eitaa logo
پرتو اشراق
785 دنبال‌کننده
26هزار عکس
14.4هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
! 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن ⚜ حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای (رحمت اللّه علیه) نوشته اند: ✍ روزی منزل (یکی از حاجی های موجه و ملازم صاحب کتاب شریف فی فوائد الدعاء للقائم (ع)) بودم، یکی از رفقاء ایشان به نام حاج مشهور به می گفت: 🌌 برادرم را که مدتی بود فوت نموده در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب تعجب شگفت بود، گفتم: ⁉ داداش دیگر آن دنیا کلاه چه کسی را برداشتی؟! 👳🏻 گفت: من کلاه کسی را بر نداشتم. 👌گفتم: من تو را می شناسم این لباس و این موقعیت از آن تو نیست!! 🌌 گفت: آری، دیشب، شب اول قبرِ مادرِ قبر کن بود، آقا ابا عبداللّه الحسین(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و فرمودند: 🌷 به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت ببخشند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب و این لباس فاخر را پوشیده ام. 🛏 از خواب بیدار شدم نزدیک اذان صبح بود، کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم برای (قبرستان تاریخی و با عظمت اصفهان) برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم، بعضی قرآن خوانها کنار قبر قرآن می خواندند از قبرهای تازه پرسش کردم، قبر مادر قبر کن را معرفی کردند. ❓گفتم: کی دفن شده؟ 👥 گفتند: دیشب شب اول قبر او بوده، متوجه شدم تاریخ با گفته برادرم در خواب مطابق است. 🎪 رفتم نزد آقای قبر کن در تکیه مرحوم (استاد مرحوم و ) که محازی قبر آن زن بود، احوالپرسی نمودم راز فوت مادرش را سئوال کردم. 🌌 گفت: دیشب شب اول قبر او بود. ❓گفتم: ایشان خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ مشرف شده بود؟ 👴🏻گفت: خیر! سئوال کرد: این پرسشها برای چیست؟ 👌خواب خود را گفتم. 🌄 گفت: مادرم هر روز می خواند. 🔆🔅🔆 👥👥 حاج عبدالغفور در تکیه آقا میرزا ابوالمعالی بالا خانه ای داشتند که هر وقت ایشان با رفقایشان می رفتند تخت فولاد در این اطاق منزل می کردند، روزی به اتفاق ایشان و مرحوم و و ... و (جمعی از علماء و بزرگان و امام جماعت‌های اصفهان و رفقاء حاج عبد الغفور) به تکیه رفتیم، حاج عبدالغفور قبر مادر قبر کن را نشان داد و گفت: 🌹مادر قبرکن قبرش اینجاست که (ع) به دیدن او تشریف آوردند و دادند به کسانی که اطراف قبر او دفن شدند.(١) 📚 پی نوشت ها: ١. آثار، ص ۶٠. 📚 کرامات الحسینیة (ع) معجزات سیّد الشهداء (ع) بعد از شهادت، جلد ٢،علی میرخلف زاده. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌠 سهمیه از طرف مولا 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن ⚜ مرحوم حجت الاسلام از علماء بزرگ مازندران بود و در سناری مسکن داشت و چون از بیان وافی هم بهره مند بود علاوه بر امامت منبر هم می رفت. 🗓 حقیر چند سالی متوالیاً در آن شهرستان سابقه منبر داشته ام (مؤلف کتاب دین ما علمای ما) روی همین اصل با نامبرده از نزدیک آشنا بودم و از منبر شیرین و پرمحتوایش نیز استفاده بردم که یکی از سخنرانی های آقای سعادت در جلد سوّم گفتار وعاظ به چاپ رسیده. 👥👥 روزی در منزل ایشان با جمعی از وعاّظ نشسته بودیم، معظّم له می فرمودند: 🎙هر واعظ و مدّاح و خوانی سهمیّه از طرف مولای خود حضرت سیدالشهداء (ع) دارد هر چه حواله شد همان خواهد رسید و بهتر آن است که منبری ها در رابطه با پول حرفی نزنند و دعوت کننده را آزاد بگذارند، آنگاه جریانی از مرحوم نقل کرد. 🎪 آقای تاج نیشابوری از منبری های مشهور ایران بود و آنچنان از شهرت بهره مند بود که هر سال و با دعوت مردم تهران به تهران می آمد و مجالس مهمّی را اداره می کرد و اشکها از چشمها سرازیر می شد. 🌌 سالی طبق معمول با دعوت قبلی باید از خراسان به تهران بیاید شب قبل از حرکت در عالم خواب دید (سلام اللّه علیه) درجائی نشسته و بزرگان در خدمت حضرتند، در این حال شخصی آمد و دفتری آورد که در آن دفتر نام وّعاظ و مداحان و ذاکرین ثبت بود، دفتر دار از حضرت خواست که سهمیّه منبری ها را مقرّر فرموده تا در دفتر نوشته شود. 🌹حضرت فرمود: نام یکایک منبرها را بخوان. 📖 وقتی که نام یکی از منبرها گفته می شد حضرت مقداریکه باید در طول محرّم و صفر بگیرد بیان می کرد و او هم می نوشت، تا آنکه بنام نیشابوری رسید... 🌹حضرت فرمود: بنویس دو قران!!! 👌شایان ذکر است که قران واحد پول آن روز بود، که هر واعظی در مقابل هر منبر چند قران می گرفت و تاج نیشابوری باید بیش از همه بگیرد و در طول محرّم و صفر ده ها تومان باید در آمد داشته باشد. ‼ولی حواله مولا دو قران است!! 🛌 پس از آنکه از خواب بیدار شد هیچ نتوانست چنین خوابی را رؤیای صادقه بحساب آورد لذا بخودش وعده های زیادی می داد، تا آنکه با وسیله نقلیّه آن روز به تهران حرکت کرد ولی در بین راه نزدیک تهران بیمار شد و به محض ورود به تهران بستری شد، او همچنان بیمار بود تا روز آخر ماه صفر قدری در خودش احساس بهبوی کرد، عصا بدست گرفت تا در کوچه قدری قدم بزند، وقتیکه قدم می زد زنیکه کارگر یک خانه ای بود جلو آمد و گفت: 👨🏻 خانم من در منزل سفره (ع) دارد به من گفت یک روضه خوان تهیه کنم اگر ممکن است شما قبول فرمائید... 🎤 آقای تاج بهمان منزل رفت و بعد از منبر دو قران به ایشان دادند و این تعبیر خوابش بود که باور نمی کرد. (١) 📚 پی نوشت ها: ١. علماء، ص ١۶٩. 📚 الحسینیة (ع) معجزات سیّدالشهداء (ع) بعد از شهادت، جلد ٢، علی میرخلف زاده. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7