالله خبری از من و مجید نگرفته بود، دلم گرفت.
⭕ ابراهیم و محمد که ظاهراً از ترس پدر، دور تنها خواهرشان را خط کشیده بودند و لعیا و عطیه هم لابد چارهای جز اطاعت از همسرانشان نداشتند.
📱دست دراز کردم و گوشی را برداشتم تا با عبدالله تماس بگیرم که از اینهمه تنهایی سخت به ستوه آمده بودم، ولی ظاهراً قسمت نبود از این پیله تنهایی خارج شوم که عبدالله هم پاسخ تماسم را نداد.
💔 شاید او هم به جمع بقیه پیوسته بود و چقدر از این خیال دلم شکست که گوشی را روی زمین رها کردم و باز در خودم فرو رفتم.
🏻حالا بعد از این همه فشار روحی و ضعف جسمانی، دوباره شبیه روزهای نخست بارداریام، حسابی زودرنج و کم حوصله شده بودم و شاید از این همه بیمِهری خانوادهام، به تنگ آمده و دیگر نمیتوانستم کوچکترین غم و رنجی را تحمل کنم.
👌اگر این روزها مادرم زنده بود، هرگز اجازه نمیداد دختر یکی یک دانهاش اینچنین آواره خانههای مردم شود و اگر هم حریف خودسریهای پدر نمیشد و باز هم من از خانه طرد میشدم، لااقل در این وضعیت تنهایم نمیگذاشت.
🖼 حالا من در کنار همه اسبابی که از آوردنشان محروم شده بودم، قاب عکس مادرم را هم در خانه جا گذاشته و روی این موبایل هم عکسی از چهره زیبایش نداشتم که حداقل در وقت دلتنگی با تصویر چشمان مهربانش دردِ دل کنم.
🏻خسته از اینهمه تنهایی و بیکسی، چشمانم را بستم، بلکه خوابم ببرد که صدای باز شدن در خانه، امید آمدن مجید را در دلم زنده کرد.
🚪تا خواستم از جا بلند شود، قدم به اتاق گذاشت و بلافاصله کنارم روی زمین نشست.
🏻🏻همانطور که پشت کمرم را گرفته بود تا کمکم کند بنشینم، به شوخی اخم کرد و با مهربانی پرسید:
⁉ چرا رو زمین خوابیدی الهه جان؟
🛋 تکیهام را به پایه مخملی مبل پشت سرم دادم و با لحنی لبریز ناز، گله کردم:
🏻دیگه خسته شدم! حوصلهام سر رفت! از صبح تنهایی تو این خونه دِق کردم! نه کسی رو دارم بهش زنگ بزنم، نه کسی بهم زنگ میزنه!
🏻صورتش از خستگی پژمرده شده و چشمانش گود افتاده بود و باز به روی خودش نمیآورد که به رویم خندید و گفت:
✋ببخشید الهه جان! شرمنده اینهمه تنهات گذاشتم!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🎊 #شادمانه 😁
💣 #طنز_جبهه
🌴 چیزی به #عید_غدیر نمانده بود. همه بچه های گردان در تکاپوی آماده کردن محل و دعوت از روحانی و کنجکاوی برای مستحبات این روز و شیرینی و... بودند.
👳🏻 از قضا روحانی شوخ طبعی هم آمد و...
🕌 تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و براشون صیغه برادری می خوند و میرفتن.
🌌شب بعد از نماز مغرب بالای منبر رفت و گفت:
👳🏻 شنیده بودم شما رزمندگان انسان های باحالی هستید و...
🎙بعد تن صدایش را تندتر کرد و گفت:
👬بابا از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😐😂 ...
😂 و شلیک خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت و یادگاری از آن روز برایمان ماند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
⚠ امامت محرکی به سوی عمل نه دستاویزی برای تنبلی
🌷 #استاد_مطهری (ره):
🔅در مسئله ولایت و امامت، طرز فکر ما به صورت عجیب و معکوس درآمده است!
⁉آیا این عجیب نیست که ما مقتدایانی مثل اهل بیت پیغمبر داشته باشیم آنگاه به جای اینکه وجود این پیشوایان محرّک و مشوّق ما باشد به عمل، وسیله تخدیر ما و تنبلی ما و گریز ما از عمل شده است؟! تشیع و دوستی اهل بیت پیغمبر را وسیله قرار دادیم برای اینکه از زیر بار اسلام بیرون بیاییم!
🔅امامت و ولایت این حقیقت عالی، وسیله تنبلی شده، وسیله هیچ کار نکردن با انتظار اینکه همه کارها را مولی کرده، در قیامت هم مولی میکند!
📘 استاد شهید مطهری، ده گفتار، ص ۱۵۵ (با تلخیص)
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#غـدیـرنـامـہ
🌴 ثواب عظیم روزه « #عید_غدیر» را از دست ندهیم!
👳🏻 حسن بن راشد مى گويد:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم: فداى تو گردم، آيا مسلمان عيدى غير از دو عيد (فطر و قربان ) دارند؟
🌹فرمود: بله اى حسن! كه بزرگتر و شريفتر از آن دو است!
👳🏻 عرض كردم اين عید در چه روزى است؟
🌹فرمودند: روز برگزيده شدن اميرالمؤمنين عليه السلام براى پيشوايى مردم.
👳🏻 عرض كردم قربانت گردم، در چه روزى براى پيشوايى مردم برانگيخته شدند؟
🌹فرمودند: همانا روزها مى چرخند و آن روز، روز ۱۸ ذى الحجه است.
👳🏻 عرض كردم: فدايت گردم! چه كارى خوب است در آن انجام دهيم؟
🌹فرمودند: اى حسن! در آن روز، روزه بگير و بر محمد و اهل بيت او زياد صلوات بفرست و از كسانى كه به آنها ستم كردند و حق آنها را انكار كردند، بسوى خداوند بيزارى بجوى، زيرا همانا همه پيامبران به اوصياى خود دستور مى دادند روزى را كه در آن وصى معين شده است، عيد بگيرند.
👳🏻 عرض كردم: اگر كسى از ما آن را روزه بگيرد، چه ثوابى خواهد داشت؟
🌹فرمودند: (ثواب) روزه شصت ماه؛ روزه روز بيست و هفتم رجب را نيز ترك نكن، زيرا همانا اين روز همان روزى است كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) به پيامبرى برگزيده شده و ثواب اين روز براى شما مانند ثواب شصت ماه روزه است.
📔 ترجمه ثواب الاعمال، ص ۲۰۷.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
#غـدیـرنـامـہ
#سیـره_اهـل_بیـٺ
💚 گر چه سخنور به سخن غالب است
🌹✨ گوش بدار این سخنم جالب است
🌹✨ رمز ورود تو به باغ بهشت
💚 حب علی ابن ابیطالب است
🌐 @partoweshraq
#شعر
#غـدیـرنـامـہ