❓منظور از این #جنگ چیست؟
❓چرا مردم نمیتوانند در #صلح و آرامش با هم زندگی کنند؟
❓این همه #نابودی و انهدام برای چیست؟
👌سوال قابل درکی است، ولی هنوز کسی جواب قانع کنندهای برایش پیدا نکرده است.
🇬🇧 چرا کارخانههای #انگلستان از یک طرف هواپیماهای غول پیکر و #بمب های مخربتر تولید میکنند و از طرف دیگر تند و تند خانهها را #بازسازی میکنند؟
💵 چرا هر روز میلیونها #پول صرف جنگ میشود، در حالی که یک پنی برای #پیشرفت_علم پزشکی، هنرمندان یا فقرا خرج نمیشود؟
🍝 چرا مردم باید این طور #گرسنگی بکشند در حالی که جاهای دیگر دنیا غذا خروار خروار دور ریخته میشود؟
❓چرا آدمها این طور دیوانه شدهاند؟
👥👥 من قبول ندارم که جنگ را فقط #سیاستمدارها و #سرمایهدارها راه میاندازند. به نظر من #آدم های عادی هم همینقدر مقصرند، وگرنه از مدتها پیش شورش میکردند!
💣 در #انسان، میل به نابودی وجود دارد، میل به خشونت، قتل و کشتار و تا زمانی که تک تک آدمها بدون استثنا متحول نشوند، جنگ تا ابد ادامه خواهد یافت و همهی چیزهایی که به دست بشر ساخته شده، کاشته شده و رشد کرده، نابود و ریشه کن میشود تا دوباره همهچیز از نو شروع شود.
📔 خاطرات یک دختر جوان - #آن_فرانک
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#مــقــالـاٺ
🔥آزار دوستان او
👑 جرجیس و پادشاه کافر
📚 در #روایت آمده است که در زمان #جرجیس(ع) (١)، امیری بود کافر و قوم وی بسیار فساد کردندی.
☁ خداوند تعالی به سبب ایشان باران از آسمان باز گرفت و خلقی بسیار از قوم وی هلاک شدند و هیچ باران نیامد.
👑 آن امیر کافر برخاست و سپاه تعبیه کرد(٢) و می آمد تا به درِ خانة جرجیس (ع).
🏇 او را خبر کردند که این کافر بر تو سپاه آورده است.
⚜ گفت: بنگرید تا چه خواهد؟
👑 گفت: بیرون آی و پیغام من به خدای خویش برسان و بگوی از آسمان باران بازگرفتی تا خلقی بسیار هلاک شدند، اگر (٣) باران فرستی و اگر نی ترا بیازارم.
📿 جرجیس (ع) به خانه باز آمد و دو رکعت نماز کرد و سر به سجده نهاد.
🌠 #جبرئیل(ع) بیامد که مراد چیست؟
⚜ گفت: یا جبرئیل! #خداوند عزوجل داناتر که این کافر چه می گوید.
🌠 جبرئیل (ع) برفت و باز آمد و گفت: یا جرجیس؛ بگوی که تو عاجزی و ضعیف و من قادرم و قوی... مرا چگونه توانی آزردن؟
⚜ جرجیس(ع) پیغام بگزارد.
👑 آن #کافر گفت: راست می گوید؛ من عاجزم و ضعیف. دست من به آزار او نرسد.
🔥 ولیکن دوستان او را بیازارم یکی را به زیر تازیانه درآرم و یکی را به زیر شمشیر و یکی را به آب اندازم و یکی را به آتش ـ تا از هر جائی ناله ئی از دوستان او برآید، چون دوستان او را آزردم او را آزرده باشم.
🌠 خداوند تعالی جبرئیل را بفرستاد که یا جرجیس آن بنده مرا بگوی که بازگرد تا باران بفرستم.
⛈ آن امیر بازگشت سه شبانه روز پیوسته #باران درگرفت و روز چهارم آفتاب کرد و گیاه برست و چنان شد که مرد اندران میان برفتی.
⚔ چون یک هفته برآمد امیر آن نیکوئی بدید باز سپاه تعبیه کرد و آمد به نزدیک جرجیس (ع).
⚜ جرجیس بیرون آمد و گفت: باران آمد، اکنون چه می خواهی؟
👑 گفت: ای پیغامبر خدای به جنگ نیامده ام چه به صلح آمده ام، کسی که از جهت دوستان خویش چندین نیکوئی کند با او #صلح کنم تا از جمله #دوستان او باشم.
📚 پی نوشت ها:
١. جرجیس: نام پیغمبری است از #بنی_اسرائیل که به انواع عقوبت او را می کشتند باز زنده می شد و امت خود را دعوت می کرد.
٢. تعبیه کردن: آماده کردن؛ آرایش جنگی دادن.
٣. اگر: یا. معنی جمله آنست که یا باران فرست یا [اگر نفرستی] ترا بیازارم.
📙منبع: بستان العارفین، ص ٩٣.
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#پندها
🏳 #تشخیص_مصلحت
- این فرزند علی، مرد میدان های نبرد و جهاد است؟!
+ آری، فرزند همان علی است كه هرگز از پای نمی نشست!
- پس چطور شد كه زیر بار بیعت با سردار كفر، #معاویه پسر ابوسفیان رفت؟!
+ من هم نمی دانم، آخر چگونه رهبری حكومت اسلام را به معاویه سپرد؟ چنین كاری از او خیلی بعید بود!
👳🏻 با شنیدن حرفهای آن دو نفر بغض راه گلویم را بست، چطور می توانستند امام را این چنین ملامت و سرزنش و حتی تحقیر كنند.
👣 پیش امام رفتم و گفتم كه حرفی بزند، كاری بكند و او آهی كشید و فرمود:
🌷 مردم را در محلی جمع كن، می خواهم مسائلی را برایشان روشن كنم!
👳🏻 فورا حركت كردم، درنگ جایز نبود. سه نفر از دوستانم را نیز مأمور این كار كردم. به آنها ماموریت دادم كه هر كدام در حد توان به افراد اطلاع دهند تا در محل مورد نظر جمع شوند.
🌴🕌 پیر و جوان، خرد و كلان، مرد و زن، همه آمده بودند.
👥👥 رفته رفته بر تعداد جمعیت افزوده می شد. ازدحام زیادی شده بود. از هر قشری آمده بودند تا صحبت های امام مظلوم را بشنوند.
🌷 امام (علیه السلام ) بر بلندی ایستاد و پس از حمد خدا فرمود:
🔅وای بر شما، ای مردم شما جریان حضرت #خضر و #موسی (علیهما السلام) را می دانید. موسی از كارهای خضر تعجب و به آن اعتراض می كرد، چون حكمت آن را نمی دانست. این كار شما عیناً مثل همان كار موسی است با خضر. مگر به فرموده #پیامبر، من یكی از بهترین جوانان بهشت نیستم؟
🔅... همه شما مرا به خوبی می شناسید و می دانید معاویه در كاری كه مخصوص من بود و من سزاوارش بودم با من ستیز كرد و چون یاوری نیافتم دست از آن شستم و با شرایطی با او #صلح كردم.
🔅بیعت من با او برای مصلحتی بود كه شما از آن بی اطلاعید حفظ خون عده قلیلی از مسلمانان خالص را بر خونریزی و نسل كشی مسلمانان مقدم دانستم.
🔅اما ای كسانی كه اعتراض و ملامت می كنید، شما مردمی هستید كه به عهد و پیمان خود پایبند نیستید، زبانتان با من است و دلهایتان با دشمن، دل به وعده های معاویه خوش كرده اید، در حالی كه او به وعده ها و تعهداتش عمل نخواهد كرد. با این همه كاری كه من كرده ام از تابش خورشید بر تمام موجودات بهتر و نافع تر بوده است. (١)
🔅دانش چو بر آن نیافت تفسیر
🔅كردید از آن به صلح تعبیر
🔅آنكس كه شروط صلح داند
🔅این صلح مرا نه صلح خواند
🔅هر چند كه صلح نام دارد
🔅معنای دو صد قیام دارد
🔅زان صلح موقتی كه بستم
🔅اركان نفاق را شكستم...
📚 پی نوشت ها:
١. منتهی الآمال ، ج ۱، ص ۴۳۱، ۴۳۲.
📗حیات پاکان ٢، داستان هایی از زندگی #امام_حسن_مجتبی، امام حسین و امام سجاد (علیهم السلام)، مهدی محدثی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
📜 اگر صلح #امام_حسن_مجتبی (علیهالسلام) نبود یک #شیعه را زنده نمیگذاشتند!
⚜️ #شیخ_صدوق (رحمت الله علیه) روایت کرده است:
👳🏻♂️ #ابوسعید_عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن (علیه السلام) گفتم:
⁉️ چرا با معاویه #صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟!
🌹 فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟
✋🏻 گفتم آری!
🌹 فرمود: مگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حق من و برادرم نفرمود:
🔅حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟
✋🏻 گفتم: آری!
🌹 فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که:
📜 به همان سبب با #معاویه صلح کردم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در #حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند.
🔅اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد.
🔅مثل من و تو، چون #خضر و #موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند!
📚 علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱ - ۲۸۲.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
⚔ یاران خائن، لشکر غیرمتوازن
📜 بررسی یکی از علل صلح امام حسن علیه السلام
📚 شیخ مفید در الارشاد مینویسد:
🚩 در همراهی #امام_حسن علیه السلام همه گونه مردم بودند؛ جمعی شیعیان او و پدرش و جمعی طرفداران حکمیت (خوارج) که به هر حیلهای در صدد جنگ با #معاویه بودند و گروهی طرفداران هرج و مرج و آشوب و طمع کاران غنیمت جنگی و برخی شکاک و عدهای با تعصبهای قبیلهای که دنبالهرو سران قبایل بودند و دین انگیزه آنان نبود. [۱]
⚔ لشکری که از چنین افرادی ترکیب شده باشد، در برابر هر پیشامدی، تهدید به دو دستگی و قیام بر ضد رهبران میشود.
🔥 خوارج با امام حسن علیه السلام همراهی میکردند، اما برای فتنه انگیزی؛ به راه جهاد میرفتند، اما به قصد فساد.[۲]
🌹 امام حسن مجتبی علیه السلام در پاسخ شخصی که به #صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل اقدام خود را چنین بیان کرد:
🔅«اهل عراق مردمانیاند که هر کس به آنان اعتماد کند، مغلوب خواهد شد؛ زیرا هیچکدام با دیگری در فکر و خواستهها موافقت ندارند. آنان نه در خیر و نه در شر، هیچ تصمیم قاطعی ندارند». [۳]
📚 شیخ مفید مینویسد:
📜 «امام حسن علیه السلام چارهای جز پذیرفتن صلح و واگذاردن جنگ نداشت؛ زیرا پیروان آن حضرت، مردمانی سست عنصر و کم عقیده به آن جناب بودند و چنان که - در تاریخ آمده - در صدد مخالفت با او برآمدند و بسیاری از آنان ریختن خون او را حلال دانستند و میخواستند او را تسلیم دشمن کنند و پسر عمویش (عبیدالله بن عباس) دست از یاری او برداشت و به دشمن پیوست، و به طور عموم آن مردم به دنیای زودگذر روی آوردند و از نعمتهای آخرت چشم پوشیدند». [۳]
📜 در بین لشکر امام حسن علیه السلام که در ظاهر مطیع امام بودند گروهی از سران قبائل کوفه پنهانی به معاویه نوشتند:
🔅«ما سر به فرمان و گوش به دستور توییم»، و او را به آمدن به سوی خود برانگیختند و بر عهده گرفتند امام حسن را آنگاه که معاویه به لشکرش نزدیک شد، تسلیم معاویه کنند یا غافلگیرش کرده، آن جناب را بکشند!» [۴]
🏰 زید بن وهب جهنی گوید:
🗡 هنگامی که امام حسن را خنجر زدند و آن حضرت در مدائن بستری و دردمند بود، به نزد او رفته، گفتم:
❓چه تصمیمی داری که مردم متحیر و سرگرداناند؟
🌹 حضرت در پاسخ من چنین فرمود: «من به خدا معاویه را برای خودم بهتر از اینان میدانم که خیال میکنند شیعه مناند و نقشه قتل مرا میکشند و اثاثیه مرا غارت کرده، مالم را میبرند».[۴]
📚 پی نوشت ها:
۱. آل یاسین، صلح امام حسن، ص۱۷۰.
۲. آل یاسین، صلح امام حسن، ص۱۷۷.
۳. ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۴۰۷.
۴. مفید، الإرشاد، ج ۲، ص ۱۰.
۵. مفید، الإرشاد، ج ۲، ص ۹.
۶. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۰.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ