eitaa logo
پرتو اشراق
820 دنبال‌کننده
28هزار عکس
16.9هزار ویدیو
72 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
🔺 اینروزها عراق به مانند چند سال پیشِ ایران، درگیر یک فتنه‌ی پیچیده‌ی آمریکایی_صهیونیستی است؛ آنجا ع
🔺حمله به #کنسولگری_ایران در #بصره، بعد از فراخوان تظاهرات علیه عراق در #آبادان یک پیام بیشتر ندارد؛ بعد از شکست پروژه‌ی ناموسی برای تیره کردن روابط ایران و عراق، نوبت آشوب سازی است! 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🔺بدون شرح! این توئیت ارزشش را دارد که بارها خوانده شود... 🌐 @partoweshraq
🔺روزی که ایران، روسیه و ترکیه برای پایان جنگ در سوریه و ادلب؛ در تهران جلسه داشتند؛ خیلی کار خلاقانه‌ای نیست که چند جوان معترض را تحریک کنند که به کنسولگری ایران در #بصره حمله کنند و آن را آتش بزنند. 🌐 @partoweshraq
🌴هجده دانه رطب! 👳🏻‍♂️ می‌گوید: 🌌 در خواب دیدم که کسی می‌گوید: 🗣️ «پیامبر (صلی الله علیه و آله) به بصره آمده اند!» 👳🏻‍♂️ پرسیدم: «کجا هستند؟» 🗣️ گفت: «در خانه ی فلانی!» 👣 رفتم و (صلی الله علیه و آله وسلم) را دیدم که نشسته اند و اصحابشان همراه آن حضرت اند. 🌴در مقابل پیامبر طبقی از رطب بود. ✊🏻 ایشان مرا که دید مشتی برداشت و به من مرحمت کرد! 👳🏻‍♂️ آن‌ها را شمردم؛ هجده دانه بود. از خواب برخاستم... 🐫🐪 شنیدم که (علیه السلام) به آمده اند! 👳🏻‍♂️ پرسیدم: «کجا هستند؟» 🗣️ گفتند: «در خانه ی فلانی!» 🌴 رفتم و ایشان را در همان جایی دیدم که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را دیده بودم. 👥👥 یارانش با او بودند و نزد آن حضرت طبقی رطب بود. ✊🏻 امام رضا (علیه السلام) مرا که دیدند، مشتی رطب برداشتند و به من دادند! 👳🏻‍♂️ شمردم؛ هجده دانه بود. ✋🏻 گفتم: «کاش بیشتر بدهید!» 🌹فرمودند: «اگر جدّم بیشتر داده بود، من هم می‌دادم». [۱] 📚 پی نوشت: [۱] . مسند الامام الرّضا علیه السلام، ج ۱، ص ۵۴. 📕منبع: یک قمقمه دریا، محمد هادی زاهدی.   🌹 اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
⚜️ روش برخورد با مردم 📓 مرحوم (رضوان اللّه تعالی علیه) در کتاب رجال خود آورده است: 🌴 در یکی از روزها، عدّه ای از دوستان (علیه السلام) در منزل آن حضرت گرد یکدیگر جمع شده بودند و نیز که از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصیّت های ارزنده بود، در جمع ایشان حضور داشت. 👥👥 هنگامی که آنان مشغول صحبت و مذاکره بودند، ناگهان گروهی از اهالی اجازه ورود خواستند. 🌹امام (علیه السلام)، به یونس فرمود: 🔅داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهی؛ مگر آن که به تو اجازه داده شود. 👥👥 آن گاه اجازه فرمود و اهالی بصره وارد شدند و بر علیه یونس، به سخن چینی و ناسزاگوئی آغاز کردند!! 🌹و در این بین حضرت رضا (علیه السلام) سر مبارک خود را پائین انداخته بود و هیچ سخنی نمی فرمود؛ و نیز عکس العملی ننمود تا آن که بلند شدند و ضمن خداحافظی از نزد حضرت خارج گشتند. 👣 بعد از آن، حضرت اجازه فرمود تا یونس از اتاق بیرون آید. 👳🏻‍♂️ یونس با حالتی غمگین و چشمی گریان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: ✋🏻 یابن رسول اللّه! من فدایت گردم، با چنین افرادی من معاشرت دارم، در حالی که نمی دانستم درباره من چنین خواهند گفت؛ و چنین نسبت هائی را به من می دهند!! 🌹 امام رضا (علیه السلام) با ملاطفت، یونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: 🔅ای یونس! غمگین مباش، مردم هر چه می خواهند بگویند، این گونه مسائل و صحبت ها اهمیّتی ندارد، زمانی که امام تو، از تو راضی و خوشنود باشد هیچ جای نگرانی و ناراحتی وچود ندارد. 🔅ای یونس! سعی کن، همیشه با مردم به مقدار کمال و معرفت آن ها سخن بگوئی و معارف الهی را برای آن ها بیان نمائی. و از طرح و بیان آن مطالب و مسائلی که نمی فهمند و درک نمی کنند، خودداری کن. 🔅ای یونس! هنگامی که تو دُرّ گرانبهائی را در دست خویش داری و مردم بگویند که سنگ یا کلوخی در دست تو است؛ و یا آن که سنگی در دست تو باشد و مردم بگویند که درّ گرانبهائی در دست داری، چنین گفتاری چه تأثیری در اعتقادات و افکار تو خواهد داشت؟ و آیا از چنین افکار و گفتار مردم، سود و یا زیانی بر تو وارد می شود؟! 👳🏻‍♂️ یونس با فرمایشات حضرت آرامش یافت و اظهار داشت: خیر، سخنان ایشان هیچ اهمیّتی برایم ندارد. 🌹امام رضا (علیه السلام) مجدّداً او را مخاطب قرار داد و فرمود: 🔅ای یونس، بنابراین چنانچه راه صحیح را شناخته، همچنین حقیقت را درک کرده باشی؛ و نیز امامت از تو راضی باشد، نباید افکار و گفتار مردم در روحیّه، اعتقادات و افکار تو کمترین تاثیری داشته باشد؛ مردم هر چه می خواهند، بگویند. 📚 بحارالأنوار، ج ۲، ص ۶۵، ح ۵، به نقل از کتاب رجال کشّی. 📗چهل داستان و چهل از امام رضا (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 مقام والای و (علیهماالسلام)🌷 🐪 در که به سال ۳۶ هجری در سرزمین ، بین سپاه مولا علی (ع) و سپاه عایشه، به وقوع پیوست، نخست پس از اتمام حجت، علی (ع) به سپاه دشمن حمله کرد، و ارکان آن را متزلزل نمود، سپس پرچم را بدست پسرش محمد حنفیه داد و فرمود: 🏳️ لشکر سختی بر دشمن وارد آورد... 🗡️ جمعی از یاران، وقتی که شجاعت بی نظیر محمد حنفیه را دیدند، به امیرمؤمنان (ع) عرض کردند: 👥 «اگر فضائل خاصی که برای حسن و حسین (ع) قرار داده شده نبود، هیچکس را بر مقدم نمی داشتیم!!» ⚜️ امام (ع) در پاسخ فرمود: 🔅«این النجم من الشمس والقمر»: 🔅«ستاره کجا و خورشید و ماه کجا؟» (یعنی محمد حنفیه ستاره است ولی حسن و حسین خورشید و ماه هستند). ✋🏻 یاران عرض کردند: ما هرگز محمد حنفیه را همپایه و (ع) نمی دانیم! ⚜️ امام (ع) فرمود: 🔅«این یقع ابنی من ابنی بنت رسول الله»: 🔅«فرزند من کجا و فرزند دختر پیامبر کجا؟» 📚 داستان دوستان، جلد ۲، محمد محمدی اشتهاردی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🦋 اولین قاصدی که بر دار شد! 🕋 ، یکی از غلامان (علیه السلام) بود، زمانی که حضرت در مکه حضور داشت توسط وی نامه هایی به سران تیره های پنجگانه فرستاد. 📚 طبری می گوید: 📜امام حسین (علیه السلام) نامه هایی به یک مضمون به سران قبایل پنجگانه بصره و بزرگانی چون «مالک بن مسمع بکری»، «احنف بن قیس تمیمی»، «منذر بن جارود عبدی»، «مسعود بن عمرو ازدی»، «قیس بن هیثم» و «عمرو بن عبیدالله بن معمر»، (۱) فرستاد که در آن ها آمده بود: ▪️«خداوند محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر آفریدگانش برگزید و به تشرف نبوت نایل گرداند و او را برای رسالت خویش گزینش نمود و پس از آن که بندگان خدا را پند و موعظه کرد، دستوراتی را که برایش فرستاده شده بود به مردم رساند، روح مقدس او را قبض نمود. ما خاندان و اوصیا و وارثان آن حضرت و سزاوارترین مردم به جانشینی آن بزرگوار میان مردم به شمار می آمدیم، ولی مردم، دیگران را بر ما ترجیح دادند ولی به جهت پرهیز از تفرقه و پراکندگی و عافیت شما، بدان تن در دادیم و به خوبی می دانیم که ما از همه مردم به حقی که متعلق به ماست، سزاوارتریم؛ فرستاده ام را با این نامه به سوی شما فرستادم و شما را به کتاب خدا و سنت رسولش فرا می خوانم؛ زیرا سنت، به نابودی گراییده و بدعت، پایدار گشته است، اگر سخنم را بپذیرید و اطاعتم نمایید شما را به راه راست رهنمون خواهم شد. (۲) 👌🏻برخی، این ماجرا را پوشیده نگاه داشته و عذرتراشی نمودند و یا قول اطاعت و فرمانبرداری دادند، تصور کرد توطئه ای از ناحیه عبیدالله در کار است؛ زیرا عبیدالله داماد منذر و شوهر بحریه دختر او به شمار می آمد. 🌌 از این رو، در همان شبی که عبیدالله تصمیم داشت بامدادان راهی شود، نامه و پیک را تسلیم عبیدالله نمود. 📜 وقتی عبیدالله نامه را خواند، سلیمان، پیک امام (علیه السلام) را حاضر کرده و او را گردن زد و صبح همان روز بر فراز منبر رفت و مردم را تهدید نمود و سپس بصره را به قصد کوفه ترک کرد تا در ورود به آن شهر، بر حسین (علیه السلام) پیشی گیرد. 📚 پی نوشت ها: ۱. طبری، تاریخ: ۳ / ۲۸۰ (با تفاوتی اندکی و حذف برخی کلمات). ۲. همان 📗 سلحشوران طفّ شرح زندگانی اصحاب امام حسین (علیه السلام)، ترجمه ابصار العین فی انصار الحسین (علیه السلام)، الشیخ محمد بن طاهر السماوی‏ مترجم: عباس جلالی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq