پرتو اشراق
🌷 ترسیم شجاعت یاران حسین (ع) از زبان دشمن
⚔️ شخصی در سپاه عمر سعد در #کربلا بود و در کشتن شهدای کربلا، شرکت داشت و مردی از او پرسید:
👈🏻 «وای بر تو چگونه راضی شدید تا فرزندان رسول خدا(ص) را در کربلا بکشید؟!»
👳🏾♂️ او در پاسخ گفت: «سنگ در دندان تو باد، اگر تو هم در کربلا بودی همان کار را که ما می کردیم، تو هم انجام می دادی، گروهی (از یاران #امام_حسین علیه السلام) بر سر ما ریختند، دست هایشان بر قبضه شمشیر بود، مانند شیر درنده، سواران ما را از چپ و راست بهم می مالیدند، و خود را به مرگ می انداختند، به آنها امان می دادیم نمی پذیرند، و به ثروت دنیا میل نداشتند، می خواستند یا از آبشور مرگ بنوشند و یا بر مرگ چیره گردند، و اگر ما دست از آنها می کشیدیم جان همه افراد سپاه را گرفته بودند.
👳🏾♂️☝🏾سپس گفت: «فما کنّا فاعلین لا ام لک»: «ای مادر مرده! اگر جلو آنها را نمی گرفتیم، چه می شد و چه می کردیم جز اینکه همه ما نابود شویم؟»
▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️
📻 از شگفتی ها اینکه: در جریان #جنگ_تحمیلی عراق بر #ایران، وقتی که از وزیر خارجه #عراق پرسیدند:
❓چرا شما دست به #بمباران_شیمیائی زدید؟
🎙️در پاسخ گفت: «سپاهان ایران آنچنان هجوم می آوردند که سر از پا نمی شناختند، اگر ما این کار نمی کردیم، چگونه می توانستیم جلو یورشهای آنها را بگیریم؟!»
🇮🇷✌🏻 آری تاریخ تکرار می شود، سپاهان سلحشور ایران، از مکتب شهدای کربلا، درس سلحشوری و شهادت آموخته بودند، که همچون آنها بر دشمن یورش می بردند که گوئی مرگ را به دوش می کشند و از هیچ چیز باکی ندارند، دشمن زبودن در برابر آن مردان دلیر چه می توانست کند جز اینکه با شیمیائی به جنگ آنها آید!
📚 داستان دوستان، جلد ۴، محمد محمدی اشتهاردی.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#روایت
#محرم
#عاشورا
#داستان_کوتاه