eitaa logo
پرتو اشراق
746 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
13.1هزار ویدیو
56 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹برخورد سازنده در قبال استهزاء جاهل اموی 📜 پس از آن كه عدّه بسيارى از ياران و اصحاب امام مجتبى (عليه السلام) در جنگ با معاويه به حضرت خيانت كردند و امام (عليه السلام) مجبور شد به جهت مصالح اسلام و مسلمين با معاويه صلح نمايد. 🕌 روزى آن حضرت وارد مسجدالنّبى (صلى الله عليه و آله) شد، عدّه اى از بنى اميّه را ديد كه هر كدام به گونه اى به آن حضرت زخم زبان مى زنند و او را مورد استهزاء قرار داده اند!! 🤲🏻 وقتى امام مجتبى (صلوات اللّه عليه) چنين صحنه اى را مشاهده نمود، بدون آن كه كوچكترين برخوردى با آن بى خردان نمايد، دو ركعت نماز به جاى آورد، و سپس افراد حاضر را مورد خطاب قرار داد و فرمود: 🌹 «دم؛ و استهزاء و مسخره كردن شما را متوجّه شدم، قسم به خداوند يكتا! شماها روزى را حاكم و مالك نمى شويد مگر آن كه ما اهل بيت رسالت دو برابر آن مدّت را حاكم خواهيم شد؛ و شما، ماه و سالى را حاكم نخواهيد شد مگر آن كه ما نيز دو برابر آن را بر شما حكومت مى نمائيم. 🔅ولى بدانيد كه ما در حكومت و حاكميّت شما آسايش داشته و از امكانات آن تا اندازه اى برخورداريم؛ امّا شما در حكومت ما هيچ جايگاهى نداريد و هيچ گونه آسايش و بهره اى نخواهيد داشت!!» 👳🏽‍♂ در اين لحظه يكى از شوندگان بلند شد و به آن حضرت خطاب كرد و گفت: چگونه چنين باشد، در حالى كه شما سخاوتمندترين، مهربان ترين و دلسوزترين انسان ها هستيد؟! 🌹 (عليه السلام) در جواب چنين اظهار نمود: 🔅«براى آن كه بنى اميّه با حيله و سياست شيطانى حقّ ما را غصب كرده اند؛ و همانا مكر و نيرنگ شيطان ثابت و پابرجا نمى باشد؛ بلكه متزلزل و ضعيف خواهد بود. 🔅وليكن ما - ما اهل بيت رسالت - بر اساس معيار سياست الهى و احكام قرآن، با بنى اميّه مخالف و دشمن بوده و هستيم؛ و اين سياست الهى قوى و استوار خواهد بود؛ و بر همين معيار - يعنى؛ سياست الهى و احكام قرآن - با بنى اميّه برخورد خواهيم كرد». (۱) 📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۹۰، ح ۳. 📗 چهل داستان و چهل حديث از امام حسن مجتبى عليه السلام، عبداللّه صالحى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🩸عبدالله بن حسن (ع)، شهید گودال 🌹 عبدالله كوچكترين فرزند (عليه السلام)، مادرش دختر شلیل بن عبدالله بجلی است. ⛺️ عبدالله حدود يازده سال داشت و در خيمه گاه با زنان به سر مى برد. ⚔ هنگامى كه مشاهده كرد عموى بزرگوارش در گودال قتلگاه در محاصره دشمن قرار گرفته، شتابان رو به جانب امام كرد، (عليه السلام) كه لحظه اى از خيمه گاه و اتفاقات آن غافل نبود، چون چنين ديد به خواهرش فرمود: ▪️«إحْبِسيهِ يا أُخْتي»؛ خواهرم! او را نگهدار. 🦋 زينب(عليها السلام) هر چه تلاش كرد نتوانست عبدالله را از عمويش جدا كند. عبدالله خود را سخت به عمو چسبانيد و مى گفت: ▪️«وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي»؛ ▪️به خدا سوگند! من از عمويم جدا نمى گردم. (۱) 🗡 ناگاه «ابجر بن كعب» با شمشير به امام(عليه السلام) حمله كرد. 🦋 عبدالله در حالى كه دستان خود را بالاى سر عمو سپر كرده بود، فرياد زد: ▪️«يَابْنَ الْخَبيثَة! أتَقْتُلُ عَمِّي»؛ ▪️اى فرزند زن ناپاك، آيا مى خواهى عموى مرا بكشى؟! 🥀 شمشير فرود آمد و دست او را قطع كرد و آن را به پوست آويزان نمود. او فرياد زد: ▪️«يا أمّاه!»؛ اى مادرم! 🌹امام(عليه السلام) او را در آغوش گرفت و فرمود: ▪️«يابن أخي، إصْبِر عَلى ما نَزَلَ بِكَ، وَاحْتَسِبْ في ذلِكَ الخَيْرَ، فَإِنَّ اللهَ يُلْحِقُكَ بِآبائِكَ الصّالِحينَ»؛ ▪️اى فرزند برادرم، بر آنچه به تو رسيده شكيبا باش و از آن، چشم [به پاداش خدا] داشته باش چرا كه تو را به پدران صالحت ملحق سازد. (۲) 🏹 در اين حال حرمله تيرى به سوى عبدالله رها كرد و او را در دامن عمويش به شهادت رساند. 🤲🏻 امام دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت: ▪️«أَللّهُمَّ أَمْسِكْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ وَامْنَعْهُمْ بَرَكاتِ الاَْرْضِ، أللّهُمَّ فإنْ مَتَّعْتَهُمْ إلى حين فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَاجْعَلْهُمْ طرائِقَ قِدَداً، وَلا تُرْضِ عَنهُمُ الْوُلاةَ أبَداً فَإنَّهُمْ دَعُونا لِيَنصُرُونا فَعَدَوْا عَلَيْنا فَقَتَلُونا»؛ ▪️خدايا، قطرات باران را از آنان دريغ دار و بركات زمين را از آنان باز دار، خدايا! اگر تا زمان مرگشان مهلتشان داده اى، پس بين آنها تفرقه بينداز، و گروه گروهشان قرار ده، و حاكمان را هرگز از آنها راضى مگردان، چرا كه آنان ما را دعوت كردند تا يارى كنند ولى بر ما دشمنى ورزيدند و ما را كشتند. (۳)، (۴) 📚 پی نوشت ها: ۱. ارشاد مفيد، ص ۴۶۵ و بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۳. ۲. ارشاد مفيد، ص ۴۶۵ و بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۴ - ۵۵. ۳. كامل ابن اثير، ج ۴، ص ۷۷. ۴. گردآوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،. (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، ۱۳۸۸ ه. ش‏، ص ۵۲۷. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹قـاسم فـرزند (ع) بـه سـال ۴۷ ه‍. ق در مـديـنـه مـنـوره ديـده بـه جـهـان گـشـود.(۱) مـادرش ام ولدى (۲) به نام «نفيله» (۳) يا «رمـله» (۴) يـا «نـجـمـه» بـود. در دوسالگى پدر بزرگوارش را از دست داد؛ (۵) و تـا هـنگـام شـهـادت در دامـان پر مهر و عطوفت عموى گرامى خود، (ع)، پرورش يافت؛ و در واقعه كربلا به اتفاق مادر و ديگر برادران و خواهران خود حضور داشت. 🌌 بـه نـقـلى در شـب ، آنـگاه كه امام حسين(ع) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: ▪️«فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»... 🌹 وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمى شود. از اين رو پرسيد: ❓آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟ 🌷 امام (ع) بـا مـهـربـانـى پـرسـيـد: ▪️فـرزنـدم ، مرگ در نزد تو چگونه است؟ 🌹 عرض ‍ كرد: «اَحلى من العسل»؛ شيرين تر از عسل. 🌷 حـضـرت فـرمـود: آرى بـه خـدا سـوگـنـد، عـمـو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد. (۶) 🦋 در روز عاشورا هنگامى كه نوبت مبارزه به قاسم رسيد، براى كسب اجازه خدمت امام حسين (ع) آمـد. 💞 حـضـرت او را در آغـوش گـرفـت و هـر دو آن قـدر گـريـسـتـنـد تـا بـى حال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسين (ع) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بـوسـه مى زد و بر خواسته اش پاى مى فشرد. ولى امام (ع) اجازه نمى داد تا سرانجام مـوفـق بـه دريـافت اجازه گرديد. وى در حالى كه اشك هايش بر گونه سرازير بود و مـادرش بـر در خـيـمـه ايـسـتاده او را نظاره مى كرد، وارد ميدان كارزار شد و اين رجز را مى خواند: ▪️اِنْ تَنْكُرونى فَاءَنَا فَرْعُ الْحَسَنْ ▪️سِبْطُ النَبىُّ المُصْطَفى وَالمؤ تَمَنْ ▪️هذا حُسينٌ كَالاَسيرِ اَلْمُرتَهَنْ ▪️بين اءناسٍ لا سَقَوا صُوْبُ المَزَنْ ▪️اگر مرا نمى شناسيد، من فرزند امام حسن نوه پيامبر برگزيده و امينم ▪️اين حسين همانند اسير و گروگان، گرفتار مردمى است كه باران رحمت بر آنها نبارد. ⚔ سـرانـجـام پـس از كـشـتـن سـى و پـنـج تـن بـه درجـه شـهـادت نايل آمد. (۷) 📚 ولى طـبـرى و ابـوالفـرج اصـفـهـانـى كـيـفـيـت شـهـادت را بـه نقل از حميد بن مسلم چنين آورده اند: 🌕 نـوجـوانـى بـه سوى ما آمد كه چهره اش همانند پاره ماه مى درخشيد، شمشيرى به دست و پـيراهن و إِزارى [شلوار] بر تن و دو نعلين به پا داشت، كه بند يكى از نعلين هاى وى پاره شد، فراموش نمى كنم كه بند چپ بود. 👤عـمرو بن سعيد ازدى به من گفت: به خدا به او حمله مى كنم! 🗣 گفتم: پناه بر خدا! از اين كـار چـه مـى خـواهـى، انبوه لشكرى كه دور او را گرفته اند كارش را تمام خواهند كرد. 🗡 گفت به خدا بر او حمله خواهم كرد؛ او حمله كرد و با شمشير بر سر قاسم زد. قاسم بر روى افتاد و فرياد برآورد «عموجان». 🗡 بـه خـدا سـوگـنـد حـسـيـن چـون عـقـاب از جـا جـسـت و هـمـانـنـد شـيـر خـشـمـگـيـن بـر قـاتل قاسم حمله ور گرديد و ضربتى سخت بر وى فرود آورد. او دست خود را سپر كرد ولى آن ضـربـت دسـتـش را از آرنـج قطع كرد. قاتل بانگى برآورد و از آنجا دور گشت. 🏇🏇 تـنى چند از لشكريان عمرسعد حمله آوردند تا عمرو را از دست حسين (ع) نجات دهند؛ ولى ايـن تـلاش آنـهـا بـه جـايى نرسيد و قاسم در هنگام يورش سواران عمرسعد در زير سمّ اسبان جان سپرد».‌ (۸) 🌪پـس از چـنـدى كه گرد غبار ميدان نبرد فرو نشست، امام حسين (ع) را ديديم كه بر بالين آن جـوان ايـسـتـاده و او پـاشـنـه هـاى پـاى خـود را بـر زمين مى سايد، امام حسين (ع) در آن حال مى گفت: ▪️«قومى كه تو را كشتند از رحمت خدا به دورند و در روز رستاخيز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود». 🌷 سـپـس فـرمـود: ▪️«سوگند به خدا براى عموى تو بسيار دشوار است كه او را بخوانى و نـتوانـد بـه تـو پـاسخ دهـد، يـا بـه تـو پـاسـخ گـويـد امـا بـه حال تو سودى نبخشد، در يك چنين روزى كه دشمنان او بسيار و ياران او اندك باشند». 🥀حميد بن مسلم گويد: آن گاه او را برداشت، دو پاى پسر را ديدم كه روى زمين مى كشيد، و حسين(ع) سينه به سينه وى نهاده بود. 💭 با ـود گفتم «او را كجا مى برد؟» ⛺️ وى را برد و در كنار پسرش على اكبر(ع) و ديگر شهيدان قرار داد. 🌹 از اسم آن نوجوان پرسش كردم؟ 👥 گفتند وى (ع) است. (۹) ۱. وسيلة الدارين، ص ۲۵۳. ۲. مقاتل الطالبيين، ص ۸۷، دارالمعرفه. ۳. حياة الامام الحسن (ع)، ج ۲، ص ۴۶۰. ۴. ابصارالعين، ص ۷۲. ۵. وسيلة الدارين، ص ۲۵۳. ۶ . مدينة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴ و ۲۱۵؛ نفس المهموم، ص ۲۰۸. ۷. مقتل الحسين (ع)، خوارزمى ، ج ۲، ص ۲۷، مكتبة المفيد؛ ولى در مناقب ج ۴، ص ۱۱۵، امالى ص ۱۳۸، مجلس ۳۰، فرسان الهيجاء، ج ۲، ص ۲۸، مدينة المعاجز، ج ۳، ص ۳۷۰. ۸. ناسخ ، ج ۲، ص ‍ ۳۲۸. ۹. تـاريـخ طـبـرى ، ج ۵، ص ۴۴۷، دارالمـعـارف، مقاتل الطالبيين، ص ۸۸، دارالمعرفه.
⁉️ مگر حسن علیه السلام پسرم نیست؟! 🕌 گفته اند مرحوم حاج ميرزا على اكبر اردبيلى واعظ و روضه خوان معروف كه در مرثيه از تأثير نفس خاص برخوردار بود و عمرى را در اين راه سپرى نموده بود روزى در عالم خواب مسجد مجللى را ديد كه جمعى در آن حضور داشتند! 🌹 به او بانويى را نشان مى دهند كه (س) است... ✋🏻 او به خانم سلام عرض مى كند، ولى پاسخ سردى مى شنود و مكدر خاطر مى گردد و عرض مى كند: ⁉️ اى دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله!) من عمرى را در راه خدمت به فرزند تو سپرى ساخته ام و افتخارم نوكرى شما است، چرا با من اينگونه تفقد مى فرمائيد؟!! 🌹خانم در پاسخ مى فرمايد: ❓درست است شما مرثيه خوان هستيد ولى مگر حسن، پسرم نيست؟ چرا در عزاى او چيزى نسروده اى؟ 📄 او از خواب بيدار شد و اين چنين سرود: ▪️از تاب رفت و طشت طلب كرد و ناله كرد ▪️آن طشت را ز خون جگر، باغ و لاله كرد ▪️خونى كه خورد در همه عمر، از گلو بريخت ▪️دل را تهى ز خون دل چند ساله كرد 🏹 يكى از جلوه هاى مظلوميت امام مجتبى (عليه السلام) آن است كه جنازه‌ی هيچ امامى تير باران نگشت، جز جنازه‌ی امام مجتبى (عليه السلام) كه هفتاد چوبه‌ی تير به بدن آن حضرت اصابت كرده بود. ▪️ز جور خصم، دل و ديده، سخت گريان شد ▪️همه، زمين و زمان، زار و دل پريشان شد ▪️صبا بگو تو به زهرا كه اى پريشان دل! ▪️جنازه حسن پاك، تير باران شد (١) 📚 پى‏ نوشت‏: ۱ - ديوان شاخه طوبى، شفيعى مازندرانى، از انتشارات دفتر نشر نويد اسلام قم. 📗 ۱۴ نور پاك (عليهم السلام)، زندگى امام حسن مجتبى (عليه السلام) الگوى حلم و بردبارى، عبدالرحيم عقيقى بخشايشى. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔥 یاران خائن 📜 به مناسبت ۲۶ ربیع الاول سالروز صلح امام حسن مجتبی (علیه السّلام) با معاویه‌ ⚔ یاران (علیه السلام) در پیروزی بدون دردسر معاویه نقش اساسی را ایفاء نمودند. 🏳 در این میان عملکرد یکی از کسانی که امام حسن (علیه السلام) به او اطمینان کامل نموده و فرماندهی سپاهش را به او واگذار کرده بود از دیگران به مراتب پر رنگ تر است. او کسی جز «عبیدالله بن عباس» نبود. 💰 عبیدالله بن عباس فرمانده لشگر امام حسن (علیه السلام) نتوانست در برابر پیشنهادهای معاویه مقاومت کند و به راحتی فریب خورد و با عده ای زیادی از زیر دستان خود در حدود هشت هزار نفر شبانه به اردوگاه معاویه پیوست و سپاهیان امام را بدون فرمانده رها نمود!! [۱] 🕋 این در حالی بود که در دوره امام علی (علیه السلام) فرستاده به مکه دو فرزند خردسال عبیدالله بن عباس را سر بریده بود!! [۲] 🔥 انتظار آن بود که عبیدالله نه به خاطر امام بلکه به خاطر دو فرزندی که معاویه از او کشته بود به معاویه نپیوندد، ولی دنیا طبی او تمام خاطرات تلخش را نیز به فراموشی سپرد. 🌌 صبحگاه وقتی سپاه امام برای نماز حاضر شدند، عبیدالله بن عباس غایب بود. ناچار شخص دومی که از سوی امام (علیه السلام) به عنوان جانشین عبیدالله منصوب شده بود و قیس بن سعد بن عباده انصاری نام داشت، فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و نماز جماعت را به جا آورد. وسوسه های معاویه در خصوص قیس سازگار نشد. ولی معاویه که به مقصود نهایی خود نرسیده بود با شایعه سازی توسط جاسوسان خود در میان سپاه قیس باعث سردرگمی و کلافگی آنان شد. [۳] ⛺️ با فرار عبیدالله ابن عباس و دیگر فرماندهان سپاه (علیه السلام) شرایط بسیار نامطلوبی پدید آمد، امام حسن مجتبی (علیه السلام) كه برای جمع آوری سپاه به مدائن رفته بود نه تنها موفق به انجام این كار نشد، بلكه عده ای از سپاهیانش بر او شوریدند و به خیمه اش ریخته به غارت پرداختند، آنان حتی سجاده زیرپای حضرت را ربودند و «عبدالرحمن ازدی» ردای آن حضرت را از دوشش كشید،‌ حضرت بدون اینکه ردایی بر تن داشته باشد، سوار اسب شده و در ساباط به راه افتاد. 🔪 همین که به «مظلم ساباط» رسید ناآگاه یکی از خوارج به نام جراح بن سنان پیش آمد،‌ لگام اسب حضرت را گرفت و گفت حسن تو نیز همانند پدرت کافر شدی و خنجری مسموم به ران مبارك حضرت زد كه تا استخوان شكافته شد. [۴] 🛌 این ضربت به طوری سهمگین بود که حضرت بسیار رنجور و بیمار گشت.[۵] 📜 بالاخره همان عواملی که امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) و سپاهش را در مقابل معاویه متوقف ساخت، دوباره کارساز شد و صلح را بر امام حسن (علیه السلام) تحمیل ساخت. گرچه امام مقاومت زیادی نمود، ولی آن حضرت موقعی تن به صلح داد که یارانش از پیرامونش متفرق شدند و او را تنها گذارند. [۶] 🌴 امام حسن(علیه السلام) پس انجام صلح با معاویه، حکومت کوفه را رها نموده و در مدینة الرسول رحل اقامت افکند. 🍶 با این حال معاویه آن حضرت را به حال خود رها نکرد و او را با جاسوسان و عمال خود زیر نظر گرفت و در نهایت با اغوای یکی از زنان آن حضرت بنام جعده، زهر به آن حضرت خورانید و دردانه زهرای اطهر را در بیست و هشتم صفر به شهادت رساند. [۷] 🖊 حجت الله فضلی 📚 پی نوشت: ۱- همان،‌ ص ۵۱ و یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ هشتم، ۱۳۷۸، ج ۲، ص ۱۴۱. ۲- یعقوبی، همان، ج ۲، ص ۱۰۷. ۳- ابوالفداء اسماعیل بن عمره بن کثیر دمشقی، البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷، ج ۸، ص ۱۵. ۴- شیخ مفید، همان، ص ۸ و ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالثراث ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۹۵. ۵- یعقوبی، همان، ص ۱۴۲. ۶- طبری، همان. ۷- شیخ مفید، همان، ص ۱۲. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 پاسخ نیکی 💚 در کنار صبر و بردباری، شجاعت، علم، فضل و دیگر صفات حسنه ای که (علیه السلام) داشتند، بخشش و سخاوت حضرت هم یکی از صفات بارز سیره عملی ایشان می باشد. 📚 در تاریخ ذکر شده است که حضرت در طول حیات شریفشان دو بار تمام دارایی های خودشان را در راه خدا بخشیدند. 🤲🏻 همچنین آمده است که حضرت هرگز سائلی را رد نمی کردند و در برابر درخواست او «نه» نمی گفتند. 👥 از حضرت پرسیدند: چگونه است که هیچ سائلی را رد نمی کنید؟ 🌹حضرت در جواب فرمودند: 🔅«من سائل درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم، و من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم، و خداوند مرا به عادتی معتاد کرده، معتادم کرده که نعمتهای خود را بر من فرو ریزد، و من نیز در برابر او معتاد شده ام که نعمتش را به مردم بدهم، و ترس آن را دارم که اگر عادتم را ترک کنم اصل آن نعمت را از من دریغ دارد». [۱] 📚 در رابطه با جود و کرم امام حسن مجتبی (علیه السلام) روایات و داستان های بسیاری آمده است. یکی از این داستان ها را ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابی طالب نقل می کند که انس بن مالک می گوید: 🌹 «یکی از کنیزان امام حسن (علیه السلام) شاخه ی گلی را به آن حضرت اهدا کرد. 🌷 امام (علیه السلام) آن گل را گرفت و به آن کنیز فرمود: 🔅«تو را در راه خدا آزاد کردم!» 👳🏼‍♂✋🏻 من (انس) به حضرت گفتم: «یابن رسول الله! آیا به راستی (آیا واقعاً) به خاطر اهدای یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟» 🌷 آقا امام حسن (علیه السلام) فرمود: 🔅«نهایت بخشش آن است که تمام هستی خود را ببخشی» و آن کنیز از مال دنیا تنها یک شاخ گل داشت و آن را هدیه داد. 📖 خداوند در قرآن فرموده: 🔅« وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا»؛ [۲] 🔅«هرگاه کسی به شما تحییت و درود گوید او را همان گونه و بلکه بهتر پاسخ دهید. لذا پاسخ بهترِ بخشش او، همان آزاد کردنش بود». [۳] 📚 پی نوشت ها: ۱- نور الابصار شبلنجی، ص ۲۴۸. ۲ - نساء، ۸۶. ۳ - مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۱۸. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 داستانی از مسئوليت و تعهد اسلامى و ايمانى امام مجتبی (علیه السلام) در قبال امور مسلمین 📗 احمد بن فهد در كتاب عدة الداعى از ابن عباس روايت نموده است كه همراه حسن بن على در مسجد الحرام بودم، او معتكف بود و در حال انجام طواف بود (در اعتكاف روز دوم و سوم جز براى امور ضرورى نمى توان اعتكاف را به هم زد و از مسجد خارج شد) كه فردى از شيعيان و دوستداران به او رسيد و عرض كرد: 🧔🏻✋🏻 من به فلان شخص بدهكارى دارم اگر امكان پرداخت آن از سوى جناب عالى ميسور بود بسيار بجا بود! 🌹امام (عليه السلام) در پاسخ فرمودند: «قسم به صاحب اين بنا پيش من چيزى باقى نمانده است كه توان پرداخت داشته باشم!» 🧔🏻✋🏻 آن شخص عرض كرد: پس اگر بتوانيد از او مهلت به من بگيريد بسيار مناسب خواهد بود چون او مرا تهديد به حبس و زندان مى نمايد! 🕋 ابن عباس گويد: او فوراً طواف خود را قطع كرد و همراه او راه افتاد... 👳🏻‍♂ به او عرض كردم آيا فراموش كرده اى كه معتكف هستى؟! (و معتكف نمى تواند محل اعتكاف را ترك كند) 🌹 امام فرمود (عليه السلام): نه، ولى از پدرم شنيده ام كه مى گفت از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيده ام كه مى فرمود: 🔅«اگر كسى نيازى از نيازهاى برادر ايمانى خود را بر طرف سازد همانند آن است كه هزار سال به عبادت خدا پرداخته است در حالى كه روزها روزه دار، و شبها، شب زنده دار و روى پاى خود به عبادت ايستاده باشد». (۱) 🔺اين حديث شريف بى نياز از شرح و تفسير است دقيقا مسئوليت و تعهد اسلامى و ايمانى بندگان خدا را در برابر همديگر نشان مى دهد و جهان اسلام و ايمان را، اجزاء مرتبط و پيوسته به همديگر معرفى مى نمايد كه از رنج و ناراحتى ديگران، رنجور و ناراحت و متأثر هستند به حدى كه انسان يك عمل مستحبى يا واجبى را مى تواند در راه انجام آن ترك، يا به تأخير افكند. ✍🏻 سعدى شيرازى با الهام از اين نوع تعاليم عاليه گويد: 🔅بنى آدم اعضاى يكديگرند 🔅كه در آفرينش زيك گوهرند 🔅چو عضوى به درد آورد روزگار 🔅دگر عضوها را نماند قرار 🔅تو كز محنت ديگران بى غمى 🔅شايد كه نامت، نهند آدمى 📚 پی نوشت: ۱- مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۵۶۵ - ۷۶۴، عدة الداعى، ص ۱۷۵. 📗 ۱۴ نور پاك (عليهم السلام)، زندگى امام حسن مجتبى (عليه السلام) الگوى حلم و بردبارى، عبدالرحيم عقيقى بخشايشى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
✊🏻 شجاع و دلير 🌹 داستانی از شجاعت دفاع امام حسن مجتبی (علیه السلام) از حق پدر بزرگوارشان در کودکی 💚 امام مجتبی (علیه السلام) فرد شجاع و دلير و سخنور بى باك بود، در ميان مردم از وجهه و اعتبار اجتماعى شگفت انگيزى برخوردار بود و از صفاى ذهن وقريحهء خدادادى به حد كامل بهره داشت او در بيان عقايد و نظريات اجتماعى و شخصى، كوچك ترين واهمه و هراسى نداشت و در راه پيشبرد اهداف اسلام، از هر گونه جانبازى و فداكارى دريغ نمى ورزيد. 🏴 چندى پس از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) يك روز دو برادر در سنين كودكى با حالت افسرده و پژمرده به مسجد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) رفتند و از آستان در مسجد، مرد ديگرى را بر عرش منبر ديدند! 🌹 حسن شجاع و دلير با آن حالت حساسيت فوق العاده وقتى ديد منبر پدر بزرگش، زير پاى يك فرد ديگرى قرار دارد فرياد زد: 👈🏻 از جاى پدرم بيا پايين، تو چه حقى دارى بر جاى پدرم بنشينى؟ 🔥 آن مرد - ابوبکر - از سخن فرو ماند... 🕌 سكوت غم آلودى فضاى مسجد را برگرفت. و دوران خطابه‌هاى پر شور رسول الله (صلى الله عليه و آله) در ميان حاضرين تداعى گرديد. 🔥 بالأخره آن مرد، با زبان لكنت بار فرياد كشيد: راست مى گويى اينجا جاى پدر تو است!! ✊🏻 اين روحيه اعتراض و اين جوش و خروش در وجود او رشد و نمود داشت و اين روح پرخاشگرى در مواقع حساس تاريخ اسلام، خود را نشان داد در دوران عثمان در ميان خون و آتش انقلابيون، در جنگ جمل در ميان تير بارانهاى شديد هودچيان عايشه، در جنگ صفين در آن معركه ى عظيم بين سپاه اسلام و سپاه كفر و نفاق، بالأخره در تمام صحنه‌ها و كارزارها، جوهر ذات خود را نشان داد و لياقت و شايستگى و شجاعت و برجستگى روحى خود را به منصه ى بروز رساند و او به عنوان يك عنصر شجاع و متحرك در جوامع اسلامى شناخته گرديد. او در كارزارهاى پدر نقش مؤثر و مفيدى را ايفاء نمود. 📗 ۱۴ نور پاك (عليهم السلام)، زندگى امام حسن مجتبى (عليه السلام) الگوى حلم و بردبارى، عبدالرحيم عقيقى بخشايشى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📖 تفسير عملى امام حسن (عليه السلام) از قرآن کریم ⚜ در اين موضوع حديثى نقل مى شود كه جنبه ظاهرى قرآنى ندارد ولى تفسير عملى روشنى از مفاهيم و حقايق عاليه قرآن مجيد را دارد و نشانگر كمال عمل و تقيد آن معصوم بزرگوار به رهنمودها و اهداف قرآن كريم است. كه عين حديث از كتاب مستدرك الوسائل آورده مى شود تا يادآور بخشى از حقوق فراموش شده اين امام مظلوم نسبت به مسلمين و دوستداران خويش باشد. 📗 احمد بن فهد در كتاب عدة الداعى از ابن عباس روايت نموده است كه؛ 🕋 همراه حسن بن على در مسجدالحرام بودم او معتكف بود و در حال انجام طواف بود (در اعتكاف روز دوم و سوم جز براى امور ضرورى نمى توان را به هم زد و از مسجد خارج شد) كه فردى از شيعيان و دوستداران به او رسيد و عرض كرد من به فلان شخص بدهكارى دارم اگر امكان پرداخت آن از سوى جناب عالى ميسور بود بسيار بجا بود. 🌹امام (عليه السلام) در پاسخ فرمودند: ✋🏻 قسم به صاحب اين بنا پيش من چيزى باقى نمانده است كه توان پرداخت داشته باشم. 👳🏻‍♂ آن شخص عرض كرد پس اگر بتوانيد از او مهلت به من بگيريد بسيار مناسب خواهد بود چون او مرا تهديد به حبس و زندان مى نمايد! 🕋 ابن عباس گويد: او فوراً طواف خود را قطع كرد و همراه او راه افتاد! ❓ به او عرض كردم آيا فراموش كرده اى كه معتكف هستى؟ (و معتكف نمى تواند محل اعتكاف را ترك كند) 🌹 امام فرمود (عليه السلام): نه، ولى از پدرم شنيده ام كه مى گفت از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيده ام كه مى فرمود: 🔅«اگر كسى نيازى از نيازهاى برادر ايمانى خود را بر طرف سازد همانند آن است كه هزار سال به عبادت خدا پرداخته است در حالى كه روزها روزه دار، و شبها، شب زنده دار و روى پاى خود به عبادت ايستاده باشد». (۱) 🔺اين حديث شريف بى نياز از شرح و تفسير است دقيقاً مسئوليت و تعهد اسلامى و ايمانى بندگان خدا را در برابر همديگر نشان مى دهد و جهان اسلام و ايمان را، اجزاء مرتبط و پيوسته به همديگر معرفى مى نمايد كه از رنج و ناراحتى ديگران، رنجور و ناراحت و متأثر هستند به حدى كه انسان يك عمل مستحبى يا واجبى را مى تواند در راه انجام آن ترك، يا به تأخير افكند. ✍🏻 سعدى شيرازى با الهام از اين نوع تعاليم عاليه گويد: 🔅بنى آدم اعضاى يكديگرند 🔅كه در آفرينش زيك گوهرند 🔅چو عضوى به درد آورد روزگار 🔅دگر عضوها را نماند قرار 🔅تو كز محنت ديگران بى غمى 🔅نشايد كه نامت، نهند آدمى 📚 پی نوشت: ۱. مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۵۶۵ - ۷۶۴، عدة الداعى، ص ۱۷۵. 📕 ۱۴ نور پاك (عليهم السلام)، زندگى امام حسن مجتبى (عليه السلام) الگوى حلم و بردبارى، عبدالرحيم عقيقى بخشايشى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌟 جواب دندان شکن امام حسن مجتبی به نماینده معاویه در مراسم خواستگاری 📜 هنگامى كه مروان، حاكم مدينه، مأمور شد تا دختر عبدالله بن جعفر را براى يزيد خواستگارى كند، وى با عبدالله تماس گرفته و موضوع را در ميان گذاشت. ✋🏻 عبدالله در پاسخ گفت: اختيار دختران و زنان ما با حسن بن على عليه السلام است، دخترم را از او خواستگارى كن! 🔥 مروان به حضور امام حسن عليه السلام آمد و دختر عبدالله را خواستگارى نمود. 🌹 امام حسن عليه السلام فرمود: هر كس را كه در نظر دارى دعوت كن، تا اجتماع نمايند و من نظريم را بگويم! 👥👥 مروان، بزرگان دو طائفه بنى هاشم و بنى اميه را دعوت كرد و همه آن ها در يك مجلسى اجتماع نمودند، امام حسن عليه السلام نيز حاضر شد. 🔥مروان برخاست و پس از حمد و ثنا چنين گفت: اميرمومنان معاويه، به من فرمان داده تا زينب دختر عبدالله بن جعفر را براى يزيد بن معاويه خواستگارى كنم به اين ترتيب كه: 🔥 ۱. هر قدر پدرش خواست مهريه تعيين كند، مى پذيرم. 🔥 ۲. هر مبلغى كه پدرش بدهكار باشد، بدهى هايش را ادا مى كنيم. 🔥 ۳. اين وصلت موجب صلح بين دو طائفه بنى اميه و بنى هاشم خواهد شد. 🔥 ۴. يزيد بن معاويه همتايى است كه نظير ندارد، به جانم سوگند حسرت و افتخار شما به يزيد، بيشتر از حسرت و افتخار يزيد به شما است. 🔥 ۵. يزيد كسى است كه به بركت چهره او از ابرها طلب باران مى شود. 🔥آن گاه سكوت كرده و در كنارى نشست. 🌹 در اين هنگام امام حسن عليه السلام لب به سخن گشوده و بعد از حمد و ستايش پروردگار فرمود: 🔅۱. اما در مورد مهريه، ما از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد مهريه دختران و بستگان خويش تجاوز نمى كنيم. 🔅۲. در مورد قرض هاى پدرش، چه موقع زن هاى ما قرض هاى پدرانشان را پرداخته اند كه اين هم يكى از آن ها باشد. 🔅۳. در مورد صلح دو طايفه، دشمنى ما با شما براى خداست و در راه اوست. بنابراين براى دنيا با شما صلح نمى كنيم؛ فانا عادينا كم لله و فى الله فلا تصالحكم للدنيا. 🔅۴. در مورد اينكه افتحار ما به وجود يزيد، بيشتر از افتخار يزيد به ما است، اگر مقام خلافت بالاتر از مقام نبوت است. ما بايد بر يزيد افتخار كنيم ولى اگر مقام نبوت بالاتر از مقام خلافت است، او بايد به وجود ما افتخار كند. 🔅۵. اما اينكه گفتى به بركت چهره يزيد، از ابرها باران طلبيده مى شود، چنين چيزى درست نيست مگر در مورد محمد و آل محمد (صلى الله عليه و آله). 🌹حضرت در ادامه افزود: نظر ما اين شده است كه دختر عبدالله را به ازدواج پسر عمويش قاسم بن محمد بن جعفر درآوريم، و من هم اكنون او را همسر قاسم قرار دادم و مهريه اش را زمين مزروعى خود كه در مدينه دارم تعيين نمودم و همان زمين زراعتى زندگى آن ها را نيز تامين مى كند و ديگر نيازى به ديگران نيست. 📜 مروان مايوس شده و ماجرا را براى معاويه نوشت، معاويه گفت: ما از آن ها خواستگارى كرديم. جواب منفى به ما دادند، اما اگر آن ها از ما خواستگارى كنند، جواب مثبت خواهيم داد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۱۹ و ۱۲۰. 📗 تربيت در سيره و سخن امام حسن مجتبى عليه السلام، عبدالكريم پاك نيا 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌟 بخشش بی حساب 🏜 سالى حضرت علیه السلام به همراه برادرش امام حسين و عبداللَّه بن جعفر عازم سفر حج شدند. در ميان راه از اسباب و اثاثيه خود غافل شدند و آنها را از دست دادند. ⛺️ هر سه گرسنه و تشنه بودند تا آنكه پيرزنى را در خيمه‌اى ديدند. پس از او آب خواستند. 🐐 پيرزن گفت: اين گوسفند، شيرش را بدوشيد و از گوشت آن بخوريد. آنگاه سر گوسفند را بريد و كبابى براى آنها فراهم ساخت. 👥👤 چون هر سه غذا خوردند به پير زن گفتند: ما از قبيله قريشيم كه اكنون به سوى مكّه مى رويم چون از حج بازگشتيم به سوى ما بيا تا درباره تو نكويى كنيم. 🌴 روزها گذشت و پيرزن به تنگدستى مبتلا شد پس به سوى مدينه منوره حركت كرد. 🌹 امام حسن علیه السلام همين كه چشمش به پيرزن افتاد، او را شناخت و پرسيد: آيا مرا مى‌شناسى؟ ✋🏻 پيرزن گفت: نه! 🌹 امام فرمود: من در چنين و چنان روزى ميهمان تو بودم آنگاه دستور داد هزار گوسفند و هزار دينار به وى ببخشند سپس پيرزن را نزد امام حسين فرستاد و آن‌حضرت نيز همان تعداد گوسفند و دينار به وى بخشيد و آنگاه او را نزد عبداللَّه بن جعفر فرستاد و عبداللَّه نيز همان تعداد گوسفند و همان‌. 📗 زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على(ع) نویسنده: مدرسى، سيد محمد تقى، جلد ۱، صفحه ۸۰. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq