پرتو اشراق
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سئوال: ماجرای اقرار #حجرالاسود به امامت #امام_سجاد(ع) چه بود؟
❓مگر #محمد_حنفیه امامت امام سجاد(ع) را قبول نداشت؟
✅ پاسخ:
⚜ شیخ بزرگوار کلینی و دیگران از علمای شیعه از امام باقر (علیه السلام) نقل می کنند:
🔅«پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در خلوت با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد:
🔅فرزند برادرم، ميداني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و ميداني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشهام و زاده علي ميباشم.
🔅من با اين سن و سبقتي که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش».
⚜ امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود:
🔅«اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه ميکنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از شهادتش نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که ميترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است».
⚜ آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود:
🔅«اگر ميخواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم».
⚜ امام باقر(ع) ميفرمايد:
«اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به حجرالاسود رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود:
🔅اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس.
محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. عليبن الحسين فرمود:
🔅اي عمو، اگر تو وصي و امام بودي جوابت را میداد».
🔅محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه.
⚜ «علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود:
🔅«اي حجر، از تو ميخواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت:
بار خدايا، همانا وصيت و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد».
📚 الکافی، ج ١، ص ٣۴٨.
📗 دلائل الامامه، ص ٢٠٧.
📚 مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ١۴٧.
📚 الاحتجاج، ج ٢، ص ٣١۶.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ١١٢.
⚜ شیخ عباس قمی می نویسد:
🔅«محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام مستضعفین برطرف شود، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت منازعه ای نداشت و مقام او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود».
📚 منتهی الامال، ج ٢، ص ١١٣٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌹 مقام والای #امام_حسن و #امام_حسین (علیهماالسلام)🌷
🐪 در #جنگ_جمل که به سال ۳۶ هجری در سرزمین #بصره، بین سپاه مولا علی (ع) و سپاه عایشه، به وقوع پیوست، نخست پس از اتمام حجت، علی (ع) به سپاه دشمن حمله کرد، و ارکان آن را متزلزل نمود، سپس پرچم را بدست پسرش محمد حنفیه داد و فرمود:
🏳️ لشکر سختی بر دشمن وارد آورد...
🗡️ جمعی از یاران، وقتی که شجاعت بی نظیر محمد حنفیه را دیدند، به امیرمؤمنان (ع) عرض کردند:
👥 «اگر فضائل خاصی که برای حسن و حسین (ع) قرار داده شده نبود، هیچکس را بر #محمد_حنفیه مقدم نمی داشتیم!!»
⚜️ امام (ع) در پاسخ فرمود:
🔅«این النجم من الشمس والقمر»:
🔅«ستاره کجا و خورشید و ماه کجا؟» (یعنی محمد حنفیه ستاره است ولی حسن و حسین خورشید و ماه هستند).
✋🏻 یاران عرض کردند: ما هرگز محمد حنفیه را همپایه #حسن و #حسین (ع) نمی دانیم!
⚜️ امام (ع) فرمود:
🔅«این یقع ابنی من ابنی بنت رسول الله»:
🔅«فرزند من کجا و فرزند دختر پیامبر کجا؟»
📚 داستان دوستان، جلد ۲، محمد محمدی اشتهاردی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه