eitaa logo
پرتو اشراق
742 دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
13هزار ویدیو
52 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲🏻 اوّلین نماز در هفت سالگی 🌷 روایتی از اولین 👌🏻یکی از راویان و اصحاب امیرالمومنین، (علیه السلام) حکایت کند: 🌴 روزی حضرت صلوات اللّه علیه را در مسجد دیدم که بر بالای منبر نشسته است و در حالی که مشغول صحبت و سخنرانی بود، تبسّمی نمود به طوری که دندان هایش نمایان گشت، و در ادامه سخنانش فرمود: 🏜️ من در سنین هفت سالگی، با (صلّی اللّه علیه و آله) در بیابان مشغول چوپانی بودیم، چون موقع نماز شد، نماز را دو نفری به جماعت خواندیم، وارد شد و اظهار داشت: 👳🏻‍♂️ چه می کنید؟ 🌹 رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) در جواب چنین اظهار نمود: 🔅خدای سبحان را عبادت و پرستش می کنیم، تو هم اسلام بیاور و با ما نماز بخوان؛ و خداوند متعال را پرستش نما. 🌷سپس حضرت امیر (علیه السلام) در ادامه داستان افزود: 🔅خداوندا! من نمی شناسم بنده ای از امّت پیغمبرت را که قبل از من، همراه پیغمبرت نماز خوانده باشد، چون از سنّ هفت سالگی با او خوانده ام. 📚 و در روایتی دیگر وارد شده است که امام (علیه السلام) فرمود: 🤲🏻 پیش از آن که کسی با حضرت رسول نماز بخواند، من سه سال همراه آن حضرت نماز می خواندم. 📚 ترجمه امام علیّ بن ابی طالب از ابن عساکر، ج ۱، ص ۶۰ و ۶۴. 📗چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷 عاقبت «قنبر» غلام علی (علیه السلام) چه شد؟ ⚜️ پیشگویی مولا علی درباره ایشان! 🗡️ غلام اميرالمؤمنين (علیه‌ السلام) توسط لعين به شهادت رسید؛ در نحوه به شهادت رسیدن ایشان دو نقل وجود دارد: ⚫ : 🏰 ابوالحسن علی بن محمد (علیه‌ السلام) نقل کرده است که قنبر امیرالمؤمنين (علیه‌ السلام) نزد حجاج بن یوسف آمد، حجاج از او پرسید: ❓در خدمت (علیه السلام) چه می کردی؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: آب وضو برایش فراهم می ساختم. ❓حجاج گفت: پس از وضو چه می گفت؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: این آیه شریفه را می خواند: 🔅«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ 🔅پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها] را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند، ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند». 📖 سوره انعام، آیه ۴۴. ❓حجاج گفت: این آیه را به ما تأویل می کرد؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: آری. ❓حجاج گفت: چه می کنی اگر گردنت را بزنم؟ 👳🏼‍♂️ قنبر گفت: در این صورت من ، و تو بدبخت خواهی شد. 🗡️ پس دستور داد تا گردنش را بزنند. 📚 تفسير العياشي، جلد ۱، صفحه ۳۵۹. 📚 إختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، جلد ۱، صفحه ۷۴ - ۷۵. 📕 جلاءالعيون، صفحه ۸۴۴ - ۸۴۵. 🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷 ⚫ : 🏰 سيره نويسان با طريق هاى گوناگون روايت كرده اند كه روزى حَجّاج بن يوسف ثَقَفى گفت: 🗡️ دوست دارم مردى از ياران (على) را بكشم تا با آن، به خدا تقرّب بجويم!!! 👥 به او گفته شد: ما كسى را نمی‌شناسيم كه از قنبر، غلامش، مصاحبت بيشترى با ابوتراب داشته باشد! 🏇 بدين ترتيب، حَجاج در پى او فرستاد و او را آوردند! ❓ به او گفت: تو قنبرى؟ 👳🏼‍♂️ گفت: آرى! ❓ گفت: ابو هَمْدان؟ 👳🏼‍♂️ گفت: آری! ❓گفت: ، مولاى توست؟ ☝🏻گفت: مولاى من، خداوند است و اميرمؤمنان، على، ولىّ نعمت من است. 👈🏻 گفت: از دين او بيزارى بجوى! 👳🏼‍♂️ گفت: چون از دين او بيزارى جُستم، مرا به دينى بهتر از آن، راهنمايى مى كنى؟ 🗡️گفت: من تو را مى كشم! 👳🏼‍♂️ هرگونه كه دوست دارى، برگزين، آن را به تو وا نهادم! ❓گفت: چرا؟ 👳🏼‍♂️ گفت: چون به هرگونه كه مرا بكشى، همان گونه تو را مى كشم و اميرمؤمنان به من خبر داد كه مرگ من از سرِ ستم و نابه حق است و سرم بُريده مى شود. 🗡️ پس حجّاج، فرمان داد تا سرش را ببُرند. ⚜️ در ادامه مي گويد: 🔅و این پیش آمد نیز از اخبار غیبی علی (ع) است و از آن جناب و از جمله علوم پیمبران و رسولان بشمار می رود و در ردیف آثار گذشته است. 📚 الإرشاد، جلد ۱، صفحه ۳۲۸ - ۳۲۹. 📕جلاءالعيون، صفحه ۸۴۵. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌷 (علیه السلام) و نجات قاتل راستگو!! 🔪 در عصر خلافت (علیه السلام)، قصابی را در خرابه دیدند که چاقوی خونین در دست داشت و در کنار او شخص سر بریده، در میان خون غوطه ور است به گمان اینکه قاتل همین مرد است، او را گرفتند و به حضور علی (علیه السلام) آوردند. 🌹حضرت به قصاب فرمود: درباره کشته شدن آن مرد چه می گویی؟ 🧔🏻قصاب گفت: من او را کشته ام!! 🌹امام (علیه السلام) بر اساس اقرار قصاب، دستور داد او را ببرند و به عنوان قصاص اعدام کنند. 👨🏻در حالیکه ماموران او را برای اعدام می بردند. مردی با شتاب آمد و به ماموران گفت: عجله نکنید و این قصاب را به محضر علی (علیه السلام) برگردانید، قاتل کس دیگر است! 🧔🏻 او را به حضور علی (علیه السلام) برگرداندند! 👨🏻 قاتل به حضرت عرض کرد: ✋🏻یا امیرالمومنین! به خدا سوگند! قاتل آن شخص این قصاب نیست، بلکه من هستم!! 🌹امام (علیه السلام) به قصاب فرمود: چرا اعتراف کردی من او را کشته ام تا اعدام شوی؟ 🧔🏻 گفت: یا ! من در شرایطی قرار گرفتم غیر از اقرار کردن چاره ای دیگری نداشتم، چون افرادی مانند این ماموران، دیدند که در کنار جنازه ای به خون تپیده ایستاده ام و چاقوی خون آلود به دست دارم ظاهر قضیه نشان می داد که من او را کشته ام، از کتک خوردن ترسیدم به دروغ گفتم که من کشته ام، ولی حقیقت این است که من گوسفندی را نزدیک آن خرابه کشتم، ادرار بر من فشار آورد در آن حال که چاقوی خون آلود در دست داشتم برای ادرار کردن وارد خرابه شدم ناگهان جنازه به خون طپیده آن شخص را در آنجا دیدم، وحشت زده ایستاده بودم، در این وقت ماموران رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر کردند! 🌹علی (علیه السلام) فرمود: 🔅هر دو قصاب و قاتل را به نزد امام حسن ببرید او قضاوت کند! 🧔🏻👨🏻 ماموران آنها را به حضور امام حسن (علیه السلام) آورند و ماجرا را به حضرت عرض کردند. 🌷 امام حسن (علیه السلام) فرمود: 🔅به پدرم امیرمؤمنان عرض کنید اگر چه این مرد آن شخص را کشته است ولی در عوض جان قصاب را حفظ نموده است و خداوند در قرآن می فرماید: 🔅«مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»؛ 🔅«هر کس انسانی را از مرگ نجات بخشد چنان است که گویی همه مردم را نجات داده است. (۱) 🧔🏻👨🏻سپس قاتل و قصاب را آزاد کرد و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او عطا نمود. (۲) ✋🏻به این ترتیب راستگویی باعث نجات یک نفر بی گناه شد، خود قاتل نیز نجات یافت. 📚 پی نوشت ها: ۱. سوره مائده، آیه ۳۲. ۲. بحارالأنوار، ج ۴۰، ص ۳۱۵. 📚 داستان های بحارالأنوار، جلد ۷، محمود ناصری‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
⚜️ سرزمین کربلا در عالم ملکوت 👳🏻‍♂️ می گوید: 🌤️ روزی همراه و در رکاب آن حضرت به می رفتیم. 🌴 هنگامی که به نینوا - - در کنار فرات رسیدیم با صدای بلند فرمود: ❓«یابن عباس! اتعرف هذا الموضع» : ای ابن عباس این محل را می شناسی؟ 👳🏻‍♂️ گفتم: نه یا امیرالمومنین! 🌷 فرمود: اگر اینجا را مانند من می شناختی از اینجا نمی گذشتی مگر آنکه مانند من گریه کنی... بعد امام آنقدر گریست که محاسن مبارکش تر شد و اشک ها بر سینه اش جاری گردید، ما هم با او گریستیم. 🌷 آنگاه فرمود: ▪️اوه اوه ای وای ای وای! مرا با ابوسفیان چکار؟ مرا با آل حرب و حزب و سران شیطان چه کار؟ ▪️ای اباعبدالله صبر کن، ای پدر مصیبت هایی را که از فرزندان ابوسفیان دیده تو نیز خواهی دید. 🤲🏻 پس از آن حضرت آب خواست و وضو گرفت و مقداری زیادی نماز خواند سپس مقداری خوابید، بیدار که شد فرمود: ❓ابن عباس! آیا خوابی که هم اکنون دیده ام برایت نقل کنم؟ 👳🏻‍♂️ گفتم: آری یا امیرالمومنین! 🏳️ فرمود: دیدم گویا مردانی از آسمان به زمین آمده و در دست آنها پرچم های سفیدی است و شمشیرهایی که به کمر بسته اند همه براق و سفید است، آنگاه اطراف این زمین را خط کشیدند، سپس دیدم، گویی شاخه های این درخت خرما در حرکت است و بر زمین می خورد و از آنها خون تازه بیرون می زند، آنگاه فرزندم، پاره تنم و میوه قلبم، حسین را دیدم که در دریای خون غرق است، و پناه می خواهد و پناه داده نمی شود. 👥 مردان سفید پوشی که از آسمان آمده بودند، فریاد می زدند و می گفتند: ✋🏻 ای خاندان پیامبر صبر کنید! شما به دست اشرار کشته می شوید، ای اباعبدالله - بهشت - مشتاق تو است. 👥 سپس مردان آسمانی به من گفتند: ▪️یا ابالحسن! مژده باد تو را، خداوند با این فرزندی که به تو عطا کرده است روز محشر چشم تو را روشن خواهد کرد. 🌷 سپس فرمود: 🌴 به خدا سوگند! پیامبر راستگو به من خبر داد که این زمین را هنگام رفتن به سوی قوم متجاوز معاویه و یارانش خواهم دید و این زمین کرب و بلا است، حسین من در آن دفن می شود و نیز هفده تن از فرزندان من و فاطمه در کنار حسینم دفن خواهد شد، و این زمین در آسمانها، به زمین کرب و بلا و مشقت و سختی معروف است و از آن با بزرگی و تعظیم یاد می شود، همچنانکه از مکه و مدینه و بیت المقدس در آسمانها یاد می شود. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۵۲. 📘 داستان های بحارالانوار، جلد ۷، محمود ناصری‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
📻 مطلبی که کمتر شنیده‌ اید! 🏴 گریبان چاک زدن و غش کردن در غم اسرای آل محمد علیهم السلام در شام! ⚜️ علامه (رضوان الله علیه) اشاره به واقعه ای دردناک می کند و می نویسد: ✍🏻... و چه خوب کاری امیر تیمور (تیمور لنگ) با اهل نمود که سزاوار ستایش است؛ در تواریخ است که چون تیمور بر شرق و غرب شام تسلط یافت و دیار اهل عناد را آنچنان که گفته اند خراب نمود، و به یاد آنچه که اهل شام با عترت پیامبرشان کردند من جمله از ورود اهلبیت علیه السلام بر مجلس (لعنه الله) و اعمال مردم شام از شادی و طرب و شرب شراب در زمان ورود اسرای اهلبیت به شام، قلب تیمور (که به شهادت تاریخ، او صاحب قلبی قسی و مردی سفاک بوده است) از شدت بغض اهل شام در آتش بغضشان می سوخت، پس به شام وارد شد در حالیکه گردن بزرگ و کوچک اهل شام را در برابر خود از ذلت به پایین انداخت و اهل شام با مشاهده این وضع وقتی دانستند که امیر تیمور نسبت به آنها چقدر بدخُلق و سختگیر و صاحب چه امارتی از دشمنی و بغض نسبت به آنهاست سعی کردند به واسطه امری به او نزدیک شوند تا او را نسبت به اهل شام نرم خو گردانند! 🏛️ پس بزرگ اهل شام به پیش امیر تیمور آمد و گفت: ✋🏻 ای امیر! ما می خواهیم که دختر فلان را که دختری صاحب صفات نیک و زیبایی و عقل و کمال است و جز تو لایق دیگری ندارد، به تزویجت در بیاوریم! 🎉 تیمور مطلب را بعد از آنهمه تعریف و تمجید پذیرفت؛ سپس دستور داد تا دختر را برای آمادگی جشن به حمام شهر ببرند و دستور داد تا بازارها را زینت ببندند و به رقص و طرب بپردازند و اسباب نکاح و مراسم عروسی را مهیا سازند. ⛲ پس اهل شام دختر را به حمام بردند و اسباب عروسی را پشت سرش آماده کردند، در این حال امیر تیمور به خادمش دستور داد که ناقه ای ضعیف، بی پرده و پوشش و بدون پالان تهیه کرده و آن را بر در همان حمام ببرد و دختر را چون از حمام خارج شد سواره بر آن ناقه در کوچه ها و بازار بگرداند و اجازه ندهد احدی صورت دختر را از نگاه مردم بپوشاند! 🐪خادم اطاعت امر کرد و با همان ناقه به سمت حمام درحالیکه بزرگان شهر در انجا جمع شده بودند رهسپار شد، وقتی شیوخ شهر خادم امیر و ناقه اش را دیدند گفتند: 👥 با این ناقه چه می خواهی کنی؟ 👌🏻پس خادم به آنچه امیر دستورش داده، انها را مطلع ساخت ؛ وقتی اهل شام این را شنیدند در حالیکه برخی از حیرت به یکدیگر نگاه می کردند، مطلب برایشان سنگین آمد و این را کاری ناپسند پنداشتند! 🏛️ پس به سوی تیمور لنگ بازگشتند و گفتند: خدا امیر را سلامت بدارد، این چه کاریست که خادمت می خواهد انجام بدهد؟ و ما صحت و دروغ آنچه شنیده‌ایم را نمی دانیم، و حاشا که به مثل توئی چنین دورغی ببندد! 👑 امیر تیمور گفت: وای بر شما من او را اینچنین دستور داده ام! 👥 اهل شام گفتند: چطور به چنین چیزی او را دستور میدهی درحالیکه خدا و رسولش به چنین کاری راضی نیستند! و به مثل این عملی نه در جاهلیت بوده و نه احدی به مثل این کاری کرده است! سپس اهل شام در مقابل تیمور به ناله افتادند...!؟ 👑 تیمور گفت: وای بر شما اهل شام که این کار در میان شما ناپسند نیست و این همان عادت و رویه شماست، شما همین کار را قبل از این با عترت پیامبرتان کرده اید! 👥 شیوخ گفتند: ای امیر این دختر از بزرگ زادگان اهل شام از حیث حسب و نسب است؛ این دختر از نظر شأن و مقام بالاترین و در عفت پاکدامن ترین اهل شام است، او دختر حاکم ما است!! 👕 وقتی کلام شامیان بدینجا رسید تیمورلنگ گریبان‌ خود را پاره‌ کرد و چنان‌ گریست تا غش‌‌ کرد! 👑 وقتی تیمور به هوش آمد گفت: 🔥 دوزخ بر شما باد! ای اتباع یزید و فرزندان اتباع یزید! ❓بگویید ببینم کدام شاه و حاکمی برتر از رسول الله (صلی الله علیه و آله) است؟ ❓و کدام دختر پاکدامن تر از دختران (علیه السلام) است؟ 🐪 در حالیکه آن دختران در کوچه ها و بازارهایتان گذر داده می شدند و شما و زنانتان برای تمسخر آنها از خانه‌هایتان خارج شدید! 👈🏻 شما می دانستید که آنها دختران رسول خدا و پیامبرتان است دوزخ بر شما باد. ❓بگویید تا بدانم آیا حسین‌ حجت‌ خدا و فرزند حجت‌ خدا نبود؟ که اهل و عیالش را در حالیکه اسیرتان بودند سوار بر ناقه ها از شهری به شهر دیگر می بردید؟ 📗 شجرة طوبي؛ باب في بکاء اهل الشام علی عثمان؛ ص ۴۵. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋🏻 🕋 سرچشمه ی عشق با علی آمده است 🌸 گل کرده بهشت تا علی آمده است 🌸 شد کعبه حرمخانه میلاد علی (ع) 🕋 کز کعبه صدای یا علی آمده است 🌺 میلاد با سعادت یعسوب الدین، امام المتقین، فاتح باب خیبر، اسدالله الغالب، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و همچنین روز پدر رو بر شما تبریک عرض می کنیم. 🤲🏻 ان شاء الله سایه تمام پدرها بالا سر خانوادشون باشه 💐 خدا پدرهای سفر کرده رو شامل رحمت خودش قرار بده و مهمان حضرت مولا باشند و یک دسته گل زیبای فاتحه و صلوات هدیه کنیم به این پدران. 🌹 عید همه شما هم مبارک باشه و همراه با سلامتی 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | زیبای «همه ایمان» ⚔️ جنگ سهمگین با عمرو بن عبدود در جنگ خندق 🌹 وقتی همه ایمان در مقابل کفر قرار گرفت!! 💻 «برای فرزندان خود پخش کنید» 📥 دانلود کیفیت بهتر: Roshangari.ir/video/66388 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 🔥 (حکایت 5️⃣2⃣) 💎 جبیر خابور (خزانه دار معاویه، و از یاران امام زمان (عج) ⏳ یکی از هدایت یافتگان دوران حیات شخصی به نام جبیر خابور است. 🏰 جبیر خزانه دار اموال معاویه و شخصی مورد اعتماد وی بود که در شام در کنار معاویه زندگی کرد. ⚜️ طبق روایت امام صادق (علیه السلام) روزی، جبیر نزد معاویه آمد و گفت: 👳🏻‍♂️ به من اجازه بده که به کوفه روم، مادر پیر فرتوتی در کوفه دارم که برای او دلتنگ شده ام و آرزوی دیدار او را دارم. می خواهم به دیدار او بروم تا شاید حقی را که به من دارد ادا کنم. 🔥 معاویه گفت: تو را به کوفه چه کار؟! در کوفه مردی ساحر و کاهن به نام علی بن ابی طالب وجود دارد، می ترسم که ترا فریب دهد!! 👳🏻‍♂️✋🏻 جبیر گفت: من کاری به علی ندارم. من، تنها به سراغ مادرم خواهم رفت و او را زیارت می کنم، می خواهم حق او را ادا کنم. 🔥 معاویه باز تکرار کرد که چه کار به کوفه داری؟ اما، سرانجام، به او اجازه داد که به کوفه برود. 🌴 جبیر خابور، به کوفه آمد، دیداری با علی (علیه السلام) برایش فراهم شد. 🌷 حضرت به او فرمودند: تو گنجی از گنج های الهی هستی، آیا معاویه به تو نگفته است که من ساجر و کاهن هستم؟ 👳🏻‍♂️🌴 جبیر گفت: بخدا قسم، آری معاویه چنین گفت!! 🌷 سپس حضرت فرمود: تو اموالی با خود داری که بعضی از آن را در داخل خرماها پنهان کردی. 👳🏻‍♂️✋🏻 گفت: راست گفتی ای امیرمومنان، آری، چنین است. 🌷 علی (علیه السلام) فرمود: ای حسن (علیه السلام)، او را نزد خود ببر و به او منزل بده و با او نیکی کن. 🌄 فردای آن روز، علی (علیه السلام) او را به حضور طلبیدند و خطاب به یاران خود فرمودند: 🔅«او (جبیر) در کوهی از اهواز در میان چهارهزار از کسانی است که سلاحهای خود را آماده کرده اند و آنها با او خواهند بود تا اینکه قائم ما اهل بیت (امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند پس در رکاب آن حضرت می جنگند. (۱). ❓علت خوش عاقبتی جبیر؟ ⚜️ از این جریان که امام صادق (علیه السلام) آن را بیان فرمودند، بدست می آید که جبیر خابور، حتی در زمان خزانه داری معاویه، انسانی پاک و با معنویت بوده است و حتی شاید از علاقه مندان امیرمؤمنان بوده است اما، قطعا، معرفت کاملی نسبت به مقام آن حضرت نداشته. مطابق با ظاهر این روایت، دلیل اینکه حضرت او را از گنجهای خداوند متعال به حساب آوردند این بوده است که او در آینده از یاران حضرت بقیه الله امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می شده است. ✍🏻 مرحوم علامه مجلسی، از این روایت چنین برداشت کرده اند که او با رجعت زنده خواهد شد و در آن زمان از یاران حضرت می شود. 📚 پی نوشت: ۱. بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۲۹۶. 📘 اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول)، میرزا حسن ابوترابی‏. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
⚜️ 💚 اگر دنبال علی هستی! 🌹 اگر می‌خواهی به علی (ع) برسی باید از تمامی آلودگی های باطنی و ظاهری پاک شوی. کسی که (ع) را خوب شناخت، وجود صدیقه طاهره (س) بود. 💕 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🏴 ! 🥀 وقتی زنان و دختران با پیکرهای روی خاک روبرو شدند... 🕌 شب جمعه، شبی که (ع) ما را به زیارت ابی عبدالله (ع) دعوت می کند! 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🤲🏻 عبادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر فراز کوه حرا ⛰️ یکی از کوههای بسیار بلند مکه، (بر وزن رضا) است که در شمال شرقی ، کنار راه مکه به عرفات قرار دارد و بر تمام شهر مکه مسلط می باشد. در سینه این کوه غاری هست که به آن گویند. این غار به قدری کوچک است که یک نفر به زحمت می تواند در میان آن بخوابد. 🌖 (صلی الله علیه و آله) قبل از آنکه به پیامبری برسد، در هر ماه چندین بار شب و روز و در هر سال، بر فراز آن کوه می رفت و در غار مذکور به عبادت و نیایش خداوند می پرداخت، و گاه می شد که آب و نان به اندازه یک ماه می برد و یک ماه بر فراز آن کوه پایین نمی آمد. 🤲🏻 در فراز آن قله رفیع، به تفکر و اندیشه درباره آسمانها، زمین، پرندگان، گیاهان و موجودات گوناگون می پرداخت. عبادت و نیایشش آمیخته با معرفت بود (۱) و در همان وقت (قبل از پیامبری) با جهان ملکوتی تماس داشت و از آیین مخصوصی که با خداوند به وسیله یکی از فرشتگان بزرگش به او می آموخت پیروی می کرد. ⚜️ امام هادی (علیه السلام) فرمود: 🔅«پیامبر اسلام (علیه السلام) پس از سفر تجاری به شام، آنچه به دست آورد، به تهیدستان داد. هر روز بامداد کوه حرا می رفت و در بالای قلعه های آن آثار رحمت خدا و شگفتیهای آفرینش را تماشا می کرد. از تماشای دریا و صحرا و آسمانها تحت تاثیر عظمت خدا قرار گرفته و خدا را آن گونه که شایسته اش بود عبادت می کرد...» (۲) ⚜️ از سخنان علی (علیه السلام) این است که هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از شیر خوردن گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته خود همراه آن حضرت کرد تا همواره در شب و روز او را به راههای راست و شایسته و اخلاق نیک و شیوه های پسندیده انسانی سیر دهد. (۳) 📚 پی نوشت ها: ۱. اقتباس از بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۰۹ - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۰۸. ۲. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۰۹. ۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه) 📕 داستانهای خواندنی از پیامبران اولواالعزم، محمد محمدی اشتهاردی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq