🌠 سهمیه از طرف مولا
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
⚜ مرحوم حجت الاسلام #حاج_سید_رضا_سعادت از علماء بزرگ مازندران بود و در سناری مسکن داشت و چون از بیان وافی هم بهره مند بود علاوه بر امامت منبر هم می رفت.
🗓 حقیر چند سالی متوالیاً در آن شهرستان سابقه منبر داشته ام (مؤلف کتاب دین ما علمای ما) روی همین اصل با نامبرده از نزدیک آشنا بودم و از منبر شیرین و پرمحتوایش نیز استفاده بردم که یکی از سخنرانی های آقای سعادت در جلد سوّم گفتار وعاظ به چاپ رسیده.
👥👥 روزی در منزل ایشان با جمعی از وعاّظ نشسته بودیم، معظّم له می فرمودند:
🎙هر واعظ و مدّاح و #روضه خوانی سهمیّه از طرف مولای خود حضرت سیدالشهداء (ع) دارد هر چه حواله شد همان خواهد رسید و بهتر آن است که منبری ها در رابطه با پول حرفی نزنند و دعوت کننده را آزاد بگذارند، آنگاه جریانی از مرحوم #تاج_نیشابوری نقل کرد.
🎪 آقای تاج نیشابوری از منبری های مشهور ایران بود و آنچنان از شهرت بهره مند بود که هر سال #محرّم و #صفر با دعوت مردم تهران به تهران می آمد و مجالس مهمّی را اداره می کرد و اشکها از چشمها سرازیر می شد.
🌌 سالی طبق معمول با دعوت قبلی باید از خراسان به تهران بیاید شب قبل از حرکت در عالم خواب دید #حضرت_سیدالشهداء (سلام اللّه علیه) درجائی نشسته و بزرگان در خدمت حضرتند، در این حال شخصی آمد و دفتری آورد که در آن دفتر نام وّعاظ و مداحان و ذاکرین ثبت بود، دفتر دار از حضرت خواست که سهمیّه منبری ها را مقرّر فرموده تا در دفتر نوشته شود.
🌹حضرت فرمود: نام یکایک منبرها را بخوان.
📖 وقتی که نام یکی از منبرها گفته می شد حضرت مقداریکه باید در طول محرّم و صفر بگیرد بیان می کرد و او هم می نوشت، تا آنکه بنام نیشابوری رسید...
🌹حضرت فرمود: بنویس دو قران!!!
👌شایان ذکر است که قران واحد پول آن روز بود، که هر واعظی در مقابل هر منبر چند قران می گرفت و تاج نیشابوری باید بیش از همه بگیرد و در طول محرّم و صفر ده ها تومان باید در آمد داشته باشد.
‼ولی حواله مولا دو قران است!!
🛌 پس از آنکه از خواب بیدار شد هیچ نتوانست چنین خوابی را رؤیای صادقه بحساب آورد لذا بخودش وعده های زیادی می داد، تا آنکه با وسیله نقلیّه آن روز به تهران حرکت کرد ولی در بین راه نزدیک تهران بیمار شد و به محض ورود به تهران بستری شد، او همچنان بیمار بود تا روز آخر ماه صفر قدری در خودش احساس بهبوی کرد، عصا بدست گرفت تا در کوچه قدری قدم بزند، وقتیکه قدم می زد زنیکه کارگر یک خانه ای بود جلو آمد و گفت:
👨🏻 خانم من در منزل سفره #حضرت_ابوالفضل (ع) دارد به من گفت یک روضه خوان تهیه کنم اگر ممکن است شما قبول فرمائید...
🎤 آقای تاج بهمان منزل رفت و بعد از منبر دو قران به ایشان دادند و این تعبیر خوابش بود که باور نمی کرد. (١)
📚 پی نوشت ها:
١. علماء، ص ١۶٩.
📚 #کرامات الحسینیة (ع) معجزات سیّدالشهداء (ع) بعد از شهادت، جلد ٢، علی میرخلف زاده.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#حـلقـہ_عشـاق
#داستان_کوتاه
#پندها