eitaa logo
پرتو اشراق
783 دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
14.2هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🔥 (حکایت 8⃣1⃣) 💔 جوان اخراجی (دل شکستگی منشأ حُسن عاقبت) 🕎 یکی دیگر از داستانهای زیبای و عبرت آموز زمان (علیه السلام) داستان جوانی است که به خاطر گناهان زیاد، حضرت موسی او را از شهر بیرون کردند این جوان در تنهایی دل شکسته شد و به خدای متعال پناه برد و همین موجب حسن عاقبت و بخشش گناهان او شد. 💔 آری، برای بازگشت، و بدست آوردن خشنودی خدا، راه های زیادی هست، یکی از آنها، دل شکستگی و اظهار عجز و ناتوانی و درخواست رحمت از خدا، در حال تنهایی است. 📔داستان این جوان گنهکار را صاحب کتاب به نقل از چنین آورده است: 🍷مرد گنهکاری در بود که همشهریانش از فسق و فجور او به تنگ آمده بودند و به درگاه خدای متعال تضرع کردند. 🏰 خدا به موسی (علیه السلام) وحی فرمود که این جوان فاسق را از شهر آنها، بیرون کن تا به سبب او، آتش بر مردم شهر واقع نشود. 🌴موسی (علیه السلام) به سراغ آن مرد رفت او را از شهر به روستایی و از آن روستا به روستای دیگری فرستاد، باز به موسی (علیه السلام) وحی رسید که او را از آنجا هم بیرون کن، پس حضرت موسی (علیه السلام) آن جوان به غار فرستادند که در آن نه انسانی بود و نه پرنده ای و نه زراعتی داشت و نه حیوانی وحشی در آنجا زندگی می کرد. ⛰ تا اینکه، آن جوان، در آن غار مریض شد... در حالیکه هیچ یاوری نداشت که او را کمک کند، پس خود را روی خاک ها انداخت و صورتش را بر خاک آن غار گذاشت و گفت: 👳🏻ای پروردگار من، اگر مادرم بالای سرم بود به من ترحم می کرد و بر ذلت و غربتم می گریست و اگر پدرم در اینجا، حاضر بود، هر آینه، مرا غسل می داد و کفن می کرد و مرا به خاک می سپرد و اگر همسرم و اولادم نزد من بودند هر آینه بر حال من گریه می کردند و می گفتند: 👧🏻👦🏻 بارالها، پدر غریب، ضعیف، گنهکار ما را که از شهری به شهری و از روستایی به غاری فرستادند و طرد کردند، سپس، او نیز در حال ناامیدی از همه چیز، از دنیا رفت، بیامرز. 👳🏻 بارالها ای پروردگار من، حال که مرا از خود جدا کردی و بین من، پدر، مادر، فرزندان و همسرم جدایی انداختی، پروردگار من، مرا از رحمت خود جدا نکن و پروردگار من، آنگونه که با جدایی از آنها، دلم را سوزاندی، مرا به سبب گناهانم با آتش (جهنم) مسوزان. 👥👥 پس، خدا، حوریه ای به شکل مادرش و حوریه ای به شکل همسرش و نوجوانانی به شکل فرزندانش و فرشته ای به شکل پدرش نزد او فرستاد پس، آنها بر او گریه کردند و نزد او نشستند!! 👳🏻 پس آن جوان گفت: این پدر و مادر من هستند که نزد من آمدند و قلب او روشن شد و به سوی خدا رفت (از دنیا رفت). ⚜ پس خدا به موسی (علیه السلام) فرمود: 🔅ای موسی، یکی از اولیاء من در فلان مکان، از دنیا رفت پس او را بیاور و غسل بده و کفن کن و بر او نماز بخوان و او را به خاک بسپار. ⛰ پس، موسی (علیه السلام) به آن مکان رفت، دید او، همان جوانی است که وی را از شهر و روستا بیرون کرده است، پس او را شناخت و دید که حورالعین ها بر او گریه می کنند، پس گفت: ⁉ ای پروردگار من، آیا، این همان جوانی نیست که مرا فرمان دادی که او را از شهر و روستا بیرون کنم؟! ⚜ خدا فرمود: ای موسی، این همان جوان است من به او رحم کردم، به سبب ناله هایش در حال بیماری، و به سبب جدایی اش از وطن، فرزندان، پدر و مادر و همسرش و به سبب اقرارش به گناه و طلب بخشش و آمرزش از من، از گناهانش درگذشتم. 🔅پس حوریه ای به شکل مادرش و حوریه ای به شکل همسرش و نوجوانانی بهشتی به شکل فرزندانش و فرشته ای به شکل پدرش، به سوی او فرستادم و او را بخشیدم و به سبب غربت و ذلتش او را آمرزیدم. 🔅بدان ای موسی، که وقتی کسی در غربت می میرد، فرشتگان آسمان و اهل زمین، از روی ترحم و به سبب غربتش بر او می گریند پس، چگونه، من به او رحم نکنم و حال آنکه او غریب بود و من أرحم الراحمین (بخشنده ترین بخشنده ها) هستم. 📔الحائری، شیخ محمد مهدی، الشجرة الطوبی، (النجف الاشرف، المطبعة المرتضویة، ١٣۴٨)، ص ١۶٣ - ١۶۴. 📗اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول) میرزا حسن ابوترابی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7