🌹 #سواد_زندگی
🌍 ﺩﻧﯿﺎ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺻﺎﻑ ﻭ ﯾﮑﺮﻧﮓ ﺑﻮﺩﻧﺪ!
👥 بیشمارند ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ؛
🔅ﻧﺎﻣﺸﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ،
🔅ﺍﺩﻋﺎﯾﺸﺎﻥ ﺁﺩﻣﯿﺖ،
🔅ﮐﻼﻣﺸﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ،
🔅ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻥ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ...
🔍 ﺣﺎﻝ، ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮑﯽ ﮔﺸﺖ،
🔅ﮐﻪ ﻧﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ،
🔅ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،
🔅ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺭﻓﯿﻖ ﺻﻤﯿﻤﯽ!
💚 ﺗﻨﻬﺎ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺻﺎﺩﻕ...
🗡 ﭘﺸﺖ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺧﻨﺠﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﯾﺪﻥ...
👌ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻮﯾﺪ... ﻓﻘﻂ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ می گوید:
🔮 ﺻﺎﻑ ﻭ ﯾﮑﺮﻧﮓ.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓سئوال: حدیثی که در آن نقل شده اگر معلومات سلمان را ابوذر میدانست وی را تکفیر میکرد و میکشت در چه کتابی نقل شده و سند حدیث قوی هست؟
✅ پاسخ: در این شکی نیست که سلمان و ابوذر (رضی الله عنهما) هر دو از صحابه ای بلند مرتبه پیامبر گرامی هستند که لحظه ای از مسیر حق و حقیقت جدا نشدند.
⚜ پیامبر گرامی فرمود:
🔅«خداوند مرا به دوست داشتن چهار نفر امر کرده است؛ علی بن ابی طالب و مقداد و ابوذر و سلمان فارسی».
📗 قرب الاسناد، ص ۴۱۷.
📙 رجال کشی، ص ۱۰.
⚜ و فرمود:
🔅«بهشت مشتاق علی و عمار و سلمان و ابوذر و مقداد می باشد».
📚 الخصال، ج ۱، ص ۳۰۳.
📚 عیون الاخبار، ج ۲، ص ۶۷.
🔺 حال در مورد سوالتان گفتنی است:
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
🔅«به خدا سوگند اگر ابوذر به آنچه در قلب سلمان بود آگاه می شد او را می کشت اما پیامبر(ص) بین آنان پیمان برادری ایجاد کرده بود».
📚 الکافی، ج ۱، ص ۴۰۱.
📔 مختصر البصائر، ص ۳۳۴.
📚 البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۸۵۸.
📚 الوافی، ج ۳، ص ۶۴۴.
📚 بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۹۰.
✅ حدیث از حیث سند صحیح است.
🔰 علامه مجلسی در شرح و توضیح حدیث سه توجیه می آورد:
1⃣ در قلب سلمان مراتبی از معرفت خداوند یا پیامبر و ائمه بوده است که اگر سلمان آن معارف را برای ابوذر ظاهر می ساخت ابوذر ظرفیت پذیرش آن را نداشت و سلمان را به کذب و ارتداد یا علوم غریبه نسبت می داد یا آن ها را به سحر و آثار عحیبه ای منتسب می داد و سلمان را بر مبنای آن می کشت.
2⃣ اگر سلمان آن ها را به ابوذر تعلیم می داد چون ابوذر ظرفیت تحمل آن را نداشت آن ها را بین مردم گسترش می داد و زمینه قتل سلمان را فراهم می کرد.
3⃣ یا بگوییم ضمیر به ابوذر بر می گردد یعنی اگر سلمان آن علوم را به ابوذر تعلیم می داد چون ابوذر تاب تحمل آن علوم و معارف را نداشت، این آگاهی سبب مرگ و هلاکت ابوذر می شد زیرا آن معارف خارج از ظرفیت ابوذر بوده و سبب کفر ابوذر می شد و یا سبب می شد ابوذر آن علوم را بین مردم رواج دهد و زمینه قتل خویش را فراهم کند.
📚 بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۳۴۳.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🐱 آقا محمد خان قاجار و شغالها!!
🌌 شبی آقا محمد خان قاجار نتوانست از زوزه شغالان بخوابد.
🌄 صبح که از خواب برخاست، مشاورانش را فراخواند و از آنها کیفری بایسته را برای شغالان طلب کرد.
👥👥 هر یک کیفری سخت را برای شغالان پیشنهاد کردند، اما او هیچ یک را نپسندید و مجازاتی سخت تر را برای شغالان جستجو می کرد!!
🐱 دستور داد تمامی شغالانی را که در آن حوالی یافت می شد را بیابند و زنده به حضورش آورند!
🔔 وقتی شغالان را به حضورش آوردند، بر گردن تمامی آنها زنگوله ای آویخت و آنها را دوباره در صحرا رها کرد.
🐐 طعمه ها از صدای زنگوله شغالان می گریختند و هیچ یک نتوانستند طعمه ای شکار کنند.
⏳چند روزی بدین نحو سپری شد تا همگی از گرسنگی مُردند.
📙 منبع: ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، صفحه ۵۱.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
🔥 ننگی دیگر بر چهره خاندان شیرازی!! 🌐 @partoweshraq
🔺پس از افشاگری گسترده، فرقه شیرازی مجبور به عقب نشینی شد!
🌐 @partoweshraq
محمد حسین خوشوقت:
🔺 در میان آقازادههای مقام معظم رهبری، حاج آقا مجتبی شبیهترین فرزند به ایشان هستند. ولی این به معنای این نیست که ایشان در مسائل دخالت میکنند.
⛔ برخی شایعه میکنند تا شائبه موروثی بودن رهبری را پدید آورند. رهبری هم خودشان در خصوص کیستی گزینه اصلح برای رهبری آینده نظام بلا شرطند. نه نظر مثبت دارند نه نظر منفی. ایشان میفرمایند مملکت مجلس خبرگان رهبری دارد که بر اساس قانون و ضوابط، از میان نامزدهای موجود، باید اصلح را بر گزیند./ایرنا
🌐 @partoweshraq
😐 قرار بود طبق وعده های آقای روحانی ایجاد اشتغال در کشور بشه...
🐶 حالا سگ های خانگی که بعضی از آنها به ٢٠٠ میلیون تومان هم میرسند، با فراخان شغل سگ گردانی با روزی ١۵٠ هزار تومان، در حال جولان دادن در منطقه بالانشین تهران هستند!!
⁉ نمیدونم این ایجاد اشتغال را در ردیف بودجه ۹۸ منظور کردند یا نه؟!
🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 مردم یک جامعه وقتی #کتاب میخوانند،
چهرهی آن جامعه را عوض میکنند،
یعنی به جامعهشان #چهره میدهند!
👁 یک جامعهی بی چهره را میشود
در میان مردمی کشف کرد که
در اتوبوس، در صف اتوبوس،
در اتاق های #انتظار
و در انتظارهای بی اتاق منتظرند
و به هم نگاه میکنند
و از نگاه کردن به هم نه چیزی میگیرند
و نه چیزی میدهند...
🎭 جامعهای که گروه #منتظرانش به هم نگاه میکنند، جامعهی بی چهرهای است...!
📕 از سکوی سرخ | یدالله رویایی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
4_5875435473320543755.mp3
1.23M
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⁉ حضرت نوح اسم اصلیش #عبدالغفاره چرا اسمش شد #نوح؟
🎙حجت الاسلام #دانشمند
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚜ حضرت #آیت_الله_بهجت (قدس سره):
🎙راه اهلبیت (علیهم السلام)، راه نجات و سعادت و امان و مایهی سلامت دارَین دنیا و آخرت است.
📚 در محضر بهجت، ج ۳، ص ۲۴۵.
🎙ما در اثر متابعت نکردن از ائمه اطهار (علیهم السلام) از خیلی چیزهای دنیوی هم محروم شدهایم.
📚 در محضر بهجت، ص ۲۷۲.
🌐 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 #مشاوره_خانواده
✅ روش انتقاد کردن صحیح
🌹وقتی میخواهید از نامزد یا همسر انتقاد کنید؛ ابتدا از چند ویژگیِ مثبت همسرتان تعریف کنید!
👌سپس موردی که میخواهید نقد کنید را عنوان کنید.
📉 اینکار درصد بالایی از گارد گرفتنِ بیجهت یا لج بازی همسرتان را کم میکند.
🌐 @partoweshraq
🌹 #میهمانی_دوشنبه_ها
✋ سلام که می داد، انگار روی بال فرشتهها، به کربلا رسیده بود!
👣 دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب!
💓 هزار جور گرفتاری داشت،
اما دلش جای دیگری گرفتار بود.
✋ سلام که می داد، انگار روی بال فرشته ها، به کربلا رسیده بود!
🌹 #السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
🌐 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
⁉ پارتی بازی به سبک شهدا؟!
🏢 بعد از دانشکده هنگام تقسیم نیرو، مرتضی را به قسمت اداری، مأمور کرده بودند.
🌷 مرتضی خیلی ناراحت بود. دوست داشت کارهای سخت تر و عملیاتی انجام دهد؛ به آشنایان سپرده بود برایش سفارش کنند که در جای سخت و عملیاتی بکارگیری شود!
🗺 اسم یک منطقه ای رو میآورد و دنبال این بود که به آنجا مأمور شود!
👤من به شوخی گفتم: «حتماً میخوای بری اونجا بر عکس از یک طنابی آویزان بشی، یا از جایی بری بالا و یا یک بلایی سر خودت بیاری!!»
🌷با خنده جواب داد: «پس چی؟! بشینم پشت میز؟»
👌آخر هم با اصرار و پارتی بازی کارش را درست کرد و رفت برای کارهای عملیاتی!
🌷 #شهید_مدافع_حرم_مرتضی_حسین_پور
🌐 @partoweshraq
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🌹اولین چیزی که مؤمن احتیاج دارد «توفیقٌ من الله» است.
📖 #توفیق یعنی انسان، نیازمند هدایت از سوی پروردگار است که خدا این نیاز را با نازل کردن #قرآن_مجید پاسخ داده است.
🌐 @partoweshraq
🏰 #آقازاده ای که #منصب_حکومتی را قبول نکرد!
🕯حکایتی زیبا و بسیار شنیدنی از جوانی که به هنگام مرگ #امیرالمومنین بر بالینش حاضر شد!
🏰 روزى وزیر #هارون در مجلس بود، در آن لحظه پسر هارون که نامش #قاسم بود از مقابلش گذر کرد.
👨🏻 #جعفر_برمکى خندید!!
👳🏾 هارون از سبب خنده پرسید؟
👨🏻 پاسخ داد، بر احوال این پسر مى خندم که تو را رسوا نموده! این است لباس و وضع و روش و منش او، با فقرا و تهیدستان مى نشیند!!
👳🏾 هارون گفت: حق دارد زیرا ما تاکنون منصب و مقامى به او واگذار نکرده ایم، امر کرد او را به حضور آوردند، وى را نصیحت کرد و گفت:
👈🏿 مى خواهم تو را به حکومت شهرى منصوب نمایم، هر منطقه اى را علاقه دارى بگو.
👳🏽♀گفت: اى پدر! مرا به حال خود بگذار، علاقه ام به بندگى خدا بیش از حکومت است، تصور کن فرزندى چون مرا ندارى!
👳🏾 گفت: مگر نمى توان در لباس حکومت به عبادت برخاست؟ حکومت منطقه اى را بپذیر، وزیرى شایسته براى تو قرار مى دهم تا اکثر امور منطقه را به دست گیرد و تو هم به عبادت و طاعت مشغول باشى.
👳🏽♀ قاسم گفت: من هیچ نوع برنامه اى را نمى پذیرم و زیر بار قبول امارت و حکومت نمى روم.
👳🏾 هارون گفت: تو فرزند خلیفه و حاکم و سلطان مملکتى پهناور و سرزمینى وسیع هستى، چه مناسبت دارد که با مردمان بى سر و پا معاشرى و مرا در میان بزرگان سرشکسته کرده اى؟
👳🏽♀ پاسخ داد: تو هم مرا در میان پاکان و اولیاى خدا از اینکه فرزند خود مى دانى سرشکسته کرده اى!
🏰 نصیحت هارون و حاضران مجلس در او اثر نکرد، از سخن گفتن ایستاد و در برابر همه سکوت کرد.
📜 حکومت مصر را به نام او نوشتند.
🏇 چون شب رسید از بغداد به جانب بصره فرار کرد، به وقت صبح هر چند تفحص کردند او را نیافتند.
👴🏻 مردى از اهالى بصره به نام عبد الله بصرى مى گوید: من در بصره خانه اى داشتم که دیوارش خراب شده بود، روزى آمدم کارگرى بگیرم تا دیوار را بسازد کنار مسجدى جوانى را دیدم مشغول خواندن قرآن است و بیل و زنبیلى هم در پیش رویش گذاشته است، گفتم:
⁉ کار مى کنى؟!
👳🏽♀ گفت: آرى، خداوند ما را براى کار و کوشش و زحمت و رنج براى تامین معیشت از راه حلال آفریده.
👴🏻 گفتم: بیا به خانه من کار کن.
🌅 همراهم آمد تا غروب کار کرد، دیدم به اندازه دو نفر کار کرده، خواستم از یک درهم بیشتر بدهم قبول نکرد، گفت:
👳🏽♀ بیشتر نمى خواهم، روز بعد دنبالش رفتم او را نیافتم، از حالش جویا شدم گفتند:
👤 جز روز شنبه کار نمى کند.
🕌 روز شنبه اول وقت نزدیک همان مسجدى که در ابتداى کار او را دیده بودم ملاقاتش کردم او را به منزل بردم مشغول بنایى شد، مزدش را دادم و رفت، چون دیوار خانه تمام نشده بود صبر کردم تا شنبه دیگر به دنبالش بروم، شنبه رفتم او را نیافتم، از او جویا شدم گفتند، بیمار شده، از منزلش جویا شدم محلى کهنه و خراب را به من آدرس دادند به آن محل رفتم، دیدم در بستر افتاده به بالینش نشستم و سرش را به دامن گرفتم، دیده باز کرد و پرسید:
👳🏽♀ تو کیستى؟
👴🏻 گفتم: مردى هستم که دو روز برایم کار کردى، عبدالله بصرى مى باشم...
🛌 گفت: تو را شناختم... آیا تو هم علاقه دارى مرا بشناسى؟
👴🏻 گفتم: آرى، بگو کیستى؟
🛌 گفت: من قاسم پسر هارون الرشید هستم!
⁉ تا خود را معرفى کرد از جا برخاستم و بر خود لرزیدم، رنگ از صورتم پرید، گفتم:
👴🏻 اگر هارون بفهمد فرزندش در خانه من عملگى کرده مرا به سیاست سختى دچار مى کند و دستور تخریب خانه ام را مى دهد.
🛌 قاسم فهمید دچار وحشت شدید شده ام، گفت: نترس و وحشت نکن، من تا به حال خود را به کسى معرفى نکرده ام.
👌اکنون هم اگر آثار مردن در خود نمى دیدم حاضر به معرفى خود نبودم، مرا از تو خواهشى است، هرگاه دنیا را وداع کردم این بیل و زنبیل مرا به کسى که برایم قبر آماده مى کند بده و این قرآن هم که مونس من بوده به اهلش واگذار، انگشترى هم به من داد و گفت:
💍 اگر گذرت به بغداد افتاد پدرم روزهاى دوشنبه بار عام مى دهد، آن روز به حضور او مى روى و این انگشتر را پیش رویش مى گذارى و مى گویى:
🛌 فرزندت قاسم از دنیا رفت و گفت: چون جرات تو در جمع کردن مال دنیا زیاد است این انگشتر را روى اموالت بگذار و جوابش را هم در قیامت خود بده که مرا طاقت حساب نیست، این را گفت و خواست که برخیزد ولی نتوانست، دو مرتبه خواست برخیزد قدرت نداشت، گفت:
🛌 عبدالله، زیر بغلم را بگیر و مرا از جاى بلند کن که آقایم امیرالمومنین(علیه السلام) آمده، او را از جاى بلند کردم به ناگاه روح پاکش از بدن مفارقت کرد، گویا چراغى بود که برقى زد و خاموش شد!
📔 برگرفته از کتاب #عبرت_آموز اثر #استاد_حسین_انصاریان
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#پندها