💭 برخورد بر مبنای نیّت افراد
🌟 حکایتی خواندنی از قدرت خارق العاده امامان معصوم در خواندن نیت افراد
⚜️ #حسین_بن_محمّد_اشعری به نقل از پیرمردی به نام #عبداللَّه_زرّین حکایت کند:
🌴 در مدّتی که ساکن #مدینه منوّره بودم، هر روز نزدیک ظهر #حضرت_جوادالأئمّه (علیه السلام) را می دیدم که وارد #مسجدالنّبی می شد و مقداری در صحن مسجد می نشست؛ و سپس قبر مطهّر جدّش، #حضرت_رسول و نیز قبر شریف مادرش، #فاطمه_زهرا (علیها السلام) را زیارت می نمود و نماز به جای می آورد.
👣 روزی به فکر افتادم که مقداری خاک از جای پای مبارک آن حضرت را جهت #تبرّک بر دارم!
⏳پس به همین منظور - بدون این که چیزی به کسی اظهار کنم - فردای آن روز در انتظار ورود حضرت نشستم؛ ولی بر خلاف هر روز، مشاهده کردم که این بار سواره آمد تا جای پائی بر زمین نباشد و چون خواست از مرکب خویش فرود آید، بر سنگی که جلوی مسجد بود قدم نهاد!!
🌤️ و چندین روز به همین منوال و کیفیّت گذشت و من به هدف خود نرسیدم، تا آن که با خود گفتم:
💭 هر کجا حضرت، کفش خود را در آورد، از زیر کفش وی چند ریگ یا مقداری خاک بر می دارم!!
🕌 فردای آن روز متوجّه شدم که امام (علیه السلام) با کفش وارد صحن مسجد شد؛ و مدّتی نیز به همین منوال سپری شد!!
💭 این بار با خود گفتم: می روم جلوی آن حمّامی که حضرت داخل آن می شود؛ و آن جا به مقصود خود خواهم رسید.
❓پس از سؤال و جستجو از این که #امام_جواد (علیه السلام) به کدام حمام می رود؟
👥 در جواب گفتند: حمّامی در کنار قبرستان بقیع است، که مال یکی از فرزندان طلحه می باشد.
👴🏻👳🏼♂️ لذا آن روزی که بنا بود حضرت به حمّام برود، من نیز رفتم و کنار صاحب حمّام نشستم و با وی مشغول صحبت شدم، در حالتی که منتظر قدوم مبارک حضرت #جوادالأئمّه (علیه السلام) بودم.
👴🏻 صاحب حمّام گفت: چرا این جا نشسته ای؟ اگر می خواهی حمّام بروی، بلند شو برو؛ چون اگر فرزند امام رضا علیه السلام بیاید، دیگر نمی توانی حمّام بروی.
🌹در بین صحبت ها بودیم که ناگاه متوجّه شدیم، حضرت وارد شد و سه نفر نیز همراه وی بودند.
‼️چون خواست از الاغ و مرکب خویش پیاده شود، آن سه نفر قطعه حصیری زیر قدوم مبارکش انداختند تا آن حضرت روی زمین قرار نگیرد!!
👳🏼♂️ به حمّامی گفتم: چرا چنین کرد و حصیر زیر پایش انداختند؟!
👴🏻 صاحب حمّام گفت: به خدا قسم، تا به حال چنین ندیده بودم و این اوّلین روزی بود که برای حضرت حصیر پهن شد!!
💭 در این هنگام، با خود گفتم: من موجب این همه زحمت برای حضرت شده ام؛ و از تصمیم خود بازگشتم.
☀️ پس چون نزدیک ظهر شد، دیدم امام (علیه السلام) همانند روزهای اوّل وارد صحن مسجد شد و پس از اندکی نشستن مرقد مطهّر جدّش، رسول اکرم و مادرش، فاطمه زهراء (علیها السلام) را زیارت نمود؛ و سپس در جایگاه همیشگی نماز خود را به جای آورد و از مسجد خارج گردید.
📚 اصول کافی ج ۱، ص ۴۹۳، ح ۲.
📚 إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۳۱، ح ۶.
📘 چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (علیه السلام)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ